تا خیال تو هست خیالی نیست

Reyhana.A

کاربر بیش فعال
[FONT=courier new, courier, mono]تو ماه را[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]بیشتر از همه دوست میداشتی[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]و حالا[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]ماه هر شب[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]تورا به یاد من می اورد[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]میخواهم فراموشت کنم [/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]:gol:اما این ماه:gol:[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]به هیچ دستمالی [/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]از پنجره پاک نمیشود[/FONT]
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شاید بشود روزها فراموشش کرد امّا شب‏ها در دل کابوس‏هایم وقتی با فریاد کردن اسمش همه را بیدار می‏کنم، چه کنم؟
 

kajal4

عضو جدید
کاربر ممتاز
رفته ایی
و من هر روز
به موریانه هایی فکر می کنم
که آهسته و آرام
گوشه های خیالم را می جوند
تا بی " خیال " نشده ام
برگرد !
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو که میدانستی با چه اشتیاقی…خودم را قسمت میکنم
پس چرا …زودتر از تکه تکه شدنم…جوابم نکردی…برای
خداحافظی خیلی دیر بود…خیلی دیر !!
 
  • Like
واکنش ها: srva

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کسی چه میداند شاید یکی از این همین شبها
از دوزخ بی پایان این روح سوخته
به بهشت لطیف سر انگشتانت پناه آوردم
آنجا که تمام تنم غرق نیکبختی ست
و رطوبت مطبوع لبهایت
کابوس خشک ِ شبهای منجمدم را به آخر میرساند...
 
  • Like
واکنش ها: srva

kajal4

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرقـے نمـے کند !!

بگویم و بدانـے ...!

یا ...

نگویم و بدانـے..!

فاصله دورت نمی کند ...!!!

در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!

جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:

دلــــــــــــــم.....!!!
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگاه تو معجزه است،
سِحر غم به معجزت خراب می شود،
تا عصای دیده بر من افکنی،
خشک، نیل چشم من ز آب می شود
 

yassi66

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو ماه را
بیشتر از همه دوست می داشتی
و حالا
ماه هر شب
تو را به یاد من می آورد

می خواهم فراموشت کنم
اما این ماه
با هیچ دستمالی
از پنجره ها پاک نمی شود

 

k.mohammadi

کاربر بیش فعال
نفس می کشم نبودنت را
نیستی
هوای بوی تنت را کرده ام
می دانی
پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است
تو نیستی
آسمان بی معنیست
حتی آسمان پر ستاره
و باران
مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد
تو نیستی
و من چتر می خواهم ...
هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده...
خودم را به هزار راه میزنم
به هزار کوچه
به هزار در
نکند یاد آغوشت بیفتم ...
 

yassi66

عضو جدید
کاربر ممتاز
شال و کلاه می بافم

با خیالت

تا در سرمای نبودنت

یخ نبندم......
 

yassi66

عضو جدید
کاربر ممتاز
باران بیاید یا نیاید
تو باشی یا نباشی
خاطرت باشد یا نباشد
من خیس از یاد توام.... !
 

منصصص

عضو جدید
بدون توشه ام لختم گنهکارم و می دانم
اسیر سنگ های سخت دیوارم و می دانم
که فرصت ها چه کوتاهند و من در این قفس مثل
الفبای بر از آواج تکرارم و می دانم
شبیه نقطه ای هستم میان صفحه ای روشن
که در سردرگمی هایم گرفتارم و می دانم
که درس از خاطرات کهنه و تلخش نمی گیرد
دل بیچاره ای مغرور بی عارم و می دانم
در این صحرای بی باران نباید عشق باکم را
به دست هر نگاه هرزه بسبارم و می دانم....

 

elnaz1365

عضو جدید
خیلی زود دیر می شود......... تکبر-خشم-نفرت-بی مهریرا کنار بگذارید و با عشق به زنده ها و زندگی بنگرید-
 

kajal4

عضو جدید
کاربر ممتاز
مـَن مينويسـَم
و تـو هيچ وَقت نميخواني !
امـآ مـُخاطـَب اگـَر
تـو باشي !
مـَديونـَم اگــَر ننويسـَم !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدم ها ... ،

باهم ها و بی هم ها ...
زوج و فرد ...

و منی که انگار با پلاک ِ تنهائی ...
هیچ راهی به محدوده ی ِ زوج و فرد ندارم...!


***

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خودم را کوچک کردم ...

تا تو بزرگ شوی !!!

حواسم نبود...

آنقدر کوچک شدم

که زیر دست و پایت گم شدم!!
 

DOZI

اخراجی موقت
شانه هايم به اندازه تمام کوه های جهان ميل به داشتن تکيه گاه دارند



چشمانم به اندازه تمام آبشارهای جهان ميل به ريزش دارند .



دستانم به اندازه تمام کودکان جهان ميل به نوازش دارند



هنوز هم با يک لبخند صادقانه دوست پيدا می کنم



هنوز هم با نگاهی پر اميد به آينده می نگرم...



هنوز هم کودکم و ميل به بازی دارم ولی...



هنگاميکه جاده مه گرفته است و سرد٬

براي همه مي خواهم
خانه ، خانه ، چه راحت است
چه كوچك و بزرگ
چه زشت وزيبا
چه دور چه نزديك
براي همه مي خواهم
تنهاييم را در آن
پنهان خواهم كرد
تنها
در تنهاييم بمان
 
بالا