srn57
عضو جدید
تبديلات گازي درمقابل خام فروشي
درافق20ساله پتروشيمي توجهي به تبديلات گازي نشده است
دانش نفت: آنچه كه درپي ميآيد، مقالهاي است با عنوان <استراتژي توسعه صنعت گاز كشور بر مبناي كسب حداكثر ارزش افزوده> كه از سوي مهندس عليرضا پيمانپاك مدير گروه نفت و گاز شبكه تحليلگران تكنولوژي ايران(ايتان) در اختيار سرويس مسائل راهبردي ايران قرار داده شده است.
مهندس پيمان پاك در اين مقاله با انتقاد از مديراني كه گاز طبيعي، اين مزيت اصلي كشور را ابزاري براي رفع معضلات كوتاه مدت كشور ساختهاند و آن را به بهانه تحكيم امنيت ملي، صادر،به بهانه عدالتگرايي، بدون كمترين ديد تخصصي مديريت انتقال تكنولوژي به نقاط دور منتقل وبه بهانه كمبود بنزين و در چارچوب استراتژيهاي تبصره 13 بودجه مي سوزانند، توضيح ميدهد كه كه در صورت بكارگرفتن تكنولوژي تبديلات گازي، درآمد حاصله از چند سنت به ازاي هر فوت مكعب به دهها دلار در هر فوت مكعب خواهد رسيد. مدير گروه نفت و گاز ايتان، همچنين توضيح ميدهد كه: كمترين توجهي در مطالعه و تدوين برنامه افق 20 ساله پتروشيمي كشور به بحث تبديلات گازي صورت نپذيرفته و طبق اظهارات مديريت سابق شركت ملي صادرات گاز مطالعه و بررسي خاصي در خصوص بازارهاي بالقوه و بالفعل محصولات گازي در كشور صورت نپذيرفته است. او تأكيد ميكند: اين كم توجهي نه تنها موجب از دست رفتن فرصتهاي پيش روي دولت در امر بهره گيري از منابع گازي، كسب حداكثر ارزش افزوده، ايجاد اشتغال پايدار و توسعه صنعتي بر مبناي مهمترين مزيت نسبي كشور شده است، بلكه گريبان گير سرمايه گذاران بخش خصوصي نيز شده كه با درايت و هوشمندي آينده انرژي و صنايع تبديلي جهان را از آن تبديلات گازي ديده اند و سرمايههاي خود را به اين سمت سوق داده اند. سرمايه گذاران موفقي كه سرمايه، تكنولوژي، مجوز، زمين و هرآنچه لازمه توليد است را فراهم نمودهاند، اما تنها و تنها يا بدليل عدم ارائه خوراك (گاز طبيعي كه در زمان صادرات منابعش بيكران است و موارد مصرف با ارزشي چون تبديل و تزريق كمياب)! از سوي وزارت نفت سرگردان بوده و يا همواره نگران قطعي گاز خود در چهار ماه پاياني سال به سر مي برند. پيمانپاك در پايان مقاله خود يادآور ميشود: با توجه به نوپا بودن اين بحث ميتوان با برنامهريزي استراتژيك و سياستگذاري اصولي و نيز ايجاد مراكز پايش و ارزيابي تكنولوژي، بصورت علمي و صحيح روند حركت شركتهاي بزرگ شيميايي و پتروشيميايي دنيا را دنبال نمود و با در نظر گرفتن سوگيريهاي كشورهاي پيشرفته و بررسي جهتگيري فعلي و آيندهانديشي در خصوص جهتگيريهاي آتي بازار اقدام به خلق، انتقال و بوميسازي تكنولوژيهاي اين حوزه و نهايتا ورود به بازار بكر فرآورده هاي گازي نمود. اين مهم با وجود پتانسيلهاي تحقيقاتي بالاي كشور در اين حوزه، در سايه تدوين به يك برنامه مشخص ( كه ما آن را استراتژي توسعه تبديلات گازي ميناميم) كه چشم انداز اين حوزه و مسير حركت و نقش و جايگاه مراكز موثر در اين توسعه را با توجه به توان و قابليتهاي آنان در راه رسيدن به چشمانداز مورد نظر مشخص كرده باشد دور از دسترس نيست. در پي متن كامل اين مقاله به حضور خوانندگان گرامي تقديم ميگردد:
