از Presentation لذت ببرید -مخصوص *.ppt -فایل تو کو... ؟؟

وضعیت
موضوع بسته شده است.

pesare shad

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان

سلام دوستان

حکایت طنز





مشکلات اختلاف اصطلاحات زبان‌شناسی

در آن دورانی که کسی نمی‌توانست به وجود توالت عمومی اطمینان داشته باشد، خانمی انگلیسی سفری به هندوستان را برنامه‌ریزی کرد. مهمان‌خانهء کوچکی را که متعلّق به مدیر مدرسهء محلّی بود در نظر گرفت و اطاقی رزرو کرد. چون نگران بود که آیا در مهمانخانه توالت وجود دارد یا خیر، در نامه‌ای به مدیر مدرسه سؤال کرد که آیا در مهمانخانهء مزبور WC وجود دارد یا خیر.
مدیر مدرسه تسلّط کاملی به زبان انگلیسی نداشت. نزد کشیش محلّی رفت و پرسید که WC به چه معنی است. کشیش هم تا آن زمان نشنیده بود. دو نفری همّت گماشتند تا معانی احتمالی این دو حرف رابیابند و نهایتاً به این نتیجه رسیدند که خانم مزبور طالب




Wayside Chapel


است که بداند آیا (کلیسای کنار جادّه) نزدیک مهمانخانه وجود داردیا خیر. ابداً به ذهنشان خطور نکرد که این دو حرف ممکن است به معنی توالت باشد.

مدیر مدرسه در جواب خانم نامه‌ای نوشت. متن نامه به شرح زیر است:
خانم عزیز در کمال مسرّت به اطّلاع شما می‌رسانم که در 9 مایلی مهمانخانه یک WC وجوددارد که در میان بیشه‌ای از درختان کاج قرار گرفته و اطراف آن را چشم‌اندازی زیبافرا گرفته است. این WC گنجایش 229 نفر را دارد و روزهای یکشنبه و پنجشنبه باز است. چون انتظار می‌رود افراد بسیاری در ماه‌های تابستان به اینجا بیایند، توصیه می‌کنم زودتر تشریف بیاورید.. امّا، در این WC فضای ایستاده هم زیاد وجود دارد. این وضعیت مطلوبی نیست بخصوص اگر عادت داشته باشید مرتّباً به آنجا بروید. شاید برای شما جالب باشد که بدانید دختر من در WC ازدواج کرد و در آنجا بود که با شوهرش ملاقات کرد. واقعهء بسیار عالی و جالبی بود. در هر محلّ نشستن ده نفر نشسته بودند. مشاهدهءسیمای آنها و شادمانی آشکار بسیار دلپذیر بود. از هر زاویه می‌توان عکس گرفت. متأسّفانه همسرم بیمار شده و اخیراً نتوانسته به آنجا برود. تقریباً یک سال ازآخرین مرتبه‌ای که رفته می‌گذرد که البتّه برای او بسیار دردناک است.
البتّه مسرور خواهید شد که بدانید بسیاری از مردم ناهارشان را با خودشان می‌آورند و تمام روز را آنجا می‌گذرانند که برایشان بسیار دلپذیر است. دیگران ترجیح می‌دهند قبل ازوقت بیاییند و تا آخرین لحظه هم بمانند. به آن بانوی محترم توصیه می‌کنم روزهای پنجشنبه به آنجا بروید زیرا نوازندهء اُرگ نیز می‌آید و همراهی می‌کند..
جدیدترین چیزی که افزوده شده ناقوسی است که هر وقت کسی وارد می‌شود زنگ می‌زند. بازاری هم در آنجا داریم که نشیمن‌گاه مخملی برای همه فراهم می‌کند چون بسیاری بر این باورند که مدّتها است چنین چیزی لازم بوده است. چشم به راهم که شمارا تا آنجا همراهی کنم و شما را در جایی قرار دهم که همه بتوانند شما را ببینند. بااحترامات فائقه – مدیر مدرسه

خانم مزبور وقتی نامه را خواند غش کرد ... و البتّه هیچوقت به هندوستان نرفت.
پسر شاد J
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش ها: spow

pesare shad

عضو جدید
کاربر ممتاز
کلیدهای تقویت روحیه رسید

کلیدهای تقویت روحیه رسید

ده کلید برای تقویت روحیه

1 )خود رابشناسید
امروزه پیشنهاد سقراط در قرن پنجم قبل از میلاد که درآن متنی بر خودشناسی ارائه شد به قوت خود پا برجاست. اهداف احساسات و محدودیت هایخویش را بشناسید و با آرامش با آنها برخورد نمایید. خواه از طریق مطالعه، خواه ازطریق اندیشیدن و تفکر، سعی کنید بعضی راه هایی را که باعث شناخت شما از خودتان میشود و این که چه چیزهایی شما را خوشحال می کند پیدا کنید. چنانچه به این توصیه عملکنید، بهتر قادر به کنترل زندگی و مشکلات پیش روی خود خواهید بود.


۲) به خودتان ارزش بدهیدو به خود اعتماد داشته باشید
ممکن است سخت به نظر برسد اماسعی کیند رفتارتان گویای این باشد که از خودتان مواظبت می کنید. حتی اگر همیشهاحساس عدم اطمینان می کنید، برخورد و رفتار مثبت را به دنیای اطراف هدیه دهید. برخورد مردم با شما متأثر از رفتار و پوشش شماست. بنابراین خود ارزشی و خود اعتمادیرا به نمایش بگذارید تا احترام را برای شما به ارمغان آورد.

۳) بیشاز حد توان تان کار نکنید
همه ما با سخت کوشی، خواهان تأمین امنیتو رفاه خانواده مان هستیم. اما مهم این است که تعادل را در زندگی حفظ کنیم. معمولاًآن چه از نظر مالی دنبال می کنیم با آن چه که تحقق می یابد یکسان نیست. اگر برایشما تأمین معاش مهمتر از صرف وقت با عزیزان یا لذت بردن از زندگی است، بهتر است درتعیین اولویت ها بازنگری کنید. سعی کنید برقراری تعادل را از کسی که بین زندگی شغلیو خانوادگی اش این توازن را ایجاد کرده بیاموزید یا این که با خانواده یا دوستانتانراجع به تأثیرات شغلی تان بر روی آنها صحبت کنید.

