برترین تحقیقات پزشکی در سال 2014

Foster.nicely

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام خدمت همه دوستان عزيزم:gol: برخي از مقالات منتشرشده در سال 2014 شروع به تغيير دادن روش‌هاي باليني ما کردند که مي‌تواند در آينده تبعات مهمي داشته باشد. فهرست کردن تمام آنها امکان‌پذير نيست، ولي در زير 10 عنوان برتر را از اين موارد به پيشنهاد متخصصان Medscape در زمينه‌هاي تخصصي مختلف مشاهده مي‌کنيد.

اغلب در اين موارد تعداد بسيار زيادي از نظرات و اطلاعات وجود دارد که نشان‌دهنده اهميت اين عناوين است. در نتيجه در مواردي که چندين مقاله مهم در يک موضوع آمده‌اند، جمع‌بندي انجام گرفته است.



برگرفته از تحقيقات آقاي دكتر علي بهشتي
 
آخرین ویرایش:

Foster.nicely

عضو جدید
کاربر ممتاز
LDL هرچه کمتر، بهتر:

برپايه شواهدي که از کارآزمايي‌هاي استاتين در دست است، کم کردن کلسترول ليپوپروتئين با تراکم پائين (LDL) تبديل به روشي فراگير در پيش‌گيري از بيماري‌هاي قلبي-عروقي شده است. نتايج کارآزمايي بين‌المللي ويتريون (IMPROVE-IT) که در همايش سالانه انجمن قلب آمريکا (AHA) در ماه نوامبر ارائه شد، براي اولين‌بار نشان داد اضافه کردن عاملي غيراستاتيني (ازتيميب) به رژيم درماني استاتين مي‌تواند فوايد قابل ملاحظه‌اي داشته باشد. همچنين اين کارآزمايي مجددا فرضيه LDL را يعني «کمتر بهتر است» تأييد کرد که پيشنهاد مي‌کند، کاهش LDL به کمتر از مقاديري که قبلا پيش‌بيني مي‌شد (کمتر از 70 ميلي‌گرم در دسي‌ليتر براي بيشتر بيماران) خطرات قلبي-عروقي را بازهم کمتر مي‌کند.


مطالعه IMPROVE-IT براي 18144 بيمار بالاتر از 50 سال که به طور اتفاقي انتخاب شده و به دليل سندرم کرونري حاد (ACS) بستري شده بودند، سيمواستاتين 40 ميلي‌گرم يا سيمواستاتين 40 ميلي‌گرم در ترکيب با دوز ثابت ازتيميب 10 ميلي‌گرم تجويز کرد. نتايج به دست آمده حاکي از سطح LDL 5/69 ميلي‌گرم بر دسي‌ليتر با سيمواستاتين و 7/53 ميلي‌گرم بر دسي‌ليتر با سيمواستاتين/ازتيميب بود. پس از 7 سال پيگيري، ميزان بروز مرگ قلبي عروقي، حملات قلبي غيرکشنده، سکته مغزي غيرکشنده، بستري مجدد به خاطر درد قفسه سينه و يا ريوسکولاريزاسيون عروق کرونر از رقم 7/34 درصد براي سيمواستاتين به رقم 7/32 درصد براي سيمواستستين/ازتيميب رسيد (P=0.016).

محققين پيشنهاد کردند که در حال حاضر حداقل براي بيماران ACS سطح متوسط LDL نزديک به 50 ميلي‌گرم در دسي‌ليتر مي‌تواند مناسب ارزيابي شود. با اين حال همان‌طور که محققين اشاره کردند، ازتيميب احتمالا تنها يا بهترين راه حصول اين نتيجه نيست. اين پيشنهاد همچنين باعث سردرگمي نيز شد، چرا که متون راهنماي کالج آمريکايي کارديولوژي (ACC) و AHA براي کاهش خطر قلبي-عروقي ديگر توصيه به درمان کلسترول تا سطح مشخصي نمي‌کنند و به جاي آن پيشنهاد مي‌کنند براي بيماراني که تصور مي‌شود در خطر بالا هستند، درمان با استاتين با شدت مناسبي پيگيري شود.
 

