تاریخ زندگی گذشتگان راه ایندگان

EARTHQEEK

عضو جدید
خدمات رضا شاه کبیر
رضا شاه پهلوی طی شانزده سال سلطنت درگیر تکوین دولت مدرن در ایران بود. در این هنگامه‌ بود که آلمان به رهبری آدولف هیتلر جنگ جهانی دوم را آغاز کرد. خدمات رضا شاه کبیر به ایران و ایرانیان را نمی توان به طور کامل در اینجا درج کرد ، تنها اشاره کوچکی به خدمات آن بزرگمرد کافی است تا همه پی ببرند که ایران امروز بدون رضا شاه هیچ بود .

 

EARTHQEEK

عضو جدید
  • احداث راه آهن سراسری با کمترین امکانات مالی و فنی

  • بنیانگزاری دادگستری به جای محاکم شرع ، الغای کاپیتولاسیون و سپردن محاکم به قضات حقوقدان ایرانی

  • تأسیس بانک ملی ایران و کوتاه کردن دست بانکهای انگلیس از دارائیهای دولت

  • بنیانگزاری نیروی هوائی با خرید چند هواپیمای یونکرس از آلمان

  • الغای امتیاز نشر اسکناس توسط بانکهای خارجی و اختصاص آن به بانک ملی

  • تاسیس موزه جواهرات ملی ایران

  • تدوین تعرفه گمرکی و واریز در آمدهای آن به حساب دولت

  • الغای امتیازنفتی دارسی و عقد قرارداد جدید بر اساس منافع ایران با با شرکت نفت ایران و انگلیس


 

EARTHQEEK

عضو جدید

  • تأسیس بانک رهنی برای گسترش خانه سازی در کشور

  • اعزام اولین دسته از دانشجویان ایرانی برای آموختن فنون جدید به اروپا

  • ساختن راه ارتباطی با شمال ایران و بنای تاسیساتی چون پل ورسک و تونل کندوان در دل کوهها
 

EARTHQEEK

عضو جدید
  • کارگذاردن نخستین سنگ بنای دانشگاه تهران در سال ١٣١٢ و راه اندازی آن یکسال پس از این تاریخ

  • تأسیس بانک کشاورزی
 

EARTHQEEK

عضو جدید
file:///C:/DOCUME%7E1/mani/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot-10.png
آلاشت زادگاه رضا شاه بزرگ
در دل كوه‌هاي البرز و بر فراز جنگل‌هاي آن، شهري آرميده است كه سابقه تاريخي آن به دوره زنديه مي‌رسد. راهي پرپيچ و خم كه از جاده فيروزكوه بين دو شهر زير آب و پل سفيد منشعب مي‌شود پس از عبور از روستاي للـه‌بند و گذر از دره سرسبز رود شش رودبار به «آلاشت» مي‌رسد. مهم‌ترين كانون جمعيتي دهستان و قسمتی از بخش مركزي شهرستان سوادكوه . آلاشت شهری است ده گونه كه پناهگاه ييلاقي اهالي غيرساكن آن محسوب مي‌شود.
آ اين شهر همواره كم جمعيت‌ترين كانون شهري استان مازندران بوده است. جمعيت آن در سال 1365 معادل 890 نفر و در سال 1375 معادل 424 نفر سرشماري شده است. جمعيت تابستاني اين پناهگاه ييلاقي به بيش از 10 برابر مقادير گفته شده مي‌رسد
 