۴)از افراد منفی دوریکنید
از ارتباط مسموم که در شما احساس ناراحتی، عصبانیت یاناامنی می کند اجتناب کنید. حتی المقدور ارتباط خویش را با کسانی که برای شماافسردگی به ارمغان می آورند به حداقل برسانید، کسانی که اکثراً محبت های دریافتی رابدون پاسخ می گذارند و یا کسانی که دائماً از شما انتقاد می کنند. صداقت سخنان چنینافرادی را مورد ارزیابی قرار دهید تا ببینید که میزان حقایق موجود در سخنانشان تاچه حد براساس ارتباطی مثبت و خوش بینانه است. اگر کسانی شما را تحت فشار روانی قرارمی دهند صریحاً از آنها بخواهید شما را رها کنند.

۵)مثبت فکرکنید
سعی کنید از حداکثر توانایی هایتان استفاده کنید و بهقدرت خویش اتکا کنید. علایق شخصی تان را با مطالعه و رفتن به کلاس توسعه دهید. علایق جدید را امتحان کنید و شکست هایتان را به کار گیرید.
همه ما بخشی ازاوقاتمان را از دست داده ایم اما افراد موفق از شکست هایشان درس گرفته اند و مغلوبشکست شان نشده اند. اگر شما توانایی هایتان را به خوبی افزایش دهید و نقش مثبتیداشته باشید واقعاً قادر به تغییر موقعیت های منفی به موقعیت های مثبت خواهیدبود.

۶ ) ورزش، ورزش، ورزش
یک رژیم غذایی مناسب و قدری فعالیت بدنیروزانه، اعم از این که پیاده روی آرام باشد یا کار بیرون، فشار و
اضطراب راتخفیف می دهد و روحیه را شاداب نگه می دارد. ورزش و تمرینات بدنی، افراد را ازاحساس برتری طلبی رهایی و توانایی های سرکوب شده ذهن را ترقی می دهد. همین امر منجربه جلوگیری از افسردگی می شود. برای اشخاص متفاوت ورزش های مناسب آنها وجود دارد. تمرینات کششی و یوگا برای تخفیف فشار بسیارمناسبند. بعضی تمرینات نیز می توانند بهرفع عصبانیت کمک کنند. البته ورزش بیرون از منزل فواید مضاعفی دارد، نور آفتاب دربهبود روحیه و تخفیف افسردگی کمک مؤثری محسوب می شود.

۷) بخشی از اوقاتتان راتنها بگذارید
«لذت بردن از جمع دوستان» و «تنهایی» دو بخش اززندگی اند که برای تقویت روحیه بسیار مهم اند.
علاوه بر گذراندن ۲۰ دقیقه درحمام ، گوش دادن به موسیقی یا خروج از منزل به قصد لذت بردن از طبیعت، زمانی رابرایلذت بردن از تنهایی خویش صرف کنید. چنانچه این امر را سخت یافتید ممکن است با توسلبه اجتماع از مشارکت در موضوعات مهم دوری کنید.

۸ ) به دیگران کمک کنیدو اجازه دهید دیگران به شما کمک کنند
وقتی مشکلاتتان طاقتفرسا به نظر می رسد نشان دهید که کمک دیگران می تواند اضطراب و دلواپسی شما رابرطرف کند، بنابراین مشکلاتتان را کاملاً در منظر دیگران قرار دهید. کمک بلاعوض درمسائل اجتماعی یا کمک به دوستان نیز می تواند به نفع شما تمام شود. اگر در مقابلکمکی کم دریافت کرده اید به همان میزان به دیگران مساعدت نمایید. به این ترتیبجمعیت مناسبی از دوستان و اقوامی را در اطراف خود جمع می کنید که شریک اوقات خوششما هستند و مددکاران زمان تنگی و سختی تان.

۹) ارتباط ومراودات
با روشی روشن و در عین حال همراه با آرامش و متانت،احساساتتان را نسبت به خانواده، دوستان و مدرسه و دانشگاه تان بیان کنید و با دقتکامل به جواب آنها گوش فرا دهید. هرگز خود را تحت فشاری که ناشی از عدم بیاناحساساتتان است قرار ندهید. چرا که این فشار، انفجار ناگهانی در پی خواهد داشت ودیگران شما را به «عصبانیت» خواهند شناخت.عصبانیتی را که باعث پریشانی و دانستننقاط ضعف شما می شود کنترل کنید.
هرگز اجازه ندهید دیگران ذهن شما رابخوانند.

۱۰ ) موقع احتیاج، کمکبطلبید
افرادی را پیدا کنید که هنگام مشکلات بتوانید با آنهامشورت کنید. چنانچه پس از مشورت با دوستانتان و خانواده، مشکلات تان همچنان طاقتفرسا جلوه می نماید و احساس عدم آرامش می کنید، با مشاورینی صحبت کنید که خواهانکمک و یاری به شما هستند. اگر احساس عدم امنیت، نگرانی یا ناراحتی و پریشانی میکنید فوراً از یک مشاور متخصص کمک بگیرید.

پسر شاد J
 
  • Like
واکنش ها: spow

pesare shad

عضو جدید
کاربر ممتاز
علاقه مندان به کاهش مصرف سوخت بخوانند

علاقه مندان به کاهش مصرف سوخت بخوانند

چگونه و چه زمانی بنزین بزنیم؟

اطّلاعاتی که ذیلاً ذکر می‌شود بسیار جالب و سبب صرفه‌جویی، یا بهتر بگویم، استفادهء بیشتر و بهتر از بنزینی است که خریداری می‌نمایید. یکی از دوستانم به زبان انگلیسی ارسال داشته بود؛ به نظر رسید اگر به فارسی برگردانده شود، برای تعداد بیشتری می‌تواند مفید فایده باشد. امید که چنین باشد.