Foster.nicely

عضو جدید
کاربر ممتاز
ويتامين D و مرگ‌ومير:

در سال 2014 اطلاعات بيشتري از متاآناليزها در مورد رابطه احتمالي بين سطح خوني پايين 25-هيدروکسي ويتامين D و افزايش خطر مرگ‌ومير و نيز اثر مکمل‌هاي ويتامين D3 در کاهش اين خطر ارائه شد. آناليز اطلاعات مربوط به 95 مطالعه نشان داد که کمبود ويتامين D (25-هيدروکسي ويتامين D کمتر از 30 نانوگرم در ميلي‌ليتر) با افزايش 35درصدي خطر مرگ‌ومير بر اثر بيماري قلبي-عروقي، 14 درصدي بر اثر سرطان، 30 درصدي بر اثر مرگ به‌دليلي غير از مشکل قلبي و سرطان و 35 درصدي براي خطر کلي مرگ‌ومير مرتبط است. مکمل‌هاي ويتامين D3 خطر کلي مرگ‌ومير را به نحو قابل‌توجهي (11 درصد) کاهش دادند. يک آناليز ديگر از 32 مطالعه گزارش کرد که خطر کلي از بيشترين مقدار 25-هيدروکسي ويتامين D (بيش از 30 نانوگرم در ميلي‌ليتر) تا کمترين مقدار آن (0-9/0 نانوگرم در ميلي‌ليتر) دو برابر مي‌شود.


مطالعه سومي، اطلاعات 26018 مرد و زن بين سنين 50 تا 79 سال را از کنسرسيوم سلامتي و کهنسالي، شبکه بيماران در اروپا و ايالات متحده (CHANCES) و مطالعه ملي سلامت و تغذيه ايالات متحده
(NHANES III) آناليز کرد. اين مطالعه دريافت که کمترين مقدار 25-هيدروکسي ويتامين D با مرگ‌ومير کلي و مرگ‌ومير قلبي-عروقي و نيز مرگ‌ومير ناشي ار سرطان در ارتباط است. در يک مطالعه جامع اين نتيجه به دست آمد که استفاده از مکمل ويتامين D3 در بزرگسالان سالم، مي‌تواند نرخ مرگ‌ومير را کاهش دهد.


علي‌رغم شواهدي که تا به امروز به دست آمده، کارگروه خدمات پيشگيرانه ايالات متحده (USPSTF) آخرين توصيه‌هاي خود را منتشر و اظهار داشت که شواهد جاري براي ارزيابي مزايا ومعايب غربالگري براي کمبود ويتامين D در بزرگسالان بي‌علامت کافي نيست. تقريبا تمام متخصصان بر اين اعتقادند که اطلاعات نهايي مربوط به مطالعاتي که در حال حاضر در حال انجام هستند، از قبيل VITAL ،CAPS و VIDAL، قبل از آنکه غربالگري و مصرف مکمل‌ها به طور گسترده توصيه شوند، مورد نياز هستند.
 

Foster.nicely

عضو جدید
کاربر ممتاز
تستوسترون و حمله قلبي:

تستوسترون درماني در همه دنيا با فرمولاسيون‌هاي مختلف از قبيل چسب، ژل، کرم، قرص و آمپول در دسترس است. انديکاسيون آن هيپوگناديسم است و نبايد براي افزايش دادن سطح تستوسترون در مردان سالم استفاده شود. استفاده از آن به خطر قلبي-عروقي مربوط دانسته شده که امسال هم توسط سازمان غذا و داروي آمريکا (FDA) و هم توسط آژانس دارويي اروپا (EMA) به آن اشاره شد.