EARTHQEEK

عضو جدید
منبع: سایت «باشگاه انديشه»
رضا خان در 24 اسفند 1256 در سواد کوه مازندران متولد شد. همسر اول رضا خان دختر عمويش تاجماه يا مريم نام داشت که در سال 1281 ق به عقد وي درآمد. اما اين ازدواج ديري نپائيد و با تولد اولين فرزند، شمع وجود تاجماه خاموش گشت و رضا با دختري که فاطمه نام گرفت و بعدها به همدم السلطنه ملقب گشت تنها شد. پس از اين موضوع چند سالي رضا تنها به امور لشکرکشي مي پرداخت تا اينکه تصميم به وصلت با خانواده تيمورخان ميرپنج گرفت. تيمور خان آيرملو از خاندان مهاجر و از خوانين بزرگ بود که سالهاي سال در سوادکوه مازندران اقامت داشت و با خانواده پدري رضاخان آشنا بود. او داراي مقام بالاي ميرپنجي (سرهنگي) در دستگاه قزاقخانه بود و براي افسر ساده اي چون رضاخان خويشي با خاندان ميرپنج آيرملو افتخاري بزرگ و مايه ترقي بود. تيمور خان نيز از شخصيت قلدرمابانه رضاخان خوشش مي آمد چرا که آينده او را درخشان ميديد.
بدين ترتيب تاج الملوک آيرملو در 15 رجب 1294 ش در سن 24 سالگي يا به قولي 18 سالگي به عقد رضا خان در آمد.
در 4 آبان 1296 ش نخستين فرزندشان خديجه، چشم به جهان گشود. او که بعدها به شمس الملوک ملقب گشت فرزند محبوب پدر شد و تا پايان عمر رضاخان مورد محبت بي دريغ وي قرار گرفت. دو سال بعد در سال 4 آبان 1298 تاج الملوک فرزنداني به دنيا آورد که نقش بسيار حساسي در تاريخ اين مرز و بوم ايفا نمودند. اين فرزندان که يک پسر و يک دختر بودند به فاصله پنج ساعت از يکديگر به دنيا آمدند. فرزند پسر محمد رضا و فرزند دختر زهرا نام گرفت که بعدها به اشرف الملوک ملقب گشت.
همزمان با پيشرفتهاي سياسي و نظامي رضاخان (سردارسپه)، ازدواج وسيله اي براي پيمودن پله هاي ترقي گشت و فرد گمنامي که خود را در يک قدمي صدارت و پادشاهي مي ديد از طريق انتصاب با خاندان هاي اصيل، خواهان ايجاد وجهه اي نيک در بين مردم شد. به همين دليل ترفند ازدواج هاي سياسي به کار گرفته شد و رضاخان که در آن هنگام وزير جنگ بود در صدد ازدواج مجدد برآمد. کليه خاندان هاي محترم قاجاري مورد بررسي قرار گرفتند تا اينکه در نهايت قمر الملوک ( توران) نوه مهدي قلي خان مجد الدوله از شاهزادگان قاجاري انتخاب گشت.
 