استراتژي توسعه صنعت گاز كشور بر مبناي كسب حداكثر ارزش افزوده
با پيشرفتهاي تكنولوژيك صورتگرفته در جهان امروز، زمينههاي بسيار زيادي پيش روي سياستگذاران صنعت گاز كشور براي بهرهبرداري و مصرف گاز طبيعي قرار گرفته است. گاز ميتواند ماده اوليه توليد مواد پتروشيميايي و پالايش باشد يا به صورت مايع شده و يا با خطوط لوله صادر شود. اما تبديل گاز به مواد شيميايي با ارزش افزوده بالا كه از آن به عنوان تبديل به فرآورده ياد ميشود، از ديگر روش هاي بهرهگيري از گاز طبيعي است كه علاوه بر ارزآوري و كسب ارزش افزوده، به توسعه صنايع جانبي، تكميل زنجيره ارزش گاز طبيعي و اشتغال زايي خواهد انجاميد. از سوي ديگر تزريق گاز به منابع نفتي، ميتواند با افزايش ضريب بازيافت از مخازن نفتي، علاوه بر افزايش ظرفيت توليد نفت در كشور، گاز مخازن مشترك را ذخيره و صيانت نمايد. همچنين مصرف گاز در داخل كشور و جايگزيني آن با فرآوردههاي نفتي، علاوه بر حفظ منابع زيستمحيطي به بهينهسازي مصرف اين فرآوردهها و نجات دولت از بار سنگين يارانههاي موجود و مخارج سنگين واردات اين فرآوردهها به كشور خواهد انجاميد. اما بايد توجه كرد كه در اين شرايط تامين گاز مورد نياز كشور و ايجاد توازن ميان توليد و مصرف، استحصال و بهرهبرداري صحيح و به موقع از مخازن مشترك نظير پارس جنوبي با هدف تامين گاز مورد نياز و برقراري توازن بين توليد و مصرف و نيز استفاده حداكثر از سهم خود در اين ميادين از ديگر ضروريات توسعه اين صنعت است. هر يك از اين زمينهها اهميت خاصي در تامين منافع كشور داشته و بايد در طرحي كلي در خدمت توسعه ملي سازمان يابد تا فرصتهاي موجود به بهترين نحو مورد استفاده قرار گيرند. بهرهگيري از فرصتهاي موجود در صنعت گاز كشور و فرصتهايي كه در آينده ايجاد خواهد شد، نيازمند برنامهاي جامع است كه بايستي بر اساس مطالعات جامع فني، اقتصادي و سياسي تدوين شده و با (مقايسه فرصتها و تهديدات موجود در هر يك از انواع مصارف مختلف گاز) و ارزيابي زمينههاي كسب ارزش افزوده حاصل از آنها، اهداف توسعه صنعت گاز و چگونگي دستيابي به اين اهداف و ابزار و بسترهاي مورد نياز را تعريف نمايد. متأسفانه ناهماهنگي ميان نهادهاي درگير در بخش هاي مصرف، صادرات، تزريق و توليد، تلاش براي حداكثر نمودن صادرات گاز و چانهزني براي قراردادهاي عظيم صادرات گاز، افزايش مصرف داخل و جايگزيني سريع فرآوردههاي نفتي با گاز طبيعي در كليه بخشهاي خانگي، تجاري، صنعت و تا حدي حمل و نقل، عدم تزريق به موقع گاز به مخازن نفتي و از دست رفتن فرصت استحصال نفت بيشتر، از مخازني نظير پارسي، كوپال و آقاجاري، مشكلات