سلام
فرض کنید شما یه هنری بلدید مثلا بلدید مو کوتاه کنید البته به طور مثال، بعد یک یا چند تا از فامیلاتون هر چند وقت یه بار از شما میخوان که به خونه شون برید و موهاشون رو کوتاه کنید، شما کلی وقت صرف میکنید کلی بنزین مصرف میکنید و میرید میرسید خونه طرف و موهاش رو کوتاه میکنید و بعد اون آدم با یه تشکر خالی سر و ته قضیه رو هم میاره و بی جیره و مواجب شما رو راهی خونه تون میکنه و شما میمونید و هزینه بنزین سوخت شده و وقت تلف شده و هزینه استهلاک قیچی و دیگر ابزاری که به کار بردید. شما سه بار درخواست طرف رو میذارید به حساب اینکه بهش محبت میکنید اما بعد از بار سوم این جریان بازم ادامه پیدا میکنه و شما احساس میکنید که دارن از محبتتون سواستفاده میکنن، اینجور مواقع چیکار میکنید و چه جوری به طرف می فهمونید که داره از خوبی شما سواستفاده میکنه و دوباره حاضر نیستید یه همچین کاری بکنید؟
پیشاپیش از راهنماییتون ممنونم
سلام
البته بستگی به جنبه ی فرد مقابل هم دارد. بعضی از آدم ها خودشون حد خودشون رو می فهمند و همچنین موردی پیش نمیاد اصلا . اما بعضی ها هم کلا از ملت طلبکارن و سیری ندارن . اینا رو باید بنشونی سرجاشون.
از اول نباید اینقدر لطف کنید که توقع ایجاد بشه//// یه جایی خونده بودم: لطف امروز تو وظیفه ی فردای توست مراقب باش
ممنون از همه تون.
طرف فامیل دوره یکی دو بار پیچوندمش اما از رو نرفت که نرفت. اگه یه بهانه خوب و طولانی مدت سراغ داشته باشم همونو بهش میگم و خلاص.
کسی بهانه طولانی مدت سراغ نداره؟