به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

mohammad m

عضو جدید
كاش مي شد سرزمين عشق را
در ميان گامها تقسيم كرد
كاش مي شد با نگاه شاپرك
عشق را بر آسمان تفهيم كرد
كاش مي شد با دو چشم عاطفه
قلب سرد آسمان را ناز كرد
كاش مي شد با پري از برگ ياس
تا طلوع سرخ گل پرواز كرد
كاش ميشد با نسيمشامگاه
برگ زرد ياس ها را رنگ كرد
كاش مي شد با خزان قلبها
مثل دشمن عاشقانه جنگ كرد
كاش ميشد در سكوت دشت شب
ناله غمگين باران را شنيد
بعد دست قطره هايش را گرفت
تا بهار آرزو ها پر كشيد
كاش مي شد مثل يك حس لطيف
لا به لاي آسمان پر نور شد
كاش ميشد چادر شب را كشيد
از نقاب شوم ظلمت دور شد
كاش مي شد از ميان ژاله ها
جرعه اي از مهرباني را چشيد
در جواب خوبها جان هديه داد
سختي و نامهرباني را نديد
كاش ميشد با محبت خانه ساخت
يك اطاقش را به مرواريد داد
اينم تقديم به همه ي بچه هاي گل اين باشگاه:gol:
 

مهندس کوچیکه

عضو جدید
گفته بودی که چرا محوتماشای منی
آنچنان مات که یک دم مژه برهم نزنی
مژه بر هم نزنم تاکه زدستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگي ، عشق ، گذر كردن از اين روزاي سرد
مردن خاطره هاي تلخ ديروز و به جاش يه عالمه لحظه گرم
همه يه بهونه قشنگ مي خواد
تو، آره اون بهونه اي ، اون بهونه قشنگ
واسه گم كردن هر چي خاطره است
كه تو ذهن خاكي يه آدم خسته ازعشق ، شده آخر يه رنج
تو ، آره اون بهونه اي
يه بهونه واسه فرار از عشقي نه سياه و نه سپيد
يه بهونه واسه بودن ، نبودن ، واسه مردن و خلا
واسه پيدا كردن يه لحظه گرم توي اين زندگي سرد
واسه موندن توي اين حس قشنگ
تو ، آره اون بهونه اي
اون بهونه قشنگ

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دو شاخه نرگست ای یار دلبند
چه خوش عطری درین ایوان پراکند
اگر صد گونه غم داری چو نرگس

به روی زندگی لبخند لبخند
گل نارنج و تنگآب و ماهی
صفای آسمان صبحگاهی
بیا تا عیدی از حافظ بگیریم
که از او می ستانی هرچه خواهی
سحر دیدم درخت ارغوانی
کشیده سر به بام خسته جانی
بهارت خوش که فکر دیگرانی
سری از بوی گلها مست داری
کتاب و ساغری در دست داری
دلی هم اگر خوشنود کردی
به گیتی هرچه شادی هست داری
چمن دلکش زمین خرم هوا تر
نشستن پای گندمزار خوشتر
امید تازه را دریاب و دریاب
غم دیرینه را بگذار و بگذر
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
بی تو طوفان زده دشت جنونم
صیدافتاده به خونم
تو چه‌سان می‌گذری غافل از اندوه درونم؟
بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
بی من از شهر سفر کردی و رفتی قطره‌ای اشک درخشید به چشمان سیاهم تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم تو ندیدی...
نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی چون در خانه ببستم،
دگر از پا نشستم
گوئیا زلزله آمد، گوئیا خانه فروریخت سر من بی تو من در همه شهر غریبم بی تو، کس نشنود ازاین دل بشکسته صدائیبر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی تو همه بود و نبودی تو همه شعر و سرودی
چه گریزی ز بر من
که ز کوی‌ات نگریزم
گر بمیرم ز غم دل
به تو هرگز نستیزم
من و یک لحظه جدایی؟
نتوانم، نتوانم
بی تو من زنده نمانم
 
