استراتژیء هدایت توسعه دربخش شهری ، یا برنامه ریزیء استراتژیک شهری؟

halee

عضو جدید
همانگونه که شاهدیم ، امروزه درجامعه ما ، کاربرد واژه « استراتژیک» یا مترادف فارسی ان « راهبردی » در سطح دست اندرکاران مقوله « برنامه ریزی » بسیاررایج شده است .بدین ترتیب همواره با عناوینی همچون : " مرکز مطالعات استرتژیک " ، " برنامه ریزی استراتژیک " ودرمورد شهرها " برنامه ریزی استراتژیک شهری" وعناوینی مشابه ان ، روبرو میشویم .
غرض از انتخاب عنوان فوق بیشتر بدین علت بود که : پس از طرح مطالبی درنقد ، برنامه ریزی استراتژیک شهری دراین سایت وسپس مطالب نسبتا" مشروحی که درباره ضرورت تدوین یک استراتژی و یا راهبردی جهت هدایت بخش شهری کشورمطرح نمودیم ، برای برخی ازسرورانی که این مطالب را ملاحظه مینمودند ، این سوتفاهم مطرح گردید که : گویا باور این سایت ازتدوین راهبرد ویا استراتژی ء هدایت توسعه در بخش شهری کشورهمان ، برنامه ریزی استراتژیک شهری است . الگوئی که امروزه برخی درجامعه حرفه ای ما با شیفتگی تمام انرا مطرح مینمایند .
واقعیت این استکه : بنظر ما ، انچه دراین زمینه فعلا" رایج است ، باتوهمات وبرداشتها ی گاه نه چندان واضحی ، همراه است . اغلب نیت ازطرح ویا برداشت هائی که این عناوین وارداتی ، مبتنی برانها مطرح میگردند، انهم دررابطه با وضع موجود بخش شهری کشورومطالبات مردم دراین زمینه ، چندان روشن نیست . بگونه ایکه فرضا" : در زمینه هدایت توسعه شهری ، دربسیاری ازموارد داشتن یک «استراتژی » جهت تصمیم گیری ویا سیاست گزاری ، بفرض «هدایت توسعه شهری» با انچه به « برنامه ریزی ء استراتژیک شهری» معروف است ، یکی گرفته میشود . اما گذشته از اینها ویژگی مشترکی که این عناوین رایج شده دارند کلیشه ای وتقلیدی بودن انهاست .
بهرجهت ازانجا که : میان داشتن یک «استراتژی» ویا انجام امورمعینی براساس راهبردی « ازپیش بررسی شده» و نه چنانکه رایج است « از پیش تعیین شده » ، با انچه امروزه تحت عنوان " برنامه ریزی استراتژیک " خاصه " برنامه ریزی استراتژیک شهری " درجامعه ما رایج شده تفاوت بسیاری است . بنابراین ، میبایست با توجه ای همه جانبه به این دومقوله ، حتی الامکان تفاوت بسیا ر تعیین کننده میان آندو ، که واقعا" اززمین تا اسمان است را شناسائی نمود .
اما چرا دروضع موجود کشور، بین ازپیش بررسی ، پژوهش و یامطالعه شده با "ازپیش تعیین شده"
میباید تفاوت قائل شد ؟ چون روال کاری که در جامعه ما دراین زمینه ها رایج شده است ، تا کنون چنین بوده که درعمل ، مشکل ویا مسئله پیش روهمواره شناخته شده فرض میشود ! یعنی بعلت فقدان پژوهشهای همه جانبه ونظریه پردازی هائی که به خصلت یابی وضع موجود در زمینه مورد نظر بیانجامد، معمولا" طرح مسئلهء مستند ومستدل اساس تصمیمات بعدی نبوده اند . بهمین سبب ، اغلب با عنوان "اهداف از پیش تعیین شده " مواجه میشویم . بگونه ایکه درعمل ویا با توجه به انچه اغلب شاهدیم ، از پیش تعیین نمودن درنهایت ، یعنی اهدافی سلبی ، دستوری قیم مآبانه دولتی یا مبتنی بر برداشت کلیشه ای ، نه اهدافی که حاصل پژوهشهائی که سعی در طرح مسئله مبتنی برواقعیات موجود وویژگیهای ساختاری ان دارند . به بیان دیگر: روال کار یکطرفه وآمرانه ایکه مطالبات مشخص جامعه شهری در ان چنانکه باید جائی ندارند . بهمین سبب چنین روال کاری اغلب به کلیشه الگوهای وارداتی ختم میشود .
 

Similar threads

بالا