بالاخره طلسم شکسته شد ...بدو تبریک بگو بهنام کاربر فعال شده.......
- شروع کننده موضوع samira.nanas
- تاریخ شروع
خب یه نقشه دیگه بریزیم..بابا یکی یه پیشنهاد باحال و خنده دار بده دیگهههبهنام خسیس تر از این حرفاست
مرسییییییییییییییییی سما جونم
خوب تقصیر خودته.....ابرو داری کن..اون پولایی که زیر بالشتم گذاشتی ذخیره بیارخرج کن ..زشته ها..ملت دارن میبین...:دی
به به پس پسرم به مامان بزرگش رفته که خسیس شده
زشته مریم جان زشته! اخه واس نوت خرج نکنی میخوای واس کی خرج کنی
منم جا در همین جا به بهنام تبریک بگم
عجب رویی داره توهم به عنوان خاله باباش فقط به فکر خودتی ای بابا یه دستی بجنبون کمکی کن...
سمییییییییییییرا میکشششششششششششششششمتبه به پس پسرم به مامان بزرگش رفته که خسیس شده
زشته مریم جان زشته! اخه واس نوت خرج نکنی میخوای واس کی خرج کنی
چیکار سمیرا داری!!!هااااااااااا
ابرو داری کن
یه کیک به این گندگی اوردم بابا
مهمونا رفتن اومدن نمیان نمیدونم کجان
دیر نکردن سمیرا؟؟
عزیزم.....این بهنام باید بکشمش با این لیست دوستاش نصفشون حذف کردم..انگشتام خورد شد انقدر کپی پیست کردم........
داشتم دعوت نامه پخش میکردم....:دی
مگه مهمون داریم....؟؟هان؟؟؟
الان مایکم جشن میگیریم...جشن اصلی شبه.......:دی
هههه مریم جون پولاتو بیشتر خرج کن...این کیکو منو فاطمه جونم میخوریم.....:دی
مگه مهمون داریم....؟؟هان؟؟؟
الان مایکم جشن میگیریم...جشن اصلی شبه.......:دی
هههه مریم جون پولاتو بیشتر خرج کن...این کیکو منو فاطمه جونم میخوریم.....:دی
فدا دستات خانومی
پس من برم شب بیام
بهم خبر میدی کیه؟؟؟
این کیک که فقط مال خودمه
سمیرا جون جواب مادر بزرگو بده
بزا شب شه یه فکری میکنم حالا....
قرار بود تنهایی بخورم ولی خوب چون دعوتم کردی حالا دیگه نصفشم مال شمامگه مهمون داریم....؟؟هان؟؟؟
الان مایکم جشن میگیریم...جشن اصلی شبه.......:دی
هههه مریم جون پولاتو بیشتر خرج کن...این کیکو منو فاطمه جونم میخوریم.....:دی
یکم فقط زیادی فعالهخوب ماشالا از بس فعاله
خسته نباشی گلم
از بچگیشم پیش فعال بوده...
ممنون تشریف اوردین تاپیک مارو منور کردین(اینم جواب سمیراجوون)
یه تاپیک واسه منم درست کنین خب
دستت درد نکنه توی صندوقی که تو گنجه خونه هم هست اگه اونجا هم بگردین یه خورده پول فک کنم ذخیره کردین
شب ابروریزی نکنینا
یه تاپیک واسه منم درست کنین خب
مگه شمام پیشرفتی داشتین ؟
ببینم اصلا مادربزرگ دارین؟؟؟
ای بابا همه اونا شد پول همین چهارتا بستنی
باید برم پیش کوکب خانوم ازش دستی قرض بگیرم
من که دیگه از بچگیش خبر ندارم که
مادربزرگ؟ چطور؟
هیچی دیگ مادربزرگا الان جشن گرفتن برا نوه هاشون...
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
بالاخره خانم مهندس ما هم دستیار مدیر شد | مناسبت‌ها | 34 | |
|
بالاخره این شتر در خونه داداشی منم نشست | مناسبت‌ها | 26 | |
|
بالاخره موفق شدم.... | مناسبت‌ها | 185 |