به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خاک و خدا و عشق... و انسان شروع شد
آغاز می شدیم که پایان شروع شد
در ذهنمان خیال پریدن جوانه زد
گندم بهانه بود و عصیان شروع شد
محکوم می شدیم به حبس ابد همه
فصل عذاب و غربت انسان شروع شد
انسان مچاله می شد و در ذهن خسته اش
گندم دوباره رُست! غم نان شروع شد.....
 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

EH_S

عضو جدید
وای بر من
در چه دست و پا میزنم
مدام پایین تر میروم
من خودم را می فریبم
ای کاش از این خواب بر خیزم
حتی برای لحظه ای

و امید زنده است
همیشه راهی ......
 

comudf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دردم از يار است و درمان نيز هم/دل فداي اوشد و جان نيز هم
ياد باد آن كو به قصد جان ما / زلف را بشكست و پيمان نيز هم
حافظ
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت ما را غم بی همنفسی
تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدارشدند
قدر آینه بدانیم چون هست
نه در آن وقت که اقبال شکست
 

comudf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مرا با خود کن و بی خود که بی خود با تو ام یارا
ز دریـــــای غــــم عشقت بنوشان قطره ای ما را
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزي از روزها و شبي از شبها، خواهم افتاد و خواهم مُرد. اما مي خواهم هر چه بيشتر بروم، تا هر چه دورتر بيفتم، تا هر چه ديرتر بيفتم . هر چه ديرتر و دورتر بميرم. نمي خواهم حتي يک گام يا يک لحظه، بيش از آنکه مي توانستم بروم و بمانم، افتاده باشم و جان داده باشم . همين
 

comudf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بــه خاک مقدمت گر سجده می دارم خدا داند
هــــمــــــــی بینم در آن آیینه راه عرش اعلی را
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی و
از نهایت شب حرف می زنم
اگر به خانه من امدی
برای من ای مهربان چراغ بیار
و یک دریچه که از ان
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
 

valkano سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
حس دنيا نردبان اين حهان
حس ديني نردبان اسمان

صحت اين حس بجوييد از حبيب
صحت ان حس بجوييد از حبيب

صحت اين حس معموري تن
صحت ان حس ز تخريب بدن
 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
از تهی سرشار

جویبار لحظه ها جاری ست

چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب ، واندر آب بیند سنگ

دوستان و دشمنان را می شناسم من
 

comudf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
يار با ماست چه حاجت كه زيات طلبيم / دولت صحبت آن مونس جان مارا بس
 

comudf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
و دریا باش و کشتی را بر انداز
تو عالم باش و عالم را رها کن
خمش زان نوع کوته کن سخن را
که الله گو و اعلم را رها کن
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا کی در انتظار قیامت توان نشست
برخیز تا هزار قیامت بپا کنی
شکرانه که شاه نکویان شدی به حسن
می باید التفات به حال گدا کنی
 
  • Like
واکنش ها: cute

ghisoo_tala

عضو جدید
دلت شاد و لبت خندان بماند " برایت عمر جاویدان بماند " خدا را میدهم سوگند بر عشق " هرآن خواهی برایت آن بماند " بپایت ثروتی افزون بریزد " که چشم دشمنت حیران بماند " تنت سالم سرایت سبز باشد " برایت زندگی آسان بماند :gol:
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
حیدر بابا دنیا یالان دنیا دی
سلیمانان نوحان قالان دنیا دی
هر کیمیسه هر نه وریب البدی
افلاتونان بیر قورو اد قالبدی
 

valkano سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
خيزو در كاسه سر اب طربناك انداز
پيشتر از انكه شود كاسه سر خاك انداز
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان این است و دیگرگون نخواهد شد
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت
مگر آه سحر خیزان سوی گردون نخواهد شد
 

Similar threads

بالا