تبديلات گازي درمقابل خام فروشي

srn57

عضو جدید
تبديلات گازي درمقابل خام فروشي


درافق‌20ساله پتروشيمي توجهي به تبديلات گازي نشده است
دانش نفت: آن‌چه كه درپي مي‌آيد، مقاله‌اي است با عنوان <استراتژي توسعه صنعت گاز كشور بر مبناي كسب حداكثر ارزش افزوده> كه از سوي مهندس عليرضا پيمان‌پاك مدير گروه نفت و گاز شبكه تحليل‌گران تكنولوژي ايران(ايتان) در اختيار سرويس مسائل راهبردي ايران قرار داده شده است.
مهندس پيمان‌ پاك در اين مقاله با انتقاد از مديراني كه گاز طبيعي، اين مزيت اصلي كشور را ابزاري براي رفع معضلات كوتاه مدت كشور ساخته‌اند و آن را به بهانه تحكيم امنيت ملي، صادر،به بهانه عدالت‌گرايي، بدون كمترين ديد تخصصي مديريت انتقال تكنولوژي به نقاط دور منتقل وبه بهانه كمبود بنزين و در چارچوب استراتژي‌هاي تبصره 13 بودجه مي‌ سوزانند، توضيح مي‌دهد كه كه در صورت بكارگرفتن تكنولوژي تبديلات گازي، درآمد حاصله از چند سنت به ازاي هر فوت مكعب به دهها دلار در هر فوت مكعب خواهد رسيد. مدير گروه نفت و گاز ايتان، همچنين توضيح مي‌دهد كه: كمترين توجهي در مطالعه و تدوين برنامه افق 20 ساله پتروشيمي كشور به بحث تبديلات گازي صورت نپذيرفته و طبق اظهارات مديريت سابق شركت ملي صادرات گاز مطالعه و بررسي خاصي در خصوص بازارهاي بالقوه و بالفعل محصولات گازي در كشور صورت نپذيرفته است. او تأكيد مي‌كند: اين كم توجهي نه تنها موجب از دست رفتن فرصتهاي پيش روي دولت در امر بهره گيري از منابع گازي، كسب حداكثر ارزش افزوده، ايجاد اشتغال پايدار و توسعه صنعتي بر مبناي مهمترين مزيت نسبي كشور شده است، بلكه گريبان گير سرمايه گذاران بخش خصوصي نيز شده كه با درايت و هوشمندي آينده انرژي و صنايع تبديلي جهان را از آن تبديلات گازي ديده اند و سرمايه‌هاي خود را به اين سمت سوق داده اند. سرمايه گذاران موفقي كه سرمايه، تكنولوژي، مجوز، زمين و هرآنچه لازمه توليد است را فراهم نموده‌اند، اما تنها و تنها يا بدليل عدم ارائه خوراك (گاز طبيعي كه در زمان صادرات منابعش بيكران است و موارد مصرف با ارزشي چون تبديل و تزريق كمياب)! از سوي وزارت نفت سرگردان بوده و يا همواره نگران قطعي گاز خود در چهار ماه پاياني سال به سر مي برند. پيمان‌پاك در پايان مقاله خود يادآور مي‌شود: با توجه به نوپا بودن اين بحث مي‌توان با برنامه‌ريزي استراتژيك و سياستگذاري اصولي و نيز ايجاد مراكز پايش و ارزيابي تكنولوژي، بصورت علمي و صحيح روند حركت شركتهاي بزرگ شيميايي و پتروشيميايي دنيا را دنبال نمود و با در نظر گرفتن سوگيريهاي كشورهاي پيشرفته و بررسي جهت‌گيري فعلي و آينده‌انديشي در خصوص جهت‌گيري‌هاي آتي بازار اقدام به خلق، انتقال و بومي‌سازي تكنولوژيهاي اين حوزه و نهايتا ورود به بازار بكر فرآورده هاي گازي نمود. اين مهم با وجود پتانسيل‌هاي تحقيقاتي بالاي كشور در اين حوزه، در سايه تدوين ‌به يك برنامه‌ مشخص ( كه ما آن را استراتژي توسعه تبديلات گازي مي‌ناميم) كه چشم انداز اين حوزه و مسير حركت و نقش و جايگاه مراكز موثر در اين توسعه را با توجه به توان و قابليت‌هاي آنان در راه رسيدن به چشم‌انداز مورد نظر مشخص كرده باشد دور از دسترس نيست. در پي متن كامل اين مقاله به حضور خوانندگان گرامي تقديم مي‌گردد:

