بیماری های درختان میوه

vahid mahdavi

مدیر بازنشسته
1ــ برای کنترل بيماری پيچيدگی برگ هلو دو نوبت سمپاشی با ترکيب بوردو 1% ،
اولی در پائيز پس از ريزش 50% برگ ها و دومی در اواخر زمستان قبل از تورم جوانه ها توصيه می شود .

2 ــ سمپاشی با ترکيب بوردو يک نوبت دراواخر پائيز پس از ريزش برگ ها و يا در اواخر زمستان قبل از تورم جوانه ها توصيه می شود . بايد توجه شود که پس از باز شدن جوانه سمپاشی اثر ندارد .
3 ــ پس از آلودگی برگ ها ديگر مبارزه ممکن نخواهد بود چون آلودگی زمان تورم جوانه ها روی می دهد . سمپاشی با ترکيب بوردو پس از ريزش برگ ها و يا در اواخر زمستان قبل از تورم جوانه ها توصيه می شود .

4 ــ دو نوبت سمپاشی با ترکيب بوردو توصيه می شود . سمپاشی اولی در دوره خواب درخت و سمپاشی دومی قبل از تورم جوانه ها و زمانی که هنوز رنگ جوانه ها عوض نشده می باشد .
5 ــ با يک نوبت سمپاشی با ترکيب بوردو در پائيز قبل از برگ ريزان و يا در بهار قبل از متورم شدن جوانه ها بيماری کنترل می شود . اگر خطر بيماری شديد باشد سمپاشی در هر دو زمان توصيه می شود .
6 ــ سمپاشی با ترکيب بوردو در دوره خواب توصيه می شود . سمپاشی ممکن است در پائيز پس از ريزش برگ ها يا در اوايل بهار 3 تا4 هفته قبل از متورم شدن جوانه ها انجام شود . سمپاشی پس از باز شدن جوانه ها بی اثر است .

7 ــ سمپاشی با ترکيب بوردو توصيه می شود .

8 ــ سمپاشی با ترکيب بوردو در پائيز و يا در بهار قبل از متورم شدن جوانه ها توصيه می شود . اگر در بهار قارچ بيماری وارد برگ يا ميوه بشود کنترل بيماری ديگر امکان ندارد .

9 ــ برای مبارزه با بيماری پيچيدگی برگ هلو سمپاشی با ترکيب بوردو توصيه می شود .
 

کلروفیل

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم چند تا عکس از بیماری پیچیدگی برگ هلو;)








 

گلابتون

مدیر بازنشسته
فتیله نارنجی ( سیتوسپورا ) Valsa or Cytospora canker


این بیماری شانکری گسترش جهانی داشته و از این بیماری های که ایجاد شانکر میکنند بیشترین گونه های گیاهی را مبتلا می سازد ، این پاتوژن چندین گونه دارد و طبق گزارشات انجام شده بیش از 70 نوع درخت میوه ، درختان جنگله و سایه دار و از انواع بوته ها و مخروطیان بوسیله گونه های این پاتوژن مورد حمله قرار می گیرند . چون قارچ گونه Valsa اغلب به فرم غیر جنسی یعنی Cytospora sp. دیده میشود و بنابراین بیماری به نام " شانکر سیتوسپورا" نامیده میشود .
بیشترین خسارت این بیماری در درختان هلو و سایر درختان میوه هسته دار و نیز در سیب و گلابی و تبریزی و بید می باشد ولی اغلب در خیلی از درختان سایه دار و جنگلی نیز مهم می باشد . در واقع کمتر باغی از صدمات این بیماری در امان می ماند .در خیلی از درختان صدمات ناشی از شانکر در تنه اصلی یا شاخه ها بسیار زیاد است . شاخه های آلوده درختان بیمار در اثر وزش باد به علت سنگینی بار میوه اغلب می شکنند . شدیدترین صدمه بیماری در درختانی است که در اثر شرایط نا مساعد طبیعی ضعیف گشته اند . این قارچ اغلب بصورت گندرو در پوست مرده درخت زندگی می کند ولی با ضعیف شدن درخت قارچ به حالت انگلی در می آید . اما وجود قارچ سیتوسپورا روی یک شاخه مرده دلیل مرگ شاخه در اثر قارچ مزبور نیست .
آلودگی شاخه های کوچک سبب مرگ سرشاخه ها گشته بدون اینکه شانکر بروز کند . شانکرها روی تنه و شاخه های بزرگ درخت بوجود می آیند . در ابتدا شانکر بشکل بافت مرده دایره ای شکل دایره ای شکل دیده می شود . محل آلوده قهوه ای رنگ و فرو رفته می شود و اغلب بافت کالوس برآمده در اطراف شانکر ایجاد می شود در بعضی از میزبان ها ، بخصوص در درختان میوه هسته دار پوست بیمار داخلی تیره رنگ گشته و بو می گیرد و صمغ زیادی از بافت مرده ترشح می شود . در محل شانکر بعداً پوست چروکیده گشته و از چوب زیرین و پوست سالم اطراف جدا می شود . پیکنیدهای کوچک و جوش مانند قارچ روی پوست مرده محل شانکر ظاهر می شوند . و بعداً پوست چروکیده شده و ممکن است بصورت ورقه ای کنده شده و چوب مرده زیرین را در معرض هوا قرار می دهد . اندازه شانکرها سال به سال بزرگتر شده و بشکل تورم های بدشکل در می آیند . در نتیجه رشد شانکرها و احاطه دور تا دور شاخه ، خیلی از شاخه ها می میرند .
شانکرهای سیتوسپورا در اثر آلودگی بوسیله کنیدی قارچ ایجاد می شوند . مرحله پریتس بندرت تشکیل می شود . کنیدی ها در داخل پیکنید به وجود می آیند . پیکنیدها دارای فرو رفتگی های زیادی است که همه آنها به یک روزنه منتهی می شوند . اسپورها کوچک ، بیرنگ ، یک سلولی و کمی خمیده هستند . این پیکنیوسپورها در داخل یک ماده ژلاتینی تشکیل شده اند که در هوای مرطوب لعاب ژلاتینی آب بخود جذب کرده ، متورم شده و توده اسپورها بشکل ستونک مارپیچ لعابی از روزنه پیکنید خارج می شود . در هوای مرطوب و در عدم بارندگی توده اسپورها به شکل فتیله نارنجی رنگی از پیکنید خارج شده و در محل شانکر ممکن است خشک شده و در آنجا باقی بماند . آلودگی معمولا در پاییز یا زمستان صورت می گیرد ولی در درختان ضعیف آلودگی در طول فصول رشد گیاه نیز ممکن است . قارچ از راه زخمهای مختلف وارد بافت گیاه می شود . قارچ در پوست مرده مستقر می شود و به داخل لایه های خارجی چوب نبز رشد می کند .
هر اقدامی که بتواند از ضعف درختان و حمله بیماری جلوگیری به عمل آورد ، در پیشگیری از بیماری موثر است . در موقع هرس درختان بایستی توجه داشت که از ایجاد زخمهای بزرگ که بهترین راه برای نفوذ قارچ است ، جلوگیری بشود . شاخه های آلوده و شانکرهای که ممکن است به وجود آید هرچه زود تر بایستی آنها را برید و منهدم ساخت .
تعدادی از گونه های ایجاد کننده فتیله نارنجی در درختان میوه .






گلاب :gol:
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
پیچیدگی برگ هلو (لب شتری هلو)
Taphrina deformans

عامل بیماریزا در درختان میوه هسته دار به خصوص هلو







































 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
پوسیدگی سفید ریشه
Rosellinia necatrix
بیماری مهمی در مناطق میوه خیز جهان و کشور بر روی 36 گونه گیاهی شامل مرکبات،درختان میوه دانه دار مثل سیب ،گلابی،درختان میوه هسته دار مثل آلو،زردآلو،بادام،هلو،انجیر،انگور،انار،درختان جنگلی مثل نارون،سرو،کاج،چنار،گیاهان زینتی مثل شمعدانی،اطلسی،لوبیا،باقلا،خربزه،پنبه و ... گزارش شده است.






























 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
کتابی شدن سیب Flat limb
بیماری ویروسی مهم دانه داران می باشد.



 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
لکه سیاه سیب و گلابی
Venturia inaequalis
از بیماریهای مهم قارچی دانه داران است.






































 

مژگان غفوری

عضو جدید
بیماری سرطان ریشه وساقه مو

بیماری سرطان ریشه وساقه مو

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif]عامل بیماری:Agrobacterium vitis[/FONT][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] (Rhizobiumvitis) [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]علایم بیماری:[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]علایم بیماری ابتدا بصورت غده های ریز و تقریبا کروی روی [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] ریشه، شاخه ،دمبرگ، رگبرگ ،و ساقه بخصوص در نزدیکی [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]طوقه درخت ظاهر می شود.غدهای کوچک به رنگ سفید ،نرم[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و گوشتی هستند وسپس بزرگ می گردند.سطح خارجی غدها به[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] علت فساد خارجی به رنگ قهوه ای تا سیاه در می آید که ممکن[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]است در پاییز از خارج به داخل پوسیده شوند و در سال بعد[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] دوباره در همان جا ظاهر می گردند.خوشه های درختان مبتلا [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اغلب تنک هستند و گاهی روی شا خه ها آلوده می خشکند.[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مبارزه:

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]برای کنترل این بیماری رعایت موارد زیر ضروری است: [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]1- انتخاب قلمه سالم از موستان سالم. [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]2- عدم ابیاری موستان سالم با آبی که از موستان آلوده می گذرد.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]3- مبارزه با حشرات ریشه خوار بالاخص لارو زنجره مو در خاک.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]4- هرس شاخهای آلوده و ضد عفونی ادوات باغبانی با محلول ده در[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] صد هیپوکلریت سدیم یا محلول یک در هزار سوبلیمه.[/FONT]
[/FONT]
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
نماتد ریشه مرکبات
Tylenchulus semipenetrans

این نماتد به 81 گونه واریته جنس Citrus حمله کرده و علاوه بر مرکبات روی گیاهان دیگر از جمله زیتون،خرمندی،مو،یاس بنفش موجب خسارت می شود.









 

ثنا_IUPAC

عضو جدید
بيماري

بيماري

بيماري آتشک سيب و گلابي ( Fire Blight):
آتشک از قديمي ترين بيماري هاي باکتريائي است که عامل آن باکتري Erwinia Amylovora مي باشد و ميتواند بيش از 75 نوع درخت و بوته از خانواده Rosacea را مورد حمله قرار دهد .
بيماري در درختان سيب و گلابي بيشتر مخرب است .
باکتري عامل بيماري در شانکر هاي نسبتاً فرو رفته زمستان گذراني کرده و در بهار، زماني که دماي محيط مساعد باشد و باران هاي مکرري روي دهد باکتري شروع به فعاليت کرده و به سرعت زياد شده و با کمک حشرات ، باران و باد پراکنده مي شود .
اين بيماري بيش از 200 سال است که در آمريکاي شمالي شناخته شده ولي کنترل آن بعلت ناشناخته بودن عامل بيماري مشکل بوده است . متاسفانه در حال حاضر هم که عامل بيماري مشخص است به دلايل مشروحه زير کنترل بيماري مشکل تر شده است.
1- سابقاً در هر هکتار 250 تا 500 درخت کاشته ميشد در حاليکه امروزه جهت افزايش محصول 1250 تا 2500 درخت در هکتار کاشته ميشود و براي انجام اين امر لزوماً درختاني از واريته هائي که قد و قواره مناسب دارند انتخاب مي شود که اکثراً در مقابل بيماري حساس هستند .
2- تقاضاي بازار خريد و داشتن محصولاتي بظاهر مطلوب باغداران را تشويق ميکند که به کاشت واريته هاي جديدي اقدام کنند که متاسفانه اکثراً در مقابل بيماري آتشک حساس هستند .
3- داشتن درختان زياد و محصول بيشتر در واحد سطح احتمالاً موجب نقصان مکانيزم هاي فيزيولوژيکي طبيعي در دفاع از بيماري ها مي گردد .
 

سحري

عضو جدید
گموز مركبات

گموز مركبات

گموز‌‌ ‌‌مركبات Citrus gummosis
بيماري گموز Gummosis يا پوسيدگي طوقه‌ و ريشه Root-rot درختان مركبات اولين بار در سال1834 ازآسور گزارش گرديده است. در ايران بيماري اولين بار در سال 1320 گزارش شده و در مناطق شمالي و جنوبي كشور بخصوص خوزستان و فارس وجود دارد.
عامل بيماري:
عامل بيماري در بيشتر مناطق ايران Phytophthora citrophthora و Phytophthora parasitica مي‌باشد. قارچ Phytophthora ازقارچهاي كاذب Oomycetes است كه فرم جنسي آن بصورت oospore است. قارچ داراي تيپهاي متفاوت وهتروتاليك است. اما‌ زمستانگذراني بوسيله ااسپور وكلاميدسپور مي‌باشد.
علائم بيماري :
علائم بيماري بروي طوقه در ابتدا به صورت لكه كوچك قهوه‌اي ظاهر شده كه خيلي نامشخص است وبه تدريج گسترش يافته وجهت پخش آن به طرف بالا است وبه صورت بيضي در مي‌آيد وآوندهاي آبكش را از بين مي‌برد. در محل آلودگي مركبات ترشح صمغ دارد از جمله موارد ديگر مورد حمله ريشه است؛ كه اغلب لهيدگي وسياه شدن ريشه را در پي دارد. در بارندگي شديد ميوه نيز بر اثر حمله قارچ دچار آسيب مي‌شود.
كنترل: شامل پيشگيري ومعالجه مي‌باشد.​
پيشگيري :
1- انتخاب پايه مقاوم : انواع پرتقال، انواع نارنگي، ليموترش، ليموشيرين، بكرائي و ترنج از جمله ارقام حساس مي‌باشد. نارنج (به تريستيزا حساس) ونارنج پونسيروس تريفولياتا (به اگزوكورتيس حساس) به بيماري گموز مقاومند.
2- محل پيوندك بايد 30-15 سانتيمتر از خاك فاصله داشته باشد.
3- حذف علفهاي هرز از دور طوقه
4- خوداري از ايجاد زخم اطراف طوقه
5- جلوگيري از جمع شدن آب دور طوقه درخت
6- ضدعفوني ريشه توسط محلول بردو 3 درهزار
7- خريد نهال سالم از خزانه
8- بايد دقت شود در حين پيوندزني قطراتي از آب يا ذره‌اي ازخاك باغ بين پايه وپيوندك قرار نگيرد.
9- فواصل بين درختان حفظ شود
10- اگر پوسيدگي بيشتر از نصف دور طوقه را فرا گرفته باشد بايد درخت آلوده را قطع كرد.
معالجه:
ابتدا خاك دور طوقه درخت مبتلا را كنار زده واز رسيدن آب به آن جلوگيري به عمل آورد. درخت مبتلا بايد جداگانه آبياري شود. نقطه پوسيده اگر توسعه نداشته ‌باشد ودر مراحل اوليه پيشرفته است با يك چاقوي تيز پوست محل را تراشيده تا به بافت زنده برسيم آنگاه به وسيله محلول يك درصد پرمنگنات پتاسيم و يا مخلوط بردو و يا ارتوسايد و كوپراويت به ميزان يك در هزار ضدعفوني سطحي مي‌كنيم وپس از دو هفته محل را با چسب باغباني مي‌پوشانيم.