EARTHQEEK

عضو جدید
قمر الملوک (ملکه توران) پس از موافقت خانواده عروس در روز عيد غدير مراسم عقد کنان درحالي که توران هفده ساله و رضاخان چهل و هفت ساله بود صورت گرفت (1300). ازدواج مجدد سردار سپه که به دور از چشم تاج الملوک صورت گرفته بود، آتش کينه و انتقام را در او بر انگيخت و او را به رقابتهاي خانوادگي و سپس درباري کشاند. هنگامي که تاج الملوک از اين اقدام خودسرانه شوهرش مطلع گشت، در انتظار فرزند چهارم خود بود. وي به محض اطلاع از ازدواج مجدد رضاخان به مخالفت شديدي دست زد و کار را به توهين لفظي و حضوري کشاند و توران را که زني زيبا و در روزگار خود از جمله زنان تحصيل کرده به حساب مي آمد سخت در فشار قرار داد. توطئه ها و دسيسه چيني هاي تاج الملوک از يک سو، بد خلقي و بد اخلاقي رضاخان از سويي ديگر، توران دختر جوان اشرافي را که به اجبار تن به اين ازدواج داده بود عاصي نمود و به تدريج روابط زن و شوهر را تيره نمود. روزي رضاخان وارد خانه شد و به توران تکليف کرد که چکمه هاي او را از پايش در آورد. توران که چنين انتظاري نداشت، با تندي گفت: من در منزل پدرم هم چنين کاري نکرده ام! رضاخان هم با تندي مي گويد پس برو منزل پدرت! توران هم همان ساعت با اجاره درشکه اي گريه کنان به منزل پدرش رفت و تمام مدت بارداري را در منزل پدرش بسرآورد. رضاخان هرگز به دنبال توران نرفت و تا پايان سلطنت و اعزام به موريس راضي به ديدار او نشد. تنها لطف رضاشاه در مورد توران، اجازه نگهداري از فرزند (شاهپور ) بود. لطفي که هر آن قابل فسخ بود. قابل توجه آنکه رضاشاه هرگز توران را طلاق نگفت و همچنان توران در حباله نکاح او بود ولي روابطي با هم نداشتند. توران پس از جدايي از رضاشاه يعني طي 21 سال در ميان ديوارهاي قصر سلطنتي و در ميان آزار و اذيت هاي فراوان همسران ديگر شاه ( تاج الملوک و عصمت) محبوس ماند تا اينکه پس از وفات رضاشاه و اتمام عده وفات از انزوا به در آمد و مجددا ازدواج نمود. بدنبال جدايي توران از رضاشاه، توران که مورد بي مهري شديد رضاشاه قرار گرفته بود، خود را تحت حمايت تاج الملوک قرار داد تا از نفوذ و قدرت او در دربار استفاده کند. از آنجاييكه تنها عامل ارتباط توران با دربار وجود فرزندش بود و اين ارتباط هر آن مي توانست به نوعي فسخ شود، بنابراين تنها چاره اين بود که توران خود را تحت حمايت فردي قوي قرار دهد و اين فرد کسي جز تاج الملوک نبود. او تنها کسي بود که درخواست هايش بلافاصله اجابت مي شد و سخنانش مورد قبول رضاشاه قرار مي گرفت. تاج الملوک نيز در ازاي جدايي توران از شوهرش حاضر به پرداخت چنين بهايي بود. او به عنوان يگانه تکيه گاه توران در دربار رفتارهاي متناقض داشت اما در کل از توران حمايت مي کرد و دخترانش شمس و اشرف نيز با توران روابطي مسالمت جويانه داشتند و در اکثر مجالس از او دعوت به عمل آورده و او را در کنار خود پذيرا مي شدند. امري که هيچگاه در مورد همسر سوم رضا شاه (عصمت الملوک) انجام نشد.
 

EARTHQEEK

عضو جدید
عصمت الملوک (مادر عبدالرضا، احمد رضا، حميد رضا و فاطمه پهلوي)
قدرت نمايي تاج الملوک در برابر رضاخان و شکست ازدواج دوم او با توران امري نبود که شخصيت قلدرمابانه رضاخان را وادار به تسليم نمايد. بدين گونه رضاخان تنها شش ماه بعد از ترك توران به دليل کسب اعتبار بيشتر در جامعه، دختر يکي ديگر از خاندان هاي قاجاري را انتخاب نمود و به عقد خويش در آورد. اين دختر، عصمت الملوک دختر غلامعلي مجلل الدوله دولتشاهي از رجال و معاريف بزرگ عصر قاجار و بانو مبتهج الدوله بود که در هيجده سالگي در روزگاري که رضاخان سردار سپه تازه به رياست وزرا رسيده بود به عنوان چهارمين همسر و دومين زن او از سلسله قاجار انتخاب گشت. عصمت الملوک، آخرين و محبوب ترين همسر رضاشاه بود. سادگي و حرف شنوي او باعث شد که اين محبوبيت همچنان تا آخر عمر رضاشاه حفظ شود. اين توجه ويژه شاه نسبت به او حسد تاج الملوک را برمي انگيخت و درگيري هايي را پديد آورد.
 

EARTHQEEK

عضو جدید
عصمت الملوک (مادر عبدالرضا، احمد رضا، حميد رضا و فاطمه پهلوي)
قدرت نمايي تاج الملوک در برابر رضاخان و شکست ازدواج دوم او با توران امري نبود که شخصيت قلدرمابانه رضاخان را وادار به تسليم نمايد. بدين گونه رضاخان تنها شش ماه بعد از ترك توران به دليل کسب اعتبار بيشتر در جامعه، دختر يکي ديگر از خاندان هاي قاجاري را انتخاب نمود و به عقد خويش در آورد. اين دختر، عصمت الملوک دختر غلامعلي مجلل الدوله دولتشاهي از رجال و معاريف بزرگ عصر قاجار و بانو مبتهج الدوله بود که در هيجده سالگي در روزگاري که رضاخان سردار سپه تازه به رياست وزرا رسيده بود به عنوان چهارمين همسر و دومين زن او از سلسله قاجار انتخاب گشت. عصمت الملوک، آخرين و محبوب ترين همسر رضاشاه بود. سادگي و حرف شنوي او باعث شد که اين محبوبيت همچنان تا آخر عمر رضاشاه حفظ شود. اين توجه ويژه شاه نسبت به او حسد تاج الملوک را برمي انگيخت و درگيري هايي را پديد آورد.