چند راهنمایی برای بنزین زدن

من نمی‌دانم بنزین در مملکت شما لیتری چند است، امّا اینجا در کالیفرنیا ما برای هر لیتر یک دلار می‌پردازیم. امّا رشتهء کاری من مدّت 31 سال در زمینهء نفت و بنزین است، بنابراین ترفندهایی وجود دارد که بتوانیم از هر لیتر بنزینی که می‌خریم حدّاکثر استفاده را بکنیم.
در اینجا در خطّ لولهء کایندر مورگان که من در سان خوزهء کالیفرنیا کار می‌کنم، در 24 ساعت از طریق خطّ لوله چهار میلیون گالن تحویل می‌دهیم. یک روز گازوئیل، روز بعد بنزین هواپیما و انواع بنزین معمولی. ما 34 مخزن در اینجا داریم که گنجایش آنها روی هم رفته 000ر800ر16 گالن است.
فقط صبح زود که حرارت زمین هنوز در پایین‌ترین حدّ قرار دارد بنزین بزنید. به خاطر داشته باشید که در تمام پمپ ‌بنزین‌ها مخزن سوخت در زیر زمین قرار دارد. هرچه زمین سردتر باشد، بنزین غلیظ‌تر و متراکم‌تر است. وقتی هوا گرم می‌شود، بنزین منبسط می‌گردد. بنابراین، خرید بنزین در بعد از ظهر و حتّی شب که هنوز هوا کاملاً سرد نشده و بر بنزین اثر نگذاشته، سبب می‌شود که یک لیتر شما واقعاً یک لیتر نباشد. در صنعت نفت، گرانش معیّن و حرارت بنزین، گازوئیل و سوخت هواپیما، اتانول و سایر محصولات نفتی نقشی مهم ایفا می‌کند.
هر درجه حرارت که افزایش یابد منفعت زیادی نصیب این صنعت می‌کند. امّا جایگاههای سوخت دارای دستگاه جبران حرارت در پمپ‌هایشان نیستند.
وقتی مشغول بنزین زدن هستید، دستگیره را تا آخر فشار ندهید. اگر نگاه کنید میبینید دارای سه درجه است: کُند، متوسّط و تند. در حالت کُند میزان تبخیر را که در اثر پمپ شدن بنزین حاصل می‌شود به حدّاقلّ می‌رسانید. همهء شیلنگ‌ها دارای محلّ بازگشت بخار هستند. اگر سریع بنزین بزنید، مایع دیگری که وارد مخزن بنزین شما شده بخار می‌شود. این بخار مکیده شده وارد مخزن زیرزمینی می‌شود به طوری که وقتی شما بنزین می‌زنید، در واقع به آن میزان که دستگاه نشان می‌دهد بنزین نزده‌اید.
یکی از مهم‌ترین نکات برای بنزین زدن این است که وقتی باک اتومبیل نصفه است بنزین بزنید. دلیل آن این است که، هرچه بنزین بیشتری داخل باک باشد، هوای کمتری فضای خالی آن را اشغال میکند. بنزین به مراتب سریع‌تر از آنچه که تصوّر میکنید تبخیر می‌شود. مخازن ذخیرهء بنزین دارای سقف داخلی شناور هستند. این سقف به عنوان نقطهء صفر بین بنزین و جوّ عمل می‌کند تا تبخیر را به حدّاقل برساند. برخلاف جایگاه‌های بنزین، اینجا که من کار میکنم، هر تانکری که ما بارگیری میکنیم دارای دستگاه جبران حرارت است تا هر گالن عملاً به میزان یک گالن باشد.
نکتهء دیگری که باید یادآوری کنم این است که اگر تانکر بنزین در حال تخلیه به مخزن بنزین باشد و شما هم در جایگاه سوخت باشید، در آن موقع بنزین‌ نزنید. به احتمال زیاد بنزینی که تخلیه می‌شود سبب می‌گردد که بنزین داخل مخزن به هم بخورد و آنچه از آشغال و آلودگی که معمولاً ته‌نشین می‌شود، بالا بیاید و قسمتی از آن نصیب اتومبیل شما شود.
امیدوارم این نکات برای حفظ ارزش پول شما مفید بوده باشد.

پسر شادJ
 

pesare shad

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از بستگان خدا



شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی.
پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد.
در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش ، نداشته‌هاش رو از خدا طلب می‌کرد، انگاری با چشم‌هاش آرزو می‌کرد.
خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد.
- آهای، آقا پسر!
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد.پسرک با چشم‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:
- شما خدا هستید؟
- نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!
- آها، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید!
پسر شاد J
 

spow

اخراجی موقت
53 جمله جالب

1- آرزو دارم روزي اين حقيقت به واقعيت مبدل شود كه همه‌ي انسان‌ها برابرند. (مارتين لوتر‌كينگ)

2- بهتر است روي پاي خود بميري تا روي زانو‌هايت زندگي كني. (رودي)

3- قطعاً خاك و كود لازم است تا گل سرخ برويد. اما گل سرخ نه خاك است و نه كود (پونگ)

4- بر روي زمين چيزي بزرگتر از انسان نيست و درانسان چيزي بزرگتر از فكر او. (هميلتون)

5- عمر آنقدر كوتاه است كه نمي‌ارزد آدم حقير و كوچك بماند. (ديزرائيلي)

6- چيزي ساده تر از بزرگي نيست آري ساده بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون)

7- به نتيجه رسيدن امور مهم ، اغلب به انجام يافتن يا نيافتن امري به ظاهر كوچك بستگي دارد. (چارديني)
8- آنكه خود را به امور كوچك سرگرم مي‌كند چه بسا كه تواناي كاهاي بزرگ را ندارد. (لاروشفوكو)

9- اگر طالب زندگي سالم و بالندگي‌رو مي باشيم بايد به حقيقت عشق بورزيم. (اسكات پك)

10- زندگي بسيار مسحور كننده است فقط بايد با عينك مناسبي به آن نگريست. (دوما)

11- دوست داشتن انسان‌ها به معناي دوست داشتن خود به اندازه ي ديگري است. (اسكات پك)

12- عشق يعني اراده به توسعه خود با ديگري در جهت ارتقاي رشد دومي. (اسكات پك)

13- ما ديگران را فقط تا آن قسمت از جاده كه خود پيموده‌ايم مي‌توانيم هدايت كنيم. (اسكات پك)

14- جهان هر كس به اندازه ي وسعت فكر اوست. (محمد حجازي)

15- هنر كليد فهم زندگي است. (اسكار وايله)

16- تغيير دهنرگان اثر گذار در جهان كساني هستند كه بر خلاف جريان شنا مي‌كنند. (والترنيس)

