اهميت تزريق گاز به مخازن نفت
دكتر وطني در مورد اهميت تزريق گاز به مخازن نفت كشور ميگويد:" با تزريق گاز در مخازن نفتي كشور, به ازاي هر يك ميليون فوت مكعب گاز طبيعي تزريق شده به مخازن نفت, ميتوان بهطور متوسط حدود 150 بشكه نفت اضافي توليد نمود. از اينرو, بنده اعتقاد دارم گازهايي كه در آينده از فازهاي مختلف پارس جنوبي قرار است استحصال نماييم, بايد مقدار قابل توجهي از آنها را به چاههاي نفتي تزريق كنيم كه ظرفيت توليد بالايي دارند. البته فازهايي جهت تزريق اختصاص داده شده است، ولي با توجه به نياز زياد گاز به منظور تزريق، بايد فازهاي ديگري را به اين امر اختصاص داد.
چاههاي نفتي مورد نظر جهت تزريق، عمدتاً در حوزة اهواز مارون، آغاجاري و گچساران واقع هستند. همة اين حوزهها بايد به دقت مطالعه شوند. اين موضوع كه گاز كدام منطقه با كدام تركيب و با چه فشار و از چه مسيري به كدام چاه و مخزن تزريق شود, بحث بسيار مهمي است كه نياز به مطالعات دقيقي دارد. هماكنون, در ناحيه هفتگل و بيبيحكيمه گچساران عمليات تزريق گاز انجام ميشود و عمل تزريق گاز نتايج موفقيتآميزي داشته است. بهطور سرانگشتي, اگر ما 17 ميليارد دلار سرمايهگذاري در امر تزريق گاز داشته باشيم, حدود 560 ميليارد دلار نفت اضافي ميتوانيم برداشت كنيم. از اينرو, بحث تزريق در درازمدت بسيار اقتصادي و درآمدزاست. همچنين گاز تزريق شده را دوباره ميتوان استحصال نمود. بطور كلي, اگر ما يك درصد ازدياد برداشت از مخازن نفت خود داشته باشيم با توجه به ميزان ذخاير نفت درجا در كشور كه حدود 500 ميليارد بشكه است، 5 ميليارد بشكه نفت اضافي بدست ميآوريم كه با احتساب هر بشكه نفت خام حدود 20 دلار، درآمد 100 ميليارد دلاري عايد كشورمان ميشود. يعني يك درصد ازدياد برداشت، معادل 100 ميليارد دلار درآمد است. بنابراين تزريق گاز به ميادين نفتي امري اجتنابناپذير است."
دكتر وطني همچنين در زمينه استفاده از گازهايي كه در حال حاضر سوزانده ميشود به اين نكته اشاره ميكند: "گازهايي كه همراه نفت توليد ميشود در مرحله تفكيك اول و حتي تفكيك دوم, پس از شيرينسازي, عمدتاً به منظور مصرف وارد خطوط لوله سراسري ميشود. اگر ما برنامهريزي درستي براي استفاده از آنها نداشته باشيم, اين گازها سوزانده ميشود. قسمت اعظم گازي كه هم اكنون در كشور سوزانده ميشود, در مرحلة سوم تفكيك نفت از گاز بدست ميآيد. اين گاز اصولاً فشار پاييني دارد. براي آنكه فشار آنرا بالا ببريم نياز به سرمايهگذاري داريم تا از طريق خط لوله آن گازها را به سر چاهها انتقال بدهيم و دوباره آنرا تحت فشار به چاهها تزريق كنيم؛ در حاليكه گازي كه از طريق مخازن مشترك پارس جنوبي استحصال ميشود، گاز تحت فشار است و چون فشارش بالاست براي تزريق مناسبتر است. ولي اين فرض كه بايد گازهاي همراه را هم جمعآوري كرد، گرچه هزينهبر است, به اعتقاد من اتفاقاً اولويت دارد و بايد به جمعآوري گازهايي كه به دليل پايينبودن فشارشان در حال حاضر سوزانده ميشوند، توجه خاصي داشته باشيم و در چاههاي نفت واقع در دريا بهتر است از گازهاي همراه براي امر تزريق استفاده كنيم.