طرز تهيه محلول بردو يك درصد:
كات كبود يا( سولفات مس) 200 گرم، آهك زنده200 گرم، آب20 ليتر

طرز تهيه محلول بردو براي ضدعفوني ريشه‌ها قبل از كاشت:
كات‌كبود 70 گرم، آهك زنده 70 گرم، آب 20 ليتر
 

سحري

عضو جدید
لكه سياه سيب

لكه سياه سيب

لکه سیاه سیب Apple Scab _ Black Spot of Apple
از لحاظ اقتصادی مهمترین بیماری سیب در شمال شرقی آمریکا ، اروپا،‌آمریکای جنوبی و آسیا است. اولین بار فریز(Fries) در سوئد در 1819 بیماری را توصیف نمود. این بیماری در مناطقی که آب و هوای نیمه خشک دارند کمتر شایع است ولی در مناطقی که بهار خنک و مرطوبی دارند خسارت بیماری شدید بوده و تابیش از 70% به محصول خسارت می زند و اگر با بیماری مبارزه نشود تا 100% خسارت محصول و میزبان قابل پیش بینی است. اساساً خسارت بیماری به دو صورت دیده می شود. الف) کاهش بازار پسندی میوه ها به سبب وجود لکه های سیاه یا تغییر شکل میوه ها ب)نابودی کامل درخت در 3-2 سال متوالی اپیدمی شدید. بیماری لکه سیاه سیب در استانهای شمالی کشور ؛ آذربایجان شرقی و غربی ، ‌خراسان ، گیلان و مازندران ، تهران ، کرج و دماوند و در خوزستان و بروجرد هر ساله خسارت قابل توجهی به بار می آورد.
علائم :
بیماری لکه سیاه سیب به برگ ،دمبرگ ، شکوفه ، کاسبرگ ،‌میوه ، دم میوه و گاهی شاخه و فلس و جوانه حمله می کند. در ابتدای بهار قبل از باز شدن شکوفه ها ،‌اولین جائیکه آلوده می شود کاسبرگهای گل سیب است. کاسبرگها در اثر شدت بیماری در شرایط مساعد محیطی (رطوبت بالا) به رنگ سبز زیتونی درآمده و از این طریق میوه ها و برگهای جوان نیز آلوده می گردند. بارزترین علائم بیماری روی برگها و میوه ها دیده می شود . لکه ها ابتدا در سطح زیرین برگهای جوان مشاهده می شوند و با بازتر شدن برگها هر دو سطح آنها آلوده می گردند. لکه های اولیه، ‌مخملی و به رنگ سبز زیتونی تا قهوه ای و با حاشیه نامشخص می باشند به تدریج حاشیه لکه ها واضح شده و ممکن است چند لکه بهم چسبیده و به رنگ سیاه درآیند . اگر تعداد لکه های روی برگهای جوان زیاد باشد ؛ برگها بدشکل و پیچیده می شوند ( Deformation=Distortion) و معمولاً ریزش (Defoliation) می کنند. روی هر برگ از یک تا چند صد لکه ممکن است وجود داشته باشد. آلودگی دمبرگ موجب ریزش برگ قبل از تکامل آن می گردد که این موجب ضعف شدید درخت و حساس شدن آن در برابر آسیبهای زمستانی می گردد. لکه های روی میوه ها در ابتدا مشابه لکه های روی برگهاست. بعداً قهوه ای ، سیاه و چوب پنبه ای می شوند. آلودگیهای زود هنگام به سبب انهدام و مرگ بافتهای مریستمی اطراف لکه ها و توقف رشد این قسمتها روی میوه و از طرفی رشد قسمتهای سالم روی میوه موجب بد شکلی و پیچ خوردگی میوه می گردند. معمولاً این میوه ها ترک خورده و زود می ریزند. لکه های ریز و آلودگیهای اواخر تابستان و اوایل پائیز معمولاً در شرایط انباری گسترش یافته و در انبار و سرد خانه آشکار می گردند. آلودگی دم میوه موجب ریزش میوه قبل از رسیدن آن می گردد.
عامل بیماری:
قارچ :​
Teleomorph: Venturia inaequalis (Venturiaceae-Pleosporales-Loculoascomycetidae)
Anamorph: Spilocaea pomi (Dematiaceae-Moniliales-Hyphomycetidae-Deutromycetes)​
قارچ V.inaequalis : دارای پریتس دروغی (Pseudoperithecium) است که در بافت استرومای برگها یا میوه های ریخته شده بر کف باغ زمستانگذرانی می کنند و بصورت منفرد ،‌قهوه ای تا سیاهرنگ می باشند . در هر پریتس 100-50 آسک بطور مجتمع به شکل استوانه ای با پایه کوتاه که درون هر یک 8 آسکوسپور است دیده می شود. دیواره آسکها دو جداره و نازک است . آسکوسپورها سبز مایل به زرد تا قهوه ای و دو سلولی هستند که سلول بالایی آن کوچکتر و پهن تر از سلول پائینی است (Inaequal = نامساوی ). این قارچ هتروتالیک دو قطبی است لذا آنتریدی روی یک پایه و آسکوگون روی پایه دیگر تشکیل می گردد.
قارچ S. pomi : دارای کنیدیوفورهایی معروف به Annellophore است به سبب آنکه اثر افتادن هر کنیدی روی کنیدیوفور بصورت حلقه ای (Annellide) باقی می ماند کنیدیها زیتونی مایل به زرد و معمولاً یک سلولی و گاهی دو سلولی ، منفرد و تخم مرغی شکل هستند که در انتهای آنلوفورها بوجود می آیند . آنلوفورها قهوه ای رنگ و بدون بند (Septum) یا دارای بند،‌موج دار و با برجستگیهای زگیل مانند هستند.
چرخه بیماری :
قارچ عامل بیماری غالباً زمستان را بصورت پریتس های دروغی در برگها و میوه های آلوده افتاده در کف باغها طی می کند البته در نواحی ساحلی و معتدل که زمستان ملایمی دارند قارچ بصورت S.Pomi به شکل میسلیوم در شاخسارهای آلوده زمستانگذرانی می کند. پس از آنکه میسلیومهای دو تیپ جنسی مختلف سازگار (Mating Type) نیز با یکدیگر آمیزش پیدا کردند، اجسامی تیره رنگ (پریتس های دروغی ) بین بافتهای برگهای ریخته شده برکف باغ تشکیل می شوند غالب پریتس های دروغی اولیه در خلال چهار هفته بعد از ریزش برگها تشکیل می شوند. رطوبت برای تکامل پریتس دروغی ضرورت دارد. دمای بهینه برای تکامل آسکوگون 0C 18-20 و برای بلوغ آسکوسپورها 18-16 است. رقم سیب و تاریخ خزان برگها در بلوغ و رسیدن آسکوسپورها در بهار تأثیری ندارد. وقتی برگ زمستان گذرانده موجود در کف باغ مرطوب می گردد (بارانهای آخر زمستان و اول بهار)آسکهای رسیده و بالغ با جذب رطوبت از طریق روزنه پرتیس دروغی متورم شده با فشار آسکوسپورها را تخلیه می کنند ، ‌آسکوسپورها همراه با جریان باد در فضا پخش می شوند و عفونت اولیه روی اندامهای تازه روییده ایجاد می گردد. پیش بینی این بیماری در اپیدمی ها بر اساس مؤثر بودن, مایه تلقیح اولیه Primary inoculum یا در واقع آسکوسپورهای تولید شده در پرتیس های دروغی زمستانگذران موجود برگهای کف باغ و جوانه در سطوح گیاهی بر اساس شرایط آب و هوایی صورت می گیرد). وقتی آسکوسپورها روی کاسبرگ ، برگ یا میوه جوان در مجاورت لایه نازکی از رطوبت ، قرار بگیرند جوانه می زنند برای آغاز تندش رطوبت آزاد (رطوبت نسبی بیش از 95 % (ضرورت دارد. زمان لازم برای وقوع آلودگی به دمای محیط و تعداد ساعات خیس شدگی بستگی دارد بطور مثال در دمای0C 2/2 به 48 ساعت خیس شدگی سطح بافت نیاز است تا اسکوسپورها جوانه زده و آلودگی شروع گردد در حالیکه در دمای 0C 6 به 21 ساعت خیس شدگی ، دمای 100C به 14 ساعت خیس شدگی ، دمای 150C به 10 ساعت خیس شدگی ، دمای 0C 26 به حدود 12 ساعت خیس شدگی نیاز است البته در دماهای بالاتر از0C 26 معمولاً بیماری به ندرت اتفاق می افتد(شرایط خنک و مرطوب برای وقوع بیماری لازمست، منحنی Milles 1944). قارچ بعد از نفوذ در کوتیکول منشعب شده و زیر کوتیکول تشکیل استروما می دهد و لکه های بیماری که روی آن ها کنیدیوفورو کنیدی های .pomi S تشکیل می گردد، ظاهر می شوند. لکه ها و کنیدی ها در مرکز لکه ها بسته به رطوبت نسبی و دما بعد از 9 تا 17 روز دیده می شوند . کنیدیها عامل اصلی ایجاد عفونت و بیماری در تابستان هستند که با قطره های باران یا باد روی سطح برگها یا میوه درختان دیگر پخش می گردند. این کنیدیها به شیوه آسکوسپورها جوانه زده و با نفوذ در میزبان لکه های جدید را بوجود می آورند . در خلال فصل رشد بسته به دوره کمون بیماری و نیز حساسیت بافت رقم میزبان چرخه های ثانویه دیگری نیز ممکنست تکرار شود.
کنترل :
1- اقدامات بهداشتی : - جلوگیری از تشکیل پریتس دروغی احتمال بروز همه گیری بیماری را کاهش می دهد برای این منظور شخم زمستانه می تواند با زیر خاک نمودن بقایا بشدت بیماری را کاهش دهد - پاشیدن کودهای نیتروژن دار (اوره) در پائیز روی برگهای ریخته شده در کف باغ باعث تسریع فساد و تجزیه آنها و مانع تشکیل پریتس دروغی می گردد. این عمل بویژه در سالهایی که زمستان ملایم باشد نتیجه بخش است - پاشیدن قارچ کشهایی مثل بنومیل در آخر فصل (قبل از خزان) روی برگهای درخت یا بعد از خزان روی برگهای کف باغ نیز مانع تشکیل پریتس دروغی در پائیز و زمستان می گردد.
2- عملیات زراعی : وقتی جریان هوا در بین تاج درختان به خوبی صورت گیرد به سبب وجود هوا و جریان باد در میان شاخساره ها و خشک شدن شاخساره ها ، شرایط آب و هوایی برای وقوع بیماری نامساعد می گردد. لذا تنظیم فاصله‌درختان هنگام کاشت و هرس مرتب آنها با ایجاد شرایط خشک و نیز فراهم آوری شرایط مناسب برای سمپاشی باعث کاهش بیماری می گردد.
3- ارقام مقام: شامل میخوش اردبیل ،‌آق پائیزی و بل د بوسکوپ Bell De Boskop- گلدن رد Goloden-Red رد فری Red Free- لیبرتیliberty- پریما Prima-پرسیلا‍Priscilla ـ سر پرایز Sir Prize-جونا فریJona Free-فری دام Free Dom- مک فریMac Free- موریاMoria- ترنتTrent- نوا Nova – ایزی گروEasygro- نوواماک Novamac- ریشلیوRichelieu-روویلRouville- فلوریدا Florida
4- شیمیایی : در شمال شرق ایالات متحده نزدیک به 50% از کل قارچکشهای مصرفی در باغهای سیب فقط برای کنترل این بیماری بکار می رود. قارچکش ها ی مورد استفاده عبارتند از :‌کاپتان ، دودین، گروه اتیلن بیس دی تیوکار با ماتها و سموم گوگردی، ‌بنزیمیرازولها و بازدارنده های بیوسنتز در ارگوسترول (;SBI StroleBiosynthesis Inhibitores). امروزه از بنومیل (از بنزیمیدازولها) و دودین به خاطر بروز مقاومت در قارچ عامل بیماری کمتر استفاده می شود . پیش از وقوع آلودگی بایستی بر اساس پیش بینی های هواشناسی (طول زمان رطوبت بالای 90%) با استفاده از قارچکشهای پیشگیری کننده سمپاشی صورت گیرد. بعد از ایجاد عفونت خصوصاً در نواحی نیمه خشک ، باغدار با دانستن زمان وقوع آلودگی با استفاده از قارچکشها می تواند 24 تا 96 ساعت (1-4 روز) پس از شروع عفونت بیماری را مهار کند، (با استفاده از داده های هواشناسی و جدول میلز زمان وقوع عفونت تعیین می گردد). زمان سمپاشی بر اساس مراحل رشد و نمو درخت سیب انجام می شود . سمپاشی اول در مرحله نوک نقره ای Silver Tip (جوانه ها تازه شکفته و نوک برگهای اولیه به رنگ سفید نقره ای نمایان است). انجام می شود و سمپاشهای محافظتی و پیشگیری کننده بعدی در مراحل نوک سبزی Green Tip (اندامهای رویشی و جوانه ها به یک سانتی متر رسیده اند). مرحله ظهور دسته های گل Tight ,Cluster (مرحله گلدهیBloom) و در آخر بعد از ریزش گلبرگها صورت می گیرد . سمپاشی های پوششی به فاصله هر دو هفته یکبار بعد از ریزش گلدهی تا حدود 3-2 هفته مانده به برداشت محصول ادامه می یابد. قابل ذکر است برنامه مبارزه شیمیایی با لکه سیاه سیب ، سفیدک حقیقی ، زنگها و بیماریهای مختلف دیگر که در خلال تابستان بروز می کنند از جمله لکه دودی ، فضله مگسی،‌آفات و کنه ها بطور تلفیقی صورت می گیرد.
 