نفوذ و قدرت ملکه (تاج الملوک) در دربار
با وجود همسران متعدد رضاخان در دربار، تاج الملوک به دليل داشتن سمت مادري وليعهد از مقام ويژه اي برخوردار بود و در واقع ملکه اصلي به حساب مي آمد. به طوري که رضاخان با وجود مشغله هاي فراوان در دوران حکومتش و عدم دقت کافي براي سركشي به زنان خانواده، همواره حالت قدرداني و تشکر نسبت به تاج الملوک داشت و با وجود اذيت و آزارهاي بسيار او و اعتراضات همسران ديگرش به ويژه عصمت با او مدارا مي نمود.
شايان ذکر است که شخصيت مردسالارانه رضاشاه و نفوذ ناپذيريش موجب مي شد که اختلافات زنان و مسائل بين آنها فقط در دربار و در حد مسائل زنانه باقي بماند و به مسائل جاري کشور کشيده نشود. امري که بعد از شهريور 1320 و خروج رضاشاه از ايران از بين رفت و اقتدار پنهان زنان دربار پهلوي را آشکار نمود. محمد رضا در خاطرات خود راجع به تاج الملوک مي گويد: مادرم قطعا زني بسيار با شخصيت بود. بين او و پدرم همه چيز به راحتي پيش نمي رفت. اوکسي نبود که خود را تسليم کند و استقلال خود را حفظ مي کرد. شايد يکي از دلايلي که آنها نتوانستند يکديگر را درک کنند اين بود که مادرم به تنهايي در خانه ديگري زندگي ميکرد.
همچنين اشرف طي اشاره کوتاهي در خاطراتش مي گويد: مادرم، تاج الملوک از نظر جسمي درست نقطه مقابل پدرم بود. زني کوتاه قد و ظريف با موي بور و چشمان سبز، قدش به زحمت به بالاترين نشان هاي نظامي پدرم که بر روي لباس نظاميش قرار داشت مي رسيد. با وجود اين مادرم هم به طريق خاص خودش مانند پدرم شخصيتي مقتدر داشت. در آن زمان زنان ايران از هيچ حقي برخوردار نبودند و مجبور بودند در برابر قدرت مردان تسليم گردند.مادرم حتي از بحث و گفتگو با پدرم يا مخالفت با تصميم هاي او نمي هراسيد.
او هنگامي که محمد رضا و ديگر فرزندان رضا شاه براي ادامه تحصيل به سوييس رفتند، تنها زني از زنان رضا شاه بود که اجازه سفر به سوييس و ديدار فرزندان را يافت و مدت چهار ماه با دختران خويش در سوييس اقامت نمود. سه سال بعد در سال 1316 ش بار ديگر تاج الملوک به بهانه درمان عازم اروپا شد و تاج الملوک به آلمان و شهر برلن مسافرت کرد. تاج الملوک پس از آشنايي با ظواهر غرب که با سفر رضاشاه به ترکيه و قضيه کشف حجاب همزمان بود يکي از اهرم هاي تجدد گرايي رزيم پهلوي به ويژه در عصر رضاشاه گشت. او که در 17 دي 1314 (1936 م ) همراه با شمس و اشرف، بي حجاب در جشن دانشسراي عالي دختران حضور يافت، يکي از چهره هاي اصلي کشف حجاب در ايران شد به طوري که به دنبال حضور بي حجاب و بد حجاب او و ديگر زنان رضا شاه در صحن متبرک حضرت معصومه در قم درگيري هايي بين علما و طلاب حوزه علميه و عوامل رضاخان به وجود آمد. همچنين تاج الملوک با تشکيل مجالس جشن و گردهمايي گوناگون در دربار سعي در ترويج اين تفکر داشت.