ناشي از افزايش پيك مصرف گاز طبيعي در فصول سرد سال و قطع گاز برخي مناطق كشور و ايجاد وقفه در صدور گاز، فازبنديهاي نامناسب در پارس جنوبي و ناتواني در جذب سرمايه مورد نياز بهرهبرداري از برخي فازها بهدليل اين مسئله و ديگر شواهد موجود، نشانگر فقدان استراتژي جامع با ويژگيهاي برشمرده است. گرچه در حال حاضر در كشور به دليل نبود استراتژي جامع توسعه صنعت گاز، مدلي براي اولويتبندي صحيح و علمي روشهاي مختلف استفاده از گاز طبيعي وجود ندارد، ليكن پرداختن به برنامهريزي و مطالعه و تحقيق در خصوص اين روشها نه تنها آفتي نداشته، بلكه منجر به دستيابي به اطلاعات علميتر و دقيقتر اولويتبندي اين روشها ميگردد. روش مهم بهرهگيري از گاز با تبديل آن به فرآوردههاي متنوع، بحثي است كه در مقايسه با ساير روشها داراي مزاياي قابل توجهي است. تبديل گاز به مواد شيميايي نظير بنزين، گازوئيل، DME، متانول و ساير محصولات پتروشيميايي نهتنها باعث ايجاد ارزش افزوده گاز طبيعي تا چند برابر قيمت خام آن ميگردد، بلكه موجبات اشتغالزايي و توسعه صنايع جانبي را نيز فراهم مينمايد. علاوه بر تامين نياز داخلي به فرآوردهها، توجه به اين مقوله ميتواند منجر به صادرات فرآورده و كسب درآمد ارزي از اين طريق شود. ضمن اين كه به فرض بعيد اولويت دار نبودن بحث تبديل به فرآورده، تحقيق و پژوهش در اين زمينه منجر به توليد و توسعه دانشهاي فني گوناگون براي كشور خواهد شد.
لزوم توجه به مقوله توليد فراوردههاي گازي و جلوگيري از خامفروشي
مقدار ذخاير اثبات شدهي گاز دنيا حدود 140 تريليون متر مكعب است كه حدود 30 درصد آن در منطقه خاورميانه قرار دارد. از آن جمله ميتوان به بزرگترين مخازن گازي جهان نظير پارس جنوبي و ميدان گازي شمال كشور اشاره كرد. با وجود اين ذخاير گازي، طبق آمار (SRI)، خاورميانه تنها 9 درصد بازار محصولات گازي جهان را در اختيار دارد.
3=130
هزينه حمل 3 تريليون BTU گاز)LNG(، بيش از هزينه حمل 130 تريليون BTU، نفت خام
گاز طبيعي، سوختي پاك و خوراكي مناسب براي صنايع شيميايي است؛ اما بهدليل ويژگيهاي خاص خود، انتقال آن به سمت بازار مصرف دشوارتر و گرانتر از انتقال نفت خام است. اين مسئله ناشي از مشكلاتي نظير نبود بازار امن و مناسب، هزينه بالاي حمل و نقل و گران و پيچيدهبودن تكنولوژيهاي انتقال نظير LNG و خطوط لوله است. به عنوان مثال يك كشتي LNG، حدود 33 ميليون گالن LNG با ارزش گرمايي حدود 3 تريليون BTU جابجا مينمايد، در حاليكه يك كشتي نفتكش (كه سادهتر و ارزانتر نيز هست) 2/2 ميليون بشكه نفت خام با ارزش گرمايي برابر با 130 تريليون BTU را انتقال ميدهد كه حاكي از بالابودن هزينه انتقال گاز طبيعي است. علاوه بر اين، مشكلات زيستمحيطي توليد و انتقال LNG و همچنين هزينه بالا و ضرورت رعايت مسايل ايمني ساير روشهاي صادرات گاز نظير خط لوله و هيدرات، صادرات گاز را با مشكلات بيشتري روبرو ميسازد.