استراتژي توسعه صنعت گاز كشور بر مبناي كسب حداكثر ارزش افزوده

با پيشرفت‌هاي تكنولوژيك صورت‌گرفته در جهان امروز، زمينه‌هاي بسيار زيادي پيش روي سياست‌گذاران صنعت گاز كشور براي بهره‌برداري و مصرف گاز طبيعي قرار گرفته است. گاز مي‌تواند ماده اوليه توليد مواد پتروشيميايي و پالايش باشد يا به صورت مايع شده و يا با خطوط لوله صادر شود. اما تبديل گاز به مواد شيميايي با ارزش افزوده بالا كه از آن به عنوان تبديل به فرآورده ياد مي‌شود، از ديگر روش هاي بهره‌گيري از گاز طبيعي است كه علاوه بر ارزآوري و كسب ارزش افزوده، به توسعه صنايع جانبي، تكميل زنجيره‌ ارزش گاز طبيعي و اشتغال زايي خواهد انجاميد. از سوي ديگر تزريق گاز به منابع نفتي، مي‌تواند با افزايش ضريب بازيافت از مخازن نفتي، علاوه بر افزايش ظرفيت توليد نفت در كشور، گاز مخازن مشترك را ذخيره و صيانت نمايد. همچنين مصرف گاز در داخل كشور و جايگزيني آن با فرآورده‌هاي نفتي، علاوه بر حفظ منابع زيست‌محيطي به بهينه‌سازي مصرف اين فرآورده‌ها و نجات دولت از بار سنگين يارانه‌هاي موجود و مخارج سنگين واردات اين فرآورده‌ها به كشور خواهد انجاميد. اما بايد توجه كرد كه در اين شرايط تامين گاز مورد نياز كشور و ايجاد توازن ميان توليد و مصرف، استحصال و بهره‌برداري صحيح و به موقع از مخازن مشترك نظير پارس جنوبي با هدف تامين گاز مورد نياز و برقراري توازن بين توليد و مصرف و نيز استفاده حداكثر از سهم خود در اين ميادين از ديگر ضروريات توسعه اين صنعت است. هر يك از اين زمينه‌ها اهميت خاصي در تامين منافع كشور داشته و بايد در طرحي كلي در خدمت توسعه ملي سازمان يابد تا فرصت‌هاي موجود به بهترين نحو مورد استفاده قرار گيرند. بهره‌گيري از فرصت‌هاي موجود در صنعت گاز كشور و فرصت‌هايي كه در آينده ايجاد خواهد شد، نيازمند برنامه‌اي جامع است كه بايستي بر اساس مطالعات جامع فني، اقتصادي و سياسي تدوين شده و با (مقايسه فرصت‌ها و تهديد‌ات موجود در هر يك از انواع مصارف مختلف گاز) و ارزيابي زمينه‌هاي كسب ارزش افزوده حاصل از آن‌ها، اهداف توسعه صنعت گاز و چگونگي دستيابي به اين اهداف و ابزار و بسترهاي مورد نياز را تعريف نمايد. متأسفانه ناهماهنگي ميان نهادهاي درگير در بخش هاي مصرف، صادرات، تزريق و توليد، تلاش براي حداكثر نمودن صادرات گاز و چانه‌زني براي قراردادهاي عظيم صادرات گاز، افزايش مصرف داخل و جايگزيني سريع فرآورده‌هاي نفتي با گاز طبيعي در كليه بخش‌هاي خانگي، تجاري، صنعت و تا حدي حمل و نقل، عدم تزريق به موقع گاز به مخازن نفتي و از دست رفتن فرصت استحصال نفت بيشتر، از مخازني نظير پارسي، كوپال و آقاجاري، مشكلات ناشي از افزايش پيك مصرف گاز طبيعي در فصول سرد سال و قطع گاز برخي مناطق كشور و ايجاد وقفه در صدور گاز، فازبندي‌هاي نامناسب در پارس جنوبي و ناتواني در