اگر بخواهيم عمليات تزريق گاز را از طريق استفاده از گازهاي همراه داشته باشيم, در دو مرحله احتياج به افزايش فشار داريم. يك مرحله افزايش فشار گاز به منظور انتقال گاز تا سر چاههاي نفت و دوم تقويت فشار براي تزريق به چاه كه همة اينها مستلزم سرمايهگذاري مناسب از جمله در تهيه و تدارك دستگاههاي مورد نياز و بهكارگيري تكنولوژي لازم و از همه مهمتر تربيت نيروي انساني متخصص مورد نياز است."
جمعبندي:
دكتر وطني در جمعبندي خود در رابطه با مديريت منابع گازي خاطر نشان ميسازد: "به هرحال, به نظر من بايد اولويت برنامهريزي كشور را در استفاده از ذخاير گاز، به تزريق گاز به چاههاي نفت اختصاص بدهيم. جمعآوري و تقويت فشار گازهاي همراه نفت و جلوگيري از سوزاندن آنها هم بسيار مهم است؛ چون هر قدر نفت بيشتري توليد شود, گاز همراه بيشتري توليد شده و باعث ميشود در صورت فقدان برنامهريزي منسجم, گاز بيشتري را مجبور شويم بسوزانيم.
اين موضوع كه, چه ميزان گاز بايد به مخازن تزريق شود, بستگي به ميزان برداشت نفت خام از مخازن دارد. آن را هم بايد تقسيمبندي كنيم كه چه ميزان آن بايد به مصرف داخل برسد.
در زمينه استفاده از گاز در مصارف داخلي, بخش مهمي از سرمايهگذاري ما بايد در جهت مصرف گاز در صنايع پتروشيمي باشد. بنده قوياً معتقدم كه اگر قرار است در بخش صنعت نفت و گاز سرمايهگذاري كنيم؛ به نحوي خروجي آن بايد مربوط به صنعت پتروشيمي باشد. زيرا ميتواند ارزش افزوده بيشتري توليد كند. در ضمن زنجيره صنعت پتروشيمي, اشتغالزا بهشمار ميرود و فرآورده آن قابل صدور به خارج كشور نيز است و علاوه بر آن محصولات پتروشيمي بهعنوان خوراك واحدهاي توليدي و صنعتي باعث رونق اقتصادي و جذب و حفظ نيروهاي متخصص داخلي ميگردد."
وي در زمينه برنامهريزي جهت استفاده مطلوب از ذخاير گاز نيز اظهار داشت: "در زمينه برنامهريزي براي استفاده مطلوب از گاز, شايد صادرات گاز براي كشور بويژه از طريق خط لوله در كوتاهمدت جوابگو باشد, ولي در بلندمدت اصلاً قابل پيشبيني نيست و ريسكهاي بسياري را بوجود ميآورد كه از مطلوبيت اقتصادي چنين طرحهايي ميكاهد."
وي در خاتمه ميافزايد: "ما انتظار داريم كه گاز طبيعي در نزديكي شهرهاي بزرگ كشور و يا در مسير خطوط لوله سراسري در مخازن زيرزميني ذخيره شود. (مثل ذخيره گاز در مخزن سراجة قم براي استفاده در تهران كه در حال حاضر مطالعه براي ذخيرهسازي گاز در اين مخزن ادامه دارد.) از اين طريق, در تعدادي از مخازن نفتي كه در حال حاضر غيرقابل استفاده هستند يا برداشت نفت از آنها اقتصادي نبوده، ميتوان گاز را ذخيره كرد و اين امكان بوجود ميآيد؛ در شرايطي كه ما با حداكثر مصرف روزانه مواجه هستيم, از گاز اين مخازن استفاده نماييم. به عبارت ديگر انتقال گاز طبيعي از مرزهاي مشترك به داخل كشور و تزريق آن براي افزايش بازيافت نفت در داخل كشور, بهمنظور صيانت از نعمتهاي الهي نفت و گاز براي نسل آينده و جلوگيري از سوزاندن گازهاي استحصالي طي اين مدت, يكي از رسالتهاي ملي و مذهبي ما است.