از اين رو، تبديل گاز طبيعي به مواد شيميايي و جايگزين كردن صادرات اين مواد به جاي صادرات گاز، علاوه بر اينكه بازار فروش مناسب و مطمئني دارد، ارزش افزوده بيشتري را نصيب كشور صادركننده نموده و مشكلات صادرات گاز را نيز به همراه ندارد.
اما تبديل گاز طبيعي به محصولات با ارزش نيز، بهدليل تركيبات موجود در گاز طبيعي با مشكلات خاصي روبروست. گاز طبيعي محتوي بيش از 90 درصد متان، حدود 6 درصد اتان و 4درصد از ساير هيدروكربنها است، كه تنها 6 درصد اتان آن جهت توليد محصولات شيميايي مورد مصرف قرار ميگيرد. تكنولوژيهاي مرسوم در صنايع پتروشيمي، قابليت توليد الفينها و محصولات پتروشيميايي را فقط از گاز مايع و اتان موجود در گاز طبيعي دارند. از اين رو، با تكيه بر فرآيندهاي فعلي پتروشيميايي، نميتوان ارزش افزوده موجود را چندان ارتقا داده و مشكلات صادرات گاز را كاهش داد. بنابراين بايد به دنبال تكنولوژيهاي جديدي بود كه توانايي تبديل متان موجود در گاز را به فرآوردههاي با ارزش داشته باشد. در اين صورت، علاوه بر رفع مشكل صادرات گاز طبيعي بهصورت خام، 90 درصد آن به مواد با ارزش افزوده بالا تبديل ميشود و درآمد حاصله از چند سنت به ازاي هر فوت مكعب به دهها دلار در هر فوت مكعب خواهد رسيد. اين تكنولوژيهاي جديد كه به تبديلات گازي موسوماند شامل روشها، فرآيندها و تكنولوژيهايي هستند كه متان گاز طبيعي را در چند زنجيره ارزش به حداقل 200 محصول با ارزش شيميايي تبديل مينمايد. معمولترين اين فرآيندها به شرح زير است:
درافق20ساله پتروشيمي توجهي به تبديلات گازي نشده است
دانش نفت: آنچه كه درپي ميآيد، مقالهاي است با عنوان <استراتژي توسعه صنعت گاز كشور بر مبناي كسب حداكثر ارزش افزوده> كه از سوي مهندس عليرضا پيمانپاك مدير گروه نفت و گاز شبكه تحليلگران تكنولوژي ايران(ايتان) در اختيار سرويس مسائل راهبردي ايران قرار داده شده است.
مهندس پيمان پاك در اين مقاله با انتقاد از مديراني كه گاز طبيعي، اين مزيت اصلي كشور را ابزاري براي رفع معضلات كوتاه مدت كشور ساختهاند و آن را به بهانه تحكيم امنيت ملي، صادر،به بهانه عدالتگرايي، بدون كمترين ديد تخصصي مديريت انتقال تكنولوژي به نقاط دور منتقل وبه بهانه كمبود بنزين و در چارچوب استراتژيهاي تبصره 13 بودجه مي سوزانند، توضيح ميدهد كه كه در صورت بكارگرفتن تكنولوژي تبديلات گازي، درآمد حاصله از چند سنت به ازاي هر فوت مكعب به دهها دلار در هر فوت مكعب خواهد رسيد. مدير گروه نفت و گاز ايتان، همچنين توضيح ميدهد كه: كمترين توجهي در مطالعه و تدوين برنامه افق 20 ساله پتروشيمي كشور به بحث تبديلات گازي صورت نپذيرفته و طبق اظهارات مديريت سابق شركت ملي صادرات گاز مطالعه و بررسي خاصي در خصوص بازارهاي بالقوه و بالفعل محصولات گازي در كشور صورت نپذيرفته است. او تأكيد ميكند: اين كم توجهي نه تنها موجب از دست رفتن فرصتهاي پيش روي دولت در امر بهره