تامل در داستانهای قرآن

Excalibur

عضو جدید
داستان آدم و حوا رو بارها خوندیم...حضرت آدم بعد از گناهی که مرتکب شده بود توبه کرد و خداوند توبه ی او را پذیرفت...اما پذیرفته شدن توبه ایشان اثر وضعی کار او(هبوط به زمین) تغییر نیافت...

خدا خیلی کریمه و ما خیلی گناه کار وقتی به سمتش برمیگردیم او مارو میبخشه اما هرگز اون اعمال و نتایج بدشون از زندگی ما محو نمیشن... باید خیلی محتاط قدم برداریم...نه؟

تازه اون خداست به دور از هیچ نقصی...خداست با تمام مهربونی هاش...وقتی به یه همنوع بد میکنم اگه وجدانم بیدار شه ازش عذرخواهی میکنم و سعی میکنم جبران کنم...اونم اگه خیلی رئوف باشه و منو دوست داشته باشه میبخشتم...درسته؟ اما به اعتقاد من اثر وضعی کارم روی اون و روحش به این راحتی پاک شدنی نیست...شاید هرگز پاک نشه!نباید از کسی توقع بیجا داشته باشم وقتی بدی میکنم.
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
دوست عزيزم، از آشنايي با تو خوشبختم! مطلب سودمندي را انتخاب کرده‌اي! با تو همراهم...
براي گرمي بخشيدن به بحث زيبايت، چند پرسش مطرح مي‌کنم. اميدوارم باعث حضور گرم بقيه دوستان و رونق اين مطلب نيکو بشود:
نخست: داستان آدم و حوا، عيني و واقعي است، يا تمثيلي و نمادين از انسان نوعي؟
دوم: چه عيني، چه تمثيلي، چرا تبعات تخلف آدم، حتا بعد از توبه و پذيرش توبه‌اش باقي ماند؟
سوم: شما معتقديد: تبعات گناه و تخلف دائمي است؟ حتا با توبه؟ جايگاه رجا(اميد) در اين هندسه ذهني شما کجا مي‌گنجد و با اين اعتقاد کنار مي‌آيد؟:gol:
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
دوست عزيزم، از آشنايي با تو خوشبختم! مطلب سودمندي را انتخاب کرده‌اي! با تو همراهم...
براي گرمي بخشيدن به بحث زيبايت، چند پرسش مطرح مي‌کنم. اميدوارم باعث حضور گرم بقيه دوستان و رونق اين تاپيک بشود:
نخست: داستان آدم و حوا، عيني و واقعي است، يا تمثيلي و نمادين از انسان نوعي؟
دوم: چه عيني، چه تمثيلي، چرا تبعات تخلف آدم، حتا بعد از توبه و پذيرش‌اش باقي ماند؟
سوم: شما معتقديد: تبعات گناه و تخلف دائمي است؟ حتا با توبه؟ جايگاه رجا(اميد) در اين هندسه ذهني شما کجا مي‌گنجد و با اين اعتقاد کنار مي‌آيد؟
:gol:
 
آخرین ویرایش:

Excalibur

عضو جدید
دوست عزيزم، از آشنايي با تو خوشبختم! مطلب سودمندي را انتخاب کرده‌اي! با تو همراهم...
براي گرمي بخشيدن به بحث زيبايت، چند پرسش مطرح مي‌کنم. اميدوارم باعث حضور گرم بقيه دوستان و رونق اين تاپيک بشود:
نخست: داستان آدم و حوا، عيني و واقعي است، يا تمثيلي و نمادين از انسان نوعي؟
دوم: چه عيني، چه تمثيلي، چرا تبعات تخلف آدم، حتا بعد از توبه و پذيرش توبه‌اش باقي ماند؟
سوم: شما معتقديد: تبعات گناه و تخلف دائمي است؟ حتا با توبه؟ جايگاه رجا(اميد) در اين هندسه ذهني شما کجا مي‌گنجد و با اين اعتقاد کنار مي‌آيد؟
:gol:

ممنون ازت دوست من
خب از نظر من (که با توجه به مطالعاتم میگم) آدم یا بهتر بگم حضرت آدم نحستین پیامبر خداوند یک داستان واقعی است...آدم (ع) و حوا(ع) از بهشتی در زمین رانده شدن و مجازات به هبوط معنوی شدن...
آدم برای زندگی در زمین آفریده شده بود...مکانیزم مادی ومعنویش این اینجوری خلق شده.
اما این انسان هنوز توان تحمل رنجها را نداره(شاید)و خدا او را در بهشت زمین(که حرفهای زیادی در مورد اینکه کجاست وجود داره) قرار داد تا کم کم کسب تجربه کند و با محیط آینده آشنا و آماده ی زندگی در مشقت شود...خب پس زندگی در زمین علاوه بر هبوط باز هم باید میبود اما هبوط صورت گرفت..
خب اینا همش یه سری مقدمه در مورد آدم و عینی بودنش بود
تا حالا از کسی رنجیدی؟ از کسی که خیلی دوستش داری؟ و بعد ها او را بخشیده باشی...وقتی ازت خواست او را ببخشی و این کارو کردی دیگه توی دلت هیچ حس بدی نداشتی؟(تاکید میکنم منظورم کینه نیستها)کاری که کرده بود به کلی فراموش کردی؟
اگه با حقیقت این مطلب روبرو بشی میبینی که ما بعلت روح خداییمون یه سری ویژگی عام داریم که اینم یکی ازاونهاست...درسته؟
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
تا حالا از کسی رنجیدی؟ از کسی که خیلی دوستش داری؟ و بعد ها او را بخشیده باشی...وقتی ازت خواست او را ببخشی و این کارو کردی دیگه توی دلت هیچ حس بدی نداشتی؟(تاکید میکنم منظورم کینه نیستها)کاری که کرده بود به کلی فراموش کردی؟
اگه با حقیقت این مطلب روبرو بشی میبینی که ما بعلت روح خداییمون یه سری ویژگی عام داریم که اینم یکی ازاونهاست...درسته؟
مرا ياد جمله‌اي از محمد(ص) انداختي: هر کسي خدا را مثل خود فرض مي‌کند! اگر مورچه‌اي خدا را مجسم کند، کسي مثل خودش، شش دست و پا را مجسم مي‌کند (نقل به مضمون)
عزيزم، با اين مقدمه - و نفخت فيه من روحي (حجر، 29؛ ص، 72)- که منسب ما به روح الهي هستيم، نه مي‌توان بگوييم کاملا مثل خدا هستيم، نه مي‌توان نتيجه گرفت، خدا، انسان‌وار است و مثل بشر عمل مي‌کند. چرا که ما آميخته‌اي از غرايز حيواني و فطرت الهي هستيم. برخي از واکنش‌هاي ما غريزي است، نه متعالي و الهي.
از طرفي به بعضي از پاکان و عارفان الهي که نگاه مي‌کنم، مي‌بينم در بخشايش بسيار دست‌ و دل بازند و به ندرت از کسي رنجيده مي‌شوند. دلشان درياست...
اين‌ مقدمات دليلي بود از جانب تو که چرا خدا آدم را به بهشت باز نگردانيد؟
 
آخرین ویرایش:

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
گناه و توبه آدم

گناه و توبه آدم

و عصي آدمُ ربّه فغوي* ثم اجتباه ربّه فتاب عليه و هدي* قالَ اهبطا منها جيمعا...*
و آدم از امر پروردگارش سرپيچي کرد و بي‌بهره شد* سپس پروردگارش {باز} او را برگزيد و از او درگذشت و هدايتش کرد* {و} فرمود:‌همگي از آن {بهشت} پايين رويد! (120،122 :20)

طبق اين آيه، خداوند با اين‌که توبه آدم را مي‌پذيرد، اما باز به هبوط و تنزلش از بهشت به زمين خبر مي‌دهد.

پرسش:
اين آيه با آيات فراواني که خداوند را توبه‌پذير مي‌خواند و به انسان اميد مي‌دهد در تعارض نيست؟ مگر گناه آدم چه بود که حتا بعد از توبه، در بهشت ماندگار نشد؟

