حميد تو باسچي تاپيكو ول كردي اومدي زير كرسي مگه من به تو نگفتم اونجا باش تاپيكو اداره كن حتما بايد اخطار بگيري
زود برو ... مگه با تو نيستم.... دهه ...وايساده منو نگاه ميگنه ... برو
بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم
- شروع کننده موضوع فانوس تنهایی
- تاریخ شروع
زود برو ... مگه با تو نيستم.... دهه ...وايساده منو نگاه ميگنه ... برو
الهی قربونت برمسلام بچ!!!
سیلااااااااااااام فرمانده خوش تیپه که هی تلفن دستشه ...خوفی؟
مبارکه ...مبارکه ..اومدنت به کرسیمون مبارکه ...
چی مبارکه؟من که دیروز هم اومدم که بابا
ژنرال امروز فرمان آتش دست شماست..هر موقع خواستی پودر کنی اعلام کن
جیگر!!هوووووووووووووووووع!!
سلام افسون منم خوبم چیزی شده مگه ؟! .. باز نکنه سمه خونت داره میره بالا ؟!
مخلصم .الهی قربونت برم
ژنرال امروز فرمان آتش دست شماست..هر موقع خواستی پودر کنی اعلام کن
جیگر!!هوووووووووووووووووع!!
هنوز به ظرفیت مجاز نرسیدن ... حیفه مهمات خرج کنیم ..
اون مبارکه هم همینجوری بود ..در جواب ترانه ات ..
تشنه بر سر ديوار
در باغي چشمه‌اي‌بود و ديوارهاي بلند گرداگرد آن باغ, تشنه‌اي دردمند, بالاي ديوار با حسرت به آب نگاه مي‌كرد. ناگهان , خشتي از ديوار كند و در چشمه افكند. صداي آب, مثل صداي يار شيرين و زيبا به گوشش آمد, آب در نظرش, شراب بود. مرد آنقدر از صداي آب لذت مي‌برد كه تند تند خشت‌ها را مي‌كند و در آب مي‌افكند.
آب فرياد زد: هاي, چرا خشت مي‌زني؟ از اين خشت زدن بر من چه فايده‌اي مي‌بري؟
تشنه گفت: اي آب شيرين! در اين كار دو فايده است. اول اينكه شنيدن صداي آب براي تشنه مثل شنيدن صداي موسيقي رُباب(1)است. نواي آن حيات بخش است, مرده را زنده مي‌كند. مثل صداي رعد و برق بهاري براي باغ سبزه و سنبل مي‌آورد. صداي آب مثل هديه براي فقير است. پيام آزادي براي زنداني است, بوي خداست كه از يمن به محمد رسيد(2), بوي يوسف لطيف و زيباست كه از پيراهنِ يوسف به پدرش يعقوب مي‌رسيد(3).
فايدة دوم اينكه: من هر خشتي كه بركنم به آب شيرين نزديكتر مي‌شوم, ديوار كوتاهتر مي‌شود. خم شدن و سجده در برابر خدا, مثل كندن خشت است. هر بار كه خشتي از غرور خود بكني, ديوار غرور تو كوتاهتر مي‌شود و به آب حيات و حقيقت نزديكتر مي‌شوي. هر كه تشنه‌تر باشد تندتر خشت‌ها را مي‌كند. هر كه آواز آب را عاشق‌تر باشد. خشت‌هاي بزرگتري برمي‌دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1) رُباب: يك نوع ساز موسيقي قديمي است به شكل گيتار.
2) يك چوپان به نام اويس قرني در يمن زندگي مي‌كرد. او پيامبر اسلام حضرت محمد را نديده بود ولي از شنيده‌ها عاشق محمد(ص) شده بود پيامبر در بارة او فرمود:« من بوي خدا را از جانب يمن مي‌شنوم».
3) داستان يوسف و يعقوب.
در باغي چشمه‌اي‌بود و ديوارهاي بلند گرداگرد آن باغ, تشنه‌اي دردمند, بالاي ديوار با حسرت به آب نگاه مي‌كرد. ناگهان , خشتي از ديوار كند و در چشمه افكند. صداي آب, مثل صداي يار شيرين و زيبا به گوشش آمد, آب در نظرش, شراب بود. مرد آنقدر از صداي آب لذت مي‌برد كه تند تند خشت‌ها را مي‌كند و در آب مي‌افكند.