دكتر وطني در مورد اهميت تزريق گاز به مخازن نفت كشور ميگويد:" با تزريق گاز در مخازن نفتي كشور, به ازاي هر يك ميليون فوت مكعب گاز طبيعي تزريق شده به مخازن نفت, ميتوان بهطور متوسط حدود 150 بشكه نفت اضافي توليد نمود. از اينرو, بنده اعتقاد دارم گازهايي كه در آينده از فازهاي مختلف پارس جنوبي قرار است استحصال نماييم, بايد مقدار قابل توجهي از آنها را به چاههاي نفتي تزريق كنيم كه ظرفيت توليد بالايي دارند. البته فازهايي جهت تزريق اختصاص داده شده است، ولي با توجه به نياز زياد گاز به منظور تزريق، بايد فازهاي ديگري را به اين امر اختصاص داد.
چاههاي نفتي مورد نظر جهت تزريق، عمدتاً در حوزة اهواز مارون، آغاجاري و گچساران واقع هستند. همة اين حوزهها بايد به دقت مطالعه شوند. اين موضوع كه گاز كدام منطقه با كدام تركيب و با چه فشار و از چه مسيري به كدام چاه و مخزن تزريق شود, بحث بسيار مهمي است كه نياز به مطالعات دقيقي دارد. هماكنون, در ناحيه هفتگل و بيبيحكيمه گچساران عمليات تزريق گاز انجام ميشود و عمل تزريق گاز نتايج موفقيتآميزي داشته است. بهطور سرانگشتي, اگر ما 17 ميليارد دلار سرمايهگذاري در امر تزريق گاز داشته باشيم, حدود 560 ميليارد دلار نفت اضافي ميتوانيم برداشت كنيم. از اينرو, بحث تزريق در درازمدت بسيار اقتصادي و درآمدزاست. همچنين گاز تزريق شده را دوباره ميتوان استحصال نمود. بطور كلي, اگر ما يك درصد ازدياد برداشت از مخازن نفت خود داشته باشيم با توجه به ميزان ذخاير نفت درجا در كشور كه حدود 500 ميليارد بشكه است، 5 ميليارد بشكه نفت اضافي بدست ميآوريم كه با احتساب هر بشكه نفت خام حدود 20 دلار، درآمد 100 ميليارد دلاري عايد كشورمان ميشود. يعني يك درصد ازدياد برداشت، معادل 100 ميليارد دلار درآمد است. بنابراين تزريق گاز به ميادين نفتي امري اجتنابناپذير است."
دكتر وطني همچنين در زمينه استفاده از گازهايي كه در حال حاضر سوزانده ميشود به اين نكته اشاره ميكند: "گازهايي كه همراه نفت توليد ميشود در مرحله تفكيك اول و حتي تفكيك دوم, پس از شيرينسازي, عمدتاً به منظور مصرف وارد خطوط لوله سراسري ميشود. اگر ما برنامهريزي درستي براي استفاده از آنها نداشته باشيم, اين گازها سوزانده ميشود. قسمت اعظم گازي كه هم اكنون در كشور سوزانده ميشود, در مرحلة سوم تفكيك نفت از گاز بدست ميآيد. اين گاز اصولاً فشار پاييني دارد. براي آنكه فشار آنرا بالا ببريم نياز به سرمايهگذاري داريم تا از طريق خط لوله آن گازها را به سر چاهها انتقال بدهيم و دوباره آنرا تحت فشار به چاهها تزريق كنيم؛ در حاليكه گازي كه از طريق مخازن مشترك پارس جنوبي استحصال ميشود، گاز تحت فشار است و چون فشارش بالاست براي تزريق مناسبتر است. ولي اين فرض كه بايد گازهاي همراه را هم جمعآوري كرد، گرچه هزينهبر است, به اعتقاد من اتفاقاً اولويت دارد و بايد به جمعآوري گازهايي كه به دليل پايينبودن فشارشان در حال حاضر سوزانده ميشوند، توجه خاصي داشته باشيم و در چاههاي نفت واقع در دريا بهتر است از گازهاي همراه براي امر تزريق استفاده كنيم.