----------------------------------------------------------------------------------------------
فهرست منابع:
1- کتاب زنان ذي نفوذ در خاندان پهلوي؛ نگارش نيلوفر کسري و مقدمه دکتر باقر عاقلي
2- کتاب رضاشاه ؛ خاطرات سليمان بهبودي به اهتمام غلامحسين ميرزا صالح




نظر خوانندگان
نسخه چاپی
ارسال برای دوستان


















» درباره ما
» ارسال خبر
» تماس با ما
» تبلیغات
 

EARTHQEEK

عضو جدید
file:///C:/DOCUME%7E1/mani/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot-11.pngاز کلیه منابع نوشتم تا تمام نظرات شنیده شود
 

EARTHQEEK

عضو جدید
ایت الله طالقانی

ایت الله طالقانی

سلام
ایت الله طالقانی که بود ؟
هر کسی هر چیزی راجع به این بزرگ مرد مظلوم میدونه بنویسه:heart::gol:
 

EARTHQEEK

عضو جدید
ایت الله طالقانی

ایت الله طالقانی

سلام
ایت الله طالقانی که بود ؟
هر کسی هر چیزی راجع به این بزرگ مرد مظلوم میدونه بنویسه:heart::gol:
وی در ۱۳ اسفند ۱۲۸۹ خورشیدی (برابر با روز یکشنبه ۴ ربیع الاول ۱۳۲۹ قمری) در خانواده‌ای اهل علم و دارای روحیات انقلابی در روستای گلیرد طالقان دیده به جهان گشود، پدرش ابوالحسن علایی طالقانی نخستین استاد وی بود.
وی در اسفند سال ۱۳۱۶ با بتول اعلایی فرد ازدواج می‌کند.[۳]
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلیل نامی که بر سرزمـــــین کهن سال ما گذاشته شده است ایران :
باید دانست این واژه بسیار کهن است و همانند خود اریایی ها زندگی بس درازی دارد و در زبانهای هندو ایرانــی به شکل ( ایریه ) و ( اریه ) و ( اریه) که به معنای ازاده و نجیـب است به کار میرفته و نامیست که هندوها و ایرانیان باستان به خود میداندد.
در سنگ نوشته های هخامنشی ( اریانام )؛ (ایران ) و اریان و در شاهـنامه استاد سخن روانشاد فردوسی ( ایران ) امده است . در سنگ نوشته های هخامنشی ؛ داریـــــــــــــوش خود را اریایی میخواند و نیای پنجم داریوش ؛ ( اریارمنا ) نام داشته است .
 

nyaz89

عضو جدید
سلام
ایت الله طالقانی که بود ؟
هر کسی هر چیزی راجع به این بزرگ مرد مظلوم میدونه بنویسه:heart::gol:
در مورد آیت الله طالقانی خیلی میشه صحبت کرد نوزدهم همین ماه هم سالمرگ این روحانی کم نظیر هست.فقط من چند مورد از چیزایی که در جاهای مختلف شنیدم یا خوندم رو مینویسم اگه اشتباهی هم بود دوستان به بزرگواری خودشون ببخشن و کمک کنن تا اصلاح شه.:gol:

سابقه ی فعالیتها و مبارزه سیاسیش به دوره ی ملی شدن صنعت نفت و حتی قبل از اون میرسد بعدتر به همراه مهندس مهدی بازرگان و دکتر سحابی نهضت آزادی ایران رو تأسیس و مانیفست آن را اعلام میکنند که همین موضوع کمی بعد باعث بازداشت سران حزب توسط ساواک می شود. همچنین آیت الله طالقانی نقش مهمی در شکلگیری اولیه سازمان مجاهدین خلق داشت. آیت الله طالقانی تا کمی قبل از پیروزی انقلاب در بازداشت به سر می برد. بعد از 22 بهمن 57 از سوی بنیانگذار انقلاب به عنوان اولین امام جمعه تهران منصوب شد به غیر از این سمت، طالقانی به عنوان نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی نیز انتخاب شد. نشستن بر روی زمین این مجلس توسط او و تاکید بر گذشته خود، بیش از هر چیز تواضع و مهمتر نگرش واقع بینانهش به قدرت و مقام حکومتی رو نشان میداد. یکی دیگر از اختلاف نظرهای دیگر آیت الله طالقانی با تعدادی از همرزمانش مسئله حجاب اجباری بود همان طور که بازرگان در مراسم ترحیمش نیز تاکید کرد عمیقا با اسلامی که به زور چادر بر سر زنان کند مخالف بود. طالقانی مدتی به اعتراض به دستگیری فرزندانش که عضو سازمان مجاهدین خلق نیز بودند تهران را ترک کرد.