جذب سرمايه مورد نياز بهره‌برداري از برخي فازها به‌دليل اين مسئله و ديگر شواهد موجود، نشان‌گر فقدان استراتژي جامع با ويژگي‌هاي برشمرده است. گرچه در حال حاضر در كشور به دليل نبود استراتژي جامع توسعه صنعت گاز، مدلي براي اولويت‌بندي صحيح و علمي روشهاي مختلف استفاده از گاز طبيعي وجود ندارد، ليكن پرداختن به برنامه‌ريزي و مطالعه و تحقيق در خصوص اين روش‌ها نه تنها آفتي نداشته، بلكه منجر به دستيابي به اطلاعات علمي‌تر و دقيق‌تر اولويت‌بندي اين روش‌ها مي‌گردد. روش مهم بهره‌گيري از گاز با تبديل آن به فرآورده‌هاي متنوع، بحثي است كه در مقايسه با ساير روش‌ها داراي مزاياي قابل توجهي است. تبديل گاز به مواد شيميايي نظير بنزين، گازوئيل، DME، متانول و ساير محصولات پتروشيميايي نه‌تنها باعث ايجاد ارزش‌ افزوده گاز طبيعي تا چند برابر قيمت خام آن مي‌گردد، بلكه موجبات اشتغالزايي و توسعه صنايع جانبي را نيز فراهم مي‌نمايد. علاوه بر تامين نياز داخلي به فرآورده‌ها، توجه به اين مقوله مي‌تواند منجر به صادرات فرآورده‌ و كسب درآمد ارزي از اين طريق شود. ضمن اين كه به فرض بعيد اولويت دار نبودن بحث تبديل به فرآورده، تحقيق و پژوهش در اين زمينه منجر به توليد و توسعه دانش‌هاي فني گوناگون براي كشور خواهد شد.

لزوم توجه به مقوله توليد فراورده‌هاي گازي و جلوگيري از خام‌فروشي

مقدار ذخاير اثبات شده‌ي گاز دنيا حدود 140 تريليون متر مكعب است كه حدود 30 درصد آن در منطقه خاورميانه قرار دارد. از آن جمله مي‌توان به بزرگترين مخازن گازي جهان نظير پارس جنوبي و ميدان گازي شمال كشور اشاره كرد. با وجود اين ذخاير گازي، طبق آمار (SRI)، خاورميانه تنها 9 درصد بازار محصولات گازي جهان را در اختيار دارد.
3=130
هزينه حمل 3 تريليون BTU گاز)LNG(، بيش از هزينه حمل 130 تريليون BTU، نفت خام
گاز طبيعي، سوختي پاك و خوراكي مناسب براي صنايع شيميايي است؛ اما به‌دليل ويژگي‌هاي خاص خود، انتقال آن به سمت بازار مصرف دشوارتر و گرانتر از انتقال نفت خام است. اين مسئله ناشي از مشكلاتي نظير نبود بازار امن و مناسب، هزينه بالاي حمل و نقل و گران و پيچيده‌بودن تكنولوژي‌هاي انتقال نظير LNG و خطوط لوله است. به عنوان مثال يك كشتي LNG، حدود 33 ميليون گالن LNG با ارزش گرمايي حدود 3 تريليون BTU جابجا مي‌نمايد، در حاليكه يك كشتي نفتكش (كه ساده‌تر و ارزانتر نيز هست) 2/2 ميليون بشكه نفت خام با ارزش گرمايي برابر با 130 تريليون BTU را انتقال مي‌دهد كه حاكي از بالابودن هزينه انتقال گاز طبيعي است. علاوه بر اين، مشكلات زيست‌محيطي توليد و انتقال LNG و همچنين هزينه بالا و ضرورت رعايت مسايل ايمني ساير روش‌هاي صادرات گاز نظير خط لوله و هيدرات، صادرات گاز را با مشكلات بيشتري روبرو مي‌سازد.
از اين رو، تبديل گاز طبيعي به مواد شيميايي و جايگزين كردن صادرات اين مواد به جاي صادرات گاز، علاوه بر اين‌كه بازار فروش مناسب و مطمئني دارد، ارزش افزوده بيشتري را نصيب كشور صادركننده نموده و مشكلات صادرات گاز را نيز به همراه ندارد.