17- اگر زيبايي را آواز سر دهي ، حتي در تنهايي بيابان ، گوش شنوا خواهي يافت. (خليل جبران)

18- روند رشد، پيچيده و پر زحمت است و در درازاي عمر ادامه دارد. (اسكات پك)

19- در جستجوي نور باش، نور را مي‌يابي. (آرنت)

20- براي آنكه كاري امكان‌پذير گردد ديدگان ديگري لازم است، ديدگاني نو. (يونك)

21- شب آنگاه زيباست كه نور را باور داشته باشيم. (دوروستان)

22- آدمي ساخته‌ي افكار خويش است فردا همان خواهد شد كه امروز مي‌انديشيده است. (مترلينگ)

23- اگر دريچه هاي ادراك شسته بودند،انسان همه‌ چيز را همان گونه كه هست مي‌ديد:بي‌انتها. (بليك)

24- برده يك ارباب دارد اما جاه‌طلب به تعداد افرادي كه به او كمك مي‌كنند. (بردير فرانسوي)

25- هيچ وقت به گمان اينكه وقت داريد ننشينيد زيرا در عمل خواهيد ديد كه هميشه وقت كم و كوتاه است. (فرانكلين)

26- نبايد از خسته بودن خود شرمنده باشي بلكه فقط بايد سعي كني خسته آور نباشي. (هيلزهام)

27- هر قدر به طبيعت نزديك شوي ، زندگاني شايسته تري را پيدا مي‌كني. (نيما يوشيج)

28- اگر زماني دراز به اعماق نگاه كني آنگاه اعماق هم به درون تو نظر مي‌اندازند. (نيچه)

29- زيبائي در فرا رفتن از روزمره‌گي‌هاست. (ورنر هفته)

30- براي كسي كه شگفت‌زده‌ي خود نيست معجزه‌اي وجود ندارد. (اشنباخ)

31- تفكر در باب خوشبختي ، عشق ، آزادي ، عدالت ، خوبي و بدي، تفكر درباره‌ي پرسش‌هايي كه بنياد هستي ما را دگرگون مي‌كند. (ادگارمون)

32- «عقلانيت باز» آن عقلانيتي است كه فراموش نمي‌كند كه «يكي» در «چند» است و «چند» در «يكي». (ادگارمون)

33- آرامش،زن دل‌انگيزي است كه در نزديكي دانايي منزل دارد. (اپيكارموس)

34- هيچ چيزدر زير خورشيد زيباتر از بودن در زير خورشيد نيست. (باخ‌من)

35- تنها آرامش و سكوت سرچشمه‌ي نيروي لايزال است. (داستايوفسكي)

36- با عشق،زمان فراموش مي شود و با زمان هم عشق.

37- علت هر شكستي،عمل كردن بدون فكر است. (الكس‌مكنزي)
38- من تنها يك چيز مي‌دانم و آن اينكه هيچ نمي‌دانم. (سقراط)

39- دانستن كافي نيست،بايد به دانسته ي خود عمل كنيد. (ناپلئون هيل)

40- تپه‌اي وجود ندارد كه داراي سراشيبي نباشد! (ضرب‌المثل ولزي)

41- خداوند،روي خطوط كج و معوج، راست و مستقيم مي‌نويسد. (برزيلي)

42- تو ارباب سخناني هستي كه نگفته‌اي،ولي حرفهايي كه زده‌اي ارباب تو هستند. (ضرب‌المثل تازي)

43- تا زمانيكه امروز مبدل به فردا شود انسان‌ها از سعادتي كه در اين دم نهفته است غافل خواهند بود. (ضرب‌المثل چيني)

44- بهتر است ثروتمند زندگي كنيم تا اينكه ثروتمند بميريم. (جانسون)

45- اگر مي‌بيني كسي به روي تو لبند نمي‌زند علت را در لبان فرو بسته ي خود جستجو كن. (ديل كارنگي)

46- شيريني يكبار پيروزي به تلخي صد بار شكست مي‌ارزد. (سقراط)

48- ضعيف‌الاراده كسي است كه با هر شكستي بينش او نيز عوض شود. (ادگار‌ آلن‌پو)

40- به جاي اينكه به تاريكي لعنت بفرستي يك شمع روشن كن. (ضرب‌المثل چيني)

50- براي اينكه بزرگ باشي نخست كوچك باش. (ضرب‌المثل هندي)

51- براي اينكه پيش روي قاضي نايستي، پشت سر قانون راه برو. (ضرب‌المثل انگليسي)

52- به كارهاي زشت عادت مكن زيرا ترك آن دشوار است. (ضرب‌المثل فارسي)

53- مانند علما بنويس و مانند توده مردم حرف بزن. (ضرب‌المثل هندي)
 

pesare shad

عضو جدید
کاربر ممتاز
فقط وقت گریتون من رو هم دعا کنید

فقط وقت گریتون من رو هم دعا کنید

مادر مهربان



ساعت 3 شب بود كه صداي تلفن , پسري را از خواب بيدار كرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانيت گفت: چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار كردي؟
مادر گفت:25 سال قبل در همين موقع شب تو مرا از خواب بيدار كردي؟ فقط خواستم بگويم تولدت مبارك. پسر از اينكه دل مادرش را شكسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتي داخل خانه شد مادرش را پشت ميز تلفن با شمع نيمه سوخته يافت... ولي مادر ديگر در اين دنيا نبود .

