اگه فکر میکنی یه نمه از یاد خدا غافل شدی بیا تو...

یاکاموز

عضو جدید
دوست خوبم اگه احساس میکنی که چند وقته یکمی خدارو از یاد بردی این متنو بخون منو که به فکر فرو برد....البته لازم به ذکر هستش که این متن مال خودم نیست و از یه دوست بهم رسیده...چه بهانه ای قشنگ تر از تو چه لحظه هایی که تو زندگیم گمت کردم ولی تو همیشه کنارم بودی.چه دقیقه ها که حضورتو فراموش کردم ولی تو فراموشم نکردی.چه ساعت های که غرق در شادی و غرورتو رو که پشت همه ی موفقیت های من قایم شده بودی از یاد بردم.اما تو همیشه به یادم بودیوچه روزهایی که سرم رو تو لاکم کردم و توی غصه هایی که فکر میکردم تو برای تلافی کارهای بدم برایم فرستادی دست و پا زدم اما تو همیشه کاری رو کردی که به صلاح منه.چه ماهایی رو که باهات قهر کردم و فکر میکردم منو دوست نداری،اما تو با توفیق یه کار خوب به من ثابت کردی که دوستم داری و چه سال هایی توی خلوتم ازت نترسیدم اما توهمیشه منو بخشیدی.توهمیشه با من بودی وقتی زمین خوردم تو با نور امید نیرویی به من بخشیدی که بتونم دوباره ادامه بدهم.
وقتی خسته تر از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه اوردم تو پناهم دادی.وقتی تو زندگیم سرنوشت،منو سر دو راهی قرار داد تو راه درستو بهم نشون دادی،وقتی از آدمهایدورو برم دلم گرفت و دنیا غم هاشو بهم ارزونی کرد تو به قلب من آرامش دادی تو با حضورت به خنده هام هدف دادی،به گریه هام دلیل دادی،به زندگیم و به نفس کشیدنم رنگ دادی.وقتی ازت سوال کردم جواب سوالهامو دادی.وقتی میسوختم تو لذت پختن روحم رو بهم چشوندی،وقتی قلبم تپید تو عظمت و بزرگیتو توو قلب کوچیک من جا دادی.وقتی برای اولین بار از دیگران حرف ناحق شنیدم راه تازه ای برام باز کردی تا گذشت و بخشش رو یاد بگیرم.
وقتی بهم بخشیدی و ازم گرفتی،نه غصه خوردن واسه نداشته هاست و نه شاد بودن واسه داشته هاست. و وقتی به ازای نداشته ها بهم چیزای دیگه ای دادی اون وقت به بزرگی و مهربونیت بیشتر پی بردم و فهمیدم بیشتر از اونچه که هست باید مهربون باشم.
وقتی بعضی دعاهامو زود اجابت کردی،بعضی هارو دیر و بعضی هارو اصلا،فهمیدم برای رسیدن باید کمی عجله کرد،گاهی صبر کرد و گاهیی کنار کشید.وقتی دیگران درد دلاشونو برام گفتن ومن خالصانه رو به درگاهت براشون دعا کردم،فهمیدم که غم و عصه های دیگران بارش سنگین تر از غصه های خودمه،اون وفت توی وجودم شیرینی به یاد دیگران بودن رو چشیدم.
وقتی دیگران فقط با گفتن یه جمله تمام ارزش و اعتبارمو زیر سوال بردن اون وقت فهمیدم بعضی آدم ها معنای واقعی خیلی چیزارو درک نمی کنن،پس یاد گرفتم بیشتر به آدم ها برای پیدا کردن راه درست فرصت بدم.
تو توی پستی و بلندی های زندگی خیلی چیزا بهم یاد دادی و من هر چه بیشتر یاد گرفتم بیشتر فهمیدم نمی دونم و چیزاهای زیادی برای یاد گرفتن باقی مونده و من مطمئنم تو همه ی اون چیزارو بهم یاد میدی.قصه های زیادی پیش رومه تا منو قدمی به شناخت خودم و قدمی به سوی تو و شاید قدمی به لقای تو نزدیکتر کنه.من همه ی داشته هامو مدیون تو هستم زندگی برای من وقتی معنای زنده بودن میده که تو کنارم باشی چون میدونم تو همه ی اون چیزایی که لازمه من بدونم بهم میگی.​
((( زندگی بهانه می خواهد چه بهانه ای قشنگتر از تو؟؟؟!!!! )))

 