آب فرياد زد: هاي, چرا خشت مي‌زني؟ از اين خشت زدن بر من چه فايده‌اي مي‌بري؟
تشنه گفت: اي آب شيرين! در اين كار دو فايده است. اول اينكه شنيدن صداي آب براي تشنه مثل شنيدن صداي موسيقي رُباب(1)است. نواي آن حيات بخش است, مرده را زنده مي‌كند. مثل صداي رعد و برق بهاري براي باغ سبزه و سنبل مي‌آورد. صداي آب مثل هديه براي فقير است. پيام آزادي براي زنداني است, بوي خداست كه از يمن به محمد رسيد(2), بوي يوسف لطيف و زيباست كه از پيراهنِ يوسف به پدرش يعقوب مي‌رسيد(3).
فايدة دوم اينكه: من هر خشتي كه بركنم به آب شيرين نزديكتر مي‌شوم, ديوار كوتاهتر مي‌شود. خم شدن و سجده در برابر خدا, مثل كندن خشت است. هر بار كه خشتي از غرور خود بكني, ديوار غرور تو كوتاهتر مي‌شود و به آب حيات و حقيقت نزديكتر مي‌شوي. هر كه تشنه‌تر باشد تندتر خشت‌ها را مي‌كند. هر كه آواز آب را عاشق‌تر باشد. خشت‌هاي بزرگتري برمي‌دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1) رُباب: يك نوع ساز موسيقي قديمي است به شكل گيتار.
2) يك چوپان به نام اويس قرني در يمن زندگي مي‌كرد. او پيامبر اسلام حضرت محمد را نديده بود ولي از شنيده‌ها عاشق محمد(ص) شده بود پيامبر در بارة او فرمود:« من بوي خدا را از جانب يمن مي‌شنوم».
3) داستان يوسف و يعقوب.
مخلصم .
هنوز به ظرفیت مجاز نرسیدن ... حیفه مهمات خرج کنیم ..
اون مبارکه هم همینجوری بود ..در جواب ترانه ات ..
اهان!!ببخشید من یه خرده گیجم امشب..دیشب سه ساعت و نیم خوابیدم....الان کاملا مدهوشم!!فردا هم باید هفت صبح پا شم برم چیتگر :دی آخه یکی نیست بگه ورزش رو چه به تو؟!؟!هان ؟
چشم امر دیگه ... بیا میخوای دوتام بزن زیره گوشم ( من خرابه رفیقم )( از افاضات مصطفی ) :دیحميد تو باسچي تاپيكو ول كردي اومدي زير كرسي مگه من به تو نگفتم اونجا باش تاپيكو اداره كن حتما بايد اخطار بگيري
زود برو ... مگه با تو نيستم.... دهه ...وايساده منو نگاه ميگنه ... برو
توهم چيه خب گل پشت رو نداره منم اومدم ديگهتوهم نزن سر شبی زشته ...
منظورم حدیثتو امضات و گلهای اطرافش بود ...
......................
دوستان محمد صادق چرا نامرئیه امشب؟
محمد صادق الان ظاهر ميشه نگران نباش
چقدر این قشنگ بود فریبا!!خیلی خیلی قشنگ بود..دستت درد نکنه...امشب تمام داشتان هات قشنگ بودن..
منم دیشب 4 ساعت خوابیدم ..امروز هم یه سفر بین شهری داشتم ..فکر کن واسه یه درس مجبور بشی بری یه شهر دیگه ...
تازشم فردا 6 باید بیدار بشم ..8 دانشگاه کلاس دارم تا 6
خدااااااااااااااااا منو کچل کن راحت شم ...
چیتگر بهت خوش بگذره .... هییییییییی
منتظرشان میمانیم ..توهم چيه خب گل پشت رو نداره منم اومدم ديگه
محمد صادق الان ظاهر ميشه نگران نباش
مرسی عزیزمچقدر این قشنگ بود فریبا!!خیلی خیلی قشنگ بود..دستت درد نکنه...امشب تمام داشتان هات قشنگ بودن..
. تمومشون داستانهای مثنوی هستن .. کار مولانا قشنگ بوده ..
تو مثل اينكه زبون خوش حاليت نميشه ... وايساده براي من ضرب مثل ميگه... ده برو بچه
نه دروخ میگه حمید..نرو..فریبا در رو بگیر..نذار بره بیرون..دارن اینجوری فرار میکنن..الان محمد هم به بهانه ی چک کردن حمید میره بیرون!!