آخرین ویرایش:

amator-2

عضو جدید
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]شانه ات مجاب ام می کند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در بستری که عشق[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]تشنه گی ست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]زلال شانه های ات[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]هم چنان ام عطش می دهد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در بستری که عشق[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مجاب اش کرده است[/FONT][FONT=&quot].[/FONT]
 

mohammad m

عضو جدید
اين روزا فرصت دلا براي عاشقي كمه
زخماي بي ستاره ها تشنه ياس مرهمه
اين روزا اشك مون فقط چاره ي بي قراريه
تنها پناه آدما عكساي يادگاريه
اين روزا فصل غربت عشق و يبدهاي مجنونه
بغضاي كال باغچه منتظر يه بارونه
اين روزا دوستاي خوبم همديگر رو گم ميكنن
دلاي پاك و ساده رو فداي مردم ميكنن
اين روزا آدما كمن پشت نقاب پنجره
كمتر ميبيني كسي رو كه تا ابد منتظره
مردم ما به همديگه فقط زود عادت مي كنن
حقا كه بي وفايي رو خوب هم رعايت ميكنن
درسته كه اينجا همه پاييزا رو دوست ندارن
پاييز كه از راه ميرسه پا روي برگاش مي ذارن
اما شايد تو زندگي يه بغض خيس و كال دارن
چند تا غم و يه غصه و آرزوي محال دارن
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در چند هزار سال ميشود عاشق بود

[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شيفتگي ات را از ياد نمي برم

[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تاج گلي بر شانه هايم بگذار

[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]كبوترانم

[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هر صبح نامت را پرواز ميدهند

[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گوش كن

[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]كلمه ها را به سوي تو ميفرستم

[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]به هزار هزار رنگ

[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با عاشقانه ترين فرياد

[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]فراموش نكن

[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در يك چهار راه خاكستري

[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بي انتظار نشسته ام[/FONT]
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نشست و دفتر دل را به نامتان وا کرد
برای از تو سرودن بهانه پیدا کرد

قلم به دست گرفت و تمام دردش را
به روی صفحه ی کاغذ؛ هجا هجا جا کرد

گناه رانده شدن را به پای سیب نوشت
و هر چه وسوسه را نیز نذر حوّا کرد

کمی به حال خودش گریه اش گرفت و بعد
دو دست تب زده اش را به سمت دریا کرد

دوباره یوسف زیبای داستان ترنج
میان دخترکان قبیله غوغا کرد

تو از کدام در ناگشوده می آیی
کجای کوچه تو را می شود تماشا کرد؟

بپیچ در من و من را دوباره آتش زن
که چشم های تو شوری عجیب بر پا کرد
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا تو با منی زمانه با من است
بخت و کام جاودانه با من است
تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با من است
یاد دلنشینت ای امید جان
هر کجا روم روانه با من است
ناز نوشخند صبح اگر توراست
شور گریه ی شبانه با من است
برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست
رقص و مستی و ترانه با من است
گفتمش مراد من به خنده گفت
لابه از تو و بهانه با من است
گفتمش من آن سمند سرکشم
خنده زد که تازیانه با من است
هر کسش گرفته دامن نیاز
ناز چشمش این میانه با من است
خواب نازت ای پری ز سر پرید
شب خوشت که شب فسانه با من است
 

mehrdad67

عضو جدید
جهد را بسیار کن ، عمر اندکی است :gol: کار را نیکو گزین ، فرصت یکی است :heart: کاردانان چو رفو آموختند :gol: پاره های وقت را بر هم دوختند :heart: عمر را باید رفو با کار کرد :gol: وقت کم را با هنر بسیار کرد :heart: گر چه اندر دیده و دل نور نیست :gol: تانفس باقی است ، تن معذور نیست:heart:
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شب شهابي، شب شتابي، شب شبانه تو
من و درنگي كه مي‌گريزد به عاشقانه تو