اما تبديل گاز طبيعي به محصولات با ارزش نيز، به‌دليل تركيبات موجود در گاز طبيعي با مشكلات خاصي روبروست. گاز طبيعي محتوي بيش از 90 درصد متان، حدود 6 درصد اتان و 4درصد از ساير هيدروكربن‌ها است، كه تنها 6 درصد اتان آن جهت توليد محصولات شيميايي مورد مصرف قرار مي‌گيرد. تكنولوژي‌هاي مرسوم در صنايع پتروشيمي، قابليت توليد الفين‌ها و محصولات پتروشيميايي را فقط از گاز مايع و اتان موجود در گاز طبيعي دارند. از اين رو، با تكيه بر فرآيندهاي فعلي پتروشيميايي، نمي‌توان ارزش افزوده موجود را چندان ارتقا داده و مشكلات صادرات گاز را كاهش داد. بنابراين بايد به دنبال تكنولوژي‌هاي جديدي بود كه توانايي تبديل متان موجود در گاز را به فرآورده‌هاي با ارزش داشته باشد. در اين صورت، علاوه بر رفع مشكل صادرات گاز طبيعي به‌صورت خام، 90 درصد آن به مواد با ارزش افزوده بالا تبديل مي‌شود و درآمد حاصله از چند سنت به ازاي هر فوت مكعب به دهها دلار در هر فوت مكعب خواهد رسيد. اين تكنولوژي‌هاي جديد كه به تبديلات گازي موسوم‌اند شامل روشها، فرآيندها و تكنولوژيهايي هستند كه متان گاز طبيعي را در چند زنجيره ارزش به حداقل 200 محصول با ارزش شيميايي تبديل مي‌نمايد. معمول‌ترين اين فرآيندها به شرح زير است:
 

srn57

عضو جدید
1- تكنولوژي‌هاي توليد متانول در ظرفيت‌هاي بالا (مگامتانول)

متانول از متان گاز طبيعي توليد مي‌شود و داراي كاربردهاي متنوعي است. عمده‌ترين مصرف اين ماده، توليد مواد شيميايي است. البته متانول كاربردهاي ديگري نظير استفاده در خودروها به‌عنوان سوختي پاك را نيز داراست. لكن هزينه نسبتاً بالاي توليد آن به روش‌هاي معمول، اين قبيل كاربردهاي متانول را غيراقتصادي ساخته است. يكي از روش‌هاي اقتصادي و نوين توليد متانول، استفاده از واحدهاي مگامتانول (واحدهاي توليد در ظرفيت‌هاي بالا) است. اين واحدها، به‌دليل هزينه بسيار پايين‌تر جهت ساخت، استفاده از كمپروسورهاي كوچكتر و استفاده بهينه از گرما و انرژي در فرآيند، متانولي توليد مي‌نمايند كه به مراتب ارزان‌تر از متانول توليدي واحدهاي معمولي است. طبق پيش‌بيني‌ها در سال 2008، بيش از 30 درصد متانول دنيا از طريق واحدهاي جديد مگامتانول با ظرفيت بيش از 4500 تن در روز تأمين مي‌گردد. متانول ارزان حاصله را مي‌توان در توليد اسيد استيك، ( MTBEماده جايگزين سرب بنزين) و همچنين به‌عنوان سوخت خودروها مورد استفاده قرارداد. همچنين با استفاده از تكنولوژي‌هاي نوين كه در قسمت‌هاي بعد معرفي خواهند شد، مي‌توان اين ماده را به مواد با ارزشي نظير اتيلن، پروپيلن و DME تبديل نمود.
2- تكنولوژي‌هاي تبديل متانول به اتيلن و پروپيلن MTO( و ) MTP
يكي از فرآيندهايي كه تبديل متان را به محصولات با ارزشي نظير الفين‌ها ميسر مي‌كند، MTO است كه متانول خام را به اتيلن و پروپيلن تبديل مي‌نمايد. در طي اين فرآيند، در مرحله اول، گاز طبيعي به متانول خام تبديل شده و در مرحله دوم متانول حاصله از طريق واكنش كاتاليستي به اتيلن و پروپيلن تبديل مي‌گردد. اتيلن و پروپيلن توليدي با خلوص بالاي 97 درصد است و مي‌توان آن‌را به راحتي جدا ساخت و به واحد پليمرسازي فرستاد. گرچه تكنولوژي‌هاي ديگري نظير OCM براي تبديل متان به اتان و پس از آن الفين‌ها وجود دارند، اما اين فرآيندها در مقايسه با فرآيند MTO از بازده پايين‌تر و صرفه اقتصادي كمتري برخوردار هستند. در حال حاضر، تحقيق و توسعه برروي فرآيند MTO در شركت‌هاي هيدرو (نروژ)، UPO و لورگي به طور موفقيت‌آميزي پيگيري مي‌شود. يك نمونه از پلنت تبديل متانول به اولفين به‌وسيله شركت هيدرو در نروژ نصب گرديده است. اين واحد روزانه حدود 750 هزار تن متانول را به عنوان خوراك مصرف مي‌نمايد كه عمدتاً از گازسنتز حاصله از گاز طبيعي به‌دست مي‌آيد. شركت لورگي نيز در حال مذاكره با برخي شركت‌ها در كشورهاي قطر و ترينيداد و توباگو براي احداث واحدهاي تبديل متانول به الفين در اين كشورها است. بهترين مناطق براي احداث اين واحدها، مناطق مجاور ميادين بزرگ گاز طبيعي است كه قيمت گاز آنها كمتر از يك دلار براي هر ميليون BTU مي‌باشد.