پسر شاد J

 

pesare shad

عضو جدید
کاربر ممتاز
همیشه گفتم که یا جهنم نرو یا اگه جهنم میری مردونه برو

همیشه گفتم که یا جهنم نرو یا اگه جهنم میری مردونه برو

اشتباه فرشتگان


درويشي به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده ميشود .
پس از اندك زماني داد شيطان در مي آيد و رو به فرشتگان مي كند و مي گويد : جاسوس مي فرستيد به جهنم!؟
از روزي كه اين ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنميان را هدايت مي كند و...
حال سخن درويشي كه به جهنم رفته بود اين چنين است: با چنان عشقي زندگي كن كه حتي بنا به تصادف اگر به جهنم افتادي خود شيطان تو را به بهشت باز گرداند.
پسر شاد J
 

pesare shad

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ وقت دیر نیست

هیچ وقت دیر نیست

داستان رز


در اولين جلسه دانشگاه استاد ما خودش را معرفی نمود و از ما خواست كه كسی را بيابيم كه تا به حال با او آشنا نشده ايم، برای نگاه كردن به اطراف ايستادم، در آن هنگام دستی به آرامی شانه‌ام را لمس نمود، برگشتم و خانم مسن كوچكی را ديدم كه با خوشرويی و لبخندی كه وجود بی‌عيب او را نمايش می‌داد، به من نگاه می‌كرد.
او گفت: "سلام عزيزم، نام من رز است، هشتاد و هفت سال دارم، آيا می‌توانم تو را در آغوش بگيرم؟"
پاسخ دادم: "البته كه می‌توانيد"، و او مرا در آغوش خود فشرد.
پرسيدم: "چطور شما در چنين سن جوانی به دانشگاه آمده ايد؟"
به شوخی پاسخ داد: "من اينجا هستم تا يك شوهر پولدار پيدا كنم، ازدواج كرده يك جفت بچه بياورم، سپس بازنشسته شده و مسافرت نمايم."
پرسيدم: "نه، جداً چه چيزی باعث شده؟" كنجكاو بودم كه بفهمم چه انگيزه‌ای باعث شده او اين مبارزه را انتخاب نمايد.
به من گفت: "هميشه رويای داشتن تحصيلات دانشگاهی را داشتم و حالا، يكی دارم."
پس از كلاس به اتفاق تا ساختمان اتحاديه دانشجويی قدم زديم و در يك كافه گلاسه سهيم شديم،‌ ما به طور اتفاقی دوست شده بوديم، ‌برای سه ماه ما هر روز با هم كلاس را ترك می‌كرديم، او در طول يكسال شهره كالج شد و به راحتی هر كجا كه می‌رفت، دوست پيدا می‌كرد، او عاشق اين بود كه به اين لباس درآيد و از توجهاتی كه ساير دانشجويان به او می‌نمودند، لذت می‌برد، او اينگونه زندگی می‌كرد، در پايان آن ترم ما از رز دعوت كرديم تا در ميهمانی ما سخنرانی نمايد، من هرگز چيزی را كه او به ما گفت، فراموش نخواهم كرد، وقتی او را معرفی كردند، در حالی كه داشت خود را برای سخنرانی از پيش مهيا شده‌اش، آماده می‌كرد، به سوی جايگاه رفت، تعدادی از برگه‌های متون سخنرانی‌اش بروی زمين افتادند، آزرده و كمی دست پاچه به سوی ميكروفون برگشته و به سادگی گفت: "عذر می‌خواهم، من بسيار وحشتزده شده‌ام بنابراين سخنرانی خود را ايراد نخواهم كرد، اما به من اجازه دهيد كه تنها چيزی را كه می‌دانم، به شما بگويم"، او گلويش را صاف نموده و‌ آغاز كرد: "ما بازی را متوقف نمی‌كنيم چون كه پير شده‌ايم، ما پير می‌شويم زیرا كه از بازی دست می‌كشيم، تنها يك راه برای جوان ماندن، شاد بودن و دست يابی به موفقيت وجود دارد، شما بايد بخنديد و هر روز رضايت پيدا كنيد."
"ما عادت كرديم كه رويايی داشته باشيم، وقتی روياهايمان را از دست می‌دهيم، می‌ميريم، انسانهای زيادی در اطرافمان پرسه می‌زنند كه مرده اند و حتی خود نمی‌دانند، تفاوت بسيار بزرگی بين پير شدن و رشد كردن وجود دارد، اگر من كه هشتاد و هفت ساله هستم برای مدت يكسال در تخت خواب و بدون هيچ كار ثمربخشی بمانم، هشتاد و هشت ساله خواهم شد، هركسی می‌تواند پير شود، آن نياز به هيچ استعداد خدادادی يا توانايی ندارد، رشد كردن هميشه با يافتن فرصت ها برای تغيير همراه است."
"متأسف نباشيد، يك فرد سالخورده معمولاً برای كارهايی كه انجام داده تأسف نمی‌خورد، كه برای كارهايی كه انجام نداده است"، او به سخنرانی اش با ایراد «سرود شجاعان»پايان بخشيد و از فرد فرد ما دعوت كرد كه سرودها را خوانده و آنها را در زندگی خود پياده نمایيم.
در انتهای سال، رز دانشگاهی را كه سالها قبل آغاز كرده بود، به اتمام رساند، يك هفته پس از فارغ التحصيلی رز با آرامش در خواب فوت كرد، بيش از دو هزار دانشجو در مراسم خاكسپاری او شركت كردند، به احترام خانمی شگفت‌انگيز كه با عمل خود برای ديگران سرمشقی شد كه هيچ وقت برای تحقق همه آن چيزهايی كه می‌توانید باشید، دير نيست.
پسر شاد J
 

pesare shad

عضو جدید
کاربر ممتاز
ديکشنري babylon يك نرم افزار جاسوسي؟!

ديکشنري babylon يك نرم افزار جاسوسي؟!

ديکشنري babylon
يك نرم افزار جاسوسي؟!

