اس ام اس هاي روزانه Joke-Off-SMS

[altinay]

دختره از پسره پرسید من خوشگلم !
گفت :نه ؟
پرسید: دوستم داری؟
گفت؟ نه
پرسید:بمیرم برام گریه میکنی؟
گفت : نوچ!
دختره چشماش پره اشک شد و هیچ چی نگفت.
پسر بقلش کرد و گفت:
تو خوخشگل نیستی چون زیبا ترینی.
دوست ندارم چون عاشقتم.
بمیری واست گریه نمی کنم چون منم میمیرم.

 

[makan_k]

رئيس: شما به زندگى پس از مرگ اعتقاد داريد؟
كارمند: بله!
رئيس: خوب است. چون وقتى صبح امروز براى شركت در مراسم تشييع جنازه پدربزرگتان اداره را ترك كرديد، او به اينجا آمد و گفت كه مى خواهد شما را ببيند

 

[makan_k]

شرلوك هلمز، كارآگاه معروف، و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردي و شب هم چادري زدند و زير آن خوابيدند . نيمه هاي شب هلمز بيدار شد و آسمان را نگريست . بعد واتسون را بيدار كرد و گفت : ” نگاهي به بالا بينداز و به من بگو چه مي بيني؟ ” واتسون گفت :” ميليون ها ستاره مي بينم “. هلمز گفت : ” چه نتيجه اي مي گيري؟ “. واتسون گفت : ” از لحاظ روحاني نتيجه مي گيرم كه خداوند بزرگ است و ما چقدر در اين دنيا حقيريم . از لحاظ ستاره شناسي نتيجه مي گيرم كه زهره در برج مشتري ست، پس بايد اوايل تابستان باشد. از لحاظ فيزيكي نتيجه مي گيرم كه مريخ در محاذات قطب است، پس بايد ساعت حدود سه نيمه شب باشد “. شرلوك هلمز قدري فكر كرد و گفت: ” واتسون ! تو احمقي بيش نيستي ! نتيجه ي اول و مهمي كه بايد بگيري اين است كه چادر ما را دزديده اند”

 

[makan_k]

يه روز يه راننده كاميون به يك پيچ رسيد، دولا شد و اون رو برداشت

 

[makan_k]

يه روز يكي ميره بقالي، ميگه: آقا صابون داري؟ ميگه: آره . مرده ميگه: پس لطفا دستات رو بشور، به من يه كيلو پنير بده

 

[makan_k]

يه نفر داشته زنشو كتك ميزده بهش ميگن مگه زنت چيكار كرده ميگه اگه ميدونستم چيكار كرده كه ميكشتمش

 

[makan_k]

يه نفر از طبقه صدم يه ساختمون مي‌پره پايين، به طبقه پنجاهم كه ميرسه ميگه: خب الحمدالله تا اينجاش كه بخير گذشت

 

[نسیم]

وقتي يه بار از يه نفر ضربه مي خوري درست مثل اين مي مونه که با ماشين بهت زده و داغونت کرده ولي

وقتي مي بخشيش درست مثل اين مي مونه که بهش فرصت دادي تا دنده عقب بگيره و دوباره از روت رد

بشه تا مطمئن بشه چيزي ازت نمونده

 

[نسیم]

مردها بر اثر كمبود عاطفه ازدواج مي‌كنند، بر اثر كمبود حوصله طلاق مي‌دهند و بر اثر كمبود حافظه دوباره

ازدواج مي‌كنند

 

[m_kh]

وقتی به چشمات خیره شده بودم تو هم به چشمام خیره شده بودی و قلبم داشت تاپ تاپ میزد و احساساتی در وجودم موج می زد ناگهان من جیغ کشیدم.................سوسک و تو در رفتی..

 

[شايد حامد]

ابلیس پیروز مست صور عزای ما را به سفره نشسته
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد

(شاملو)

 

[شايد حامد]

چه بی تابانه می خواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری!

چه بی تابانه تو را طلب می كنم ...