پاسخ:
فرامين الهي بر دو دسته‌اند
  • مولوي
  • ارشادي
فرامين مولوي: الزام آورند و واجب شرعي محسوب مي‌شوند. لزوما به دليلش نيز نمي‌توانيم با عقل بشري پي ببريم، بلکه يک نوع تکليف تعبدي محسوب مي‌شوند. در صورت تمرد از فرامين مولوي، جاي توبه باز است، و خداوند شخص مقصر را مي‌بخشايد و بعد از آن "اثر وضعي" باقي نمي‌ماند. مثل نماز که امرش مولوي و يک واجب تعبدي است. دليل تعداد رکعاتش در صبح و ظهر و شب بر ما معلوم نيست. اگر به موقع به‌جا نياوريم، فرصت جبران و قضايش باقي است و مي‌توانيم از خداوند طلب بخشايش کنيم که خود گفته است:‌من بخشاينده مهربان هستم.
فرامين ارشادي: الزام‌آور نيستند و وجوب شرعي ندارند. به دليلش مي‌توانيم به وجدان و تجربه پي‌ببريم. تمرد از آن، حرمت شرعي ندارد اما آثار وضعي‌اش باقي مي‌ماند. مثل امر به مسواک زدن. در اسلام به آن سفارش زيادي شده است. اما کسي که مسواک نمي‌زند، حرام شرعي کرده است؟ و اگر کسي که با بي‌اعتنايي به اين امر، دندان‌هايش را از دست بدهد، مي‌تواند با توبه، دندان‌هاي سالمش را بازگرداند؟ پاسخ هردو پرسش،‌ خير است.

گناه آدم
بنا به آن‌چه در تفاسير آمده است، فرمان خدا ارشادي بوده است، پس تبعات بي‌اعتنايي به آن، همان است که در فرامين ارشادي گفته شد: توبه‌‌ي آدم پذيرفته شد اما آثار وضعي‌اش سرجاي خودش باقي ‌ماند...
 

Excalibur

عضو جدید
مرا ياد جمله‌اي از محمد(ص) انداختي: هر کسي خدا را مثل خود فرض مي‌کند! اگر مورچه‌اي خدا را مجسم کند، کسي مثل خودش، شش دست و پا را مجسم مي‌کند (نقل به مضمون)
عزيزم، با اين مقدمه - و نفخت فيه من روحي (حجر، 29؛ ص، 72)- که منسب ما به روح الهي هستيم، نه مي‌توان بگوييم کاملا مثل خدا هستيم، نه مي‌توان نتيجه گرفت، خدا، انسان‌وار است و مثل بشر عمل مي‌کند. چرا که ما آميخته‌اي از غرايز حيواني و فطرت الهي هستيم. برخي از واکنش‌هاي ما غريزي است، نه متعالي و الهي.
از طرفي به بعضي از پاکان و عارفان الهي که نگاه مي‌کنم، مي‌بينم در بخشايش بسيار دست‌ و دل بازند و به ندرت از کسي رنجيده مي‌شوند. دلشان درياست...
اين‌ مقدمات دليلي بود از جانب تو که چرا خدا آدم را به بهشت باز نگردانيد؟

نه من اصلا نگفتم ما خداواریم یا خدا انسان وار است...ابدا...حرف شما رو تایید میکنم که انسان دارای یک سری غرایز حیوانی است که در پایین ترین درجه است و گروهی تمام نیازهای اولیه حیاتی را در این دسته قرار میدهند(و گروهی تعدادی را مستثنا میکنند)...اما ما یک سری خصوصیات فطری هم داریم...فطرتی که از فطرت الله سرچشمه میگیرد...که شامل صفات سلبیه و ثبوتیه است...این صفات گاهی از حالت اعتدال خارج و در جایی غیر از جای خود صرف میگردد که باعث تنزل درجه و گاهی به جا صرف میشه که باعث ارتقاء درجه انسان میشود.که بحث در این مورد فکر میکنم نیاز به تاپیکی جداکانه و خیلی سنگین داره.
خب این دلیلی که من ذکر کرده بودم ابتدایی ترین دلیل است...یعنی ویژگی مشترک بشر در دیر از یاد بردن حوادث از جانب بهترینها اتصال دارد به روح الهی بشر به دلیل داستان آدم و حوا...(که قصد اینرا دارم که بیشتر توضیح بدم و رفع ابهام کنم)
اما خب دلیل اصلی ترک اولا توسط آدم و کسر درجه او و درنتیجه تلاش در جهت رشد مضاعف هم میتواند دلیل دیگری باشد(این را بعدا رد میکنم)
اما مهمترین دلیل اینکه فرشتگان از خدا در مورد انسان پرسیدند (ذکر سخنان انشاالله در مباحث جداگانه ی بعدی) و خدا انسان را وارث خود در زمین معرفی میدارد و این عبارت در جاهای مختلف در قرآن برای موضوعات مختلف ذکر شده...هدف مشخص بوده و از ابتدا هم انسان زمینی آفریده شده...ضمن آنکه میتوانیم تمتم فرضیات بالا را با این جمله به چالش بکشانیم که بهشتی که آدم از آن رانده در زمین بوده نه آن بهشته موعود زیرا اگر آن بود آدم "خالدین فیها" و امکان خروج از آن نیست...
در واقع حقیقت اینه که آدم از مکانی از زمین ترد شده و شاید این مکان الان زیر پای شما باشه...شاید آدم سالها به دنبال آن مکان گشته...شاید هم یافته و در آن سکنی گزیده اما مهم آن است با دنیای واقعی و مشقتهایش...فراق از همسر و بعد درد مرگ فرزند و...آشنا شد.
 