mahpishuny

عضو جدید
پیچیدگی برگ هلو Peach Leaf Curl

پیچیدگی برگ هلو Peach Leaf Curl

بيماری پيچيدگی برگ هلو که به فارسی بيماری لب شتری و يا بيماری باد سرخ هلو ناميده می شود ، اولين بار در اوايل قرن نوزدهم در اروپا شناخته شده است و در آمريکا نيز بيماری مزبور زودتر از ساير بيماری های هلو مشخص گرديده است و در سال 1845 از ايالات شرقی آمريکا و در سال 1855 از ايالت کاليفرنيا گزارش شده است . در ايران نيز احتمالاً بيماری از قديم الايام وجود داشته است ولی اولين گزارش کتبی مربوط به سال 1325 از اسفندياری می باشد . بيماری پيچيدگی برگ هلو با آنکه در بعضی از مناطق جهان به علت نا مساعد بودن شرايط محيطی وجود ندارد ولی خسارت آن در اروپا و قسمت هايی از چين ، افريقا ، استراليا ، آمريکای جنوبی، آمريکای شمالی و زلاند نو شديد می باشد . در ايران بيماری از نواحی آذربايجان ، سواحل دريای خزر ، استان های مرکزی ، اصفهان ، خراسان و زنجان گزارش شده و احتمال می رود که در بعضی مناطق هلو کاری ديگر نيز وجود داشته باشد .
علائم بيماری
خسارت بيماری شامل پيچيدگی ، تورم و تغيير رنگ و ريزش برگ ها و آلودگی جوانه ها و سر شاخه ها و سرانجام ضعف کلی درخت می باشد . درختان جوان بيش از درختان پير در برابر اين بيماری حساس هستند و به طور کلی بيماری در مناطق گرم وخشک اهميت اقتصادی ندارد . مشخص ترين علائم بيماری روی برگ ها ظاهر می شود ، به اين که در بهار برگ ها پيچيده و پهنک در بعضی از قسمت ها متورم ، کلفت و به رنگ سفيد ، زرد يا قرمز در می آيد . به همين جهت در اصطلاح زبان فارسی بيماری لب شتری ناميده می شود . ميوه ها نيز ممکن است آلوده شود و قبل از موعد مقرر بريزند . برگ های آلوده به بيماری زود ريخته و برگ هائی که بعداً تشکيل می گردند سالم باقی می مانند . نشانه های بيماری ممکن است فقط روی تعدادی از برگ های هر درخت ظاهر شود ولی عملاًتمام برگ ها را مبتلا می گرداند . موقعی که برگ های آلوده به رنگ قرمز يا ارغوانی در آمدند تشکيل اسپورهای قارچ عامل بيماری در سطح فوقانی شروع می شود . بارقارچ به صورت گرد خاکستری رنگی سطح برگ را می پوشاند و در همين موقع برگ ها به رنگ قهوه ای روشن درآمده و خزان می کند. اين ريزش برگ بستگی به شرايط آب وهوائی دارد . به طوری که در هوای گرم وخشک برگ ها زودتر و معمولاً در اوايل تير ماه يا در مرداد ماه می ريزد و اگر مقدار زيادی از برگ ها خزان کند برگ های جديدی از جوانه های خواب تشکيل و ظاهر می شود . شاخه های جوان مبتلا نيز کمی متورم شده و رشدشان متوقف می گردد و يا اينکه به رشد خود ادامه داده و لکه ها به صورت شانکر باقی می مانند .
شکوفه ها و ميوه های جوان آلوده نيز اغلب قبل از موعد می ريزد . روی پوست ميوه های بزرگتر ، قسمت های تغيير رنگ يافته و چروکيده ای ظاهر می شود .



عامل بيماری
قارچ عامل پيچيدگی برگ هلو اولين بار در سال 1875 توسط برکلی به نام Ascomyces deformans مشخص گرديده اما اين نام با آنکه بعداً در سال 1869 توسط فوکل به Exoascus deformans تغيير يافت ، تولازنه درسال 1866نام اين قارچ را Taphrina deformansکه در واقع همنام دو گونه فوق الذکراست می داند ميسيليوم و هيف های رويشی اين قارچ با قارچ های ديگر متفاوت و مشخص می باشد . هيف های نسبتاً کوتاه ، خميده ، پيچيده و طويل آنها بسيار متغير و بندهای هيف نيز نامنظم می باشد و اين نوع هيف ها را معمولاً در بافت پارانشيم برگ می توان يافت . هيف های زايشی يا آسک زای قارچ روی هيف های رويشی تکامل يافته تشکيل می گردد . هيف های رويشی زير اپيدرم سطح فوقانی و ندرتاً سطح تحتانی برگ می رويند . اين هيف ها در بين سلول های اپيدرمی نفوذ کرده و آزادانه بين اپيدرم و کوتيکول در جهات مختلف رشد و نمو می نمايند . سپس بزودی لايه هيمنيوم بين بافت اپيدرم و کوتيکول تشکيل می گردد . آنگاه هيمنيوم در بافت آلوده شکل گرفته و سرانجامتشکيل آسکوسپورهای قارچ را می دهد . آسک ها معمولاً اندازه شان متغير و به طول 17-36 ميکرون و عرض 7-15 ميکرون می باشند . در داخل هر آسک معمولاً هشت آسکوسپورکروی که قطر آن بين 3-7 ميکرون است تشکيل می شود . آسکوسپورها عموماً به طريق جوانه زدن تندش می يابند و توليد کنيدی می کنند .
چرخه بيماری
گلميک می نويسد که قارچ عامل بيماری پيچيدگی برگ هلو زمستان را به صورت ميسليوم روی شاخه ها و بدون اينکه داخل بافت شوند به سر می برد . در بهار همزمان با بارندگی های فصلی کنيدی هائی توسط ميسليوم روی برگ های جوان تشکيل می شود . در بهار های پر باران آلودگی وشيوع بيماری شدت دارد . موقعی که قارچ مدتی در برگ گسترش يافت در بين بافت اپيدرم و کوکتيکول لايه قارچی متراکم و سفيدی به نام هيمنيوم تشکيل می دهد که در آن آسک و در داخل آسک آسکوسپور ايجادمی گردد. آسکوسپورها تقريباً اوائل خردادماه از داخل آسک خارج شده و توسط باد روی شاخه و يا درختان مجاور انتقال می يابند و در آنجا جوانه زده و توليد ميسليوم هائی را که زمستان گذرانی قارچ را به عهده دارند می کند . بعضی ها گفته اند که زمستان گذرانی اين قارچ به وسيله اسپورهائی که در اواخرتابستان و قبل از خزان برگ ها تشکيل می گردد انجام می شود . اين اسپورها روی فلس های جوانه ها يا در سطح شاخه های جوان بسر برده و در بهار با بارش باران شسته شده و روی جوانه های برگ قرار می گيرند و با فراهم شدن شرايط محيطی مساعد جوانه زده و آلودگی شروع می شود . اندرسون می نويسد به طور کلی در مناطقی که فصل بهار در آنجا شبنم و بارندگی کم وهوا نسبتاً گرم باشد عموماً شرايط برای شيوع بيماری پيچيدگی برگ هلو نامساعد است .
مبارزه
1 ــ برای کنترل بيماری پيچيدگی برگ هلو دو نوبت سمپاشی با ترکيب بوردو 1% ،
اولی در پائيز پس از ريزش 50% برگ ها و دومی در اواخر زمستان قبل از تورم جوانه ها توصيه می شود .
Plant Disease Control , Oregan State University , U.S.A
2 ــ سمپاشی با ترکيب بوردو يک نوبت دراواخر پائيز پس از ريزش برگ ها و يا در اواخر زمستان قبل از تورم جوانه ها توصيه می شود . بايد توجه شود که پس از باز شدن جوانه سمپاشی اثر ندارد .
Paul C. Pecknold , Extension Plant Pathologist , U.S.A.
3 ــ پس از آلودگی برگ ها ديگر مبارزه ممکن نخواهد بود چون آلودگی زمان تورم جوانه ها روی می دهد . سمپاشی با ترکيب بوردو پس از ريزش برگ ها و يا در اواخر زمستان قبل از تورم جوانه ها توصيه می شود .
Paula Flynn , Department of Plant Pathology , Iowa State University , Ames , Iowa, U.S.A
4 ــ دو نوبت سمپاشی با ترکيب بوردو توصيه می شود . سمپاشی اولی در دوره خواب درخت و سمپاشی دومی قبل از تورم جوانه ها و زمانی که هنوز رنگ جوانه ها عوض نشده می باشد .
University of California , Agriculture and NaturalResources , U.S.A.
5 ــ با يک نوبت سمپاشی با ترکيب بوردو در پائيز قبل از برگ ريزان و يا در بهار قبل از متورم شدن جوانه ها بيماری کنترل می شود . اگر خطر بيماری شديد باشد سمپاشی در هر دو زمان توصيه می شود .
Bruce Watt , PlantPathologist , Pest Management Office , Orano , U.S.A.
6 ــ سمپاشی با ترکيب بوردو در دوره خواب توصيه می شود . سمپاشی ممکن است در پائيز پس از ريزش برگ ها يا در اوايل بهار 3 تا4 هفته قبل از متورم شدن جوانه ها انجام شود . سمپاشی پس از باز شدن جوانه ها بی اثر است .
The Plant Disease Diagnostic Clinic , at Cornell University , NY , U.S.A.
7 ــ سمپاشی با ترکيب بوردو توصيه می شود .
University of Connecticut , Integrated Pest Management , U.S.A.
8 ــ سمپاشی با ترکيب بوردو در پائيز و يا در بهار قبل از متورم شدن جوانه ها توصيه می شود . اگر در بهار قارچ بيماری وارد برگ يا ميوه بشود کنترل بيماری ديگر امکان ندارد .
Illinois Fruit and Vegetable News , U.S.A.
9 ــ برای مبارزه با بيماری پيچيدگی برگ هلو سمپاشی با ترکيب بوردو توصيه می شود .
Integrated PestManagement (IPM) Sulutions for The Landscaping Professional , U.S.A.
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
بیماری غربالی درختان میوه Shot hole or Coryneum Blight

بیماری غربالی درختان میوه Shot hole or Coryneum Blight

در ایران اولین بار اسفندیاری در سال 1375 این بیماری را روی درختان میوه هسته دار در مازندران ، گیلان ، گرگان و آذربایجان گزارش نموده است . بیماری در اکثر مناطق کشور کم و بیش وجود دارد و تا کنون از شهرهای شیروان ،‌گنبد ، بجنورد ، قوچان ،‌ماکو ، خوی و نهبندان و بسیاری از شهرهای دیگر گزارش گردیده است . شدت بیماری در استان آذربایجان و بویژه در باغهای قدیمی زیاد ا ست (اشکان ،‌اسدی 1350، ارشاد 1356)
در ایران تا کنون این بیماری روی درختان زرد آلو ، گیلاس . آلبالو . گوجه ، هلو ، شلیل و بادام دیده شده است و خسارت عمده آن بیشتر متوجه درختان زرد آلو می باشد.

اهمیت بیماری :
بیماری غربالی نه تنها باعث ضعف درخت و کاهش مقدار و ارزش محصول میشود بلکه بدلیل لکه ها و زگیل هائیکه روی میوه بجای می گذارد ارزش صادراتی برگه و قیسی حاصله از میوه های آلوده را نیز به نحو بارزی پائین می آورد. در بسیاری از باغهای آذربایجان شرقی و غربی و همچنین بعضی از باغهای خراسان و همدان بیماری شدت دارد که تمام جوانه ها و سر شاخه های درخت زرد آلو در اثر این بیماری خشک شده و درخت عملاً استفاده ای ندارد. درختان آلوده ایکه به حیات خود ادامه می دهند نیز بدلیل خشک شدن برگها و کاهش سطح سبز آنها در دوره فعال گیاه بطور غیر مستقیم لطمه دیده و در نتیجه مقدار محصول آنها پائین می آید. میزان خسارت سالیانه این بیماری در ایران بطور دقیق معلوم نیست و روی محصول زرد آلو معادل 224 میلیون ریال بر آورد شده است

علائم بیماری :

زرد آلو ، هلو،‌گیلاس ، آلو و آلبالو از میزبانهای مهم این بیماری است. سرشاخه, گل, برگ, میوه و جوانه های درختان فوق مورد حمله این بیماری قرار می گیرند منتها اندام های مورد حمله و علائم آنها روی میزبانهای مختلف با هم فرق دارند. بدین معنی که در زرد آلو میوه ، برگ و جوانه ها مورد حمله قرار می گیرند ولی علائم روی سرشاخه ها دیده نمی شود. در بادام علائم روی سر شاخه ها و مخصوصاً برگ ظاهر می شود در صورتیکه به میوه خسارت وارد نمی آید در گیلاس علائم بیماری روی میوه برگ و جوانه ها و سرشاخه ها بوضوح دیده می شود در حالیکه در هلو نشانه های بیماری را روی میوه بندرت می توان دید در عوض برگ سر شاخه ها و جوانه های خواب این گونه به شدت مورد حمله قرار می گیرند.


در زرد آلو و قیسی خسارت مهم و شدید این بیماری روی برگ و میوه می باشد و حتی جوانه های برگ و گل را مورد حمله قرار می دهند و اصولاً شاخه های جوان بندرت مبتلا می شوند.


این حالت یعنی توسعه بهم پیوستگی لکه های بیماری روی برگ بیشتر در موارد وقوع آلودگی های شدید اولیه در مرحله ایکه برگها دارای بافت لطیفی هستند رخ میدهد و در آلودگی های دیر هنگام چون برگها ضخامت کافی پیدا کرده اند و نیز بدلیل عدم رطوبت کافی و مناسب در محیط علائم برگی معمولاً به صورت سوراخهای منفرد ، ‌ریز و ته سنجاقی بروز می کند. احتمالاً واریته های مختلف نیز مقاومتشان در مقابل بیماری فرق داشته باشد.

در هلو لکه ها معمولاً در حاشیه برگها در طرفین و رگبرگ اصلی ظاهر می شود و یکنواختی سوراخ های ایجاد شده از نظر اندازه و شکل بیشتر از زرد آلو است.
لکه ها و سوراخهای ایجاد شده روی برگ گیلاس بزرگتر از لکه های برگ آلو و بادام میباشد. شکل و اندازه آنها بسیار نامنظم و متغییر است. معمولاً چند تا لکه مجاور هم ظاهر شده و قسمت بزرگی از پهنک برگ را فرا می گیرد. در گوجه و آلبالو لکه و سوراخهای غربالی نسبتاً منظم و مدور می باشد ولی اندازه آنها در آلو بزرگتر است.