یک کارشناس برنامه نویسی و شبکه های اینترنتی گفت که در هنگام تحقیق و کار بروی برنامه مترجم چند زبانه بابیلون "babylon dictionary" متوجه مساله مشکوکی در این برنامه رایانه ای شده است.
به گزارش قدسنا، این کارشناس رایانه ای گفت : در سال 2000 که این برنامه را به دست آوردم بسیار خوشحال شدم ،چون این برنامه چندین زبان را پشتیبانی می کند و جالب آنکه برخلاف سایر نرم افزارهای ترجمه نسخه عبری آن بسیارکامل بود و با تحقیق و موشکافی در برنامه و با بکار بردن یک فایروال غیر صهیونیستیم توجه شدم که این برنامه اطلاعات پاکت های تی سی پی را به سروری با دامنه منتهی به "سی او . آی ال" ارسال می کند .
TCP pockets to a sercer that ends with the name .co.il ) ) و با علم به اینکه این دامنه (دومین) متعلق به سرورهای سایتهای اسرائیلی است ،اطمینان پیدا کردم که این یک شرکت یهودی با برنامه نویسان یهودی استکه هر چند به امریکا یا کشوری دیگر مهاجرت کرده است اما سیاستهای صهیونیستی رادنبال می کند و در سیستم جاسوسی یهودیان اسرائیل بکار می رود .
وی ادامه داد : این نرم افزار با برنامه کم حجمی که بطور مخفیانه با خود همراه دارد و بروی رایانه کاربر نصب می شود ، قادر است به راحتی اطلاعات و برنامه و اعداد و ارقام دستگاه وبه اصطلاح کاربردهای statistics را بخواند و ضبط کند و در هنگام اتصال به اینترنت برای مسیر اینترنتی مشخص شده در برنامه بفرستد و هر چند اگر تصور کنیم که کار این برنامه محاسبات و آمارگیریهای سری و تحقیقات اکتشاف اسنادی باشد ، نه جاسوسی مستقیم، باز هم باید گفت که اطلاعات ارسالی ،در مسیر کمک به جریان بخشی به اقتصاد صهیونیسیم جهانی خواهد بود و به نوعی جاسوسی آشکار به حساب می آید .
شرکتهای یهودی جهان به شدت در امور تجسسی دخالت می کنند و اخیرا با خرید تمام شرکتهای بزرگ firewall سهم خود را از بازار تجسس و دزدی اطلاعات بشدت بالا برده اند و در صورت تردید در این مساله می توان با جستجویی اندک درباره شرکت سرمایه گذاری mashov دراینترنت اطلاعاتی در این باره بدست آورد .
وی می افزاید که برنامه جاسوسی موجود در بابیلون کارکرد سی پی یو ( CPU performance) را به شدت تضعیف کرد و آنرا تحت فشار می گذارد تا سرانجام بتواند اطلاعات جمع آوری شده را از روی خطوط اینترنتی به سوی سازندگان خود ارسال کند .
پیش از این فاش شده بود که موساد همکاری بسیارنزدیکی با سایت اینترنتی یاهو داشته است و نرم افزارهای طراحی شده توسط این شرکت توسط سرویس اطلاعات رژیم صهیونیستی تحت کنترل قرار دارد و "یاهوو مسنجر" از جمله این نرم افزارهای پیشرفته است که قابلیت جاسوسی دقیق برای موساد را دارا میباشد.
این نرم افزار قادر است کلمات را در قالب نوشتار یا گفتار تفکیک و حساسیت خود را به کلید واژه های تعریف شده نشان دهد که ازهمین طریق موساد قادر است با ردیابی افرادی که از این نرم افزار برای ارسال مکالمات فوری و یا نامه های الکترونیکی استفاده می کنند، محل فعالیت رایانه مورد استفاده را شناساسی کند ومخالفان خطرناک را که اقدامات امنیتی موثر می کنند از میان بردارد .
وی افزود : بعید نیست که تلفنهای همراه نیز در درون خود اینگونه برنامه های ناشناخته و مخفی جاسوسی داشته باشند و براحتی اطلاعات و موقعیت دارنده خود را در اختیار سازندگان این تجهیزات مدرن قرار دهد.

البته توو ایران خودمون هم ازاین پیشرفته ترش رو میتونین ببینین


پسر شادJ
 
آخرین ویرایش:

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز:gol::gol:
در مورد این فایل کم حجم توضیحی نمیدم

ولی در مورد روابط دختر وپسره

حتما ببینید

موفق باشید;)




 
آخرین ویرایش:

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز:gol::gol:
زیباترین منظره ای که میتوانید ببینید کجاست
یک گل یک شمع یک انسان یا...
این فایل رو ببینید تا یکی از زیباترین منظره های دنیای خودمونو نظاره گر باشید
موفق باشید ;)
 
آخرین ویرایش:

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز:gol::gol:
اینم یه فایل توپ دیگه :D
هنرنمایی با انگشتان و :surprised:
کمک گرفتن از رنگها ونقاشی :biggrin::biggrin:
ببینید ولذت ببرید ;)
موفق باشید
:heart:
 
آخرین ویرایش:

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز:gol::gol:
اینم فایلی درمورد بزرگترینها:D
بزرگترین پل ارتباطی دنیا
حتماببینید
جالبه
موفق باشید



 
آخرین ویرایش:

pesare shad

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم از انواع بله گفتن عروس خانم ها .. :))

اینم از انواع بله گفتن عروس خانم ها .. :))

انواع بله گفتن عروس خانم ها ..


عروس عادي : با اجازه بزرگترها بله (اين اصولا مثل بچه آدم بله رو ميگه و قال قضيه رو ميکنه.)

عروس لوس: بع..........له... (عروسهاي لوس رو بايد فقط سپرد به داماد و ..........)

عروس زيادي مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دايي جون، عمه جون،...، زن عمو کوچيکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسي خانوم جون ، ... ، ... (اين عروس خانوم آخر هم يادش ميره بگه بله واسه همين دوباره از اول شروع ميکنه به اجازه گرفتن ... !)

عروس خارج رفته: " با پرميشن از گريت ترهاي فامیل ... آو يس (اين هم بايد به سرنوشت عروس لوس برسه تا شايد آدم بشه)

عروس خجالتي: اوهوم

عروس پاچه ورماليده: به کوري چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فاميل اين بزغاله (اشاره به داماد) آره....
( وضعيت داماد کاملا قابل پيش بيني است)

عروس هنرمند: با اجازه تمامي اساتيدم، استاد رخشان بني اعتماد، استاد مسعود کيميايي، ...، اساتيد برجسته تاتر، استاد رفيعي، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجي ، شير علي قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلين مونرو، مرحوم مارلين ديتريش، مرحوم مغفور گري گوري پک و ... آري ميپذيرم که به پاي اين اتللوي خبيث بسوزم چو پروانه بر سر آتش

عروس داش مشتي: با اجزه بروبچس مُجلي نيست من که پايه ام ... (با عرض تشکر از داش اسي عزيز)

عروس زيادي مؤمن و معتقد: بسم ا.. الرحمن الرحيم و به نستعين انه خير ناصر و معين ... اعوذ با... منم شيطان رجيم يس و القرآن الحکيم .... الي آخر .... ( و در آخر ) نعم (دلم به حال داماد مفلوکِ خاک بر سر ميسوزه که احتمالا توي حجله عروس خانوم يه دور براش مفاتيح رو ختم ميکنه تا بعد ... استغفر ا...)