3- تكنولوژي توليد ( DMEدي‌متيل‌اتر)
دي‌متيل‌اتر، مولكول ساده اتر با فرمول CH3-O-CH3 است. اين ماده را مي‌توان مانندLPG به كار برد. اشتعال اين ماده نيز مانند گاز طبيعي است. در اين ماده، مقدار NO2 و مشتقات سولفور بسيار پايين و كمتر از ppm15 است. اين موضوع نشانگر مزيت زيست‌محيطي DME است كه يك انرژي چندمنظوره پاك (تميز) براي قرن 21 به شمار مي‌رود. DME يك ماده غيرسمي است و در حال حاضر به‌عنوان ماده سرمازا و مولد فشار به‌عنوان جانشيني براي كلروفلئوركربن استفاده مي‌شود. اين ماده ساده‌ترين اتر توليد‌ شده از متانول(ساده‌ترين الكل حاصل از سنتز گاز) است. هم‌اكنون، در بيش از 13 كارخانه تجاري، DME از طريق دي‌هيدرات‌كردن (آب‌زدايي) متانول به دست مي‌آيد. ميزان توليد DME به اين روش، 10 هزار تن در روز در ژاپن و 150 هزار تن در روز در جهان است. ويژگي‌هاي خاص DME سبب شده است كه به‌عنوان جذاب‌ترين جايگزين ( LPGگاز مايع) و نفت كوره و به‌عنوان يك سوخت پاك بدون SOX و دود شناخته شود. در حال حاضر، در ژاپن DME صرفاً به‌عنوان يك ماده (اسيدي) مولد فشار، در كارخانه‌هايي با مقياس كوچك، توليد مي‌شود. اما با توجه به ويژگي‌هاي خاص آن، بازارهاي DME در آينده بسيار گسترده‌تر خواهد بود. مهمترين ويژگي DME علاوه بر خصوصيات شيميايي آن كه منجر به ايجاد بازارهاي متعددي براي آن خواهد شد، هزينه سرمايه‌گذاري كمتر آن نسبت به پروژه‌هاي LNG و GTL است. برخي از بازارهاي بالقوه DME عبارتند از:
1) سوخت نيروگاه‌ها
2) جايگزيني در بازارهاي LPG
3) جايگزيني در بازارهاي نفت كوره
4) جايگزيني با گازوييل در خودروهاي سنگين بدليل ستان بالا
5) سوختي براي سلول‌هاي سوختي
4- تبديل گاز به فرآورده‌هاي مايع )GTL(
امروزه يكي از راه‌كارهاي مهم در انتقال گاز طبيعي، استفاده از روش تبديل گاز به فراورده‌هاي مايع )GTL( است. در سال‌هاي اخير، پيشرفت‌هاي قابل‌توجهي در تكنولوژي GTL به‌دست آمده است؛ به‌طوري‌كه، اين فناوري را به‌عنوان يك گزينه مناسب و اقتصادي براي بهره‌برداري از ذخاير گازي مطرح ساخته است. فرآيند فيشر- تروپش )Fischer-Tropsch(، به عنوان اصلي‌ترين فرايند GTL، شامل سه مرحله است:
1- توليد گازسنتز )Syngas(
2-توليد هيدروكربن‌هاي خطي
3- مرحله پالايش و بهبود كيفيت ‌هيدروكربن‌هاي خطي
حجم گازطبيعي مورد نياز براي توليد يك بشكه GTL در حدود 1هزار فوت مكعب است. از نقطه نظر صرفه اقتصادي، توليد GTL از گازهاي سوزانده شده و ميادين گازي كوچك و متوسط در رتبه نخست جاي مي‌گيرد و به دنبال آن توليد اين فرآورده از گازهاي طبيعي ميادين بزرگ گازي داراي صرفه اقتصادي بيشتري است .مقايسه GTL با فراورده‌هاي حاصل از نفت خام، حاكي از مرغوبيت فرآورده‌هاي حاصل از تبديل گاز نسبت به فرآورده‌هاي پالايشي نفت خام است. نفت گاز حاصل از GTL داراي درجه ستان )cetane number( مناسب و كيفيت بالاتري نسبت به نفت گاز حاصل از تصفيه نفت خام است. كيفيت بهتر و درجه خلوص بيشتر، از جمله مشخصات محصولات حاصل از GTL است. در ذيل به چند نمونه از اين موارد اشاره شده است:
- برش‌هاي نفتاي حاصل از GTL، به‌دليل عدد ستان پايين نسبت به خوراك پالايشگاهي، مواد مناسب‌تري براي واحدهاي توليد اتيلن در مراكز پتروشيمي به‌شمار مي‌روند. سوخت جت حاصل از فرآيند GTL، شامل مقدار كمي مواد آروماتيك است كه احتراق مناسب و استارت خوب موتور را امكان‌پذير مي‌نمايد. نفت سفيد حاصل از فرآيند GTL كه محتوي مواد پارافينيك نيز باشد، به دليل وجود مواد كاهنده دود، سوخت مناسبي است. لازم به ذكر است كه در مقايسه با هيدروكربورهاي پايه نفتينيكي و آروماتيك هيدروكربورهاي پارافينيكي داراي توانايي احتراق بهتري هستند. نفت گاز پارافنينيك حاصل از فرآيند GTL، داراي عدد ستان بالا بوده و به دليل عدم وجود مواد آروماتيكي، سوخت مناسبي به‌شمار مي‌رود. مقايسه نفت گاز حاصل از فرايند GTL با نفت گاز مصرفي در بازار امريكا، نشان‌دهنده كاهش‌هاي 30 درصدي مواد اكسيد نيتروژن، 46 درصدي منواكسيد كربن و 38 درصدي هيدروكربورها در فرآيند GTL است. در يك جمع‌بندي كلي مي‌توان اين‌گونه بيان داشت كه توسعه فن‌آوري‌ها در فرآيند توليد GTL با توجه به مسايل زيست محيطي، يك تلاش مستمر را براي آينده طلب مي‌كند. استفاده از فناوري GTL، نيازمند برخورداري از طيف وسيعي از تجهيزات، دانش‌فني و نيروي انساني ماهر است كه مي‌تواند محركي براي توسعه صنعت و اقتصاد كشور تلقي شود. با وجود چنين اهميتي، در كشور ما بحث برنامه‌ريزي جهت توسعه تكنولوژي،‌ جذب سرمايه، ايجاد واحدهاي تجاري و بازاريابي براي تبديلات گازي چندان مورد برنامه‌ريزي و مديريت هدفمند و يكپارچه قرار نگرفته است. پراكندگي مراكز تحقيقاتي در اين حوزه نظير پژوهشكده گاز پژوهشگاه صنعت نفت، پژوهش و فناوري شركت ملي صنايع پتروشيمي در كنار عدم بهره‌گيري از پتانسيل‌ بالاي پژوهش فناوري شركت ملي گاز ايران و همچنين برخي فعاليت‌هاي پراكنده مراكز بيروني نظير سازمان گسترش و نوسازي و دانشگاه‌هاي كشور در حوزه تبديلات علاوه بر ايجاد برخي موازي كاري‌ها، مانع از هم‌افزائي اين مجموعه‌ها جهت دستيابي به توسعه مطلوب تكنولوژي تبديلات گازي شده است. همچنين عدم وقوف سياستگذاران بر اهميت تبديلات گازي و آينده رو به رشد اين صنعت در دنيا، خاصه در كشورهاي همجوار موجبات غفلت بخش برنامه‌ريزي و سياستگذاري صنعت نفت كشور را در اين خصوص فراهم نموده است. به نحوي كه حتي كمترين توجهي در مطالعه و تدوين برنامه افق 20 ساله پتروشيمي كشور به بحث تبديلات گازي صورت نپذيرفته و طبق اظهارات مديريت سابق شركت ملي صادرات گاز مطالعه و بررسي خاصي در خصوص بازارهاي بالقوه و بالفعل محصولات گازي در كشور صورت نپذيرفته است. اين كم توجهي نه تنها موجب از دست رفتن فرصتهاي پيش روي دولت در امر بهره گيري از منابع گازي، كسب حداكثر ارزش افزوده، ايجاد اشتغال پايدار و توسعه صنعتي بر مبناي مهم‌ترين مزيت نسبي كشور