تفاوت نسل دهه 50 و 60 .....يک دنيا فاصله ميان دو دهه

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فکر می کنی چند صد نفر بودن؟(یا چند هزار؟)
عزیز دلم به خودمون نگاه نکن که متولدین 60 هستیم و انفجار جمعیت در سالهای تولد ما شروع شد! تا قبل از سال 57 جمعیت ایران نزدیک 20-25 میلیون بیشتر نبود(اگه اشتباه نکنم)اونم که همش جوون نبودن!
فکر می کنی چند تا حسین فهمیده بود که ما نمی شناسیم؟
با دانشگاه نرفتن بر اثر تبعات جنگ که مشکل نداری؟:redface:
نه با تبعاتش مشکلی ندارم.
ایکاش یکی از پنجاهی های باشگاه هم نظرشو میگفت.
 

seeemesooo

عضو جدید
من متولد آخر دهه سي هستم برادرم دهه يبست من 4 سالم بود كه تلويزيون خريديم وتاثير اون درمن باعث تفاوت هاي زيادي با برادرم كه با راديو مانوس شده بود گرديد
بجه هاي دهه پنجاه در 15 سالگي با تي وي كيم و اكسپكتروم آشنا شدند
ولي دهه شصتي ها پنتيوم 486 داشتندو ...
واين ابزار مقدار حجم ورودي اطلاعات وسرعت پردازش وانتخاب بهينه را درهر نسل تقيير ميده
حالا بچه هاي دهه هفتاد كه ايكس باكس و ماهواره واينترنت رو ديدن مسلما به علت حجم بيشتر اطلاعات مورد پردازش حوصله كمتري خواهند داشت وشايد سن عقلي با سن اسمي نسلها به علت انس با وسايل پر سرعت تر واختيار انتخاب بيشتر اختلاف بيشتري پيدا ميكند
 

*mahdi_joker*

عضو جدید
سلام.
ظاهرا بین اینهمه مادر بزرگ و پدر بزرگ و خاله و خانجون که اینجا هست سنگین تر باشه من سکوت اختیار کنم .اما چون دستور به حرف زدن ما کودکان خرده نیز صادر شد اطاعت امر نموده و با کسب رخصت از بزرگترها و کار کشته ها بیان عقیده مینماییم بلکه بتوان دلیل را از میان حوادث کثیر که پیش رو بوده و هم اکنون نیز رو به صعود است یافتن نمود. انشا الله که مورد مقبول قرار گیرد.اینجوری حرف زدم که نگن این جوجه ها تریپ حرفاشون هم با ما دیفرنت شده;)
من متولد مهر 67 هستم.یعنی پایان جنگ.خارج از شوخی نمیدونم باید حرف بزنم یا نه اما میگم دیگه.

با یه سوال شروع میکنم.این افرادی که به اسم دهه 60 ازشون اسم میبرین از کجا اومدن؟کی بزرگشون کرده؟کجا زندگی کردن؟تو خانواده هایی بزرگ شدن که مامان باباهاشون متولدهای سالهای 40 تا 50 هستن اکثرا.
میشه متولدین سالهای 40 رو اخرین گروههای خانواده های سنتی تو ایران نامگذاری کرد اما کاش از سنت گرا بودن هم یه تعریف میگفتین.من نسبت به خیلی از هم سن هام سنتی هستم و نسبت به بعضی نه.دیدگاهها متفاوته.حداقل بین بچه های فامیل و دوستان من به سنتی بودن یاد میشه ازم.اونم به خاطر اینکه با خیلی از حرفهای پدر بزرگهام موافقم و به خیلی از عقایدشون احترام میزارم.اما وقتی تو جمع دوستام هم هستم شاید جزء به روزترین و up to date ترینهاشون باشم.رپ گوش میدم.پاپ هم گوش میدم.ابی گوش میدم.داریوش گوش میدم.سندی هم گوش میدم. و کاستی از شوالیه موسیقی سنتی ایران یعنی شهرام ناظری هم نیست که گوش نداده باشم.نمیشه بر حسب کارها و رفتارها و مدل حرف زدن که ما از کسی میبینیم قضاوت کرد.
یه قائده که من بهش اهمیت میدم و تا جایی که کشش داشته باشم بهش عمل میکنم دید از بالاست.نباید سطحی نگر بود.باید کل داستان رو نگاه کرد.چرا یا از اینطرف می افتیم یا از اونطرف؟اعتدال کجاست؟
پدر مادرهای ما تو شرایطی بزرگ شدن که به قول خودشون پدر سالاری بود و اون جمله کلیشه ای که میگن :حتی پاشون رو دراز نمیکردن.پدر بزرگهامون میگن باباهای ما نسبت به اونها بهشون خوش میگذشته و مادر بزرگ مامانم که هنوز زندست میگه تازه به اونها خیلی سخت تر میگذشته.داستانه اینه که کلاس سوم میگیم سختترین درسها رو ما داریم.کلاس چهارم میگیم نه چهارم سخت تره و همینجور پیش میره تا میرسیم دانشگاه.اینجا دیگه میگیم با این استاد ها و مطالب سنگین دیگه اخر سختیه اما... .میدونین جالبیش به چیه؟که من و یا هم سنهای من فکر میکنیم خیلی از حقوقمون داره پایمال میشه و ارزش بهمون نمیدن.و جالبیش تو اینه که حتی دهه های 50 از کارهای ما تعجب میکنن.افرادی که بیش از 4یا 5 سال با ما تفاوت ندارن.علت این رو هم میگم.
یه نکته ای که لازم میبینم بگم اینه که متولدین سالهای 57یا 58 تا 64 واقعا بهشون ظلم شد.از شیر خشکهاشون بگیر تا انقلاب و جنگ و سهمیه ها و جمعیتی که یه دفعه سر به اسمون کشید و اون مسخره بازیهای نظام جدید و قدیم و هزاران مورد ریز و درشت دیگه.اینو باید میگفتم.
اگه بچه های ما به صورت ناگهانی طی 4یا 5 سال طوری عوض شدن که 1 نسل عقب ترشون نتونستن درکشون کنن دلیلش به نظر من و فقط به نظر من رشد انفجاریه خدمات و ارتباطات و رسانه ها بود که با سرعت نور طی چند سال پیش اومد.من اولین سال کار شبکه 3 رو یادمه.از اولین روزها که tv وارد شد تا سال 73 فقط 2 شبکه داشتیم و از سال 74 تا حالا رسیده به 7یا 8 شبکه داخلی و هزاران شبکه خارجی که در دسترس همه هست.این تفاوت نتیجه خیانتیه که نسل قبل کردن.من از اول تا همین حالاش از تلویزیون تنفر داشتم و دارم.این چیزی نیست جز وسیله ای برای خنگ شدن بچه ها.هیچ چیز مطلق نیست و باید قبول کرد که استفاده بهینه از هر چیزی پیش برنده هست اما ایا واقعا ما درست مصرف کردیم؟پدر مادرهای ما درست مصرف کردن؟پدر مادر خیلی از ما تا بعد از انقلاب tv نداشتن.بعد مشغول جبهه و جنگ بودن و وقتی برگشتن چیزی حدود 10 سال از پیشرفتها قافل.ماهواره و تلویزیون براشون جذاب بود.تقصیری نداشتن.واقعا اینهمه رشد تکنولوژی و اصلا همین کلمه تکنولوژی براشون جذاب بود.دیدن یه وسیله 200 گرمی که همیشه پیش ادم هست و بهش میگفتن موبایل جالب بود.اون اول که موبایل اومد یادتونه؟
هر حادثه ای یه سری قربانی داره.چه خوب باشه و چه بد.رشد تکنولوژی خوبه اما ورودش با اون سرعت شک بود.نمیشد هم کاریش کرد.دنیا میره.نمیشه ما وایسیم.
اگه من که 67 هستم با اسمان جان که 64 هستش به نظر میاد که تفاوت داریم دلایل بی شماری داره.3یا 4 یا حتی 6 سال هم چندان زیاد نیست که اینهمه تفاوت توش بشه پیدا کرد.به نظر من و فقط به نظر من این بر میگرده به بازیها و سر گرمی ها و تفاوت سنی که پدر مادرهامون دارن و دوستان هم دوره و خیلی چیزهای دیگه.
البته از حق هم نباید بگذریم که هرچی زمان جلو میره بچه ها باهوشتر و کم حوصله تر و کاهل تر و تنبل تر میشن.اما معمولا هر نسلی که پیش میره یه رشد فکری هم داره.
اگه جوونهای امروز به جای یادگار دوست و اتش در نیستان و اثار شجریان به سمت z-bazi
و هیچ کس و ساسی مانکن و ... پناه میبرن و بیشتر تمایل نشون میدن چون بیشتر با هم همسن هستن و از حالتهای رسمی و خشک(البته به قول بچه های حالا)خارجه و نشاط! توش هست.واسه اینه که کسی براش توضیح نداده یا اصلا نمیدونه همچین افراد و موسیقی هایی هم هست.اگه هم بدونه درک معانی براش ثقیل و سخته.
خیلی از این شاخه به اون شاخه میپرم تو حرفهام.حرف درست حسابی هم که نمیزنم.شاید به خاطر اینه که دیدگاههای خیلی زیادی به مسئله ها تو ذهنم پیدا میشه و شلوغ میشه.واسه همین مخمون تیلیت میشه و می هنگه .یعنی یه جورایی تریپپ اسکول میشیم.:D