گيري از منابع گازي، كسب حداكثر ارزش افزوده، ايجاد اشتغال پايدار و توسعه صنعتي بر مبناي مهمترين مزيت نسبي كشور شده است، بلكه گريبان گير سرمايه گذاران بخش خصوصي نيز شده كه با درايت و هوشمندي آينده انرژي و صنايع تبديلي جهان را از آن تبديلات گازي ديده اند و سرمايههاي خود را به اين سمت سوق داده اند. سرمايه گذاران موفقي كه سرمايه، تكنولوژي، مجوز، زمين و هرآنچه لازمه توليد است را فراهم نمودهاند، اما تنها و تنها يا بدليل عدم ارائه خوراك (گاز طبيعي كه در زمان صادرات منابعش بيكران است و موارد مصرف با ارزشي چون تبديل و تزريق كمياب)! از سوي وزارت نفت سرگردان بوده و يا همواره نگران قطعي گاز خود در چهار ماه پاياني سال به سر مي برند. پيمانپاك در پايان مقاله خود يادآور ميشود: با توجه به نوپا بودن اين بحث ميتوان با برنامهريزي استراتژيك و سياستگذاري اصولي و نيز ايجاد مراكز پايش و ارزيابي تكنولوژي، بصورت علمي و صحيح روند حركت شركتهاي بزرگ شيميايي و پتروشيميايي دنيا را دنبال نمود و با در نظر گرفتن سوگيريهاي كشورهاي پيشرفته و بررسي جهتگيري فعلي و آيندهانديشي در خصوص جهتگيريهاي آتي بازار اقدام به خلق، انتقال و بوميسازي تكنولوژيهاي اين حوزه و نهايتا ورود به بازار بكر فرآورده هاي گازي نمود. اين مهم با وجود پتانسيلهاي تحقيقاتي بالاي كشور در اين حوزه، در سايه تدوين به يك برنامه مشخص ( كه ما آن را استراتژي توسعه تبديلات گازي ميناميم) كه چشم انداز اين حوزه و مسير حركت و نقش و جايگاه مراكز موثر در اين توسعه را با توجه به توان و قابليتهاي آنان در راه رسيدن به چشمانداز مورد نظر مشخص كرده باشد دور از دسترس نيست. در پي متن كامل اين مقاله به حضور خوانندگان گرامي تقديم ميگردد:
استراتژي توسعه صنعت گاز كشور بر مبناي كسب حداكثر ارزش افزوده
با پيشرفتهاي تكنولوژيك صورتگرفته در جهان امروز، زمينههاي بسيار زيادي پيش روي سياستگذاران صنعت گاز كشور براي بهرهبرداري و مصرف گاز طبيعي قرار گرفته است. گاز ميتواند ماده اوليه توليد مواد پتروشيميايي و پالايش باشد يا به صورت مايع شده و يا با خطوط لوله صادر شود. اما تبديل گاز به مواد شيميايي با ارزش افزوده بالا كه از آن به عنوان تبديل به فرآورده ياد ميشود، از ديگر روش هاي بهرهگيري از گاز طبيعي است كه علاوه بر ارزآوري و كسب ارزش افزوده، به توسعه صنايع جانبي، تكميل زنجيره ارزش گاز طبيعي و اشتغال زايي خواهد انجاميد. از سوي ديگر تزريق گاز به منابع نفتي، ميتواند با افزايش ضريب بازيافت از مخازن نفتي، علاوه بر افزايش ظرفيت توليد نفت در كشور، گاز مخازن مشترك را ذخيره و صيانت نمايد. همچنين مصرف گاز در داخل كشور و جايگزيني آن با فرآوردههاي نفتي، علاوه بر حفظ منابع زيستمحيطي به بهينهسازي مصرف اين فرآوردهها و نجات دولت از بار سنگين يارانههاي موجود و مخارج سنگين واردات اين فرآوردهها به كشور خواهد انجاميد. اما بايد