تعریف:تولارمی نوعی بیماری میكروبی مشترک بین انسان و حیوانات است. که براساس راه ورود و میزان ویرولانس عامل بیماری دارای تظاهرات بالینی گوناگونی در انسان میباشد.
تاریخچه: بیماری تولارمی را در سال 1911 به عنوان بیماری شبه طاعون جوندگان، توصیف می کردند ولی به زودی به عنوان یک بیماری بالقوه شدید و کشنده در انسان نیز مطرح شد. همه گیری تولارمی در دهه های 1930 و 1940 میلادی به دنبال مصرف آبهای آلوده در اروپا و شوروی سابق، حادث گردید و در همان زمان همه گیری حیوانی آن در ایالات متحده، به وقوع پیوست و چیزی نگذشت که به عنوان یکی از عوامل اتیولوژیک منتقله از طریق تماس آزمایشگاهی نیز مطرح شد و همین امر، منجر به بررسی اکولوژیک، میکروبیولوژیک و پاتولوژیک بیماری گردید و به جستجوی راههائی برای پیشگیری از بروز آن پرداخته شد.
عامل اتیولوژیک: فرانسیسلا تولارنسیس «Francisella tularensis «به عنوان پاتوژن شناخته شده است و تلقیح یا استنشاق تعداد بسیار کمی از آن مثلاً حدود ده عدد می تواند منجر به بروز بیماری شود. انسان ممکن است بطور اتفاقی دچار عفونت شود که در اینصورت گاهی دچار بیماری شدید و کشنده ای می شود ولی بیماری را به دیگران منتقل نمی کند. از آنجا که این بیماری اولین بار در جوندگان شهر تولار (Tulare) ایالت کالیفرنیای امریکا دیده شد، به همین اسم، نامیده شد.
«Francisella t.» را به عنوان یکی از جنگ افزارهای بیولوژیک خطرناک تلقی نموده اند زیرا دارای خاصیت عفونتزایی شدید، قابلیت انتشار آسان و ظرفیت بالای ایجاد بیماری و مرگ میباشد.
«Francisella t.» نوعی کوکوباسیل کوچک غیرمتحرک هوازی گرم منفی است که دارای پوششEnvelope)) نازک لیپویلی ساکاریدی بوده و علیرغم عدم تولید اسپور از مقاومت بالایی برخوردار است و به مدت چندین هفته در دمای پایین در محیط آب، خاک مرطوب، علوفه، پوشال،کاه و اجساد در حال فساد حیوانات، زنده می ماند. «Francisella t.» قادر به ایجاد عفونت در انسان از طریق پوست، غشاهای مخاطی، دستگاه گوارش و ریه ها می باشد. این ارگانیسم نوعی باکتری داخل سلولی اجباری است که داخل ماکروفاژها تکثیر می یابد. مهمترین ارگانهای هدف آن شامل غدد لنفاوی، ریه ها، پرده جنب، طحال، کبد و کلیه هاست.
کوکوباسیلهای تلقیح شده به پوست بدن یا غشاهای مخاطی، تکثیر یافته و به غدد لنفاوی ناحیه ای، راه یافته در آنجا تکثیر بیشتری پیدا می کنند و سپس به سایر ارگانهای بدن، منتشر می گردند. باکتریمی در فاز اولیه بیماری ممکن است شایع باشد. واکنش اولیه نسوج بدن در مقابل عفونت، شامل نکروز چرکی شدیدی است که حاوی تعداد زیادی لکوسیت های پلی مرفونوکلئر، همراه با تهاجم ماکروفاژها، سلولهای اپی تلیوئید و لنفوسیت ها میباشد. این ضایعات سپس حالت «گرانولوماتوز «به خود می گیرند و آزمایشات هیستوپالوژیک آنها نکروز مرکزی و گاهی پنیری شکل (Caseation) همراه با احاطه سلولهای اپی تلیوئید، سلول های ژانت چند هسته ای و فیبر وبلاست ها را نشان می دهد که از بعضی جهات به گرانولوم های سلی و سارکوئیدوزی، شباهت دارند.
اپیدمیولوژی: دوره نهفتگی یا دوره کمون بیماری به ویرولانس سویه های عفونتزا و تعداد باکتری وارد شده به بدن بستگی دارد و حدود 14-1 روز و معمولاً 5-3 روز میباشد.