ظهور علائم بیماری روی برگ بادام خیلی شبیه علائم آن روی برگ زرد آلو بوده و همزمان با باز شدن جوانه ها و پیدایش برگها می باشد. معمولاً اندازه سوراخها یکسان و شکل شان همانند است, قطرشان از 2 تا 4 میلیمتر متغییر است و از سوراخهای برگ زرد آلو کوچکتر حاشیه سوراخهای ایجاد شده روی برگ بادام قهوه ای مشخص و تعداد آنها نیز نسبت به زرد آلو بیشتر و متراکمتر است. لازم به ذکر است که مشبک شدن برگ و پیدایش لکه های نکروزه فقط مربوط به بیماری غربالی نبوده بلکه

قارچهایی مثل:

Cercospora circumscissa , Phyllosticta prunicola , Fusicoccum amygdali

باکتریهایی از قبیل :

Pseudomounas syringae , Pseudomonas morsprunorum

و ویروسهائی مانند ویروس لکه حلقوی هلو نیز لکه ها و سوراخهایی شبیه علائم غربالی در برگ درختان میوه بوجود می آورند.

ب-نشانه های غربالی روی میوه :
میوه زرد آلو ،‌گیلاس و آلبالو مورد حمله این بیماری قرار میگیرند
علایم روی درختان گوجه ای که بشدت مورد حمله بیماری غربالی قرار گرفته بودندبصورت صمغ زدگی زیاد میوه های آن بدون وجود لکه مشخص دیده شده که احتمالا ًناشی از آلودگی به بیماری غربالی می باشد.

روی میوه زرد آلو وقتی به اندازه مغز پسته است علائم غربالی به صورت لکه های قرمز مایل به بنفش و به اندازه ته سنجان ظاهر می گردد بتدریج که میوه درشت میشود این لکه ها برآمده شده و به صورت نقاط برجسته یا خال جوش در می آید و رنگشان قهوه ای می شود لکه ها و برآمدگیها ابتدا در سطح فوقانی میوه ها بصورت پراکنده یا تراکم بروز می کند و بعداً به سطح زیرین میوه نیز می رسد. در مواردی دیده شده است که حمله بیماری به میوه ها در بعضی ارقام و یا در شرایط خاص ، مواجه با عکس العمل آن میشود بدین معنی که بجای ظهور خال جوشها, گوشت میوه تحریک شده و به صورت پستانک نوک تیزی بالا آمده و رشد آن متوقف می شود در مواقعی که شرایط جوی برای رشد و نمو بیماری مناسب است, تعداد زیادی خال جوش بطور متراکم در سطح میوه ظاهر می شود. بطوریکه در این قسمت اپیدرم میوه کاملاً فاسد و چوب پنبه ای شده و از آن شیره تراوش می شود که بعداً سفت شده و بصورت صمغ در می آید گهگاهی بد شکلی هم در میوه های زرد آلو دیده می شود. حمله غربالی به میوه های جوان ،‌منجر به ریزش آنها می گردد بهمین جهت حدود 5 درصد از میوه های ریز در همان مراحل اولیه رشد در اثر حمله این بیماری ریخته و از بین می رود حمله بیماری به میوه زردآلو یکی از مخرب ترین حالات خسارت بیماریست.

نشانه غربالی روی میوه هلو به دو صورت ظاهر می شود:

الف) میوه های هلو در مراحل اولیه رشد مورد حمله قرار گرفته و می ریزد. بهمین جهت میوه های باقیمانده روی درخت علائمی معمولاً از خود نشان نمی دهند , میوه های بسیار ریزیر حالیکه هنوز میوه ها شکلی به خود نگرفته شروع به ریزش می کنند و این عارضه معلول تاخت و تاز مستقیم قارچ روی میوه و همچنین نصف سر شاخه هائیکه روی آن شانکرهای بیماری به فراوانی مستقر است. این علامت در هلوهای ایران زیاد به چشم میخورد.

ب) وقتی میوه به درشتی میوه زیتون رسید تعداد زیادی لکه های کوچک مدور که ابتدا قرمز و بعد قهوه ای می شود روی آن مخصوصاً در حوالی دم میوه ظاهر می شود. اپیدرم میوه در قسمت لکه ها کرک طبیعی خود را از دست داده و به صورت پوسته ای در می آید که ممکن است بعداً بیافتد. ریزش این پولکها باعث ناهموار شدن سطح میوه می شود البته لکه های میوه هلو سطحی بوده و معمولاً رشد آنرا مختل نمی کند. (Viemont Bourgin, 1949) اینگونه علائم در ایران هنوز مشاهده نشده است (اشکان و اسدی 1350).

علایم روی میوه گیلاس بیماری به صورت لکه های قهوه ای تیره ظاهر می شود که بتدریج گوشت میوه در محل لکه ها فرو رفتگی پیدا کرده و خشک و سیاه و ترکدار می شود گودیهای ایجاد شده معمولاً عمیق بوده و در غالب اوقات عمق آن تا هسته می رسد . در اینصورت گوشت میوه در پیرامون حفره های ایجاد شده به سمت داخل کشیدگی پیدا می کند قطر این حفره ها 5 تا 6 میلیمتر است.
روی میوه آلبالو لکه ها شبیه گیلاس است ولی فرو رفتگی حفره کمتر از آن می باشد به نظر می رسد. مکانیزم ایجاد فرو رفتگی در میوه گیلاس و آلبالو بدین ترتیب باشد که میوه در مراحل اولیه تشکیل و در دوران نارسی مورد حمله بیماری قرار گرفته و موجب چوبی شدن و توقف رشد قسمت آلوده می شود و رشد بعدی سایر قسمتهای گوشت میوه باعث می گردد که محل لکه به صور مختلفی ،‌فرو رفتگی پیدا کند.

ج)نشانه های غربالی روی سرشاخه ها و جوانه ها :
علائم این بیماری روی سرشاخه ها اکثراً به صورت شانکر و ترک خوردگی ظاهر میشود و تشخیص آن احتیاج به دقت و آشنایی چشم دارد . آلودگی سرشاخه ها از آن جهت مهم است که باعث انهدام جوانه ها و ضعف درخت می گردد.

سرشاخه های درخت زردآلو معمولاً مورد حمله بیماری غربالی نمی گیرد و علائمی روی آن مشهود نیست لیکن جوانه های آن باین بیماری مبتلا می شود . جوانه های آلوده معمولاً رنگشان تیره گاهی پوشیده از یک لایه ترشحات خشک صمغ به مانند است.

غربالی روی سرشاخه های نازک و سبز گیلاس ابتدا به صورت لکه های قهوه ای و برجسته ظاهر میشود که بتدریج با پیشرفت مرض ترک خورده و حالت زخم بخود می گیرد. این حالت در مراحل آخر شبیه نیمرخ دانه گندم در طرف شیار آن می باشد . معمولاً قایقی شکل و اندازه آنها به 3 تا 2 میلیمتر می رسد پیدایش این زخمها در فصل بهار موقع ظهور شکوفه ها حائز اهمیت است زیرا چنانچه زیر جوانه های گل دهنده بروز کند باعث توقف ناگهانی رشد گیاه و خشک شدن سرشاخه ها و شکوفه ها می گردد در حالتهای شدید ،‌بسیاری از جوانه های گل و برگ و سر شاخه های درخت گیلاس به این ترتیب از بین می رود تشخیص این حالت بیماری معمولاً مشکل و با توجه به علائم روی برگ و میوه امکان پذیر است.

سرشاخه های سبز جوان بادام به شدت مورد حمله غربالی قرار می گیرد و سرتاسر آن لکه های گرد یا بیضی شکل ظاهر می شود قطر لکه های گرد بین 3 تا 4 میلیمتر تغییر می کند ولی پاره ای از اوقات لکه ها دراز و کشیده بوده و طول آن به 6-7 میلیمتر می رسد. رنگ لکه ها موقع ظهور ارغوانی و سپس قهوه ای می شود . معمولاً مرکز لکه قهوه ای روشن است که وسیله نوار قهوه ای تیره محاط شده است. این دو رنگی به لکه های سرشاخه های بادام حالت چشم میدهد. گاهی لکه ها ترک خورده و از آنها صمغ تراوش می شود.

شانکرهای غربالی روی شاخه های هلو شبیه علائم آن روی شاخه های بادام است با این تفاوت که زخمها معمولاً بزرگتر است بنحویکه گاهی اوقات اطراف سرشاخه ها را اشغال می کند و منجر به خشک شدن جوانه ها و قسمتهای بالایی می شود صمغ زدگی در سرشاخه های هلو بیشتر از بادام اتفاق می افتد . روی سرشاخه های آلو و گوجه علامتی از غربالی دیده نشده است (اشکان واسدی1350) .


عامل بیماری : قارچ


Stigmina carpophila - Moniliales-Hyphomycetidae-Deuteromycetes ( Dematiaceae-)

این قارچ دوازده همنام دیگر دارد از آنجمله Clasterosporium carpohilum دراروپا عامل بیماری Coryneum beijerinckii معرفی شده است.
اندامهای رویشی و باروی این قارچ منحصر به میسلیوم ، کنیدی و کنیدیوفور است، قارچ دارای میسلیوم استوانه ای و بند بند بوده, رنگ آن متمایل به قهوه ای است و میسلیوم روی تمام قسمتهای مورد حمله(پارانشیم برگ و پارانشیم ناحیه پوست شاخه های جوان و سطح میوه) دیده می شود.


تاریخچه و مناطق انتشار:


این بیماری اولین بار در سال 1842 در کشور فرانسه بوسیله Leveille شناخته شده است امروزه در کلیه نقاط جهان از جمله در آمریکا شمالی و آمریکای جنوبی و اروپا و استرالیا و نیوزلاند و سایر نواحی جهان وجود داشته و خسارت زیادی وارد می نماید.


















 

mousa mp

عضو جدید
بیماری غربالی درختان میوه shot hole or coryneum blight

بیماری غربالی درختان میوه shot hole or coryneum blight

تاریخچه و مناطق انتشار:
این بیماری اولین بار در سال 1842 در کشور فرانسه بوسیله leveille شناخته شده است امروزه در کلیه نقاط جهان از جمله در آمریکا شمالی و آمریکای جنوبی و اروپا و استرالیا و نیوزلاند و سایر نواحی جهان وجود داشته و خسارت زیادی وارد می نماید. (زمستان 1343).
در ایران اولین بار اسفندیاری در سال 1375 این بیماری را روی درختان میوه هسته دار در مازندران ، گیلان ، گرگان و آذربایجان گزارش نموده است . بیماری در اکثر مناطق کشور کم و بیش وجود دارد و تا کنون از شهرهای شیروان ،‌گنبد ، بجنورد ، قوچان ،‌ماکو ، خوی و نهبندان و بسیاری از شهرهای دیگر گزارش گردیده است . شدت بیماری در استان آذربایجان و بویژه در باغهای قدیمی زیاد ا ست (اشکان ،‌اسدی 1350، ارشاد 1356)
در ایران تا کنون این بیماری روی درختان زرد آلو ، گیلاس . آلبالو . گوجه ، هلو ، شلیل و بادام دیده شده است و خسارت عمده آن بیشتر متوجه درختان زرد آلو می باشد.

اهمیت بیماری :
بیماری غربالی نه تنها باعث ضعف درخت و کاهش مقدار و ارزش محصول میشود بلکه بدلیل لکه ها و زگیل هائیکه روی میوه بجای می گذارد ارزش صادراتی برگه و قیسی حاصله از میوه های آلوده را نیز به نحو بارزی پائین می آورد. در بسیاری از باغهای آذربایجان شرقی و غربی و همچنین بعضی از باغهای خراسان و همدان بیماری شدت دارد که تمام جوانه ها و سر شاخه های درخت زرد آلو در اثر این بیماری خشک شده و درخت عملاً استفاده ای ندارد. درختان آلوده ایکه به حیات خود ادامه می دهند نیز بدلیل خشک شدن برگها و کاهش سطح سبز آنها در دوره فعال گیاه بطور غیر مستقیم لطمه دیده و در نتیجه مقدار محصول آنها پائین می آید. میزان خسارت سالیانه این بیماری در ایران بطور دقیق معلوم نیست و روی محصول زرد آلو معادل 224 میلیون ریال بر آورد شده است (اشکان واسدی 1350)

