بهاييت، تاريخچه، اعتقادات + خاطرات نجات يافتگان

[آسمان ابری]

به به...
چه جالب....
چند ماه پيش من اومدم عضو شدم. 4 تاپست دادم كه همون موقع حذفش كردن. چون تكراري بود.
منم عقده اي شدم هنوز صفري موندم.
حالا اومدم تو اين تاپيك ميبينم يه كاربر اومده هر چرت و پرتي دلش خواسته گفته كسي هم هيچي بش نميگه.
عراقي چي هي ميبافي بهم؟
پستاي ديگتم خوندم.خيلي دم از خرد ميزني.
جاي تو بودم به جاي اينكه بيام اينجا بچه هاي مردم رو از راه بدر كنم ميرفتم يه كم با خودم خلوت ميكردم.
در مورر افسانه همزيستي مسالمت اميز كه گفتي سياسيه همب ايد خدمتت عرض كنم من توي يه شهر كوچيك كه خبري از سياست و اين حرفا نبود مشاهده كردم.
شهري كه درس ميخوندم. تو خيابوني كه خوابگامون بود. يه مسجد بود. كمتراز 500 مترپايين تر تو خيابون جنبي يه كليسا. اون خيابون يه اسم مسحي هم داشت. خيابان نيسانيان. كه محله ارمنيها بود.
حتي من و دوستام يه بار رفتيم در كليسا كه بريم تو ببينيم. اما چون تعطيل بود رامون ندادن.
بعد ها دوستاي ديگمون رفتن.
در مورد اهل تسنن هم كه تو خوابگاه زياد بودن بچه هاي سني كه به خوبي و خوشي با بچه هاي ديگه زندگي ميكردن و بعضيهاشون صميمي ترين دوستاي هم بودن.
پس هي نگيد افسانه. كه من اين افسانه ها رو به چشم ديدم.

 

[araghi]

قرار نيست كسي به خود اجازه دهد كه كسي را از راه بدر كند اينجا هر فرهيخته اي نظر خودش رو مينويسه و نظرات هيچكس هم يقينا كامل نيست بعبارتي جمع نظريات است كه ممكنست بتواند تاپيكي را كامل كند :
اينهايي كه اينجا نوشته شده اند چرت و پرت نيستند اينها اراي اعضاي اين انجمن است ،اطلاعات انهاست كه ممكنست نادرست باشند لذا استفاده از واژگاني مثل چرت و پرت استدلالات خودتان را زير سوال ميبرد بنابر اين شايسته است بخوانيد و نظرتان را بنويسيد بعبارتي ابتدا بايد روش ديالوگ خردمندانه را آموخت .
خرد نگهدارت

به به...
چه جالب....
چند ماه پيش من اومدم عضو شدم. 4 تاپست دادم كه همون موقع حذفش كردن. چون تكراري بود.
منم عقده اي شدم هنوز صفري موندم.
حالا اومدم تو اين تاپيك ميبينم يه كاربر اومده هر چرت و پرتي دلش خواسته گفته كسي هم هيچي بش نميگه.
عراقي چي هي ميبافي بهم؟
پستاي ديگتم خوندم.خيلي دم از خرد ميزني.
جاي تو بودم به جاي اينكه بيام اينجا بچه هاي مردم رو از راه بدر كنم ميرفتم يه كم با خودم خلوت ميكردم.
در مورر افسانه همزيستي مسالمت اميز كه گفتي سياسيه همب ايد خدمتت عرض كنم من توي يه شهر كوچيك كه خبري از سياست و اين حرفا نبود مشاهده كردم.
شهري كه درس ميخوندم. تو خيابوني كه خوابگامون بود. يه مسجد بود. كمتراز 500 مترپايين تر تو خيابون جنبي يه كليسا. اون خيابون يه اسم مسحي هم داشت. خيابان نيسانيان. كه محله ارمنيها بود.
حتي من و دوستام يه بار رفتيم در كليسا كه بريم تو ببينيم. اما چون تعطيل بود رامون ندادن.
بعد ها دوستاي ديگمون رفتن.
در مورد اهل تسنن هم كه تو خوابگاه زياد بودن بچه هاي سني كه به خوبي و خوشي با بچه هاي ديگه زندگي ميكردن و بعضيهاشون صميمي ترين دوستاي هم بودن.
پس هي نگيد افسانه. كه من اين افسانه ها رو به چشم ديدم.

 

[nahid9]

بهتره قبل از قلم فرسایی و کپی از نوشته هایی که عموما مقرضانه و یک طرفه وبا تعصب خشک

عنوان میشه !!! کمی مطالعه کنید بعد بفکر پستش باشید. یا حداقل خودتان از کتب تاریخی که منبع معتبری دارند استفاده

کنید. بنظرم نسل جوان که اکثرا تحصیلکرده هستند باید از جهل و جهالت که منشاء اعتقادتی کور

داره پرهیز کرده و تحری حقیقت کنند نه پیروی کوررکورانه . موفق باشید