امروز فردا را میسازد........

javad ta

عضو جدید
کاربر ممتاز
در جهان هیچ کشوری جدا از کشورهای دیگر و دور از مسیرهای جهانی نمی تواند تغییر و تحول پیدا کند . در جهان کوچک شده و مرتبط و بهم پیوسته ی امروز نمی توان در عزلت از تغییر و تحول جهانی و بیگانه با قاعده تطور به طور کلی ، از دگرگونی های لازمه ی حیات مجدد ، برخوردار شد . از این روست که آینده ی قضایایی را که یک ملت با ان رو به رو می شود ، نمی توان تنها با نگاهی بر تحول و تطور تنها آن ملت ، پیش بینی کرد و در این رؤیت ، دگرگونی های جهانی را نادیده گرفت ، آ ن هم جهانی که افق های مکانی و زمانی آن به طور نامحدود و بدون هیچگونه قید و شرطی در حال توسعه و گسترش است و مسیرهای حرکت در او و گذارهای آن ، مافوق قدرت تواناترین تخیل ها و تصورها ، روز به روز بیشتر متنوع و بیشتر متعدد می شود.
جهان با شتاب متحول می شود وبه آنکه از از این کاروان پس مانده است هیچگونه رحمی نمی کند و بر ماست که بدانیم چگونه با انچه بر ما در این سیر متحول و در این گذار پیچیده و تند وارد می آید ، رو به رو شویم تا آنچه برای ما دردناک است ، ما را فلج نکند. قدرت های غرب ، دستگاهها ، سرشته داران و کارگزارانی دارند که وظیفه ی آنها تنها آینده نگری و آماده سازی ذهنی جهانیان برای تصمیم هایی است که می گیرند و پیش از اجرای این تصمیم ها ، می کوشند تا بدانند که اجرای آنها با چه نقدها و چه نظرهای مخالفی رو به رو می شود تا بدین گونه ، با استدلالهای ضد آن ، از پیش مجهز شده باشند و یکباره پس از فوت وقت و از دست رفتن فرصت ، با آن رو به رو نشوند . این راه و رسم ، به کلی با راه و رسم «باری به هر جهت» فرق دارد ؛ ولی به طور کلی ، ارزش سخن و ارزش اندیشه است که در برابر آزمایش روزگار ، استوار می ماند و عوارض موقت بر ان حکومت ندارد و از عارضه های زودگذر نیز پدید نیامده است بلکه دارای ویژگی همان طرفه های هنری است هر چه کهنه تر شود و هر چه بیشتر زمان بر ان بگذرد ، ارزشمندتر و گران بها تر می گردد.
ما درعصر انقلاب بسر می بریم و انقلاب تنها شعار نیست و نیز تنها تمجدید یا تقدیس رویدادهایی نیست که در گذشته ی انقلاب بوده است بلکه انقلاب عبارت از کار و تلاش و جهاد مداومی است که به سوی آینده ی بهتر و روشنتر و انسانی تر چهره می گشاید و عملیات مسلسلی است که پیوسته تازه تر می شود و به سوی افقهای بازتر و گسترده تری پیش می رود . انقلاب ، هم گلوله و هم اندیشه است و هیچ یک از این دو نباید به جای دیگری بنشیند چون هر یک از این دو ، جای ویژه ی خود را دارد و در تشخیص این «جای ویژه» باید بسیار دقیق بود . انقلاب عبارت از پرش و خیزش مداوم به سوی دورتر و دورتر است و نیز عبارت از این است که پیوسته مواظب و مراقب زایشهای طبیعی و یا غیر طبیعی انقلاب باشیم و حیات مولود جدید را هر قدر دشوار و سخت و احیانا ناگوار به دنیا آمده باشد ، حفظ کنیم و در ادامه ی حیات نوین بکوشیم.
یکی از بزرگترین آرزوها و دیرینه ترین بلندپروازی هایی که عصر کنونی برای آدمی به تحقق رسانیده است ، گشودن افق های «زمان » و «مکان» به نحو بسیار گسترده تر و پهناورتر از فضای محدودی است که بر فراز سطح کره ی زمین قرار دارد و انسان از دیر باز می توانست آن را با حواس خود لمس کند .
در این دوران تنها فیلم و تلویزیون و رادیو و مطبوعات و داستان و دیگر وسایل سمعی و بصری نیست که دریچه هایی بر جهانهای گوناگونی در برابر دیدگان و اندیشه های آدمیان می گشاید که برخی از آنها پرورده ی خیالند و پاره ای دیگر از واقعیات و حقایقی حکایت می کنند . تنها با تألیف ادبی و آفرینش هنری نیست که انسان در بیرون از تجربه های عادی روزان و شبان مألوف و معتاد خود زندگی می کند بلکه در سایه ی اکتشاف های علمی و ابتکارهای فنی است که انسان امروزی بیشتر روزگار خود را به سر می آورد .
علم تجربی غرب و دانش های آزمونی باختر با کاربردهای گسترده ای که پیامد آنهاست از راههای دور و دراز کاسته و بسیاری از فاصله ها را از میان برداشته (هرچندحوصله ها را هم کم کرده است !) باید گفت که جهان را کوچک کرده و بر دامنه ی هستی ما افزوده است و دیگر نمی توان میان مجموعه های مختلف بشر ، هر قدر با هم در آرمان ها و ویژگی های زندگی خود متفاوت باشند ، فاصله انداخت و یا جدایی جاودانی میانشان پدید آورد.

...
بنابراین ، آینده بینی یا آینده شناسی و آینده نگری و آینده نگاری ، کاری یا دانشی است که امروز ما را غنی تر می سازد و ما را در اقدامات کنونی خود و تصمیم گیری های فعلی خویش داناتر و بصیرتر و خردمندتر می گرداند زیرا کشف یا تخمین و تقریب آنچه «فردا» روی می دهد ، وسیله ی ارشاد ما در گزینش های «امروز» و رفتار و کردار کنونی ماست و این با هدفی که ما از مطالعه ی تجربه های «دیروز» و تأمل در صفحات تاریخ گذشته داریم ، فرقی ندارد . شناخت گذشته و فردا ، همه برای روشنتر شدن تکلیف امروز است و در این هر دو حال ، ما در خدمت حاضر حیات خود هستیم که آینده ، چیزی جز ادامه ی آن نیست .
از این رو ، آینده امری نیست که بتوان آن را ناشناس و مجهول فرض کرد بلکه تحدید و تشخیص و تصویر و تصوری از آن به صورت کم و بیش روشن و مفید ، یکی از مسائل عمده ی عصر کنونی است .
 

Similar threads

بالا