اگر بخواهيم عمليات تزريق گاز را از طريق استفاده از گازهاي همراه داشته باشيم, در دو مرحله احتياج به افزايش فشار داريم. يك مرحله افزايش فشار گاز به منظور انتقال گاز تا سر چاههاي نفت و دوم تقويت فشار براي تزريق به چاه كه همة اينها مستلزم سرمايهگذاري مناسب از جمله در تهيه و تدارك دستگاههاي مورد نياز و بهكارگيري تكنولوژي لازم و از همه مهمتر تربيت نيروي انساني متخصص مورد نياز است."
جمعبندي:
دكتر وطني در جمعبندي خود در رابطه با مديريت منابع گازي خاطر نشان ميسازد: "به هرحال, به نظر من بايد اولويت برنامهريزي كشور را در استفاده از ذخاير گاز، به تزريق گاز به چاههاي نفت اختصاص بدهيم. جمعآوري و تقويت فشار گازهاي همراه نفت و جلوگيري از سوزاندن آنها هم بسيار مهم است؛ چون هر قدر نفت بيشتري توليد شود, گاز همراه بيشتري توليد شده و باعث ميشود در صورت فقدان برنامهريزي منسجم, گاز بيشتري را مجبور شويم بسوزانيم.
اين موضوع كه, چه ميزان گاز بايد به مخازن تزريق شود, بستگي به ميزان برداشت نفت خام از مخازن دارد. آن را هم بايد تقسيمبندي كنيم كه چه ميزان آن بايد به مصرف داخل برسد.
در زمينه استفاده از گاز در مصارف داخلي, بخش مهمي از سرمايهگذاري ما بايد در جهت مصرف گاز در صنايع پتروشيمي باشد. بنده قوياً معتقدم كه اگر قرار است در بخش صنعت نفت و گاز سرمايهگذاري كنيم؛ به نحوي خروجي آن بايد مربوط به صنعت پتروشيمي باشد. زيرا ميتواند ارزش افزوده بيشتري توليد كند. در ضمن زنجيره صنعت پتروشيمي, اشتغالزا بهشمار ميرود و فرآورده آن قابل صدور به خارج كشور نيز است و علاوه بر آن محصولات پتروشيمي بهعنوان خوراك واحدهاي توليدي و صنعتي باعث رونق اقتصادي و جذب و حفظ نيروهاي متخصص داخلي ميگردد."
وي در زمينه برنامهريزي جهت استفاده مطلوب از ذخاير گاز نيز اظهار داشت: "در زمينه برنامهريزي براي استفاده مطلوب از گاز, شايد صادرات گاز براي كشور بويژه از طريق خط لوله در كوتاهمدت جوابگو باشد, ولي در بلندمدت اصلاً قابل پيشبيني نيست و ريسكهاي بسياري را بوجود ميآورد كه از مطلوبيت اقتصادي چنين طرحهايي ميكاهد."
وي در خاتمه ميافزايد: "ما انتظار داريم كه گاز طبيعي در نزديكي شهرهاي بزرگ كشور و يا در مسير خطوط لوله سراسري در مخازن زيرزميني ذخيره شود. (مثل ذخيره گاز در مخزن سراجة قم براي استفاده در تهران كه در حال حاضر مطالعه براي ذخيرهسازي گاز در اين مخزن ادامه دارد.) از اين طريق, در تعدادي از مخازن نفتي كه در حال حاضر غيرقابل استفاده هستند يا برداشت نفت از آنها اقتصادي نبوده، ميتوان گاز را ذخيره كرد و اين امكان بوجود ميآيد؛ در شرايطي كه ما با حداكثر مصرف روزانه مواجه هستيم, از گاز اين مخازن استفاده نماييم. به عبارت ديگر انتقال گاز طبيعي از مرزهاي مشترك به داخل كشور و تزريق آن براي افزايش بازيافت نفت در داخل كشور, بهمنظور صيانت از نعمتهاي الهي نفت و گاز براي نسل آينده و جلوگيري از سوزاندن گازهاي استحصالي طي اين مدت, يكي از رسالتهاي ملي و مذهبي ما است.