چندين مطالعه افزايش احتمالي خطر بيماري‌هاي قلبي-عروقي را در مرداني که با تستوسترون درمان مي‌شدند، خصوصا سکته قلبي در مرداني که داراي سابقه بيماري قلبي بودند، پيشنهاد کردند. در ماه نوامبر آژانس دارويي اروپا اعلام کرد کميته ارزيابي ريسک و مراقبت دارويي (PRAC) آن مؤسسه نتيجه گرفته که «شواهد متقني مبني بر افزايش خطر مشکلات قلبي در مردان مبتلا به هيپوگناديسم که با تستوسترون درمان مي‌شوند، وجود ندارد.» اين نتيجه توسط اتحاديه اروپايي تنظيم بدن نيز به دست آمده بود.

با در نظر گرفتن تمام اطلاعات، PRAC اشاره کرد «نتيجه‌گيري افزايش خطر قلبي-عروقي پس از استفاده از تستوسترون در حال حاضر غيرقابل اطمينان است.» PRAC همچنين اشاره کرد که خود عارضه کمبود تستوسترون مي‌تواند منجر به افزايش خطر مشکلات قلبي-عروقي شود. با اين حال PRAC پيشنهاد به‌روزرساني اطلاعات اين محصول را مطرح کرد تا هشدارهاي لازم راجع به عوارض در افرادي که احتمالا با افزايش خطر مشکلات قلبي مواجه هستند (بيماراني با نارسايي شديد قلبي، کبدي و کليوي، بيماران ايسکميک قلبي و بيماران پرفشاري قبلي خون) در اطلاعات محصول گنجانده شوند.

در ماه سپتامبر هيئت نظارت سازمان غذا و داروي آمريکا نتوانست به يک نتيجه مشخص دست يابد که آيا درمان با تستوسترون خطر حمله جدي قلبي-عروقي را افزايش مي‌دهد يا نه، ولي رأي به نياز به مطالعات بيشتر روي ايمني اين محصول در بين جمعيت مسن دچار هايپوگناديسم داد. قبل از اين در سال جاري سازمان غذا و داروي آمريکا دستور داده بود که تمام محصولات تستوسترون مي‌بايست هشداري راجع به خطر بالقوه ترومبوآمبولي وريدي داشته باشند. هم سازمان غذا و داروي آمريکا و هم آژانس دارويي اروپا به بررسي گزارش‌هاي مربوط به بيماري‌هاي قلبي-عروقي و نيز مطالعات جاري از قبيل کارآزمايي تستوسترون (TTrial) که نتايج آن به زودي در دسترس قرار خواهد گرفت، ادامه مي‌دهند.
 

Foster.nicely

عضو جدید
کاربر ممتاز
درمان عفونت مزمن با ويروس هپاتيت C:

در ماه اکتبر سازمان غذا و داروي آمريکا اولين ترکيب قرصي را براي درمان عفونت مزمن با ويروس هپاتيت Cر (HCV) ژنوتيپ 1 (رايج‌ترين زيررده HCV در ايالات متحده) به نام هاروني تأييد کرد. اين دارو از دو عامل خوراکي با اثر مستقيم روي ويروس تشکيل مي‌شود: يک نوکلئوتيد آنالوگ مهارکننده پلي‌مراز NS5B به نام سفسبووير (400 ميلي‌گرم) و يک مهارکننده NS5A به نام لديپسوير (90 ميلي‌گرم). اين اولين رژيم درماني مورد تأييد است که نياز به درمان همزمان با اينترفرون يا ريباويرين ندارد. لديپسوير سومين داروي تأييد شده براي درمان عفونت مزمن HCV توسط سازمان غذا و داروي آمريکا طي 12 ماه گذشته پس از سيمپروير و سفسبوير است.

تأييد لديپسوير/سفسبووير توسط داده‌هاي مربوط به مطالعات 3 فازي (ION-1, ION-2, ION-3) حمايت شد. اين مطالعات درمان 8، 12 و 24 هفته‌اي را با يا بدون ريباويرين در بين نزديک به 2000 بيمار مبتلا به عفونت HCV-1 بررسي کردند. در کل، اين مطالعات شامل بيماران با يا بدون سيروز و بيماراني که تا به حال درماني دريافت نکرده بودند و نيز بيماراني که از درمان قبلي بر پايه اينترفرون (شامل رژيم‌هاي مهارکننده پروتئاز HCV) نتيجه نگرفته بودند، مي‌شد.