توجه كرد كه در اين شرايط تامين گاز مورد نياز كشور و ايجاد توازن ميان توليد و مصرف، استحصال و بهرهبرداري صحيح و به موقع از مخازن مشترك نظير پارس جنوبي با هدف تامين گاز مورد نياز و برقراري توازن بين توليد و مصرف و نيز استفاده حداكثر از سهم خود در اين ميادين از ديگر ضروريات توسعه اين صنعت است. هر يك از اين زمينهها اهميت خاصي در تامين منافع كشور داشته و بايد در طرحي كلي در خدمت توسعه ملي سازمان يابد تا فرصتهاي موجود به بهترين نحو مورد استفاده قرار گيرند. بهرهگيري از فرصتهاي موجود در صنعت گاز كشور و فرصتهايي كه در آينده ايجاد خواهد شد، نيازمند برنامهاي جامع است كه بايستي بر اساس مطالعات جامع فني، اقتصادي و سياسي تدوين شده و با (مقايسه فرصتها و تهديدات موجود در هر يك از انواع مصارف مختلف گاز) و ارزيابي زمينههاي كسب ارزش افزوده حاصل از آنها، اهداف توسعه صنعت گاز و چگونگي دستيابي به اين اهداف و ابزار و بسترهاي مورد نياز را تعريف نمايد. متأسفانه ناهماهنگي ميان نهادهاي درگير در بخش هاي مصرف، صادرات، تزريق و توليد، تلاش براي حداكثر نمودن صادرات گاز و چانهزني براي قراردادهاي عظيم صادرات گاز، افزايش مصرف داخل و جايگزيني سريع فرآوردههاي نفتي با گاز طبيعي در كليه بخشهاي خانگي، تجاري، صنعت و تا حدي حمل و نقل، عدم تزريق به موقع گاز به مخازن نفتي و از دست رفتن فرصت استحصال نفت بيشتر، از مخازني نظير پارسي، كوپال و آقاجاري، مشكلات ناشي از افزايش پيك مصرف گاز طبيعي در فصول سرد سال و قطع گاز برخي مناطق كشور و ايجاد وقفه در صدور گاز، فازبنديهاي نامناسب در پارس جنوبي و ناتواني در جذب سرمايه مورد نياز بهرهبرداري از برخي فازها بهدليل اين مسئله و ديگر شواهد موجود، نشانگر فقدان استراتژي جامع با ويژگيهاي برشمرده است. گرچه در حال حاضر در كشور به دليل نبود استراتژي جامع توسعه صنعت گاز، مدلي براي اولويتبندي صحيح و علمي روشهاي مختلف استفاده از گاز طبيعي وجود ندارد، ليكن پرداختن به برنامهريزي و مطالعه و تحقيق در خصوص اين روشها نه تنها آفتي نداشته، بلكه منجر به دستيابي به اطلاعات علميتر و دقيقتر اولويتبندي اين روشها ميگردد. روش مهم بهرهگيري از گاز با تبديل آن به فرآوردههاي متنوع، بحثي است كه در مقايسه با ساير روشها داراي مزاياي قابل توجهي است. تبديل گاز به مواد شيميايي نظير بنزين، گازوئيل، DME، متانول و ساير محصولات پتروشيميايي نهتنها باعث ايجاد ارزش افزوده گاز طبيعي تا چند برابر قيمت خام آن ميگردد، بلكه موجبات اشتغالزايي و توسعه صنايع جانبي را نيز فراهم مينمايد. علاوه بر تامين نياز داخلي به فرآوردهها، توجه به اين مقوله ميتواند منجر به صادرات فرآورده و كسب درآمد ارزي از اين طريق شود. ضمن اين كه به فرض بعيد اولويت دار نبودن بحث تبديل به فرآورده، تحقيق و پژوهش در اين زمينه منجر به توليد و توسعه دانشهاي فني گوناگون براي كشور خواهد شد.
