بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
مرسی حمیدجان.

خوب نگار یالا بدو غیبت هات رو موجه کن!!!!خیلی وقته که قصه هم نگفتی!!!!یالا!!
 

nasimkhordad

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام آرامش جان
با کدوم نسیم بودی من یا نسیم خاااااااااااانوم
شدیم دو تا نسیم کارتون مشکل شد:w20:
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای بابا!!حمیدجان شما هم معتاد شدی ها!!
اصلا الن از همه تست اعتیاد میگیرم!!همه بگید سه تا سیب سرخ تو سینی!!!
یالا!!همه بگید !!:w00::biggrin:

رفیق بی کلک مادر چه کار کنیم معتاد شدیم رفت همش سر دوستای نابابه
حالا چه کار کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درستش کردم ها برو نگاه کن
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلاااااااااااام به همه دوستان :gol:
امشب چه شلوغه
خب كيا هستن زود بگيد
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
سلام آرامش جان
با کدوم نسیم بودی من یا نسیم خاااااااااااانوم
شدیم دو تا نسیم کارتون مشکل شد:w20:
با نسیم خانوم که قبلا چاق سلامتی کرده م!!با شما بودم:D
رفیق بی کلک مادر چه کار کنیم معتاد شدیم رفت همش سر دوستای نابابه
حالا چه کار کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درستش کردم ها برو نگاه کن
بحث رو عوض نکن!!جمله رو بگو ببینم تا چه حد معتادی؟!:w00:
بچه ها نظرتون چيه من يه داستان بگم برم
نظر مثبتمون خوبه!!
سلاااااااااااام به همه دوستان :gol:
امشب چه شلوغه
خب كيا هستن زود بگيد
سلااااااام ملودی جونم ....چند تا خل ...اها نه ..چیز گل هستیم در کنار هم!!!
:lol:
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فقط خدا كنه تكراري نباشه

زن و شوهری بعد از سالیانی که از ازدواجشون می گذشت در حسرت داشتن فرزند به سر میبردند . با هرکسی که تونسته بودند مشورت کرده بودند اما بی نتیجه ..
تا این که به نزد کشیش شهرشون رفتند ..
پس از این که مشکلشون رو به کشیش گفتند ..او در جواب اون زوج گفت: ناراحت نباشید من مطمئنم که خداوند دعاهای شما رو شنیدهو به زودی به شما فرزندی عطا خواهد نمود .
با این وجود ، من قصد دارم به شهر رمبرم و مدتی در اون جا اقامت داشته باشم
قول میدم وقتی به واتیکان رفتم حتمابرای استجابت دعای شما شمعی روشن کنم.
زوج جوان با خوشحالی فراوان از کشیش تشکرکردند.
قبل از این که کشیش اون جا رو ترک کنه ..بازگشت و گفت: من مطمئنم که همه چیز با خوبی و خوشی حل میشه و شما حتما صاحبفرزند خواهید شد...
اقامت من در شهر رم حدود 15 سال به طولخواهد انجامید. ولی قول میدم وقتی برگشتم حتما به دیدن شما بیام.
15 سال گذشت و کشیش دوباره به شهر شباز گشت .
یه نیمروز تابستان که توی اتاقش در کلیسا استراحت میکرد یادش افتادبه قولی که 15 سال
پیش به اون زوج جوان داده بود و تصمیم گرفت یه سری به اونا بزنه پس به طرف خونه اونا بهراه افتاد. و رسید به محل اقامت اون زوجی که سال ها پیش با اون مشورت کرده بودند. زنگ در را به صدا در آورد .
صدای جیغ و فریاد و گریه چند تا بچه تمام فضا رو پر کرده بود ..خوشحال شد و فهمید که بالاخره دعاهای این زوج استجابت شده و اونا صاحب فرزند شده اند .
وقتی وارد خونه شد بیشتر از یه دوجین بچه رو دید که دارن از سر و کول همدیگه بالا میرن وهمه جا رو گذاشتن رو سرشون
و وسط اون شلوغی و هرج و مرج هم مامانشون ایستاده بود.
کشیش گفت: فرزندم میبینم که دعاهاتون مستجاب شده حالا به من بگو شوهرتون کجاست تا به اون هم به خاطر این معجزه تبریک بگم
زن مایوسانه جواب داد: اون نیست، همین الان خونه رو به مقصد رم ترک کرد
کشیش پرسید: شهر رم؟؟؟آخه واسه چی رفته رم؟؟
رفته تا اون شمعی رو که شما واسه استجابت دعای ما روشن کردین... خاموشش کنه
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
با نسیم خانوم که قبلا چاق سلامتی کرده م!!با شما بودم:D

بحث رو عوض نکن!!جمله رو بگو ببینم تا چه حد معتادی؟!:w00:

نظر مثبتمون خوبه!!

سلااااااام ملودی جونم ....چند تا خل ...اها نه ..چیز گل هستیم در کنار هم!!!
:lol:

هلم نکن ای بابا هر کار میکنم نمیتونم بگم ش ش ش ش ش ش ش شلام نمیشه چه کار کنم؟
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلااااااام ملودی جونم ....چند تا خل ...اها نه ..چیز گل هستیم در کنار هم!!!
:lol:
سلام
و شب بخير:gol:

سلام ملودي خانم
خوبي؟


امان از رفيق بد
البته زغال خوبم بي تاثير نبود
امان از زغال خوب
سلام
تو هم؟
زغال خوب آره؟
آخ جون آرام بيا يه دوره ترك دسته جمعي مي تونيم واسه پسراي كرسي بذاريم:w15:
 

Similar threads

بالا