به علت سابقه ی روشنگری دینی که در دیدگاه او و مذهبی که در مرحوم مهندس بازرگان وجود داشت دوستی طولانی و عمیقی بین آنها برقرار بود که این خصلت ها حتی به نحوی بود که عده ای از آنها با عناوین "مهندس طالقانی و آیت الله بازرگان" یاد میکردند. وی در 19 شهریور 57 درگذشت. روحش شاد و یادش گرامی:gol:
 
آخرین ویرایش:

majid_mz

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سال 1279 مظفر الدین شاه در سفر به فرانسه , دوربین فیلمبرداری و دستگاه نمایش فیلم میخرد و به ایران می آورد . میرزا ابراهیم خان عکاسباشی از این سفر فیلمبرداری میکند . مظفرالدین شاه سینما را اینگونه تعریف میکند : ((دستگاهی است که بر روی دیوار می اندازند و مردم در آن حرکت میکنند))اولین سالن نمایش فیلم در سال 1283 شمسی در خیابان چراغ گاز توسط ابراهیم خان صحاف باشی افتتاح شد. در سال 1311 نیز آوانس اوگانیان با ساخت فیلم ((حاجی آقا اکتور سینما)) نام خود را به عنوان اولین شخصی که در ایران فیلم بلند سینمایی ساخته ثبت میکند. در سال 1312 نیز عبدالحسین سپنتا فیلم (( دختر لر )) را در هندوستان کارگردانی میکند . این فیلم به عنوان اولین فیلم ناطق فارسی به نمایش در می آید . روزنامه همشهری - شماره 5215
 
آخرین ویرایش:

EARTHQEEK

عضو جدید
اخرین شاه ایران

اخرین شاه ایران



محمدرضا شاه پهلوی دوران ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تاجگذاری ۴ آبان ۱۳۴۶ (۲۶ اکتبر ۱۹۶۷)
کاخ گلستان، تهران زادروز ۴ آبان ۱۲۹۸ (۲۶ اکتبر ۱۹۱۹) زادگاه تهران، ایران مرگ ۵ مرداد ۱۳۵۹ (۲۷ ژوئیه ۱۹۸۰) محل درگذشت قاهره، مصر آرامگاه مسجد رفاعی، قاهره پیش از ندارد (حکومت پادشاهی در ایران با وقوع انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ برچیده شد) پس از رضا پهلوی کاخ سعدآباد دودمان پهلوی پدر رضاشاه پهلوی مادر تاج‌الملوک فرزندان شهناز پهلوی
فرحناز پهلوی
رضا پهلوی
علیرضا پهلوی
لیلا پهلوی دین اسلام
 

EARTHQEEK

عضو جدید
زندگینامه

زندگینامه

غاز زندگی و دورهٔ کودکی

نوشتار اصلی: کودکی محمدرضا پهلوی

او در روز ۴ آبان ۱۲۹۸ (۱ صفر ۱۳۳۸، ۲ عقرب ۱۲۹۸، ۲۶ اکتبر ۱۹۱۹) در تهران به دنیا آمد. پدر او «رضاخان میرپنج سوادکوهی» (بعدها رضاشاه پهلوی) و مادرش تاج‌الملوک آیرملو (بعدها «ملکهٔ مادر») بود.[۱]
محمدرضا از این پدر و مادر، دو خواهر و یک برادر به نامهای شمس(۱۲۹۶-۱۳۷۴)، اشرف (دوقلو با محمدرضا) و علیرضا (۱۳۰۱-۱۳۳۳) داشته‌است.[۲]
محمدرضا پس از به سلطنت رسیدن پدرش به مقام ولیعهدی رسید. تحصیل را در مدرسه نظام به همراه بیست نفر از همکلاسی‌های دست چین شده آغاز کرد و از کودکی زبان فرانسوی را نزد پرستار فرانسوی‌اش مادام ارفع آموخت.[۳] در دوازده سالگی او را برای ادامه تحصیل به سوئیس فرستادند. او در سوئیس در مدارس "اکل نوول دوشی" و انستیتو لو روزه[۴] نزدیک شهر لوزان تحصیل کرد.
 