عروس فمنيست: يعني چي؟! چه معني داره همش ما بگيم بله ... چقدر زن بايد تو سري خور باشه چرا همش از ما سؤال ميپرسن ! ... يه بار هم از اين مجسمه بلاهت (اشاره به داماد) بپرسين ... (اصولا اين قوم فمنيست جنبه ندارن که بهشون احترام بذارن و يه چيزي ازشون بپرسن ... فقط بايد زد تو سرشون و بهشون گفت همينه که هست ميخواي بخواه نميخواي هم XXX لقت)

پسر شادJ
 

pesare shad

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول جواب بدین بعد کل جواب رو انتخاب کنید تا قابل رویت بشه

اول جواب بدین بعد کل جواب رو انتخاب کنید تا قابل رویت بشه

شما چه مي كرديد ؟


آقاى جک، رفته بود استخدام بشه. کراوات تازه اش را به گردنش بسته بود و لباس پلو خورى اش را پوشیده بود و حاضر شده بود تا به پرسش هاى مدیر شرکت جواب بدهد .
آقاى مدیر شرکت، یک ورقه کاغذ گذاشت جلوش و از او خواست تنها به یک سئوال پاسخ بدهد. سئوال این بود :
"شما در یک شب بسیار سرد و طوفانى، در جاده اى خلوت رانندگى می کنید، ناگهان متوجه می شوید که سه نفر در ایستگاه اتوبوس، به انتظار رسیدن اتوبوس، این پا و آن پا می کنند و در آن باد و باران و طوفان چشم به راه معجزه اى هستند. یکى از آنها پیر زن بیمارى است که اگر هر چه زود تر کمکى به او نشود ممکن است همانجا در ایستگاه اتوبوس غزل خداحافظى را بخواند. دومین نفر، صمیمى ترین و قدیمى ترین دوست شماست که حتى یک بار شما را از مرگ نجات داده است. و نفر سوم، دختر خانم بسیار زیبایى است که زن رویایى شماست و شما همواره آرزو داشته اید او را در کنار خود داشته باشید. اگر اتومبیل شما فقط یک جاى خالى داشته باشد، شما از میان این سه نفر کدامیک را سوار ماشین تان مى کنید؟ پیرزن بیمار؟ دوست قدیمى؟ یا آن دختر زیبا را؟ جوابى که آقاى جک به مدیر شرکت داد، سبب شد تا از میان دویست نفر متقاضى، برنده شود و به استخدام شرکت در آید
راستى، می دانید آقاى جک چه جوابى داد؟ اگر شما جاى او بودید چه کار می کردید؟

و اما پاسخ آقاى جک:
آقاى جک گفت: من سویچ ماشینم را می دهم به آن دوست قدیمى ام تا پیر زن بیمار را به بیمارستان برساند، و خود من با آن دختر خانم زیبا در ایستگاه اتوبوس می مانم تا اتوبوس از راه برسد و ما را سوار کند.

پسر شادJ
 
  • Like
واکنش ها: Hps

spow

اخراجی موقت
داستان زیبا

یکی از دوستانم به نام پل یک دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت کرده بود. شب عید هنگامی که پل از اداره اش بیرون آمد متوجه پسر بچه شیطانی شد که دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین می کرد. پل نزدیک ماشین که رسید پسر پرسید: " این ماشین مال شماست ، آقا؟"

پل سرش را به علامت تائید تکان داد و گفت: برادرم به عنوان عیدی به من داده است". پسر متعجب شد و گفت: "منظورتان این است که برادرتان این ماشین را همین جوری، بدون این که دیناری بابت آن پرداخت کنید، به شما داده است؟ آخ جون، ای کاش..."
البته پل کاملاً واقف بود که پسر چه آرزویی می خواهد بکند او می خواست آرزو کند. که ای کاش او هم یک همچو برادری داشت. اما آنچه که پسر گفت سر تا پای وجود پل را به لرزه درآورد:
" ای کاش من هم یک همچو برادری بودم."

پل مات و مبهوت به پسر نگاه کرد و سپس با یک انگیزه آنی گفت: "دوست داری با هم تو ماشین یه گشتی بزنیم؟"
"اوه بله، دوست دارم."
تازه راه افتاده بودند که پسر به طرف پل بر گشت و با چشمانی که از خوشحالی برق می زد، گفت: "آقا، می شه خواهش کنم که بری به طرف خونه ما؟"
پل لبخند زد. او خوب فهمید که پسر چه می خواهد بگوید. او می خواست به همسایگانش نشان دهد که توی چه ماشین بزرگ و شیکی به خانه برگشته است. اما پل باز در اشتباه بود.. پسر گفت: " بی زحمت اونجایی که دو تا پله داره، نگهدارید."

پسر از پله ها بالا دوید. چیزی نگذشت که پل صدای برگشتن او را شنید، اما او دیگر تند و تیـز بر نمی گشت. او برادر کوچک فلج و زمین گیر خود را بر پشت حمل کرده بود. سپس او را روی پله پائینی نشاند و به طرف ماشین اشاره کرد :
" اوناهاش، جیمی، می بینی؟ درست همون طوریه که طبقه بالا برات تعریف کردم. برادرش عیدی بهش داده و او دیناری بابت آن پرداخت نکرده. یه روزی من هم یه همچو ماشینی به تو هدیه خواهم داد ... اونوقت می تونی برای خودت بگردی و چیزهای قشنگ ویترین مغازه های شب عید رو، همان طوری که همیشه برات شرح می دم، ببینی."