امیر Amir

عضو جدید
دوست خوبم اگه احساس میکنی که چند وقته یکمی خدارو از یاد بردی این متنو بخون منو که به فکر فرو برد....البته لازم به ذکر هستش که این متن مال خودم نیست و از یه دوست بهم رسیده...چه بهانه ای قشنگ تر از تو چه لحظه هایی که تو زندگیم گمت کردم ولی تو همیشه کنارم بودی.چه دقیقه ها که حضورتو فراموش کردم ولی تو فراموشم نکردی.چه ساعت های که غرق در شادی و غرورتو رو که پشت همه ی موفقیت های من قایم شده بودی از یاد بردم.اما تو همیشه به یادم بودیوچه روزهایی که سرم رو تو لاکم کردم و توی غصه هایی که فکر میکردم تو برای تلافی کارهای بدم برایم فرستادی دست و پا زدم اما تو همیشه کاری رو کردی که به صلاح منه.چه ماهایی رو که باهات قهر کردم و فکر میکردم منو دوست نداری،اما تو با توفیق یه کار خوب به من ثابت کردی که دوستم داری و چه سال هایی توی خلوتم ازت نترسیدم اما توهمیشه منو بخشیدی.توهمیشه با من بودی وقتی زمین خوردم تو با نور امید نیرویی به من بخشیدی که بتونم دوباره ادامه بدهم.
وقتی خسته تر از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه اوردم تو پناهم دادی.وقتی تو زندگیم سرنوشت،منو سر دو راهی قرار داد تو راه درستو بهم نشون دادی،وقتی از آدمهایدورو برم دلم گرفت و دنیا غم هاشو بهم ارزونی کرد تو به قلب من آرامش دادی تو با حضورت به خنده هام هدف دادی،به گریه هام دلیل دادی،به زندگیم و به نفس کشیدنم رنگ دادی.وقتی ازت سوال کردم جواب سوالهامو دادی.وقتی میسوختم تو لذت پختن روحم رو بهم چشوندی،وقتی قلبم تپید تو عظمت و بزرگیتو توو قلب کوچیک من جا دادی.وقتی برای اولین بار از دیگران حرف ناحق شنیدم راه تازه ای برام باز کردی تا گذشت و بخشش رو یاد بگیرم.
وقتی بهم بخشیدی و ازم گرفتی،نه غصه خوردن واسه نداشته هاست و نه شاد بودن واسه داشته هاست. و وقتی به ازای نداشته ها بهم چیزای دیگه ای دادی اون وقت به بزرگی و مهربونیت بیشتر پی بردم و فهمیدم بیشتر از اونچه که هست باید مهربون باشم.
وقتی بعضی دعاهامو زود اجابت کردی،بعضی هارو دیر و بعضی هارو اصلا،فهمیدم برای رسیدن باید کمی عجله کرد،گاهی صبر کرد و گاهیی کنار کشید.وقتی دیگران درد دلاشونو برام گفتن ومن خالصانه رو به درگاهت براشون دعا کردم،فهمیدم که غم و عصه های دیگران بارش سنگین تر از غصه های خودمه،اون وفت توی وجودم شیرینی به یاد دیگران بودن رو چشیدم.
وقتی دیگران فقط با گفتن یه جمله تمام ارزش و اعتبارمو زیر سوال بردن اون وقت فهمیدم بعضی آدم ها معنای واقعی خیلی چیزارو درک نمی کنن،پس یاد گرفتم بیشتر به آدم ها برای پیدا کردن راه درست فرصت بدم.
تو توی پستی و بلندی های زندگی خیلی چیزا بهم یاد دادی و من هر چه بیشتر یاد گرفتم بیشتر فهمیدم نمی دونم و چیزاهای زیادی برای یاد گرفتن باقی مونده و من مطمئنم تو همه ی اون چیزارو بهم یاد میدی.قصه های زیادی پیش رومه تا منو قدمی به شناخت خودم و قدمی به سوی تو و شاید قدمی به لقای تو نزدیکتر کنه.من همه ی داشته هامو مدیون تو هستم زندگی برای من وقتی معنای زنده بودن میده که تو کنارم باشی چون میدونم تو همه ی اون چیزایی که لازمه من بدونم بهم میگی.​
((( زندگی بهانه می خواهد چه بهانه ای قشنگتر از تو؟؟؟!!!! )))


شاید هم خدا کمی از یاد بنده هاش غافل شده...

به قول یک نویسنده ای ...که میگه...

خدا مرد...آدرسش را مگیر....
 

یاکاموز

عضو جدید
شاید هم خدا کمی از یاد بنده هاش غافل شده...

به قول یک نویسنده ای ...که میگه...

خدا مرد...آدرسش را مگیر....
:w20::w20::w20::w20:
از سخنان گهر بار اون نویسنده بسی فیض بردیم ممنون که این وسط بانی خیر شدین چشم عده ای رو به حقیقت منور فرمودین....
واقعا که....:w20:
 

neda_eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست خوبم اگه احساس میکنی که چند وقته یکمی خدارو از یاد بردی این متنو بخون منو که به فکر فرو برد....البته لازم به ذکر هستش که این متن مال خودم نیست و از یه دوست بهم رسیده...چه بهانه ای قشنگ تر از تو چه لحظه هایی که تو زندگیم گمت کردم ولی تو همیشه کنارم بودی.چه دقیقه ها که حضورتو فراموش کردم ولی تو فراموشم نکردی.چه ساعت های که غرق در شادی و غرورتو رو که پشت همه ی موفقیت های من قایم شده بودی از یاد بردم.اما تو همیشه به یادم بودیوچه روزهایی که سرم رو تو لاکم کردم و توی غصه هایی که فکر میکردم تو برای تلافی کارهای بدم برایم فرستادی دست و پا زدم اما تو همیشه کاری رو کردی که به صلاح منه.چه ماهایی رو که باهات قهر کردم و فکر میکردم منو دوست نداری،اما تو با توفیق یه کار خوب به من ثابت کردی که دوستم داری و چه سال هایی توی خلوتم ازت نترسیدم اما توهمیشه منو بخشیدی.توهمیشه با من بودی وقتی زمین خوردم تو با نور امید نیرویی به من بخشیدی که بتونم دوباره ادامه بدهم.​

وقتی خسته تر از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه اوردم تو پناهم دادی.وقتی تو زندگیم سرنوشت،منو سر دو راهی قرار داد تو راه درستو بهم نشون دادی،وقتی از آدمهایدورو برم دلم گرفت و دنیا غم هاشو بهم ارزونی کرد تو به قلب من آرامش دادی تو با حضورت به خنده هام هدف دادی،به گریه هام دلیل دادی،به زندگیم و به نفس کشیدنم رنگ دادی.وقتی ازت سوال کردم جواب سوالهامو دادی.وقتی میسوختم تو لذت پختن روحم رو بهم چشوندی،وقتی قلبم تپید تو عظمت و بزرگیتو توو قلب کوچیک من جا دادی.وقتی برای اولین بار از دیگران حرف ناحق شنیدم راه تازه ای برام باز کردی تا گذشت و بخشش رو یاد بگیرم.
وقتی بهم بخشیدی و ازم گرفتی،نه غصه خوردن واسه نداشته هاست و نه شاد بودن واسه داشته هاست. و وقتی به ازای نداشته ها بهم چیزای دیگه ای دادی اون وقت به بزرگی و مهربونیت بیشتر پی بردم و فهمیدم بیشتر از اونچه که هست باید مهربون باشم.
وقتی بعضی دعاهامو زود اجابت کردی،بعضی هارو دیر و بعضی هارو اصلا،فهمیدم برای رسیدن باید کمی عجله کرد،گاهی صبر کرد و گاهیی کنار کشید.وقتی دیگران درد دلاشونو برام گفتن ومن خالصانه رو به درگاهت براشون دعا کردم،فهمیدم که غم و عصه های دیگران بارش سنگین تر از غصه های خودمه،اون وفت توی وجودم شیرینی به یاد دیگران بودن رو چشیدم.
وقتی دیگران فقط با گفتن یه جمله تمام ارزش و اعتبارمو زیر سوال بردن اون وقت فهمیدم بعضی آدم ها معنای واقعی خیلی چیزارو درک نمی کنن،پس یاد گرفتم بیشتر به آدم ها برای پیدا کردن راه درست فرصت بدم.
تو توی پستی و بلندی های زندگی خیلی چیزا بهم یاد دادی و من هر چه بیشتر یاد گرفتم بیشتر فهمیدم نمی دونم و چیزاهای زیادی برای یاد گرفتن باقی مونده و من مطمئنم تو همه ی اون چیزارو بهم یاد میدی.قصه های زیادی پیش رومه تا منو قدمی به شناخت خودم و قدمی به سوی تو و شاید قدمی به لقای تو نزدیکتر کنه.من همه ی داشته هامو مدیون تو هستم زندگی برای من وقتی معنای زنده بودن میده که تو کنارم باشی چون میدونم تو همه ی اون چیزایی که لازمه من بدونم بهم میگی.
((( زندگی بهانه می خواهد چه بهانه ای قشنگتر از تو؟؟؟!!!! )))

مرسي قشنگ بود عزيزم كاش همه قبل از بنده اي لايق بودن انساني لايق باشند تا بتوانند بندگي كنند
 

لکوربوزیه

عضو جدید
من خیلی وقته که اعتقاد به خدا را از دست دادم، در حقیقت وقتی که خدا مرد، و هر شب به یاد روزهای که با هم بودیم فکر می کنم کارهایی که ناتموم ماند ، به هر حال نبودنش یا بودنش تفاوت بسیاری می کرد، نمی دانم اما با این حرفها نمی شه گفت خدا هست ، خدا فقط توی عالم وهم انسانهاست، حتی نمیشه با قران خوندن هم خدا را ثابت کرد،
پس بیهوده تلاش نکن که ما حماقتهای انسانیتان خدا را ثابت کنید، این کره زمین سالهاست که بدون خدا می چرخد!
 

لکوربوزیه

عضو جدید
من خیلی وقته که اعتقاد به خدا را از دست دادم، در حقیقت وقتی که خدا مرد، و هر شب به یاد روزهای که با هم بودیم فکر می کنم کارهایی که ناتموم ماند ، به هر حال نبودنش یا بودنش تفاوت بسیاری می کرد، نمی دانم اما با این حرفها نمی شه گفت خدا هست ، خدا فقط توی عالم وهم انسانهاست، حتی نمیشه با قران خوندن هم خدا را ثابت کرد،
پس بیهوده تلاش نکن که ما حماقتهای انسانیتان خدا را ثابت کنید، این کره زمین سالهاست که بدون خدا می چرخد!
 

لکوربوزیه

عضو جدید
من که فکر نمی کنم با یک نوشته ادبی به خدا اعتقادو یا ایمان آورد و یا باور کرد ، چرا که اعتقاد در راستای مطالعه و تفکر در عالم هستی بدست می آید( اگرخدا رد گردد و یا به گفته نیچه خدا بمیرد) و نه در چند خط نوشته ادبی، هر چند که نوشته شما بسیار زیبا بود و می توان به ان به عنوان نوشته ادبی نگاه کرد و ارزشمند شمرد،و نه به عنوان یک استدلال فلسفی و اعتقادی!
 

f11691gh

عضو جدید
من خیلی وقته که اعتقاد به خدا را از دست دادم، در حقیقت وقتی که خدا مرد، و هر شب به یاد روزهای که با هم بودیم فکر می کنم کارهایی که ناتموم ماند ، به هر حال نبودنش یا بودنش تفاوت بسیاری می کرد، نمی دانم اما با این حرفها نمی شه گفت خدا هست ، خدا فقط توی عالم وهم انسانهاست، حتی نمیشه با قران خوندن هم خدا را ثابت کرد،
پس بیهوده تلاش نکن که ما حماقتهای انسانیتان خدا را ثابت کنید، این کره زمین سالهاست که بدون خدا می چرخد!

من خیلی وقته که اعتقاد به خدا را از دست دادم، در حقیقت وقتی که خدا مرد، و هر شب به یاد روزهای که با هم بودیم فکر می کنم کارهایی که ناتموم ماند ، به هر حال نبودنش یا بودنش تفاوت بسیاری می کرد، نمی دانم اما با این حرفها نمی شه گفت خدا هست ، خدا فقط توی عالم وهم انسانهاست، حتی نمیشه با قران خوندن هم خدا را ثابت کرد،
پس بیهوده تلاش نکن که ما حماقتهای انسانیتان خدا را ثابت کنید، این کره زمین سالهاست که بدون خدا می چرخد!
سلام دوست عزیز نمیدونم چرا همچین استدلالی رو کردید.من هم نمیخواهم استدلال کنم فقط میگم من به خدا ایمان دارم چون چند بار دم پرتگاه جایی که فقط چند قدم با مرگ بیشتر فاصله نداشتم دستمو گرفت من خدا رو با تمام وجود حس میکنم پس میگم خدا نمرده و نمیمیره اون زنده همیشه زندس یه کم اطرافتو نگاه کن میبینیش بدون لج بازی با خودت فقط یه لحظه نگاه کن اون همینجاس پیش خودت اون باهات قهر نیست ما رو دوست داره اون همین جاست نگاه کن نزدیک تر از همیشه
 
آخرین ویرایش:

لکوربوزیه

عضو جدید
سلام دوست عزیز نمیدونم چرا همچین استدلالی رو کردید.من هم نمیخواهم استدلال کنم فقط میگم من به خدا ایمان دارم چون چند بار دم پرتگاه جایی که فقط چند قدم با مرگ بیشتر فاصله نداشتم دستمو گرفت من خدا رو با تمام وجود حس میکنم پس میگم خدا نمرده و نمیمیره اون زنده همیشه زندس یه کم اطرافتو نگاه کن میبینیش بدون لج بازی با خودت فقط یه لحظه نگاه کن اون همینجاس پیش خودت اون باهات قهر نیست ما رو دوست داره اون همین جاست نگاه کن نزدیک تر از همیشه
البته متن اولیه جنبه شوخی داشت ، اما نمی دانم این همه اصرار برای قبول خدا برای چیست،و این همه توجیه برای انکه به خود بقبولانید که خدا در این نزدیکی است برای چیست، به هر حال عقاید شما قابل احترام است ومن به اعقاید شما احترام می گذارم ،و من نمی دانم چه لزومی بر آن داریم که همگان را معتقد بر خدا و اسلام کنید، آیا من نمی دانم تا به حال چه کاری این معتقدید کردند ومن نکردم ، و به جای توجیح خدا بجاست که دلیل عقلانی و منطقی بیارید.
با تشکر از دوست گرامی
 

reza333

عضو جدید
البته متن اولیه جنبه شوخی داشت ، اما نمی دانم این همه اصرار برای قبول خدا برای چیست،و این همه توجیه برای انکه به خود بقبولانید که خدا در این نزدیکی است برای چیست، به هر حال عقاید شما قابل احترام است ومن به اعقاید شما احترام می گذارم ،و من نمی دانم چه لزومی بر آن داریم که همگان را معتقد بر خدا و اسلام کنید، آیا من نمی دانم تا به حال چه کاری این معتقدید کردند ومن نکردم ، و به جای توجیح خدا بجاست که دلیل عقلانی و منطقی بیارید.
با تشکر از دوست گرامی
من انسانی معتقدم
من خدایی را که این معتقدین می گویند هر روز با طلوع خورشید می بینم و در تمام روز بهت زده به او خیره می شوم
و صدای دلنوازش را که در ساز چکاوکها و خروش رودخانه ها تنظیم شده همچون موسیقی روح نواز می شنوم
چشم دل باز کن که آن بینی آنچه نادیدنی است آن بینی
خدایای مهربان من تنها دلیل این همه گستاخی و گناه من امید به لطف و رحمت بیکران توست
خدایای مهربان من ، این مهربان ترین یارم ببین که برای تو دلیل و منطق می خواهند در حالی که خودشان دلیلند
معتقدین قرار است چه کاری انجام دهند ؟
 

لکوربوزیه

عضو جدید
من انسانی معتقدم
من خدایی را که این معتقدین می گویند هر روز با طلوع خورشید می بینم و در تمام روز بهت زده به او خیره می شوم
و صدای دلنوازش را که در ساز چکاوکها و خروش رودخانه ها تنظیم شده همچون موسیقی روح نواز می شنوم
چشم دل باز کن که آن بینی آنچه نادیدنی است آن بینی
خدایای مهربان من تنها دلیل این همه گستاخی و گناه من امید به لطف و رحمت بیکران توست
خدایای مهربان من ، این مهربان ترین یارم ببین که برای تو دلیل و منطق می خواهند در حالی که خودشان دلیلند
معتقدین قرار است چه کاری انجام دهند ؟
من نمی دانم که معتقدین چکار می کنند، و به من ربطی نداره ، اما وجود خدا و نبودنش توی زندگی ن تاثیری نداره، و عتقاد به وجود خدا چیزی مزحکی به نظر می رسد و اگر هم موجودی به نام خدا وجود داشته باشد ، لاقل مقدس نیست و اصلا چیز مقدس توی این دنیا وجود ندارد؟
البته این نظر شخصی من هست و شما می توانید هر خدایی که دوست داشته باشید را بپرستید؟
و خواهشان راه دل و عرفان را توصیه نکنید چرا که ادم منطقی نه خواهان درک چنین موضوعی است ونه توانایی درک خدای مرده را دارد؟
 

f11691gh

عضو جدید
البته متن اولیه جنبه شوخی داشت ، اما نمی دانم این همه اصرار برای قبول خدا برای چیست،و این همه توجیه برای انکه به خود بقبولانید که خدا در این نزدیکی است برای چیست، به هر حال عقاید شما قابل احترام است ومن به اعقاید شما احترام می گذارم ،و من نمی دانم چه لزومی بر آن داریم که همگان را معتقد بر خدا و اسلام کنید، آیا من نمی دانم تا به حال چه کاری این معتقدید کردند ومن نکردم ، و به جای توجیح خدا بجاست که دلیل عقلانی و منطقی بیارید.
با تشکر از دوست گرامی
سلام دوست خوبم اگه خونده باشید اول صحبتم گفتم من نمیخوام استدلال کنم ئر نتیجه نمیخوام حرفم رو به کسی بقبولونم.من فقط نظر خودم رو گفتم چیزی که حس میکنمش واقعا" رو گفتم.من خودم الن توی بدترین وضعیت گیر کردم که حتی نمیتونی تصورش رو هم بکنی اما دیدم قهر کنم هیچ فایده ای نداره باز هم نگی داری حرفای خودتو میزنی من فقط دارم نظر خودمو میگم .نگفتم به حرفام عمل کن .من خودم از همه دل شکسته ترم مطمئن باش اما دیدم قهر فایده ای نداره خدا داره به ما عشق میورزه پس منم یک کمی بهش عشق بورزم چیزی نمیشه:w30:
 

f11691gh

عضو جدید
من نمی دانم که معتقدین چکار می کنند، و به من ربطی نداره ، اما وجود خدا و نبودنش توی زندگی ن تاثیری نداره، و عتقاد به وجود خدا چیزی مزحکی به نظر می رسد و اگر هم موجودی به نام خدا وجود داشته باشد ، لاقل مقدس نیست و اصلا چیز مقدس توی این دنیا وجود ندارد؟
البته این نظر شخصی من هست و شما می توانید هر خدایی که دوست داشته باشید را بپرستید؟
و خواهشان راه دل و عرفان را توصیه نکنید چرا که ادم منطقی نه خواهان درک چنین موضوعی است ونه توانایی درک خدای مرده را دارد؟
سلام دوست خوبم
من نه راه عرفان رو توصیه میکنم نه چیز دیگه شایدم تو راست میگی اما نگو معتقدین بگو کسانی که خودشونو معتقد نشون میدن تا به هدفاشون برسن گرگایی که خودشون رو توی پوست بره کردن تا بره ها رو بخورن.من این آدم ها رو خیلی خوب میشناسم.من تازه به یه دیدی رسیدم توی این دین چرا چیزایی که میبینی رو بدون تحقیق باور میکنی ها؟اینجا اشکال از خودته هی این حرفای زد و نقیض رو شنیدی در ایام نوجوانی حالا که به سن استدلال رسیدی و تونستی استدلال کنی اون حرفای ضد و نقیض که در موردشون تحقیق نکردی همه ی ذهنت رو ریختن به هم بعد کلا" از دین و خدا زده شدی واسه 4 تا آدم که به خاطر منافعشون عقاید و دین ما رو عوض کردن شاید واسه این حرفام دیگه منو توی تالار راه ندن اما باید میگفتم.دوست خوبم تو به اونا کاری نداشته باش نه به حرفاشون برو خودت پیدا کن اصل حقیقتو میگم از کجا برو خود قران رو بخون برو توی طبیعت نگاه کن توی شب ها برو توی حیاط آسمون رو نگاه کن خودت برو پیدا کن خدا رو به حرف کسی هم کار نداشته باش که میگن باید این کارو کنی باید اون کارو کنی ما که آدم آهنی نیستیم که یک سری حرف و عمل ضبط شده رو هی اجرا کنیم بدون روح نه عزیزم این اسلام نیست برو خدا رو توی برگ گل شقایق پیدا کن نه توی جاهایی که بقیه میگن.داستان موسی و شبان رو خوندی حتما" بخونش.از سعدی هست خدای ما اونطوری نه اینطوری که این کسانی میگن که خودشون یه جورین و عملشون یه جور دیگه.خدا نشسته اون بالا ما هی بهش تعظیم کنیم مثل روبات و بعد ندونیم همسایه امون گشنه میخوابه یا نه خدای ما اون خدایی هست که میگه به بندگانم کمک کنید تا خوشحال بشن همدیگه رو خوشحال کنید به هم عشق بورزید همدیگه رو دوست داشته باشید آره خدای ما اینه خدای علی اینه نه این چیزایی که اینا میگن .خدای مهربون ما اینه که خواستش آرامش بنده هاش هست خوبی بنده هاش تا حالا اینا رو نشنیده بودی نه؟آره چون همون مقدس مآب هایی که میگی نمیخوان اینا رو بدونی تا به اسلام واقعی نرسی اسلام ما اسلام محبته نه اسلام غم و عزا اسلام کمک و دانشه نه اسلام گریه و عزا عزیز من بگرد دنبال اسلام واقعی دنبال خدایی که پیشته نه خدایی که اونا میگن که توی آسموناس و از جاش تکون نمیخوره خدا عاشق ماست:w36::w21:با بالای فکرت پرواز کن نذار چشمات بسته باشه بگرد دنبال خدا:w11::w30:
 
آخرین ویرایش:

sufia89

عضو جدید
من چند وقته که به یک اعتقاد جالب رسیدم که دوست دارم اینجا بیانش کنم از این همه مکالمات بین لکوربوزیه و بقیه افرادی که جلوش واستادند یا دارن سعی میکنند قانعش کنند و همچنین اشتیاق خودم برای نفی حرفای لکو ! به این نتیجه رسیدم که نه ماها خدا برامون درست اثبات شده نه این بنده خدا وجود خدا رو انکار میکنه !!

می دونین چرا چون به نظرم اگه کسی واقعا به چیزی اعتقاد داشته باشه اعتقاد قلبی انقدر سعی نمیکنه حرفشو جلوی بقیه به کرسی بنشونه مثل اینکه اگه یه کسی بیاد به تو بگه ماست سیاهه تو انقدر اعتقاد داری که ماست سفید اصلا سعی نمیکنی به زور حالیش کنی که بابا جان ماست سفید !! در نتیجه احساس میکنم همه این جنجالای ما نتیجه شک داشتن یا بهتر بگم بی ثباتی ایمان یا ... خودمونه ! والسلام
 

f11691gh

عضو جدید
من چند وقته که به یک اعتقاد جالب رسیدم که دوست دارم اینجا بیانش کنم از این همه مکالمات بین لکوربوزیه و بقیه افرادی که جلوش واستادند یا دارن سعی میکنند قانعش کنند و همچنین اشتیاق خودم برای نفی حرفای لکو ! به این نتیجه رسیدم که نه ماها خدا برامون درست اثبات شده نه این بنده خدا وجود خدا رو انکار میکنه !!

می دونین چرا چون به نظرم اگه کسی واقعا به چیزی اعتقاد داشته باشه اعتقاد قلبی انقدر سعی نمیکنه حرفشو جلوی بقیه به کرسی بنشونه مثل اینکه اگه یه کسی بیاد به تو بگه ماست سیاهه تو انقدر اعتقاد داری که ماست سفید اصلا سعی نمیکنی به زور حالیش کنی که بابا جان ماست سفید !! در نتیجه احساس میکنم همه این جنجالای ما نتیجه شک داشتن یا بهتر بگم بی ثباتی ایمان یا ... خودمونه ! والسلام
سلام دوست عزیز
1 اینکه من چند بار توی حرفام آوردم نمیخوام حرف خودم رو به کرسی بشونم فقط گفتم نظر خودم رو میگم
2 آره کسی که برای آدم اهمیتی نداره آدم بهش بی محلی میکنه ولی کسانی رو که دوست داره باهاشون حرف میزنه یا کلکل میکنه
3 آره من نمیگم واقعا" خدا رو میشناسم دروغگو هستم اگه همچین حرفی رو بزنم ما آومدیم اینجا دور هم تا خدا رو بشناسیم:w30:
 

water.87

کاربر بیش فعال
سلام
دوست عزیزی که گفتید خدا رو با منطق ثابت کن ،چه منطقی از این بالاتره که وقتی از خدا درخواست کمک میکنی درخواستتو بی جواب نمی اره مگه ده ها میتونند به کسی کمک کنند .منطق ما دل ماست وقتی بدون جهت گیری و لجبازی نگاه کنی خدا رو تو تک تکلحظه ها حس می کنی .من یا همه ی کسایی که دم از خدا میزنن برای این نیست که بگن هست چون بودنش رو از بدیهیاتی میدونند که بارها مزمزه کردند با تموم اشتباهاتشون ، با تموم اشتباهاتمون.....
اگه میگن خدا برای اینه که یه بار دیگه یادمون بیاد که اگه بودنشو حس نمیکنیم و از بودنش غرق لذت نمی شیم به خاطر اینه که زیر روزمرگیامون گم شدیم و کم کم خودمونم فراموش کردیم .....
میگی نه همین الان ،همین الان از ته دلت صداش کن ،نه همین جوری ،نه،از عمق وجودت،حتما حسش میکنی....:gol:
 

آرماندیس

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم خیلی وقته دیگه فقط به خدا فکر میکنم و فقط فکر نه چیز دیگه ای اعتقاداتم کمرنگ شده . من فکر می کنم تمام این مدتی که به خدا و کمکش فکر می کردم در حال پیدا کردن یه راه فرار بودم و فکر کردن به خدا فقط به آدم امیدواری میده . فکر می کنم این که خدا ما رو دوس داره فقط ناشی از خوش بینی هست و بس . هر چند به وجود خدا اعتقاد کامل دارم . ولی به اینکه ما رو دوس داره نه . اگه واقعاً ما رو دوس داشت همیشه کنارمون بود و بهمون کمک میکرد چه آدم خوبی باشیم چه نه. چه نماز و دعا بخونیم نه . چه نعمتاشو شکر کنیم چه نه ... اگه خدا ما رو دوس داشت این همه بدبختی و بیچارگی آدمای رو زمینو فقط نگا نمیکرد ... وقتی کسی رو دوس داشته باشی به هیچ وجه حاضر نمیشی عذابش بدی ، چه این دنیا چه اون دنیا ... واسه من که تعریف دوس داشتن اینه .
 

Sorin Z

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز نمیدونم چرا همچین استدلالی رو کردید.من هم نمیخواهم استدلال کنم فقط میگم من به خدا ایمان دارم چون چند بار دم پرتگاه جایی که فقط چند قدم با مرگ بیشتر فاصله نداشتم دستمو گرفت من خدا رو با تمام وجود حس میکنم پس میگم خدا نمرده و نمیمیره اون زنده همیشه زندس یه کم اطرافتو نگاه کن میبینیش بدون لج بازی با خودت فقط یه لحظه نگاه کن اون همینجاس پیش خودت اون باهات قهر نیست ما رو دوست داره اون همین جاست نگاه کن نزدیک تر از همیشه
اعتقاد به خدا یه اعتقاد قلبیه که هیچکس دیگه ای نمی تونه به آدم القا یا دیکته اش کنه! مطمئناً هر کسی لحظاتی داشته که هیچ آدمی نتونسته درکش کنه! اون زمانه که برای من جلوه ای از خدا مشهود میشه!!! چیزی که فراتر از عقله. عشق و محبته!عشق خالصانه ای که با تمام وجودم حسش می کنم.
این عشق تو وجود همه آدما هست! من فکر میکنم این عشق همون خداست! ونمی تونم این رو انکار کنم!
 

یاکاموز

عضو جدید
ممنون از دوست عزیزی که تاپیک رو از گور کشیده بیرون ولی فکر می کنم جای حرف و بحث بسیاری داره اینجا.:w27:همون جوری که همون خیلی وقته پیش هم دوستان عقاید و باور ها و اعتقاداتشون رو گفته بودن.....
 

water.87

کاربر بیش فعال
"
منم خیلی وقته دیگه فقط به خدا فکر میکنم و فقط فکر نه چیز دیگه ای اعتقاداتم کمرنگ شده . من فکر می کنم تمام این مدتی که به خدا و کمکش فکر می کردم در حال پیدا کردن یه راه فرار بودم و فکر کردن به خدا فقط به آدم امیدواری میده . فکر می کنم این که خدا ما رو دوس داره فقط ناشی از خوش بینی هست و بس . هر چند به وجود خدا اعتقاد کامل دارم . ولی به اینکه ما رو دوس داره نه . اگه واقعاً ما رو دوس داشت همیشه کنارمون بود و بهمون کمک میکرد چه آدم خوبی باشیم چه نه. چه نماز و دعا بخونیم نه . چه نعمتاشو شکر کنیم چه نه ... اگه خدا ما رو دوس داشت این همه بدبختی و بیچارگی آدمای رو زمینو فقط نگا نمیکرد ... وقتی کسی رو دوس داشته باشی به هیچ وجه حاضر نمیشی عذابش بدی ، چه این دنیا چه اون دنیا ... واسه من که تعریف دوس داشتن اینه .
"


برای شما دوست عزیز،
خدا ادما رو مختار افرید تا خودشون برای زندگیشون تصمیم بگیرن و راهی رو برن که دوست دارن ، حالا اینکه خیلی از اونا با ندونم کاریاشون به جایی میرسن که دیگه راه برگشتی نیست یا اینکه می افتند تو باتلاق گرفتاری ، از بی کفایتی خدا نیست،از ندونم کاری خودشونه، خدا وقتی بهت کمک می کنه که طالب کمک باشی، گلم این ایه ی قرانه که خدا وضع هیچ کسی رو تغییر نمی ده مگه اینکه خودش ( خود اون شخص)بخواد،
در مورد عذاب کردن گفتی یه نمونه ی ساده میگم مطمئنم اونقدر باهوش هستی که تا ته مطلب رو بگیری:
یه بچه شیطنت میکنه و کاری رو انجام میده که نباید انجام میداد،مثلا با توپش میزنه شیشه ی همسایه رو میاره پایین ،مادرش با اینکه این بچه قمتی از وجودشه، با اینکه این بچه رو خیلی خیلی دوست داره ، انچنان کتک مفصلی بهش میزنه که تا اخر عمر یادش بمونه،
اگهمادر میزنه برای این نیست که بچه رو دوست نداره و یا اینکه از لحاظ روانی تعادل نداره ، فقط برای اینه که بچه برای همیشه یادش بمونه نباید حق کسی رو ضایع کنه، از الان که خیلی کوچیکه و با توپش مردم رو اذیت میکنه تا وقتی که بزرگ میشه و سرس تو سرا در میاره....:gol:
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی
دمت گرم
ما ادما وقتی کارمون گیره میگیم خدایا
اما وقتی مشکلی نداریم ..............
وافعا چی به سرمون اومده ؟
 

المینا

عضو جدید
سلام
خدا بارها وبارها گفته توی کتابش در ایات من تعقل کنید.میدونی یعنی چی؟یعنی اینکه تو حق نداری تقلید کورکورانه کنی.باید بری بگردی،تحقیق کنی،بفهمی، بشناسی.یه معنی دیگه هم داره:"اینکه راه شناخت من عقلانیه"
عقا خدارو اثبات میکنه.
اینکه ما تا الان دنبالش نبودیم وعقاید دیگران روحفظ کردیم وبعد تکرار، وبعدازمدتی بهشون شک کردیم دلیل بر نبود خداست؟؟؟؟؟؟؟؟یا دلیل براین میشه که خدارو نمیشه عاقلانه پذیرفت؟؟؟؟
ماخودمون کوتاهی کردیم.
اونقدر.......نشونه برای اثبات خداهست، واسه اثبات بودنش،اثبات قدرتش،علمش،رحمتش....
به خدا بی انصافیه اینطوری حرف زدن.
خدا مرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همیشه همه چیزاییکه بی رحمانه فراموش میشن رو مرده فرض میکنید؟؟
فقط یه لحظه به قلبت فکر کن.ببین به این نتیجه میرسی که خدا نیست.
خدا اراده کنه قدرت نفس کشیدنوازت میگیره.فکر میکنی اگه مهربون نبود به من وامثال تو که اینقدر راحت گستاخی میکنیم دربرابرش اجازه میدادیه نفس دیگه بکشیم.
ما فقط لجبازی کردن توی اعتقاداتمون یادگرفتیم.
چه درست چه نادرست.
 

water.87

کاربر بیش فعال
سلام
موضوع اینه که ما همیشه غرق زندگی خودمونیم و لابه لای روزمرگی هامون خودمونم گم می کنیم ،فقط وقتی کارمون یه جایی گیر میکنه ، یه جایی که دیگه از دست هیچ کسی کاری برنمیاد و امیدمون از همه نا امید شد ، خیلی طلب کار میگیم پس چرا خدا کاری نمی کنه ، انگار که خدا ما رو افریده که هی ما اشتباه کنیم و بدون اینکه برگردیم ببنیم چیکار کردیم و چرا تو گرفتاری افتادیم ،خدا برامون کارا رو درست کنه ،اصلا این از مهربونی بی حد خداست که ما تا اخر یه راه اشتباه رو میریم بعد اجازه داریم فکر کنیم وبا توکل به او راه حلی در نظر بگیریم ،اینجاست که خدا میگه بنده ی من بجز من کی رو نداره حتما کمکش میکنم ، اگه قرار بود ما کاملا تو رفاه باشیم از این نظر که تا خاری به پامون رفت خدا قبل از احساس درد حلش کنه ،دیگه زندگی معنی نداشت،تمام طعم زندگی همین تجربه هایی که از این اتفاقا برامون می مونه، حتی تلخ ترینش
فولاد برای اینکه فولاد مرغوبی بشه باید دمای زیادی رو تحمل کنه،
گاهی هرچی خدا رو صدا میزنیم جوابی نمیده، اون موقع یا لازمه که این سختی و ناکامی رو تحمل کنیم یا اینکه داریم چیزی از ش می خوایم که به صلاحمون نیست و خدا با همه ی مهربونیش اون حاجتمون رو براورده نمیکنه که ضرر نبینیم(این که گفتم به ضررمونه و نمی دونیم ،چیزیه که خودم یه بار تجربش کردم و وقتی دیدم چه لطفی بهم شده که دعام اجابت نشده خدا رو شکر کردم):gol:
 

sahark

عضو جدید
ممنون
خیلی قشنگ بود احساس میکردم یه جورایی حرفای دلم هست
بازم ممنون خیلی خیلی عالی بود;)
 

raha parsa 109

عضو جدید
سلام دوست عزيز متن زيبايي بود ولي من حدود 3 ساله اين متنو + بقيه اش كه شما حذفش كردي يا احيانا نداريش قاب كردم رو ديوار اتاقم روزي چند بارم چشمم بهش مي خوره ولي متاسفانه خيلي وقته كه از خدا قافلم يعني سرم خيلي گرمه به جاي نوشتن متن تكراري لطف كن بگو چطور بايد برگردم سمت خدا يه حس بهم بده يه بهونه مي دونم شايد بگي بهونه همون نداشته هاست ولي خوشباختانه من بي نيازترينم و مطمئنم از هر لحاظ بهترين چيزاي دنيا رو داشتم و دارم و در اصل سر سوزن كمبودي ندارم ....... حالا بگو چه كنيم ؟؟؟؟؟؟؟؟
 
بالا