علائم بیماری :
زرد آلو ، هلو،‌گیلاس ، آلو و آلبالو از میزبانهای مهم این بیماری است. سرشاخه, گل, برگ, میوه و جوانه های درختان فوق مورد حمله این بیماری قرار می گیرند منتها اندام های مورد حمله و علائم آنها روی میزبانهای مختلف با هم فرق دارند. بدین معنی که در زرد آلو میوه ، برگ و جوانه ها مورد حمله قرار می گیرند ولی علائم روی سرشاخه ها دیده نمی شود. در بادام علائم روی سر شاخه ها و مخصوصاً برگ ظاهر می شود در صورتیکه به میوه خسارت وارد نمی آید در گیلاس علائم بیماری روی میوه برگ و جوانه ها و سرشاخه ها بوضوح دیده می شود در حالیکه در هلو نشانه های بیماری را روی میوه بندرت می توان دید در عوض برگ سر شاخه ها و جوانه های خواب این گونه به شدت مورد حمله قرار می گیرند.
در زرد آلو و قیسی خسارت مهم و شدید این بیماری روی برگ و میوه می باشد و حتی جوانه های برگ و گل را مورد حمله قرار می دهند و اصولاً شاخه های جوان بندرت مبتلا می شوند.
الف-نشانه های غربالی روی برگ: حالت غربالی و سوراخ شدن برگها مشخص ترین و فراوانترین علائم بیماری است. در زرد آلو علائم بیماری همزمان با موقعی که جوانه های برگ باز میشود و هنوز برگ شکل و اندازه و حتی رنگ طبیعی بخود نگرفته بصورت لکه های گرد که در ابتدا برنگ قرمز متمایل به بنفش و در وسط تیره تر است بروز می کند. بتدریج این لکه های کوچک بزرگتر شده و از وسط شروع به خشک شدن نموده و برنگ قهوه ای در می آیند در این حالت حاشیه لکه ها بسیار مشخص و اغلب قهوه ای تیره می باشد. در این مرحله پیشروی لکه ها متوقف می شود و بتدریج بافت مرده برگ از نسج زنده به طریق پاره شدن پارانشیم وبشره جدا می گردد. به محض اینکه این پارگی کامل شد قسمت داخلی جدا شده و می افتد و در نتیجه سوراخی در پهنگ برگ ایجاد می شود که پیرامون آن یک نوار چوب پنبه ای قهوه ای کشیده شده است. شکل سوراخها معمولاً دایره ای بیضی و گاهی اشکال غیر هندسی و نامنظم می باشد. اندازه تنها بسته به زمان وقوع آلودگی از ته سنجان تا قطر 6 میلیمتر و گاهی بیشتر تغییر می کند ولی لکه های دایره ای شکل معمولاً 4 تا 5 میلیمتر هستند. گهگاهی چند تا از لکه های بیماری بهم پیوسته و سوراخهای بزرگ و بیشکل بوجود می آیند که ممکن است با حشره خوردگی اشتباه شود.
این حالت یعنی توسعه بهم پیوستگی لکه های بیماری روی برگ بیشتر در موارد وقوع آلودگی های شدید اولیه در مرحله ایکه برگها دارای بافت لطیفی هستند رخ میدهد و در آلودگی های دیر هنگام چون برگها ضخامت کافی پیدا کرده اند و نیز بدلیل عدم رطوبت کافی و مناسب در محیط علائم برگی معمولاً به صورت سوراخهای منفرد ، ‌ریز و ته سنجاقی بروز می کند. احتمالاً واریته های مختلف نیز مقاومتشان در مقابل بیماری فرق داشته باشد.
در هلو لکه ها معمولاً در حاشیه برگها در طرفین و رگبرگ اصلی ظاهر می شود و یکنواختی سوراخ های ایجاد شده از نظر اندازه و شکل بیشتر از زرد آلو است.
لکه ها و سوراخهای ایجاد شده روی برگ گیلاس بزرگتر از لکه های برگ آلو و بادام میباشد. شکل و اندازه آنها بسیار نامنظم و متغییر است. معمولاً چند تا لکه مجاور هم ظاهر شده و قسمت بزرگی از پهنک برگ را فرا می گیرد. در گوجه و آلبالو لکه و سوراخهای غربالی نسبتاً منظم و مدور می باشد ولی اندازه آنها در آلو بزرگتر است.
ظهور علائم بیماری روی برگ بادام خیلی شبیه علائم آن روی برگ زرد آلو بوده و همزمان با باز شدن جوانه ها و پیدایش برگها می باشد. معمولاً اندازه سوراخها یکسان و شکل شان همانند است, قطرشان از 2 تا 4 میلیمتر متغییر است و از سوراخهای برگ زرد آلو کوچکتر حاشیه سوراخهای ایجاد شده روی برگ بادام قهوه ای مشخص و تعداد آنها نیز نسبت به زرد آلو بیشتر و متراکمتر است. لازم به ذکر است که مشبک شدن برگ و پیدایش لکه های نکروزه فقط مربوط به بیماری غربالی نبوده بلکه

قارچهایی مثل:
cercospora circumscissa , phyllosticta prunicola , fusicoccum amygdali

باکتریهایی از قبیل :
pseudomounas syringae , pseudomonas morsprunorum

و ویروسهائی مانند ویروس لکه حلقوی هلو نیز لکه ها و سوراخهایی شبیه علائم غربالی در برگ درختان میوه بوجود می آورند.

ب-نشانه های غربالی روی میوه :
میوه زرد آلو ،‌گیلاس و آلبالو مورد حمله این بیماری قرار میگیرند
علایم روی درختان گوجه ای که بشدت مورد حمله بیماری غربالی قرار گرفته بودندبصورت صمغ زدگی زیاد میوه های آن بدون وجود لکه مشخص دیده شده که احتمالا ًناشی از آلودگی به بیماری غربالی می باشد.
روی میوه زرد آلو وقتی به اندازه مغز پسته است علائم غربالی به صورت لکه های قرمز مایل به بنفش و به اندازه ته سنجان ظاهر می گردد بتدریج که میوه درشت میشود این لکه ها برآمده شده و به صورت نقاط برجسته یا خال جوش در می آید و رنگشان قهوه ای می شود لکه ها و برآمدگیها ابتدا در سطح فوقانی میوه ها بصورت پراکنده یا تراکم بروز می کند و بعداً به سطح زیرین میوه نیز می رسد. در مواردی دیده شده است که حمله بیماری به میوه ها در بعضی ارقام و یا در شرایط خاص ، مواجه با عکس العمل آن میشود بدین معنی که بجای ظهور خال جوشها, گوشت میوه تحریک شده و به صورت پستانک نوک تیزی بالا آمده و رشد آن متوقف می شود در مواقعی که شرایط جوی برای رشد و نمو بیماری مناسب است, تعداد زیادی خال جوش بطور متراکم در سطح میوه ظاهر می شود. بطوریکه در این قسمت اپیدرم میوه کاملاً فاسد و چوب پنبه ای شده و از آن شیره تراوش می شود که بعداً سفت شده و بصورت صمغ در می آید گهگاهی بد شکلی هم در میوه های زرد آلو دیده می شود. حمله غربالی به میوه های جوان ،‌منجر به ریزش آنها می گردد بهمین جهت حدود 5 درصد از میوه های ریز در همان مراحل اولیه رشد در اثر حمله این بیماری ریخته و از بین می رود حمله بیماری به میوه زردآلو یکی از مخرب ترین حالات خسارت بیماریست.

نشانه غربالی روی میوه هلو به دو صورت ظاهر می شود:
الف) میوه های هلو در مراحل اولیه رشد مورد حمله قرار گرفته و می ریزد. بهمین جهت میوه های باقیمانده روی درخت علائمی معمولاً از خود نشان نمی دهند , میوه های بسیار ریزیر حالیکه هنوز میوه ها شکلی به خود نگرفته شروع به ریزش می کنند و این عارضه معلول تاخت و تاز مستقیم قارچ روی میوه و همچنین نصف سر شاخه هائیکه روی آن شانکرهای بیماری به فراوانی مستقر است. این علامت در هلوهای ایران زیاد به چشم میخورد.
ب) وقتی میوه به درشتی میوه زیتون رسید تعداد زیادی لکه های کوچک مدور که ابتدا قرمز و بعد قهوه ای می شود روی آن مخصوصاً در حوالی دم میوه ظاهر می شود. اپیدرم میوه در قسمت لکه ها کرک طبیعی خود را از دست داده و به صورت پوسته ای در می آید که ممکن است بعداً بیافتد. ریزش این پولکها باعث ناهموار شدن سطح میوه می شود البته لکه های میوه هلو سطحی بوده و معمولاً رشد آنرا مختل نمی کند. (viemont bourgin, 1949) اینگونه علائم در ایران هنوز مشاهده نشده است (اشکان و اسدی 1350).
علایم روی میوه گیلاس بیماری به صورت لکه های قهوه ای تیره ظاهر می شود که بتدریج گوشت میوه در محل لکه ها فرو رفتگی پیدا کرده و خشک و سیاه و ترکدار می شود گودیهای ایجاد شده معمولاً عمیق بوده و در غالب اوقات عمق آن تا هسته می رسد . در اینصورت گوشت میوه در پیرامون حفره های ایجاد شده به سمت داخل کشیدگی پیدا می کند قطر این حفره ها 5 تا 6 میلیمتر است.
روی میوه آلبالو لکه ها شبیه گیلاس است ولی فرو رفتگی حفره کمتر از آن می باشد به نظر می رسد. مکانیزم ایجاد فرو رفتگی در میوه گیلاس و آلبالو بدین ترتیب باشد که میوه در مراحل اولیه تشکیل و در دوران نارسی مورد حمله بیماری قرار گرفته و موجب چوبی شدن و توقف رشد قسمت آلوده می شود و رشد بعدی سایر قسمتهای گوشت میوه باعث می گردد که محل لکه به صور مختلفی ،‌فرو رفتگی پیدا کند.

ج)نشانه های غربالی روی سرشاخه ها و جوانه ها :
علائم این بیماری روی سرشاخه ها اکثراً به صورت شانکر و ترک خوردگی ظاهر میشود و تشخیص آن احتیاج به دقت و آشنایی چشم دارد . آلودگی سرشاخه ها از آن جهت مهم است که باعث انهدام جوانه ها و ضعف درخت می گردد.
سرشاخه های درخت زردآلو معمولاً مورد حمله بیماری غربالی نمی گیرد و علائمی روی آن مشهود نیست لیکن جوانه های آن باین بیماری مبتلا می شود . جوانه های آلوده معمولاً رنگشان تیره گاهی پوشیده از یک لایه ترشحات خشک صمغ به مانند است.
غربالی روی سرشاخه های نازک و سبز گیلاس ابتدا به صورت لکه های قهوه ای و برجسته ظاهر میشود که بتدریج با پیشرفت مرض ترک خورده و حالت زخم بخود می گیرد. این حالت در مراحل آخر شبیه نیمرخ دانه گندم در طرف شیار آن می باشد . معمولاً قایقی شکل و اندازه آنها به 3 تا 2 میلیمتر می رسد پیدایش این زخمها در فصل بهار موقع ظهور شکوفه ها حائز اهمیت است زیرا چنانچه زیر جوانه های گل دهنده بروز کند باعث توقف ناگهانی رشد گیاه و خشک شدن سرشاخه ها و شکوفه ها می گردد در حالتهای شدید ،‌بسیاری از جوانه های گل و برگ و سر شاخه های درخت گیلاس به این ترتیب از بین می رود تشخیص این حالت بیماری معمولاً مشکل و با توجه به علائم روی برگ و میوه امکان پذیر است.
سرشاخه های سبز جوان بادام به شدت مورد حمله غربالی قرار می گیرد و سرتاسر آن لکه های گرد یا بیضی شکل ظاهر می شود قطر لکه های گرد بین 3 تا 4 میلیمتر تغییر می کند ولی پاره ای از اوقات لکه ها دراز و کشیده بوده و طول آن به 6-7 میلیمتر می رسد. رنگ لکه ها موقع ظهور ارغوانی و سپس قهوه ای می شود . معمولاً مرکز لکه قهوه ای روشن است که وسیله نوار قهوه ای تیره محاط شده است. این دو رنگی به لکه های سرشاخه های بادام حالت چشم میدهد. گاهی لکه ها ترک خورده و از آنها صمغ تراوش می شود.
شانکرهای غربالی روی شاخه های هلو شبیه علائم آن روی شاخه های بادام است با این تفاوت که زخمها معمولاً بزرگتر است بنحویکه گاهی اوقات اطراف سرشاخه ها را اشغال می کند و منجر به خشک شدن جوانه ها و قسمتهای بالایی می شود صمغ زدگی در سرشاخه های هلو بیشتر از بادام اتفاق می افتد . روی سرشاخه های آلو و گوجه علامتی از غربالی دیده نشده است (اشکان واسدی1350) .
 

mousa mp

عضو جدید
بیماری غربالی درختان میوه shot hole or coryneum blight

بیماری غربالی درختان میوه shot hole or coryneum blight


عامل بیماری : قارچ
stigmina carpophila - moniliales-hyphomycetidae-deuteromycetes ( dematiaceae-)
این قارچ دوازده همنام دیگر دارد از آنجمله clasterosporium carpohilum دراروپا عامل بیماری coryneum beijerinckii معرفی شده است.
اندامهای رویشی و باروی این قارچ منحصر به میسلیوم ، کنیدی و کنیدیوفور است، قارچ دارای میسلیوم استوانه ای و بند بند بوده, رنگ آن متمایل به قهوه ای است و میسلیوم روی تمام قسمتهای مورد حمله(پارانشیم برگ و پارانشیم ناحیه پوست شاخه های جوان و سطح میوه) دیده می شود.
اندامهای زادآوری قارچ اسپورودوکیوم نام دارد که در زیر کوتیکول یا اپیدرم اندامهای آلوده تشکیل می شود. کنیدها تیره به رنگ سبز زیتونی متمایل به قهوه ای 3 تا 5 سلولی ، کمی خمیده و دو سر گرد می باشد.

چرخه بیماری :
قارچ عامل بیماری غربالی ،‌زمستان و همچنین سایر مواقع نامساعد را به صورت ریسه ، استروما و کنیدی در جوانه های آلوده و یا زخمهای روی سرشاخه ها به سر می برد . کنیدیها به صورت آزاد و یا چسبیده به توده های صمغ مترشحه از زخمها و یا در استروما خود را از سرما و یا سایر شرایط نامساعد حفظ کرده و از سالی به سال دیگر باقی می ماند عامل بیماری در مواقع نامناسب در هلو و بادام به صورت ریسه ،‌در زخم سرشاخه ها و جوانه های آلوده به سر می برد. ریسه هائیکه در شانکرها و یا جوانه های درخت وجود دارد در بهار و به محض مناسب شدن شرایط جوی تولید کنیدی می کند . کنیدیها به وسیله باران و باد پخش شده و روی میوه و برگها قرار می گیرند. تولید کنیدی در دمای 9 درجه سانتیگراد شروع و در حرارت 19 الی 23 درجه سانتی گراد به اوج میرسد. چنانچه هوا مرطوب و بارانی باشد کنیدیها به محض رهائی جوانه زده و تولید آلودگی می نمایند. بهمین جهت در سالهایی که پائیز آن ملایم و میزان رطوبت بالاست جوانه ها قبل از خواب زمستانه به شدت آلوده می شوند وو منبعی برای آلودگیهای بهار سال بعد خواهند بود. لوله تندش از راه نفوذ مستقیم و یا از روزنه ها وارد بافت گیاه می گردد. بنابر مطالعات ساموئل در سال 1927 آلودگی برگ بادام به طریق نفوذ مستقیم لوله تندشی در کوتیکول اتفاق می افتد بازتاب و واکنش هائیکه در برگ بادام در اثر قارچ s. carpophila اتفاق می افتد عبارتست از افزایش اندازه سلولها درمزوفیل سالم مجاور نسج منهدم شده که منجر به انسداد فضای بین سلولی و در نتیجه ظهور یک خط لهیدگی و هم چنین چوبی شدن و پیدایش سلولهایی داخل این ناحیه می گردد. در این حالت اگر رطوبت زیاد و برگها نسبتاً جوان باشند ،‌بریدگی اپیدرم در دو سطح برگ پیدا شده و تیغه های بین جدار سلولهای خارج ناحیه چوبی شده حل شده و قرص آلوده می افتد. سلولهای ناحیه مریستم معمولاً سعی می کنند بریدگی را ترمیم نمایند . دوره کمون بیماری از 3 الی 20 روز بسته به نوع اندام مورد حمله تغییر می کند.درجه حرارت مناسب برای رشد قارچ 19 درجه سانتیگراد است.(اشکان و اسدی 1350)قارچ عامل بیماری انگل اختیاری بوده و روی محیط غذایی مصنوعی می توان آن را کشت داد.از لکه های برگ مخصوصاًوقتی مسن باشد، جدا کردن قارچ مشکل است ولی از لکه های روی میوه زردآلوجدا سازی عامل بیماری به سهولت انجام می شود.
باران برای جوانه زدن کنیدیها ضرورت دارد. از لحاظ انتشار عامل بیماری، باران کنیدیها را از لابه لای فلسهای جوانه ها و شاخه های مریض شسته و از قسمتهای بالای درخت به قسمت پائین منتقل می نماید و بدین لحاظ است که قسمت پائینی درخت شدیدتر آلوده می باشد. کنیدی برای جوانه زدن احتیاج به یک غشاء نازکی از رطوبت که اطرافش را بگیرد دارد و تحت اثر این رطوبت است که کنیدی می تواند تندش پیدا کرده و لوله ای از خود خارج ساخته و در نسج نبات نفوذ کند لذا از این نکته نتیجه گرفته می شود که در هوای خشک به هیچ وجه بیماری به وسیله این قارچ ایجاد نمی گردد .