پل در حالی که اشکهای گوشه چشمش را پاک می کرد از ماشین پیاده شد و پسربچه را در صندلی جلوئی ماشین نشاند. برادر بزرگتر، با چشمانی براق و درخشان، کنار او نشست و سه تائی رهسپار گردشی فراموش ناشدنی شدند
 

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز

اینم یه فایل جالب دیگه

گاهی در زندگی باید تغییری ایجاد کرد

گاهی باید جور دیگری دید

این تغییرات لازمه پیشرفته

امیدوارم تغییرات شما همیشه مثبت باشه

موفق باشید
 
آخرین ویرایش:

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز:gol::gol:
اینم واقعه 11 سپتامبر از یک زاویه دیگر
واقعه ای که نگاههارو تغییر داد:surprised:
اتفاقی که هزاران اتفاق دیگه در پی اون بودند:eek:
موفق باشید;)
 
آخرین ویرایش:

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز:gol::gol::heart:
انتخاب اگاهانه
یک فایل مفید وتاثیرگذار
حتما ببینید
موفق باشید
;)
 
آخرین ویرایش:

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز:gol::gol:
هتلی زیبا وفوق العاده :biggrin::biggrin:
به نظرتون افتادن تو خرج برای ماندن تو این هتل ارزششو داره :confused:
گاهی باید پول خرج کنی :D
موفق باشید;)
 
آخرین ویرایش:

Hps

عضو جدید
سلام دوستان عزیز:gol::gol:
هتلی زیبا وفوق العاده :biggrin::biggrin:
به نظرتون افتادن تو خرج برای ماندن تو این هتل ارزششو داره :confused:
گاهی باید پول خرج کنی :D
موفق باشید;)

اینجا هم سری بزنید ;)

ایران خودمونه :gol:

هتل نارنجستان در مازندران


میخواید کاری بکنید که دیگه هوس مسافرت رفتن نکنیم :D
 

spow

اخراجی موقت
در دهکده ای کوچک مردی زندگی می کرد که به ابله بودن اشتهار داشت و ابله هم بود . تمام آبادی مسخره اش می کردند . ابلهی تمام عیار بود و مردم کلی با او تفریح می کردند.ولی او از بلاهت خود خسته شد . بنابر این از مرد عاقلی راه چاره را پرسید.
مرد عاقل گفت :مساله ای نیست ! ساده است ٬ وقتی کسی از کسی تعریف کرد تو انکار کن . اگر کسی ادعا می کند که " این آدم مقدس است "٬ فوری بگو " نه ! خوب می دانم که گناهکار است٬ " اگر کسی بگوید " این کتابی معتبر است "٬ فوری بگو " من خوانده و مطالعه کرده ام "٬ نگران نباش که آن را خوانده یا نخوانده ای٬ راحت بگو " مزخرف است !"٬ اگر کسی بگوید این نقاشی یک اثر هنری بزرگ است " راحت بگو " این هم شد هنر؟ چیزی نیست مگر کرباس و رنگ . یک بچه هم می تواند آن را بکشد". انتقاد کن٬ انکار کن٬ دلیل بخواه و پس از هفت روز به دیدنم بیا.
بعد از هفت روز٬ آبادی به این نتیجه رسید که این شخص نابغه است : " ما خبر از استعدادهای او نداشتیم و اینکه اودرهر موردی اینقدر نبوغ دارد . نقاشی را نشان او می دهی و او خطاها را به شما نشان می دهد. کتابهای معتبر را نشان او می دهی و او اشتباهات و خطا ها را گوشزد می کند . جه مغز نقاد شگرفی !چه تحلیل گر و نابغه ی بزرگی ! "
پس از هفت روز پیش مرد عاقل رفت و گفت :دیگر احتیاج به صلاح و مصلحت تو ندارم . تو آدم ابلهی هستی !
تمام آبادی به این آدم فرزانه معتقد بودند و همه می گفتند :" چون نابغه ی ما مدعی است این مرد آدمی است ابله٬ پس او باید ابله باشد.
 

pesare shad

عضو جدید
کاربر ممتاز
عبرت بگیرید>>(طنز)

عبرت بگیرید>>(طنز)

سه نفر مردند ، خدا گفت:
اولی بره بهشت ، دومی بره جهنم ، سومی بره طویله.
پرسیدند چرا؟
خدا گفت: چون اولی زن داشت و زندگی براش جهنم بود ، پس بره بهشت .
دومی مجرد بود و دنیا براش بهشت بود ، پس بره جهنم .
سومی زنش مرد، مرتیکه خر رفت یه زن دیگه گرفت ، جاش تو طویله است!!!

پسر شادJ
 

*ملینا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دهکده ای کوچک مردی زندگی می کرد که به ابله بودن اشتهار داشت و ابله هم بود . تمام آبادی مسخره اش می کردند . ابلهی تمام عیار بود و مردم کلی با او تفریح می کردند.ولی او از بلاهت خود خسته شد . بنابر این از مرد عاقلی راه چاره را پرسید.
مرد عاقل گفت :مساله ای نیست ! ساده است ٬ وقتی کسی از کسی تعریف کرد تو انکار کن . اگر کسی ادعا می کند که " این آدم مقدس است "٬ فوری بگو " نه ! خوب می دانم که گناهکار است٬ " اگر کسی بگوید " این کتابی معتبر است "٬ فوری بگو " من خوانده و مطالعه کرده ام "٬ نگران نباش که آن را خوانده یا نخوانده ای٬ راحت بگو " مزخرف است !"٬ اگر کسی بگوید این نقاشی یک اثر هنری بزرگ است " راحت بگو " این هم شد هنر؟ چیزی نیست مگر کرباس و رنگ . یک بچه هم می تواند آن را بکشد". انتقاد کن٬ انکار کن٬ دلیل بخواه و پس از هفت روز به دیدنم بیا.
بعد از هفت روز٬ آبادی به این نتیجه رسید که این شخص نابغه است : " ما خبر از استعدادهای او نداشتیم و اینکه اودرهر موردی اینقدر نبوغ دارد . نقاشی را نشان او می دهی و او خطاها را به شما نشان می دهد. کتابهای معتبر را نشان او می دهی و او اشتباهات و خطا ها را گوشزد می کند . جه مغز نقاد شگرفی !چه تحلیل گر و نابغه ی بزرگی ! "
پس از هفت روز پیش مرد عاقل رفت و گفت :دیگر احتیاج به صلاح و مصلحت تو ندارم . تو آدم ابلهی هستی !
تمام آبادی به این آدم فرزانه معتقد بودند و همه می گفتند :" چون نابغه ی ما مدعی است این مرد آدمی است ابله٬ پس او باید ابله باشد.



خیلی جالب بود...میسی عمو اسپووووووووووووووو
واقعا هم همینطوره...
انتقاد کن٬ انکار کن٬ دلیل بخواه
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا