اشعار و نوشته هاي عاشقانه

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
ا به پای کودکی هایم بیا
کفش هایت را به پا کن تا به تا
قاه قاه خنده ات را ساز کن
باز هم با خنده ات اعجاز کن
...
پا بکوب و لج کن و راضی نشو
با کسی جز عشق همبازی نشو
بچه های کوچه را هم کن خبر
عاقلی را یک شب از یادت ببر
خاله بازی کن به رسم کودکی
با همان چادر نماز پولکی
طعم چای و قوری گلدارمان
لحظه های ناب بی تکرارمان
مادری از جنس باران داشتیم
در کنارش خواب آسان داشتیم
یا پدر اسطوره دنیای ما
قهرمان باور زیبای ما
قصه های هر شب مادربزرگ
ماجرای بزبز قندی و گرگ
·
·
·
· غصه هرگز فرصت جولان نداشت
· خنده های کودکی پایان نداشت
· هر کسی رنگ خودش بی شیله بود
· ثروت هر بچه قدری تیله بود
· ای شریک نان و گردو و پنیر !
· همکلاسی ! باز دستم را بگیر
· مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست
· آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟
· حال ما را از کسی پرسیده ای؟
· مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟
· حسرت پرواز داری در قفس؟
· می کشی مشکل در این دنیا نفس؟
· سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟
· رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟
· رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟
· آسمان باورت مهتابی است ؟
· هرکجایی شعر باران را بخوان
· ساده باش و باز هم کودک بمان
· باز باران با ترانه ، گریه کن !
· کودکی تو ، کودکانه گریه کن!
· ای رفیق روز های گرم و سرد ·
سادگی هایم به سویم باز گرد!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چنان
یخ کرده ای
هستم
که نه
قلبش میتپد
نه
دوستت دارمی
سر ذوقش میاورد
تنها
گاهی
ارام
به زور
لبخندی میزند
تا همه
خیال کنند همه چیز روبه راه هست
در حالی که هیچ چیز دیگر
مثل سابق برایم نیست
جز سیاهی روزگارم
جز غم درون سینه ام و خنده های مصنوعی
چیزی برایم نمانده
 

"ALPHA"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی , صنایع غذایی
کاربر ممتاز
من خودم سیـزدهم کـز همه عـالم بــِدَرم...

امروز سیزده است و همه از خانه به درن

من آن سیزدهم که از همه عالم به درم!!!

(یادش بخیر اینو خیلی وقت پیش 13 شنیده بودم... کاملش فکر کنم همینه!)/ در ضمن عاشقانه نیست! هست؟!
 

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز
امروز سیزده است و همه از خانه به درن

من آن سیزدهم که از همه عالم به درم!!!

(یادش بخیر اینو خیلی وقت پیش 13 شنیده بودم... کاملش فکر کنم همینه!)/ در ضمن عاشقانه نیست! هست؟!
برا من عاشقانه اس...شاید برا شما نباشه
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
دلم . . .

با مشت دیگران ککش هم نمی گزد . . . اما

اخم تو . . .

خردش می کند . . .

چه رسد به . . .

قهر و نبودنت . . .
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی مجبوری
فاصله بگیری
تا کسی
بتواند ادامه دهد به زندگیش
گاهی مجبوری تظاهر کنی
کاری به او نداری
تا
بتواند
راحتتر
با نبودنت کنار بیاید
 

sbnb

عضو جدید
مرغ طوفان

تنها گریزم ، نا گزیرم کان پریخو/ تنها رود ، تنها دود ، تنها گریزد
آهوی من دارد اگر خوی پلنگی / رعنا پلنگ از چون خودی آیا گریزد؟
گو آتش شوقش سرا پایم بسوزد / کی شعله رقصنده از گرما گریزد؟
من زیبق لغزان نیم کز بی ثباتی / آواره در گرما و در سرما گریزد

من مرغ طوفانم نیاندیشم ز طوفان
موجم ،نه آن موجی که از دریا گریزد
 

parvin rk

عضو جدید

ســــ ـــ ـــخت است...

سخت است درک کردن
دخــــ ـــــتری که غــ ـــم هایـــــ ـش را
خودش میـــ ــداند و دلش ...
که همه تنـــ ـــــ ـــــها لبــــخـــندهایش را میبینند ؛
که حســــ ــــــ ـــــرت میـــــخورند
بـــخاطر شاد بودنــــ ــــ ـــش ...
بخاطر خنده هایـــــــ ــــــــ ــــش ...
... و هیــــــ ـــــــــ ــــــچکس
جز همان دختـــــ ـــــر نمیــ ـــداند چقدر تنهاســ ـــــت ...
که چقدر میـــــــــ ـــــــ ـــــترسد ...
از باخـــــــــ ــــــــتن ...
از اعتــــ ــــــ ــــــمادِ بی حاصلش ...
از یــــــ ـــــــــ ــــــخ زدن احساس و قلبــــــ ـــــــ ــــش ...
از زندگــــــ ـــــــــــ ــــــی ...
 

parvin rk

عضو جدید

امروز معلم عشق گفت :


دو خط موازی هیچگاه به هم نمیرسند !


مگر اینکه یکی از آنها خود را بشکند .


گفتم : من خودم را شکستم پس چرا به او نرسیدم ؟


لبخند تلخی زد و گفت :


شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته باشد …....!!
 

parvin rk

عضو جدید
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]
بعضی ها گریه نمی کنند اما از چشم هایشان معلوم است که
[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif] اشکی به بزرگی یک سکوت گوشه چشمشان به کمین نشسته...[/FONT]
 

parvin rk

عضو جدید
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
قیامتی ست...!
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]از لحظه ای که صدای[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]زنگ تلفن بلند می شود...[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]از جا می پرم...![/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]تا لحظه ای که...[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]مثل همیشه...[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]» تو نیستی ...!![/FONT]
 

parvin rk

عضو جدید
به کلاغــــها بگویید :
قصه ی من
اینجا
... تمام شد ،
یکی ..
بود و نبود مرا با خود برد ... !
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
روحم دیگر دانه نمیخورد
از دریچه قفسش
فقط به دور دستها ذل میزند
گوشش انگار کر شده
آبتنی هم نمیکند
ای وای ...نکند
مرا هم نشناسد.
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
تولد انسان روشن شدن کبریتی است
و مرگش خاموشی آن!

بنگر در این فاصله چه کردی؟!!

گرما بخشیدی...؟!

یا سوزاندی...؟!!


 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
آسمان

و هر چه آبیِ دیگر

اگر چشمان تو نیست

رنگ هدر رفته است.

بر بوم روزهای حرام شده

چه رنگ‌ها که هدر رفتند

و تو نشدند .
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﺍﺣﻤﻖ ﻓﺮﺽ ﻧﮑﻦ

ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿــــﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ " ﻫﻔﺖ ﺧﻂ " ﺑﺎﺷﻨﺪ .

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه لذتی داره
وقتایی
که کسی
داشته باشی
که واقعا دوستت داشته باشی
وگرنه
ادعا
دوست داشتن
کار سختی نیست
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
پرواز کردن
کار ساده ای هست
اخر
دیگر
دلیلی
برای ماندن
در زمین
ندارم
که بخواهم
بمانم
میخواهم تنها
به اسمان
نزد خدا بروم
دیگر دلیلی برای
ماندن
ندارم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
عاشقانه ترین دروغی که همیشه
میشنیدم
دوستت دارم
برام باارزشی
اما هرگز
نفهمید
وقتی
میپرسیدم واقعا دوستم داری
چرا این میپرسم
برای
اینکه
به موندگار
بودنت
هیچ اطمینانی نداشتم
و تو حتی
نفهمیدی
ادمی که
همیشه ترکم میکرد
برام سخت هست بهش اعتماد کنم
به موندگار بودنش
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.

.

گاهی
جای اینکه
دلی بشکنیم
یادمون باشه
مردونگی
میخواد
که
احساسی
اگه هم ایجاد داره میشه
و نتونی
پایبند
باشی
خودت بری
تا مبادا
فردا
چشمی
بخاطرت بارونی باشه
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیگر آن مجنون سابق نیستم
آن بیابان گرد عاشق نیستم



اینک از اهل نسیم و سایه ام
با تب صحرا موافق نیستم



با سلامی با خیالی دل خوشم
در تکاپوی حقایق نیستم



بس کنید اصرار را، بی فایده ست
من برای عشق لایق نیستم

 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنوز صدای قدم هایت را پشت سرم می شنوم


که همچون غریبه ای مرا بی تفاوت دنبال می کنی

ومن این چنین پیش خود می پندارم که هنوز …

با گام هایت مسیرمرا دنبال می کنی ولی افسوس …

مرگ بر دوراهی ها ، لعنت بر هرچه بیراهه است

آری به اولین دوراهی که رسیدیم دیگر صدای قدم هایت نیامد

تو رفته بودی همه گفتند که تو عابری بیش نبودی …

ولی من میگویم دوراهی ها تورا ازمن ربودند


لعنت بر دوراهی ها …
 

Similar threads

بالا