EARTHQEEK

عضو جدید
سفر به سوئیس

بنا بر صلاحدید رضا شاه ، محمدرضا در بعدازظهر پانزدهم شهریور ۱۳۱۰برای ادامه تحصیل به سوئیس اعزام گردید.[۵]خانواده او (پدر، مادر، برادر و خواهران) جهت بدرقه وی به شهر انزلی (که در آن هنگام سریعترین راه وصول به اروپا بود) رفته بودند. ولی به لحاظ اینکه هنوز کشف حجاب نشده بود، خواهران و مادر وی به بندر نرفتند. رضاخان تا لحظه‌ای که کشتی در دید بود بندر را ترک ننمود. علاوه بر اینان حدود یکصد بدرقه کننده دیگر نیز در بندر حضور داشتند.[۶]
همراهان وی در این سفر علیرضا (برادر وی)، حسین فردوست (دوست و همکلاس وی و فرزند یک ستوان معمولی ژاندارمری) تیمورتاش (وزیر دربار) و پسرش مهرپور، دکتر مودب الدوله نفیسی (پیشکار ولیعهد) و مستشارالملک (معلم فارسی ولیعهد) بودند.[۷]
کشتی جنگی دولت شوروی به نام پولیان، توسط شوروی اختصاصا برای مسافرت ولیعهد اعزام شده بود. دولت شوروی به این مناسبت کلیه ایرانیان محبوس در زندانهای شوروی را آزاد نمود. گارد مخصوص استالین، از انزلی تا مرز لهستان ولیعهد و همراهان را اسکورت نمودند. مسیر شوروی، لهستان، آلمان جهت عبور مناسبترین مسیر تشخیص داده شد و سرانجام گروه به مقصد نهایی یعنی لوزان رسیدند.[۸][۹]
 

EARTHQEEK

عضو جدید
پانسیون پروفسور مرسیه

با آنکه قرار بود ولیعهد در مدرسه شبانه روزی لوروزه تحصیل کند، ولی به علت ناهماهنگی در ثبت نام، به مدت یکسال در مدرسه معمولی "اکل نوول دوشی" تحصیل نمود. در این مدت به علت سطح پائین شبانه روزی این مدرسه، در منزل شخصی به نام پروفسور مرسیه اقامت نمود. در کتاب ماموریت برای وطنم آمده‌است: در لوزان من و برادرم در یک خانواده سوئیسی زندگی می‌کردیم. رئیس این خانواده مردی بود به اسم مرسیه که سه پسر و دو دختر داشت و من از اقامت و زندگی در بین این خانواده مهربان بسیار لذت می‌بردم. دوستان ایرانی من در مدرسه به طور شبانه روزی بسر می‌بردند و با ما زندگی نمی‌کردند.[۱۰]
 

