اونجوری که دوست داری از حس و حال خودت بگو...

hasan 69

عضو جدید
سلام دوستان.
تو این تاپیک هرجور که دوست دارین درمورد خودتون و حس و حالتون بگین(نثر/شعر/زبان عامیانه/متن موسیقی مورد علاقه یا .........)
 
آخرین ویرایش:

hasan 69

عضو جدید
این منم تو دنیای خودم گمم هنوز
همون که از بدی هنوز تنش کبود
هرچی کشید بازم کمش نبود
خوشبختی ها اصلا قده تنش نبود
آره همون
همون که قسم خورد به جون مادرش
که نه نامرد شه و نه لاشخور تهش
همون که ساده بود باورش
یه عمر سوخت و چی شد آخرش؟
شد یه کس که دلش پر از حسرت
واسه خوشبختی هم به هر در زد
ولی نشد نه خوشبختی بودش پشته در
هرکی هم رسید از خودش گشنه تر
خورد به پستش زندگی خب این بوده حسنش
طرف عزیــــــز میشه هروقت که مُــــــــــــردش
آره عزیز همه حرفایی که بود درد من
مزه اش کن تو هم طعمش تلخه نه؟
چیه تو هم باختی زندگیتو به باد دادی؟
یاکه واسه زنده بودن به هر کاری تن دادی
یا که شنونده ای فقط قصه دوست داری
یا که تو هم مثه منی خشمی زیر پوست داری
ما که همـــــه جوره بــوده وایسادیـــــــــــم
فقط نفهمیدیم خوشیها رو به کی پاس دادیم
نه که بگیم یه جورایی اخلاق خاص داریم
نه اینقدر خوب بودیم بتونیم تو راهه راس بریم
یاد گرفتیم تن به آب ندیم
واسه کسی که نفس نداد بهش کام ندیم
خام نشیم با حرف رفیق
آخه سلام گرگ هیچوقت بی طمع نیست
آره رفیق وجود من پر از درده
بدبختیا یه عمر دوره ام کرده
که روزی صدبار میگم همینه تقدیـــــر؟
که چه آرزوهایی همه تو سینه گندید
مگه درخت آرزوها رو کم دادیم کود بهش؟
غروری بود مگه ما نکنیم خوردش؟
شنونده نباش فقط یکمی خوب فکر
بکنی به حرفام میکنه خوردت
نه میدونی اعتقاد به نصیحت ندارم
نه اینجام با حرفام ادایه کسی رو درآرم
نه که بگم یه جورایی منم از شما سوا ام
اگه راستشو بخوای منم مثه تو خرابـــم
نه که بگیم بزرگیم و ادعایی داریم
شبا واسه خوابم لنگه دوتا قرصه خوابیم
ولی دنیام نمیچرخه کمر به پایین
اینجاس که میبینی باهم یه فرقی داریم
من یه حسه سردرگمم
خسته ام از خودم از مردمم
از آدمایی که بودن و هرچند دورم
که کاری کردن که الان از نفرت پُرم
 

hasan 69

عضو جدید
منو بشناس
من سرشار از غم و احساس
من تاریکم پُر از اشکال
با گوش پُر از فحش و اخطار
از دنیای آدمها اخراجم
منو به ذهنت بسپار
من زودتر از این حرفا رفتنی ام
پس نمیتونم دنیا رو سخت نگیرم
شکل یه شبکه ی برفکی ام
شکل یه کاغذ خط خطی ام
یه تصویر عجیب ضربدری ام
که پاییزم و بهاره پس زمینه ام
حقم و محاله پس نگیرم
محاله هرشب نشینم
پایه کلمه ها خودکارو دست نگیرم
من خیلی خیلی زود رفتنی ام
قشنگ شده واسم بعضی کارا
شمردنه تعداده ته سیگارا
نوشتن از همه ی دردایه دلم
روی کاغذ حتی رو در و دیوارا
الکی نمیخوام روزام و شب کنم
الکی واسه پول و شهرت تب کنم
خسته از دنیا و ایست و بازرساش
تلاش واسه نمره بیسته داوراش
واسه فریاد بسمه 6 کلاس سواد
منو خوب به حافطه ات بسپار
منو حسم کن منو بشناس
اگه دوس داری بهتر حسم کنی
ثانیه های شب رو بشمار
منو بشناس بدونه استخاره
حرفایه تلخ من قصه سازه
سرشار از غم و اعتراضه
منو حفظم کن مثه شعر حافظ
منو بشناس بینمون اختلافه
دنیای من پُر از اقتداره
دنیای من همون اتفاقه
که توش پُره کینه و انتقامه
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به نام خدا این جانب عاقا یوسف :dمعروف به حاج عاقا اس اچ- عقاب سفید- امپراطور :dساده م، خندون، دلم میخاد باهمه خوب باشم/برای همه باشم : ) دلم میخاد همه بخندن ! تو دلشون بگن دیوووونه !نمیخام کسیو ناراحت کنم / خیلیا ب دلم خنجر زدن / دو برابرشو بهشون زدم/دیر ناراحت میشم اگرم بشم راه برگشتی نیس!همه چی زود یادم میره/ اما گاهی ....از کسی نمیترسم / چون همیشه میدونم خدا از همه قوی تره!یک کلام:"هرکی با من در افتاد...ور افتاد"
 

صبا68

عضو جدید
کاربر ممتاز
خانه ام ابری ست
یکسره روی زمین ابریست با آن.

از فراز گردنه خرد و خراب و مست
باد می پیچد.
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من!
آی نی زن که تو را آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟

خانه ام ابریست اما
ابر بارانش گرفته ست.
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم،
من به روی آفتابم
می برم در ساحت دریا نظاره.
و همه دنیا خراب و خرد از باد است
و به ره ، نی زن که دائم می نوازد نی ، در این دنیای ابراندود
راه خود را دارد اندر پیش...
 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نام خدا این جانب عاقا یوسف :dمعروف به حاج عاقا اس اچ- عقاب سفید- امپراطور :dساده م، خندون، دلم میخاد باهمه خوب باشم/برای همه باشم : ) دلم میخاد همه بخندن ! تو دلشون بگن دیوووونه !نمیخام کسیو ناراحت کنم / خیلیا ب دلم خنجر زدن / دو برابرشو بهشون زدم/دیر ناراحت میشم اگرم بشم راه برگشتی نیس!همه چی زود یادم میره/ اما گاهی ....از کسی نمیترسم / چون همیشه میدونم خدا از همه قوی تره!یک کلام:"هرکی با من در افتاد...ور افتاد"
:biggrin:آی خاله...
 

فرزانه رفیعی

عضو جدید
برای احساس کردن حسم دگر نایی نمانده
دگر مدفون شده تندیس احساسم
برایم آب و باران,برف و دریا نه.....
دگر لب تشنه است دریای احساسم
مرا مرده مپندارید
من دیدم که قلبم پر تپش میزد
جدا شد از وجودم پرتنش میزد
مرا مرده مپندارید
دلی دارم به سان کوه پر طاقت
دلی ژرف و بزرگ,چون اقیانوس
ولی از من جدا گشته
نه با کس,با غریبی همنوا گشته
دلش خواسته بسوزم من
بسازم من,بدوزم من
تمام تکه های پر تلاطم را
بگویم خوب خواهی شد
بیا ای دل
بیا با من باش
بیا باشیم بیا تا زنده دانندم
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برگ های پاییـــزی سرشار از شعور درخت اند

و خاطرات سه فصل را ب دوش میکشند آرام قدم بـــگذار…

بر چهره ی تکیده ی آنها؛ این برگها حرمت دارند…….

درد پاییز درد دانستـــ ـن استــــ ... ! "
 

baran92

عضو جدید
این روزها آنقدر خسته ام ...
که اگر به اولین دشمن برسم ، در آغوشش خواهم خوابید ...
.
 

AMIIIN-66813

عضو جدید
این روزها نه ب بودن کسی دلخوشم و نه از رفتن کسی دلخور...
بی کسی هم عالمی دارد!!!!!!!
 

صبا68

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم گرفته خدا را تو دلگشایی کن
من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن
به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای
دل گرفته ی ما بین و دلگشایی کن
دلی چو آینه دارم نهاده بر سر دست
ببین به گوشه ی چشمی و خودنمایی کن
ز روزگار میاموز بی وفایی را
خدای را که دگر ترک بی وفایی کن
بلای کینه ی دشمن کشیده ام ای دوست
تو نیز با دل من طاقت آزمایی کن
شکایت شب هجران که می تواند گت
حکایت دل ما با نی کسایی کن
بگو به حضرت استاد ما به یاد توایم
تو نیز یادی از آن عهد آشنایی کن
نوای مجلس عشاق نغمه ی دل ماست
بیا و با غزل سایه همنوایی کن
 

mona-70

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خواستم بنویسم دلم گرفته..........یهو امضای دوستمونو خوندم دلم یه طورخوبی شد.....
شک نکن
درست در لحظه ی آخر ، در اوج توکل و در نهایت تاریکی
نوری نمایان می شود ، معجزه ای رخ می دهد
خدا از راه می رسد . . .
 

صبا68

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای من درست این موقع ها معجزه شده ...درست لحظه اخر ته ته نا امیدی
 

hasan 69

عضو جدید
من تنهــــــام مثه ماهی تو یه تنــگ
.
.
.
.
فکرم دریاست نه که آبه تو یه حوض
 

sarah89

عضو جدید
میکسه
ته دلش غم
میاد بالاتر نور امید
بالاتر نوای عشق
و اوجش خدا
.
.
.
 

hasan 69

عضو جدید
صورتی بی نقاب
2تا چشه نیمه خواب
با خود و بی حساب
یه زمینه بی حسار
اینا یعنی من
منم یعنی کم
یعنی دقیقا
یه دوستی که غریبه ام...
 

تاریک وتنها

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواستم خودمو گول بزنم ؛ همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای و گفتم : فراموش ؛ یه چیزی ته قلبم خندید و گفت : یادمه
 

hasan 69

عضو جدید
من؟
همون که خوش بود یه وقتـــــی!
سر و حال
مثه سنگی سفت بود میفهمی؟

همه چی پیچید و رو همین حساب

روزامم مثه همه حتی روز تحویل سال
 

hasan 69

عضو جدید
سردرگمم
شک دارم درکم کنن
چون از جنس پاییزم
مشکلا روی پاهام مثه واریسن
مثل کنه گاهی زیاده یا کمه
حالمم خوراک قدمهای یه نفره
مثل پاریسم و دوباره من از دیشب بیدارم
منم مثه تو ام ، هه بی شک بیمارم
با این فرق که:
من اون بیمارم که تنهام دکترش خودشه
از این بیزارم که هرکی میخواد کنترلش کنه
اندیشه نمیمیره تا فسفر تو مخشه
و مفت خور دورشه و جمجمه پره شعر
من یه دل که پر ترکشه
یه اسم که فراموش تر میشه
مشکلاتی که رو به روز بزرگتر میشه
یه دوش آب گرم
بکن یکم نور و کم
یه چای تازه دم
که حاضرن و لازمن
تا نباشه فاز بد
اخمات خنده بشن
بگو به درک که مشکلا حل نمیشن
مثه من باش تا رقبا ترک خورده شن
حرف کم بزن و عمل کن یکم
 

hasan 69

عضو جدید
هرچی میرم جلو خراب تر میشم
نمیدونم به کی باید جواب پس بدم
نشد یکی از این شبام رنگی
هرجوری که من تلاش کردم
میخورم چوب صبوریهام
و
زندگی پیرم میکنه تو همین جوونیهام....
 

Similar threads

بالا