طلب افو و بخشش مینماییم من باب این موضوع که بیش از حدود خویش سخنوری نموده و لحظات گرامیه شما سروران را با حرفهای پوچ الایش نمودیم.
شاد و موفق باشید:gol:
 

seeemesooo

عضو جدید
وقني آدم سال67 به دنيا بياد و تجربه 67 ساله ها رو داشته باشه به پوچي زودهنگام پيري ميرسه و پناه به چيزهائي ميبره كه.....
 

doomann

Moderator
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام به همه عزیزان و دوستان گرامی و تشکر از بابت اینهمه اطلاعات گرانبها و فوق العاده که به تجربیات شخص من بسیار زیاد اضافه کرد .
من دهه 50 ای هستم . و اجازه می خوام نظر خودم رو در مورد این موارد عنوان شده به صورت یک دسته بندی مجزا عنوان کنم :

شرایط محیط و بیان آزادیها :

همه ما بخوبی می دونیم که ریشه ادبیات و فرهنگ هر شخصی در خانواده ای هست که اون رو پرورش داده و می شه گفت نظرات و عقاید یک مجموعه خانوادگی مستقیم یا غیر مستقیم ،‌محسوس یا غیر محسوس در نحوه برخورد هر شخص تاثیر بسزایی داره . با یک نگاه عمیق به طبقات نسلی جامعه می شه متوجه جو نا آرام و بی تعادل دهه 40 تا 50 تاریخ شد و این موضوع رو به عنوان یکی از عوامل تاثیر گذار در رفتار والدین و فرزندان به تبع سال های تولد مابین دهه 60 و 70 گذاشت .
اگر فراموش نکنیم که متولدین دهه 60 در کوران جنگ ایران و عراق به دنیا اومدن ،‌قبول خواهیم کرد که این نسل در یک تشنج روحی و روانی پا به جامعه ایی گذاشتند که دستاوردش آژیر قرمز ، صدای هواپیماهای بمب افکن ،‌خونریزی و جو نا آرامی که قصد یاد آوری اون رو ندارم بوده و سر آخر مادری که در هیجان منفی و با استرس دوران بارداری خودش رو بگذرونه ،‌موجودی که با دیدن یک صحنه از کشتار و جنگهای اون زمان که اگر پا پیشون بشید حتما براتون تعریف خواهند کرد ،‌ فرزندی رو به دنیا میاره که در دوران بسته شدن نطفه و روح پذیرفتن ،‌روح و جسمش با استرس ،‌هیجان منفی و ترس و خشونت اجین شده و معنای آرامش روحی به دلایل مختلف دیگه در اونها به وجود نمی یاد .
تبعات و مشکلاتی که ریشه در شرایط و محیط دارند
وقتی شخصی در نا آرامی و در هیجان و استرس مدتی رو باقی بمونه ،‌ تا مدتها اثرات منفی و زیانبار اون رو خواهد دید و این موضوع در مورد زنان باردار به حد اعلا می رسه .
بیاید یه نگاهی به آمار و تحقیقات پزشکان در مورد زنان باردار بندازیم : در حال حاضر عنوان شده که زنانی که در مدت بارداری خودشون در محیطی آرام و بی دغده باشند ،‌زایمان به مراتب ساده تری دارند و فرزندان این مادران در سلامت کامل روانی به دنیا خواهند آمد.
با نگاهی به تاریخ و اتفاقات دهه بین 50 تا 60 میشه وضعیت نامناسب به دنیا اومدن فرزندان این دوره رو مشاهده کرد و از این وضع نتیجه گرفت که بسیاری از اثرات منفی رفتاری و برخوردی این نسل به خاطر اثرات محیطی و جو اجتماعی دوره ایی بوده که ایشان در اون زمان به دنیا اومدن .
پدران و مادران در این دو دهه ... اقتصاد متزلزل و ناهنجاریهای اجتماعی
کاملا قابل پیش بینی هست که پدرو مادری که به عنوان والدین همین دهه 60 ها روزی در اون شرایط نا آرام بودن ،‌در حال حاضر با عو.امل منفی برخوردی و رفتارهای ناهنجار اجتماعی اولادشون مواجه خواهند بود و این در حالیه که اونها هم زجر مدتها نا آرامی ناشی از جنگ و نا آرامی شرایط اجتماعی رو تحمل کردن و هم می بایست اثرات سوء این معضلات رو در برخوردها و رفتار های فرزندانشون تحمل کنند .
از طرفی مشکلات و معضلات ناشی از جنگ تبعاتی هم داشته که به طور مستقیم به اقتصاد خانواده لطمه وارد کرده و آسایش رو تا حدی از خانواده که می بایست مامن هر فرد باشه رو از بین برده و به همین خاطر بستر خانواده به عنوان اولین رکن اصلی اجتماع آسیب می بینه و این آسیب در نهایت اجتماع رو ویران می کنه .
تفاوت ها زاییده تنوع هستند :
همه ما قبول داریم که در انتخاب ها زمانی که داری حق انتخاب بیشتری باشیم ،‌به همون نسبت دیرترانتخاب می کنیم . دهه 50 رو شاید بشه نسبته به دهه 60 و 70 دهه محدودیت ،‌ فقر و رکود تکنولوِژی و همینطور اوضاع نابسامان اقتصادی اجتماعی نام برد . زمانیکه فقط دو کانال برای پخش شدن بود ، تنها کانال یک و یا دو گستره انتخاب یک خانواده بود و این در حالی اتفاق می افتاد که تا ساعت 11 شب برنامه پخش می شد و بعد از اون برفکها مهمان صفحات سیاه و سفید تلوزین هایی بودند که وقتی فوتبال استقلال و پیروزی بود گوینده اعلام می کرد: تیمی که لباسش تیره تره سمت چپ به راست بازی می کنه فلان تیمه و بالعکس ...
حساب کنید در یک اجتماع دو نفره با علایق و سلایق مختلف و امکان اختلاف محدود چقدر اماکن بروز عدم هماهنگی وجود داره و این نسبت با زیاد شدن اماکن انتخاب و تعداد افراد و بیشتر شدن درجات گزینش ها به چه جایی ختم میشه !!