بررسی های سرواپیدمیولوژیک حاکی از آنست که در مناطق آندمیک بیماری بسیاری از موارد تولارمی انسانی ممکن است فاقد علائم بالینی باشد. بزرگترین ظغیان ثبت شده ناشی از تولارمی استنشاقی در سالهای 67-1966 در یک منطقه کشاورزی در سوئد رخ داد و باعث گرفتاری بیش از 600 نفر شد. اغلب این موارد به دنبال انجام فعالیتهای کشاورزی که همراه با تولید افشانه بوده، حادث گردیده است. در این همه گیری، موارد تماس، طی یک دوره چند ماهه اتفاق افتاده ولی در فصل زمستان یعنی زمانی که علوفه خشک آلوده شده به وسیله جوندگان را انبار می کرده اند به اوج خود رسیده است. در بین 140 مورد ثابت شده ناشی از استنشاق مواد آلوده، اغلب دارای علائم حاد تب، خستگی، لرز، سردرد و کسالت بوده اند و فقط 14 درصد موارد ثابت شده بیماری همراه با پنومونی بوده است و نهایتاً همگی به تتراسیکلین پاسخ داده و موردی از مرگ در بین آنها اتفاق نیفتاده است.
هر چند انتظار میرود در موارد انتقال «Francisella t.» از طریق هوا باپنومونی اولیه، مواجه شویم ولی در بعضی از موارد، گرفتاری چشمی به صورت تولارمی چشمی، تولارمی اولسروگلاندولر (Ulcerog landular) ناشی از نفوذ باکتری به پوست آسیب دیده و یا گرفتاری حفره دهانی – حلقی همراه با آدنوپاتی گردنی نیز حادث می گردد. در همه گیری بیماری در سوئد که قبلاً به آن اشاره شد، کونژونکتیویت (Conjunctivitis) در 26% موارد، عفونت زخم پوستی در 12% موارد، فارنژیت (pharyngitis) در 31 % آنان و اولسردهانی در 9 % رخ داده است. لازم به ذکر است که طغیان های دیگری از بیماری ناشی از فعالیت های کشاورزی مشابه همه گیری سوئد از فنلاند نیز گزارش شده است بطوری که اغلب بیماران از علائم غیر اختصاصی، شاکی بوده و علائم اختصاصی پنومونی را نداشته اند. ضمناً بزرگی غده های لنفاوی ناف ریه بارزترین یافته رادیوگرافیک آنها را تشکیل می داده است.
تاریخچه: بیماری تولارمی را در سال 1911 به عنوان بیماری شبه طاعون جوندگان، توصیف می کردند ولی به زودی به عنوان یک بیماری بالقوه شدید و کشنده در انسان نیز مطرح شد. همه گیری تولارمی در دهه های 1930 و 1940 میلادی به دنبال مصرف آبهای آلوده در اروپا و شوروی سابق، حادث گردید و در همان زمان همه گیری حیوانی آن در ایالات متحده، به وقوع پیوست و چیزی نگذشت که به عنوان یکی از عوامل اتیولوژیک منتقله از طریق تماس آزمایشگاهی نیز مطرح شد و همین امر، منجر به بررسی اکولوژیک، میکروبیولوژیک و پاتولوژیک بیماری گردید و به جستجوی راههائی برای پیشگیری از بروز آن پرداخته شد.
عامل اتیولوژیک: فرانسیسلا تولارنسیس «Francisella tularensis «به عنوان پاتوژن شناخته شده است و تلقیح یا استنشاق تعداد بسیار کمی از آن مثلاً حدود ده عدد می تواند منجر به بروز بیماری شود. انسان ممکن است بطور اتفاقی دچار عفونت شود که در اینصورت گاهی دچار بیماری شدید و کشنده ای می شود ولی بیماری را به دیگران منتقل نمی کند. از آنجا که این بیماری اولین بار در جوندگان شهر تولار (Tulare) ایالت کالیفرنیای امریکا دیده شد، به همین اسم، نامیده شد.
«Francisella t.» را به عنوان یکی از جنگ افزارهای بیولوژیک خطرناک تلقی نموده اند زیرا دارای خاصیت عفونتزایی شدید، قابلیت انتشار آسان و ظرفیت بالای ایجاد بیماری و مرگ میباشد.
«Francisella t.» نوعی کوکوباسیل کوچک غیرمتحرک هوازی گرم منفی است که دارای پوششEnvelope)) نازک لیپویلی ساکاریدی بوده و علیرغم عدم تولید اسپور از مقاومت بالایی برخوردار است و به مدت چندین هفته در دمای پایین در محیط آب، خاک مرطوب، علوفه، پوشال،کاه و اجساد در حال فساد حیوانات، زنده می ماند. «Francisella t.» قادر به ایجاد عفونت در انسان از طریق پوست، غشاهای مخاطی، دستگاه گوارش و ریه ها می باشد. این ارگانیسم نوعی باکتری داخل سلولی اجباری است که داخل ماکروفاژها تکثیر می یابد. مهمترین ارگانهای هدف آن شامل غدد لنفاوی، ریه ها، پرده جنب، طحال، کبد و کلیه هاست.
کوکوباسیلهای تلقیح شده به پوست بدن یا غشاهای مخاطی، تکثیر یافته و به غدد لنفاوی ناحیه ای، راه یافته در آنجا تکثیر بیشتری پیدا می کنند و سپس به سایر ارگانهای بدن، منتشر می گردند. باکتریمی در فاز اولیه بیماری ممکن است شایع باشد. واکنش اولیه نسوج بدن در مقابل عفونت، شامل نکروز چرکی شدیدی است که حاوی تعداد زیادی لکوسیت های پلی مرفونوکلئر، همراه با تهاجم ماکروفاژها، سلولهای اپی تلیوئید و لنفوسیت ها میباشد. این ضایعات سپس حالت «گرانولوماتوز «به خود می گیرند و آزمایشات هیستوپالوژیک آنها نکروز مرکزی و گاهی پنیری شکل (Caseation) همراه با احاطه سلولهای اپی تلیوئید، سلول های ژانت چند هسته ای و فیبر وبلاست ها را نشان می دهد که از بعضی جهات به گرانولوم های سلی و سارکوئیدوزی، شباهت دارند.
اپیدمیولوژی: دوره نهفتگی یا دوره کمون بیماری به ویرولانس سویه های عفونتزا و تعداد باکتری وارد شده به بدن بستگی دارد و حدود 14-1 روز و معمولاً 5-3 روز میباشد.
بررسی های سرواپیدمیولوژیک حاکی از آنست که در مناطق آندمیک بیماری بسیاری از موارد تولارمی انسانی ممکن است فاقد علائم بالینی باشد. بزرگترین ظغیان ثبت شده ناشی از تولارمی استنشاقی در سالهای 67-1966 در یک منطقه کشاورزی در سوئد رخ داد و باعث گرفتاری بیش از 600 نفر شد. اغلب این موارد به دنبال انجام فعالیتهای کشاورزی که همراه با تولید افشانه بوده، حادث گردیده است. در این همه گیری، موارد تماس، طی یک دوره چند ماهه اتفاق افتاده ولی در فصل زمستان یعنی زمانی که علوفه خشک آلوده شده به وسیله جوندگان را انبار می کرده اند به اوج خود رسیده است. در بین 140 مورد ثابت شده ناشی از استنشاق مواد آلوده، اغلب دارای علائم حاد تب، خستگی، لرز، سردرد و کسالت بوده اند و فقط 14 درصد موارد ثابت شده بیماری همراه با پنومونی بوده است و نهایتاً همگی به تتراسیکلین پاسخ داده و موردی از مرگ در بین آنها اتفاق نیفتاده است.
هر چند انتظار میرود در موارد انتقال «Francisella t.» از طریق هوا باپنومونی اولیه، مواجه شویم ولی در بعضی از موارد، گرفتاری چشمی به صورت تولارمی چشمی، تولارمی اولسروگلاندولر (Ulcerog landular) ناشی از نفوذ باکتری به پوست آسیب دیده و یا گرفتاری حفره دهانی – حلقی همراه با آدنوپاتی گردنی نیز حادث می گردد. در همه گیری بیماری در سوئد که قبلاً به آن اشاره شد، کونژونکتیویت (Conjunctivitis) در 26% موارد، عفونت زخم پوستی در 12% موارد، فارنژیت (pharyngitis) در 31 % آنان و اولسردهانی در 9 % رخ داده است. لازم به ذکر است که طغیان های دیگری از بیماری ناشی از فعالیت های کشاورزی مشابه همه گیری سوئد از فنلاند نیز گزارش شده است بطوری که اغلب بیماران از علائم غیر اختصاصی، شاکی بوده و علائم اختصاصی پنومونی را نداشته اند. ضمناً بزرگی غده های لنفاوی ناف ریه بارزترین یافته رادیوگرافیک آنها را تشکیل می داده است.