اینو یکی از دخترای سایت واسم گفته ....با اجازه خودش میزارمش اینجا.

paeeizan

اخراجی موقت
يبار سوار تاكسي شدم من عقب نشستم 2تا آقا هم پشت ماشين بغل من نشستن يه آقايي هم جلو نشسته بود ..راستش از همون اول كه وارد ماشين شدم اين راننده يك مداحي تند گذاشته بود منم كلي حرس ميخوردم آخه نه شهادت بود نه محرم...هي ميخواستم بگم آقاي راننده لااقل خاموشش نميكني صداشو كم كن ولي اون 2تا آقاي بغل دستيم يه جوري برميگشتن وبه من نگاه ميكردن ترسيدم تازه اون جلوييه هم هر چند لحظه با نگاش ميخواست منو بخوره...خلاصه تا به مسيرم رسيدم كلي ترسيدم وحرس خوردم وقتي به مقصدم رسيدم خوشحال پريدم از ماشين بيرون وليييييييييييييييييي....با اينكه ماشين از من خيلي دور شده بود هنوز صداي مداحي تو گوشم بود .....يه دفعه به خودم اومدم دستمو كردم تو جيبم وموبايلمو در آوردم ديدم بلللللللللللله وقتي نشستم تو ماشين گوشيم دگمه playروشن شده و.........................حتما اون آقايون تو ماشين ميگن اين دختره خل شده مداحي گذاشته....هههههههههههههههه
 

ساز دهني

اخراجی موقت
دختری که تو گوشیش فایل مداحی میزاره اونم با صدای بلند همینه دیگه
 

گل احساس

عضو جدید
کاربر ممتاز
این دختره احتمالا بیهوش بوده که صدای ضبط ماشینو با صدای گوشی تشخیص نمیداده
 

Sarp

مدیر بازنشسته
این تایپیک با تایپیک سوتیها ادغام خواهد شد
پس من هم یه خاطره همچینی بگم :D

تو تاکسی نشسته بودیم
راننده منتظر بود یه مسافر دیگه پیدا کنه حرکت کنیم
من هم جلو نشسته بودم
راننده هم بیرون منتظر مسافر بود و هی داد و فریاد راه مینداخت :D

گفتم یه مزاحی بکنیم با پیرمرد (راننده)
فرکانس رادیوش رو دستکاری کردم و گوشی رو هم روشن کردم
صدای هر دو هم صفر

وقتی مسافر کامل شد و خواستیم حرکت کنیم ، گفتم پدرجان صدای این رادیو رو کمی ببر بالا ببینیم اخبار روز چی میگه
طفلی پیرمرد اولش کمی نق زد و چن تا بدوبیراه گفت به اخبار و . . . :D
بعد پیچ ولوم رو پیچوند
یهو صدای ابراهیم تاتلیسس بلند شد از رادیو
پیرمرد همچین ذوق زده شده بود که کم مونده بود با رقصهاش ماشین رو هم تکون بده :D
هی میگفت :
من میدونستم این حکومت بالاخره سرعقل میاد
من میدونستم اینا به حرف من میرسن
من چن بار زنگ زدم به رادیو و این چیزا رو گفتم بهشون
حتما حتما حرفای من اینا رو تحت تاثیر قرار داده


وقی خواستم پیاد شم از شیشه سرمو خم کرد تو ، گفتم پدرجان خواستم کمی شوخی کنیم
اون موسیقی از تو گوشی من بود
اینجاشو فقط فهمیدم کهباز هم شروع کرد به فحش و بدوبیراه به مملکت و . . . . :D
 

IR IRAN

عضو جدید
این تایپیک با تایپیک سوتیها ادغام خواهد شد
پس من هم یه خاطره همچینی بگم :D

تو تاکسی نشسته بودیم
راننده منتظر بود یه مسافر دیگه پیدا کنه حرکت کنیم
من هم جلو نشسته بودم
راننده هم بیرون منتظر مسافر بود و هی داد و فریاد راه مینداخت :D

گفتم یه مزاحی بکنیم با پیرمرد (راننده)
فرکانس رادیوش رو دستکاری کردم و گوشی رو هم روشن کردم
صدای هر دو هم صفر

وقتی مسافر کامل شد و خواستیم حرکت کنیم ، گفتم پدرجان صدای این رادیو رو کمی ببر بالا ببینیم اخبار روز چی میگه
طفلی پیرمرد اولش کمی نق زد و چن تا بدوبیراه گفت به اخبار و . . . :D
بعد پیچ ولوم رو پیچوند
یهو صدای ابراهیم تاتلیسس بلند شد از رادیو
پیرمرد همچین ذوق زده شده بود که کم مونده بود با رقصهاش ماشین رو هم تکون بده :D
هی میگفت :
من میدونستم این حکومت بالاخره سرعقل میاد
من میدونستم اینا به حرف من میرسن
من چن بار زنگ زدم به رادیو و این چیزا رو گفتم بهشون
حتما حتما حرفای من اینا رو تحت تاثیر قرار داده


وقی خواستم پیاد شم از شیشه سرمو خم کرد تو ، گفتم پدرجان خواستم کمی شوخی کنیم
اون موسیقی از تو گوشی من بود
اینجاشو فقط فهمیدم کهباز هم شروع کرد به فحش و بدوبیراه به مملکت و . . . . :D
:w15::w15::w15::w25::w25::w25:
 

#ZaHra#

عضو جدید
کاربر ممتاز
این تایپیک با تایپیک سوتیها ادغام خواهد شد
پس من هم یه خاطره همچینی بگم :D

تو تاکسی نشسته بودیم
راننده منتظر بود یه مسافر دیگه پیدا کنه حرکت کنیم
من هم جلو نشسته بودم
راننده هم بیرون منتظر مسافر بود و هی داد و فریاد راه مینداخت :D

گفتم یه مزاحی بکنیم با پیرمرد (راننده)
فرکانس رادیوش رو دستکاری کردم و گوشی رو هم روشن کردم
صدای هر دو هم صفر

وقتی مسافر کامل شد و خواستیم حرکت کنیم ، گفتم پدرجان صدای این رادیو رو کمی ببر بالا ببینیم اخبار روز چی میگه
طفلی پیرمرد اولش کمی نق زد و چن تا بدوبیراه گفت به اخبار و . . . :D
بعد پیچ ولوم رو پیچوند
یهو صدای ابراهیم تاتلیسس بلند شد از رادیو
پیرمرد همچین ذوق زده شده بود که کم مونده بود با رقصهاش ماشین رو هم تکون بده :D
هی میگفت :
من میدونستم این حکومت بالاخره سرعقل میاد
من میدونستم اینا به حرف من میرسن
من چن بار زنگ زدم به رادیو و این چیزا رو گفتم بهشون
حتما حتما حرفای من اینا رو تحت تاثیر قرار داده


وقی خواستم پیاد شم از شیشه سرمو خم کرد تو ، گفتم پدرجان خواستم کمی شوخی کنیم
اون موسیقی از تو گوشی من بود
اینجاشو فقط فهمیدم کهباز هم شروع کرد به فحش و بدوبیراه به مملکت و . . . . :D
:huh:
 

daryanian

عضو جدید
کاربر ممتاز
این تایپیک با تایپیک سوتیها ادغام خواهد شد
پس من هم یه خاطره همچینی بگم :D

تو تاکسی نشسته بودیم
راننده منتظر بود یه مسافر دیگه پیدا کنه حرکت کنیم
من هم جلو نشسته بودم
راننده هم بیرون منتظر مسافر بود و هی داد و فریاد راه مینداخت :D

گفتم یه مزاحی بکنیم با پیرمرد (راننده)
فرکانس رادیوش رو دستکاری کردم و گوشی رو هم روشن کردم
صدای هر دو هم صفر

وقتی مسافر کامل شد و خواستیم حرکت کنیم ، گفتم پدرجان صدای این رادیو رو کمی ببر بالا ببینیم اخبار روز چی میگه
طفلی پیرمرد اولش کمی نق زد و چن تا بدوبیراه گفت به اخبار و . . . :D
بعد پیچ ولوم رو پیچوند
یهو صدای ابراهیم تاتلیسس بلند شد از رادیو
پیرمرد همچین ذوق زده شده بود که کم مونده بود با رقصهاش ماشین رو هم تکون بده :D
هی میگفت :
من میدونستم این حکومت بالاخره سرعقل میاد
من میدونستم اینا به حرف من میرسن
من چن بار زنگ زدم به رادیو و این چیزا رو گفتم بهشون
حتما حتما حرفای من اینا رو تحت تاثیر قرار داده


وقی خواستم پیاد شم از شیشه سرمو خم کرد تو ، گفتم پدرجان خواستم کمی شوخی کنیم
اون موسیقی از تو گوشی من بود
اینجاشو فقط فهمیدم کهباز هم شروع کرد به فحش و بدوبیراه به مملکت و . . . . :D
:exclaim:رانندتاکسی :weirdsmiley: :neutral::w43:
:biggrin:
 

behzadk2019

کاربر فعال تالار مهندسی مکانیک
کاربر ممتاز
من که مردم از تعجب..
میشه معرفیشون کنید؟؟؟؟ یا مثل مفاسید ***** نمیشههههههههههههه
من حرف سیاسی نزدم...از الان تکذیب میکنممممممم
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
يبار سوار تاكسي شدم من عقب نشستم 2تا آقا هم پشت ماشين بغل من نشستن يه آقايي هم جلو نشسته بود ..راستش از همون اول كه وارد ماشين شدم اين راننده يك مداحي تند گذاشته بود منم كلي حرس ميخوردم آخه نه شهادت بود نه محرم...هي ميخواستم بگم آقاي راننده لااقل خاموشش نميكني صداشو كم كن ولي اون 2تا آقاي بغل دستيم يه جوري برميگشتن وبه من نگاه ميكردن ترسيدم تازه اون جلوييه هم هر چند لحظه با نگاش ميخواست منو بخوره...خلاصه تا به مسيرم رسيدم كلي ترسيدم وحرس خوردم وقتي به مقصدم رسيدم خوشحال پريدم از ماشين بيرون وليييييييييييييييييي....با اينكه ماشين از من خيلي دور شده بود هنوز صداي مداحي تو گوشم بود .....يه دفعه به خودم اومدم دستمو كردم تو جيبم وموبايلمو در آوردم ديدم بلللللللللللله وقتي نشستم تو ماشين گوشيم دگمه playروشن شده و.........................حتما اون آقايون تو ماشين ميگن اين دختره خل شده مداحي گذاشته....هههههههههههههههه

حرص!!
 

عیدی امین

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لعنت برزبونی که بی موقع بازمیشه

لعنت برزبونی که بی موقع بازمیشه

حالا که خاطرات و سوتی به تاکسی کشید ....ماهم بعله ....
دختره بغل دستم نشست و فرتی کیفش رو کوبوند بین منو وخودش خیلی بهم برخورد متب خودمومیخوردم و میخواستم یه جوری کاری بکنم تا یه لحظه کیفشو ورداشت موبایلو ازش ورداره من دسته بالای دررو گرفتم و خودم رو کشوندم بالا تاجایی که میشد به دسته و در و...فشارآوردم وازدختره دور شدم هیچپ چپ نگام کرد و نامرد دوباره کیفشو گذاشت وسط ..منم همونجورموندم ....
راننده از این حرکت شاکی شد و گفت دختراو پسرا عجیب شدن دختره گفت آدم بادیدن این پسرا (منو نشون داد ) مغزو معده اش بوی کند فاضلاب میگره منم گفتم از کوزه همان تراود که دراوست ....ت رو که گفتم دسته سقفی همراه با نصف پارچه سقف پاره شدو تا وسط سقف شد رنگ ضدزنگ .....تودلم گفتم وای یییییییی خدا چه گلی سرم بگیرم بااین سوتیییییی .....:cry:
 

عیدی امین

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا که خاطرات و سوتی به تاکسی کشید ....ماهم بعله ....
دختره بغل دستم نشست و فرتی کیفش رو کوبوند بین منو وخودش خیلی بهم برخورد متب خودمومیخوردم و میخواستم یه جوری کاری بکنم تا یه لحظه کیفشو ورداشت موبایلو ازش ورداره من دسته بالای دررو گرفتم و خودم رو کشوندم بالا تاجایی که میشد به دسته و در و...فشارآوردم وازدختره دور شدم هیچپ چپ نگام کرد و نامرد دوباره کیفشو گذاشت وسط ..منم همونجورموندم ....
راننده از این حرکت شاکی شد و گفت دختراو پسرا عجیب شدن دختره گفت آدم بادیدن این پسرا (منو نشون داد ) مغزو معده اش بوی کند فاضلاب میگره منم گفتم از کوزه همان تراود که دراوست ....ت رو که گفتم دسته سقفی همراه با نصف پارچه سقف پاره شدو تا وسط سقف شد رنگ ضدزنگ .....تودلم گفتم وای یییییییی خدا چه گلی سرم بگیرم بااین سوتیییییی .....:cry:
دختره یه نیش خندی زد راننده تاکسی هم زد رو ترمز منم دسته ای که تودستم مونده بود رو سمت راننده درازش کردم و با لحنی محکم و صدایی صاف و جدی گفتم :آقا ...بفرمایید ....کرایه ما چقد میشه ؟ من همینجا پیاده میشم (نمیدونم چرا اون موقع به این فک میکردم چرامثل آلن دلن دارم صحبت میکنم )؟؟؟؟؟؟؟؟
راننده کاردش میزدی خونش درنمیومد بااین حرکت من منفجر شد به روشنی میشد بخار رو که ازسرش بلند میشددید ....شروع کرد به داد زدن من گفتم چرا عصبانی میشی چیزی نشده ببین اینجوری درست میشه و همزمان دسته ای که ازدستش آویزون بو د رو گرفتم و محکم کشیدم ....
دسته با قسمتی از پارچه سقف جداشد راننده چشاش سرخ شد رنگش ....تو که بدترش کردی ....تو این حالت تا ته حلقشو میشد دید .....
هی تو دلم میگفم خدااااااااااااتموش کننننننن .....ولی نمیدونستم حالا حالا ها ادامه داره ....
تو این کش و قوس گفتم (که کاش نمیگفتم):ماشینت مال مش ممدلیه ...آخه به من چه ...با آب دهن که نمیشه ماشین رو چسبوند ....که یکدفعه همزمان باهم درای سمت چپ و مشرف به خیابون رو باز کردیم و.....

 

عیدی امین

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دختره یه نیش خندی زد راننده تاکسی هم زد رو ترمز منم دسته ای که تودستم مونده بود رو سمت راننده درازش کردم و با لحنی محکم و صدایی صاف و جدی گفتم :آقا ...بفرمایید ....کرایه ما چقد میشه ؟ من همینجا پیاده میشم (نمیدونم چرا اون موقع به این فک میکردم چرامثل آلن دلن دارم صحبت میکنم )؟؟؟؟؟؟؟؟
راننده کاردش میزدی خونش درنمیومد بااین حرکت من منفجر شد به روشنی میشد بخار رو که ازسرش بلند میشددید ....شروع کرد به داد زدن من گفتم چرا عصبانی میشی چیزی نشده ببین اینجوری درست میشه و همزمان دسته ای که ازدستش آویزون بو د رو گرفتم و محکم کشیدم ....
دسته با قسمتی از پارچه سقف جداشد راننده چشاش سرخ شد رنگش ....تو که بدترش کردی ....تو این حالت تا ته حلقشو میشد دید .....
هی تو دلم میگفم خدااااااااااااتموش کننننننن .....ولی نمیدونستم حالا حالا ها ادامه داره ....
تو این کش و قوس گفتم (که کاش نمیگفتم):ماشینت مال مش ممدلیه ...آخه به من چه ...با آب دهن که نمیشه ماشین رو چسبوند ....که یکدفعه همزمان باهم درای سمت چپ و مشرف به خیابون رو باز کردیم و.....

توی اون لحظه فقط یک لحظه احساس کردم این در کجارفت و .....واییییی....دیدم دره در اثر برخورد
ماشین عقبی ولو شده وسط خیابون و چندتا ماشین باجیغ ترمز و منحرف شدن و ....راننده ....
فقط تو اون لحظه که نگاش کردم کفتم خونسرد باش هیچی نشده (مثل دکتری که به مصدومی که پاش قطع شده میگه هیچی نشد ) بنده خدا داشت میلرزید فقط دیدم نشست گوشه ماشین و کلشو گرفت تو دذستش منم همراه جمعیت دورش حلقه زدم ....دختره اومد جلو و چشماشو نازک کرد و گفت آقا کرایه من چقد میشه .......؟؟؟؟؟!!!!!!
این از صدتا فحش محارم بدتر بود .....
 

behzadk2019

کاربر فعال تالار مهندسی مکانیک
کاربر ممتاز
توی اون لحظه فقط یک لحظه احساس کردم این در کجارفت و .....واییییی....دیدم دره در اثر برخورد
ماشین عقبی ولو شده وسط خیابون و چندتا ماشین باجیغ ترمز و منحرف شدن و ....راننده ....
فقط تو اون لحظه که نگاش کردم کفتم خونسرد باش هیچی نشده (مثل دکتری که به مصدومی که پاش قطع شده میگه هیچی نشد ) بنده خدا داشت میلرزید فقط دیدم نشست گوشه ماشین و کلشو گرفت تو دذستش منم همراه جمعیت دورش حلقه زدم ....دختره اومد جلو و چشماشو نازک کرد و گفت آقا کرایه من چقد میشه .......؟؟؟؟؟!!!!!!
این از صدتا فحش محارم بدتر بود .....
من که مردم از خنده..ولی ببخشید که اینو میگم معذزت میخام...بازم ببخشید .اینا فیلم نبود؟؟؟؟آخه معلومه که خیلی فیلم میبینی
 

baran.e

عضو جدید
kheili bahal bod;vaghean khandidam akhe vase doste samimie khodamam hamchin etefaghi oftade bod
kheili shans avorde hichi nagofte
 

عیدی امین

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من که مردم از خنده..ولی ببخشید که اینو میگم معذزت میخام...بازم ببخشید .اینا فیلم نبود؟؟؟؟آخه معلومه که خیلی فیلم میبینی
قربانت ....
نمیخوام حمل بر تعریف و این چرت و پرتا باشه ولی این رو در نظر داشته باش اگر یک نوشته تصویر ذهنی بهت داد و تونستی وقایع رو تجسم کنی اون نوشته قوی نوشته شده ....
درمورد حقیقت بودنش ....این مهم نیست مهم اینه که خندوندت ....این مهم تره ....
امید وارم همیشه لبت خندون باشه دوست من.
 

Similar threads

بالا