EARTHQEEK

عضو جدید
 

EARTHQEEK

عضو جدید
نطق کامل محمدرضا شاه در مورد کوروش بزرگ

محمدرضا شاه در طول برگذار کردن جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران خطابه‌ای نیز در کنار آرامگاه ابدی کوروش کبیر بنیانگذار حکومت هخامنشیان در پاسارگاد ایراد نمود . این خطابه که در تاریخ ۲۰ مهر ماه سال ۲۵3۰ شاهنشاهی از دهان شاهنشاه برای تمام جهان خوانده گشت به شرح زیر میباشد:
کورش !
شاه بزرگ،
شاه شاهان،
شاه هخامنشی،
شاه ایران زمین،
از جانب من، شاهنشاه ایران،
و از جانب ملت من،
بر تو درود باد.
در این لحظه پرشکوه تاریخ ایران، من و همه ایرانیان، همه فرزندان این شاهنشاهی کهن که دوهزار و پانصد سال پیش بدست تو بنیاد نهاده شد، در برابر آرامگاه تو سر ستایش فرود می‌آوریم و خاطره فراموش نشدنی تو را پاس میداریم همه ما در این هنگام که ایران نو با افتخارات کهن پیمانی تازه می‌بندد، ترا بنام قهرمان جاودان تاریخ ایران، به نام بنیانگذار کهنسال ترین شاهنشاهی جهان، به نام آزادی بخش بزرگ تاریخ، به نام فرزند شایسته بشریت، درود میفرستیم.
کورش!
ما امروز در برابر آرامگاه ابدی تو گرد آمده‌ایم تا بتو بگوئیم:
آسوده بخواب که ما بیداریم،
و برای نگاهبانی میراث پرافتخار تو همواره بیدار خواهیم بود.
سوگند یاد میکنیم که آن پرچمی را که تو دوهزار و پانصد سال پیش برافراشتی همچنان افراشته و در اهتزاز نگاه خواهیم داشت.
سوگند یاد میکنیم که بزرگی و سربلندی این سرزمین را بعنوان ودیعه‌ای مقدس که گذشتگان ما به ما سپرده‌اند با اراده‌ای پولادین حفظ خواهیم کرد، و این کشور را سربلندتر و پیروزتر از همیشه به آیندگان خویش خواهیم سپرد.
سوگند یاد میکنیم که سنت بشر دوستی و نیک اندیشی را که تو اساس شاهنشاهی ایران قرار دادی، همواره پاس خواهیم داشت و همچنان برای مردم جهان پیام آور دوستی و حقیقت خواهیم بود.
در این بیست و پنج قرن، کشور تو و کشور من، شاهد سهمگین ترین حوادثی شد که در تاریخ جهان برای ملتی روی داده‌است، و با اینهمه هرگز این ملت در برابر دشواریهای گران سر تسلیم فرود نیاورد.
در طول دوهزار و پانصد سال، هر وجب از خاک این مرز و بوم با خون دلیران و جانبازان ایران زمین آبیاری شد، تا ایران همچنان زنده و سربلند بماند، بسیار کسان بدین سرزمین روی آوردند تا آن را از پای در آورند، اما همه آنان رفتند و ایران بر جای ماند و در همه این مدت، علیرغم تیرگیها، این سرزمین فروغ جاودان همچنان تجلی گاه اخلاق و کانون ابدی اندیشه باقی ماند. اکنون ما در اینجا گرد آمده‌ایم تا با سربلندی به تو بگوئیم که :
پس از گذشت بیست و پنج قرن، امروز نیز مانند دوران پر افتخار تو، نام ایران در سراسر گیتی با احترام و ستایش بسیار در آمیخته‌است.
امروز نیز همانند عصر تو، ایران در صحنة پر آشوب جهان پیام آور آزادگی و بشر دوستی و پاسدار والاترین آرمانهای انسانی است.
مشعلی که تو بر افروختی و در طول دو هزار و پانصد سال هرگز در برابر تندبادهای حوادث خاموش نشد، امروز نیز فروزان تر و تابناک تر از همیشه در این سرزمین نورافشان است، و فروغ آن همچون دوران تو، از مرزهای ایران زمین بسیار فراتر رفته‌است.
کورش !
شاه بزرگ،
شاه شاهان،
آزادمرد آزادمردان و قهرمان تاریخ ایران و جهان،
آسوده بخواب، زیرا که ما بیداریم و همواره بیدار خواهیم بود.
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
آسوده بخواب که ما بیداریم،:cry:
و برای نگاهبانی میراث پرافتخار تو همواره بیدار خواهیم بود.:cry:
سوگند یاد میکنیم که آن پرچمی را که تو دوهزار و پانصد سال پیش برافراشتی همچنان افراشته و در اهتزاز نگاه خواهیم داشت.:cry:
در این بیست و پنج قرن، کشور تو و کشور من، شاهد سهمگین ترین حوادثی شد که در تاریخ جهان برای ملتی روی داده‌است، و با اینهمه هرگز این ملت در برابر دشواریهای گران سر تسلیم فرود نیاورد.:cry::cry::cry::cry:


واقعا که کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم...اما ببین چه بر سر آرمگاهت اومد....:cry::cry::cry::cry:
 

Similar threads

بالا