(شاملو)

 

[شايد حامد]

تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم
آن نگفتیم
که به کار آید
چرا که تنها یک سخن
یک سخن در میانه نبود:
_آزادی!
ما نگفنیم
تو تصویرش کن! (شاملو)

 

[شايد حامد]

همه
لرزش ِ دست و دل‌ام
از آن بود
که عشق
پناهی گردد،

پروازی نه
گریزگاهی گردد.



آی عشق آی عشق
چهره‌ی آبی‌ات پیدا نیست (شاملو)

 

[altinay]

با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه................
با خبر باش که من غرق گناهم هر شب.

 

[altinay]

یه خره موقع مرگ اطرافیانشو دورش جمع مکنه تا وصیت کنه.............................
میگه :
به صاحباتون وفادار باشین.
مثل انسانهایی که اصلیت شما از اوناست جفتک نندازین.
و وصیت آخر اینکه.................
.
.
.
.
خرها اصالتا فارس هستند.

 

[altinay]

فارسه میره جهنم دمپایشو پرت میکنه توی بهشت به خدا میگه برم بیارمش؟

 

[makan_k]

نتيجه ازدواج قورباغه و طوطي مي شود قوطي.

 

[makan_k]

: اگه گفتی این چیه؟
o<-<
.
.
نه خیر، از دوریت نمردم، دارم آفتاب می گیرم برنزه شم!

 

[makan_k]

توف...
توف...
توف...
تو فکر کردی من می تونم به تو فکر نکنم؟

 

[makan_k]

یَک روز بر خانه نَشَسته بودم داشتم تخمه نَ می خوردم، یَک دف دیدم تیلفنم زنگ زد. گفتم ها کیسته؟ گفت: ها... ای... مدیرسایت یاهو بیدم... گفتم: ها چطوری... خوبی؟ در سلامتی کامل به سر می بری؟ هو؟ گفت: ها. این یاهو مَسینجیر 8 قدیمی شده. اگه میشه 9 رو زودتر طراحی کن. گفتم: ها باشه... بعد رفتم پشت کامپیوتر طراحی کردم و از ویلایت خودمان با بلوتوث فرستادمش آمریکا برای بیل گیتس و اون هم فروختش به شرکت یاهو!

 

[makan_k]

Θ_
/ \
/ _.

عمرا اگه لنگمو پیدا کنی!

 

[makan_k]

ما که رفتیم
.
.
.
کجا دنبالم راه افتادی؟
.
.
.
دیوانه! می گم نیا!
.
.
.
بابا! دارم می رم دستشویی!

 

[makan_k]

یکی بود و یکی نبود . یه آدمی بود که دلش میخواست زندگی رو خیلی خوب بشناسه . از موقعی که بچه بود همش در مورد زندگی و معناش فکر میکرد . همون وقتها , یه دفتر خرید و شروع کرد توش در مورد زندگی نوشتن . جمله های ناب . زندگی صحنهء یک تئاتر است ... زندگی خواب و خیالی بیش نیست ... زندگی مقطع کوتاهی از حیات ماست ... زندگی ترکیبی از شادیها و غمهاست . گاهی شادیها غلبه میکنند و گاهی غمها ... زندگی تکرار روزمرهء وقایع برای تک تک انسانهاست ... زندگی زیباست ...

 

[makan_k]

صدسال بعدازمرگ من
تا بشكافی قبرمن
خواهی شنيد از قلب من

 

[makan_k]

دیروز در دادگاه دلم، مغز من قاضی بود، متهم قلبم بود، جرم من عشقم بود، عشق من یادتو بود، (آيا)حق من اعدام بود؟؟؟

 

[makan_k]

کاش ماه مي دانست از اين همه ستاره و سياره فقط يکي مشتريست!

 

[hami_life]

دپایم بی صداست عشق من بی انتهاست... ردپای اشکهایم را بگیر تا بدانی خانه عاشق کجاست

 

[makan_k]

اگر در زندگي به ناگاه يکي از سيمهاي سازت پاره شد آهنگ زندگي را آنچنان ادامه بده که هيچ کس نداند بر تو چه گذشت

 

[makan_k]

وقتی برگ های پاییزی رو زیر پاهات له می کنی بدون که روزی بهت نفس میدادن