به روز نیستید پس باید به فرمان ما باشید ...
خواه نا خواه پدر سالاری و مادر سالاری جای خودش رو به شایسته سالاری می ده و در دهه های حاضر شایستگی با گروهیه که از سطح سواد و معلومات و تکنولوِی روز بهره مند هستند و خوشبختانه و یا متاسفانه این تکنولوِی همزمان با نسلی به اوج ترقی خودش می رسه که در شرایط بسیار وخیمی به دنیا اومدن و هم اینکه رشد تصاعدی این عوامل در زمان حضور اونها به طرزغیر قابل کنترلی افزایش پیدا می کنه و این امر باعث میشه تا یال و کوپال پدری که تا دیروز برای خودش دبدبه و کبکبه ای داشته و امروز از ایمیل و اینترنت و یاهو و voicr chat و divert چیزی نمی دونه یه شیر بی دندونی بسازه که هر چند هم غرش کنه صداش به جایی نمی رسه و در نهایت محتاج همون فرزندی میشه که شاید اصلا رفتار ها و حرکات و سکناتش براش قابل تایید نباشه . و اینها همه در حالی اتفاق میفته که پدرو مادرهای نسل قبل مجبور به حرکت در زمان هستند و محکوم به پیشرفت با تکنولوژی . و این چیزی نیست جز وقوع بحران دوگانگی و عدم قدرت در تربیت صحیح و کنترل فرزندان و تبعاتش هم استفاده های نابجا از ابزارهای ارتباط جمعی مثل اینترنت ٰ تلوزین ٰ ماهواره ،‌کامپیوتر و ... که به طرز وحشتناکی باعث کاهش سن بلوغ در بین پسرها و دخترها شده و این موضوع اثرات بسیار وخیمی رو در ادامه خودش داشته که امروزه به وضوح در اجتماع دیده میشه .


ادامه دارد ...
 

A.R-KH-A

عضو جدید
کاربر ممتاز
zarnaz_a عزیز قبلا تو یه تایپیک اشاره ی مختصری به روابط اجتماعی نسل ها ی ایرانی کردم .
تایپکی جالبی هستش.
وقتی من گذشته رو مرور میکنم بغض گلومو میگیره.:cry::cry::cry::cry:
نمیدونم چرا کسی دهه ی 70 رو یادش نیست.دهه ای که من زیاد از اون یاد میکنم.
فکر کنم هیچ جوانانی مثل جوانان دهه 70 بی چیزتر نباشند.
به نظر من جوانای این زمونه آزادی نسبی شون مدیون جوانان دهه ی 70 هستن.
و...
یا حق
 

turk_gizy

عضو جدید
زرناز جون!
من که به اندازه ی همه زمان عضویتم تو باشگاه اینجا حرف زدم!:redface:
منتظر نظر بقیه می مونم!

به نظر من این تفاوت باید باشه.
هر دوره شرایط خاص خودشو داره.وقتی ماها با دوره قبل فرق داریم این تفاوت بین هم نسلای ما با توجه به شرایط و اینهمه تحول در شرایط طبیعی هست.
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ظاهرا بین اینهمه مادر بزرگ و پدر بزرگ و خاله و خانجون که اینجا هست سنگین تر باشه من سکوت اختیار کنم .....اینجوری حرف زدم که نگن این جوجه ها تریپ حرفاشون هم با ما دیفرنت شده

با یه سوال شروع میکنم.این افرادی که به اسم دهه 60 ازشون اسم میبرین از کجا اومدن؟کی بزرگشون کرده؟کجا زندگی کردن؟تو خانواده هایی بزرگ شدن که مامان باباهاشون متولدهای سالهای 40 تا 50 هستن اکثرا.
میشه متولدین سالهای 40 رو اخرین گروههای خانواده های سنتی تو ایران نامگذاری کرد اما کاش از سنت گرا بودن هم یه تعریف میگفتین.
نمیشه بر حسب کارها و رفتارها و مدل حرف زدن که ما از کسی میبینیم قضاوت کرد.

یه قائده که من بهش اهمیت میدم و تا جایی که کشش داشته باشم بهش عمل میکنم دید از بالاست.نباید سطحی نگر بود.باید کل داستان رو نگاه کرد.چرا یا از اینطرف می افتیم یا از اونطرف؟اعتدال کجاست؟

پدر مادرهای ما تو شرایطی بزرگ شدن که به قول خودشون پدر سالاری بود و اون جمله کلیشه ای که میگن :حتی پاشون رو دراز نمیکردن.پدر بزرگهامون میگن باباهای ما نسبت به اونها بهشون خوش میگذشته و مادر بزرگ مامانم که هنوز زندست میگه تازه به اونها خیلی سخت تر میگذشته.
که من و یا هم سنهای من فکر میکنیم خیلی از حقوقمون داره پایمال میشه و ارزش بهمون نمیدن.و جالبیش تو اینه که حتی دهه های 50 از کارهای ما تعجب میکنن.افرادی که بیش از 4یا 5 سال با ما تفاوت ندارن.علت این رو هم میگم.

این تفاوت نتیجه خیانتیه که نسل قبل کردن.
واقعا اینهمه رشد تکنولوژی و اصلا همین کلمه تکنولوژی براشون جذاب بود.دیدن یه وسیله 200 گرمی که همیشه پیش ادم هست و بهش میگفتن موبایل جالب بود.اون اول که موبایل اومد یادتونه؟
هر حادثه ای یه سری قربانی داره.چه خوب باشه و چه بد.رشد تکنولوژی خوبه اما ورودش با اون سرعت شک بود.نمیشد هم کاریش کرد.دنیا میره.نمیشه ما وایسیم.

.
البته از حق هم نباید بگذریم که هرچی زمان جلو میره بچه ها باهوشتر و کم حوصله تر و کاهل تر و تنبل تر میشن.اما معمولا هر نسلی که پیش میره یه رشد فکری هم داره.
اگه جوونهای امروز به جای یادگار دوست و اتش در نیستان و اثار شجریان به سمت z-bazi
و هیچ کس و ساسی مانکن و ... پناه میبرن و بیشتر تمایل نشون میدن چون بیشتر با هم همسن هستن و از حالتهای رسمی و خشک(البته به قول بچه های حالا)خارجه و نشاط! توش هست.واسه اینه که کسی براش توضیح نداده یا اصلا نمیدونه همچین افراد و موسیقی هایی هم هست.اگه هم بدونه درک معانی براش ثقیل و سخته.

خیلی از این شاخه به اون شاخه میپرم تو حرفهام.حرف درست حسابی هم که نمیزنم.شاید به خاطر اینه که دیدگاههای خیلی زیادی به مسئله ها تو ذهنم پیدا میشه و شلوغ میشه.واسه همین مخمون تیلیت میشه و می هنگه .یعنی یه جورایی تریپپ اسکول میشیم.:D



شاد و موفق باشید:gol:
نه خوشم میاد اصلا هم دیفرنت نیستی...:surprised:

میشه بگی که تفاوت ها چه جوری مشخص میشه؟؟؟ مگه غیر از اینه که اصلا تفاوت نسل ها روی همین رفتار ، مدل حرف زدن و طرز فکر ها هست؟

خیلی خوبه که شما این طور هستی. اما معمولا رسمه بین ما دهه شصتی ها که خیلی کلی نگر نیستیم. البته این طور میگن....:razz:
اما من فکر میکنم این عدم تعادل بیشتر بین ما دهه شصتی ها هست. حالا چراشو دیگه باید بیشتر روش فکرکرد.

این کاملا با اون اعتدالی که گفتی فرق داره. شاید ماها اون حالت رسمی که بین پدرهامون با پدربزرگهامون بوده رو قبول نداشته باشیم. اما فکر میکنم روابط ما با بزرگتر هامون هم درست نباشه. میدونی ماها فکر میکنیم عقل کل هستیم. نمیدونم چرا اما خیلی بین هم سن های خودم دیدم که دقیقا از همین جمله شما استفاده کردن. که حق ما داره پایمال میشه و مارو درک نمیکنن. ببین ماها خودمون باعث اینها شدیم. وقتی بهمون اعتماد کردن سوء استفاده کردیم. احترامی که باید به بزرگترهامون میگذاشتیم فراموش کردیم. چون فکر میکردیم بیشتر میفهمیم. این شده که الان وقتی ازمون میپرسن کجا میری به جای اینکه درست جواب بدیم فقط میگیم شب برمیگردم. تازه اگه لطف کنیم اینو بگیم.

میشه منظورتو توضیح بدی؟؟ منظورت از خیانت چیه؟ هم در مورد تلوزیون هم در مورد موبایل
و اینکه واقعا فکر میکنی اون قربانی که ازش اسم بردی ماها هستیم؟

نمیدونم درسته یا نه اما یه جایی خوندم که رشد فکری وجود نداره . توضیحش اصلا به این قسمت مربوط نمیشه پس بحثو منحرف نمیکنم. راستی چرا هم سن های ما فکر میکنن که موسیقی سنتی خشکه و مثلا ساسی مانکن خیلی با نشاط میخونه؟:surprised:
گفتی اگه کسی براش این ارزشهارو توضیح بده درکش براش ثقیل و سنگینه. میخوام بگم اصلا این طور نیست. با اینکه فکر میکنم برای موسیقی سنتی هیچ توضیحی نباید وجود داشته باشه و این دله که باید درک کنه اما خب اینم اضافه میکنم که تقریبا 90درصد کسایی که در مورد این نوع موسیقی توجیه شدن علاقه خیلی زیادی بهش پیدا کردن.
(منظور من از موسیقی سنتی هر نوع موسیقیه غیر از چیزی که تازگیا رایج هست.)


مخصوصا این قسمت حرفات کاملا مشخص بود که اصلا دیفرنت نیستیم.:surprised: :surprised: :surprised:


مرسی که اومدی.
وقني آدم سال67 به دنيا بياد و تجربه 67 ساله ها رو داشته باشه به پوچي زودهنگام پيري ميرسه و پناه به چيزهائي ميبره كه.....
لطفا در مورد این جملتون توضیح بدید. هر چی فکر میکنم متوجه نمیشم.:redface::question:
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
به نظر من این تفاوت باید باشه.
هر دوره شرایط خاص خودشو داره.وقتی ماها با دوره قبل فرق داریم این تفاوت بین هم نسلای ما با توجه به شرایط و اینهمه تحول در شرایط طبیعی هست.
کاملا درسته. تفاوتها وجود داره. اما من فکر میکنم این دیگه از تفاوت گذشته . بین نسل های قبل از شصت با بعد از شصت یه شکاف ایجاد شده. یه چیزایی گفتیم که این تفاوتها از چی ناشی شده. خب تفاوت اره قابل قبوله اما شکافش نه.
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
zarnaz_a عزیز قبلا تو یه تایپیک اشاره ی مختصری به روابط اجتماعی نسل ها ی ایرانی کردم .
تایپکی جالبی هستش.
وقتی من گذشته رو مرور میکنم بغض گلومو میگیره.:cry::cry::cry::cry:
نمیدونم چرا کسی دهه ی 70 رو یادش نیست.دهه ای که من زیاد از اون یاد میکنم.
فکر کنم هیچ جوانانی مثل جوانان دهه 70 بی چیزتر نباشند.
به نظر من جوانای این زمونه آزادی نسبی شون مدیون جوانان دهه ی 70 هستن.
و...
یا حق
اول اینکه اگه امکان داره لینک اون مصلبی که فرمودیدو برامون قرار بدید.
و بعد اینکه منظورتون چیه از اینکه میگید ما ازادیمونو مدیون دهه هفتادی ها هستیم؟ و اینکه ماا چیو فراموش کردیم و ازش یاد نمیکنیم؟
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام به همه عزیزان و دوستان گرامی و تشکر از بابت اینهمه اطلاعات گرانبها و فوق العاده که به تجربیات شخص من بسیار زیاد اضافه کرد .
من دهه 50 ای هستم .
شرایط محیط و بیان آزادیها :
همه ما بخوبی می دونیم که ریشه ادبیات و فرهنگ هر شخصی در خانواده ای هست که اون رو پرورش داده و می شه گفت نظرات و عقاید یک مجموعه خانوادگی مستقیم یا غیر مستقیم ،‌محسوس یا غیر محسوس در نحوه برخورد هر شخص تاثیر بسزایی داره . با یک نگاه عمیق به طبقات نسلی جامعه می شه متوجه جو نا آرام و بی تعادل دهه 40 تا 50 تاریخ شد و این موضوع رو به عنوان یکی از عوامل تاثیر گذار در رفتار والدین و فرزندان به تبع سال های تولد مابین دهه 60 و 70 گذاشت .
اگر فراموش نکنیم که متولدین دهه 60 در کوران جنگ ایران و عراق به دنیا اومدن ،‌قبول خواهیم کرد که این نسل در یک تشنج روحی و روانی پا به جامعه ایی گذاشتند که دستاوردش آژیر قرمز ، صدای هواپیماهای بمب افکن ،‌خونریزی و جو نا آرامی که قصد یاد آوری اون رو ندارم بوده و سر آخر مادری که در هیجان منفی و با استرس دوران بارداری خودش رو بگذرونه ،‌موجودی که با دیدن یک صحنه از کشتار و جنگهای اون زمان که اگر پا پیشون بشید حتما براتون تعریف خواهند کرد ،‌ فرزندی رو به دنیا میاره که در دوران بسته شدن نطفه و روح پذیرفتن ،‌روح و جسمش با استرس ،‌هیجان منفی و ترس و خشونت اجین شده و معنای آرامش روحی به دلایل مختلف دیگه در اونها به وجود نمی یاد .
تبعات و مشکلاتی که ریشه در شرایط و محیط دارند
وقتی شخصی در نا آرامی و در هیجان و استرس مدتی رو باقی بمونه ،‌ تا مدتها اثرات منفی و زیانبار اون رو خواهد دید و این موضوع در مورد زنان باردار به حد اعلا می رسه .
بیاید یه نگاهی به آمار و تحقیقات پزشکان در مورد زنان باردار بندازیم : در حال حاضر عنوان شده که زنانی که در مدت بارداری خودشون در محیطی آرام و بی دغده باشند ،‌زایمان به مراتب ساده تری دارند و فرزندان این مادران در سلامت کامل روانی به دنیا خواهند آمد.
با نگاهی به تاریخ و اتفاقات دهه بین 50 تا 60 میشه وضعیت نامناسب به دنیا اومدن فرزندان این دوره رو مشاهده کرد و از این وضع نتیجه گرفت که بسیاری از اثرات منفی رفتاری و برخوردی این نسل به خاطر اثرات محیطی و جو اجتماعی دوره ایی بوده که ایشان در اون زمان به دنیا اومدن .
پدران و مادران در این دو دهه ... اقتصاد متزلزل و ناهنجاریهای اجتماعی
کاملا قابل پیش بینی هست که پدرو مادری که به عنوان والدین همین دهه 60 ها روزی در اون شرایط نا آرام بودن ،‌در حال حاضر با عو.امل منفی برخوردی و رفتارهای ناهنجار اجتماعی اولادشون مواجه خواهند بود و این در حالیه که اونها هم زجر مدتها نا آرامی ناشی از جنگ و نا آرامی شرایط اجتماعی رو تحمل کردن و هم می بایست اثرات سوء این معضلات رو در برخوردها و رفتار های فرزندانشون تحمل کنند .
از طرفی مشکلات و معضلات ناشی از جنگ تبعاتی هم داشته که به طور مستقیم به اقتصاد خانواده لطمه وارد کرده و آسایش رو تا حدی از خانواده که می بایست مامن هر فرد باشه رو از بین برده و به همین خاطر بستر خانواده به عنوان اولین رکن اصلی اجتماع آسیب می بینه و این آسیب در نهایت اجتماع رو ویران می کنه .
تفاوت ها زاییده تنوع هستند :
همه ما قبول داریم که در انتخاب ها زمانی که داری حق انتخاب بیشتری باشیم ،‌به همون نسبت دیرترانتخاب می کنیم . دهه 50 رو شاید بشه نسبته به دهه 60 و 70 دهه محدودیت ،‌ فقر و رکود تکنولوِژی و همینطور اوضاع نابسامان اقتصادی اجتماعی نام برد . زمانیکه فقط دو کانال برای پخش شدن بود ، تنها کانال یک و یا دو گستره انتخاب یک خانواده بود و این در حالی اتفاق می افتاد که تا ساعت 11 شب برنامه پخش می شد و بعد از اون برفکها مهمان صفحات سیاه و سفید تلوزین هایی بودند که وقتی فوتبال استقلال و پیروزی بود گوینده اعلام می کرد: تیمی که لباسش تیره تره سمت چپ به راست بازی می کنه فلان تیمه و بالعکس ...
حساب کنید در یک اجتماع دو نفره با علایق و سلایق مختلف و امکان اختلاف محدود چقدر اماکن بروز عدم هماهنگی وجود داره و این نسبت با زیاد شدن اماکن انتخاب و تعداد افراد و بیشتر شدن درجات گزینش ها به چه جایی ختم میشه !!

به روز نیستید پس باید به فرمان ما باشید ...
خواه نا خواه پدر سالاری و مادر سالاری جای خودش رو به شایسته سالاری می ده و در دهه های حاضر شایستگی با گروهیه که از سطح سواد و معلومات و تکنولوِی روز بهره مند هستند و خوشبختانه و یا متاسفانه این تکنولوِی همزمان با نسلی به اوج ترقی خودش می رسه که در شرایط بسیار وخیمی به دنیا اومدن و هم اینکه رشد تصاعدی این عوامل در زمان حضور اونها به طرزغیر قابل کنترلی افزایش پیدا می کنه و این امر باعث میشه تا یال و کوپال پدری که تا دیروز برای خودش دبدبه و کبکبه ای داشته و امروز از ایمیل و اینترنت و یاهو و voicr chat و divert چیزی نمی دونه یه شیر بی دندونی بسازه که هر چند هم غرش کنه صداش به جایی نمی رسه و در نهایت محتاج همون فرزندی میشه که شاید اصلا رفتار ها و حرکات و سکناتش براش قابل تایید نباشه . و اینها همه در حالی اتفاق میفته که پدرو مادرهای نسل قبل مجبور به حرکت در زمان هستند و محکوم به پیشرفت با تکنولوژی . و این چیزی نیست جز وقوع بحران دوگانگی و عدم قدرت در تربیت صحیح و کنترل فرزندان و تبعاتش هم استفاده های نابجا از ابزارهای ارتباط جمعی مثل اینترنت ٰ تلوزین ٰ ماهواره ،‌کامپیوتر و ... که به طرز وحشتناکی باعث کاهش سن بلوغ در بین پسرها و دخترها شده و این موضوع اثرات بسیار وخیمی رو در ادامه خودش داشته که امروزه به وضوح در اجتماع دیده میشه .


ادامه دارد ...
اقا مسعود ممنون از اینکه مارو قابل دونستید:redface: و مرسی از نظرهاتون.
از بین همه ی حرفهای بالا قسمت" تفاوت ها زاییده تنوع هستند " به نظرم خیلی جالب اومد. و کامل.
شاید یکی از دلایلی که باعث گنگ بودن ماها شده همین باشه.
و بعد از اون هم اینکه جوونای دهه پنجاه و قبل از اون الگوهای تعریف شده ای داشتن. به یه هدفی میخواستن برسن. و خیلیهاشون حتی همین الانم اون اهدافو دنبال میکنن. اما ما بچه های دهه شصتی به بعد معمولا اهداف درست و حسابی نداریم. برای نوع لباس پوشیدنامون خواننده ها شدن مدل حرف زدن هامون که هیچی ... میشه یه نگاهی به گروه های موسیقی که ساخته خود ما شصتی هاست نگاه کرد . بری درس خوندن هامون دلیلی نمیبینیم چون میدونیم که با درس هم نمیتونیم به جایی برسیم. نمیدونم با این همه مساله ای که گفتم عاقبت ما به کجا ختم خواهد شد.
اهان یه چیز دیگه هم هست یه تفاوت بزرگ ما با پنجاهی ها اینه که ما وقتی به مشکلی بر میخوریم میگیم تمومه مشکل پیش اومد پس راه بستست. و دیگه دست ما نیست اما نسل قبل از ما خیلیهاشون هنوز هم دنبال باز کردن گره مشکلاتشون هستن.
 

seeemesooo

عضو جدید
لطفا در مورد این جملتون توضیح بدید. هر چی فکر میکنم متوجه نمیشم.:redface::question:
ابزار جديد مثل كامپيوتر امكان تجربه مجازي ولي بسيار نزديك به حقيقت كنش ها و واكنش هاي انساني را به فرد ميدهد در نتيجه فرد در روبروئي با مسئله به صورت واقعي از اين تبادل انساني راضي نميشود چون قبلا انرا ديده وتجربه كرده و سرعت ورودي اطلاعات وتجارب با مكانيسم اورگانيك بشر متناسب نيست
من از سال 70 كارآموز طرح كاد مي پذيرفتم و مشاهده كردم شخصيت كاراموزان سير تحولي نامطلوبي را باگذشت زمان طي مي كند همه ديپلمه هاي كامپيوتر بودند وشيفته يادگيري وهمه ضريب هوش بالا اما با بيشتر شدن سرعت كامپيوتر معلومات و قدرت تحليل افراد افزايش يافت ولي به علت كودك بودن و در اختيار داشتن قدرت نظام فكريشان از اعتدال خارج شد ضد اجتماع وضد نسل قبل شدند پذيرش اجتماعي كمتر خودمداري و عدم توان در مشاركت در امور عمومي زياد شد با دهه پنجاهي ها مشكلي نبود شصتي ها قابل تحمل بودن ولي هفتادي ها به نظر من عمدتا احتياج به مشاوره رواشناسي داشتند
من كه از كار با آنها انصراف دادم
يك مثال مي آورم در بازي هاي كامپيوتري يكي برعليه همه دنيا است كه اين فرد را ضد اجتماع وضد همه ميكند
واما سوال شما مكانيسم اورگانيك بشر طوري طراحي شده كه شناختش نسبت به دنياي بيرون متناسب با سن عقلي او باشد وقتي شتاب تجربه كردن از اعتدال خارج شد وجهان مادي چيزي براي عرضه به ذهن پرشتاب وعطش فرد جوان نداشت رو به توهم وبعضا مواد توهمزا مي آورد
 

*mahdi_joker*

عضو جدید
سلام.
ظاهرا بین اینهمه مادر بزرگ و پدر بزرگ و خاله و خانجون که اینجا هست سنگین تر باشه من سکوت اختیار کنم .اما چون دستور به حرف زدن ما کودکان خرده نیز صادر شد اطاعت امر نموده و با کسب رخصت از بزرگترها و کار کشته ها بیان عقیده مینماییم بلکه بتوان دلیل را از میان حوادث کثیر که پیش رو بوده و هم اکنون نیز رو به صعود است یافتن نمود. انشا الله که مورد مقبول قرار گیرد.اینجوری حرف زدم که نگن این جوجه ها تریپ حرفاشون هم با ما دیفرنت شده;)
من متولد مهر 67 هستم.یعنی پایان جنگ.خارج از شوخی نمیدونم باید حرف بزنم یا نه اما میگم دیگه.

با یه سوال شروع میکنم.این افرادی که به اسم دهه 60 ازشون اسم میبرین از کجا اومدن؟کی بزرگشون کرده؟کجا زندگی کردن؟تو خانواده هایی بزرگ شدن که مامان باباهاشون متولدهای سالهای 40 تا 50 هستن اکثرا.
میشه متولدین سالهای 40 رو اخرین گروههای خانواده های سنتی تو ایران نامگذاری کرد اما کاش از سنت گرا بودن هم یه تعریف میگفتین.من نسبت به خیلی از هم سن هام سنتی هستم و نسبت به بعضی نه.دیدگاهها متفاوته.حداقل بین بچه های فامیل و دوستان من به سنتی بودن یاد میشه ازم.اونم به خاطر اینکه با خیلی از حرفهای پدر بزرگهام موافقم و به خیلی از عقایدشون احترام میزارم.اما وقتی تو جمع دوستام هم هستم شاید جزء به روزترین و up to date ترینهاشون باشم.رپ گوش میدم.پاپ هم گوش میدم.ابی گوش میدم.داریوش گوش میدم.سندی هم گوش میدم. و کاستی از شوالیه موسیقی سنتی ایران یعنی شهرام ناظری هم نیست که گوش نداده باشم.نمیشه بر حسب کارها و رفتارها و مدل حرف زدن که ما از کسی میبینیم قضاوت کرد.
یه قائده که من بهش اهمیت میدم و تا جایی که کشش داشته باشم بهش عمل میکنم دید از بالاست.نباید سطحی نگر بود.باید کل داستان رو نگاه کرد.چرا یا از اینطرف می افتیم یا از اونطرف؟اعتدال کجاست؟
پدر مادرهای ما تو شرایطی بزرگ شدن که به قول خودشون پدر سالاری بود و اون جمله کلیشه ای که میگن :حتی پاشون رو دراز نمیکردن.پدر بزرگهامون میگن باباهای ما نسبت به اونها بهشون خوش میگذشته و مادر بزرگ مامانم که هنوز زندست میگه تازه به اونها خیلی سخت تر میگذشته.داستانه اینه که کلاس سوم میگیم سختترین درسها رو ما داریم.کلاس چهارم میگیم نه چهارم سخت تره و همینجور پیش میره تا میرسیم دانشگاه.اینجا دیگه میگیم با این استاد ها و مطالب سنگین دیگه اخر سختیه اما... .میدونین جالبیش به چیه؟که من و یا هم سنهای من فکر میکنیم خیلی از حقوقمون داره پایمال میشه و ارزش بهمون نمیدن.و جالبیش تو اینه که حتی دهه های 50 از کارهای ما تعجب میکنن.افرادی که بیش از 4یا 5 سال با ما تفاوت ندارن.علت این رو هم میگم.
یه نکته ای که لازم میبینم بگم اینه که متولدین سالهای 57یا 58 تا 64 واقعا بهشون ظلم شد.از شیر خشکهاشون بگیر تا انقلاب و جنگ و سهمیه ها و جمعیتی که یه دفعه سر به اسمون کشید و اون مسخره بازیهای نظام جدید و قدیم و هزاران مورد ریز و درشت دیگه.اینو باید میگفتم.
اگه بچه های ما به صورت ناگهانی طی 4یا 5 سال طوری عوض شدن که 1 نسل عقب ترشون نتونستن درکشون کنن دلیلش به نظر من و فقط به نظر من رشد انفجاریه خدمات و ارتباطات و رسانه ها بود که با سرعت نور طی چند سال پیش اومد.من اولین سال کار شبکه 3 رو یادمه.از اولین روزها که tv وارد شد تا سال 73 فقط 2 شبکه داشتیم و از سال 74 تا حالا رسیده به 7یا 8 شبکه داخلی و هزاران شبکه خارجی که در دسترس همه هست.این تفاوت نتیجه خیانتیه که نسل قبل کردن.من از اول تا همین حالاش از تلویزیون تنفر داشتم و دارم.این چیزی نیست جز وسیله ای برای خنگ شدن بچه ها.هیچ چیز مطلق نیست و باید قبول کرد که استفاده بهینه از هر چیزی پیش برنده هست اما ایا واقعا ما درست مصرف کردیم؟پدر مادرهای ما درست مصرف کردن؟پدر مادر خیلی از ما تا بعد از انقلاب tv نداشتن.بعد مشغول جبهه و جنگ بودن و وقتی برگشتن چیزی حدود 10 سال از پیشرفتها قافل.ماهواره و تلویزیون براشون جذاب بود.تقصیری نداشتن.واقعا اینهمه رشد تکنولوژی و اصلا همین کلمه تکنولوژی براشون جذاب بود.دیدن یه وسیله 200 گرمی که همیشه پیش ادم هست و بهش میگفتن موبایل جالب بود.اون اول که موبایل اومد یادتونه؟
هر حادثه ای یه سری قربانی داره.چه خوب باشه و چه بد.رشد تکنولوژی خوبه اما ورودش با اون سرعت شک بود.نمیشد هم کاریش کرد.دنیا میره.نمیشه ما وایسیم.
اگه من که 67 هستم با اسمان جان که 64 هستش به نظر میاد که تفاوت داریم دلایل بی شماری داره.3یا 4 یا حتی 6 سال هم چندان زیاد نیست که اینهمه تفاوت توش بشه پیدا کرد.به نظر من و فقط به نظر من این بر میگرده به بازیها و سر گرمی ها و تفاوت سنی که پدر مادرهامون دارن و دوستان هم دوره و خیلی چیزهای دیگه.
البته از حق هم نباید بگذریم که هرچی زمان جلو میره بچه ها باهوشتر و کم حوصله تر و کاهل تر و تنبل تر میشن.اما معمولا هر نسلی که پیش میره یه رشد فکری هم داره.
اگه جوونهای امروز به جای یادگار دوست و اتش در نیستان و اثار شجریان به سمت z-bazi
و هیچ کس و ساسی مانکن و ... پناه میبرن و بیشتر تمایل نشون میدن چون بیشتر با هم همسن هستن و از حالتهای رسمی و خشک(البته به قول بچه های حالا)خارجه و نشاط! توش هست.واسه اینه که کسی براش توضیح نداده یا اصلا نمیدونه همچین افراد و موسیقی هایی هم هست.اگه هم بدونه درک معانی براش ثقیل و سخته.
خیلی از این شاخه به اون شاخه میپرم تو حرفهام.حرف درست حسابی هم که نمیزنم.شاید به خاطر اینه که دیدگاههای خیلی زیادی به مسئله ها تو ذهنم پیدا میشه و شلوغ میشه.واسه همین مخمون تیلیت میشه و می هنگه .یعنی یه جورایی تریپپ اسکول میشیم.:D


طلب افو و بخشش مینماییم من باب این موضوع که بیش از حدود خویش سخنوری نموده و لحظات گرامیه شما سروران را با حرفهای پوچ الایش نمودیم.
شاد و موفق باشید:gol:

نه خوشم میاد اصلا هم دیفرنت نیستی...:surprised:

میشه بگی که تفاوت ها چه جوری مشخص میشه؟؟؟ مگه غیر از اینه که اصلا تفاوت نسل ها روی همین رفتار ، مدل حرف زدن و طرز فکر ها هست؟

خیلی خوبه که شما این طور هستی. اما معمولا رسمه بین ما دهه شصتی ها که خیلی کلی نگر نیستیم. البته این طور میگن....:razz:
اما من فکر میکنم این عدم تعادل بیشتر بین ما دهه شصتی ها هست. حالا چراشو دیگه باید بیشتر روش فکرکرد.

این کاملا با اون اعتدالی که گفتی فرق داره. شاید ماها اون حالت رسمی که بین پدرهامون با پدربزرگهامون بوده رو قبول نداشته باشیم. اما فکر میکنم روابط ما با بزرگتر هامون هم درست نباشه. میدونی ماها فکر میکنیم عقل کل هستیم. نمیدونم چرا اما خیلی بین هم سن های خودم دیدم که دقیقا از همین جمله شما استفاده کردن. که حق ما داره پایمال میشه و مارو درک نمیکنن. ببین ماها خودمون باعث اینها شدیم. وقتی بهمون اعتماد کردن سوء استفاده کردیم. احترامی که باید به بزرگترهامون میگذاشتیم فراموش کردیم. چون فکر میکردیم بیشتر میفهمیم. این شده که الان وقتی ازمون میپرسن کجا میری به جای اینکه درست جواب بدیم فقط میگیم شب برمیگردم. تازه اگه لطف کنیم اینو بگیم.

میشه منظورتو توضیح بدی؟؟ منظورت از خیانت چیه؟ هم در مورد تلوزیون هم در مورد موبایل
و اینکه واقعا فکر میکنی اون قربانی که ازش اسم بردی ماها هستیم؟

نمیدونم درسته یا نه اما یه جایی خوندم که رشد فکری وجود نداره . توضیحش اصلا به این قسمت مربوط نمیشه پس بحثو منحرف نمیکنم. راستی چرا هم سن های ما فکر میکنن که موسیقی سنتی خشکه و مثلا ساسی مانکن خیلی با نشاط میخونه؟:surprised:
گفتی اگه کسی براش این ارزشهارو توضیح بده درکش براش ثقیل و سنگینه. میخوام بگم اصلا این طور نیست. با اینکه فکر میکنم برای موسیقی سنتی هیچ توضیحی نباید وجود داشته باشه و این دله که باید درک کنه اما خب اینم اضافه میکنم که تقریبا 90درصد کسایی که در مورد این نوع موسیقی توجیه شدن علاقه خیلی زیادی بهش پیدا کردن.
(منظور من از موسیقی سنتی هر نوع موسیقیه غیر از چیزی که تازگیا رایج هست.)


مخصوصا این قسمت حرفات کاملا مشخص بود که اصلا دیفرنت نیستیم.:surprised: :surprised: :surprised:


مرسی که اومدی.
سلام
ببخشین که اینقدر دیر جواب میدم
من قبول دارم که با نسل قبلترم دیفرنتم.اگه نداشتم عیب بود نه حالا که دارم

اگه دقت میکردین میدیدین من اسمی از افکار نیاوردم.فقط گفتم مدل حرف زدن و اخلاقیات.بعد بزرگ نوشتم با کارهایی که ما میبینیم نمیشه قضاوت کرد.ممکنه ما تمام ابعد وجودیه یک نفر رو نبینیم.نمونه بارزش خود من.باور کن هر کی از بیرون نگام کنه فقط فکر میکنه شنگول و الکی خوشم.کی میدونه تو ذهن و دل ادمها چه خبر؟بعضی ها برون ریز هستن.بعضیها میریزن تو خودشون.بعضی ها پشت خنده خودشون رو قایم میکنن بعضی ها.... .هیچ وقت نمیتونیم با چند برخورد در مورد کسی نظر بدیم.من فکر کنم عمیق تر از مدل حرف زدن و رفتارها باشه.پرسیده بودین تفاوتها چه جوری مشخص میشه.باید بگم که مشخص شدن تفاوتهای یک نفر با نفر دیگه اونم تو 2 تا برخورد غیر ممکنه.
اما میشه با سر هم کردن مشخصه های عمومی یه گروه تفاوتهایی بین نسلها رو پیدا کرد

من منظورتون رو تو این پاراگراف نمیفهمم.نکته مهم تر اینکه هنوز نفهمیدم شما متولد چه سالی هستی

فکر چیه؟من مطمئن هستم که روابط ما با بزرگترهامون درست نیست.اما خداییش عقل کل رو که هستیم:).نه شوخی کردم.کاملا حق با شماست تا اینجا اما اون جمله که گفتم حق ما داره پایمال میشه کاملا مخالف نظر خودمه.اون رو خودم رو هم قاطی کردم که با مخاطب خودم رو تو یه گروه قرار داده به خاطر این بود که خواننده ,نویسنده رو جدا از خودش نداند وگرنه من اصلا بر این که به ما داره ظلم میشه هیچ اعتقادی ندارم و مخالفم.بچه های حالا تنبل هستن و من هم سر دسته همشون.ودر مورد کجا میریم و شب بر میگردم و این حرفها من تا حالا تجربه نکردم.واقعا مگه میشه گفت شب بر میگردم؟به نظر من هم گستاخانه هست هم اگه بچه من همچین حرفی زد میگم لازم نکرده.البته نه به این خشانت(خشونت)اما خود من غیر ممکنه حتی 1 ساعت عقب جلو بشه و مامان بابام ندونن کجام.شخصیش نکنیم.همه میدونن من چقدر بچه گلی هستم.اما حق با شماست.این بخش رو کاملا موافقم که بچه ها حرمت و احترام و کوچیک تر بزرگ تر رو فراموش کردن.گستاخ شدن.

در مورد خیانت هم باید بگم که این خیانتی بود که والدین ما به ما کردن.این خیانت از عمد نبوده.بالاخره یه گروه این خیانت رو میکردن.شانس خورد به زمان والدین ما.شما حساب کن تو یه خونه که مادر خونه داره پدر کارمند روزی چند ساعت tv روشن هست.من تا 8 ساعتش رو شرط میبندم.البته حق هم داشتن.واقعا براشون جالب بوده خوب.تو نسل ما این اتفاق داره با اینترنت میافته.همه جوونها که نه اما اکثریت غیر ممکنه به اینترنت رابطه نداشته باشنوبعضی ها هم که اعتیاد پیدا میکنن.قربانی پدر مادرها هستن اما ضرباتش و ترکش هاش رو ما هم حس میکنیم.من کطلق حرف نمیزنم.خیلی خیلی ادمهایی هستن که این حرفها رو رد کنن اما خیلی خیلی خیلی خیلی ها هم هستن که تائید این حرفها باشن.

در مورد اینکه رشد فکری وجود نداره شک دارم.شما که توضیحی ندادین.من هم که تاحالا این رو نشنیدم.پس نمیتونم بدون منبع قبول کنم.اما شاید هم وجود نداشته باشه.باید دید که منظور نویسنده چی بوده؟طرز فکرش چی بوده؟به چه مکتب و مسلکی بوده؟و از همه مهمتر اصلا حرفش حرف حساب بوده یا نه؟
در مورد شادی که ساسی مانکن میده باید بگم واقعا کاذبه.شنگولیه موقته.همه این رو میدونن.اما خیلی ها فقط دنبال شادی هستن.مهم نیست واقعی یا کاذب.مثل ارامش.خیلی ها تو *** دنبالش میگردن.اما واقعا ارامش واقعیه؟من شک دارم.
انسان تنبل و نیازمنده.مجموعه ای از نیازها.واقعا حقیره این موجود 2 پا.اولین راه حل که برای رفع نیاز پیدا میکنه میره طرفش.از قدیم هم همین بوده.اما فکر کنم قدیمی ها بیشتر دنبال راه واقعی و درست میگشتن تا نزدیکترین و راحتترین راه.این تفکر که واقعا کم رنگ شده بین خیل کثیری از ما فاصله بین نسلهاست.ایمان و تفکر.کم شده.
دیگه نمیدونم چی باید عرض کنم خدمتتون زر ناز خانم

شاد و موفق باشین
 

SHRP

همکار مدیر تالار مهندسی کامپیوتر متخصص برنامه نوی
کاربر ممتاز
ممنون از دوستمون كه اين تاپيك رو شروع كرده
مبحث بسيار خوبي است
البته در همه نيا شكاف بين نسلها وجود داشته و داره
ولي خب در كشورهاي جهان سوم اين شكاف با توجه به تغييرات علمي خيلي زيادتر است

البته اين بستگي به تفكرات و رفتارهاي هر شخص داره
من متولد 1356 هستم:)surprised:) و واقعا از بسياري از رفتارهاي نسل هاي دهه 60 و 70 تعجب مي كنم
اما ميدونم كه نسلهاي 30 و 40 هم همين حس رو در مورد ما داشتن
براي همين خودم رو با حال و هواي اونها هماهنگ مي كنم
البته متاسفانه خيلي از جوونها به خاطر نبود برخي آزاديها،امكانات و تفريحات رفتارهاي عجيب و غريبي دارن كه حتي خودشون هم تعجب مي كنن
ولي من بهشون حق مي دم
فقط اين نكته رو بهشون پند مي دم:
هر كاري دوست داريد بكنيد فقط باعث اذيت و آزاد خود و ديگران و خداي نكرده ريختن آبروي كسي نشه.
 

***fatima***

عضو جدید
زرنازم نمیدونم چرا این بحثو شروع کردی.امیدوارم در طی این مدت و اتفاقات اخیر به تفاوتهای این دو دهه پی برده باشی. چیزی که فقط در حد این جملات نیست.
شکافی که هیچکس حتی علاقه ای به کم کردنش هم نداره.
نمیدونم چرا اما انگار حتی اگه خودمونم نخوایم باز هم محکومیم به اینکه فرق داشته باشیم.
:gol:
 

joey

عضو جدید
زرنازم نمیدونم چرا این بحثو شروع کردی.امیدوارم در طی این مدت و اتفاقات اخیر به تفاوتهای این دو دهه پی برده باشی. چیزی که فقط در حد این جملات نیست.
شکافی که هیچکس حتی علاقه ای به کم کردنش هم نداره.
نمیدونم چرا اما انگار حتی اگه خودمونم نخوایم باز هم محکومیم به اینکه فرق داشته باشیم.
:gol:
از اون تاپیک هایی هس که منسوخ شده ها ...... فسیل:weirdsmiley:
همیشه هم اینطور نیس ..... خود من عاشق موسیقی های قدیمی ام ..... و به شدت از رپ و موسیقی های جدید بدم میاد ...... موسیقی دهه ۵۰ و ۶۰ دوس دارم .... عباس مهرپویا و مهدیان و امین الله رشیدی ..... قدیمیا دیگه ..... و از طرفی دیگه تفاوت که همیشه بد نیست خیلیم خوبه اما تفاوتی قبوله که ببینیم ما از اونا جلو رفتیم و یه قدم تو مسیر صحیحی جلو رفته باشیم ..... ما خیلی وقتا پیشرفتامون تو یه مسیرایی که واقعا جای تعجب و البته شرمندگی داره .....
 

Eshgh Khoodayi

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام
متولد2/4/70 هستم
من خودم خیلی امروزی نیستم چون همیشه الگوم رو از گذشته ها گرفتم دنبال آدم با معرفت بودم نه همسن و سالهایی دنبال گناه برو حال حاضر...
ولی تفاوت نسل هایی خیلی مشکل بزرگی،چون باعث دور شدن از هم میشن ...
بخصوص تو پدر و مادر که فرزندشون ده 70 ولی خودشون 40 الی 50
سر یه قضیه ناراحتی اعصابت خورده میاد میگه چته مگه گرسنه ای یا پول بهت کم دادیم و...
آتیش میگیری

برای همین جوانهایی ما به گناه میوفتن بعد میگیم جوانهایی ما 70% دوست جنس مخالف دارن
دلم خیلی پره ولش ...
الان بچه ای که به دنیا میاد با تکنولوژی سر و کار داره بزرگم بشه غرق امکانات و تکنولوژی میشه
ولی یه بچه ده 60 ببین هیچی نداشته
ولی نمیدونم چقدر ای حرفم قبول داشته باشین یا نه
جوان 20 ساله دهه 50 ،راحتر و بهتر از زندگی کرده تا جووون 20 ساله غوطه ور تو تکنولوژی دوره امروز؟!
فکر خانه ،پول،وام،دانشگاه ،کار و... من هنوز22 سالم اینقدر دقدقه دارم فکرش بکن به 30 برسم چی میشم...
 

Similar threads

بالا