نقطه انتهايي هرکدام از اين مطالعات پاسخ ويروسي تثبيت شده (HCV غيرقابل کشف) 12 هفته پس ازکامل کردن درمان (SVR12) بود که در اين صورت بيماري درمان شده تلقي مي‌شد. بيماران در سه کارآزمايي که رژيم‌هاي فاقد ريباويرين دريافت کرده بودند (n = 863) به SVR12 برابر با 94-99 درصد دست يافتند. ريباويرين پاسخ به درمان را بيشتر نکرد. عوارض جانبي به حداقل خود رسيد و تبعات بعدي کمتري در رژيم‌هاي فاقد ريباويرين ديده شد. معمول‌ترين عارضه جانبي در بين بيماراني که با لديپسوير/سفسبووير درمان شده بودند (بيش از 5 درصد) شامل خستگي، سردرد، تهوع، اسهال و بي‌خوابي بود.

اميدواري براي درمان قطعي HCV توقعات را بالا برده، ولي هزينه‌هاي بالاي تمام داروهاي جديد همچنين باعث ايجاد نگراني‌هايي درباره اثرات آن روي هزينه‌هاي شرکت‌هاي بيمه پزشکي و محدوديت بوجه درماني کشورها شده است. بدون اشاره به هزينه‌ها، راهنماهاي جديد انجمن مطالعه بيماري‌هاي کبدي آمريکا و جامعه بيماري‌هاي عفوني آمريکا (IDSA) توصيه مي‌کنند که اولويت درمان براي بيماراني که احتمالا بيشترين سود را از درمان مي‌برند (بيماران با مشکلات پيشرفته کبدي يا ديگر علائم جدي بيماري) در نظر گرفته شود.
 

Foster.nicely

عضو جدید
کاربر ممتاز
آسپرين براي پيشگيري اوليه: بحث همچنان ادامه دارد:

در خانم‌ها مثل آقايان استفاده از آسپرين براي پيشگيري ثانويه بيماري‌هاي قلبي عروقي مورد تأييد قرار گرفته، ولي با توجه به مزاياي نسبي در مقايسه با بهاي خونريزي شديد در دستگاه گوارش، نقش اين دارو در پيشگيري اوليه همچنان نامشخص باقي مانده است. در ابتدا گزارش شد که در زنان سالم، آسپيرين خطر سکته مغزي را کاهش مي‌دهد، بدون آنکه خطر سکته قلبي يا مرگ و مير قلبي عروقي را زياد کند. استفاده از آسپرين براي پيشگيري اوليه سکته مغزي ايسکميک توصيه مي‌شود، با توجه به اين حقيقت که مزاياي بالقوه آن نسبت به خطرات بالقوه گوارشي آن برتري دارد.

تحقيقات اخير که پيشنهاد مي‌کنند دوز پايين آسپرين خطر سرطان خصوصا سرطان روده را کاهش مي‌دهد، از افزايش مصرف اين دارو حمايت مي‌کنند، علي‌رغم اينکه شواهدي مبني بر هرگونه اثر محافظتي آسپيرين در مقابل سرطان ارائه نشد. اولين تحقيق راجع به مزاياي آسپرين در جلوگيري همزمان از سرطان و بيماري‌هاي قلبي عروقي (CVD) در زنان روي 27939 زن سالم انجام شده، نشان داده که استفاده از آسپيرين با دوز پايين (100 ميلي‌گرم) به صورت يک روز در ميان به عنوان پيشگيري اوليه در اکثر زنان بي‌اثر، يا مضر بوده است.

علي‌رغم اينکه استفاده از آسپيرين به طور ناچيز به کاهش خطر مطلق (ARR) براي بيماري‌هاي قلبي‌عروقي (27/0 درصد) و سرطان روده (14/0 درصد) طي 15 سال مربوط بود، خطر خونريزي گوارشي به اندازه 75/0 درصد افزايش يافت که باعث افزايش خطر کلي شد. اثر محافظتي قوي‌تري براي آسپيرين روي بيماري‌هاي قلبي عروقي در زنان بالاتر از 65 سال ديده شد، با اين حال با افزايش سن، خطر خونريزي گوارشي نيز افزايش مي‌يابد. اين مطالعه نتيجه گرفت که درمان انتخابي زنان بالاتر از 65 سال مي‌تواند نسبت به درمان همه بيماران يا درمان هيچ‌کس يا درمان بر پايه پيش‌بيني بيماري مزيت داشته باشد.

بسياري از ناظران و نيز سازمان غذاودارو آمريکا بر لزوم صبر براي به دست آمدن نتايج کارآزمايي‌هاي باليني تصادفي قبل از هرگونه نتيجه‌گيري راجع به استفاده از آسپيرين در پيشگيري اوليه تأکيد کرده‌اند. پروژه ژاپني پيشگيري اوليه به تازگي گزارش کرده که استفاده از آسپيرين در مردان و زنان هيچ‌گونه کاهشي در خطر کلي مشکلات قلبي عروقي ايجاد نمي‌کند. نتايج کارآزمايي‌هاي ديگر طي چند سال آينده در دسترس قرار خواهند گرفت.
 

Foster.nicely

عضو جدید
کاربر ممتاز
فراخواني براي اقدام عليه مقاومت ميکرب‌ها در برابر آنتي‌بيوتيک‌ها:

در ماه آوريل سازمان جهاني بهداشت گزارش خود در مورد به مقاومت در برابر آنتي‌بيوتيک‌ها را منتشر کرد و هشدار داد «دوران پس از آنتي‌بيوتيک‌ها که عفونت‌هاي معمول و جراحت‌هاي جزئي مي‌توانند موجب مرگ انسان شوند، فراتر از يک فانتزي آخر دنيايي، در حقيقت مي‌تواند يک امر محتمل براي قرن 21 باشد.» طبق اين گزارش، مقاومت باکتري‌هاي معمول در بسياري از نقاط دنيا به حد خطرناک رسيده، آنچنان که در بعضي موارد برخي يا هيچ‌کدام از گزينه‌هاي درماني ديگر بر عفونت‌هاي رايج کارگر نيستند. يک مرور در انگلستان پيش‌بيني کرد مرگ و مير ناشي از مقاومت دارويي تا سال 2050 مي‌تواند به 10 ميليون در سال برسد. به گفته آنتوني فاسي، پزشک عمومي و مدير انستيتوي ملي آلرژي و بيماري‌هاي عفوني، مشکل مقاومت دارويي قابل ريشه‌کني نيست، اما به دليل استفاده نادرست از آنتي‌بيوتيک‌ها وضعيت بدتر شده است. در يک فراخوانِ اقدام عملي در سال 2014، او راه‌حلي چندوجهي و جهاني براي اين مشکل پيشنهاد کرد:

«ترکيب پيشگيري مؤثر، استفاده مناسب از داروها، نظارت غيرفعال، جستجوي فعالانه موارد و برنامه‌ريزي براي تحقيق فراگير و چندبخشي براي توليد داروها و روش‌هاي تشخيصي و در نظر گرفتن مشوق‌هاي بر پايه بازار براي صنايع.» مرکز پيشگيري و کنترل بيماري?ها فوريت اين مشکل را در ايالات متحده در گزارش سال 2013 خود تصريح مي‌کند و اشاره مي‌کند که حداقل 2 ميليون نفر به عفونتي جدي با باکتري‌هايي که حداقل به يکي از آنتي‌بيوتيک‌هاي مربوط به آنان مقاوم هستند، مبتلا مي‌شوند و اينکه حداقل 23000 نفر به طور سالانه در نتيجه مستقيم اين عفونت‌هاي مقاوم به آنتي‌بيوتيک‌ها جان مي‌بازند. مرکز پيشگيري و کنترل بيماري?ها برنامه کشف و محافظت را در مقابل مقاومت دارويي (که به اسم برنامه AR نيز شناخته مي‌شود) شروع کرده تا آگاهي را راجع به تهديد مقاومت دارويي و اهميت تجويز و استفاده صحيح از آنتي‌بيوتيک‌ها بالا برده و از کشف آنتي‌بيوتيک‌ها و روش‌هاي تشخيصي جديد حمايت کند.
 

Foster.nicely

عضو جدید
کاربر ممتاز
ميکروبيوم: درک ما هنوز کامل نيست:

طي 5 سال گذشته، بيش از 3500 مقاله علمي درباره ميکروبيوم انسان به چاپ رسيده که افزايش مطالعات را راجع به ميکروب‌هايي که در روده و روي پوست و سطوح مخاطي بدن رشد مي‌کنند، منعکس مي‌کند. همچنان که نتايج باليني نقش ميکروبيوم در سلامت و بيماري انسان بهتر درک مي‌شود، به احتمال زياد توجه بيشتري در مراقب اوليه روي آن متمرکز خواهد شد و احتمالا همه پزشکان باليني نياز خواهند داشت اطلاعات پايه‌اي مناسبي راجع به ميکروبيوم داشته باشند.

به اين منظور، مايوکلينيک، کتاب پايه ميکروبيوم را براي پزشکان باليني منتشر کرد. مؤلفان هشدار دادند هنوز ترکيب و کارکرد ميکروب‌هاي حاضر در روده به طور کامل شناخته نشده است. چندين مشکل باليني و بيماري در ارتباط با تغييرات ميکروب‌هاي روده شناسايي شده‌اند، ولي هنوز معلوم نيست آيا اين تغييرات علت هستند يا معلول.

سؤالات کليدي‌اي که هنوز در رابطه با ميکروفلور روده پاسخ داده نشده، شامل آن است که آيا تغييرات در ميکروبيوم روده جنبه علتي دارند يا به سادگي تنها با بيماري‌ها در ارتباط هستند و اينکه آيا دستکاري دارويي ميکروبيوم روده، درمان‌هاي بازيابي ميکروبيوم و يا تنظيمات سيستم ايمني روند بيماري‌ها را تغيير مي‌دهند يا خير. علاقه جاري در مورد استفاده از پروبيوتيک‌هاي بدون نسخه براي درمان بيماري‌هايي که احتمالا از بر هم خوردن ميکروبيوم نشأت مي‌گيرند، تا به حال به عنوان يک روش درماني مورد تأييد نبوده است.

پيوند ميکروب‌هاي مدفوع که روشي موفق‌تر است نيز توسط سازمان غذاودارو امريکا هنوز مورد تأييد قرار نگرفته ولي اجازه داده پس از توضيح مزايا و معايب اين روش براي درمان عفونت‌هاي کلستريديوم ديفيسيل مورد استفاده قرار گيرد. در مقاله‌اي در Medscape، جان بارتلت اشاره مي‌کند که پيوند مدفوع در حال حاضر بهترين روش درماني براي بيماراني به نظر مي‌رسد که عفونت‌هاي مکرر دارند (راهنماي IDSA توصيه مي‌کند اين روش حداقل پس از دو نوبت عود بيماري مدنظر قرار گيرد) و هيچ تفاوت معني‌داري در نتيجه درمان با روش دهاني (به شکل قرص)، آندوسکوپي و تنقيه مشاهده نشد.

مقالات مروري ديگري در سال 2014 هشدار دادند علاقه به ميکروبيوم و اينکه اعمال تغيير در آن چه نتايجي مي‌تواند داشته باشد در حال حاضر هنوز پخته نيست. مؤلفان اين مقالات از روش‌هاي مورد استفاده و عدم شفافيت در توصيف تکنيک‌ها براي طراحي مطالعات ميکروبيوم و تحليل داده‌ها انتقاد کردند. همچنين در مورد شرکت‌هايي که تحليل ميکروبي نمونه‌هاي مدفوع شخصي را پيشنهاد مي‌دادند شک و شبهه وجود دارد. ليتا پروکتور، مدير پروژه ميکروبيوم انساني در انستيتوي ملي سلامت، در يک مصاحبه گفت: «من عميقا احساس ترس مي‌کنم. تمام ما در اين زمينه اين احساس را داريم که مبالغه در مورد پتانسيل اين روش نتيجه معکوس دهد.»
 