مني كه سالي، پي مجالي، به جاي آن‌همه وقت
نشستم و شاعري نكردم، بر آستانه تو

اگر نمي‌شد كه سر نمي‌شد شكسته‌بستگي‌ام
گشوده‌بالم، پر خيالم به روي شانه تو

خوشا نگاهي كه گاهگاهي در اين اسيري محض
قرار باشد، شكار باشد در آسمانه تو

اشاره‌ها نه، ستاره‌ها نه، شب شهابي نه
بهانه‌اي شاعرم نكرده‌ست جز بهانه تو
 

mohammad m

عضو جدید
گریه کردم اشک بر داغ دلم مرهم نشد
ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد
بر گلستان گل بسیار بوییدم ولی
از هزاران گل گلی مثل تو پیدا نشد
:gol:
 

monamona

عضو جدید
شب از جنگ شعله ها می گذشت ؛
حریق خزان بود و تاراج باد .
من آهسته ، در دود شب رو نهفتم
و در گوش برگی که خاموش خاموش می سوخت ،
گفتم :
مسوز این چنین گرم در خود مسوز!
مپیچ این چنین تلخ بر خود ،مپیچ
که گر دست بیداد تقدیر کور
تو را می دواند به دنبال باد
مرا می دواند به دنبال هیچ!
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
اگه يه روز بري سفر بري ز پيشم بي خبر
اسير روياها ميشمدوباره باز تنها ميشم

به شب ميگم پيشم بمونه به باد ميگم تا صبح بخونه
بخونه از ديار ياري چرا ميري تنهام ميذاري

اگه فراموشم كني ترك آغوشم كني
پرنده دريا ميشم تو چنگ موج رها ميشم

به دل ميگم خاموش بمونه ميرم كه هر كسي بدونه
ميرم به سوي اون دياري كه توش منو تنها نذاري
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من گلی داشتم که عشقش پاک بود

گیسوانش مخمل افلاک بود
من گلم را در کنارم داشتم
نک که از کف داده ام دانم چه بود
من کنون گشتم گدای صورتش
صیرتش عشقش کلامش از جه بود
تا بیابم من گل کف داده ام
دل زدنیا می برم با هر چه بود ... :heart::heart:
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خوبه با تو زير بارون با اقاقي ها شكفتن
خوبه با تو پر گرفتن از روزاي آبي گفتن

تو همون هواي بكري كه هميشه آرزومه
تو شكوه جاده هايي كه دليل جستجومه

دستامو بگير ويه شب با خودت ببر از اينجا
من مسافر غريبم راهي ام راهي فردا

آسمون تازه اي تو توي خلوت شبونه
بي تو روزا سرد وابري بي تو اين دل نمي خونه

تو كجايي اي صميمي كه دل من بيقراره
مثل خواب كودكي ها پر از روياي بهاره
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادت نره دوست دارم
خیلی دلم تنگه برات


دار و ندارم رو بگیر
مال خودت ، مال چشات

خورشید و بردار و بیا
آفتابی شو به خاطرم

قرارمون یادت نره
دیر نكنی ، منتظرم

قرارمون یادت نره
دوستت دارم یادت نره

قرارمون یادت نره
دوست دارم یادت نره

قرارمون ساعت عشق
كنارِ دلشوره زدن

كنار دلواپسی و
ترس یه وقت نیومدن

عاشقم و عاشقِ تو
از همه دیوونه ترم

قرارمون یادت نره
دیر نكنی منتظرم

قرارمون یادت نره
دوستت دارم یادت نره

قرارمون كنارِ گل
كه سر به زیرِ عطر توست

تو چین چینِ دامنی كه
هزار تا بغض رو میشه شست

خورشید و بردار و بیار
آفتابی شو به خاطرم


قرارمون یادت نره
دیر نكنی منتظرم

یادت نره دوست دارم
خیلی دلم تنگه برات

دار و ندارم رو بگیر
مال خودت ، مال چشات

قرارمون یادت نره
دوست دارم یادت نره

قرارمون یادت نره
دوست دارم یادت نره

قرارمون یادت نره
دوست دارم یادت نره

تقديم به YAGHOT SEFID


 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دلم گيرد هر زمان بهانه تو
سرم دارد شور جاوندانه تو
روي دل بود سوي آستانه تو
بايد رفت در ميان تيرگيها
گشايد پر روح من به شور و غوغا
رو كند چو مرغ وحشي سوي خانه تو
 