کنترل :
از بین بردن کنیدیهای قارچ در قسمتهای آلوده درخت با مواد شیمیایی هیچ گاه با موفقیت قطعی توأم نبوده است فقط بر اثر مبارزه شیمیایی، بیماری کنترل و از شدت خسارت آن کاسته شده است.
در مورد این بیماری سمپاشیهای پیشگیری کننده کاملاً مؤثر بوده است. پروفسور r.e.smith در سال 1906 محلول بردو(10-10-100)به منظور مبارزه با قارچ عامل بیماری غربالی به کار برد و از آلودگی جدید به طور کامل جلوگیری کرد ولی در بعضی از درختان به رشد و نمو درخت صدمه وارد شد(اثرات سوزانندگی مس)به عقیده دکتر smith شرط موفقیت در مبارزه شیمیایی، انتخاب موقع سمپاشی است که باید بلافاصله قبل و یا بعد از بارانهای متعدد اواخر پائیز تا اوایل بهار صورت گیرد.
ـ تجربیات پروفسور e.e. wilson در کالیفرنیا در مبارزه با بیماری غربالی با محلول بردو را دلخواه و مطلوب نشان داده است زیرا این سم می تواند کنیدی قارچ را به خوبی کشته و دوام خوبی در مقابل شستشوی باران و سایر عوامل جوی نشان می دهد. در حدود4/1 مس مصرف شده در محلول بردو که در پائیز به درختان پاشیده شده در بهار روی ساقه ها اندازه گیری شده است.سمپاشیهای پائیزه از آلوده شدن جوانه های خواب در طول فصل پائیز و زمستان جلوگیری می کند. تحقیقات و مطالعات زیادی در استرالیا و ایالت کالیفرنیا درباره موقع مبارزه به عمل آمده و به این نتیجه رسیده اند که برای جلوگیری از آلودگی میوه و برگ موقعی که شکوفه از جوانه های خواب زمستانی بیرون آمده ولی هنوز گلبرگها باز نشده اند باید سمپاشی نمود.گاهی اوقات هم سمپاشی دوم بهار بلافاصله پس از ریختن گلبرگها لازم می شود.
در نروژ برای مبارزه از محلول بردو(8-8-100)و یا(4-3-100) قبل از گل کردن و بعد از گل کردن درختان استفاده می شود.
اشکان و اسدی(1350)،آزمایش های متعددی در امر مبارزه شیمیایی علیه بیماری غربالی انجام داده اند که به اختصار شرح داده می شود:
از میان قارچکش های آزمایش شده کاپتان(ارتوساید 50)، ملپرکس، پولیرام و لوناکول که برای سمپاشی بهاره به کار رفته است، قارچکش کاپتان برای مبارزه با بیماری غربالی بهترین است.کاپتان نه تنها در جلوگیری از بیماری مؤثر است بلکه برگ و مخصوصاً میوه های درختانی که با آن سمپاشی شده اند شفافیت و جلای خاصی پیدا می کند.بهترین نتیجه از سمپاشی موقعی حاصل می شود که درختان مبتلا 1 مرتبه در اواخر زمستان قبل از بیدار شدن درختها و تورم جوانه ها با محلول بردوی 2 درصد و 3 مرتبه در بهار با کاپتان 3 در هزار سمپاشی شود که اولین سمپاشی بهاره بلافاصله بعد از ریزش گلبرگها و در سمپاشی به فاصله 14 روز از همدیگر توصیه می گردد سمپاشی با محلول بردو بهتر است 2 مرتبه یکی در پائیز پس از ریزش برگها و دیگری در اسفند ماه قبل از بیدار شدن درختها صورت گیرد و بدین ترتیب می توان سمپاشی بهاره را تا حتی 1 مرتبه هم تقلیل داد.

مبارزه بیولوژیک:
بررسی حالت تضاد قارچهای ساپروفیت با عامل بیماری غربالی زردآلو مشاهده گردید که در میکوفلور اندامهای هوایی درختان زردآلو، قارچ trichoderma viride pers دارای حالت تضاد با عامل بیماری غربالی است.با استفاده از این پدیده ممکن است از قارچ viride t.در مبارزه بیولوژیک علیه بیماری غربالی درختان زردآلو در باغات میوه استفاده نمود.
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بیماری لکه سیاه سیب


مقدمه

نخستین بار فریز در سال 1819 در سوئد قارچ عامل بیماری‌زا را مشخص کرد. از نظر اهمیت اقتصادی می‌توان گفت که لکه سیاه سیب پر خسارت‌ترین بیماری سیب در تمام نقاط جهان است و بطور کلی خسارت آن در طی دوره رویش بیش از خسارت مربوط به سایر بیماریهای سیب می‌باشد. این خسارت شامل نقصان مقدار محصول ، کاهش کیفیت و کمیت آن و افزایش هزینه بهره‌برداری می‌باشد. خسارت بیماری گاهی به 100% مقدار محصول می‌رسد.


عکس پیدا نشد


این بیماری در آمریکای شمالی ، اروپا ، استرالیا، آفریقای جنوبی شیوع دارد و فقط در نواحی گرم و خشک لکه سیاه بروز نمی‌کند. در مناطقی که هوا مرطوب و سرد می‌باشد خسارت بیماری شدید است و برعکس در جاهایی که تابستان خشک داشته این بیماری شیوع ندارد و یا خسارت آن کم است. در ایران این بیماری در اکثر نقاط مخصوصا در حواشی دریای مازندران ، آذربایجان شرقی و غربی ، فارس ، خراسان ، بروجرد ، همدان ، قزوین ، خوزستان و اطراف تهران شایع می‌باشد.
علائم بیماری

این بیماری علائمی روی برگ و دمبرگ ، گلبرگ ، کاسبرگ ، تخمدان ، دمگل ، شاخه‌های جوان به شرح زیر ایجاد می‌نمایند.
علائم روی برگ و دمبرگ

برگهای جوان و شاداب حساسیت بیشتری نسبت به این بیماری از خود نشان می‌دهند. آلودگی در برگ ابتدا به صورت لکه‌های سبز زیتونی ظاهر می‌گردد و این لکه‌ها حاشیه نامنظم داشته و بتدریج گسترش می‌یابد. لکه‌ها ابتدا شفاف و متعاقبا منظره مخملی به خود می‌گیرند و با گذشت زمان به رنگ قهوه‌ای روشن تا قهوه‌ای تند درمی‌آیند.

لکه‌ها روی سطح فوقانی برگ واضح‌تر بوده و روی برگهای جوان ابتدا براق و حاشیه آنها پر مانند می‌باشد در حالی که روی برگهای مسن حاشیه لکه‌ها مشخص‌تر می‌باشد. با مسن شدن برگ بافتهای مجاور لکه ، ضخامت بیشتری پیدا می‌کند. وجود تعداد زیادی لکه باعث ریزش نابهنگام برگ می‌شود. دمبرگها نیز مبتلا شده و روی آنها لکه‌های کشیده تشکیل می‌شود.



عکس پیدا نشد
علائم روی گلبرگها ، کاسبرگها ، تخمدان ، دمگل

کاسبرگها و تخمدان و دمگل معمولا آلودگی نشان می‌دهند. گاهی وقوع یک لکه روی دمگل باعث خشکیدگی آن و در نتیجه ریزش میوه می‌شود. در کاسبرگها اولین علائم را به صورت لکه‌های سیاه رنگ ظاهر می‌شود. میوه‌ها نیز اگر در مراحل اول رشد باشند فوق‌العاده حساس می‌باشند و معمولا اولین آلودگی‌های آن بزرگترین لکه‌های بیماری را تشکیل می‌دهد.

در زیر محل استقرار قارچ در ناحیه لکه‌ها لایه‌ای بسیار نازک از چوب پنبه تشکیل می‌شود و بعضی مواقع ترک‌هایی در منطقه چوب پنبه‌ای شده به چشم می‌خورد که عوامل ساپروفیت از این برگها وارد میوه می‌گردند. اگر حمله به میوه در مراحلی که میوه بزرگ است انجام گیرد لکه سطحی بوده و مشهود نمی‌باشد ولی به هنگام نگاهداری در انبار بزرگ شده و به صورت لکه‌های سیاه رنگ درمی‌آیند.
علائم روی شاخه‌های جوان

این علائم در درختان سیب کمتر ولی در مورد گلابی بطور واضح به چشم می‌خورد. ابتلا و فساد شاخه‌های جوان تقریبا مشابه برگها می‌باشد و روی شاخه‌های جوان پوستول‌هایی تشکیل می‌گردد که مخرب و گرد و یا بیضی شکل می‌باشند. اگر فصل پاییز ملایم و مرطوب باشد پوستول‌ها باز می‌شوند و در شانکرهای کوچکی ایجاد می‌گردد. البته مشاهده شدن این حالت بستگی به واریته‌ها و سایر شرایط مانند شرایط اقلیمی و آب و هوایی و غیره دارد.



عکس پیدا نشد
مبارزه

مبارزه در مورد این بیماری طرق گوناگون دارد که می‌توان با بکار بستن چند مورد تواما به موفقیت در کنترل این بیماری نائل آمد این روشها عبارتند از:
انتخاب واریته مقاوم

واریته بل‌دوبوس‌کاپ (Belledeboskoop) دارای کلونهای مقاوم می‌باشد و از بین سیبهای ایرانی واریته میخوش اردبیل که درختی پر شاخ و برگ و دارای میوه‌های متوسط و کوچک است از خود مقاومت نشان می‌دهد و سیب‌های شمیرانی حساسیت کمتری به بیماری دارند. از بین سیبهای آذربایجان آق پاییزی و دریانی آلما مقاومت دارند ولی نوع قره یا زباخ حساس است. از این واریته‌های خارجی گلدون‌ورد حساسیت بیشتری به بیماری دارند.
از بین بردن اشکال زمستان گذرانی

انهدام برگهای آلوده و جمع‌آوری و سوزاندن آنها از تشکیل پسودوتیوم و در نتیجه آلودگی اول فصل ممانعت به عمل می‌آورد و نیز سمپاشی درختان در پاییز از تشکیل آنها جلوگیری می‌نماید. ضمنا شاخه‌های مریض را باید قطع نموده و آنها را سوزانید.



عکس پیدا نشد
مبارزه شیمیایی

در بهار موقعی باید اقدام به سمپاشی نمود که دوره خیس بودن و بارندگی با توجه به حرارت به قدر کافی برای شروع آلودگی بطول انجامد و هر 7-5 روز یک بار یا بر حسب میزان بارندگی تا ریزش گلبرگ باید سمپاشی ادامه یابد و همیشه باید اطمینان داشت که پوششی از سم روی بافتهای جوان و حساس فراگرفته باشد. سمپاشی اول را می‌توان هنگام تورم جوانه‌ها که سبز هستند و دوم را قبل از باز شدن گلها و سوم بعد از ریزش گلبرگ و چهارم را 15 روز بعد ، انجام داد.

برای مبارزه با لکه‌های سیاه سیب سابق بر این از گوگرد و یا ترکیب بود و استفاده می‌شده است و اخیرا از قارچ‌کشهای آلی و یا قارچ‌کشهای سیستمیکی که تاثیر چشمگیر و خاصیت درمانی نیز دارند، استفاده می‌شود. بعضی از قارچ‌کشهایی که معمولا علیه این بیماری بکار می‌رود عبارتند از: کاپتان ، دودین ، ارتوساید و یا قارچ‌کش جزبی بنومیل و در اروپا. ;) :smile::victory:

وقتی نام عامل بیماری را نگی یعتی هیچی دیگه!!!!

لکه سیاه سیب.... apple Scab black spot

عامل بیماری : قارچ Venturia inaeqaualis در حالت تلومورف و Spilocea pomi در حالت آنامورف.

در ضمن مگه میشه عکسی از بیماری یافت نشه!!!!






 

Phyto

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
بیماری ناتراسیا

بیماری ناتراسیا

سر خشكيدگي درختان مركبات ( ناتراسیا ) Citrus dieback

اهمیت بیماری :
به نظر می رسد در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری جهان و در مناطق جنوبی ایران کمتر عامل قارچی بتوان یافت که توانایی های مشابهی از نظر تهاجم، قدرت بیماریزایی، دامنه میزبانی و خسارت ناشی از حمله، با آنچه در خصوص قارچ Nattrassia mangiferae مشاهده می شود قابل مقایسه باشد، این قارچ هکتارها باغ مرکبات و هزاران درخت مثمر وغیر مثمر دیگر را در مناطق جنوبی ایران از بین برده و همچنان در حال گسترش می باشد. عامل بیماری دامنه میزبانی گسترده ای دارد و در خوزستان بیش از 50 گونه و کولتیوار متعلق به 18 خانواده گیاهی از جمله درختان مثمر وغیر مثمررا شامل می شود که این میزبان ها عبارتند از: پرتغال، لیمو ترش، لیموشیرین، نارنج، گریپ فروت، کینگ ماندرین، نارنگی دانسی، نارنج سه برگی، سیب، به، گلابی، هلو، شلیل، آلوبخارا، بادام، زردآلو، آلوی بیوتی، آلوی سانتاروزا، اکالیپتوس، شیشه شور، انجیر، انجیر معابد، توت، گردوی پکان، سروناز شیراز، نارون، انگور، خرزهره، خرما، انار، ابریشم، کهور و کهورک است.
 

