اشعار و نوشته هایِ طنز‍😀

[Persia1]

‏من صبح بیدار که می‌شم کلی با خودم کلنجار می‌رم تا برم دستشویی بعد شما پا می‌شین می‌رین کافه صبحانه می‌خورین؟

 

[Persia1]

‏نمیفهمم جادوگرا چرا با گذشت زمان پیشرفت نمیکنن هنوز دارن با جارو گردگیری پرواز میکنن، بابا یکم از تکنولوژی استفاده کن با جاروبرقی پرواز‌ کن

 

[Persia1]

حالا درس و امتحان یه طرف. به اینم فکر کنید که قراره چند روز دیگه کلی آدم بدردنخور تو دانشگاه ببینید. خدانگهدار.

 

[naghmeirani]

ﺁﻫﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺗﻮﯼ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺗﺼﺎﺩﻑ کنیم ﻭ ﺟﺰﻭﻩ ﻫﺎﺕ ﺑﺮﯾﺰﻩ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﻣﻦ ﺟﻤﻌﺸﻮﻥ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﻌﺪ
ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺑﺸﻢ
.
.
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﻦ ﻧﺒﺎﺵ
ﻣﻦ ﮐﻨﮑﻮﺭ قبول نشدم . ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﯿﺎﻡ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎه
الان دارم بنایی پیش اوس ممد کار میکنم
اوسا بگیر ماله رو

 

[naghmeirani]

يارو یه نیسان گوجه قاچاق میاره

گمرک دستگیرش میکنه

مدیر گمرک بهش میگه واسه جریمه باید یه جعبه گوجه بخوری!

یارو شروع میکنه به خوردن گوجه و داد میزنه:

آخ بمیرم برات ممدلی…بدبخت شدی ممدلی…

مدیر گمرک بهش میگه: ممدلی کیه؟

میگه: ممدلی برادرمه با یه نیسان فلفل هندی قاچاق پشت سرم داره میاد

 

[Persia1]

ماشین رو از بابام گرفتم بابام یه قرارداد باهام تنظیم کرده

 

[Persia1]

در جمعی بودم و خانمی داشت در مورد فضائل پسرش دُرفشانی میکرد که عروسش گفت ایشالله خدا دو تا داماد مثل پسرت نصیبت کنه دختراتم مثل من عاقبت بخیر شن

نمیدونم چرا مادرشوهر قهر کرد

 

[Persia1]