mohammad m

عضو جدید
سلام بهونه قشنگ من براي زندگي
آره باز منم همون ديوونه ي هميشگي
فداي مهربونيات چه مكني با سرنوشت
دلم برات تنگ شده بود اين نامه رو واست نوشت
حال من رو اگه بخواي رنگ گلاي قاليه
جاي نگاهت بد جوري تو صحن چشمام خاليه
ابرا همه پيش منن اينجا هوا پر از غمه
از غصه هام هر چي بگم جون خودت بازم كمه
ديشب دلم گرفته بود رفتم كنار آسمون
فرياد زدم يا تو بيا يا من و پيشت برسون
فداي تو! نمي دوني بي تو چه دردي كشيدم
حقيقت رو واست بگم به آخر خط رسيدم
رفتي و من تنها شدم با غصه هاي زندگي
قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگي
نمي دوني چه قدر دلم تنگه براي ديدنت
براي مهربونيات نوازشات بوسيدنت
به خاطرت مونده يكي هميشه چشم به راهته
يه قلب تنها و كبود هلاك يه نگاهته
من مي دونم همين روزا عشق من از يادت ميره
بعدش خبر ميدن بيا كه داره دوستت ميميره
روزات بلنده يا كوتاه دوست شدي اونجا با كسي
بيشتر از اين من و نذار تو غصه و دلواپسي
يه وقت من و گم نكني تو دود اون شهر غريب
يه سرزمين غربته با صد نيرنگ و فريب
فداي تو يه وقت شبا بي خوابي خستت نكنه
غم غريبي عزيزم زرد و شكستت نكنه
چادر شب لطيف تو از روت شبا پس نزني
تنگ بلور آب تو يه وقت ناغافل نشكني
اگه واست زحمتي نيست بر سر عهد مون بمون
منم تو رو سپردم دست خداي مهربون
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
عشق مانندِ هواست

همه جا موجود است

تو نفسهایت را قدری جانانه بکش



**مجتبی کاشانی**
 

armstrong

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
پریشان کن سر زلف سیاهت, شانه اش با من
سیه زنجیـر گیسـو باز کن, دیوانـه اش با من

که میگوید که مِی, نتوان زدن بی جام و پیمانه
شـراب از لعل گلگونت بده, پِِیمانه اش با من

مگـر نشنیده ای گنجینـه در ویرانـه جـا دارد
عیان کن گنج حُسنت ای پری, ویرانه اش با من

ز سـوز عشق لیـلی در جهان مجنون شد افسانه
تو مجنون ساز از عشقت مرا, افسانه اش بامن

بگفتم صیـد کردی مرغ دل نـیکـو نگهدارش
سر زلفش نشانم داد و گفتـا, لانه اش با من

ز تـرک مِی,اگر رنجید از من پیـر میخانـه
نمودم توبه زین پس رونق میخانه اش با من

مگو شمع رخ مه پیکـران پـروانـه ها دارد
تو شمع روی خود بنما بُتا،پروانه اش با من
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
گر عــارف حــق بيـني چشم از همه بر هم زن

چون دل به يكي دادي ، آتش به دو عالم زن


هـم چشــم تمـاشــا را بـر روي نكــو بگشــا

هــم دســت تمنــا را بر گيســوي پرخم زن


گر تكيـه دهـي وقتــي ، بر تخــت سليمـان ده

ور پنجــه زنـي روزي ، در پنـجـه رستـم زن


گر دردي از او بردي صد خنده به درمان كن

ور زخمي از او خوردي صد طعنه به مرهم زن


گر همــدمــي او را ، پـيـوســتــه طمــع داري

هم اشـــك پيـــاپي ريز ، هم آه دمــادم زن
 

Similar threads

بالا