ایران کهن تر از تاریخ

مهرانه م

عضو جدید
ایران کهن تر از تاریخ
سلسله نشست های فرهنگ و تمدن ایران باستان با هدف ارج نهادن به فرهنگوتمدن ایرانی و حفظ میراث ایران کهن به همت مرکز همایش های مجموعه فرهنگیهنری تهران و با موضوعات دین و آیین های مذهبی در ایران باستان (دکترفریدون جنیدی )_ اسطوره شناسی(امید عطایی)_ زبان و خط ایرانیان باستان(دکتر داریوش اکبرزاده)_ معماری ایران باستان (دکترعحدافضلی نژاد)و ایراندر عهدهخامنشی (دکترعلاءالدین آذری) در مجموعه فرهنگی هنری تهران در فاصلههفتم تا دهم اسفندماه برگزار شد. به گزارش خبرنگار یتااهو: در نخستین روزاین همایش با حضور دکتر فریدون جنیدی گفتگو درباره دین و آیین های مذهبیایرانیان باستان آ غاز شد. ایشان ضمن سپاس گذاری از فراهم آورندگان اینچنین برنامه هایی افزودکه ابتدا جلسه را با سخنی درباره چگونگی تاریخگذاری بویژه در ایران آغاز می کند.ایشان اظهارکردند که یونانیان هموارهدرصدد کوچک شماری تاریخ این سرزمین بوده اند تا از شکوه آن بکاهند. ازجمله افسانه یونانی درباره هجوم اقوام گاوچران و بی فرهنگ آریایی به فلاتیکه در آن اقوام آساتیک یا آسیایی با فرهنگی غنی ساکن بوده اند و نامگذاریاین سرزمین به نام این قوم مهاجم و بی تمدن است.همچنین ایشان مقاصدیونانیان درباره تاریخ گذاری برای ایران و قراردادن دوران مادها به عنوانمبداء تاریخ گذاری ایرانیان را عنوان کرده و افزودند که ایران دارایپیشینه ای بسیار فراتر از تاریخ مادهاست. در بوئین زهرا به واسطه کاوش هایباستان شناسان ایرانی آجر و خشت نه هزارساله کشف شد و این نشان دهندهحداقل فرهنگی ده هزار ساله است . پس از خراب شدن ارگ بم (زلزله سال 1383)که تا این زمان بزرگترین بنای خشتی جهان شناخته شده بنایی خشتی دردره هلیلرود یافت شدکه در آن نوشته هایی با خطی مربو ط به 500 سال کهن تر از خطسومری وجود داشت و این خطی نشانه ای است نه نگاره ای(تصویری) در حالیکه خطسومری ابتدا نگاره ای بوده و سپس حروف شکل گرفتند . بنابراین می توانقدمتی بیش از این را برای خط یافت شده در ایران تصور کرد .
سفال و خشت یکی از بزرگترین پدیده های فرهنگی جهان است که باستان شناساناعتقاد دارند به واسطه پدید آمدن آن رفاه و آسایش برای مردمان فراهم آمدهاست و قدیمی ترین سفال با کاوش های فیلیپ اسمیت در گنج دره کرمانشان درسال 1353 با پیشینه 8000 ساله پیدا شد اما با وجود آنکه کاوشگر یک غربیبود باستان شناسان غربی این یافته را قبول نکردند.!! همچنین به کشف فیروزه8000 ساله که نشانه داوستد درآن دوران می باشددر تپه زاقه قزوین اشارهکردند. خانه های اولیه ایرانیان به شکل حفره های کنده شده در دل کوه و تپهاست که حتی ریشه کند در زبان اوستایی هم به سه مفهوم 1)حفرکردن 2)خانه3)عشق که در واژه کنیزک هنوز باقی است . (به معنای محبوبه)اشاره دارد واین سه مفهوم به هم مربوط اند و در تپه میهند کرمان (کهن ترین شهر سنگیجهان) هنوز این خانه ها در دل کوهها وجود دارند و نمونه کهن ترین خانه هایانسانی در این منطقه در حال نابودی است . همچنین به شهری 8000 ساله درتپهزاقه قزوین اشاره ای داشتند که دکتر نگهبان محقق ارجمند در آن شهر تنوریافتند که این تنورها علاوه بر استفاده مستقیم از آتش از بازتابگرمایی(قانون فیزیکی است)هم استفاده می کردند . همچنین ما نشانه هایی ازوجود مس آزاد 11000 ساله در این سرزمین داریم و نیز کوره هایی 6000 سالهدر ایران یافت شدند که تعدادشان 54 عدد بوده و مخصوص ذوب مس و همگی در یکمنطقه یافت شدندکه مانند کارخانه ذوب مس امروزه فعال بوده اند .
همچنین درباره ساختن خانه های دیواردار در ایران باستان دکتر جنیدی افزود:همانطور که در وندیداد می خوانیم اهورامزدا به جمشید خبر از سرمای سختی میدهد و به او شیوه ساخت وری را می دهد که تخم همه جانداران رادر آن حفظ کندو شیوه ساختن آن ور را اهورامزدا اینطور توصیف می کند : روی خاک آب بریز وبا پاشنه پایت آنرا لگد کن . حتی در شاهنامه می خوانیم : به سنگ و به گلدیو دیوار کرد به خشت از برش هندسی کار کرد. واژه دیوار از همان ور و وارو بارو آمده است و هندسی عربی همان واژه هند چک اوستایی و هنداچک پهلویاست که بعدها به اندازه تبدیل شده است.پس اندازه گیری نخستین بار در ایرانمعنا یافته است. در تپه زاقه وری 8000 ساله یافت شده که باعث تعجب همگاناست زیرا این ور هیچ دروازه ورودی ندارد.سازه ای که تماما دیوار است باپنجره هایی دورتادور در بالا و سوراخی در راس ور که از آن می توان همیشهماه و خورشید و ستارگان را در طلوع و غروبشان دید . بعدها ایرانیانآموختندکه پنجره ها را به پایین امتداد داده و دروازه ای ورودی برای خانهها بسازند.در ادامه دکترجنیدی به ادیان ایران باستان اشاره کردند وافزودند بهتر است واژه کیش را به جای دین به کار برد. زیرا دین همان دئنایاوستایی است یعنی نگرش درونی انسان نسبت به جهان اطراف(از ریشهدیدن).نخستین کیش در ایران شکل گرفت با نام پئوروتکیش که پئورو یعنینخستین و تکشته یعنی کیش که در این کیش مردمان در بامداد باید سه با ر بهبام آتخشان(آتشگاه)برای بردن هیزم می رفتندو در نیمروز مردان باید به زنخواستن و فرزندورزیدن کوشا باشند.دراین کیش دروغ گفتن معنا نداشته استودراندرز پئوروتکیشان آمده است که مردمان این کیش درونه زدند.مردگان اینکیش هنگام مرگ پا کند زیرا هیچ موقع گناه نمی کردند . از کیش های کهن دیگرمهر است که نماد جهانی کیش مهر فروغ سپیده دمان است. همانطور که سعدی میگوید : شورش بلبلان سپیده دم باشد خفته از عشق بی خبر باشد حتی در قرآن همنشانه های مهری وجود دارد .چون :سلام هی حتی مطلع فجر اما انواع پیمان هادر کیش مهر که 10 مرتبه دارند و هرکدام درجه ای جداگانه به طوریکه تنهاشکستن پیمانی کوچکتر برای پیمانی بزرگتر روا بود. مثلا در زمان جنگ به علتبالاتر بودن درجه اهمیت پیمان انسان با میهن-مردان پیمان زناشویی را بهخاطردفاع از میهن کنار نهاده و فرزندو زن را رها کرده و به میدان نبرد میرفتند . اما در هر حال شکستن پیمان و راستی در میان ایرانیان امری بسیارنکوهیده بود: زپیمان نگردندایرانیان(شاهنامه فردوسی). پیمان شکن را شیر ودروج می گفتند. یعنی آنکه به مهر دروغ گفته است و مهر هزار چشم و ده هزارگوش پیمان شکنان و دروغگویان را می بیند. در پایان به مراحل مهری که باهفت مرحله رستم مطابق اند و مهرابه ای بسیار کهن اشاره شد که در روز 21دسامبر از دهانه بزرگ بالای مهرابه نورخورشید کل فضا را پر می کند و اینروز همان روز بعد از شب چله است و در سایر اوقات فضای مهرابه با مقادیرمتفاوتی از نور روشن می شود. در روز دوم همایش گفتگویی پیرامون اسطورهشناسی(میتولوژی)به میان آمدو سخنران آن برنامه امید عطایی درباره چگونگیشکل گیری اسطوره ها و فرق اسطوره و داستان با افسانه ها و ماهیت و نقشاسطوره سخنانی را بیان کردند. ایشان افزودند : اسطوره ها حقایقی تاریخیاند که انسانها به شکل بزرگنمایی شده آنها را ثبت کرده اند وفرق اسطوره وداستان با افسانه همین است که افسانه ها کاملا زاییده تخیل انسان است وحتی گاهی موجودیت خارجی پیدا نمی کنند . اما اسطوره ها حقیقت اند نهمجاز.در ادامه از برخی اسطوره های ایرانی گفتگو به میان آمد و در پایان ازسوی بینندگان و شرکت کنندگان پرسش هایی مطرح گردید و گفتگوهایی دوستانه دراین خصوص انجام شد . همچنین به عنوان بخش جنبی نمایشگاه کتابی شامل کتبپژوهشگاه فرهنگی و مجله آناهید در معرض دید شرکت کنندگان قرار گرفت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ایران عزیز وتمدن ایرانی

بنام خداوند جان وخرد
كزين برتر انديشه برنگذرد

باعرض سلام خدمت تمامي كاربران عزيز و بخصوص علاقه مندان به تاريخ و تمدن ايران بزرگ
قصد دارم در اين تاپيك گوشه هايي از گذشته كشورمان را روايت كنم اما قبلازشروع اينكار ذكرچند نكته را لازم ميدانم اول اينكه منابع را در آخرينپست خواهم گذاشت دومين نكته از دوستاني كه احيانا سوالاتي در ذهنشان بوجودخواهد آمد تقاضا ميكنم در تاپيك جداگانه اي سوالات خودرا مطرح كنند .
در اولين پست مقدمه اي خواهم گفت كه شامل دوفصل ميباشد فصل اول تركيب بندي طبيعي ايران و فصل دوم خطوط ايران پيش از اسلام
بعدازمقدمه كه نسبتا طولاني هم خواهد بود نوشتارم را در سه بخش ادامهخواهم دادبخش اول مادهاو هخامنشيان بخش دوم اشكانيان پارتي و بخش سومساسانيان
بخش اول شامل هفت فصل خواهد بود
فصل اول ايرانيان فلات ماد ، لشگركشيهاي آشوريان
فصل دوم امپراطوري مادها
فصل سوم پارسيان ،كورش
فصل چهارم هخامنشيان
فصل پنجم سازمان امپراطوري هخامنشي
فصل ششم اديان ملتهاي ايران در عصر هخامنشي
فصل هفتم هنردرعصرهحامنشي
بخش دوم شامل سه فصل خواهد بود
فصل اول ايران زيرنفوذ تمدن هلني
فصل دوم دين ايرانيان در روزگار اشكانيان
فصل سوم هنر در عصر اشكانيان
بخش سوم شامل پنج فصل خواهد بود
فصل اول دودمان ساساني
فصل دوم سازمان بندي ايران در روزگار ساسانيان
فصل سوم دين ايرانيان در روزگار ساساني
فصل چهارم هنردر دوره ساساني
فصل پنجم خاستگاه حماسه ملي ايران
و در آخر هم نتيجه گيري خواهد بود.
اميدوارم بتوانم اينكار رو تا آخر ادامه بدهم البته با كمك و همراهي شما دوستان عزيز ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هرکس که به ایران سفر کزده است همواره دوچیز را در برابر دیده داشته است،یکی کوه و دیگری بیابان خشک بیحاصل. درستست که مردم غالبا در دره هایکوچک و حاصلخیز رودها گرد آمده اند،اما دشتهای پهناور هم خالی از مردمنیست.بلندیهای ایران که بیشتر سطح کشور را تشکیل میدهد غالبا خشک و پرسنگلاخ است .در دورانهای باستان هم این سرزمینها همین حال را داشتهاند.همچنانکه صحرا همواره در تازیان اثری شگرف گذاشته است مشخصات اینسرزمین هم در مردم ایران نفوذی عظیم داشته است.ما بواسطه برخورداری ازوسایل جدید تمدن حال کسانی را که در زندگی ایشان طبیعت نقشی مهم دارد وکیفیت آب و هوا و زمین و تغییرات آنها موجب بهروزی یا نگونبختی آنان میشودرا فراموش کرده ایم.
همچنانکه ندیده گرفتن اهمیت محیط در زندگی آدمیان کار درستی نیست ،اهمیتبسیار قائل شدن برای عامل جغرافیایی و اثرآن در تاریخ هم موجب میشود که بهنتایج نادرستی رهبری گردیم.خواص ارثی فرد و روش پرورش وی در خانواده وفرمانبرداری او از نظامات تیره و قبیله و ملت و اثرات متقابل سنتها وروایات همه موجب میشود که بررسی تاریخ بطور شگفت انگیزی
دشوار و پیچیده شود. اگر میتوانستیم بگفته دانشمندان جامعه شناس " روحتجمع " یا " خرد جمعی " مردم سرزمینی را درست تحلیل کنیم شاید دست کممیتوانستیم تا حدودی بگکوییم چرا ملتی در حالتی و وضعی بخصوص اینگونهرفتار کرد. متاسفانه در بسیاری از موارد " روح تجمع " براه غیر عقلیمیرودو تحلیل و طبقه بندی آن دشو.ار میشود.
با آنکه پیرو این عقیده نیستم که ایرانیان تنها با آمدن تازیان به تاریخ وتاریخ نویسی توجه کردند اما باید اذعان کنم که بررسی تاریخ ایران باستانبه سبب کمی مدارک بسیار دشوارتر از
مطالعه تاریخ یونان و روم است.
لفظ پرس یا پرژیا یونانی است ،ایشان بخوبی میدانستند که پارس همان ناماستانی است که مرکز شاهنشاهی هخامنشی است و جایگاهی است که پارسیان درسززمین آریا برگزیده اند.
آریایی بمعنای اشراف یا سالار یا مردمان نجیب بوده است .گویا نامی بودهاست که بر همه مردمی که به لهجه ها یا زبانهای شرقی هندواروپایی سخنمیگفته اند اطلاق میشده است.
من قلمرو فرهنگی ایران برایم مهمتر از قلمرو سیاسی میباشد.پایتخت شاهنشاهیساسانیان تیسفون یا بقول اعراب مدائن نزدیک بغداد کنونی بوده است بی شک درنظر ساسانیان جزو
ایرانشهر بشمار می آمده است.با آنکه سعی دارم بررسی خود را منحصر به ایرانکنم اما ازسرزمینهایی که در آنجا فرهنگ ایرانی تسلط و برتری داشت مخصوصاآسیای میانه و شمال غربی هندوستان نمیشود چشم پوشید.براستی که اینسرزمینها جزو اساسی و جدانشدنی ایرانند.
حدود جغرافیایی ایران قابل تعیین قطعی نیست.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حدود زمانی مطلب مورد بحث ما هم مانند حدود جغرافیایی آن قابل تعیین قطعینیست.بخش عمده بررسی ما مربوط میشود به دوران هخامنشیان و پارتیان
وساسانیان، یعنی از قرن ششم پیش از میلاد تا قرن ششم پس از میلاد.برایبهتر شناختن هخامنشیان ،شناختن پیشینیان آنها یعنی مادها و حتی مردم
پیش از آنها نیز لازم است .هرچه در شناختن ریشه و اساس هخامنشیان به گذشته دورتر توجه کنیم باز از موضوع اصلیمان دور نیفتاده ایم .
یکی از دانشمندان برجسته ایران گفته بود که تاریخ عرب با اسلام آغاز شد و تاریخ ایران با اسلام به پایان رسید.
در هر گفته ای که شامل کلیات باشد رگه هایی از حقیقت میتوان یافت ،اماباید گفت این سخن بیشتر از احساسات ایران پرستی اوایل قرن بـیـسـتم ریـشــه
گرفته است .تاریخ ایران را به دو بخش پیش از اسلام و پس از اسلام تقسیمکرده اند.نه تاخت وتاز اسکندر و نه نفوذ تمدن یونانی جانشینان اسکندر و نهحتی
نفوذ و پیشرفت تمدن امروزی غرب را نمیتوان با نفوذ اسلام مساوی دانست.البته اسلام تا زمانیکه مذهبی بود عربی با رسوم و آداب آن مــــردم،نتوانست در
ایران نفوذ کند .در قرن چهارم هجری با نوشته شدن ادبیات ایرانی به خط عربی،فرهنگ باستانی ایران در فرهنگ تازی وارد میشود و دوران نوی پدیدار میگردد.
از این زمان به بعد ایران کشوری اسلامی میشود و ایرانیان یا رها ساختناسلام از بندها و پیوندهای زبان تازی و تمدن بدوی موجب جهانی شدن وگــســترش
یافتن و برجای ماندن اسلام میشوند . اسلام صوفیانه ایرانیان تا چین واندونزی و مالزی هم میرود و ماندگار میگردد .اما اسلام خشن عثمانینمیتواند در اروپا
پیشروی داشته باشد .
 

Similar threads

بالا