Phyto

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
علائم بیماری :
علائم بیماری را به این صورت می بینیم که عامل بیماری در مرحله اولیه حدوداً اواسط بهار اغلب باعث پژمردگی و زوال در شاخه های انتهایی درخت می شود که این حالت با گرم تر شدن هوا شدت پیدا می کند. ابتدا برگ های سبز خشک شده، سپس در اثر تابش آفتاب به رنگ قهوه ای در می آیند و غالباً از شاخه ها جدا نمی شوند بیماری از شاخه های انتهایی به سمت سایر شاخه ها توسعه پیدا می کند و در نهایت به تنه سرایت می کند، در حالت حاد گاهی آثار بیماری در ریشه ها هم پیدا می شود در مقطع عرضی و طولی شاخه و تنه، بخش های آلوده قهوه ای تیره و سایر بخش ها طبیعی به نظر می رسند در بعضی موارد شکاف هایی به طول 5 تا 10 سانتی متر در پوست شاخه های آلوده دیده می شود که غالباً همراه با خروج صمغ از این شکاف ها می باشد بیماری در مرحله پیشرفته منجر به تشکیل لایه دوده ای از آرتروکنیدیوم ها بین پریدرم و پوست می شود که از شاخص ترین آثار بیماری است.
 

Phyto

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
عامل و چرخه زیستی بیماری :
عامل بیماری قارچ N. mangiferae نام دارد که پیکنیددار است و به علت عدم وجود شرایط مناسب در طبیعت به ندرت پیکنید تشکیل می دهد فرمی از قارچ فوق که عامل اصلی اشاعه و خسارت بیماری در طبیعت می باشد قارچ ناقص Scytalidium dimidatum است که اندام های رویشی آن بصورت آرتروکنیدیوم در می آیند.
عامل بیماری زمستان را به صورت آتروکنیدیوم و میسلیوم، به حالت غیرفعال در سطح و داخل تنه و شاخه های آلوده سپری می کند آتروکنیدیوم ها با تراکم فوق العاده زیادی، تشکیل لایه دوده ای زیر پریدرم شاخه های آپلوده می دهند و قادر به تحمل آب و هوای گرم و خشک برای مدت طولانی می باشد آتروکنیدیوم ها توسط باد و باران منتقل می شوند و دوره کمون آنها تحت تاثیر درجه حرارت قرار می گیرد. آتروکنیدیوم ها در جایی که پریدرم پاره شود تندش و رشد سریعی دارند لوله تندشی از محل زخم وارد بافت پوستی می شود، نفوذ اولیه در کورتکس از داخل یا بین دیواره های سلولی صورت می گیرد و به محض استقرار، تهاجم به تمام بافت ها توسعه می یابد. آوندها در محل شانکر با صمغ و تیلوز بسته می شوند و پژمردگی فقط بعد از مسدود شدن کامل مسیر عبور آب اتفاق می افتد و هیچ نوع توکسین قارچی و میزبانی در پژمردگی دخالت ندارد.
 

Phyto

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
ویژگی های بیماری :
الف – پریدرم به عنوان یک حصار فیزیکی در مقابل نفوذ و پیشرفت قارچ مقاومت می کند، آتروکنیدیوم ها در سطح پریدرم سالم، تندش و رشد ضعیفی دارند و نبودن غـــــذا موجب از بین رفتن آنها خواهد شد در صورت حذف پــریدرم عامل بـــیماری در هرجا (بر روی کورتکس کامبیوم، محل های هرس یا آفتاب سوخته) که قرار گیرد در صورت مساعد بودن شرایط استقرار پیدا می کند و آلودگی اتفاق می افتد لذا قارچ N. mangiferae نوعاً یک عامل حمله کننده از زخم های طبیعی یا مصنوعی به تمام بافت های گیاهی از جمله کورتکس و بافت های آوندی می باشد.
ب – در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری ایران عامل بیماری با گرم تر شدن هوا حدود اواسط بهار فعال شده پیشرفت آن در مرداد و شهریور به اوج می رسد بعد کاهش پیدا می کند و در اواسط مهر به حداقل می رسد و در طول زمستان و اوایل بهار به حالت غیرفعال باقی می ماند.
ج – حرارت به عنوان عامل تعیین کننده در استقرار و پیشرفت بیماری عمل کرده و تاثیر آن در شروع بیماری احتمالاً مهمتر از مانع پریدرمی است. لذا استقرار پاتوژن و آلودگی در فصل زمستان را به پائین بودن درجه حرارت می توان نسبت داد.
د – حساسیت به بیماری در تمام دوره رشد مرکبات وجود دارد درختان جـوان تحمل بیشتری نسبت به درختان مسن نشان می دهند(دردرختان جوان احتمالاً به علت رشد فعال آنها،عدم هرس وسالم بودن پریدرم ابتلا به بیماری کمتر اتفاق می افتد).
 

Phyto

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
مدیریت مبارزه با بیماری :
1- جدایه های این قارچ مشخصاً به صورت غیراختصاصی روی میزبان های خود عمل می کنند که این خصوصیت غیراختصاصی بودن در مدیریت مبارزه باید مورد عنایت خاص قرار گیرد به نحوی که سایر میزبان ها و کانون های آلوده در اطراف باغ منهدم و به طور کامل سوزانده شود.
2- هرس سبز و خشک به صورت اصولی انجام شود به نحوی که تنه و شاخه ها در معرض آفتاب قرار نگیرند چون که آفتاب سوختگی اتفاق خواهد افتاد که علاوه بر باز کردن راه نفوذ قارچ شرایط دمایی مناسب برای فعالیت قارچ نیز فراهم خواهد شد.
3- شاخه های آلوده قطع شوند و محل های هرس با مواد ضدعفونی کننده، ضد عفونی شود.
4- بهترین راه مدیریت این بیماری استفاده از ارقام مقاوم است به طور کلی ارقام لیمو و لایم نسبت به ارقام گریپ فروت و پرتغال و نارنگی و نارنج از حساسیت بیشتری برخوردار است بنابر تحقیقات انجام گرفته در 9 واریته یوریکا، میر، مکزین لایم و لیسبون بیشترین حساسیت را دارا بوده و در حالی که مگرالیتنا و لیموترش کمترین حساسیت را داشتند از پنج واریته گریپ فروت مورد استفاده، ردبلاش و روبـــی رد بالاترین حساسیت را داشتند در صورتی که شمبار کمترین حساسیت را نشان می دهد و بطور کلی ارقام پرتقال، نارنگی و نارنج نسبت به لیمو، لایم و انواع گریپ فروت از حساسیت کمتری برخوردار بودند.
 

Phyto

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار


در مورد این عکسا زیاد مطمئن نیستم، ولی فکر میکنم همین باشه!
 

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز
سپردار بنفش زیتون Parlatoria oleae

سپردار بنفش زیتون Parlatoria oleae

این حشره اگرچه برای اولین بار از روی درختان زیتون جمع‌آوری شده است ولی به عده زیادی از درختان میوه دانه‌دار، هسته‌دار، گیاهان زینتی و جنگلی حمله می‌نماید. این سپردار روی برگ، شاخه، تنه و میوه زندگی می‌کند و در محلی که خرطوم خود را در بافت گیاه فرو می‌نماید، کلروفیل گیاه میزبان از بین رفته و به جای آن لکه گرد و قرمز ارغوانی رنگی به وجود می‌آید. در روی تنه و سرشاخه محل تجمع شپشک‌ها، لکه‌های قهوه‌ای رنگ مشاهده می‌شود که تصور می‌رود یک نوع بیماری فیزیولوژیک باشد. این وضعیت روی میوه‌های مختلف نیز مشاهده می‌شود و اغلب ممکن است با علائم بیماریهای گیاهی خاص اشتباه شود. حمله و تغذیه این شپشک باعث ضعف درختان میوه و آماده شدن آنها برای حمله سوسکهای پوستخوار و سایر آفات درجه دوم می‌شود.

زیست‌شناسی و مشخصات

در نقاط معتدل سرد زمستان را به صورت پوره سن دو و در نواحی گرمتر به صورت حشرات کامل نابالغ در روی شاخه‌ها و تنه درختان به سر می‌برد. حشرات ماده به رنگ بنفش تیره، فاقد بال، پا و شاخک می‌باشند. بدن حشره را پولک خاکستری رنگی پوشانده است و جلد لاروی به رنگ قرمز در کنار سپر قرار دارد. حشرات ماده در اواخر فروردین ماه و اوایل اردیبهشت ماه شروع به تخم‌ریزی می‌کنند. دوره نشو و نمای جنینی حدود 20 روز می‌باشد. پس از آن پورهایی به رنگ ارغوانی روشن از تخم خارج می‌شوند که دارای شش پا و یک جفت شاخک مودار می‌باشند. سطح بدن نیز از موهای پراکنده پوشیده است. پوره‌ها به آسانی بوسیله باد منتقل می‌شوند. دوره زندگی بسته به شرایط فصل در حود 30 تا 50 روز است و 2 تا 3 نسل در سال دارد.

کنترل:

کفشدوزکهای شکارگر Coccinelidae:Coleoptera
1- Chilocorus bipustulatus
2- Exochomus quadripustulatus

زنبورهای پارازیتوئید Aphelinidae:Hymenoptera
1- Fiscus testaceus
2- Aphytis proclia
3- Aphytis mytilaspidis
4- Aphytis chrysomphali var. mazandranica
5- Aphytis maculicornis

کنترل شیمیایی:

مبارزه شیمیایی باید زمانی باشد که شپشک در مرحله Crawler باشد و 75% پوره‌های از زیر سپر خارج شده باشند.
آزینفوس متیل(گوزاتیون) EC20% به نسبت 2 در هزار
اتیون EC47% به نسبت 1/5 درهزار
اتریمفوس(اکامت) EC50% به نسبت 1در هزار
کلرپیریفوس(دورسبان) EC40.8%به نسبت 1/5- 1 درهزار
روغن امولسیون شونده O 80% به نسبت 0.5 درصد
مبارزه زمستانه: این مبارزه اغلب در مورد گونه‌هایی عمل می‌شود که حشره به صورت پوره و یا حشره کامل می‌باشد. این روش در مورد شپشکهای زیر خانواده Lecaninae که دارای بدن بدون محافظ می‌باشند خیلی مؤثر است (مانند شپشک سیاه زیتون). سم‌پاشی زمستانه اواخر زمستان به صورت روغن‌پاشی سموم روغنی (Volk) پس از سپری شدن اوج سرمای زمستان و قبل از بیداری درختان انجام می‌شود (روغن‌های زمستانه دارای هیدروکربن اشباع کمتری هستند).

مبارزه شیمیایی با شپشک های مرکبات:

فرمول سم حاوی: مالاتیون امولسیون 60%
اتیون امولسیون 47% 200 سی سی
دیتان یا زینب 200 سی سی
تریون یا تترادیفون 200 سی سی

روغن ولک یا سیترول 1 لیتر

2 نوبت سمپاشی در طول سال :
1- اوایل تابستان ( بعد از گلدهی و شروع رشد میوه)
2- اواخر تابستان (اواخر شهریور ماه)
منبع: حشرات از منظر گیاهپزشکی
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
گره زیتون

گره زیتون

گره زیتون : Olive Knot

▪ عامل بیماری :
Pseudomonas syringae p.v savastanoi
▪ رده بندی عامل بیماری : Bacteria , Gracilicutes , Pseudomonadales , Pseudomonadaceae
در برخی منابع عامل بیماری Pseudomonas savastanoi معرفی شده است.
بیماری ایجاد شده توسط این باکتری در فرانسه به سل زیتون (Tuberculosis of olive ) معروف است و علاوه بر زیتون روی درختان زبان گنجشک(Ash) نیز ایجاد بیماری می کند( شانکر درختان زبان گنجشک ) .

▪ علائم:
روی درختان گالهایی قابل مشاهده اند که که تقریبا در تمامی بافتها و بخشهای گیاه از جمله دمبرگها (Petiole) و پهنک برگ(Lamina) هم بوجود می آیند. آلودگی های اولیه باعث ایجاد فرورفتگی هایی می شوند که در اثر متلاشی شدن سلول ها بوجود می آیند. سپس بعد از اینکه درخت در بهار شروع به رشد می کند، تکثیر بافتهای اطراف این فرو رفتگی ها باعث بوجود آمدن گا ل یا گره در این نقاط می گردند. گره ها در اثر هیپرپلازی بافتها در ساقه های جوان، نقاط رشد و قسمتهای قطع شده بوجود می آیند.در واقع تکثیر زیاده از حد سلولهای میزبان در اثر تولید ایندول استیک اسید (IAA) توسط سلولهای باکتری است. بعد از گذشت چند ماه گره ها ظاهری اسفنجی و نامنظم پیدا می کنند و سپس سخت و قهوه ای می شوند. در شاخه های کوچک ، گره ها به ۲ سانتیمتر هم می رسند. این گره ها باعث برگ ریزی و از بین رفتن شاخه های گل دهنده شده و منجر به کاهش محصول می شوند. در ضمن گره ها باعث کاهش اندازه میوه ها و مقدار روغن و نیز از بین رفتن طعم میوه ها می گردند.از میان واریته های کشت شده واریته Manzanillo از همه حساس تراست.

اپیدمیولوژی :
باکتر یها با آب باران در کل درخت پخش می شوند( مقدار آلودگی با میزان بارندگی رابطه دارد) و فقط از راه زخم می توانند وارد بافتهای درخت شوند. باکتری ها معمولا از جای افتادن برگها، ترکهای ناشی از سرمازدگی، ضربات، هرس، تگرگ و حتی بادهای شدید نفوذ می کنند. جای افتادن برگها بین ۱۰- ۷ روز پس از افتادن آنها حساس است. بنابراین بیشترین خطر متوجه درختانی است که در طول دوره بارندگی، منافذ زیادی برای ورود باکتری دارند.

