یاکاموز
عضو جدید
دوست خوبم اگه احساس میکنی که چند وقته یکمی خدارو از یاد بردی این متنو بخون منو که به فکر فرو برد....البته لازم به ذکر هستش که این متن مال خودم نیست و از یه دوست بهم رسیده...چه بهانه ای قشنگ تر از تو چه لحظه هایی که تو زندگیم گمت کردم ولی تو همیشه کنارم بودی.چه دقیقه ها که حضورتو فراموش کردم ولی تو فراموشم نکردی.چه ساعت های که غرق در شادی و غرورتو رو که پشت همه ی موفقیت های من قایم شده بودی از یاد بردم.اما تو همیشه به یادم بودیوچه روزهایی که سرم رو تو لاکم کردم و توی غصه هایی که فکر میکردم تو برای تلافی کارهای بدم برایم فرستادی دست و پا زدم اما تو همیشه کاری رو کردی که به صلاح منه.چه ماهایی رو که باهات قهر کردم و فکر میکردم منو دوست نداری،اما تو با توفیق یه کار خوب به من ثابت کردی که دوستم داری و چه سال هایی توی خلوتم ازت نترسیدم اما توهمیشه منو بخشیدی.توهمیشه با من بودی وقتی زمین خوردم تو با نور امید نیرویی به من بخشیدی که بتونم دوباره ادامه بدهم.
وقتی خسته تر از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه اوردم تو پناهم دادی.وقتی تو زندگیم سرنوشت،منو سر دو راهی قرار داد تو راه درستو بهم نشون دادی،وقتی از آدمهایدورو برم دلم گرفت و دنیا غم هاشو بهم ارزونی کرد تو به قلب من آرامش دادی تو با حضورت به خنده هام هدف دادی،به گریه هام دلیل دادی،به زندگیم و به نفس کشیدنم رنگ دادی.وقتی ازت سوال کردم جواب سوالهامو دادی.وقتی میسوختم تو لذت پختن روحم رو بهم چشوندی،وقتی قلبم تپید تو عظمت و بزرگیتو توو قلب کوچیک من جا دادی.وقتی برای اولین بار از دیگران حرف ناحق شنیدم راه تازه ای برام باز کردی تا گذشت و بخشش رو یاد بگیرم.
وقتی بهم بخشیدی و ازم گرفتی،نه غصه خوردن واسه نداشته هاست و نه شاد بودن واسه داشته هاست. و وقتی به ازای نداشته ها بهم چیزای دیگه ای دادی اون وقت به بزرگی و مهربونیت بیشتر پی بردم و فهمیدم بیشتر از اونچه که هست باید مهربون باشم.
وقتی بعضی دعاهامو زود اجابت کردی،بعضی هارو دیر و بعضی هارو اصلا،فهمیدم برای رسیدن باید کمی عجله کرد،گاهی صبر کرد و گاهیی کنار کشید.وقتی دیگران درد دلاشونو برام گفتن ومن خالصانه رو به درگاهت براشون دعا کردم،فهمیدم که غم و عصه های دیگران بارش سنگین تر از غصه های خودمه،اون وفت توی وجودم شیرینی به یاد دیگران بودن رو چشیدم.
وقتی دیگران فقط با گفتن یه جمله تمام ارزش و اعتبارمو زیر سوال بردن اون وقت فهمیدم بعضی آدم ها معنای واقعی خیلی چیزارو درک نمی کنن،پس یاد گرفتم بیشتر به آدم ها برای پیدا کردن راه درست فرصت بدم.
تو توی پستی و بلندی های زندگی خیلی چیزا بهم یاد دادی و من هر چه بیشتر یاد گرفتم بیشتر فهمیدم نمی دونم و چیزاهای زیادی برای یاد گرفتن باقی مونده و من مطمئنم تو همه ی اون چیزارو بهم یاد میدی.قصه های زیادی پیش رومه تا منو قدمی به شناخت خودم و قدمی به سوی تو و شاید قدمی به لقای تو نزدیکتر کنه.من همه ی داشته هامو مدیون تو هستم زندگی برای من وقتی معنای زنده بودن میده که تو کنارم باشی چون میدونم تو همه ی اون چیزایی که لازمه من بدونم بهم میگی.
وقتی خسته تر از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه اوردم تو پناهم دادی.وقتی تو زندگیم سرنوشت،منو سر دو راهی قرار داد تو راه درستو بهم نشون دادی،وقتی از آدمهایدورو برم دلم گرفت و دنیا غم هاشو بهم ارزونی کرد تو به قلب من آرامش دادی تو با حضورت به خنده هام هدف دادی،به گریه هام دلیل دادی،به زندگیم و به نفس کشیدنم رنگ دادی.وقتی ازت سوال کردم جواب سوالهامو دادی.وقتی میسوختم تو لذت پختن روحم رو بهم چشوندی،وقتی قلبم تپید تو عظمت و بزرگیتو توو قلب کوچیک من جا دادی.وقتی برای اولین بار از دیگران حرف ناحق شنیدم راه تازه ای برام باز کردی تا گذشت و بخشش رو یاد بگیرم.
وقتی بهم بخشیدی و ازم گرفتی،نه غصه خوردن واسه نداشته هاست و نه شاد بودن واسه داشته هاست. و وقتی به ازای نداشته ها بهم چیزای دیگه ای دادی اون وقت به بزرگی و مهربونیت بیشتر پی بردم و فهمیدم بیشتر از اونچه که هست باید مهربون باشم.
وقتی بعضی دعاهامو زود اجابت کردی،بعضی هارو دیر و بعضی هارو اصلا،فهمیدم برای رسیدن باید کمی عجله کرد،گاهی صبر کرد و گاهیی کنار کشید.وقتی دیگران درد دلاشونو برام گفتن ومن خالصانه رو به درگاهت براشون دعا کردم،فهمیدم که غم و عصه های دیگران بارش سنگین تر از غصه های خودمه،اون وفت توی وجودم شیرینی به یاد دیگران بودن رو چشیدم.
وقتی دیگران فقط با گفتن یه جمله تمام ارزش و اعتبارمو زیر سوال بردن اون وقت فهمیدم بعضی آدم ها معنای واقعی خیلی چیزارو درک نمی کنن،پس یاد گرفتم بیشتر به آدم ها برای پیدا کردن راه درست فرصت بدم.
تو توی پستی و بلندی های زندگی خیلی چیزا بهم یاد دادی و من هر چه بیشتر یاد گرفتم بیشتر فهمیدم نمی دونم و چیزاهای زیادی برای یاد گرفتن باقی مونده و من مطمئنم تو همه ی اون چیزارو بهم یاد میدی.قصه های زیادی پیش رومه تا منو قدمی به شناخت خودم و قدمی به سوی تو و شاید قدمی به لقای تو نزدیکتر کنه.من همه ی داشته هامو مدیون تو هستم زندگی برای من وقتی معنای زنده بودن میده که تو کنارم باشی چون میدونم تو همه ی اون چیزایی که لازمه من بدونم بهم میگی.
((( زندگی بهانه می خواهد چه بهانه ای قشنگتر از تو؟؟؟!!!! )))