مرسی که آوردیشو زیر کرسی..عالی بودمنتظرشان میمانیم ..
مرسی عزیزم
. تمومشون داستانهای مثنوی هستن .. کار مولانا قشنگ بوده ..
منم سفر بین شهری داشتم..وای ما چقدر تفاهم داریم عسلم!!!منم دیشب 4 ساعت خوابیدم ..امروز هم یه سفر بین شهری داشتم ..فکر کن واسه یه درس مجبور بشی بری یه شهر دیگه ...
تازشم فردا 6 باید بیدار بشم ..8 دانشگاه کلاس دارم تا 6
خدااااااااااااااااا منو کچل کن راحت شم ...
چیتگر بهت خوش بگذره .... هییییییییی
منم فردا باید همون شش پا شم که 7 اونجا باشم..دانشگاه هم عالمی داره فریبا..من که دلم لک زده .اسه درس و کلاس..هیییییییییییییی
سلام، سلامی گرم به گرمای خورشید تابان تابستان، در این هوای سرد پاییزی ... 
ما خوبیم، خوبین همگی؟
ما خوبیم، خوبین همگی؟
حميد لو رفيتم....
خب بچه ها مثل اينكه تالار عكس ريخته بهم من برم يكم درست راستي كنم بيام
البته فكر نكني ترسيدما
هه هه منو ترس ....
الان ميام
حميد برو من اومدم....
سلام، سلامی گرم به گرمای خورشید تابان تابستان، در این هوای سرد پاییزی ...
ما خوبیم، خوبین همگی؟
سلام محمدصادق..کی حالا حال تو رو پرسید که میگی خوبی!! :دی
حميد لو رفيتم....
خب بچه ها مثل اينكه تالار عكس ريخته بهم من برم يكم درست راستي كنم بيام
البته فكر نكني ترسيدما
هه هه منو ترس ....
الان ميام
حميد برو من اومدم....
بودی حالا محمد!!
سلام، سلامی گرم به گرمای خورشید تابان تابستان، در این هوای سرد پاییزی ...
ما خوبیم، خوبین همگی؟
سلام
ما خوبيم شوما خوبي؟
سلام داداش محمد صادقسلام، سلامی گرم به گرمای خورشید تابان تابستان، در این هوای سرد پاییزی ...
ما خوبیم، خوبین همگی؟
خوبي؟؟
صادق هوا پسه تيم پشتيباني عملياتو لغو كرده ...برگرد عقب
;کمتر از 5 ثانیه فرصت داری برگردی بشینی سر جاتحميد لو رفيتم....
خب بچه ها مثل اينكه تالار عكس ريخته بهم من برم يكم درست راستي كنم بيام
البته فكر نكني ترسيدما
هه هه منو ترس ....
الان ميام
حميد برو من اومدم....
1001 1002 ...
دقیقا همینایی که فرماندمون گفت .
با تو نبودم گیج ...
بچه ها کسی قهوه دم نکرده ...
اشمب حسابی هوس قهوه با شیر داغ کردم ...
به به!!آقا منصوره خانم!!خوبی؟شبت بخیر
سلام داداش محمد صادق
خوبي؟؟
صادق هوا پسه تيم پشتيباني عملياتو لغو كرده ...برگرد عقب
هرچی میگه گوش کن محمد صادق
گفته بودی سم از بدنت خارج شده مثکه دوباره وارد شده ( اعتیاد ) :دی
فردا میبینیمت پس :دی
منم دیشب 4 ساعت خوابیدم ..امروز هم یه سفر بین شهری داشتم ..فکر کن واسه یه درس مجبور بشی بری یه شهر دیگه ...
تازشم فردا 6 باید بیدار بشم ..8 دانشگاه کلاس دارم تا 6
خدااااااااااااااااا منو کچل کن راحت شم ...
چیتگر بهت خوش بگذره .... هییییییییی
تو هم میخوای بیای مگه ؟!
هه هه الان ميام برم بينم اين حميد چي كار كرد....
بودی حالا محمد!!
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان )) | ادبیات | 16 | |
|
دلت برای قصه های بچگیت تنگ شده؟بیا تو کودک گذشته... | ادبیات | 2 | |
| P | آخرين قصه | ادبیات | 1 |
Similar threads
-
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان ))
- شروع شده توسط فانوس تنهایی
- پاسخ ها: 16
-