Foster.nicely

عضو جدید
کاربر ممتاز
نياز به آموزش بيشتر تغذيه‌اي در تربيت پزشکان :

علي‌رغم اهميت حفظ وزن مناسب براي پيشگيري از بيماري قلبي عروقي، ديابت و سرطان، تنها 14 درصد از پزشکان احساس مي‌کنند اطلاعات کافي در زمينه تغذيه سالم دارند تا آن را در اختيار بيمار قرار دهند. طبق مقالاتي که در سال 2014 چاپ شدند، علت اين مساله عدم حضور آموزش تغذيه‌اي در دوره‌هاي تربيت پزشکان، دوره‌هاي تخصصي پزشکي و تحصيلات تکميلي پزشکي دانسته شده است. تحقيقي اخيرا نشان داد که تنها 25 درصد مدارس پزشکي درس مشخص و کاملي به عنوان تغذيه، همانطور که آکادمي ملي علوم لازم مي‌داند، ارائه مي‌کنند. امکان گنجاندن چنين درسي در دوره تخصصي پزشکي در سال جاري با انتشار مقاله‌اي توسط گروهي از دست‌اندرکاران سلامت و پزشکان از سرتاسر ايالات متحده تسهيل شد. در اين مقاله اشاره شده که شوراي تحصيلات تکميلي پزشکي هيچ الزامي براي آموزش تغذيه‌اي در دوره‌هاي تخصصي قلبي‌عروقي و پزشکي داخلي در نظر نگرفته است.

در يک گزارش اخير، استفان دوريس، يکي از مشاورين Medscape فقدان سرمايه‌گذاري و هيئت علمي علاقه‌مند را براي پوشاندن اين فاصله آموزشي نکوهش کردند. اين مقاله از دلايل ديگر اشاره مي‌کند که تغذيه به اندازه کافي پايه علمي براي آموزش پزشکي ندارد و نيز دليل ديگر آن است که در پزشکي امروز بيشتر تمرکز روي درمان بيماري است تا پيشگيري از آن. با اين حال مؤلفان خوش?بين بودند که آموزش پزشکي به سرعت در حال تغيير است و اينکه حداقل تغييرات مورد نظر در سرفصل‌هاي آموزشي قابل تحصيل است. دانشگاه کاروليناي شمالي پروژه تغذيه در پزشکي را کليد زده که تدريس رايگان تغذيه را در چندين مدرسه پزشکي آمريکا ارائه مي‌کند. اين در حالي است که بسياري از دانشگاه‌هاي ديگر مثل دانشگاه کاليفرنيا و دانشگاه سن‌فرانسيسکو دروس تغذيه مربوط به خود را در سرفصل‌هاي آموزشي‌شان گنجانده‌اند.


سعي در حل اين مسئله در سطح سياست‌گذاري نيز در جريان است. در ماه آوريل، دو طرح به کنگره آمريکا ارائه شد: طرح گسترش سهم آموزش تغذيه در سرفصل‌هاي نظام سلامت (ENRICH) که براي گنجاندن دروس مربوطه در مدارس پزشکي منتخب سرمايه‌گزاري مي‌کرد، و طرح آموزش و تمرين براي سلامت (EAT) در سال 2014 که اطمينان حاصل مي‌کرد هر کارمند در نظام سلامت که به استخدام دولت فدرال در مي‌آيد سالانه حداقل 6 واحد تحصيلات تکميلي پزشکي در زمينه تغذيه گذرانده است. هرکدام از اين طرح‌ها مورد حمايت و توافق سازمان‌هاي مختلفي شامل انجمن کالج‌هاي پزشکي، انجمن آمريکايي کالج‌هاي پزشکي استئوپاتيک، کالج آمريکايي پزشکي پيشگيري، جامعه آمريکايي تغذيه و انجمن قلب آمريکا بود.
 

Similar threads

بالا