▪ کنترل :
کنترل گره زیتون شامل هرس تابستانه برای ازبین بردن اینوکولوم ( گره های روی درخت ) و حفاظت از درخت با باکتری کشهای مسی ، قبل و در طول دوره بارندگی است. ( مس تنها ماده ای است که برای کنترل گره زیتون ثبت شده است ). ترکیبات مسی از آلوده شدن منافذ درخت جلوگیری می کنند ولی باعث ازبین بردن گره ها نمی شوند.
چون تولید آلودگی ارتباطی با سن درخت ندارد، بنابراین مبارزه سالانه را از اولین پاییز بعد از کاشت درخت شروع می کنیم. در ضمن باید توجه داشت که درختان جوان به شدت به یخبندان حساسند و یخبندان باعث بوجود آمدن ترکهای زیادی در پوست آنها می شود که باکتری از طریق آنها می تواند آلودگی ایجاد کند. بنابراین استفاده از سموم مسی در درختان جوان برای کاهش تکثیر اینوکولوم و جلوگیری از آلودگی های بعدی، بسیار مفید خواهد بود.
باکتری های گره زیتون توسط آب باران از گره های موجود به منافذ منتقل می شوند. بنابراین باید قبل از شروع فصل بارندگی از سموم مسی استفاده کرد. در ضمن این روش بهترین راه مبارزه با لکه طاووسی زیتون نیز هست. آزمایشات نشان داده اند که یکبار سمپاشی در سال علیه گره زیتون کافی نیست. حداقل دوبار سمپاشی در سال، یکی در پاییز و دیگری در اوایل بهار، مورد نیاز است.
میزان حفاظت ترکیبات مسی از درخت، بسیار بستگی به مقدار اینوکولوم موجود در دوران آلودگی دارد. بنابراین بهترین روش این است که مقدار اینوکولوم را کاهش دهیم. سمپاشی سالیانه با مس در به حداقل رساندن میزان اینوکولوم بسیار موثر است. بنابراین وقتی شرایط محیطی برای شیوع آلودگی مناسب می شود ( مثلا بعد از یخبندان ) اپیدمی بوجود نخواهد آمد. در حالتی که اینوکولوم باکتری روی درختان زیاد است، میزان محافظت ترکیبات مسی حداقل است. پس لازم است هر سال سمپاشی را انجام دهیم.
اگر در زمستان دما زیر ۲۰- درجه برود، پوست درخت آسیب دیده، ترک می خورد .این ترکها نقاط ایده آلی برای نفوذ باکتری اند و باید با سموم مسی پوشیده شوند. زمانی که باکتری در ترکهای ناشی از سرمازدگی تکثیر شود، مقدار اینوکولوم به شدت افزایش پیدادخواهد کرد و کنترل بسیار مشکل خواهد شد. پس بعد از یخبندان هم سمپاشی لازم است.
اینکه از چه نوع سم مسی استفاده کنیم، چندان مهم نیست. Nordox ، Kocide و مخلوط بردو همگی تقریبا به یک میزان باعث کنترل گره زیتون می شوند. مهم استاندارد بودن سم و مناسب بودن زمان سمپاشی است. در ضمن این موضوع برای مبارزه با لکه طاووسی زیتون هم صدق می کند.
روش دوم مبارزه هرس کردن است ولی باید توجه داشت که هرس کردن وقتی بیشترین تاثیر را دارد که میزان اینوکولوم در باغ کم باشد. در باغهایی که به شدت آلوده اند،هرس کردن مناسب به منظور از بین بردن اینوکولوم امکان پذیر نیست. در این حالت تنها روش ممکن، هرس شاخه های اصلی کل درخت یا بخشی از آن است ، به این منظور که در فصل رشد بعدی شاخه های جدیدی شروع به رشد کنند.


 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
پژمردگی ورتیسیلیومی زیتون

پژمردگی ورتیسیلیومی زیتون

پژمردگی ورتیسیلیومی زیتون : Olive Verticillium Wilt

عامل بیماری :
قارچ Verticillium dahliae و گونه Verticillium albo-atrum که در برخی نقاط فقط گونه اول گزارش شده است.

رده بندی عامل:
قارچ ورتیسیلیوم از قارچهای ناقص و از گروه Phialosporea است. در نوعی دیگر از رده بندی ورتیسیلیوم در راسته Hyphales از Deuteromycota قرار می گیرد.

آلودگی و گسترش:
پژمردگی ورتیسیلیومی یکی از مهمترین بیماری های زیتون است. این بیماری زیتون های تجاری کشت شده در باغها و همینطور زیتون هایی که در فضای سبز به کار رفته اند، حمله می کند. نماتد مولد غده، نماتد مولد زخم و سایر پوسیدگی های ریشه ای که باعث آسیب رسیدن به ریشه می گردند، ورود ورتیسیلیوم را به گیاه، در خاکهای آلوده، تسهیل می کنند.

شرح بیماری :
به عنوان یک قارچ خاکزاد، ورتیسیلیوم ابتدا به سیستم ریشه های زیتون، زمانی که دمای هوا پایین است، حمله میکند. ( قارچ در دمای بالاتر از ۳۰ درجه رشد نمی کند ). بعد از نفوذ به ریشه ها، قارچ رشد کرده، ازمیان آوندها شروع به حرکت می نماید و سرانجام به شاخه ها و سرشاخه ها می رسد. دوره آلودگی از اواخر زمستان شروع شده و تا بهار طول می کشد. با شروع اولین گرمای تابستانه، قارچ غیرفعال می شود ولی متاسفانه تا آن زمان خسارت وارد شده است و درختان علائم بیماری را نشان می دهند. حضور قارچ در بافتهای آوندی باعث کاهش و قطع شدن جریان آب از ریشه به برگ می گردد. علائم پژمردگی ورتیسیلیومی را می توان مستقیما به توکسین هایی که توسط قارچ تولید می شوند و مانع انتقال آب از ریشه به ساقه می شوند، نسبت داد.
قارچ از فصلی به فصل دیگر درون خاک و احتمالا ریشه های آلوده باقی می ماند. هر دو قارچ عامل بیماری تولید کنیدی هایی می کنند که عمر کوتاهی دارند. قارچ V. dahliae تولید میکرواسکلروت هم میکند ولی V. albo-atrum میسلیومی با دیواره ضخیم و سیاهرنگ، شبیه به میکرواسکلروت تولید میکند که البته میکرواسکلروت نیست. مناسب ترین دما برای رشد گونه اول ۲۸- ۲۵ درجه و برای گونه دوم ۲۵- ۲۰ درجه است. قارچ V. dahliae در خاک به صورت میکرواسکلروت تا ۱۵ سال هم باقی میماند. هر دوی آنها می توانند به صورت میسلیوم در میزبان های پایا، اندام های تکثیری یا در بقایای گیاهان زمستان گذرانی کنند.

علائم:
شروع ظهور علائم، در بهار، نزدیک زمان گلدهی است. برگهای تازه به سمت داخل پیچ میخورند و رنگ سبز تیره و جلوه براق خود را از دست می دهند. رنگ آنها خاکستری کدر و قهوه ای می شود. ریزش برگ و میوه های که بعد از ین صورت می گیرد، بستگی به شدت آلودگی، شدت وزش باد و استرس گرمایی موجود دارد. دستجات گل روی شاخه های آلوده از بین می روند و چسبیده به درخت باقی می مانند. رنگ پوست ممکن است تقریبا آبی رنگ شود. شاخه های تکی و مجزا، بخشهای بزرگی از درخت یا کل تاج درخت ممکن است در طول یک فصل زراعی ازبین برود. با این حال مرگ کل درخت به ندرت دیده شده است.
سیستم آوندی گیاهانی که آلوده به وریسیلیوم هستند، علامت مشخصی به صورت تغییر رنگ آوندها نشان می دهند. آوندهای آبکش در طول ساقه و ریشه به زنگ قهوه ای یا سبز در می آیند. ولی این علامت در درختان زیتون کمتر دیده شده است. برای مشاهده این علامت شاخه ای از درخت را ببرید و پوست آن را بکنید تا بتوانید تغییر رنگ آوندها را مشاهده کنید. ولی برای اینکه از وجود ورتیسیلیوم مطمئن شوید باید نمونه ها را در آزمایشگاه کشت دهید.
با سرد شدن دوباره هوا، قارچ بار دیگر فعال می شود و رشد وتکثیر را از سر می گیرد. شاخه ها هر سال، در طول دوره های سرد، بارها مورد حمله قرار می گیرند.

کنترل:
هیچ راه مبارزه ای برای درختان آلوده شده وجود ندارد. هرس سرشاخه های آلوده توصیه می شود ولی نمی توان با این روش باعث عقب نشینی قارچ از درون شاخه ها شد. محل اصلی قارچ درون ریشه ها است و از آنجا به سمت شاخه ها پیش روی می کند. استفاده از قارچکش ها هم موثر نیست. حتی ترکیبات سیستمیک هم اثر کمی در توقف قارچ ورتیسیلیوم دارند.

پیشگیری بهترین روش مبارزه است ولی همیشه امکان پذیر نیست ببسیاری از گیاهانی که به عنوان خوراک دام به کار می روند،سبزیجات و گیاهان زینتی به ورتیسیلیوم حساسند. خاکها به آسانی قبل از کشت به ورتیسیلیوم آلوده می شوند. عامل بیماری می تواند تا چندین سال درون خاک زنده بماند و به محض کشت گیاه حساس، در صورت مناسب بودن شرایط آن را آلوده کند. بنا براین بهتر است تا جایی که ممکن است از کشت در زمین های آلوده، به ویژه زمین هایی که سبزیجات به مدت طولانی در آنها کشت می شده اند خودداری کنیم.

ضدعفونی خاک با حرارت دادن خاکهای مرطوب به مدت نیم ساعت تا ۷۱ درجه سانتیگراد باعث حذف ورتیسیلیوم از خاک گلخانه ها شده است ولی این روش در باغها عملی نیست .

آفتاب دهی (Soil Solarization) روشی موثر برای کاهش شیوع پژمردگی ورتیسیلیومی در بسیاری از باغها و زیتون های کشت شده در فضای سبز می باشد. قبل از کشت در محلی که به وجود بیماری در آن شک دارید، آن را آبیاری کنید و عمیقا شخم بزنید . بعد از آن خاک را با یک پلاستیک شفاف به قطر ۴ تا ۶ میلیمتر به مدت ۸- ۶ هفته و یا اگر امکان دارد، بیش از این مدت، بپوشانید. لبه های پلاستیک را با خاک محکم کنید و روی چند نقطه از پلاستیک خاک بریزید تا مانع از حرکت پلاستیک موقع وزش باد شود. محلی که برای آفتاب دهی انتخاب می کنید باید کاملا در معرض نور خورشید باشد تا اشعه های خورشید بتواند ۳۰ ساتنیمتر اول خاک را گرم و ضدعفونی کند.

آفتاب دهی با موفقیت نسبی در باغهای زیتون مورد استفاده قرار گرفته است. قبل از استقرار پلاستیک ها علفهای هرز پای درختان را ازبین ببرید، شاخه های آلوده را قطع کنید و خاک را آبیاری کنید. پلاستیک ها باید با فاصله چندین سانتیمتر از محدوده سایه انداز درخت روی خاک قرار داده شوند. اگرچه دمای خاک در طول دوره های آفتابی کنترل بسیار بالا می رود، ولی درختان هیچ علائمی مبنی بر ناسازگاری نشان ندادند. طی آزمایشات انجام شده مقدار ورتیسیلیوم خاک با این روش کاهش پیدا کرد و جمعیت میکروارگانیسم های مفید خاک به طور معنی داری افزایش یافت. درخت بعد از آن به خوبی رشد کرد و دوباره کمتر به ورتیسیلیوم آلوده شد. ولی متاسفانه آلودگی های قبلی درخت هنوز وجود داشتند.

تدخین خاک (Soil Fumigation) روش دیگری است که می توان انجام داد و البته اگرچه می توان با روش های تدخینی زمین را قبل از کشت ضدعفونی کرد ولی بهتر است از کشت در زمین آلوده خودداری کنیم زیرا تدخین روشی پرهزینه است و به ندرت باعث کنترل ۱۰۰% می شود و مصرف برخی از مواد تدخینی موثر مثل متیل بروماید، به خاطر آسیب هایی که محیط زیست می زنند به تدریج منسوخ شده. انتخاب دقیق زمین و استفاده از نهال های سالم می تواند جلوی بسیاری از روش های پر هزینه را بگیرد.

مخلوط کلروپیکرین/ متیل بروماید و سم متام سدیم بیشترین سموم استفاده شده علیه ورتیسیلیوم برای تدخین خاک هستند.

نحوه استفاده از متیل بروماید در بخش کنترل قارچ Armillaria آمده است.

راه دیگر مبارزه استفاده از ارقام مقاوم است. واریته Ascalano اگرچه یک واریته مقاوم نیست ولی متحمل محسوب می شود.

بسیاری از گیاهان زراعی نظیر پنبه ( که یک میزبان مطلوب است و اینوکولوم قارچ در مزارع پنبه به سرعت افزایش می یابد ) ، خانواده کدوئیان، فلفل، پسته، هسته داران، گوجه فرنگی و گیاهان زینتی مثل پیچ امین الدوله، یاس بنفش، ماگنولیا، درخت پر، درخت لاله و درختانی مثل افرا، نارون، اقاقیا، زبان گنجشک، درخت عرعر، سنجد و انجیر به ورتیسیلیوم حساسند.

از گیاهان مقاوم می توان بسیاری از بازدانگان مثل سرو، ژنکیو، نراد، سروکوهی، نوئل، سرخدار، تمام تک لپه ای ها مثل خرما، برخی از دولپه ای ها ( سیب، گلابی، به، زالزالک، شاه بلوط، بلوط، مرکبات، توت، گردو، چنار، تبریزی، نمدار، بید ) را نام برد.

اقدامات زراعی مثل استفاده از کودها، مدیریت صحیح آبیاری و کنترل علفهای هرزکم و بیش در کنترل پژمردگی ورتیسیلیومی موفق بوده اند. هدف اکثر آنها افزایش قدرت گیاه برای جلوگیری از بروز علائم بیماری است. البته هیچکدام از آنها باعث معالجه بیماری و حذف آن از درخت نمی شوند.
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
چشم طاووسی زیتون

چشم طاووسی زیتون

چشم طاووسی زیتون Peacock spot ( Olive leaf spot Olive )

بیماری در شمال وجود دارد ولی خسارتزا نیست.Spilocea oleaginea عامل بیماری است که فرم جنسی آن دیده نشده است. فرم غیرجنسی باعث آلودگی و بقا می‌شود. ایجاد لکه‌های سبزتیره با هاله زرد دراندامهای هوایی می‌کند.بیماری پلی‌سیکل است
 
بالا