لزوم توجه به مقوله توليد فراوردههاي گازي و جلوگيري از خامفروشي
مقدار ذخاير اثبات شدهي گاز دنيا حدود 140 تريليون متر مكعب است كه حدود 30 درصد آن در منطقه خاورميانه قرار دارد. از آن جمله ميتوان به بزرگترين مخازن گازي جهان نظير پارس جنوبي و ميدان گازي شمال كشور اشاره كرد. با وجود اين ذخاير گازي، طبق آمار (SRI)، خاورميانه تنها 9 درصد بازار محصولات گازي جهان را در اختيار دارد.
3=130
هزينه حمل 3 تريليون BTU گاز)LNG(، بيش از هزينه حمل 130 تريليون BTU، نفت خام
گاز طبيعي، سوختي پاك و خوراكي مناسب براي صنايع شيميايي است؛ اما بهدليل ويژگيهاي خاص خود، انتقال آن به سمت بازار مصرف دشوارتر و گرانتر از انتقال نفت خام است. اين مسئله ناشي از مشكلاتي نظير نبود بازار امن و مناسب، هزينه بالاي حمل و نقل و گران و پيچيدهبودن تكنولوژيهاي انتقال نظير LNG و خطوط لوله است. به عنوان مثال يك كشتي LNG، حدود 33 ميليون گالن LNG با ارزش گرمايي حدود 3 تريليون BTU جابجا مينمايد، در حاليكه يك كشتي نفتكش (كه سادهتر و ارزانتر نيز هست) 2/2 ميليون بشكه نفت خام با ارزش گرمايي برابر با 130 تريليون BTU را انتقال ميدهد كه حاكي از بالابودن هزينه انتقال گاز طبيعي است. علاوه بر اين، مشكلات زيستمحيطي توليد و انتقال LNG و همچنين هزينه بالا و ضرورت رعايت مسايل ايمني ساير روشهاي صادرات گاز نظير خط لوله و هيدرات، صادرات گاز را با مشكلات بيشتري روبرو ميسازد.
از اين رو، تبديل گاز طبيعي به مواد شيميايي و جايگزين كردن صادرات اين مواد به جاي صادرات گاز، علاوه بر اينكه بازار فروش مناسب و مطمئني دارد، ارزش افزوده بيشتري را نصيب كشور صادركننده نموده و مشكلات صادرات گاز را نيز به همراه ندارد.
اما تبديل گاز طبيعي به محصولات با ارزش نيز، بهدليل تركيبات موجود در گاز طبيعي با مشكلات خاصي روبروست. گاز طبيعي محتوي بيش از 90 درصد متان، حدود 6 درصد اتان و 4درصد از ساير هيدروكربنها است، كه تنها 6 درصد اتان آن جهت توليد محصولات شيميايي مورد مصرف قرار ميگيرد. تكنولوژيهاي مرسوم در صنايع پتروشيمي، قابليت توليد الفينها و محصولات پتروشيميايي را فقط از گاز مايع و اتان موجود در گاز طبيعي دارند. از اين رو، با تكيه بر فرآيندهاي فعلي پتروشيميايي، نميتوان ارزش افزوده موجود را چندان ارتقا داده و مشكلات صادرات گاز را كاهش داد. بنابراين بايد به دنبال تكنولوژيهاي جديدي بود كه توانايي تبديل متان موجود در گاز را به فرآوردههاي با ارزش داشته باشد. در اين صورت، علاوه بر رفع مشكل صادرات گاز طبيعي بهصورت خام، 90 درصد آن به مواد با ارزش افزوده بالا تبديل ميشود و درآمد حاصله از چند سنت به ازاي هر فوت مكعب به دهها دلار در هر فوت مكعب خواهد رسيد. اين تكنولوژيهاي جديد كه به تبديلات گازي موسوماند شامل روشها، فرآيندها و تكنولوژيهايي هستند كه متان گاز طبيعي را در چند زنجيره ارزش به حداقل 200 محصول با ارزش شيميايي تبديل مينمايد. معمولترين اين فرآيندها به شرح زير است: