تعریف نسبتهای فامیلی !!! (طنز)

♫ ♫ (。◕‿◕。) ♫ ♫

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاله :
معناي لغوي : خواهر مادر
معناي استعاره اي: هر زني كه با مادر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد .
نقش سمبليك : يك خانم مهربان و دوست داشتني كه خيلي شبيه مادر است و هميشه براي شما آبنبات و لباس مي خرد.
غذاي مورد علاقه : آش كشك.
ضرب المثلها : (خاله را ميخواهند براي درز و دوز و گرنه چه خاله چه يوز ) يا (خاله ام زائيده ، خاله زام هو كشيده ) يا ( وقت خوردن خاله خواهرزاده رو نمي شناسه ) یا ( اگه خاله ام ريش داشت ، آقا داييم بود ).
زير شاخه ها:
شوهر خاله : يك مرد مهربان كه پيژامه مي پوشد و به ادبيات و شكار علاقه مند است.
دختر يا پسر خاله : همبازي دوران كودكي كه يا در بزرگسالي عاشقش مي شويد اما با يكي ديگه ازدواج مي كنيد يا باهاش ازدواج مي كنيد اما عاشق يكي ديگه هستيد . !!!
مشاغل كاذب : خاله زنك بازي ، خاله خانباجي .
چهره هاي معروف : خاله خرسه ، خاله سوسكه .
ترجيع بند: داشتن يك خاله ي مجرد در كودكي از جمله نعمات خداوندي است . !!!

عمه :
معناي استعاره اي : هر زني كه با پدر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد و یا بعبارت دیگر هر زني كه مادر چشم ديدنش را نداشته باشد . !!!
نقش سمبليك : به عهده گرفتن مسئوليت در موارد ذيل: ۱- جواب همه ي فحش هايي كه مي دهيد. مثال: عمتو گا........ ۲- جواب همه ي محبت هايي كه مي كنيد. مثال: به درد عمه ات مي خوره.......... ۳- توجيه كليه ي بيقوارگي ها و رفتارهاي نامتناسب و نا متعارف دخترخانم ها . مثال: به عمه ات رفتي. ۴- خيلي چيزهاي بدِ ديگه. از ذكر مثال معذوريم......
غذاي مورد علاقه : شله زرد ، سمنو .
ضرب المثل : ندارد ( تخفيف به دليل تعدد در نقش هاي سمبليك) .
زير شاخه ها:
شوهر عمه: يك مرد پولدار كه سيبيل قيطاني دارد و چندش آور است.
پسرعمه یا دختر عمه : همبازي دوران كودكي كه در بزرگسالي حالتان را به هم مي زنند.
مشاغل كاذب : Match-Making
چهره هاي معروف : عمه ليلا.
ترجيع بند: داشتن يك عمه كه در توصيفات فوق صدق نكند جزو خوش شانسي هاي زندگي است.

دائی :
معناي لغوي : برادر مادر .
معناي استعاره اي : هر مردي كه با مادر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد و یا بعبارت بهتر هر مردي كه پتانسيل كتك خوردن توسط پدر را داشته باشد .
نقش سمبليك : يكي از معدود مرداني كه هر چند به سياست علاقه مند است اما حس گرمي به شما مي دهد ، هميشه حرفهايتان را مي فهمد و مي شود پيشش گريه كرد .
غذاي مورد علاقه : فسنجون.
ضرب المثل: ( عروس را كه مادرش تعريف كنه ، براي آقا داييش خوبه ) یا ( اگه خاله ام ريش داشت آقا داييم بود ).
زير شاخه ها:
زن دايي : يك زن چاق و شاد كه خيلي كدبانو است و جلوي مادر قپي مي آيد .
پسردايي یا دختردايي : همبازي دوران كودكي كه در بزرگسالي مثل يك همرزم ساپورتتان مي كنند.
چهره هاي معروف : علي دايي ، دايي جان ناپلئون .
ترجيع بند : همه چيز زير سر اين انگليساست لذا سعي كنيد حتما حداقل يك دايي داشته باشيد.

عمو :
معناي لغوي : برادر پدر
معناي استعاره اي: هر مردي كه با پدر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد .
نقش سمبليك : يكي از مرداني كه شما هميشه بايد بهش بوس بدهيد و بعد برويد كارتون ببينيد تا او با پدر حرفهاي جدي بزند . يكي از مرداني كه مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزي مي پزد و هميشه وقتي مي رود پدر ساكت شده ، به فكر فرو مي رود.
غذاي مورد علاقه : قرمه سبزي ، آبگوشت .
ضرب المثل : عقد دختر عمو پسر عمو را در آسمان بستند.
زير شاخه ها:
زن عمو : يك زن كه زياد به شما توجه نمي كند و خودش را براي مادر مي گيرد .
دخترعمو یا پسرعمو : همبازي دوران كودكي كه اگر تا هجده-بيست سالگي دوام آورده و باهاش ازدواج نكنيد خطر را از سر گذرانده ايد .
مشاغل كاذب : بازي در قصه هاي ايراني - اسلامي..
چهره هاي معروف : عمو زنجيرباف ، عمو يادگار ، عمو پورنگ .
ترجيع بند : داشتن يك عمو ي پولدار خيلي خوب است .
 

Similar threads

بالا