تعريف بازي فوتبال

aygon

عضو جدید
اوستای عصبانی

اوستا باعصبانیت به شاگردش گفت:

- ببینم حالا دیگه موقع کار کردن سوت هم می زنی؟

- شاگرد جواب داد:

- نه اوستا، من موقع سوت زدن کار هم می کنم.



مردی که داشت با ماشین از جاده عبور می کرد، دید دهقانی با عصبانیت تمام مشغول کتک زدن پسر کوچکش است. آقا اتومبیل را متوقف کرد و علت را پرسید. دهقان جواب داد:

- این پسره احمق در مرغدانی را باز گذاشته و همه مرغ ها رفتن.

آقا گفت:

- ولی مرغ ها عادت دارن شب ها همیشه به مرغدانی خودشان بر می گردن، این که ناراحتی نداره!

دهقان سری از روی تأسف تکان داد و گفت:

- من هم از همین موضوع ناراحتم، چون مرغ هایی که داشتم مال من نبودن، مال همسایه ها بودن.



معلم سر کلاس موضوع انشاء را خواند:

- " یک مسابقه فوتبال را تعریف کنید ".

یکی از بچه ها در عرض دو دقیقه ورقه اش را تحویل داد. توی ورقه نوشته بود:

- به استادیوم که رسیدیم، باران شدیدی گرفت و مسابقه به وقت دیگری موکول شد.
 

Similar threads

بالا