شده است، بلكه گريبان گير سرمايه‌گذاران بخش خصوصي نيز شده كه با درايت و هوشمندي آينده انرژي و صنايع تبديلي جهان را از آن تبديلات گازي ديده‌اند و سرمايه‌هاي خود را به اين سمت سوق داده‌اند. سرمايه‌گذاران موفقي كه سرمايه، تكنولوژي، مجوز، زمين و هرآنچه لازمه توليد است را فراهم نموده‌اند، اما تنها و تنها يا بدليل عدم ارائه خوراك (گاز طبيعي كه در زمان صادرات منابعش بيكران است و موارد مصرف با ارزشي چون تبديل و تزريق كمياب)! از سوي وزارت نفت سرگردان بوده و يا همواره نگران قطعي گاز خود در چهار ماه پاياني سال به سر مي‌برند. همه اين مسائل نشأت گرفته از ديد غير تخصصي و عدم آينده انديشي مديران سياستگذار صنعت گاز و تاثيرگذار بر اين صنعت است. مديراني كه گاز طبيعي، اين مزيت اصلي كشور را ابزاري براي رفع معضلات كوتاه مدت كشور ساخته‌اند و آن را با بهانه تحكيم امنيت ملي و توسعه مراودات سياسي براي دوره‌هاي بلندمدت 25 ساله به كشورهاي مختلف جهان به صورت خام با كمترين قيمت صادر مي‌كنند، آن را به بهانه عدالت‌گرايي و بدون كوچكترين ديد تخصصي مديريت انتقال و توزيع انرژي و بدون صرفه اقتصادي به دورترين روستاها رسانده تا با مصرف بي رويه، شدت مصرف انرژي كشور دو برابر چين رقم بخورد و يا به بهانه رفع بحران بنزين در كم‌ارزش‌ترين مشكل موجود )CNG( به سوخت خودروها اختصاص دهند - در حالي‌كه در كليه بندهاي تبصره 13 اعم از توسعه حمل و نقل عمومي، ناوگان ريلي، مديريت شهري و غيره كمترين فعاليت و موفقيت را داشته باشند- در صورت استمرار اين وضعيت به نوعي سرنوشت گاز طبيعي را رقم خواهند زد تا همان‌گونه كه امروز با نگاهي به عقب خود را خام فروش 100 ساله نفت مي‌بينيم، ده‌ها سال ديگر از مصرف و فروش خام گاز طبيعي همچنان خود را اندر خم كوچه تامين انرژي و منابع هيدروكربوري كشورهايي مي‌بينيم كه همچون آمريكا، ژاپن، چين و اروپا بيشترين ارزش افزوده را از فناوريها و تبديلات منابع هيدروكربوري كسب نموده‌اند. همه اين مسائل در حالي اتفاق مي‌افتد كه با توجه به نوپا بودن اين بحث مي‌توان با برنامه‌ريزي استراتژيك و سياستگذاري اصولي و نيز ايجاد مراكز پايش و ارزيابي تكنولوژي، بصورت علمي و صحيح روند حركت شركتهاي بزرگ شيميايي و پتروشيميايي دنيا را دنبال نمود و با در نظر گرفتن سوگيريهاي كشورهاي پيشرفته و بررسي جهت‌گيري فعلي و آينده‌انديشي در خصوص جهت‌گيري‌هاي آتي بازار اقدام به خلق، انتقال و بومي‌سازي تكنولوژيهاي اين حوزه و نهايتا ورود به بازار بكر فرآورده‌هاي گازي نمود. اين مهم با وجود پتانسيل‌هاي تحقيقاتي بالاي كشور در اين حوزه، در سايه تدوين به يك برنامه‌ مشخص ( كه ما آن را استراتژي توسعه تبديلات گازي مي‌ناميم) كهچشم انداز اين حوزه و مسير حركت و نقش و جايگاه مراكز موثر در اين توسعه را با توجه به توان و قابليت‌هاي آنان در راه رسيدن به چشم‌انداز مورد نظر مشخص كرده باشد دور از دسترس نيست.( منبع :دانش نفت)
 
بالا