آخرین ویرایش:

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
بهشتی که آدم از آن رانده در زمین بوده نه آن بهشته موعود زیرا اگر آن بود آدم "خالدین فیها" و امکان خروج از آن نیست...
در واقع حقیقت اینه که آدم از مکانی از زمین ترد شده و شاید این مکان الان زیر پای شما باشه...شاید آدم سالها به دنبال آن مکان گشته...شاید هم یافته و در آن سکنی گزیده اما مهم آن است با دنیای واقعی و مشقتهایش...فراق از همسر و بعد درد مرگ فرزند و...آشنا شد.
در برخي موارد خب بايد منتظر مطالب بعدي‌‌تون بمونم. اما توضيحاتي که از شما گلچين کرده‌ام و در بالا آورده‌ام، بسيار زيبا و قابل توجه بود.
سوال: پس هبوط را چگونه تعبير و تفسير مي‌کنيد؟ اگر بهشت، همان بهشت موعود نبوده، پس آدم از کجا هبوط کرده؟
:gol:
 

Excalibur

عضو جدید
در برخي موارد خب بايد منتظر مطالب بعدي‌‌تون بمونم. اما توضيحاتي که از شما گلچين کرده‌ام و در بالا آورده‌ام، بسيار زيبا و قابل توجه بود.
سوال: پس هبوط را چگونه تعبير و تفسير مي‌کنيد؟ اگر بهشت، همان بهشت موعود نبوده، پس آدم از کجا هبوط کرده؟
:gol:

حقیقت هبوط آدم یک هبوط معنوی است نه هبوط مکانی...هبوط مکانی ایشان همان رانده شدن از بهشت دنیاست...ببخشید الان بعلت عجله نمیتونم کاملا توضیح بدم...حتما میام و ادامه میدیم...ممنونم
 

Excalibur

عضو جدید
خب در ابتدا یه توضیح مختصر درباره ی اثبات اینکه بهشتی که آدم و حوا از آن هبوط کردن در زمین بوده:
-یه دلیل رو که قبلا گفتم...اونم عدم خروج از بهشت...
-دلیل دیگه امکان عدم ورود به بهشت توسط شیطان هستش. همونطور که میدونین شیطان نزد آدم و حوا رفت و آنها را فریب داد...برای این تونست پیششون بره که اونها تو بهشت زمین(از باغهای سرسبز زمین)بودن.
 

Excalibur

عضو جدید
سوره بقره آیه 126:
ابراهیم(ع) پس از بنای کعبه از خدا دو درخواست مهم برای ساکنان سرزمین مقدس میکند...
به خاطر بیاورید هنگامیکه ابراهیم عرض کرد پروردگارا این سرزمین را شهر امنی قرار ده.اهل این سرزمین را-آنها که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده اند-از ثمرات گوناگون روزی ببخش.

میبینین که ابراهیم(ع) نخست تقاضای امنیت و سپس درخواست مواهب اقتصادی و مادی(تفسیر کلمه ثمرات) میکند...یعنی چی؟
یعنی تا امنیت در یه سرزمین حکمفرما نباشه فراهم کردن یک افتصاد سالم و بهره گیری از مواهب مادی(حتی در پاره ای موارد معنوی - اینجا مد نظر نیست)ممکن نیست!!!

امیدوارم در مملکتمون که داعیه ی اسلامی بودن داریم ابتدا امنیت فراهم بشه و بعد به فکر تحول اقتصادی باشن...چون طبق این آیه این نظمشه و احتمالا در غیر اینصورت موفق نخواهد بود
 
آخرین ویرایش:
بالا