یه راست میرم سر اصل مطلب:
در این مغالطه ادعا میشود که فلان عوامل دارای این نتایج است و چون او ناگزیر به برگزیدن یکی از عوامل میباشد، باید یکی از نتایج را بپذیرد؛ در حالی که او ناگزیر به برگزیدن یکی از عوامل نیستیم و یا آن عوامل لزوماً آن نتایج را نمیدهد.
مثالی معروف در این مغالطه، سخن مادریاست در یونان باستان به فرزندش:
پسرم! وارد جهان سیاست نشو؛ زیرا اگر راست بگویی، مردم از تو منزجر میشوند و اگر دروغ بگویی، خدایان از تو رویگردان. تو چارهای نداری جز این که راست بگویی یا دروغ بگویی؛ پس یا مردم از تو منزجر میشوند و یا خدایان از تو رویگردان.
منطقدانان برای برخورد با این مغالطه چندین راه پیشنهاد کردهاند:
گرفتن دو شاخ: یعنی تقسیمبندی را بپذیرد؛ اما نتایج را رد کند و در مثال بالا بگوید: چنین نیست که مردم به جهت راستگویی از من منزجر شوند؛ بلکه احترامم بیشتر می شود.
عبور از میان شاخها: یعنی نشان دهد که راههای انتخابی، بیش از موارد تعیینشده است؛ برای نمونه در مثال بالا بگوید: میتوانم در جهان سیاست به کاری بپردازم که نیازی به سخنوری نداشته باشد.
زیر و رو کردن مغالطه: در این صورت جواب، مغالطه از راه مغالطه خواهد بود؛ و با همان مقدمات به نتیجه عکس خواهد رسید. مغالطهای که در جواب ذوالحدین جعلی میآید، باید حتماً ذوالحدین جعلی باشد؛ در داستان بالا نیز پسر در پاسخ مادر گفت:
مادرم! من وارد جهان سیاست میشوم؛ زیرا اگر دروغ بگویم، مردم از من خشنود میشوند و اگر راست بگویم، رضایت خدایان را به دست آوردهام؛ من چارهای ندارم جز این که یا راست بگویم یا دروغ، پس یا مورد خوشنودی مردم میباشد یا مورد رضایت خدایان.
در این مغالطه ادعا میشود که فلان عوامل دارای این نتایج است و چون او ناگزیر به برگزیدن یکی از عوامل میباشد، باید یکی از نتایج را بپذیرد؛ در حالی که او ناگزیر به برگزیدن یکی از عوامل نیستیم و یا آن عوامل لزوماً آن نتایج را نمیدهد.
مثالی معروف در این مغالطه، سخن مادریاست در یونان باستان به فرزندش:
پسرم! وارد جهان سیاست نشو؛ زیرا اگر راست بگویی، مردم از تو منزجر میشوند و اگر دروغ بگویی، خدایان از تو رویگردان. تو چارهای نداری جز این که راست بگویی یا دروغ بگویی؛ پس یا مردم از تو منزجر میشوند و یا خدایان از تو رویگردان.
منطقدانان برای برخورد با این مغالطه چندین راه پیشنهاد کردهاند:
گرفتن دو شاخ: یعنی تقسیمبندی را بپذیرد؛ اما نتایج را رد کند و در مثال بالا بگوید: چنین نیست که مردم به جهت راستگویی از من منزجر شوند؛ بلکه احترامم بیشتر می شود.
عبور از میان شاخها: یعنی نشان دهد که راههای انتخابی، بیش از موارد تعیینشده است؛ برای نمونه در مثال بالا بگوید: میتوانم در جهان سیاست به کاری بپردازم که نیازی به سخنوری نداشته باشد.
زیر و رو کردن مغالطه: در این صورت جواب، مغالطه از راه مغالطه خواهد بود؛ و با همان مقدمات به نتیجه عکس خواهد رسید. مغالطهای که در جواب ذوالحدین جعلی میآید، باید حتماً ذوالحدین جعلی باشد؛ در داستان بالا نیز پسر در پاسخ مادر گفت:
مادرم! من وارد جهان سیاست میشوم؛ زیرا اگر دروغ بگویم، مردم از من خشنود میشوند و اگر راست بگویم، رضایت خدایان را به دست آوردهام؛ من چارهای ندارم جز این که یا راست بگویم یا دروغ، پس یا مورد خوشنودی مردم میباشد یا مورد رضایت خدایان.