از عاشورا تاظهور ....

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

بسم الله الرحمن الرحیم

فرهنگ عاشورا، پیوندی عمیق و ارتباطی ناگسستنی با فرهنگ انتظار دارد. واقعه عاشورا، زمینه‏ ساز و مقدمه ظهور امام عصر (عج) است و معارف و حکمت‏های جاودان آن، در ظهور مهدی موعود متجّلی است.

با بررسی و دقّت، در حدیث قدسی زیارت عاشورا و زیارات مربوط به امام زمان (عج)، در می‏یابیم که
نینوا، معبر انتظار است ؛ یعنی، برای رسیدن به ظهور مهدی موعود، باید از گذرگاه کربلا عبور کنیم.

زیارت عاشورا نیز در واقع، تحلیلی برای معبر بودن نینوا برای انتظار است.

درس‏ها و پیام‏های عاشورا، چراغ‏های فرا راه شیعیان است تا با دیدی روشن و بصیرتی افزون، منتظر ظهور باشند و آماده قیام و مبارزه شوند.


السلام علیک یا ثار الله و ابن ثاره و الوتر الموتور؛(1)
سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خونش، و ای تنهای رها شده.

حسین(ع)، خون خدا است که در عاشورا به جوشش در آمد و به شریان تاریخ انسان و اسلام، حرکت و حیات بخشید.

این خون خدا از دشت گلگون نینوا، قلب‏های مؤمنان و عاشقان را به تپش درآورد و چنان آتش و شرری به جان‏ها زد که هرگز سردی و خاموشی نخواهد داشت(2). این رود جاری خون خدا، از آن دشت خونبار، برای همیشه قلب تاریخ را سیراب، زنده و متحرک خواهد ساخت و هرگز نخواهد گذاشت جهل و نادانی‏ها - هر چند مدرن - و حیرت در ضلالت و گمراهی، بندگان خدا را نابود سازد؛ بلکه سرور شهیدان تاریخ، جان خویش را در راه خدا بذل و بخشش کرد؛ تا بندگان او را از تمامی جهالت‏ها و سرگردانی‏ها رهایی بخشد(3).

و این شور آفرینیِ آن اسوه عشق و آزادگی، هیچ خاموشی ندارد و این حرارت حسینی، سرد یا منحرف نمی ‏شود. دشمنان او، بارگاه نورانی‏ اش را تخریب کردند و قبر مطهرش را به آب بستند؛ زائرانش را شهید کردند و دست و پای آنان را بریدند ... ولی نتوانستند این گرمی و عشق و شور و شعور را از بین ببرند.





پی نوشت:
1) زیارت عاشورا.
2) مستدرک الوسائل، ج 1، ص 218.
3) زیارت اربعین امام حسین(ع)

منبع:http://www.zohoor313.com



____________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)



 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سنت ها و عوامل تحولات تاریخی

سنت ها و عوامل تحولات تاریخی


قرآن کتاب هدایت بشریت و راهنمای درست زیستن است. از این رو، در بردارنده همه چیزهایی است که بشر برایب هتر زیستن بدان نیاز دارد. بخشی از این آموزه ها ارتباط تنگاتنگی با مسایل تاریخی،تحلیل تاریخی و فلسفه تاریخ دارد؛ چرا که برپایه آموزه های قرآنی، تاریخ همواره تکرارشدنی است؛ هر چند که این تکرار با تمام جزئیات اتفاق نمی افتد ولی اصول کلی وقوانین اصلی آن، مقتضی تکراری است که مسئله همانندی وقایع تاریخی را سبب می شود.

قرآن به تاریخ ورخدادهای آن تنها به عنوان یک گزارش و قصه افسانه ای نمی نگرد که دیگر تکرار نمیشود، بلکه به عنوان موضوعی می نگرد که بارها و بارها به سبب تحقق عوامل، مقتضیات وشرایط، تکرار می شود؛ چرا که سنت ها و قوانین خاصی بر تاریخ حکومت می کند که موجب تکرار رخدادهای تاریخی می شود.(بقره، آیه ۲۱۴، حجر، آیات۱۱ و ۱۳ و اسراء، آیات ۷۶و ۷۷)

برپایه این سنت ها وقوانین جاری بر تاریخ است که قرآن به تاریخ توجه ویژه ای دارد، چرا که مشابهات وهمانندی های مردمان در برخی از کلیات ثابت اندیشه ای و رفتاری تا آن جاست که نمیتوان تکرار را دور از دسترس دانست. خداوند در آیه ۱۱۸ سوره بقره از تشابه قلوب وهمانندی تفکر و اندیشه و در نتیجه عمل اقوام در طول تاریخ سخن می گوید که این همانندی و تشابه موجب می شود تا قوانین و سنت های الهی درباره اقوام تکرار شود.


ازاین رو بخش عمده ای از آیات قرآنی به گزارش های تاریخی رخدادها و تحلیل علل وعوامل آن اختصاص یافته و در نهایت به عنوان عبرت به مردم توصیه هایی ارائه شده تااز هرگونه تکرار علل و عوامل رخدادهای تلخ و هولناک و هلاکت بار پرهیز کنند و دراندیشه و انجام علل و عواملی باشند که شکوفایی تمدنی و تفکری بشر را در پی داشته وبرکات و خیرات و نعمت های بسیاری را به مردم ارزانی داشته است.

از نظر قرآن، تاریخ وتحلیل و تبیین رخدادهای آن، منبعی برای شناخت و نیز عاملی ارزشمند برای تعقل بشراست(بقره، آیات ۲۴۶ و ۲۵۸ و یوسف، آیه ۱۰۹ و آیات دیگر) چنان که تاریخ منبعی برایشناخت روحیات و خصلت های مردمان پیشین (آل عمران،آیه ۱۸۳) و منبع آگاهی و شناختنسبت به علل و عوامل موفقیت ها و شکست ها و ناکامی های بشر و اقوام درطول تاریخ میباشد. (انعام، آیه۳۳ و۳۴ و اعراف، آیه۱۰۱ و یوسف، آیه۳ و آیات دیگر)خداوند در آیات ۱۳۷سوره آل عمران و نیز ۳۴ و ۱۳۱ سوره انعام و آیات دیگر از قرآن، برحاکمیت قوانین وسنت های ثابت الهی بر جوامع بشری در طول تاریخ تاکید می کند و در همین آیات و آیه۱۱۸ سوره بقره، حاکمیت قوانین و سنت های ثابت الهی در جوامع را در کنار همانندی اندیشه انسان ها و رفتارهای آنان، از عوامل تکرار تاریخ برمی شمارد.

سنت های الهی که درجامعه و تاریخ در جریان است، قوانینی است که با اراده انسان هماهنگ می باشد(انفال/ آیه۵۳ و رعد آیه۱۱ و کهف آیه۵۹ و جن آیه ۱۶) بنابراین نوع کنش و واکنش انسان در تحولات و تطورات تاریخی نقش اساسی ایفا می کند و اندیشه و رفتار انسان سرنوشت اقوام را در طول تاریخ رقم زده و می زند. (همان آیات و نیز کهف، آیه۵۹)با توجه به سنت های الهی می توان این معنا را اثبات کرد که با شناسایی این سنت ها و قوانین حاکم برجامعه و تاریخ می توان، تحولات اجتماعی و واکنش های تاریخی را شناسایی و پیش بینی کرد. (آل عمران، آیه۱۳۷، حجر آیه۱۳ و نیز اسراء آیه ۱۷ و مؤمنون آیه۴۳ و فاطر،آیات ۴۳ و ۴۴ و غافر، آیات ۸۲ و ۸۵)انسان عاقل و زیرک ازنظر قرآن، کسی است که این سنت ها و قوانین الهی را بشناسد و با بهره گیری از تحلیلهای قرآنی، علل و عوامل تحولات تاریخی را به دست آورد و در علومی چون مردم شناسی،جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی و مانند آن، این عوامل و علل را در تحلیل مسائلروزمره مردم جامعه اش به کار گیرد و توصیه های مناسبی ارائه دهد تا زمینه هایپیشرفت و کمال برای جامعه فراهم آید و از مصیبت های تلخ درامان نگه دارد.

این همان چیزی است کهدرقرآن از آن به عبرت و درس آموزی خردمندان ازسرگذشت های عبرت آموز امت های پیشینتعبیر شده است. قرآن بارها و بارها، از مردم خواسته است تا به تحلیل قرآن و گزارشهای تحلیلی آن توجه کنند و از آنها به عنوان منابع آموزشی و عبرت و درس آموزی بهرهگیرند. البته به سبب آن که در این گزارش های تاریخی تحلیلی، مباحث فلسفی پیچیده ایوجود دارد، این گزارش های تاریخی را منبع شناخت و عبرت آموزی گروهی خاص از بشرصاحب خرد و اندیشه یعنی اولوالالباب و خردمندان دانسته است تاایشان با عبرت گیری،دیگر مردمان را به سوی رفتار و اندیشه درست، هدایت و توصیه کنند. (یوسف، آیات ۱۰۹تا۱۱۱)

خداوند درآیه ۱۲۸ سورهطه، فرجام هلاکت بار قدرت های حق ستیز در طول تاریخ را مایه تذکر خردمندان معرفی می کند، چرا که خردمندان با تفکر دراین گزارش ها و شناسایی علل و عوامل موثر درهلاکت، توصیه هایی را به امت و مردم خود می دهند تا از تکرار آن علل و عوامل خودداری ورزند؛ زیرا انسان خردمند هرگز نسبت به رفتار جامعه خویش بی تفاوت نیست ومردم نیز همواره گوش به گفته ها و فرمان های خردمندان جامعه خویش هستند. از این روهلاکت جوامع همواره به سبب کوتاهی های خردمندان آن جامعه و یا فقدان آنان درجامعه و یا بی تفاوتی مردم نسبت به خردمندان جوامع بوده است که در روایات به این نکات توجه داده شده است.به هرحال، گزارش های تحلیلی تاریخی قرآن، یکی از مهم ترین منابع شناختی بشر است تا سنت های عوامل تحولات تاریخی را بشناسند.

از آیات گوناگون قرآنمی توان دو عامل اصلی درتحولات تاریخی را شناسایی کرد. خداوند در آیه ۵۵ سوره نورو نیز ۹۶ سوره اعراف و ۹۸ سوره یونس،
ایمان و عمل صالح را زمینه ساز تحولات تاریخی مثبت در همه جوامع بشری معرفی می کند. به این معنا که ایمان و باورهای توحیدی درکنار کارهای نیک افراد، مهم ترین واصلی ترین عامل در رشد وکمال یابی جوامع بشریت است.

البته
نقش پیامبران(بقره، آیه ۲۱۳)، تقوا (اعراف، آیه ۹۶) و نیز کتب آسمانی و عمل به آن ها از سوی مردم (مائده، آیه ۶۶) را می بایست به عنوان بخشی از همان دو عامل پیشین دانست.

اینکه در آیه ۶ سوره انعام و یا ۵۲ و ۵۳سوره انفال و نیز آیه ۱۱ سوره رعد از نقش وتاثیر مثبت و منفی مردم در تحولات تاریخی سخن به میان آمده است، درحقیقت بیانگرهمان دو عامل است؛ چرا که اگر مردم در مسیر ایمان و کار نیک گام بردارند، جامعه تعالی می یابد و به کمال می رسد و از هلاکت دور می ماند و اگر همین مردم، ازتعالیم الهی دوری کنند (هود، آیه ۵۷) و از ایمان دست بردارند و مرتد شوند (مائده،آیه ۵۴) و درخدمت پادشاهان و مستکبران باشند (نمل، آیه ۳۴) جز ویرانی و تباهی جامعه، بهره ای نخواهند برد.


____________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)




 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
حکمت عاشورا،پیروزی در شکست

حکمت عاشورا،پیروزی در شکست

تفکر شیعی برگرفته ازاین آموزه های قرآنی است، با این تفاوت که الگوهایی عینی را نیز دراختیار دارد که بر مدار وظیفه و تکالیف بنیاد نهاده شده است.
به این معنا که هرکسی و هرجامعه ای در زمان خود، تکلیف و وظیفه ای دارد که باید انجام دهد و آن همان تکلیف ایمان وعمل صالح است.
بنابر این شیعیان بی توجه به نتایج ظاهری، در مدار وظیفه ایمانی،عمل نیک خویش را انجام می دهند.

از نظر ایشان، آن چه اصالت دارد انجام وظیفه وتکلیف است. بی آن که متوقع نتایج فوری باشند. این بدان معناست که اگر در انجام وظیفه هیچ کوتاهی نکنند ولی به سبب شرایط و مقتضیات، انجام تکلیف به نتیجه ای نینجامد، خود را شکست خورده نمی دانند؛ بلکه براین باورند که چه پیروز شوند و چه شکست بخورند، باز پیروز میدان تاریخ هستند، چرا که به وظیفه خود عمل کرده اند.

نهضت خونین عاشورا، دارای اهداف و حکمتی بود که بخشی از آن دست یابی به حکومت و تغییر دولت سلطنتی فاسد اموی برخاسته از سقیفه بنی ساعده بود. اما مهم ترین هدفی را که دنبال می کرد، انجام وظیفه درهرحال است. این عمل که با شهادت خونین همه حاضران عاشورایی و اسارت زنان وکودکان رقم خورد، موجب شد تا شیعیان دریابند که پیروزی تنها دریک زمان ولحظه تاریخی تعریف نمی شود، بلکه گاه ممکن است از تراکم حرکت ها و قیام ها در طول تاریخ، نهضتی به پیروزی برسد.

از این رو، شهادت طلبی را همانند حضرت امام حسین (ع)و یارانش، ضامن پیروزی واقعی در دنیا و آخرت برمی شمارند و آن را به عنوان محوریترین ارزش می پذیرند. درحقیقت مرگ در میدان جنگ، پایان حرکت و اقدام عملی نیست،بلکه پـشتوانه سعادت بی پایان اخروی برای خود و سعادت آیندگان در دنیاست؛ چرا که تراکم این شهادت ها و حرکت هاست که پیروزی را در آینده رقم می زند و سعادت جوامع بشری را در دنیا تحقق می بخشد.

در تفکر شیعی برخاسته از فرهنگ عاشورایی، انسان تنها در خود شخصی خلاصه نمی شود، بلکه جامعه از چنان جایگاهی برخوردار است که فدا کردن خود برای جامعه یک ارزش والاست. از این رو، درفرهنگ عاشورایی، حقوق جامعه همواره بر حقوق فردی مقدم می باشد و انسان از حق خویش برای حق جامعه می گذرد و حاضر است برای بقای جامعه و اهداف آن جان و مال خویش راارزانی دارد.

____________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)



 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
فلسفه ظهورمنجی، آینده روشن برای جهانیان

فلسفه ظهورمنجی، آینده روشن برای جهانیان


حکمت عاشورایی همواره با فلسفه ظهور پیوند تنگاتنگی خورده است؛ چرا که قیام عاشورایی برای اجرای عدالت به هر طریق ممکن صورت گرفت و ظهور منجی برای آن است که جامعه جهانی، عدالت جهان یرا تجربه کند و انتقام همه بشریت را از ظالمان بگیرد.

این گونه است که عدالت وانتقام دو روی سکه ظهور منجی است. حضرت صاحب الامر و الزمان(عج) قیام نهایی بشریت را برای دست یابی به عدالت جهانی انجام می دهد و به عنوان منتقم آل محمد(ص) از همه ستمگران تاریخ از قابیل تا یزید تا یزیدیان و فرعونیان آینده تاریخ، انتقام میگیرد.

براساس آموزه های شیعی و قرآنی، تاریخ بشریت فلسفه ای دارد که در سنت و قوانین تغییرناپذیر الهی نوشته شده است. از این سنت و فلسفه تاریخی می توان به جبر تاریخی نیز یاد کرد. به این معناکه سرانجام تغییرناپذیر تاریخ بشر، چیزی جز پیروزی مومنان و اهل عدالت و تقوا برسپاه کفر و ظلم نیست.

خداوند در آیات ۲۲ و ۲۳ سوره فتح بیان می کند که این سنت هرچند درگذشته دارای نمودهایی بوده ولی در آینده تاریخ بشریت یک امر قطعی و حتمی است.

بنابراین در پایان تاریخ بشریت، این مومنان و نیکوکاران هستند که بر زمین حاکمیت می یابند و پیروزی نهایی از آن ایشان است. (نور، آیه ۵۵ و نیز المیزان، ج۱۵، ص۱۵۱)



____________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)



 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
امام حسین(ع)و امام زمان(عج)، پیوند گذشته با آینده

امام حسین(ع)و امام زمان(عج)، پیوند گذشته با آینده

شیعیان با پشتوانه عاشورایی، وظیفه کنونی خود را می دانند و به امید آینده ای روشن برای خود وفرزندان، حرکت ها و قیام های عدالت خواهانه خود را سامان می دهند. از این رو،شیعیان هرگز در لحظه های تاریخی و در درون فتنه ها سرگردان و حیران نمی مانند؛ چراکه می دانند چه وظیفه ای دارند و برای چه هدفی بزرگ باید حرکت کنند.
از اینرو هرگزگسستی میان گذشته و آینده ایشان پدید نمی آید.هر مومن شیعی، به عشق
حسین(ع) پرچم عدالت را بر می دارد تا در زیر فرمان امام زمان(عج) آینده روشن خودرا ترسیم کند.

بنابراین اگر در جهاد عدالت خواهانه به دست ظالمان و مستکبران وستمگران شهید شود، خود را پیروز می داند چرا که به وظیفه خود همانند
امام حسین(ع)عمل کرده است و اگر شکست ظاهری بخورد، می داند سرمایه بزرگ برای آیندگان فراهم آورده است تا عدالت را برای یاری امام زمان(عج) جهانی سازد.

بنابراین، شیعیان بااین همه آموزه های کامل از نظریه و عمل، در کنار الگوها و سرمشق های زندگی از
امام حسین(ع) تا امام زمان(عج) همانند امیرمومنان علی(ع) و امام حسن(ع) پرچم عدالت برپامی کنند و عدالت خواهان را به دور این پرچم گرد می آورند و امیدوارانه گام بر میدارند.

حکمت عاشورایی به آنان قدرت و فلسفه ظهور به آنها، امید می دهد. از این دشمنان همواره در تلاش هستند تاعاشورا و ظهور منجی را از ایشان بگیرند و با انواع تشکیک ها و تردیدافکنی ها میخواهند نسل کنونی را از گذشته و آینده شان جدا سازند و سرگردانی و حیرت را برایشانبه ارمغان آورند.
هجوم هایی که در سالهای اخیر به دو مساله مهم و هویت بخش عاشورا و
امام زمان(عج) انجام می گیرد، نشان می دهد که دشمن در اندیشه هویت زدایی از شیعیان است تا آنان را نیز همانند دیگرجوامع در حیرت و سرگردانی و گسست میان آینده و گذشته قرار دهند.
هوشیاری شیعیان تاکنون توانسته همه هجوم های دشمنان به فرهنگ والای تشیع را دفع کند و همچنان شور حسینی برای شهادت طلبی در راه عدالت و امیدواری به جهان در سایه عدالت منجی را در ایشان زنده نگه دارد.

به هر حال، عاشورا وظهور دو واژه به هم گره خورده در فرهنگ تشیع است؛ چرا که این مفاهیم اکنون شیعیان را به گذشته و آینده چنان پیوند می زند که فرهنگ سرشار از زندگی، حیات، شور، عشق،جاودانگی و حرکت را برای آنان پدید می آورد.

بنابراین، بدون عاشورا صحبت از ظهورکردن بی نتیجه گذاردن حرکت حضرتامام حسین(ع)است و نوعی خودفراموشی از اصل فرهنگ عاشورا است؛ چرا که حرکت امام حسین(ع) پیشرفت در مسیر برپایی عدالت بود که اینحرکت در نهایت با ظهور امام عصر(عج) به مرحله عمل در کل جامعه بشری خواهد رسید.باشد که همواره پاسدارفرهنگ عاشورا و انتظار باشیم تا حرکت و قدرت را در رگ های جامعه تزریق کنیم و امیدبه آینده را در دل ها زنده نگه داریم.


____________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)




 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
رابطه عاشورا و ظهور

رابطه عاشورا و ظهور

اگر صفات و ويژگيهايي که امام حسين عليه السلام براي يارانش شمرد اين صفات در بين ياران امام زمان هم باشد اينها هم مهدوي مي شوند کما اينکه آنها حسيني شدند پرچم برافراشته امام حسين را ، کار شروع کرده امام حسين را ، امام زمان به پايان مي برد و به انتهاي مي رساند لذا شما در همين دعاي ندبه عنايت کنيد روي همه مصيبتهايي که براي ائمه پيش آمده روي اين يکي دست مي گذاريد اين الطالب بدم المقتول بکربلا (دعای ندبه)

خوب همه ائمه ما ظلم ديدند سختي کشيدند اما ظلمی که اباعبدالله الحسین رفت چیز دیگری بود همين دعاي ندبه يک نمونه اش اين طالب بدم المقتول ، کجاست آن کسي که انتقام خون امام حسين (ع) را بگيرد و در بعضي از نقلها هم دارد که ظهور روز عاشورا است حالا يا اين عاشورا منظور عاشوراي زماني است يا اينکه نه عاشوراي ديگري برپا خواهد شد با ظهور امام زمان ولي اين تعبير در بعضي از نقلها و بعضي از روايات آمده است

شما در اعمال روز عاشورا نگاه کنيد نکاتي که امروز مي گويم دقت بفرمائيد در اعمال روز عاشورا مرحوم حاج شيخ عباس قمي يک عبارتي نقل مي کند مي گويد وقتي به هم مي رسيد روز عاشورا اينطور به هم تسليت بگوئيد که حالا عربي اش اين است فارسي اش هم طبيعتا انسان مي تواند به هم بگويد مي گويد بگوئيد اين را اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين(البلدالامين ص269)-(وسائل الشِعه ج14ص509)
يعني ما به شما تسليت مي گوييم به خاطر مصيبت شهادت امام حسين خدا به ما اجر بدهد به خاطرمصیبت شهادت امام حسين(ع)
بعد از آن ادامه اش این است و جعلنا و اياکم من الطالبين بثاره مع الامام المهدي من آل محمد صلي الله عليه و آله (وسائل الشِعه ج14ص509)

چرا بايد ما در تسليت روز عاشورا اين دو مطلب را کنار هم بگذاريم اعظم الله اجورنا اولا سخن از مصيبت حسين است بعد جعلنا من الطالبين يعني خدا ما را از منتقمين خون حسين قرار بدهد با امام زمان که از آل پيامبر است .

ببينيد خود همين عبارتي که در روز عاشورا مردم به هم مي گويند و حالا معمول است و نقل شده ، و خود اين الطالب بدم المقتول بکربلا . در زيارت عاشورا شما حداقل دو جاي زيارت عاشورا صحبت از امام زمان مي کنيد و اسئله ان يرزقني طلب ثارک مع امام المنصور مگر نمي گوئيد خدايا از تو مي خواهيم طلب خونخواهي امام حسين را به ما نصيب کني با آن امام منصور امام زمان ارواح نافداه و در معرفي امام زمان(عج) هم شما زياد ديديد غالبا دارد من ولد الحسين از فرزندان حسين است يعني وقتي مي خواهند معرفي کنند امام زمان را انتصاب مي دهند به امام حسين از فرزندان حسين است اولين امامي که در رجعت بر مي گردد بعد از امام زمان ، حسين است . مصيبت براي حسين مي خواند صبح گريه مي کند شام گريه مي کند براي حسين گريه مي کند اين مي رساند ارتباط بين عاشورا و انتظار بين امام زمان و امام حسين عليهما السلام را .

حتي در بعضي از نقلها آمده وقتي آن آقا ظهور کند کنار خانه کعبه يکي از حرفهايي که مي زند بعد از آنکه خودش را معرفي مي کند امام زمان اولين جمله اي که مي گويد يا اهل العالم ان جدي الحسين الذي قتلوه عطشانا شروع ميکند روضه خواني امام زمان براي جد بزرگوارش امام حسين کنار کعبه يا اهل العالم ان جدي الحسين الذي قتلوه عطشانا

اين چند موردي که اشاره کردم از دعاي ندبه از زيارت عاشورا از تسليتي که در روز عاشورا به هم مي گوئيم از اينکه ظهور را بعضي روايات دارد روز عاشورا است مهدي فرزند حسين است اولين امامي که رجعت مي کند حسين است اينها مي رساند رابطه بین ظهور و عاشورا را .

توجه به اين نکات بوده است که خود امام حسين هم در فرمايشاتشان اشاره به اين مطلب دارند که ياران مهدي و ياران امام حسين وجه مشترکشان اين است که هر دو انتظار مي برند آنها انتظار حسين و اينها انتظار مهدي طبيعتا عزيزان بايد يک صفاتي مشترکي هم اينها داشته باشند بايد يک ويژگيهايي مشترکي هم داشته باشند که اينها در کنار هم و با هم رعايت بشود.


منبع


ادامه دارد ............


____________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)



 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ویژگیهای مشترک اصحاب عاشورا و اصحاب ظهور(1)

ویژگیهای مشترک اصحاب عاشورا و اصحاب ظهور(1)

ویژگی اول :

يکي از اين ويژگيها که هم درباره اي ياران امام زمان آمده هم درباره ي ياران امام حسين صفت وفا است
شب عاشورا امام حسين فرمودند :

اني لا اعلم اصحابا اوفي منکم
(بحارالانوارج44ص392)
من ياراني با وفادارتر از شما نمي شناسم .

درجنگ احد يک کمي که کار سخت شد اکثرا فرار کردند خيلي از اصحاب پيغمبر (موسي بن عمران) به او گفتند خودت با خدايت برو بجنگ ما مي ايستيم اينجا خبر پيروزي را براي ما بياور تنهايش گذاشتند.

داوود به يارانش گفت از اين چشمه نخوريد يک مشت آب بخوريد مي خواهم شما را امتحان کنم رسيدند کنار آب خنک در جنگ داوود و طالوت و جالوت در قرآن است گفت اين آب گوارا که مي بينيد جلوي چشمتان يکي يک مشت بيشتر نخوريد اکثرا خوردند و توجه نکردند به حرف

اما شما بيائيد ببينيد عباس دست زير آب مي برد و بر مي گرداند کسي هم به او نگفت نخور داوود به آنها گفت نخوريد و خوردند شما ببينيد ياران احد خيلي هايشان پيامبر را تنها گذاشتند ياران موسي همینطور .

اما اينها مطمئن بودند به شهادت مي رسند اينها مي دانستند سر انجام کار را .
موسي تقاضا کرد بمانيد ، پيغمبراسلام فرمود کجا فرار مي کنيد بمانيد ......

اما امام حسين(ع) مي گفت برويد فليخذ کل رجل منکم بيد رجل من اهل بيته فتفرقوا في سواد هذا اليل و زورني و هولاء القوم(لهوف ص90) شب عاشورا فرمود هر کس دست يکي را بگيرد برود تنها هم نرود دست يکي را هم بگيرد فليخذ کل رجل بيد رجل من اهل بيته دست يکي از فاميلهايش زن و بچه اش را بگيرد برود.

جمعي فرمود . فردي فرمود به نافع بن هلال فرمود برو اينجايي که داري مي بيني راه باز است تپه است کسي هم نيست اما گفتند اکلتني سوا فارقتک(بحارالانوار ج44ص394) درندگان ما را قطعه قطعه کنند اگر ما شما را تنها بگذاريم اني لا اعلم اصحابا اوفي منکم من نمي شناسم ياراني باوفاتر از شما .

درباره امام زمان(ع) هم خودش در آن نامه به شيخ مفيد نوشت ولو ان اشياءنا علي اجتماع من القلوب في الوفا بالعهد(بحارالانوار ج53ص177) اين پيامي است که امام زمان به شيخ مفيد داد

در دعاي عهد هم مي خوانيم يابن الحسن ما اجدد له في صبيحه يومي هذا عهدا و عقدا
در دعاي ندبه هم مي گوييم در پيام امام زمان هم هست ياران من بايد وفا دار باشند بمانند به پيمانشان متعهد باشند آن طرفش مطمئن است آن که ما دستگيري مي کنيم ما عنايت مي کنيم ما کمک مي کنيم اما وفادار باشند بمانند اين يکي از ويژگيهاي مشترک ياران امام زمان و ياران امام حسين عليهما السلام هست که فرمودند :
اني لا اعلم اصحابا اوفي منکم ولو ان اشياءنا علي اجتماع من القلوب في الوفا بالعهد هم در فرمايشات امام زمان آمده هم در فرمايشات امام حسين(ع).

اين صفت وفا ، زيارت ابالفضل العباس(ع) را باز کنيد در مفاتيح اين زيارتي که وجود مقدس امام معصوم خوانده امام صادق چه مي گويد آنجا که می فرماید :
عموجان اشهد لک بتسليم و تصديق و الوفاء و النصيحه
(مفاتيح الجنان زيارت حضرت عباس ص714)
عموي بزرگوارم من شهادت مي دهم تو چهار ويژگي داشتي بتسليم تسليم محض امامت بودي و التصديق او را تصديق کردي هيچگاه حاضر نشدي حرفش را نفي کني و الوفا وفادار بودي ايستادي و النصيحه خير خواه بودي اين اولين ويژگي ياران امام زمان (عج) و ياران امام حسين (ع)


____________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)



 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ویژگیهای مشترک اصحاب عاشورا و اصحاب ظهور(2)

ویژگیهای مشترک اصحاب عاشورا و اصحاب ظهور(2)

ویژگی دوم :

ويژگي دوم که باز در روايات آمده ، ثبات قدم ، استواري و استقامت بوده است .

امام سجاد به ابا خالد کابلي فرمودند:
طوبي لثابتين
(بحارالانوار ج52ص145)
خوشا به حال آنهايي که در ولايت و پيروي امام زمان ثابت باشند استوار باشند بمانند ثابت قدم باشند
ياران امام حسين هم همينطور بودند ثابت قدم بودند استوار بودند.« من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه ومنهم من ينتظر»(سوره احزاب آيه23)

مکرر امام حسين اين آيه را می خواندند وقتی بالاي سر شهدا مي آمدند روز عاشورا روز ثبات قدم استواري ايستادن دفاع کردن رها نکردن صحنه بود ، اين يکي از ويژگيهاي ياران امام زمان و ياران امام حسين(ع) است.

وقتي حبيب بن مظاهر آمد بالاي سر مسلم بن عوسجه در حاليکه خود امام حسين عليه السلام هم حضور داشت تا سوال کرد سفارشي نداري راجع به خودت راجع به زندگيت گفت چرا :



اوصيک بهذا الرجل
(بحارالانوار ج45ص20)
جان تو و جان امام حسين اوصيک بهذا بر تو باد دفاع از اباعبدالله.


اين را ثبات قدم مي گويند اين را استواري مي گويند که برير روز عاشورا وقتي آمد ميدان برير معلم قرآن است آقا عاشورا صحنه عجيبي است برادر در مقابل برادر ایستاد شاگرد در مقابل شاگرد در اين صحنه ها فاميل در مقابل فاميل ، عمر بن غرزه و علي بن غرزه برادر هستند در دو سپاه يکي اين طرف يکي آن طرف.

خيلي آدم بايد حواسش جمع باشد دوستان اگر در خيمه حسيني نبوديد در خيمه انتظار اسمتان را بنويسيد عاشورا و انتظار در راستاي هم هست در ادامه هم است استمرار هم هست

همينهايي که بودند بعضي هايشان فاميلهاي مادري ابالفضل العباس بودند امان نامه آورد شمر

گاهي اتفاق افتاده بود شاگرد در مقابل استاد رفيق در مقابل رفيق

قره بن قيس وقتي آمد پيش حبيب بن مظاهر حبيب مي گويد من تعجب کردم اين هم محلي ما بود مي شناختمش در سپاه عمر سعد چه مي کند.

بُرِير روز عاشورا آمده ميدان يک کسي آمد به جنگش به نام معقل که مي شناخت اين را گفت برير من تو را مي شناسم تو معلم قرآن هستي تو به بچه هاي ما قرآن ياد دادي تو اينجا چه مي کني گفت اينجا چه مي کنم خوب معلوم است اين پسر فاطمه است اين نوه رسول الله است تو در سپاه عمرسعد چه مي کني تو آمدي ايستادي براي کشتن پسر پيغمبر شروع کردند براي هم تبليغات کردن يک وقتي برير گفت من با تو حاضرم مباهله کنم بيا همديگر را نفرين کنيم هر کدام ناحق هستيم از بين برويم نفرين کردند و با هم جنگيدند همان اوايل جنگ معقل به درک واصل شد و صداي الله اکبر برير در ميدان بلند شد بعضي از تواريخ نوشتند يک کسي آنجا بود اين صحنه را تماشا مي کرد وقتي ديد نفرين برير به اجابت رسيد سوار اسبش شد از صحنه جدا شد رفت گفت من نمي ايستم معلوم مي شود اينها بر حق هستند معلوم مي شود اينها حرفشان درست است سپاه عمر سعد را رها کرد .

ياران امام زمان (عج) و ياران امام حسين (ع) صفات مشترکي دارند يک وفاداري دوم ثبات قدم




____________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)



 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ویژگی های مشترک اصحاب امام حسین و امام زمان (علیهما السلام)

ویژگی های مشترک اصحاب امام حسین و امام زمان (علیهما السلام)

ويژگي سوم :

ياران اباعبدالله ولايت پذير بودند شما همين وجود مقدس ابالفضل العباس عليه السلام را نگاه کنيد شب عاشورا عصر تاسوعا امان نامه مي آيد بر مي گرداند برادر از او مي خواهد برو از دشمن مهلت بگير چشم مي رود مهلت مي گيرد صبح عاشورا مي آيد برادر ميدان بروم مي فرمايد
انت صاحب لوائي
(بحارالانوار ج45 ص21)
تو صاحب پرچم من هستي.

بمان بمان که اين بچه ها آرام باشند مي ماند عصر عاشورا مي آيد برو آب بياور چشم مي روم آب مي آورم ببينيد شما يک جا بگويد نه اين پيش نهادي که شما مي دهيد نه يک چيز ديگر شما گفتيد برو آب بياور يکي ديگر برود آب بياورد يا اصلا حالا که ممکن است نگذارند آب بياورم من مي خواهم بروم ميدان هر آنچه برادر مي گويد اين همان ولايت پذيري است

تنظيم امام ترسيم امام برنامه ريزي که امام عليه السلام مديريتي که امام در عاشورا دارد همه اينها تن در مي دهند ياران مهدي هم بايد اينطور باشند ولايت پذير باشند که این يکي از مسائل مهمي است که در روايات ما روي اين مسئله تاکيد شده توصيه شده که نسبت به ولي خدا و حجت خدا هم معرفت داشته باشيد هم عمل کنيد هم اطاعت کنيد هم پيروي کنيد هم تخطی نکنيد هم مقدم نشويد بر آنها.

ذيل آيه« يا حسرتا علي ما فرطتم في جنب الله» که سوره زمر است آيه 56 بعضي ها حسرت مي خورند روز قيامت به خاطر کوتاهي هايي که کردند

در بعضي روايات دارد
اميرالمومنين مي فرمايد
اين حسرت ولايت ماست انا الحسره الناس يوم القيامه وقتي مي آيند ارزش و جايگاه ولايت ما را مي بينند حسرت مي خورند
پس ياران مهدي و ياران امام حسين بايد همانطور که آنها ولايت پذير بودند اينها هم ولايت پذير باشند.



http://www.asheghanmahdi.ir/index.php/31-فرهنگی/صراط/71-رابطه-عاشورا-و-ظهور



____________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)



 
آخرین ویرایش:

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اندیشه مهدویت در اسلام از نظر دانشمندان غربي (مطلب اول)

اندیشه مهدویت در اسلام از نظر دانشمندان غربي (مطلب اول)




«جفری هالورسون» و «استیون کرمن» در مقاله‌ای با عنوان «ایران و مصر؛ یک روایت از دو داستان»


به بررسی تفاوت‌های انقلاب مصر و ایران پرداخته و در خلال این بررسی، به پیش‌زمینه‌های اعتقادی مردم این دو کشور اشاره نموده‌اند. این دو محقق، اندیشه‌های «مهدویت» و «کربلا» را به عنوان دو برگ برنده اندیشه شیعی و باعث موفقیت انقلاب ایران معرفی کرده‌اند. ایشان در تبیین نقش اندیشه اول می‌نویسند:

«روحیه انقلابی شیعه بر پایه اندیشه بنیادین مهدویت شکل گرفته است و این دیدگاه است که انتظار طولانی مدت و بازگشت نهایی دوازدهمین امام شیعه برای شکل دادن عصر جدید را تبیین می‌کند. شیعه به خلاف اهل سنت، حکومت دیگران را نامشروع می‌داند و تنها به حسب ضرورت، حکومت فقیهان آشنا به احکام الهی را می‌پذیرد؛ اگرچه اندیشه مهدویت در دیدگاه اهل سنت هم وجود دارد، ولی اهمیتی کم‌تر و اختلافات اساسی با دیدگاه شیعه دارد.»

کربلا و قیام امام حسین علیه السلام دومین موردی است که مورد توجه این دو نویسنده قرار گرفته است. ایشان با ذکر دیدگاه شیعه در مورد قیام و شهادت امام حسین علیه السلام و تأثیر شگرف آن بر نپذیرفتن حکومت ظالمان می‌نویسند:

«این حادثه، موجب ایجاد این اندیشه بنیادین در شیعه شده که مرگ، بهتر از زندگی تحت حکومت ستمگران و قدرت‌های کافر است. ...

این اندیشه در طول تاریخ همراه با شیعه بوده و چنین عاملی باعث شده که حکومت ایران، کشورهایی مانند اسرائیل و آمریکا و حتی برخی کشورهای همسایه خود را در نقش یزید بداند و با آنها مقابله نماید. در طرف مقابل، جامعه سنی، حادثه عاشورا را تنها حادثه‌ای تراژدیک و سوزآور که در آن نوه پیامبر اسلام کشته شده، می‌بینند و نه حادثه‌ای تأثیرگذار در عرصه سیاست».

در آخر، این دو محقق نتیجه می‌گیرند که ماهیت انقلاب مصر با انقلاب شیعی ایران با وجود برخی شباهت‌ها، تفاوت‌های بنیادینی دارند که نباید از آنها
غافل ماند.


- Jeffry R. Halverson & Steven R. Corman, "Egypt and Iran, A tale of two narratives", (February 21,2011)
http://csc.asu.edu/2011/02/21/egypt-and-iran-a-tale-of-two-narratives/


____________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)



 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اندیشه مهدویت در اسلام از نظر دانشمندان غربي (مطلب دوم)

اندیشه مهدویت در اسلام از نظر دانشمندان غربي (مطلب دوم)





«یهزکل لانداو» در مقاله‌ای با عنوان «مهدویت در شیعه و مسیحاگرایی در یهودیت، ترکیب سیاست و دیانت»


که در سمینار «هارتفورد» ارائه داده است، به نقش تفکر عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام در ارائه و تکمیل دیدگاه مهدویت نزد شیعه اشاره کرده است. بخشی از کلام او که متضمن این کارکرد است، در زیر بیان می‌شود:

«آخرین پیامبرـ محمد صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امامان پس از او، آمدن مهدی و صبر و انتظار در جامعه را در
روایات گوشزد کرده‌اند. بدون شک در نظر ما، هم امامان و هم پیروان آنها انتظار آینده‌ای پیروز برای امامی را می‌کشیدند که در حرکتی که حسیندر آن شکست خورده بود، موفق می‌شود و قدرت را برای خود و جامعه‌اش به دست می‌آورد. انتظارات چنینی، می‌توانست بسیار خطرناک باشد و در نتیجه، امامان باید این امید را بدون برافروختن تعصب در پیروان خود و ایجاد انقلاب‌های مسلحانه زنده نگه می داشتند. از این رو، مکتب فکری ماورایی و کلامی مهدوی در طول زمان شکل گرفت. تولد، غیبت و بازگشت او فراتر از دانش هرانسان معرفی شد و حتی برای پیروان امامان، اندیشیدن در این امور حرام و غیر مشروع بود و نه تنها نام او مخفی ماند، بلکه برایاشاره به وی از القابی مانند القائم، حجت آل محمد، صاحب الزمان و البته مهدی استفاده می‌شد.


شیعه معتقد است مهدی می‌آید تا مأموریت حسین ـ شهید بزرگ کربلا ـ را تکمیل کند و بر اساس این

اعتقاد رایج، اودر یکی از روزهای عاشورا ـ دهمین روز از محرم (اولین ماه در سال قمری)ـ که مصادف با کشته

شدن حسین بن علی است،ظهور می کند. او در مکه ـ مقدس‌ترین شهر اسلامی ـ پدیدار می‌شود؛ ولی حکومت خود

را در کوفه ـ جایی که علی کشته و دفن شده و در نزدیکی کربلا و حرم حسین است ـ بنا می‌گذارد.»


این نویسنده به عقیده شیعه در مورد رجعت امام حسین علیه السلام در آخر الزمان نیز اشاراتی کرده و نوشته است:

«دیانت شیعی، نمی‌تواند آخرالزمانی بدون پیامبر، علی و دو فرزندش حسن و حسین را بپذیرد و بر این اساس، بازگشت و رجعت حسین برای انتقام‌گیری خون خود، از همان آغاز وعده داده شده است. در نتیجه، مهدی و حسین، دو نماد و الگوی همگام با یکدیگر، در نمایش پایانی جهان در منابع شیعی معرفی شده‌اند که در بسیاری از آنها پیامبران و فرشتگان دیگر نیز همراه مهدی هستند.

«[او] اولاً برای انتقام جویی و ثانیاً با نقشی مسیحاگونه از جانب پروردگار می‌آید تا عدل و انصاف را در زمین برقرار

سازد.»
بنابراین نزد شیعه، ابعاد عبادی و سیاسی مهدویت به صورت جدایی ناپذیری با حسین، به عنوان مفهوم

مقدس "عبد فدا شده" با نمادگرایی فراتاریخی که درد و رنج اجتماعی را به پیروزی رهایی بخش تبدیل ساخته در

هم آمیخته است».




Yehezkel Landau , "Shi’ite Mahdism and Jewish Messianism: The Ambivalent Mingling of Piety and Politics", Hartford Seminary
e Hague: Mouton Publishers, 1978, p. 227.

http://abrahamicfamilyreunion.org/s...he-ambivalent-mingling-of-piety-and-politics/



____________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)



 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
آموزه مهدویت در زیارت عاشورا 1

آموزه مهدویت در زیارت عاشورا 1

چکیده

در این زیارت با زمینه های توصیف شده از تولا و تبرا، سلام و لعن، سِلم و حُرب، و درخواست ثبات و پایداری در احقاق حق، ابراز نفرت و انزجار از پایه گذاران ستم و مباشران قتل امام حسین( و پیروان آنان در طول تاریخ، می توان مهدیِ یاوران تمام عیار و آگاه و در حال آماده باش.در این مقالة کوتاه پیوندها و زیارت عاشورا و آموزه مهدویت بررسی می شود، لذا باید به سه مطلب کلیدی توجه شود:

الف) عاشورای حسینی؛
ب) زیارت عاشورا؛
ج) جایگاه آموزه مهدویت در متن زیارت عاشورا.


الف) ویژگی های عاشورای حسینی نماد تمام عیار اسلام ناب محمدی


1. اوج خداخواهی و خداگرایی و خدامداری را در عاشورای حسینی می بینیم؛

2. عاشورای حسینی را سمبل اسلام ناب محمدی و در تقابل با جاهلیت اموی و اسلام تحریف شده می بینیم؛

3. نماد کامل عزت و ایثار و فداکاری برای رهایی از اسارت های مادی و دنیوی انسان .

4. بیان کننده ر روش صحیح تعامل با جاذبه های زندگی دنیوی هنگام تزاحم دین و دنیای انسان؛

5. عاشورای حسینی تابلوی زرّین جلوه های بسیار نغز مکارم اخلاق محمدی و تجلّی عینی معنویت و غلبه ارزش گرایی بر تمام جاذبه های مادی؛

6. عاشورای حسینی بزرگ ترین و مؤثرترین تجربه عملی موفق در نشان دادن موفقیت تِزِ پیروزی خون بر شمشیر و تحکیم صحیح سنت های الهی در جهت اجزا فرهنگ عدالت مدار الهی در عمق وجدان های جوامع بشری؛

7. عاشورای حسینی آغاز حرکت جدید امت اسلامی به سوی جامعه عدل مدار الهی و احیاگر ارادة آهنین یک امت زنده در پیچ و خم تحریف های پیچیده شیطانی و ماسک های مزوّرانه دین نما و دین زدا؛

8. عاشورای حسینی سمبل تمام عیار تولا و تبرا (دشمن شناسی و دشمن ستیزی)؛

9. عاشورای حسینی نشان دهنده چگونه آمیختن عشق و شجاعت با مظلومیت و حق طلبی پیروزمندانه در عمق هستی؛

10. عاشورای حسینی حلقه وصل دو محمد در تاریخ: محمد خاتم انبیاء و محمد خاتم اوصیا، محمدِ پایه گذار آغاز گر دین حق، و محمد تحقق دهنده و گسترش دهندة حاکمیت دین حق.


____________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)



 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
آموزه مهدویت در زیارت عاشورا 2

آموزه مهدویت در زیارت عاشورا 2

ب ) ویژگی های منحصر به فرد زیارت عاشورا و کلید واژه های آن

1. برای زیارت امام حسین( در روز عاشورا و در کربلای معلّا ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار غزوه (شرکت در دو هزار جنگ در راه خدا) آن هم همراه با رسول الله در تمام این حج ها و عمره ها و جهادها، و همراه با امامان معصوم مطرح می باشد.

گویا برای هیچ زیارتی چنین ثوابی منظور نشده است.
در صورتی که این زیارت از راه دور انجام گیرد ثواب آن کمتر از هزار حج و هزار عمره و هزار غزوه با رسول خدا نخواهد بود.ثواب تحمّل مصیبت تمام انبیا و اوصیا و صدیقان و شهدا تا روز قیامت را به او می دهند. و زیارت کننده امام حسین( را (با زیارت ویژه)، همراه شهدای کربلا قرارمی دهند، و ثواب زیارت انبیا و تمام زائران امام حسین( را برای او در نظر می گیرند.حال این سؤال پیش می آید که چرا این همه ثواب برای این زیارت در نظر گرفته اند؟

2. محور اصلی زیارت عاشورا مهم ترین محور در اسلام ناب است. حبّ و بغض، تولا و تبرا، (دوستی و دشمنی)، خمیر مایة تمام رفتارهای انسان ها در طول مسیر زندگی، و روح متحرک و مؤثر در وجود انسان های کامل می باشد.این تولا و تبرا در قالب لعن و سلام، رخ نموده، و خط مشی واقعی یک انسان مسلمان ناب را در وجود او پایه گذاری کرده و او را در مسیر اسلام ناب می برد.

3. تکرار فراوان لعن و سلام و واژه های هم خانواده با این دو مفهوم معنایی خاص و رنگی ویژه به این زیارت می دهد.

4. واژة لعن در متن زیارت 22 مرتبه و واژة برائت نُه مرتبه از قاتلان و پیروان و پایه گذاران ستم بر اهل بیت( مطرح شده است.

5. صد بار لعن ویژه که نشان دهندة برائت و دوری جستن و فاصله گرفتن از تمام ستم گران و تضییع کنندگان حق محمد و آل محمد و مباشران قتل حسین بن علی( و مقدم داشتن این لعن بر سلام که در هر بار نیز سه مرتبه واژة لعن تکرار می گردد که در مجموع 334 بار لعن صریح و برائت در ذهن زیارت کننده با این زیارت آمیخته می شود. که گویای امری مهم و ضروری در جهت فاصله گرفتن از تمام عوامل ستم، ستم گری و ستمگران می باشد.

6. حداقل ده بار سلام بر حسین بن علی( با عناوین بسیار تأثیر گذار بر فکر و روان زیارت کننده دیده می شود، مانند:

السلام علیک یا ابا عبدالله، السلام علیک یا ابن رسول الله، السلام علیک یا ابن أمیر المؤمنین وابن سید الوصیین، السلام علیک یا ابن فاطمة سیدة نساء العالمین، السلام علیک یا ثار الله و ابن ثاره والوتر الموتور.
و آن گاه تکرار این سلام در تمام متن زیارت و پرداختن به سلام ویژه به تعداد صد بار و در هر بار سه سلام بر حسین و یاران حسین و فرزندان حسین، به تعمیق ارتباط و ایجاد احساسی ویژه و نشان دهنده وابستگی کامل به امام شهیدان می انجامد که در هیچ زیارت دیگری دیده نمی شود.

7. در این زیارت بعضی از کلید واژه های مهم با اندکی تفاوت حداقل هر کدام دو بار تکرار می شود، مانند:

اتقرّب إلی الله و إلی رسوله... بموالاتک وبالبراءة ممن قاتلک؛به سوی خدا و رسول خدا و ... نزدیک می شوم، و این نزدیک شدن با موالات و دوستی تو و برائت از دشمنان و قاتلان تو انجام می گیرد.

أن یجعلنی معکم فی الدنیا والآخرة؛خدا مرا با شما قرار دهد. هم در دنیا و هم در آخرت.

اللهم اجعل محیای محیا محمّد وآل محمد ومماتی ممات محمد وآل محمدخدایا زندگی مرا هم چون زندگی محمد و آل محمد و مرگ مرا هم چون مرگ محمد و آل محمد قرار بده.

أن یثبّت لی عندکم قدم صدقٍ فی الدنیا و الآخرة؛و مرا نزد شما جایگاهی پایدار در دنیا و آخرت مرحمت فرماید.

اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم؛خدایا تو را سپاس می گویم همانند سپاس سپاس گزاران و شاکران بر مصیبت بزرگشان.

ستایش و سپاس بر این مصیبت بسیار بزرگ، انسان زیارت کننده را به مقامی والا می برد و او را در تحمّل مصیبت ها پایدار و استوار و ثابت قدم میسازد. تمام این خواسته ها در آماده سازی برای فداکاری و جانبازی برای دین خدا به انسان نیرو می بخشد و او را برای یاری امام مهدی( در حال آماده باش در می آورد.


____________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)



 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
آموزه مهدویت در زیارت عاشورا 3

آموزه مهدویت در زیارت عاشورا 3

ج) آموزة مهدویت در زیارت عاشورای حسینی

8 . در این زیارت به طور ویژه دو بار در متن زیارت و یک بار در متن حاشیه ای زیارت به خون خواهی حسین و یاران و فرزندان او در رکاب امام زمان توجه ویژه داده شده است:وجعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیّه الإمام المهدی منآل محمّد.

(.آمدن این آموزه در متن زیارت و در عبارت های پیرامون این زیارت در روز عاشورا هنگامی که مؤمنان هم دیگر را تسلیت می دهند، چه مفهوم و معنایی دارد؟
و نیز نشر و ترویج و تحکیم این آموزه در رفتار روزانة مؤمنان چه پیامی برای ما دارد؟

در سه عبارت وارد شده در این زیارت چنین می خوانیم:

فأسأل الله الذین أکرم مقامک وأکرمنی بک أن یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من أهل بیت محمد(؛حالا که این مصیبت بسیار بزرگ بر من وارد شده است و تمام مسلمین و بر اهل آسمان و زمین سنگینی کرده است از خدا می خواهم به خاطر جایگاه بسیار بلندی که نزد او داری و به سبب تو به من کرامت داده است، خون خواهی خون ترا به من روزی دهد، آن هم با رهبری پیروز و منصور و یاری شده از اهل بیت محمد

(.فأسأل الله الذی أکرمنی بمعرفتکم و معرفة أولیاءکم ورزقنی البراءة من اعدائکم أن یجعلنی معکم فی الدنیا والآخرة وأن یثبت لی عندکم قدم صدق فی الدنیا والآخرة، وأسأله أن یبلّغنی المقام المحمود لکم عندالله وأن یرزقنی طلب ثاری مع امام هدیً ظاهر ناطقٍ بالحق منکم؛از خدایی که معرفت و شناخت شما و دوستان شما را به من کرامت کرده و برائت از دشمنانتان را به من روزی داده، می خواهم که مرا همراه با شما در دنیا و آخرت قرار دهد، و مرا در محبت و یاری شما استوار گرداند، و جایگاه مستحکم و پایداری در محبت و دوستی و نصرت شما به من عطا کند، و از او می خواهم که مرا به مقام ستوده شده در نزد او برساند، و با امامی از اهل بیت محمد( که امامی هدایت کننده و رهبری آشکار و حق خواه و حق گو باشد، به من توفیق دهد که حق شما و خون شما را که خون من هم می باشد مطالبه نمایم. و در این حق شناسی شریک او باشم.

وجعلنا وایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد(؛خداوند ما را با شما از خونخواهان حسین بن علی در معیت و همراهی ولی او، که امام مهدی از آل محمد است، قرار دهد.این عبارت را شیعیان و دوست داران حسین در روز عاشورا به هم دیگر تذکر می دهند و شعار خود قرار می دهند.



9. می دانیم که خواندن این زیارت در هر روز مورد سفارش بوده و به روز عاشورا اختصاص ندارد.اگر هر روز ما عاشورا باشد و زیارت عاشورا ورد زبان مؤمنان قرار گیرد، چه مفاهیمی پر ارج و عظیم در تار و پود وجود او کاشته می شود؟

این جاست که
زیارت عاشورا یک پل عظیم ارتباطی میان محمدِ خاتم انبیا (ومحمد خاتم اوصیا( برقرار می نماید، و زمینه های یاری در مهدی یاوران شکوفا می گردد، و مقدمات ظهور در وجود مؤمنان به امام مهدی و بذرهای نهفتة در دلشان آبیاری می شود، و دکترین مهدویت حرکتی پویا و تکاملی مستمر و تأثیر غیر قابل وصف منحصر به فرد پیدا می کند.

توجه ویژه به یاران و دوست داران اهل بیت بسیار قابل تأمل است که خود مقاله ای جداگانه می طلبد و نقشی بسزا در زمینه سازی برای تحقق آرمان مهدویت دارد.

10. در دعای ندبه نیز با جملة أین الطالب بدم المقتول بکربل قیام مهدی آل محمد را تجلی پیروزی قیام حسینی می دانند، و با خاستگاهی چون قیام حسین بن علی و شعاری جان گداز و مصیبتی بسیار بزرگ در تاریخ بشریت، این نهضت عظیم امام مهدی( را به حرکت در می آورد، و جنب و جوش ویژه ای در یاران مهدی و فرزند رشید حسین بن علی به وجود می آورد، تا تمام پایه های ستم گری را در طول و عرض زمین از بُن برکَند.

إنّ ما تضمّنته زیارة عاشوراء من التولّی لأولیاء الله والتبرّی من أعداء الله، والسلام علی الحسین وأنبائه وأصحابه واللعن لأعدائهم، والسلم لمن سالمهم والحرب لمن حاربهم، وما تضمّنته من طلب الثبات والاستقامة فی إحقاق الحق وإبطال الباطل، وإظهار التنفر والانزجار ممّن أسس أساس الظلم علی اهل البیت( وممّن باشر قتلهم وأعان علیه علی مدی الأجبال تجعل من الزائر ثائراً واعیاً منتظراً ومنتصراً للحقّ وأهل الحقّ علی الدوام بقیادة الإمام المهدیّ من آل محمد(، وتصنع من الاعتقاد بالإمام المهدی( وقضیّته واقعاً حیّاً یهیّیء الأرضیّة اللازمة لدولة الإمام المهدی وثورثه التی سوف یقودها من أجل العدل والسلام.



منبع



____________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)


 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
منتقم آل محمد (صلي الله عليه وآله وسلم)

منتقم آل محمد (صلي الله عليه وآله وسلم)

ayna montaghem....jpg



منتقم آل محمد (صلي الله عليه وآله وسلم)



وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الّتِي حَرَّمَ اللهُ إلا بالحَقَّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيَّهِ سُلطَاناً فَلا يُسْرِفْ فِي القَتْلِ إنَّهُ كَانَ مَنْصُوراً.

(و كسي كه خداوند خونش را حرام شمرده،نكشيد جز به حق! و آن كسي كه مظلوم كشته شده،براي وليّش سلطه ( و حقّ قصاص) قرار داديم اما در قتل اسراف نكنيد چرا كه او مورد حمايت است.)



(سوره ي اسراء،آيه ي 33)

حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) درباره ي تفسير اين آيه ي شريفه: ( ...وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً) فرمودند:

مقصود از اين آيه حضرت امام
حسين (عليه السلام) است و مراد از اين قسمت آيه ي (فَلا يُسرِفْ فِي الْقَتْلِ) حضرت مهدي (عليه السلام) است كه در قتل اسراف نمي كند،همانا خداوند متعال حضرت مهدي (عليه السلام) را منصور ناميده است،همان طوري كه احمد را محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) ناميده و همان گونه كه حضرت عيسي (عليه السلام) را مسيح ناميده است.
(بحارالانوار،ج51،ص 30)


سلّام بن مستنير مي گويد:

حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) درباره ي اين آيه: ...(وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً )فرمودند:

(او
حسين بن علي (عليه السلام) است كه مظلوم كشته شد و ما اولياي و هستيم و قائمِ ما چون قيام كند در طلب انتقام خون حضرت امام حسين (عليه السلام) برآيد،پس مي كشد تا جايي كه گفته مي شود اسراف در قتل كرده است.)
مقتول،حضرت امام
حسين (عليه السلام) و ولي او حضرت قائم (عليه السلام) است و اسراف در قتل اين است كه غير قاتلان او كشته شوند،او منصور است؛زيرا دنيا به پايان نمي رسد تا اين كه ياري شود به مردي از خداندان پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) كه زمين را پر از عدل و داد كند هم چنان كه از ظلم و ستم پر شده باشد.
(تفسير عياشي،ج2، ص 29)

به روایت ...


________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)

 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
اندیشه حسینی مهدوی و نقش آن در تفكر شیعه از نگاه اندیشمندان غربی

اندیشه حسینی مهدوی و نقش آن در تفكر شیعه از نگاه اندیشمندان غربی

تاكید غالب این نویسندگان و اندیشمندان بر نقش مهم این دو تفكر -قیام حسینی و انقلاب مهدوی- بر حركت ها و باورهای جامعه شیعی نشان از تاثیر غیرقابل انكار این عناصر نزد شیعه دارد.

يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۲۴

آینده روشن: اندیشه مهدویت در اسلام -و به ویژه روایت شیعی آن- به دلایل گوناگونی مورد توجه و بررسی بسیاری اندیشمندان غربی[۱] قرار گرفته است. فارغ از هدف این متفكران از بررسی و اظهار نظر در این موضوع، مباحث مطرح شده از سوی این افراد حاوی نكات خاص و برجسته ای است كه قابل تامل و دقت است چرا كه نوع نگاه غرب و اندیشمندان آن را به مفاهیم اسلامی و شیعی نمایان می­سازد.

یكی از مباحثی كه در این باره در ذیل مقالات متعدد نویسندگان غربی نمود دارد، نقش قیام امام حسین(ع) و حادثه كربلا در شكل­گیری و هدف دهی به اندیشه مهدویت نزد شیعه است. اكثر این پژوهشگران به ارتباط حركت امام حسین(ع) بر علیه ظلم حاكمان و در نتیجه نقش شهادت او و یاران و همراهانش در پایه گذاری اولیه مفهوم مهدویت در سیر تكاملی اندیشه شیعی مورد اذعان قرار داده اند و حتی انتقام گیری مهدی(ع) از خون شهید كربلا را ازجمله اهداف مهم قیام ایشان دانسته‌اند. از آنجا كه دقت در نوشته های این اندیشمندان هم ما را در دریافت نوع نگاه ایشان به این دو مفهوم بنیادین راهنمایی می كند و هم می تواند به نوعی ما را از اشكالات خود در طرح این مباحث آگاه كند، این نوشتار تنظیم شده است. به این منظور ارتباط این دو مفهوم در نگاه چند اندیشمند و نویسنده غربی كه عمدتا این مطالب را در همایشها و مجلات معتبر مطرح نموده‌اند، مورد بررسی قرار می گیرد.

مهدویت و تاثیر آن بر بیداری اسلامی

جفری هالورسون و استیون كرمن در مقاله ای با نام "ایران و مصر: یك روایت از دو داستان"[۲] به بررسی تفاوتهای انقلاب مصر و ایران می پردازند و در خلال این بررسی به پیش زمینه های اعتقادی مردم این دو كشور اشاره می نمایند. این دو محقق دو اندیشه "مهدویت" و "كربلا" را به عنوان دو برگ برنده اندیشه شیعی و باعث موفقیت انقلاب ایران معرفی می كنند. ایشان در تبیین نقش اندیشه اول می نویسند:

روحیه انقلابی شیعه برپایه اندیشه بنیادین مهدویت شكل گرفته است و این دیدگاه است كه انتظار طولانی مدت و بازگشت نهایی دوازدهمین امام شیعه برای شكل دادن عصر جدید را تبیین می كند. شیعه به خلاف اهل سنت، حكومت دیگران را نامشروع می داند و تنها به حسب ضرورت حكومت فقیهان آشنا به احكام الهی را می پذیرد. اگرچه اندیشه مهدویت در دیدگاه اهل سنت هم وجود دارد ولی اهمیتی كمتر و اختلافات اساسی با دیدگاه شیعه دارد.

كربلا و قیام امام حسین(ع) دومین موردی است كه مورد توجه این دو نویسنده قرار گرفته است. ایشان با ذكر دیدگاه شیعه در مورد قیام و شهادت امام حسین(ع) و تاثیر شگرف آن بر نپذیرفتن حكومت ظالمان می نویسند:

این حادثه موجب ایجاد اندیشه بنیادین در شیعه گردید كه مرگ بهتر از زندگی تحت حكومت ستمگران و قدرتهای كافر است.... این اندیشه در طول تاریخ همراه با شیعه بوده و چنین عاملی باعث شده كه حكومت ایران كشورهایی مانند اسرائیل و امریكا و حتی برخی كشورهای همسایه خود را در نقش یزید دانسته و با آنها مقابله نماید. در طرف مقابل جامعه سنی، حادثه عاشورا را تنها حادثه ای تراژدیك و سوزآور كه در آن نوه پیامبر اسلام كشته شده می بینند و نه حادثه ای تاثیرگذار در عرصه سیاست.

در آخر این دو محقق نتیجه می گیرند كه ماهیت انقلاب مصر با انقلاب شیعی ایران با وجود برخی شباهتها، تفاوتهای بنیادین دارند و نباید از آنها غافل ماند.

بنیان اندیشه قیام حسینی و مهدوی در سیاست مذهبی شیعه

نویسنده دیگری با نام یهزكل لانداو در مقاله ای با نام "مهدویت در شیعه و مسیحاگرایی در یهودیت، تركیب سیاست و دیانت"[۳] كه در سمینار هارتفورد ارائه داده است، به نقش تفكر عاشورا و شهادت امام حسین(ع) در ارائه و تكمیل دیدگاه مهدویت نزد شیعه اشاره می كند. بخشی از كلام او كه متضمن این كاركرد است، در زیر بیان می شود:

آخرین پیامبر-محمد- و امامان پس از او، آمدن مهدی و صبر و انتظار در جامعه را در روایات گوشزد كردند. بدون شك در نظر ما، هم امامان و هم پیروان آنها انتظار آینده ای پیروز برای امامی را می كشیدند كه در حركتی كه حسین در آن شكست خورده بود، موفق می شود و قدرت را برای خود و جامعه اش بدست می آورد. انتظارات چنینی می توانست بسیار خطرناك باشد و در نتیجه امامان باید این امید را بدون برافروختن تعصب در پیروان خود و ایجاد انقلابهای مسلحانه زنده نگه می­داشتند. از این رو مكتب فكری ماورائی و كلامی مهدی در طول زمان شكل گرفت. تولد، غیبت و بازگشت او فراتر از دانش هر انسان معرفی شد و حتی برای پیروان امامان، اندیشیدن در این امور حرام و غیر مشروع بود و نه تنها نام او مخفی بود، بلكه برای اشاره به وی از القابی مانند القائم، حجت آل محمد، صاحب الزمان و البته مهدی استفاده می شد.

شیعه معتقد است مهدی می آید تا ماموریت حسین –شهید بزرگ كربلا- را تكمیل كند و بر اساس این اعتقاد رایج، او در یكی از روزهای عاشورا –دهمین روز از محرم (اولین ماه در سال قمری)- كه مصادف با كشته شدن حسین بن علی است، ظهور می­كند. او در مكه –مقدس ترین شهر اسلامی- پدیدار می شود ولی حكومت خود را در كوفه –جایی كه علی كشته و دفن شده و در نزدیكی كربلا و حرم حسین است- بنا می گذارد.

این نویسنده به عقیده شیعه در مورد رجعت امام حسین(ع) در آخر الزمان نیز اشاراتی می كند و می نویسد: دیانت شیعی نمی تواند آخرالزمانی بدون پیامبر، علی و دو فرزندش -حسن و حسین- بپذیرد و براین اساس بازگشت و رجعت حسین برای انتقام خون خود از همان آغاز وعده داده شده است. در نتیجه مهدی و حسین دو نماد و الگوی همگام با یكدیگر، در نمایش پایانی جهان در منابع شیعی معرفی شده اند كه در بسیاری از آنها پیامبران و فرشتگان دیگر نیز همراه مهدی هستند. "[او] اولا برای انتقامجویی و ثانیا با نقشی مسیحاگونه از جانب پروردگار می آید تا عدل وانصاف را در زمین برقرار سازد."[۴]... [بنابراین] نزد شیعه ابعاد عبادی و سیاسی مهدویت به صورت جدایی ناپذیری درهم آمیخته است. تمامی عالم وجود، با حسین در مركز آن به عنوان مفهوم مقدس "عبد فداشده" با نمادگرایی فراتاریخی كه درد و رنج اجتماعی را به پیروزی رهایی بخش تبدیل ساخته است.

وی در ادامه به نقش این تفكرات و باورها در انقلاب اسلامی ایران و نیز شكل گیری حزب الله لبنان می پردازد كه در جای خود قابل تامل و دقت است.[۵]

اندیشه مهدویت و نقش آن در قدرت گرفتن ملل شیعی

در مقاله دیگری[۶] كه دكتر تیموتی فورنیش در ژانویه ۲۰۱۱ برای موسسه اینگما[۷] -به هدف بررسی اهداف ایران از هسته ای شدن و نقش اعتقاد به مهدویت در این زمینه- تهیه كرده است، به طور تفصیلی به بحث مهدویت و نگاه دو طایفه شیعه و اهل سنت به آن پرداخته است. جالب آن است كه در این مقاله بسیاری اطلاعات دقیق علمی در موضوع مهدویت – مانند احادیث خاص پیامبر در مورد مهدی(ع)، نظر ابن خلدون در این باب، علائم ظهور مانند دجال و سفیانی و...- بیان گردیده كه توجه پژوهشگران غرب را به این مقوله نشان می دهد.

نویسنده در بخشی از این مقاله به دیدگاه شیعه در مورد امامت و نیز حادثه غم انگیز كربلا و نقش آن در شكل گیری تفكر شیعی می­پردازد و جالب آن است كه اعتقاد شیعیان به وجود امام دوازدهم و فرزند برای امام حسن عسكری(ع) را از ابداعات ابوسهل نوبختی و برای حفظ جامعه شیعی می شمارد. پس از آن وی به نقش این باور و اعتقاد به غیبت و ظهور او در جامعه شیعی و نیز قیامهای برخاسته از این اعتقاد اشاره می كند و اعتقاد به مهدویت را به عنوان قدرت و عنصر سیاسی و مذهبی بسیار مهمی در طول تاریخ می­داند. نكته بسیار قابل توجه در كلام این نویسنده آن است كه قیامهای برخاسته از این تفكر در اهل سنت را بسیار بیشتر از جامعه شیعی می داند كه دو دلیل بر این مساله می شمارد: اول آنكه اهل سنت فاقد ساختار "مرجعیت" -آنگونه كه در شیعه دوازده امامی است- می باشد كه این ساختار شیوه بیان و استنباط احكام را در دو مذهب متفاوت كرده است و دوم آنكه شیعه فرد خاصی با ويژگیهای مشخص را به عنوان مهدی می شناسد حال آنكه جامعه سنی چنین نیست و هركس ممكن است خود را مهدی و دارای وظیفه الهی برای نجات بشر بشمارد. (چنانكه این اعتقاد در مورد افرادی مانند اسامه بن لادن وجود داشته است.)

در ادامه نویسنده به نقش این اندیشه بر جامعه شیعی ایران در دست یابی به قدرت هسته ای می پردازد كه به دلیل عدم ارتباط با موضوع این نوشتار، از ذكر آن خودداری می شود.[۸]

بازگشت مهدویت سیاسی

در مقاله دیگری با عنوان "بازگشت مهدی گرایی سیاسی"[۹] جین پیری فیلیو -محقق فرانسوی- به نقش اساسی اعتقاد به مهدی(ع) در فرقه‌ها و حركتهای مختلف شیعه می پردازد. در بخشی از مقاله، نویسنده به بررسی دیدگاه شیخ مفید به عنوان یكی از بزرگترین عالمان شیعه در رابطه با مهدویت می پردازد. او می نویسد:

شیخ دقیقا زمان انتهای غیبت را نمی دانست ولی به روایاتی كه اشاره به ظهور مهدی در یكی از روزهای عاشورای سال قمری داشتند اعتماد داشت. باید توجه داشت كه امام حسین فرزند علی در سال ۶۸۰ در دهمین روز محرم به شهادت رسیده بود كه در این روز جوامع شیعی به سوگواری می پردازند.

نویسنده این مقاله در ادامه به انقلاب اسلامی ایران هم اشاراتی می نماید و نقش امام خمینی در ارائه نظریه ولایت فقیه به عنوان نظریه ای برای الگو سازی برای حكومت با پشتوانه اندیشه مهدویت را گوشزد می كند.[۱۰]

مسیحاگرایی و نقش آن در انقلاب های شیعی

آخرین مقاله كه در اینجا مورد بررسی قرار می گیرد، مقاله ای با نام "مسیحا گرایی در هلال شیعی"[۱۱] است كه توسط دیوید كوك در آوریل ۲۰۱۱ در مجله موسسه آمریكایی هادسون كه عمدتا به تحقیقات در مورد اسلام و كشورهای اسلامی می پردازد[۱۲]، نوشته شده است. در این مقاله نویسنده به نقش اندیشه مسیحاگرایی در انقلابهای كشورهای اسلامی و به ویژه كشورهایی كه شیعیان در آنها حضور موثر دارند، می پردازد. در قسمتی از این مقاله آمده است:

در میان همه رخدادهای دهه هفتاد میلادی، انقلاب اسلامی در ایران به عنوان مهمترین نمایش مسیحاگرایی معاصر قابل دقت است... اعتقاد رایج چنین است كه انقلاب ایران به خودی خود رویدادی آخرالزمانی بوده است كه در سال ۱۴۰۰ هجری صورت گرفته است و خمینی به طرز ماهرانه ای از احساسات منتظرانه مردم برای بسیج علیه شاه استفاده برده است. به عنوان مثال او انقلاب را به عنوان نمادی از مبارزه علیه نیروهای شیطانی یزید (شاه) توسط نیروهای الهی حسین (انقلابیون ایران) شكل داد. در نتیجه او در ذهن بسیاری از مردم نبرد كربلا را در آخرالزمان با استعاره ای مسیحایی به نمایش گذاشت. اگرچه خمینی مراقب بود هیچگاه خود را به صراحت به عنوان امام دوازدهم معرفی نكند، ولی مدعی عناوینی افتخارآمیز مانند "امام خمینی" برای خود بود كه هم عنوان امام دوازدهم را تداعی می كرد و هم پیروان وی از نمادها و ادبیات مسیحایی و مقدس برای شخصیت رهبر انقلابی خود استفاده می كردند.

وی در ادامه به الهام گیری حزب الله لبنان از اندیشه حسینی و مهدوی نیز می پردازد و چنین می نویسد:

در حالی كه حزب الله معمولا از معانی استعاره ای كه در روایات شیعه آمده، استفاده می كرد -به عنوان مثال حسین شهید اغلب توسط حزب الله به عنوان مدل انقلابی برای شبیه سازی حركت خود مورد استفاده قرار می گرفت- نظریه پردازان این جنبش ابتدا تاكید كمتری بر الهام گیری از باور به مهدی داشتند تا آنكه برخی كتابهای چاپ شده در بیروت و نیز جنگ حزب الله با اسرائیل باعث ورود این ادبیات آخرالزمانی به اندیشه های این جنبش شد.

نتیجه گیری

اگرچه بسیاری گفته های این نویسندگان سهوا -به دلیل عدم آشنایی كامل با اندیشه های شیعی- و یا عمدا-به علت دید منفی آنها به شیعیان و انقلاب اسلامی- خلاف واقع و موذیانه است، ولی تاكید غالب این نویسندگان و اندیشمندان بر نقش مهم این دو تفكر –یكی قیام حسینی و دیگری انقلاب مهدوی- بر حركت ها و باورهای جامعه شیعی نشان از تاثیر غیر قابل انكار این عناصر نزد شیعه دارد. در نتیجه شیعه باید مراقب باشد این تفكرات را به نحو صحیح نگه داشته و بارور سازد و از سوی دیگر مراقب انحرافات و رخنه هایی كه توسط دوستان نادان و دشمنان دانا در این عناصر بنیادین ممكن است به وجود بیاید، باشد.



پی نوشت ها:

[۱] - منظور از غرب صرف كشورهای اروپایی و آمریكایی نیست بلكه هركسی را كه آبشخور اندیشه او مفاهیم و بنیانهای فكری غرب هست، می توان اندیشمند غربی دانست.

[۲] - Jeffry R. Halverson & Steven R. Corman, "Egypt and Iran, A tale of two narratives", (February ۲۱,۲۰۱۱) , http://comops.org/journal/۲۰۱۱/۰۲/۲۱/egypt-and-iran-a-tale-of-two-narratives/

[۳] - Yehezkel Landau , "Shi’ite Mahdism and Jewish Messianism: The Ambivalent Mingling of Piety and Politics", Hartford Seminary

[۴] - برخی عبارات داخل گیومه كه در مقاله آمده از منبع زیر برداشته شده است:

Mahmoud Ayoub, "Redemptive Suffering in Islam: A Study of the Devotional Aspects of ‘Ashura in Twelver Shi’ism", The Hague: Mouton Publishers, ۱۹۷۸, p. ۲۲۷.

[۵] - http://abrahamicfamilyreunion.org/s...the-ambivalent-mingling-of-piety-and-politics

[۶] - Dr. Timothy R. Furnish, "A Western View on Iran’s WMD Goal: Nuclearizing the Eschaton, or Pre-Stocking the Mahdi’s Arsenal?", INEGMA Special Report No. ۱۲, January ۲۰۱۱

[۷] - INEGMA = Institude for Near East & Golf Military Analysis

[۸] - مقاله فوق از آدرس زیر قابل بارگزاری است:

http://www.inegma.com/reports/Special_Report۱۲/Special%۲۰Report%۲۰۱۲.pdf

[۹] - Jean-Pierre Filiu, "The Return of Political Mahdism", (May ۲۰۱۱), Hudson Institute magazine

[۱۰] - این مقاله در آدرس زیر قابل دستیابی است:

http://www.currenttrends.org/research/detail/the-return-of-political-mahdism

[۱۱] - David Cook, "Messianism in the Shiite Crescent", April ۰۸, ۲۰۱۱, http://www.currenttrends.org/research/detail/messianism-in-the-shiite-crescent

[۱۲] - برای آشنایی بیشتر با اهداف این موسسه می توانید به آدرس اینترنتی زیر مراجعه كنید:

http://www.currenttrends.org/about/

پدیدآونده:زهیر دهقانی آرانی

منبع: ویژه نامه "عاشورا و مهدویت" مرکز تخصصی مهدویت



_______________________________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
عاشورا و انتظار در يك نگاه

عاشورا و انتظار در يك نگاه


جريان امامت و ولايت ائمة اطهار عليهم السلام جداى از يك‌ ديگر نبوده، بلكه متناسب با شرائط و مقتضيات زمان، جلوه‌هاى گوناگوني به خود گرفته است. اين جريان، گاه در قيام سرخ، گاه در نهضت فرهنگى و علمي، گاه در لباس اسارت و گاه در تبعيد و هجرت، متبلور شده است؛ اما از آن‌جا كه تمامي معصومين، يك نور واحد هستند

(خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَارا[1])، هدف واحدي را نيز دنبال مى‌كنند.

حفظ مكتب، هدايت امت، تبيين و اجراى حق و عدل و نيز ستيز با باطل، هدف مشترك تمام امامان عليهم السلام بود كه هم‌چون رودخانه‌اى كه در مسير خود، پيچ و تاب خاصى مى‌يابد، در هر زمان به شكلي بروز يافت تا همگان را حيات بخشد و سرانجام به اقيانوس حاكميت عدل و امن الهى در زمان حضرت ولي‌عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف بيانجامد.

ليكن در اين ميان، پيوستگى و ارتباط ميان قيام امام حسين عليه السلام و انقلاب حضرت مهدى عجل الله تعالي فرجه الشريف، نمود
بيشتري دارد.
گويا نهضت نينوا، نهال و بذرى بود كه در روز عاشورا كاشته شد تا در گذر زمان، رشد كند و در عصر ظهور، به ثمر بنشيند.
در عصري كه همة پيامبران و امامان عليه السلام، در انتظار فرا رسيدن آن بوده‌اند؛ عصري كه در آن، وعده‌هاى الهي بر حكومت جهاني حق و عدل[2]، تحقق مي‌يابند و آية استخلاف[3] عينيت پيدا مي‌كند.

نمونه‌هاي پيوند عاشورا و انتظار
1. امام حسين عليه السلام به فرزندش، امام سجاد عليه السلام فرمود: «اى فرزندم! به خدا سوگند؛ خون من از جوشش نخواهد افتاد تا آن‌كه خداوند، مهدى عجل الله تعالي فرجه الشريف را برانگيزد و انتقام خونم را بگيرد[4]».

2. در دعاى ندبه و شرح غم هجران مهدى موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، از ميان صدها شهيد عترت پيامبر صل الله عليه و آله، تنها از شهيد كربلا، سخن به ميان مي‌آيد.

3. شعار قيام جهانى امام منتظَر و يارانش، «يا للثارات الحسين» خواهد بود.[5]

4. بيش از دويست روايت، به اين مساله اشاره دارند كه حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف ، فرزند و از نسل امام حسين عليه السلام است و خود اين نكته،گوياى رمز عميق اين ارتباط است. از جمله، پيامبر صل الله عليه و آله در بيانى به فاطمة زهرا عليها السلام فرمود:
«قسم به خدايى كه جز او معبودى نيست؛ مهدى اين امت كه عيسى بن مريم، پشت سر او نماز مى‌خواند از ما مى‌باشد»
و آن‌گاه با دست مبارك بر شانة امام حسين عليه السلام زد و سه مرتبه فرمود: «او از حسين عليه السلام است»
[6].

هم‌چنين آن حضرت، به سلمان و ام سلمه فرمود: «مهدى عجل الله تعالي فرجه الشريف از فرزندان حسين عليه السلام است؛ پس خوشا به حال آن‌كه از دوستان حسين عليه السلام باشد كه به خدا قسم؛ شيعيان و پيروان او در روز قيامت، رستگارند[7]».

امام على عليه السلام نيز در خطاب با امام حسين عليه السلام مي‌فرمايند:

«‌اى حسين! نهمين فرزند تو، كسى است كه بر اساس حق، قيام مي‌كند،دين را ظاهر و حاكم مي‌‌نمايد و عدالت را گسترش مي‌دهد» و آن‌گاه كه امام حسين عليه السلام از ايشان مي‌پرسد: «آيا اين امر واقع خواهد شد؟»، ادامه مي‌دهند: «آري، قسم به خدايى كه محمد صل الله عليه و آله را به پيامبري برگزيد و او نيز مرا بر همة آدميان، مبعوث كرد. ليكن اين امر، بعد از غيبت و دور‌ة حيرت خواهد بود»[8].

5. در آيات و روايات متعددى، حضرت مهدى عجل الله تعالي فرجه الشريف به عنوان انتقام‌گيرندة قيام عاشورا و خون به ناحق‌ريختة امام حسين عليه السلام، معرفى شده است كه اين مسأله، به وضوح رابطة تنگاتنگ انقلاب امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف را با ماجراي كربلا بيان مي‌كند.

به عنوان مثال، در تفسير آية
«... وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطانا...‌»[9]، رواياتي از پيامبر، امام علي و امام باقر عليهما السلام وارد شده است كه مقتول را امام حسين عليه السلام و ولىّ او را امام قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف، معرفي كرده‌اند.[10]

هم‌چنين در كلامى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم:

«بعد از شهادت امام حسين عليه السلام، فرشتگان ناليدند و گريستند و گفتند: «خدايا! آيا قاتلين فرزند پيامبر صل الله عليه و آله و برگزيده‌ات را به حال خود وا مى‌گذارى؟» پس خداوند، ساية امام قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف را بر آنان نماياند و فرمود: "به وسيلة اين قائم از ظالمين و قاتلين حسين عليه السلام، انتقام مى‌گيرم"»[11].

6. توصيه و سفارش به زيارت حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام در شب ميلاد امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف ، افضل اعمال آن شب و موجب آمرزش گناهان و ثواب فراوان مى‌باشد[12] و اين، خود، پيوند ديگري ميان اين دو امام بزرگوار است.

7و8. طبق احاديث وارده، قيام حضرت مهدى عجل الله تعالي فرجه الشريف در سال فرد (مانند قيام عاشورا كه در سال 61 هـ ق واقع شد) و در روز عاشورا اتفاق خواهد افتاد. چنان كه امام باقر عليه اسلام فرموده‌اند: «گويا مى‌بينم امام قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف در روز عاشورا قيام نموده و بين ركن و مقام ايستاده و جبرئيل اعلام مى‌كند: البيعة لله[13]».

9. گوياتر از همه در پيوستگى اين دو رخداد عظيم و بى‌نظير تاريخ، كلام مولايمان حضرت بقيت الله (روحى و ارواح العالمين له الفداء) است كه بعد از ظهور، بين ركن و مقام مى‌ايستد و ندا مى‌دهد: «‌اى جهانيان! آگاه باشيد و بدانيد كه من امام قائم و شمشير انتقام‌گيرنده هستم. ‌اى اهل عالم! آگاه باشيد كه جدم حسين عليه السلام را تشنه‌كام كشتند و عريان، روى زمين افكندند»[14].

10. در زمان رجعت، كه پس از ظهور امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف به وقوع خواهد پيوست و اعتقاد به آن، جزء عقايد مسلّم دينى ماست، امام حسين عليه السلام، نخستين امامي خواهد بود كه به دنيا باز مى‌گردد و هم ايشان خواهند بود كه امام قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف را غسل و كفن نموده و به خاك مى‌سپارد.[15]

شواهد مذكور و موارد متعدد ديگر، گوياى پيوند و ارتباط عميق ميان قيام عاشورا و قيام جهانى حضرت مهدى عجل الله تعالي فرجه الشريف است كه توجه به اين حقيقت، رسالت و مسئوليت منتظران را در دوران غيبت، ترسيم مي‌كند و ياران و اصحاب وفادار و فداكار امام حسين عليه السلام را به عنوان الگوي حسينى‌بودن و زينبى‌ماندن، به منتظران واقعى عرضه مي‌نمايد تا مبادا از ولايت و امام زمان خود باز بمانند و در شب تار غيبت آن خورشيد عالم‌تاب، گرفتار گرداب گناه و توطئه‌هاى شياطين درون و بيرون شوند؛ چرا كه آن امام و قيام را پاكبازاني مخلص، خدايى و عاشورايى مى‌طلبد.


--------------------------------------------------------------------------------

1. فرازي از زيارت جامعة كبيره.
1. «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ... » سورة توبه، آية 33/ سورة صف، آية 9/ سورة فتح، آية 28.
2. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ ‏... »؛ سورة نور، آية 55.
3. بحار الانوار، ج 45، ص‌299/ معجم احاديث المهدى، ج 3، ص‌182.
4. بحارالانوار، ج52، ص‌308 / نجم الثاقب، ص‌469.
[6]. بحارالانوار، ج 51، ص‌26.
[7]. بحار الانوار، ج 44، ص‌225.
[8]. اكمال الدين، ج 1، ص‌304؛ بحارالانوار، ج 51، ص‌110.
[9]. «و هر كس مظلوم كشته شود، براى وارثش تسلّطى بر قاتل قرار داده‏ايم»؛ سورة اسراء، آية 33.
[10]. تفسير نور الثقلين، ج 3، ص163؛ تفسير عياشى، ج 2، ص‌210؛ الزام الناصب، ج2، ص‌200.
[11]. بحارالانوار، ج 5، ص‌868؛ نجم الثاقب، ج 2، ص‌65.
[12]. اثبات الهداة، ج 7، ص‌128؛ مفاتيح الجنان، ص‌391.
[13]. كشف الغمة، ج 3، ص‌291؛ بحارالانوار، ج 52، ص‌285.
[14]. الزام الناصب، 2، ص‌284.
[15]. بحارالانوار، ج 53، ص‌39؛ اثبات الهداة، ج 7، ص‌103.

حجت الاسلام و المسلمين حسين ايراني
منبع:مرکز تخصصی مهدویت

________________________


یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)

 

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
از قیام مظلومانه حسینی تا غیبت غریبانه مهدوی

از قیام مظلومانه حسینی تا غیبت غریبانه مهدوی





حضرت مهدی(علیه السلام)
در زیارت ناحیه مقدسه درباره قیام جدشان سید الشهداء(علیه السلام) می فرماید:

«... تا آن زمان که ستم دست تعدی دراز کرد و ظلم و بیداد نقاب از چهره بر افکند و ... در حالی که تو در حرم جدت سکنا گزیده بودی و از ستم پیشگان دوری فرموده و همدم محراب و خانه گشته و از لذت ها و شهوت ها بریده بودی و به مقدار توانایی و امکانات خویش با قلب و زبان به انکار منکرات و رد ناپسند ها پرداخته بودی. پس در آن زمان بود که ... بر تو لازم شد که با فاجران و بدکاران به جهاد برخیزی پس همراه با فرزندان و خویشان و پیروان دوستانت حرکت کردی...»


شبی که امام حسین(علیه السلام) از مدینه به سوی مکه حرکت کرد شب یکشنبه بیست و هشتم ماه رجب سال شصت هجری بود و در هنگام خروج از شهر این آیه را که درباره خروج موسی(علیه السلام) از شهر مصر نازل شده بود خواند:

«فخَرَجَ مِنهَا خَائفًا یَترَقَّبُ قَالَ رب‏ نجِّنىِ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین[2] ؛

موسى ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالى كه مى‏] گفت: "پروردگارا، مرا از گروه ستمكاران نجات بخش".»


در این باره امام حسین(علیه السلام) در گفتگویی که بین ایشان و ابن عباس در مکه رخ داد موقعیت خود را و ناگزیر بودن خود را برای خروج از مدینه، چنین شرح می دهد:

«ای ابن عباس، چه می گویی درباره گروهی که فرزند دختر پیامبر خود را از خانه و جایگاه و محل ولادت خود و از حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بیرون رانده و همسایگی قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله)، محل ولادت، مسجد و محل هجرت او را، از او گرفتند و چنان رعب و ترس در دل او جای دادند که در هیچ مکانی استقرار نمی یابد و به هیچ مکانی نمی تواند پناه ببرد. اراده کشتن و ریختن خون او را کرده اند در حالی که هرگز به خدا شرک نورزیده و جز او هیچ کس را پشتیبان خود ندانسته و از آرمان های رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ذره ای روی نگردانده است».



بنابراین سید الشهداء(علیه السلام) به واسطه جور دستگاه خلافت و تعلل خواص امتش و

همچنین به دلیل کوتاهی و بی تفاوتی عموم مردم نسبت به حق

در شرایطی قرار گرفتند که برای حفظ دین جدشان چاره ای جز خروج و قیام نداشتند.


در مورد علت غیبت حضرت مهدی(علیه السلام) نیز دلایل مختلفی از طریق روایات رسیده است که به نظر می رسد عمده ترین آن ها شرایطی باشد که به سبب ستم پیشگی مردم در جامعه فراهم شد و عرصه را بر حضور امام دوازدهم(عجل الله تعالی فرجه) تنگ کرد.


________________________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز









از محضر امام حسین علیه السلام سوال كردند: آیا شما صاحب این امر هستید؟

فرمود: «لَا، وَ لَكِنْ صَاحِبُ الْأَمْرِ الطَّرِیدُ الشَّرِیدُ، الْمَوْتُورُ بِأَبِیهِ، الْمُكَنَّى بِعَمِّهِ، یَضَعُ سَیْفَهُ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِیَةَ أَشْهُر؛

نه من نیستم، بلكه صاحب این امر كسی است كه از میان مردم كناره گیری می كند و خون پدرش بر زمین می ماند و كنیه او كنیه عمویش خواهد بود. آن گاه شمشیر بر می دارد و هشت ماه تمام شمشیر بر زمین نمی گذارد»



"شرید" که در روایت امام حسین(علیه السلام) به آن اشاره شده است از القاب حضرت ولی عصر(علیه السلام) است که به معنای "رانده شده" می باشد. به این معنا که مردم قدر نعمت حضور ایشان را نشناختند و در مقام ادای حق ایشان بر نیامدند و حضرت از مردم فاصله گرفت چنان چه در روایتی خطاب به علی بن مهزیار ایشان می فرماید: «پدرم به من وصیت نمود که منزل نگیرم از زمین، مگر جایی از آن که از همه جا مخفی تر و دورتر باشد...».



علامه مجلسی(ره) درباره این حدیث می فرماید: «الموتور بابیه»; یعنی، كسی كه پدرش را كشته اند و طلب خونش را نكرده اند. مراد از «والد»، امام حسن عسگری علیه السلام، یا امام حسین علیه السلام و یا جنس والد است كه شامل همه ائمه علیهم السلام می شود.


همچنین حضرت مهدی(علیه السلام) به هنگام ظهور، آیه ای را تلاوت می کنند که از نظر مضمون به آیه ای شبیه است که جد بزرگوارشان هنگام خروج از مدینه خواندند:


حضرت مهدی(علیه السلام) وقتی ظهور کند، این آیه را می‌خواند:

«فَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُكْماً وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِین؛

چون از شما ترسیدم، از شما گریختم، تا پروردگارم به من دانش بخشید و مرا از فرستادگان قرار داد.»




___________

چقدر دردناک بود وصیت نامه این
شهید
والا مقام

"آنچه تلخ و اسفبار بوده، این است که:
شیعه چه بد با غیبت مولایش...
خو کرده است ..."

شهید
رحیمی




___________________________________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

arc.majid

عضو جدید
و ای شیعه حسین تو اینگونه شنیده ای که مهدی موعود در عاشورایی باز می گردد و علمقیام بر علیه ظلم و جور و ستم یزیدیان را برمی دارد. آری اما اینبار دیگر قرار نیست عصر عاشورا سر امام زمان بر نیزه رود اینبار نه یک بلکه هزاران و میلیون ها عباس هستند که نگذارند حرف حسین شان روی زمین بماند. پس اگر خواهان مهدی هستی عباس شو!!!!!





______________________________________


یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

arc.majid

عضو جدید
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت*****گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم***** یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس*****گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا *****سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی*****جانا روا نباشد خون ریز را حمایت

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود*****از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود*****زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت

ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم*****یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

این راه را نهایت صورت کجا توان بست*****کش صد هزار منزل بیش است در بدایت

هر چند بردی آبم روی از درت نتابم*****جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت

عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ*****قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت


______________________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
انتظار عاشورايي

انتظار عاشورايي

ارتباط حقيقي واقعه عاشورا با مفهوم انتظار چيست؟ اين واقعه تاريخي چگونه مي‌تواند زمينه ساز عصر ظهور باشد؟

پاسخ به اين سؤال، در درجه اول، نيازمند تحليل واقعه عاشورا و عصر ظهور و شناسايي حقيقت انتظار است تا چگونگي مبدئيت عاشورا براي انتظار ظهور، معلوم شود.
تحليل‌هاي ما در اين خصوص‌، مبتني بر پيش‌فرض‌هاي ماست و اين پيش فرض‌ها، ظرفيت تحليل‌هاي ما را مشخص مي‌كنند. در پيش‌فرض‌هايي كه ما در تحليل حوادث بزرگ، مثل عاشورا يا ظهور به كار مي‌بريم، نگرش ما به حضرت حق، فعل الهي و عظمت صنع پروردگار و نيز هدفمند بود و حكيمانه بودن اين صنع، يعني تجلي عظمت و حكمت الهي در خلقت، جايگاه برجسته و تعيين كننده‌اي دارد. در واقع، نگاه به آغاز آفرينش و مراحل سير و تكامل آن، در اين زمينه، تأثيرگذار است. در همين راستا بايد به جايگاه فعل معصوم در مسير خلقت توجه كرد.

دومين نكته قابل توجه در تحليل حوادث با عظمتي چون واقعه عاشورا، نگاه فلسفه تاريخي است كه متأسفانه در طول تاريخ، مغفول واقع شده است؛ شايد به اين دليل كه اين دانش، به صورت يك علم مدون، دانش سابقه‌داري نيست؛ هرچند در معارف ما جلوه‌هايي از آن وجود دارد.

حال با در نظرگرفتن اين نگاه، نمونه‌اي ذكر مي‌كنم:

اگر فلسفه تاريخ شما، فلسفه ماركسيستي ـ مبتني بر ماترياليسم تاريخي ـ باشد و بخواهيد عاشورا را تحليل كنيد، يا بايد عاشورا را در جبهه تكامل تاريخي بگنجانيد يا در جبهه مقابل تكامل تاريخي. چون آنها حقانيت را به تكامل تاريخ تعريف مي‌كنند. حال اگر عاشورا را در جبهه تكامل تاريخ برديد، با نگاه فلسفه تاريخ ماركسيستي، بايد آن را يك جنگ طبقاتي بدانيد كه مقصودِ طبقه پيشرو است و در نهايت، بايد آن را به روابط توليد برگردانيد. اين افقي است كه آنها در جنگ مي‌بينند؛ يعني يك نهضت بر آمده از متن ماده و حاصل پيچيده‌تر شدن مناسبات مادي، مبتني بر منطق ديالكتيك و در چارچوب ماترياليسم تاريخي؛
اما اگر اين واقعه را در چارچوب فلسفه تاريخي كه مبتني بر انديشه‌هاي ليبرال ـ دموكراسي است قرار دهيم، بايد بگوييم كه يا حركتي است استبداد گرايانه و مبتني بر سنّت، يا حركتي به سمت توسعه دموكراسي.
كساني كه اخيراً زبان به تحريف عاشورا گشوده‌اند و مي‌گويند عاشورا حركتي در جهت توسعه دموكراسي بوده، نگاهشان مبتني بر اين فلسفه تاريخ است. اين انديشه فلسفه تاريخي، خود را در تحليل حادثه نشان مي‌دهد؛ چراكه هر حادثه را در فرآيند تاريخ و در مسير تكامل تاريخ بايد ديد كه يا مانع تكامل تاريخ است يا جريان پيشرويي است.

تضاد طبقاتي به سمت جامعه بي‌طبقه، اگر هم پيشرو بود، بايد به سمت جامعه آرماني باشد و اگر جامعه آرماني، ليبرال دموكراسي است، اقدامي است به سوي توسعه دموكراسي و اگر جامعه آرماني، كمون است، اقدامي است به سوي جامعه بي‌طبقه. حال آنكه اگر ما معتقد باشيم كه انديشه و نگاه مذكور به عالم و تاريخ، غلط است و جهان به سمت توسعه و تكامل حركت مي‌كند و تكامل هم با ظهور توحيد و ولايت حقه، معنا مي‌شود و نه با گسترش مناسبات اقتصادي يا بسط دموكراسي و اگر تكامل تاريخ را در مراتب ظهور ولايت حقّه در حيات انساني ببينيم، طبيعتاً جامعه آرماني ما جامعه‌اي است كه توحيد در آن به معناي تام، ظهور پيدا مي‌كند و مناسبات عالم و جامعه انساني تحول مي‌يابد. در نهايت، تعريف تكامل به « ظرفيت پذيرش ظهور ولايت» بدين معناست كه با ورود تجلي ولايت، مناسبات عالم تغيير مي‌يابد و عالم، عالم ديگري مي‌شود؛ عالمي كه به سوي تعالي در عصر ظهور رجعت انبيا، عالم قيامت و عوالم پس از قيامت حركت مي‌كند؛ و اين‌گونه معناي حركت تاريخ و تكامل آن، دگرگون مي‌شود.

در مقابلِ ظهور تجليات نوراني الهي كه مبدأ كمال عالم است و حامل آن انبيا و اوليا، و محور اين تجليات هم نبي اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و اهل‌بيت عليهم السلام هستند، بسط باطل و گسترش ظلمت نيز به عنوان يك جريان روبنايي و قابل حذف، همانند كف روي آب، مطرح است؛ چرا كه آن تجليات نوراني، جريان زلال و ماندگار در هستي است. اين جاست كه جريان درگيري حق و باطل در تاريخ شكل مي‌گيرد و اين درگيري به سمت غلبه ايمان بر كفر پيش مي‌رود و دوران حق، به عنوان دوران تجلي توحيد و ولايت حَقّه در عالم، فراروي انسان قرار مي‌گيرد و همه مناسبات عالم انساني، مناسبات بندگي و پرستش و قُرب و رضوان مي‌شود. با اين نگاه، طبيعتاً عاشورا عظيم ترين نقطه درگيري حق و باطل در ظاهر و باطن و در طريق گسترش حق مي‌شود.

اين چنين انتظاراتي كه روح جامعه و باطن حيات اجتماعي را دگرگون مي‌كند، زمينه‌ساز ظهور است و تحولات تكاملي در اجتماع هم مطابق با اين انتظارات متعالي پيش مي‌رود و در اينجا امام كه يكي از نقطه‌هاي تكامل تاريخ است، تنها كسي است كه مي‌تواند انتظارات انساني را مطابق با مقاصد الهي ارتقا بخشد و در آن راستا،
عاشورا هم يكي از نقطه‌هاي ظهور تكامل تاريخ است كه وقتي مي‌خواهد اين تجلّيات را در انسان ايجاد كند، بايد اراده‌هاي انساني، بصيرت انساني و احساسات انساني، تولّي و تبرّي و حبّ و بغض اجتماعي را رشد دهد و ارتقا بخشد و به سمت و سوي الهي سوق دهد و ظرفيت مطالبات و انتظارات را به سمت ِتحقّق كلمه توحيد و ظهور و تجلّي كلمه تامه الهي پيش برد؛ كه منظور از كلمه تامّه الهي هم در اينجا امام معصوم است.

بنابراين، انتظار عصر غلبه نور است، نه دموكراسي و جامعه بي‌طبقه. انتظار، عصر عبور از «و الليل اذا يغشي»[1] است. «و النّهار اذا تجلّي»[2] انتظارِ حقيقتي است كه در آن نورانيّت نبي اكرم صلي الله عليه و آله و سلم تجلّي مي‌يابد. منتظر بايد طالب تجلّيات غيب در عالم شهود باشد. اما چه كسي مي‌تواند انتظارات انساني را تغيير دهد؟ عاشورا همان بلاي عظيمي است كه نقطه تهذيب جامعه انساني و ارتقاي مطالبات و انتظارات اوست.

حال، ويژگي‌هاي انتظاري كه عاشورا بوجود مي‌آورد چيست‌؟

اين انتظار چند ركن دارد؛
يك ركن، آن
معرفت به ولي حق است. ديگري معرفت به آرمان‌ها و اهدافش است؛ نه نگاهي در اين حد كه امام مي‌آيد و نهايتاً ارزاني و رفاه مي‌آورد. در دعاي ندبه به اين آرمان‌ها و اهداف اشاره شده است: «أين بقّية الله التي لا تخلو من العترة الهادية»[3] و ركن ديگر، شناخت جبهه تاريخي دشمن و تدابير تاريخي آن است. جبهه دشمن هم به دنبال تشكيل دهكده واحد جهاني مبتني بر ايدئولوژي خود است.

حال اگر منتظر نتواند اين نقشه جامع و برنامه ريزي را بشناسد، منتظر نيست و نيز اگر به اين شناخت رسيد، ولي دلداده حق و جبهه حق نبود هم منتظر نيست؛ بلكه منتظرغلبه باطل است نه غلبه نور.

قدم بعدي انتظار،
كسب بصيرت و به دنبال آن، شناخت اولياي نور و اولياي طاغوت و آرمان‌هايشان و در نتيجه، شكل‌گيري حبّ و بغض و تولي و تبري نسبت به اين دو است، كه اگر در انساني ميل و نفرتي نسبت به حق و باطل شكل نگرفت و نهايت موضع خود را مشخص نكرد، منتظر نيست.

حال اگر انسان، با اين بصيرت به اميد رسيد و دريافت كه شب، رفتني است و به دنبال اين شب ِرفتني، طلوع فجري است كه آن، عصر تجلّي ولايت حق است و آن‌گاه، حيات اصلي زمين و نورانيت زمين و آسمان و در واقع، ظهور عالم هدايت را ديد و درك كرد كه «انّ الباطل كان زهوقا»[4]، يعني اميدوار شد كه آنچه مي‌ماند حقيقت است و آنچه زائل مي شود باطل است، آنگاه نوبت به اقدام مي‌رسد.

او بايد برپايه اين بصيرت و موضع‌گيري، خود را وقف اين درگيري حق و باطل كند؛ نه يك سلوك درويشي، بلكه يكپارچه حق شود و وارد صحنه قتال گردد و در اين زمينه، دچار اشتباه هم نشود؛ به اين ترتيب كه صحنه جنگ را تشخيص دهد و بداند كه گاهي فرهنگي، گاهي سياسي و گاهي نظامي است. خودش را وقف كند و مستعجل هم نباشد؛ يعني به دنبال اين نباشد كه حتماً ظهور در دوران عمر او واقع شود؛ چراكه ملاك، اراده او نيست. با اين اوصاف، وارد ميدان مي‌شود و با بصيرتي كه اين‌گونه به دست آورده است، صحيح و متناسب با زمان عمل مي‌كند و متناسب با نقشه‌ها پيش مي‌رود و اسرار را هم افشا نمي‌كند؛ چون كسي كه به اينجا رسيد، جلوه‌هايي از برنامه تاريخي امام معصوم را به او نشان مي‌دهند و او هم آنها را بروز نمي‌دهد. كسي كه اين‌چنين عمل كرد، مي‌شود منتظر؛ انتظاري كه عاشورا مبدأ آن بوده است.

عاشورايي كه به عنوان يك مصيبت و بلاي عظيم، تمام آسمان‌ها و زمين، جماد و نبات و... براي آن گريه كردند، تجلّي يك برائت عظيم و مبدأ يك دگرگوني در عالم است.
همه اين مراتب، مقدمه سير باطني عالم است كه وجاهت و قرب و ثبات قدم و درك مقام محمود را دربردارد؛ اين مقام محمود هم همان مقام شفاعت است كه از بلاي عظيم عاشورا سرچشمه مي‌گيرد و نبي اكرم صلي الله عليه و آله و سلم با ابتلاء به اين بلا بود كه از مقام شفاعت برخوردار شدند. حاصل درك اين مقام محمود، رسيدن به «أفضل ما يعطي مصاباً بمصيبته»[5] است؛ يعني مقام خونخواهي، جذبه‌هاي محبت و بهره‌مندي از صلوات و رحمت و مغفرت الهي. عاشورا با اين نگاه تكويني و تاريخي، بستر تحولات انساني است.

منتظر، ديگر به عاشورا به صرف حادثه‌اي در سال 61 و دركنار فرات نمي‌نگرد؛ بلكه نگرش وي به آن، به منزلة يك حادثه عظيم در عالم است و اين چنين، حجاب‌هاي عاشورا از جلوي چشمان او برداشته مي‌شود و او فقط سربازي مي‌كند و براي تحقق ظهور، در هر زماني كه حضرت حق اراده كند، تسليم مي‌شود و همواره در جبهه حق، سنگرباني مي‌كند. في‌الجمله، كمال تجلّيات غيب در شهود، در عصر ظهور ولايت است و تكامل تاريخ هم با تكامل تجلّي ِ غيب در شهود محقق مي‌شود.
در حقيقت، عاشورا جرياني است كه منجر به بسط و تعالي انتظارات تا جامعه عصر ظهور مي‌شود و آن جامعه موعود، به عنوان دوره كمال عالَم و تكامل تاريخ از طريق نبوت و ولايت تحقق مي‌يابد.

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . «قسم به شب، در آن هنگام كه بپوشاند»، سوره ليل/1.
[2] . «قسم به روز هنگامي كه تجلي مي‌كند»، همان/2
[3] . «كجاست بقية‌الله كه از خاندان هدايتگر است». دعاي ندبه.
[4] . «قطعاً باطل نابود شدني است»، سوره اسراء/81.
[5] . «با رازشترين پاداشي كه به مصيبت زده در مقابل مصيبتش داده مي‌شود». زيارت عاشورا.

پدیدآونده: حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري


منبع

______________________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)
 
آخرین ویرایش:

arc.majid

عضو جدید
آموزة مهدویت در زیارت عاشورای حسینی

در این زیارت به طور ویژه دو بار در متن زیارت و یک بار در متن حاشیه ای زیارت به خون خواهی حسین و یاران و فرزندان او در رکاب امام زمان توجه ویژه داده شده است:
وجعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیّه الإمام المهدی من آل محمّد
آمدن این آموزه در متن زیارت و در عبارت های پیرامون این زیارت در روز عاشورا هنگامی که مؤمنان هم دیگر را تسلیت می دهند، چه مفهوم و معنایی دارد؟
و نیز نشر و ترویج و تحکیم این آموزه در رفتار روزانة مؤمنان چه پیامی برای ما دارد؟
در سه عبارت وارد شده در این زیارت چنین می خوانیم:
فأسأل الله الذین أکرم مقامک وأکرمنی بک أن یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من أهل بیت محمد
حالا که این مصیبت بسیار بزرگ بر من وارد شده است و تمام مسلمین و بر اهل آسمان و زمین سنگینی کرده است از خدا می خواهم به خاطر جایگاه بسیار بلندی که نزد او داری و به سبب تو به من کرامت داده است، خون خواهی خون ترا به من روزی دهد، آن هم با رهبری پیروز و منصور و یاری شده از اهل بیت محمد.
فأسأل الله الذی أکرمنی بمعرفتکم و معرفة أولیاءکم ورزقنی البراءة من اعدائکم أن یجعلنی معکم فی الدنیا والآخرة وأن یثبت لی عندکم قدم صدق فی الدنیا والآخرة، وأسأله أن یبلّغنی المقام المحمود لکم عندالله وأن یرزقنی طلب ثاری مع امام هدیً ظاهر ناطقٍ بالحق منکم؛
از خدایی که معرفت و شناخت شما و دوستان شما را به من کرامت کرده و برائت از دشمنانتان را به من روزی داده، می خواهم که مرا همراه با شما در دنیا و آخرت قرار دهد، و مرا در محبت و یاری شما استوار گرداند، و جایگاه مستحکم و پایداری در محبت و دوستی و نصرت شما به من عطا کند، و از او می خواهم که مرا به مقام ستوده شده در نزد او برساند، و با امامی از اهل بیت محمد که امامی هدایت کننده و رهبری آشکار و حق خواه و حق گو باشد، به من توفیق دهد که حق شما و خون شما را که خون من هم می باشد مطالبه نمایم. و در این حق شناسی شریک او باشم.

« أعظمَ ألله أجورَنا بمُصابَنا بالحُسَيـن(ع) وَ جَعَـلنا وَ إيّـاکم مِن الطالِـبـين بـثاره مَع وَليّه الإمام المَهـدي مِن آل مُحَمَّدٍ عَليهمُ السَّلام »
« خداوند اجرمان در عزاداری مصيبت حسين(ع) را بزرگ گرداند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که به همراه ولی،امام مهدی(عج) از آل محمد(ع) به خون ‏خواهی آن حضرت برخيزيم. »

(امام باقر(ع) ، در مفاتیح الجنان ، توضیحات قبل از زیارت عاشورا)


__________________________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
پیوندهای سیاسی عاشورا و انتظار1

پیوندهای سیاسی عاشورا و انتظار1

«مسئله كربلا، كه خودش در رأس مسائل سياسي هست، بايد زنده بماند به همان فرمي كه بود، منتها الفاظ تغيير بكند. مصيبت ها همان است ، مصيبت ها تغييري ندارد، بايد آن بعد سياسي كربلا را براي مردم بيان كرد ...اين حركت اسلامي-سياسي بود كه بني اميه را از بين برد، و اگر اين حركت نبود،اسلام پايمال شده بود.»

امام خمینی(ره)، صحیفه نور، جلد هجدهم - صفحه 177

«عاشورا یك حادثه صِرف تاریخی نبود؛ عاشورا یك جریان مستمر و یك سرمشق دائمی برای امت اسلام بود. حضرت ابی عبدا..(ع) با این حركت یك سرمشق را برای امت اسلامی نوشت و گذاشت. این سرمشق فقط شهید شدن هم نیست؛ یك چیز مركب و پیچیده و بسیار عمیق است. سه عنصر در حركت حضرت وجود دارد: عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت، عنصر عاطفه»

از بیانات مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در 5/11/84

عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایه الهام جهان است هنوز
بهر ویرانی و نابودی بنیان ســــــــتم
خون جوشان تو چون سیل زمان است هنوز
همه ماه است محرم، همه جا كرب و بلاست
در جهان موج جهاد تو عیان است هنوز


مقدمه:

برقراری عدالت و معنویت و رسیدن به سعادت و مقابله با ظلم و جور خواسته ای همگانی و برخاسته از فطرت بیدار انسانهاست. در طول تاریخ افراد و گروهها و مكاتب مختلفی مدعی تحقق آن بوده اند ولی نتوانسته اند در عمل آن را نشان دهند. امّا شیعه بعنوان مكتبی الهی و انسان ساز خود را داعیه دار این امر می داند. با نگاهی اجمالی به تاریخ شیعه می توان این مطلب را یافت، چرا كه امامان شیعه برای نیل بشریّت به قلّه های رفیع سعادت نه تنها از هیچ تلاشی فروگذار نبودند، بلكه تا پای جان پیش رفته اند، كه اوج این تلاش را میتوان در مكتب عاشورا به وضوح مشاهده كرد.

نقطه قوت شیعه در این است كه برخلاف ادعای سایر گروهها و مكاتب، عاشورا حركتی مقطعی و گذرا نبوده است، بلكه شیعه در لوای مكتب سرخ حسینی، معتقد به آمدن مصلح جهانی است كه قوام بخش و در نهایت سرانجام بخش این هدف والا خواهد بود.

بنابراین بررسی پیوندهای این دو نهضت برای بشریت و انسانهای آزاده و حق طلب راهگشا خواهد بود، كه ما در این مجال برای جلوگیری از بسط این موضوع، فقط به برخی از پیوندهای شاخص سیاسی و اجتماعی آن می پردازیم.

- تبیین اهداف و آرمان نهضت حسینی و مهدوی (علیهماالسلام)
- شباهت در زمانه و یاران و شرائط
- سختی حفظ دین در عصر غیبت و ضرورت معرفت امام ودشمن شناسی
- كلام آخر(یك پیامك، یك هشدار)



ادامه دارد............




_________________________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)
 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
پیوندهای سیاسی عاشورا و انتظار 2

پیوندهای سیاسی عاشورا و انتظار 2

1) اهداف‏:

1-1 مبارزه با ظلم و ستمگری:

امام حسين (ع) حكومت یزید را سبب نابودی دین می داند و می فرماید:

« عَلَى‏ الْإِسْلَامِ‏ السَّلَامُ‏ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ»[1]
آنگاه كه امت گرفتار فرمانروایی چون يزيد گردند بايد فاتحه اسلام را خواند.

به همین جهت امام با قاطعيت مي‏گويد:

«مثلي لايبايع مثله»[2]

حضرت مهدي (ع) نيز با هيچ‏كس سر سازش ندارد، چنانكه در بیان علل غیبت حضرت، یكی از علل را هم مقابله با طاغوت و نداشتن بعیتی از آنها را ذكر كرده اند. «ما منّا احدٌ الاَّ و يقع في عنقه بيعة لطاغية زمانه الاّ القائم... لئلا يكون لاحد في عنقه بيعة اذا خرج»[3]

امام حسن(ع) فرمود:

هر كدام ازما (اهل بيت(ع)) در زمان خود بيعت حاكمان و طاغوت‏هاي زمان را (از روي تقيه) به عهده داريم، مگر قائم... تا هنگامي كه قيام مي‏كند بر گردنش بيعت حاكمي نباشد.

حسين (ع)،باشهادت خود،باعث رسوايي و درنتيجه نابودي دولت بني اميه شد. مهدي (ع) نيز با ظهور خود، باعث رسوايي و تزلزل تمامي دولت‏هاي مستكبر، خواهد شد؛ «اذا قام القائم ذهب دولة الباطل»[4]هنگامي كه قائم قيام كند، هردولت باطلي از بين مي‏رود.

دردعای ندبه می خوانیم :


« أینَ قاسم شوكه المعتدین أینَ هادم ابنیه الشّرك و النّفاق أینَ مبید اهل الفسوق و العصیان و الطّغیان ...أینَ مبید العتاه و المرده»
«كجاست درهم شكننده شوكت؟ ستمگران كجاست ویران كننده بناهای شرك و نفاق؟ كجاست هلاك كننده اهل فسق و گناه و طغیان؟... كجاست هلاك كننده مستكبران و سركشان؟»[5]​

درروايات نيز آمده است:

«يبلغ سلطانه المشرق و المغرب»[6]
دولت مهدي (عج) شرق وغرب جهان را فرا گيرد.


«اذا قام القائم لايبقي ارض الاّ نودي فيها شهادة انلا اله الا الله و ان محمداً رسول الله»[7]
هنگامي كه مهدي (عج) قيام كند زميني باقي نمي‏ماند مگر آن كه گلبانگ توحيد و رسالت پيامبر در آن بلند گردد.


امام حسین (ع) میفرماید:



خدا قائم ما آل محمد (ص) را آشكار می كند تا از ستمگران انتقام بگیرد… او همان كسی است كه زمانی طولانی غائب می شود، سپس ظهور می كند و زمین را پر از عدل و داد می سازد همانسان كه از ظلم و جور پر شده باشد.[8]


2-1 اصلاح‏گري‏:

امام حسين(ع) و مهدي(ع) دو اصلاح‏گرانی سترگ‏اند.


امام حسين(ع) مي‏فرماید:


انِّي لَمْ‎اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً ولا مُفْسِد‎اً وَ لاظالِماً، وَ ‎اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الِاصلاحِ فِي اُمةِ جَدِّي محمد ˆاُريدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ و اَنْهي عَنِ المُنْكَرِ و اَسيرَ بِسيرةِ جَدِّي محمدˆو اَبي عَليِّ بنِ‌ اَبِي‌ طالِبٍ»[9]
من نه از روي سرمستي و گستاخي و نه براي فساد و ستم‎گري حركت كردم بلكه تنها براي طلب اصلاح در امّت جدم حركت كردم مي‎خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به سيرة جدم و پدرم علي بن‌ابي‌طالب عمل كنم.

در مورد حضرت مهدي نيز آمده است:

«ليصلح الامة بعد فسادها»[10]

خداوند به وسيله حضرت مهدي(ع) اين امت را پس از آن‏كه تباه شده اند، اصلاح مي‏كند.


3-1بیداری امّت:

هدف مهدي(ع)، نجات انسان‏ها از بردگي فكري و برداشتن زنجيرهاي اسارت از آنان است.

امام باقر (ع) مي‏فرمايد:

«اذا قام القائم ذهب دولةالباطل»[11]
هنگامي كه قائم قيام كند، هر آينه باطل از بين مي‏رود.

هدف امام حسين (ع) نيز در «زیارت اربعين» چنين بيان شده است:


«و بذل مهجة فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضالة»
خون خود را تقديم تو كرد، تا انسان‏ها را از ناداني و گمراهي رهايي بخشد. پس هدف هر دو، احياي دين و جلوگيري از انحطاط ارزش‏ها است.


4-1 برگرداندن عزّت‏ دین:

عزّت اساس حركت حسيني و مهدوي است و مي‏تواند اساس سياست راهبردي حكومت ديني در سطح روابط بين المللي باشد.

حكومت ديني - به عنوان زمينه ساز دولت كريمه مهدوي - از هرگونه رابطه و مذاكره‏اي كه شائبه ذلّت داشته باشد، پرهيزمي‏كند. منتظر «دولت عزيز»، خود بايد عزيز باشد، چرا كه حكومت جهانی حضرت مهدی را عزّت بخش حقیقی دین معرفی كرده اند.

در فرازهای پایانی دعای افتتاح آمده است:

«اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّبِهَاالْإِسْلَام وَأَهْلَهُ‏ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ فِي سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»[12]
امام در روز عاشورا فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ يَأْبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِيَّةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَامِ»[13]


فرمود: اين زنازاده‏ پسر زنازاده مرا در بين دو امر ثابت نگاه داشته است: 1- شمشير كشيدن، 2- ذلّت و خوارى (يعنى انتظار دارد كه ما با آنان جنگ كنيم يا تسليم و دليل آنها شويم) ولى چقدر بعيد است كه ما ذلّت و خوارى را قبول نمائيم؟! خدا و رسول و مؤمنين و عقلهاى پاك و پاكيزه پذيرفتن اين امر را براى من قبول نخواهند كرد، ما قتلگاه‏ها را بر فرمانبردارى ناكسان مقدّم ميداريم.[14]

بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است
كه مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
نه ظلم كن به كسی، نی به زیر ظلم رو
كه این مرام حسین است و منطق دین است


امام حسين(ع) مي‏فرمايد:
«والله لا‎اعطيكم بيدي اعطاءَالذليلِ و لا اَفِرُّ فِرارَ العبيد»[15]
به خدا قسم دستم را (به نشانة بيعت) از روي خواري و ذلّت به شما نمی دهم و مانند بردگان فرار نمي‏كنم.

باز فرمود:
«موتٌ في عِزٍّ خيرٌ من حياةٍ في ذُلٍّ»[16]
مرگ در عزت، بهتر از زندگي در ذلّت است.

5-1 احیاء حقیقی سنت‏:

عصرامام حسين(ع)، عصر غربت دين بود و عصر انتظار نيز چنين است. قيام حسين و فرزندش مهدي(ع) براي احياي دين است. منتظر مهدي، بايد از دين و ضرورت، قلمرو، و زبان آن و... تحليلي عميق داشته باشد؛ تا در اين عصر - كه عصر شبهات و فتنه‏ها است – بتواند زمينه ساز حركت مهدي (عج) باشد.

حسين بن‌علي در نامه‎اي كه ضمن آن از بزرگان بصره دعوت به همياري و همراهي با وي كرده است، علّت و هدف از نهضت خويش را چنين بيان مي‎كند:


«اَنَا اَدْعُوكُمْاِلي كِتابِ الله ِوَ سُنَّةِ نَبِيِّهˆفَاِنَّ الْسُنَّةَ قَدْ اُميتَتْ وَ اِنَّالْبِدْعَةَ قَدْ اُحْيِيَتْ»[17]
من شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبرش مي‎خوانم. همانا سنّت پيامبر(ص) به كلی از بين رفته است و بدعتها زنده شده است‎، اگر سخـن مرا بـشنويد، شما را بـه راه راسـت هدايت خـواهم كرد.

در مورد حضرت مهدی(عج) هم آمده است:

«يحيي ميّت الكتاب والسنة»
چون مهدي قيام كند، آنچه را كه از كتاب و سنت متروك مانده، زنده خواهدساخت.[18]

او دین را نه تنها احیاء می نماید، بلكه آنرا جهانی و فراگیر می سازد؛

«اذا قام القائم لايبقي ارض الاّ نودي فيها شهادة انلا اله الا الله و ان محمداً رسول الله»[19]
هنگامي كه مهدي (عج) قيام كند زميني باقي نمي‏ماند مگر آن كه گلبانگ توحيد و رسالت پيامبر در آن بلند گردد.



از مجموع اين سخنان، اين اهداف را مي‎توان استفاده كرد:
الف ـ احیاء حقیقی دین و ترويج حقّ و عمل به آن
ب ـ بیدار سازی و اصلاح امّت
ج ـ عدم پذيرش زندگي ذلّت‌بار و ننگين دنيا و انتخاب زندگي باسعادت آخرت.




ادامه دارد............


______________________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)

 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
پیوندهای سیاسی عاشورا و انتظار 3

پیوندهای سیاسی عاشورا و انتظار 3

2) مقایسه شرائط زمانی و یاراندو قیام

یكسانی اهداف و آرمانها وقتی جلوه بیشتری می یابد كه می بینیم شرائط زمانی و اوضاع زمان هر دو قیام و یاران اصلی هر دو قیام شباهت فراوانی به یكدیگر دارند.

1-2 مشابهت در اوضاع و زمانه:

امام حسين (ع) اوضاع زمان قیام را چنين توصيف مي‏كند:

«الا ترونانّ الحق لايعمل به و انّ الهوي لايترك عنه»
آيا نمي‏بينيد كه به حق عمل نمي‏شود و از باطل خودداري نمي‏گردد.[20]
«فان السنة قد اميتت و انّ البدعة قد احييت» همانا در شرايطي هستيم كه سنت پيامبر، از بين رفته و بدعت‏ها زنده شده است، « وعلي الاسلام السلام اذا قد بليت الامة براعٍ مثل يزيد»
اگر حاكم امت، فردي همچون يزيد باشد، پس بايد فاتحه اسلام را خواند.

زمانه حضرت مهدي (ع) نيز چنين است:



«يعطف الهوي علي الهدي، اذا عطفوا الهدي علي الهوي و يعطف الرأي علي القرآن، اذاعطفوا القرآن علي الرأي... و يحيي ميّت الكتاب والسنة»
چون مهدي قيام كند، خواهش‏هاي نفساني را به هدايت آسماني، باز گرداند؛ پس از آنكه رستگاري را به هواي نفس بازگردانده باشند. آرا و افكار را پيرو قرآن كند، پس از آنكه قرآن را تابع رأي خود گردانده باشند... پس مهدي به شما نشان خواهد داد كه روش عادلانه در حكومت، چگونه است و آنچه را كه از كتاب و سنت متروك مانده، زنده خواهدساخت.[21]


زمانه حضرت مهدي(ع) و امام حسين(ع)، در انحراف فكري، فساد اجتماعي، رواج بي‏ ديني و بدعت در سطح جهاني، مشابه يكديگر است. مشابهت در زمانه، ابعاد متعددي دارد؛ از تبليغات جبهه باطل گرفته تا حاكميت خلفاي جور و غربت دين در عرصه زندگي وجامعه.

تبليغات بني‏اميه و معاويه[22] عليه اهل بيت(ع) و امام حسين (ع) ، شباهت زيادي به تبليغات كشورهاي استكباري و صهيونيست‏ها، عليه ايران اسلامي دارد.


براساس روایات متواتر حضرت زمای ظهور می كنند كه دنیا پر از ظلم و جور شده باشد، یعنی در عصر ظهور ظلم و جور فراگیر و سخت خواهد بود، چنانكه در زمان حضرت سیدالشهداء(ع) ظلم و جور و بی دینی به جایی رسید كه یزید به عنوان خلیفه مسلمین بصورت آشكارا مسلّمات دین را زیر سؤال میبرد و بی هیچ واهمه ای به میگساری و شهوت رانی و تمسخر واجبات دین می پردازد، تا بجائیكه امام حسین(ع) قیام خونین كربلارا تنها راه نجات دین و امّت می بیند.


2-2
مشابهت در یاران:

در مورد یاران شیدای قیام نیز به اعتراف تاریخ باید گفت: ياران امام حسين (ع) بهترين ياران و فدايي او بودند. آنان از معرفت، محبت، اطاعت و تسليم نسبت به امام خود و سبقت در اجراي خواسته ‏ها و فرامين او برخوردارند و در عبادت، صداقت، اخلاص و شجاعت يگانه دوران بودند. گفتگوی امام و یارانشان در شب و روز عاشورا، گوشه ای از این شیدایی را به تصویر كشیده است. البته این كلمات خود گویای عُمق ایمان و معرفت آنها نسبت به هدف قیام و شخص امام و ایمانی است كه به خالق هستی و سعادت اخروی دارند.

امام حسین(ع) در خطبه شب عاشورا خطاب به یارانشان فرمودند:



«فإنّي لا أعلم أصحابا [ اوفى و لا ][23] خيرا منكم، و لا أهل بيت، أفضل و أبرّ من أهل بيتي، فجزاكم اللَّه عنّي جميعا خيرا، و هذا الليل قد غشيكم فاتّخذوه جملا، و ليأخذ كل رجل منكم بيد رجل من أهل بيتي و تفرّقوا في سواد هذا الليل و ذروني و هؤلاء القوم، فإنّهم لا يريدون غيري»[24]
حقّا كه من اصحابى باوفا و‏ بهتر از شما، و نه اهل بيتى برتر و نيكوكارتر از اهل بيتم نمى‏شناسم، خداوند از من به شما پاداش نيكو دهد، اين شب است كه سياهى و تاريكى آن شما را فرا گرفته، پس آن را چون شتر رهوارى گرفته، و هر يك از شما دست يكى از اهل بيتم را گرفته و در اين تاريكى شب پراكنده شده از صحنه بيرون شتابيد، و مرا با دشمن واگذاريد چه آنان جز مرا نخواهند».


در اين زمان بود كه برادران و تمام اهل بيت امام حسين عليه السّلام به سخن در آمده گفتند: جانهاى ما پاسبان جان شريفت بوده تا در پيش رويت در خون خود غلتيده، آنچه بر تو وارد آيد بر ما نيز وارد گردد، وه چه زشت است زندگى بعد از تو.[25]

سپس سعيد بن عبد اللَّه حنفىّ برخاست و به عرض رسانيد: نه، به خدا اى فرزند رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله، هرگز تنهايت نگذارم، تا خدا بداند كه ما وصيّت پيامبرش محمّد را در باره تو حفظ و رعايت نموديم، و اگر مى ‏دانستم كه در راه تو كشته مى ‏شدم و بعد زنده به آتش كشيده مى‏ شدم و خاكسترم به باد داده مى‏ شد و هفتاد بار اين وضع تكرار مى‏ شد، هرگز از حضرتت جدا نشده تا در پيش رويت شاهد مرگ و شهادت را در آغوش كشم، چرا نه، حال كه اين يك كشته شدن بيش نيست و بعد هم به كرامت ابدى و جاويدان خدا مى ‏رسم.[26]


آن گاه زهير بن قين بجلى برخاست و به عرض رسانيد: به خدا اى فرزند رسول‏ خدا چقدر دوست داشتم كه هزار بار كشته شده، زنده گردم تا خدا با اين كار تو و برادران و فرزندان و اهل بيت جوانت را از كشته شدن حفظ مى ‏فرمود.[27]

اوج این وفاداری و دیانت یاران زمانی است كه شمر براى فرزندان ام البنين(س) امان نامه می آورد. حضرت ابوالفضل(ع) بعنوان كسی كه آنقدر توانایی داشت كه در صورت پذیرش امان نامه در سپاه یزید جزو فرماندهان ارشد قرار گیرد و دنیایش بعد از این تضمین شود، اما با این وجود در جواب شمر می فرماید: دستهايت بريده و امان نامه‏ات ملعون بادا، اى دشمن خدا، ما را مى ‏خوانى كه برادر و سرورمان حسين بن فاطمه عليهما السّلام را رها كرده در خط فرمان مطرودان و ملعونان فرزندان ملائمين خدا درآييم. كه شمر خشمگین به لشكرش برگشت.[28]


قَالَ الرَّاوِي وَ بَاتَ الْحُسَيْنُ (ع) وَ أَصْحَابُهُ تِلْكَ اللَّيْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِيٌّ كَدَوِيِّ النَّحْلِ مَا بَيْنَ رَاكِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ»[29]
راوى گويد:
در شب عاشورا امام حسين(عليه السّلام) و همراهان در حالت ركوع و سجود و قيام و قعود به عبادت حقّ پرداختند زمزمه رقيق مناجات و دعاهايشان چون زمزمه برخاسته از زنبور عسل بود.[30]

كوتاه اینكه ياران‏ امام حسين(ع) آنچنان شیفته شهادت و لقاء معبود خویش بودند كه‏ قبل از شهيد شدن جا و مكان خود را در بهشت ديدند.[31]



ياران حضرت مهدي(ع) نيز چنين ‏اند؛ چنان كه امام باقرعلیه السلام می فرماید:


بدانید كه آنها مؤ منان حقیقی اند «اَلا هُمُ المُؤمِنُونَ حَقّاً…». حضرت علی (علیه السلام) در توصیف آنان می فرمایند: مردانی كه خدا را به حقّ شناخته اند، آنها یاوران حضرت مهدی علیه السلام در آخرالزمان هستند «…رِجالٌ عرَفوا اللّهَ حقَّ معرِفتهِ،وَهمْ اَنْصارُ المَهْدِی فی آخِرِ الزَّمانِ»

امام جواد علیه السلام از پدران بزرگوارش عبودیت و بندگی آنان را این گونه توصیف می كند:


آنان سلحشورانی هستند كه در اطاعت خدا بسیار سخت كوش اند (هم كَرّارُونَ مُجِدُّونَ فی طاعَةِ اللّه…)[SUP][32][/SUP] «آنان در طریق عبودیت اهل جدیت و تلاشند.»

از بارزترین نشانه های این گروه تعادل در شخصیت، تعادل میان دنیا وآخرت و تعادل میان قدرت و بصیرت است و همین راز نیرومندی و نفوذ آنان می باشد. خدای تعالی این موازنه وتعادل را دوست می دارد وافراط و تفریط را ناپسند می دارد .
روایت با جمله­ ی«رهبانٌِِِِ بالیل، لیوث بالنهار» به چنین موازنه ای اشاره كرده است.

در ساختار شخصیت انسان، شب وروز نقش های گوناگونی را ایفا می كنند. گردش شب و روز، یك گردش تكاملی است، هر كدام دیگری را كامل می كند و با مشاركت یكدیگر در بنای شخصیت انسان مؤمن دعوت گر و مجاهد نقش دارند.اگر تهجد وعبادت شب نباشد،انسان در رویارویی با گردنه های دشوار روز، استواری لازم را نمی یابد.


امام صادق علیه السلام شب زنده داری وتضرّع آنان به درگاه خداوند را این گونه توصیف می كند:

آنان مردانی هستند كه شبها نمی خوابند و زمزمه نمازشان چون نغمه زنبوران از كندو به گوش می رسد. شب ها را با شب زنده داری سپری می كنند و برفراز اسب ها، خدا را تسبیح می گویند، (رِجالٌ لا ینامُونَ اللَّیلَ، لَهُمْ دَوِی فی صلَواتهِمْ كَدَوِی النَّحْلِ، یبیتُونَ قِیاما عَلی اَطْرافِهِمْ و یسبّحون علی خیولهم»؛[SUP][33]


[/SUP]
ازاین گونه روایات استفاده می شود كه یاران مهدی علیه السلام در انقلاب جهانی اش، عاشوراییانی هستند كه عرفان و معنویت را با حماسه در هم آمیخته اند: امام علی (علیه السلام، عبادت و راز و نیاز یاوران امام مهدی (علیهالسلام) را این گونه ترسیم میكنند:



آنان در دل شب، ناله هایی از خشیت خدا دارند چون ناله مادران داغ پسر دیده. آنها شب زنده داران در دل شب و روزه داران در طول روز هستند گویی داءب و روش همه آنان یكی است؛ (لَهمْ فی اللَّیلِ اَصْواتٌ كَاَصْواتِ الثَّواكِلِ حُزْناً مِنْ خَشْیةِ اللّهِ، قُوّامٌ بِاللَّیلِ صُوّامٌ بِالنَّهارِ كَاَنَّما دَاءْبُهَمْ دَاءْبُ واحِدٌ…)[SUP][34]
[/SUP]


ياران حضرت مهدي(ع) چنانكه در پیشگاه معبود خویش جزو برگزیدگانند، نسبت به امام و راهبر خویش كامل ایمان دارند و مطیع محض اند.

«كدّادون جاحدون في طاعته»[35]
ياران حضرت مهدي(عج) درفرمانبرداري از حضرتش، بسيار كوشا و مصمم‏اند.
«هم اطوع له من الامة لسيدها»[36]
آنها مطيع‏تر از كنيز نسبت به مولاي خود هستند.
«لهم يسبهم الاولون ولايدركهم الآخرون»[37]
آنان [در شايستگي‏ها و امتيازات بر اوج رفيعي‏اند] نه ازنسل‏هاي گذشته، كسي از آنان پيشي گرفته و نه از آيندگان، كسي به مقام والاي آنان نمي‏رسد.
«رهبان بالليل ليوث بالنهار، كَاَنَّ قلوبهم زبر الحديد»[38]
عابدان شب و شيران روزند، [در شجاعت‏] قلوبشان همچون پاره‏ هاي آهن است.




3-2 ریزشها و رویشها در یاران:

«ريزش»يعني فروافتادن كسي كه از او انتظار افتادن نيست. ريزش يعني اين كه انسان در جايي سقوط كند كه در آن‌جا انتظارش را ندارد. اما «رويش» نيز يعني رشد انسان‌هايي كه از آن‌ها انتظار صعود نمي‌رود. همين‌طور يعني انسان در مقطع و جايي رشد كند و اوج بگيرد كه در آن‌جا انتظار ندارد. اصلا جامعه ‌ديني بدون ريزش و رويش وجود ندارد. برخي افراد فكر مي‌كنند كه اين ضعف جامعه‌ي ديني است. در حالي كه بر عكس اين نقطه‌ي قوت و زيبايي دين است. كه با هيچ كسي عقد اخوت نبسته است. حتي اگر پسر پيامبر هم باشد بايد بداند كه اين ملاكي محسوب نمي‌شود. كه «پسر نوح با بدان بنشست خاندن نبوتش گم شد».

كربلا مظهر ريزش‌ها و رويش‌ها است. در روز عاشورا لحظه به لحظه به ايمان اصحاب سيدالشهداء (ع) افزوده مي‌شد. از آن طرف در سپاه مقابل شاهد ريزش‌هاي شديد هستيم. اين نكته مهم است افرادي كه در كربلا مقابل امام حسين (ع) قرار گرفتند كافر و ملحد و رومي و ... نبودند بلكه همه جزو كساني بودند كه نماز مي‌خواندند و روزه مي‌گرفتند و حج مي‌گذاردند. بنابراين كربلا مواجهه‌ي سپاه امام حسين (ع) با «بد»ها نيست، با «ريزش»‌ها است.[39]

زهیربن‌قین در ماجرای قتل عثمان از علی علیه‌السلام فاصله گرفت و فاصله‌ی خود را با معاویه كم كرد اما پس از صلح امام حسن علیه‌السلام و فرونشستن بسیاری از غبارها، زهیربن‌قین بصیرت خود را بازیافت و به حسین‌بن‌علی علیه‌السلام در كربلا پیوست. پیوستن زهیرها برای حركت اسلام یك رویش است، همان‌گونه كه فاصله گرفتن زهیرها از كانون اصلی اسلام یعنی اهل‌بیت، یك ریزش است.

به كاروان امام حسين(ع) كساني پيوستند كه اميد پيوستنشان نبود، همچون زهير و حرّ كه يكي عثماني بود و در صفين بر عليه علي(ع) شمشير زده و ديگري فرمانده سپاه عمر سعد بود. و كساني به بهانه‏هاي واهي نپيوستند، همچون طرماح بن عدي و يا پيوستند و جدا شدند و سعادت شهادت در كنار حسين(ع) را نداشتند؛ چه آناني كه درميانه راه جدا شدند و چه آناني كه در كربلا، ازميدان معركه گريختند.

در موردياران مهدي(ع) نيز داريم: قال الصادق(ع):

«اذا خرج القائم يخرج من هذا الامر من كان يُري انه من اهله و دخل فيه شبه عبدة الشمس والقمر»[40]
هنگامي كه قائم قيام كند از امر [ولايت‏] او كساني بيرون مي‏روند كه همواره چنين به نظر مي‏رسيد از ياران او باشند. و به امر [ولايت‏] او در مي‏آيند آناني كه شبيه خورشيد پرستان وماه پرستانند.



ادامه دارد............

_____________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)


 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
پیوندهای سیاسی عاشورا و انتظار 4

پیوندهای سیاسی عاشورا و انتظار 4

3) سختی حفظ دین در عصر غیبت و ضرورت معرفت و زمینه سازی:

حال كه براساس شواهد اهداف و شرائط زمانی و یاران را در دو قیام بررسی نمودیم و به شباهتهای فراوان این دو پی بردیم، می بایست با الهام از شدائد و امتحانات نهضت عاشورا الهام بگیریم و بدانیم كه اگر در كربلا مسلمانان نتوانستند سربلند از امتحان بیرون بیایند و نه تنها حجت خدا را تنها گذاشتند بلكه راضی شدند امام و یارانش با فجیع ترین شكل به شهادت برسند و اهل و عیالش به اسارت بروند. آری باید از قیام خونین كربلا عبرت گرفت تا در قیام سبز مهدوی سربلند بیرون آمد. هر چند كه امتحانات و ابتلائات عصر غیبت بسیار پیچیده تر از آن زمان است كه به برخی موارد اشاره میشود:

- حضور یا عدم حضور امام معصوم و ....

عصرعاشوراعصر غیبت
حضورامام معصوم و امكان بهرمندی مستقیم از ایشانعدم حضور امام معصوم (غیبت كبری)
نزدیكی به عصر حیات پیامبر(ص) - 61 هجریفاصله زیاد از عصر حیات پیامبر(ص) - 1433 هجری
حضور صحابه پیامبر(ص) مانند حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، سلیمان بن صرد (رهبر قیام توابین)عدم حضور صحابه پیامبر(ص) و در مقابل حضور دجال ها و سفیانی ها
جنگ در محدوده مسلمانانجنگ تمام عیار جهانی و بین همه مكاتب
مهیّا بودن شرائط قیاممهیّا نبودن شرائط قیام
محدود بودن منطقه جغرافیایی قیاموسعت منطقه جغرافیایی قیام (جهانی)
امكان مشاهده ریزش و رویش در كربلاعدم امكان مشاهده ریزش و رویش
محدودیت سلاح های مبارزهتنوّع، پیچیدگی و سختی ابزارهای مبارزه
عدم همراهی قدرتهای بزرگ در قیام بر علیه امامهمدلی و همراهی قدرتهای بزرگ در قیام بر علیه امام


1-3 دشواري حفظ دين‏:

در دوران امام حسين (ع) بر اساس بدعت‏هاي خلفا و تبليغات بني اميه، دين بي ارزش و بازار دنيا پررونق بود:


«الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم مادرّت معايشهم فاذا محصّوا بالبلاء قلّ الديّانون»[41]

مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبانشان مي‏باشد، مادامي كه زندگي دنياي آنها تأمين شود. اما همين كه در بوته امتحان قرار گرفتند، دين داران كم خواهند بود.

اگر نبود حسين (ع) – اين خط روشن ولايت و وارث پيامبران - چراغ دين، آخرين كورسوهاي خود را مي‏زد. درعصر انتظار نيز حفظ دين، از سخت‏ترين كارها است.

امام صادق(ع) مي‏فرمايد:

«انلصاحب هذا الامر غيبة، المتمسّك فيها بدينه كالخارط لشوك القتاد بيده - ثم اوْمأ ابوعبدالله(ع) بيده هكذا. قال: فايّكم تمسّك شوْك القتاد - ثمّ اطوق مليّاً ثمّ قال: ان لصاحب هذا الامر غيبة فليتّق الله عبد عند غيبته و ليتمسّكبدينه»[42]

براي صاحب اين امر (حضرت مهدي (ع)) غيبتي خواهد بود. هر كس درروزگار غيبت او دين خود را حفظ كند، مانند كسي است كه تيغ‏هاي تيز گياه قتاد را بادستش صاف و هموار سازد؛ سپس حضرت با دست [مبارك‏] خويش اشاره فرمود كه چگونه بادست، تيغ‏هاي قتاد را بايد هموار ساخت. آنگاه افزود: كدام يك از شما تا به حال توانسته است، خارهاي خنجرگونه قتاد را به دست بگيرد؟ سپس حضرت سر به زير افكند و مدتي سكوت كرد؛ آن گاه افزود: براي صاحب اين امر، غيبتي است كه در روزگار دشوار غيبت، هر بنده خدايي بايد تقوا پيشه كند و دينش را حفظ نمايد.



در روايتي ديگر، آمده است:

«منْ ثَبتَ علي ولايتنا في غيبة قائمنا، اعطاه الله اجْر الف شهيد مثل شهداء بدر و احد»[43]

كسي كه در روزگار قائم ما، در امر ولايت ما ثابت قدمو استوار باقي بماند و نلغزد، چنان است كه خداوند پاداش هزار شهيد مانند شهداي جنگ‏هاي بدر و احد به آنان عطا مي‏فرمايد.

امام باقر (ع) مي‏فرمايد:

«يأتي علي الناس زمانٌ يغيب عنهم امامهم. فيا طوبي للثابتين علي امرنا في ذلك الزمان»[44]

روزگاري بر مردم خواهد آمد كه امام و پيشواي ايشان از [چشم‏] آنان غايب و پنهان مي‏گردد. پس خوشا بر احوال كساني كه در آن زمان (غيبت) در امر ولايت ثابت قدم و استوار مي‏مانند.

پيامبر(ص) فرمود:

« اللهمّ لقّني اخواني، مرتين... لاحدهم اشدّ بقيةً علي دينه من خرط القتاد في الليلة الظلماء او كالقابض علي جمْر الغضاء، اولئك مصابيح الدجي ينجيهم الله من كل فتنة غبراء مظلمة»[45]

بارالها! مرا به ديدار برادرانم نايل گردان... هر يك از ايشان در پايداري و استواري در دين، از كسي كه دردل تيره شب، شاخه پرتيغ گياه قتاد را، با كف دست صاف و هموارمي‏سازد، پايدارتراست؛ يا همانند كسي كه صبورانه پاره آتشي را بر دست گيرد و در آن حال در دين خويش استوار باشد. آري، ايشان چراغ‏هاي هدايت [در شب تاريك و ديجور] هستند. خداوند ايشان را از هر فتنه تيره و تار رهايي مي‏بخشد.


2-3 معرفت امام و دشمن شناسی:

در روایات آمده است؛ ((يا لثارات الحسين)) شعار یاران امام زمان است، بنابراین تا در دل كربلایی ایجاد نكنیم حقیقت این شعار را درك نخواهیم نمود. آگاهي از شؤون و آثار ولايت آنان، ثمرات و بارهاي زيادي با خود دارد و فاصله گرفتن از آن، ضررهاي جبران‏ناپذيري با خود به همراه دارد. مایه شرمساری است كه دشمنان بعضاً بهتر و بیشتر از ما این شجره طیّبه را شناختند و از آن بهره ها بردند.

گاندی، رهبر بزرگ هندوستان میگوید: «من ارمغان تازه ای برای هند نیاوردم، فقط نتیجه را كه از مطالعات و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی قهرمانان كربلا گرفتم ارمغان دولت هند كرده ام. اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم كه حسین بن علی پیمود.»

توماس كارلایل (دانشمند انگلیسی) معتقد است: بهترین درسی كه از تراژدی كربلا می‌گیریم، این است كه حسین و یارانش به خدا ایمان استوار داشتند. آن‌ها با عمل خود روشن كردند كه تفوّق عددی در جایی كه حق و باطل روبه‌رو می‌شوند، اهمیّت ندارد و پیروزی حسین با وجود اقلیّتی كه داشت، باعث شگفتی من است.[46]

چارلز دیكنز (نویسنده معروف انگلیسی): «اگر منظور حسین، جنگ در راه خواسته‌های دنیایی بود، من نمی‌فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حكم می‌كند كه او فقط به خاطر اسلام فداكاری خویش را انجام داد.»

فوكوياما مؤلف كتاب و نظريه «پايان تاريخ» در كنفرانس اورشليم با عنوان «بازشناسي هويت شيعه» مي‌گويد: «شيعه پرنده‌اي است كه افق پروازش خيلي بالاتر از تيرهاي ماست. پرنده‌اي كه دو بال دارد: يك بال سبز و يك بال سرخ. او بال سبز اين پرنده را مهدويت و عدالت خواهي و بال سرخ را شهادت‌طلبي كه ريشه در كربلا دارد و شيعه را فناناپذير كرده، معرفي مي‌كند. فوكوياما معتقد است شيعه بعد سومي هم دارد كه اهميتش بسيار است و مي‌گويد: اين پرنده، زرهي به نام ولايت‌پذيري به تن دارد و قدرتش با شهادت، دو چندان مي‌شود. شيعه، عنصري است كه هر چه او را از بين مي‌برند، بيشتر مي‌شود.

فوكوياما، مهندسي معكوسي را براي شيعه و مهندسي صحيحي را براي خودشان طراحي مي‌كند و مي‌گويد: مهندسي معكوس براي شيعيان اين است كه ابتدا ولايت فقيه را خط بزنيد، تا اين را خط نزنيد، نمي‌توانيد به ساحت قدسي كربلا و مهدويت تجاوز كنيد. براي پيروزي بر يك ملت بايد ميل مردم را تغيير داد ابتدا ولايت فقيه را خط بزنيد در گام بعد، شهادت‌طلبي اين‌ها را به رفاه‌طلبي تبديل كنيد اگر اين دو تا را خط زديد، خود به خود انديشه‌هاي امام زماني از جامعه شيعه رخت مي‌بندد شما بياييد براي غرب هم امام زمان، كربلا و ولي‌فقيه بتراشيد.

فوكوياما براي اين كار، مكتب جديدي به نام «اونجليس» عرضه كرد. مكتبي كه طرفداران آن معتقدند عيسي ناصري خواهد آمد. فوكوياما به آنها توصيه مي‌كند در فيلم‌هايشان هر چه را شيعيان درباره امام زمان مي‌گويند بر شخصيت عيسي ناصري تطبيق بدهند. بر اساس دستور فوكوياما فيلم‌هايي بر اساس مدل «روايت فتح» شهيد آويني ساخته شد، فيلم‌هايي چون نجات سرباز رايان، با محتواي تجليل از مادر سه شهيد، فيلم نبرد پرل هاربر با محتواي جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم، فيلم «زماني سرباز بوديم» با تئوري بازسازي كربلا و بر اساس الگوي عمليات كربلاي 5، فيلم سقوط شاهين سياه، بازسازي صحنه كربلا، فيلم جن‌گير كه در آن از نهادهاي اسلامي شيعه استفاده شده بود طراحي شد.
همچنين بايد تبليغات گسترده اي را بر ضد مراجع و رهبران ديني شيعه صورت دهيم تا آنها مقبوليت خود را در ميان مردم از دست بدهند. يكي ديگر از مواردي كه بايد روي آن كار كنيم موضوع فرهنگ عاشورا و شهادت‌طلبي است كه هر ساله شيعيان با برگزاري مراسمي اين فرهنگ را زنده نگه مي‌دارند و ما تصميم گرفتيم با حمايتهاي مالي از برخي سخنرانان و مداحان و برگزار كنندگان اصلي اين گونه مراسم عقايد و بنيان‌هاي شيعه و فرهنگ شهادت طلبي را سست و متزلزل كنيم و مسايل انحرافي در آن بوجود آوريم، بگونه‌اي كه شيعه، يك جاهل خرافاتي در نظر آيد. در مرحله بعد بايد مطالب فراواني بر ضد مراجع شيعه جمع‌آوري شده و به وسيله مداحان و نويسندگان سودجو انتشار دهيم و ... مرجعيت را كه سد راه اصلي اهداف ما هستند، تضعيف و آنان را به دست خود شيعيان و ديگر مذاهب اسلامي نابود كنيم و در نهايت تير خلاص را بر اين فرهنگ و مذهب بزنيم»[47]


3-3 زمینه سازی:

همچنین پس از كسب معرفت باید برای زمینه سازی ظهور تلاش كرد؛ چرا كه جريان انتظار و زمينه­ سازي آن، يكي از دستاوردهاي واقعه كربلا مي باشد. قيام امام حسين عليه السلام هر چند در ظاهر و در مقطع زماني كوتاه سال 60 هجري به نتيجه مطلوب خودنرسيد اماحركتي عميق و ريشه­ اي رادرجريان تاريخ ايجاد نمود كه هر روز بيش از قبل تجلي و تبلور مي­يابد. انتظار، ادامه عاشورا، غدير و بعثت است و ((ظهور))، روز فرج و مخرج حسين[48] و ثمره خون اوكه در شريان تاريخ به جوش آمده است.[49]

در روایات آمده است «يخرج اناسٌ من المشرق و يوطئون للمهدي سلطانه»[50] گروهي از مشرق زمين به پا خاسته و زمينه ساز حكومت امام مهدي (ع) مي‏شوند.
ما نیز كه هم اكنون در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران قرار داریم باید دعا كنیم تا آن دولت زمینه ساز را دولت ما قرار دهد و به ما توفیق دهد تا یاریگر این نظام ولایی باشیم و همیشه از پشتیبانان اصلی ولایت فقیه در عصر غیبت كبری باشیم تا بتوانیم هرچه بیشتر خود را به اهداف قیام قائم آل محمد(ع) نزدیكتر نموده و توفیق حضور در آن دولت الهی را كسب نماییم.
چنانكه در در زیارت عاشورا می خوانیم :
«فأسئل الله الّذی اكرم مقامك و اكرمنی بك أن یرزقنی طلب ثارك مع امام منصور من اهل بیت محمد(ص)» پس از خدایی كه مقامت را گرامی داشت و مرا به تو كرامت بخشید درخواست می كنم خونخواهی تو را همراه با امام و پیشوای پیروزمند از خاندان حضرت محمد (ص) روزی من كند.




ادامه دارد............


________________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)
 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
پیوندهای سیاسی عاشورا و انتظار 5

پیوندهای سیاسی عاشورا و انتظار 5

كلام آخر:

از سال پیش كه در ایام محرم پیامكی به این مضمون برایم رسید «منتظران به هوش! حسین را منتظرانش كشتند» در هر محفلی كه احساس میكردم میتوانم برای این پیامك توضیح و تفسیری بیابم مطرح میكردم.
برخی میگفتند این جمله نادرست است چون افردی كه برای امام حسین(ع) نامه نوشتند و بعداً در صف قاتلین امام قرار گرفتند منتظر واقعی نبودند. عده ای هم معتقد بودند این حرف كاملاً صحیح است و اكثر قاتلین حضرت افرادی سُست ایمان بودند كه فریفته دنیا و مغلوب نیرنگ و تهدید ابن زیاد شدند و در مقابل امام و یارانش صف كشیدند. به نظر می رسد با نگاهی اجمالی به تاریخ نهضت عاشورا می بینیم كه می توان افرادی را كه برای امام نامه نوشته بودند، یعنی به تعبیر دیگر همان منتظران را، به سه گروه كلی تقسیم كرد.[51]


گروه اول متأسفانه نتوانستند پایبند دعوت خویش باشند و رویاروی امام ایستادند، بنابراین با آنكه به یقین می توان گفت این افراد منتظر حقیقی نبودند ولی با این حال به ظاهر همان دعوت كنندگان امام بودند، گواه بر این مطلب كلام امام در سخنرانی شان برای لشكر ابن زیاد است. امام(ع) برای اتمام حجّت نامه های كوفیان را درآوردند و برخی را كه در لشكر بن زید حضر داشتند با نامشان مورد خطاب قرار دادند و فرمودند: شماها كه مرا به كوفه خوانده اید، چرا اكنون كَمر به قتلم بسته اید؟!

گروه دوم با آنكه تعدادشان اندك بود، ولی منتظرانی بودند كه پایبند دعوت خویش ماندند و با وجود موانع و مشكلات زیادی كه بود به زحمت خود را به قافله سالار عشق رساندند و در ركاب حضرت جام شهادت را نوشیدند، مانند حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه.

گروهی دیگر نیز وقتی امام به سرزمین كربلا رسید به ظاهر خود را از ماجرا كنار كشیدند و نه به امام پیوستند و نه در لشكر ابن زیاد قرار گرفتند، در رأس این گروه افرادی مانند سلیمان بن صرد خزاعی قرار دارند.

آری باید گفت كه جملاتی نظیر این پیامك هشداری است برای ما، چرا كه هر روز عاشورا و هرجا كربلاست[52] و ما منتظران هم، اینك در معرض امتحانی دیگر قرار گرفته ایم و حسین زمان، یعنی مهدی فاطمه(ع) ما را به یاری می طلبد و از سویی ما نیز به ظاهر خود را منتظرانش قدومش میدانیم و از فراقش ندبه ها و ناله ها داریم. بویژه این نكته دارای اهمّیت است كه شرایط عصر حاضر به مراتب سختتر از آن زمان است، و منتظران در عصر حاضر از فیض دیدار مولایشان محروم هستند و بر اساس روایات در امتحان سختی قرار گرفته اند، چرا كه دوران غیبت ابتلائات و امتحانات ویژه‌ای دارد كه هركس را یارای گذر از آن نیست، اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: براى قائم ما غيبتى است كه مدتش طولانى است، گويا من شيعه را مى‌بينم كه در غيبتش چون چهارپايان جولان مي‌دهند و چراگاه مي‌جويند و به دست نمى‏آورند، آگاه باشيد هر كدامشان بر دين خود ثابت بماند و براى طول غيبت امام، دلش دچار قساوت نشود، او در روز قيامت در درجه‌ من، با من است.[53]


امام حسن عسكرى(ع)فرمود: ‏«به خدا قسم [مهدي] غيبتى مي‌كند كه كسى‏ از مهلكه آن(بى ‏دينى و گمراهى) نجات‏ نمى ‏يابد جز آنان كه خداوند آن‌ها را در عقيده به امامتش ثابت قدم داشته، و موفق نموده تا برای تعجيل در فرج دعا كند»[54]
چرا كه دعا برای فرج همان حلقه وصلی است كه برای منتظِر بازدارنده و در عین حال راه‌گشا و امیدبخش است.

آری ما نیز در برابر امتحانی سرنوشت ساز قرار داریم، اگر همچون گروه اول رودر روی امام زمان خویش بایستیم، قطعا خود را جهنمی و مغضوب درگاه ایزدی خواهیم نمود، و اگر همچون گروه سوم محافظه كارانه پیش برویم، نمی دانیم كه فرصت جبرانی هست یا نه؟ چون گروه سوم با فرماندهی سلیمان بن صرد بعد از عاشورا خود را به خاطر یاری نكردن امام زمان خویش سرزنش كردند و قیام نافرجام توابین را بوجود آوردند ولی حیف كه دیر اقدام نمودند و قبل از قیام آنها حسین فاطمه(س) به قربانگاه عشق رفت و عاشقانه همراه با یارانش به شهادت رسید، بنابراین باید به خود بیاییم و تلاش كنیم همچون حبیب بن مظاهر خود را به كاروان عشق برسانیم و نه تنها خود را از پرتگاه هلاكت و مخالفت با امام زمان خویش برهانیم، بلكه همچون حبیب، منتظران و عاشقان دیگری همچون مسلم بن عوسجه را نیز با خود همراه سازیم.

این امر میسّر نمیگردد مگر اینكه در عصر غیبت نسبت به آن حضرت كسب معرفت نماییم، چرا كه امام حسن عسكری(ع) فرمودند: هر كس بعد از من امامت فرزندم را نپذیرد و نسبت به او معرفت نداشته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است.[55]

به فرموده امام صادق(ع)

در اين دوران كسي نجات نيابد، مگر آن‌كه دعاى غريق بخواند، یعنی بگوید«يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيم‏، يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِك‏»[56]
اى خداى بخشنده، اى مهربان، اى گرداننده‌ي دلها، دلم را بر دينم استوار گردان. یعنی شخص منتظرهمچون كسی است كه در دریایی طوفانی به دنبال راه نجاتی است.

به نظر می رسد در عصر حاضرباید افزایش معرفت خویش و تلاش برای ایجاد شور و نشاط لازم در جامعه شرایط و زمینه را برای ظهور حضرتش فراهم سازیم و سعی كنیم از روایات و دعاهای وارد شده وظایف خود را به دست آوریم و در انجام شان كوشا باشیم و خود رادر صف منتظران حقیقی حضرتش قرار دهیم، مخصوصاً دعای شریف «الهي عظم البلا»، «عهد» و «ندبه» كه باید مضطرّانه زمزمه كرد و عرضه داشت؛ «اللّهمّ اكشف هذه الغمّة عن هذه الامّة بحضوره و عجل لنا ظهوره» خدايا! اين غم و اندوه را [كه بر اثر غيبت او به ما رسيده] با حضور حضرت حجّت(ع)برطرف نما و در ظهور او شتاب كن.

حضرت ولي‌عصر(عج) در توقیع شریفي، خطاب به شیخ مفید(ره) می‌فرمایند:

اگر شیعیان ما - كه خداوند متعال ایشان را به اطاعت خویش موفّق بدارد- با دل های متّحد و یكپارچه بر وفای به عهد و پیمان خویش اجتماع می‌كردند، ملاقات ما از آنها به تأخیر نمی‌افتاد و سعادت دیدار و مشاهدة با معرفتبرای آن‌ها به زودی حاصل می‌شد و زودتر از این به دیدار ما نایل می‌شدند.[57]


گفتم شبی به مهدی از تو نگاه خواهم گفتا كه من هم ترك گناه خواهم.

امام صادق (ع) فرمود:

«ان لنا دولة يجي‏ء بها اللهاذا شاء ثم قال: من سرّه ان يكون من اصحاب القائم (ع) فلينتظر و ليعمل بالورع ومحاسن الاخلاق و هو منتظر»[58]

ما دولت و حكومتي داريم و خداوند، هرگاه بخواهد اين دولت ظهور خواهد كرد و اگر كسي خوشحال و خشنود مي‏شود كه از ياران مهدي (ع) باشد؛پس منتظر باشد و در حال انتظار، اهل ورع و اجتناب از گناهان و اهل محاسن و مكارم اخلاق باشد.


البته روشن است كه در حال حاضر تبعیّت از ولیّ فقیه زمان و نایب برحق حضرت مهدی(عج) و تلاش برای اعتلای اسلام حقیقی و حمایت از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، كه امید می رود زمینه ساز دولت مهدی موعود(عج) باشد ما را در گذر این سرگردانی و حیرت غیبت امام خواهد رهانید و قدرت تشخیص را در ما افزایش می دهد تا بتوانیم خود را جزو منتظران مقدمش بنامیم و از حضرتش بخواهیم ما را در این امتحان روسفید گرداند و توفیق شهادت در ركاب حضرتش را نصیبمان بگرداند. «اللهم عجل لولیك الفرج و العافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه».


آری، همچنانكه فرياد استنصار و طلب ياري امام حسين(ع)،هنوز هم از رواق تاريخ به گوش مي‏رسد: «هل من ناصرٍينصرني؛ هل من مغيث يغيثنا؛ هل من ذابّ يذبّ عن حرم رسول الله»[59]فرياد استنصارحضرت مهدي(ع)، نيز همواره بلند است.
آيا كسي هست كه مهدي آل محمد را ياري كند؟
آيا كسي هست عشق مرا در دل‏ها زنده كند؟ و انسان‏هاي بريده از مرا، با من پيوندزند؟
مي‏گويند با شنيدن فرياد ((هل من ناصر حسيني))، گهواره علي اصغر تكان خورد! آيا با شنيدن «هل من ناصر» امام زمان نيز، دلي هست كه بلرزد و با امامش عهد و پيماني ببندد و به كمك او برخيزد؟ آن هم در اين عصر وانفسا؟!
«او در روز ظهورخود به ديوار كعبه تكيه داده بانگ بر مي‏دارد:
«اي مردم! ما از خداوند ياري مي‏جوييم. هر كه مي‏خواهد ما را اجابت كند... از شما مي‏خواهم كه به حق خدا و به حق رسول خدا و به حق خودم بر شما - كه حق قرابت رسول‏اللَّه (ص) مي‏باشد - ما را كمك كنيد و كساني را كه به ما ظلم مي‏كنند، از ما بازداريد كه ما را ترسانده و بر ما ظلم كرده‏اند. از شهر و فرزندانمان جدا كرده، بر ما ستم روا داشتند و شوريدند. اهل باطل حقمان را گرفته، بر ما افترا بستند. خدا را درباره ما در نظر آوريد! ما راتنها نگذاشته، خوارمان نكنيد. ياريمان كنيد كه خداوند شما را ياري مي‏كند»[60]

همنوا با ناله های مهدوی
السّلام علی المقطوع الوتین * سلام برآنكه شاهرگش بریده شد
السّلام علی المحامی بلا معین * سلام برآنكه در حمایت از دین بی یاور ماند
السّلام علی الشّیب الخضیب * سلام بر آن محاسن با خون خضاب شده
السّلام علی الخدّ التّریب * سلام بر آن گونه ی بخاك آلوده
السّلام علی البدن السّلیب * سلام بر آن بدن كه لباسش غنیمت برده شد
السّلام علی الثّغر المقروع بالقضیب * سلام بر آن دندان كه با چوب خیزران بر آن نواخته شد
السّلام علی الرّأس المرفوع * سلام بر آن سر بالا رفته بر نیزه ها….


_________________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)
 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
منابع برای مطالعه بیشتر:
- پيامدهاي عاشورا، سيد ابوالفضل اردكاني.
- فروغ حق، رحیم كارگر، مركز تخصصی مهدویت.
- از فرات تا فرات، دفتر اول و دوم، مركز تخصصی مهدویت.
- عاشورا و انتظار(پيوندها، تحليل‏ها و رهيافت‏ها)، مسعود پورسيدآقايى، فصلنامه انتظار، ش 3.


فهرست منابع و مآخذ
__________________________________________________
[1]. ابن طاووس، على بن موسى، اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، 1جلد، جهان - تهران، چاپ: اول، 1348ش.ص 24.
[2]. بحارالانوار، ج 44، ص 325.
[3]. بحارالانوار، ج 51، ص 132 و نيز ر.ك: همان، ص 135و كمال الدين، ص 480.
[4]. كافي، ج 8، ص 38 (امام باقر (ع)
[5]. مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
[6]. كمالالدين، ج 1، ص 331 (امام باقر (ع)
[7]. بحارالانوار، ج 52، ص 340 (امام صادق (ع)
[8]. اثبات الهداه ج7 ص138 ح681، معجم احادیث امام مهدی ج3 ص181 ح704
[9]. ابن‌اعثم كوفي، كتاب الفتوح، ج5، ص21؛ خوارزمي، مقتل‌الحسين، ج1، ص189 ـ 188؛ ونزديك به اين تعابير: ابوجعفر محمّد بن‌علي بن‌شهراشوب ، مناقب آل‌ابي‌طالب ، ج4،ص97‎.
[10]. بحارالانوار، ج 51، ص 83 (به نقل از رسول اكرم(ص)
[11]. كافي، ج 8، ص 278.
[12]. مفاتيحالجنان، دعاي افتتاح.
[13]ابن طاووس، على بن موسى، اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، 1جلد، جهان - تهران، چاپ: اول، 1348ش. ص97 - 98
[14]مسعودى، على بن حسين، ترجمه إثبات الوصية لعليّ بن أبي طالب عليه السلام، 1جلد، اسلاميه - تهران، چاپ: دوم، 1362 ش.ص307
[15]. شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 98؛ طبرسي، إعْلامُ الوَرَي بِأعْلامِالهُدَي،ص238؛خوارزمي،پيشين،ج1،ص253؛ابن‌شهراشوب، مناقب آل‌ابي‌طالب، ج4،ص75؛ ابن‌نما، مُثِيرُ‌الاحزان، ص51.
[16]. ابن‌شهراشوب، پيشين، ج4، ص 75.
[17]. طبري، همان، ج 5، ص357‎‎؛بَلاذُري، انساب‌الاشراف، ج2، ص335‎.
[18]. نهج البلاغه، خ 138.
[19]. بحارالانوار، ج 52، ص 340 (امام صادق (ع)
[20]. تحفالعقول، ص 245.
[21]. نهج البلاغه، خ 138.
[22]. ابن‏ابي‏الحديد، از امام باقر (ع) نقل مي‏كند: سخت‏ترين زمان براي شيعيان ما زمان معاويه بود كه در هر شهري آنها را مي‏يافتند بهقتل مي‏رساندند و دست و پاي آنها را مي‏بريدند تا در زمان حاكميت عبيدالله بن زيادو حجاج در كوفه كه مردم بيشتر دوست داشتند به آنها كافر و زنديق بگويند تا شيعه علي(ع). زمينه‏هاي قيام امام حسين (ع)، ص 250.
[23]ابن نما حلى، جعفر بن محمد، در سوگ امير آزادى ( ترجمه مثير الأحزان )، 1جلد، حاذق - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1380 ش. ص 192
[24]. ابن طاووس، على بن موسى، لهوف / ترجمه مير ابو طالبى، 1جلد، دليل ما - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1380 ش.ص134- 135
[25]. همان .ص136- 135
[26]. همان .ص136- 137
[27]. همان. ص 136 – 137.
[28]. همان .ص134
[29]. همان ص94
[30]. همان .ص137
[31]مسعودى، على بن حسين، ترجمه إثبات الوصية لعليّ بن أبي طالب عليه السلام، 1جلد، اسلاميه - تهران، چاپ: دوم، 1362 ش.ص307 پاورقی.
[32]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 36، ص 207.
[33]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 308.
[34]. كامل سلیمان، یوم الخلاص، ج 1، ص 224
[35]. بحارالانوار، ج 52، ص 311.
[36]. بحارالانوار، ج 52، ص 308.
[37]. معجماحاديث الامام المهدي (ع)، ج 3، ص 100 (به نقل از مستدرك حاكم، ج 4،
[38]. بحارالانوار، ج 52، ص 386.
[39]. برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در دهه محرم.
[40]. الغيبةنعماني، ص 171؛ بحارالانوار، ج 52، ص 364.
[41]. تحف العقول، ص 249؛ بحارالانوار، ج 44، ص 192
[42]. بحارالانوار، ج 52، ص 135.
[43]. بحارالانوار، ج 52، ص 135.
[44]. بحارالانوار، ج 52، ص 135.
[45]. همان،ج 52، ص 124.
[46]. برشطی از حماسه و حضور، ص 283، به نقل از مجله بصائر، ش 7 و 8، ویژه‌نامه محرّم، ص 447.
[47]. برای كسب اصلاعات بیشتر، ر.ك: بلخارى حسن، تهاجم يا تفاوت فرهنگى، تهران - حسن افزا، 1378ش، چاپ دوم، سه فصل آخر و مقاله انقلاب و انتظار در كتاب جستارهایی از مهدویت، نوشته رحیم كارگر.
[48]. فاجعللنا من امرنا فرجاً و مخرجاً يا ارحم الراحمين)) دعاي امام حسين(ع).
[49]. پایان نامه بررسي اجمالي پيوند عاشورا و انتظار- راضيه حسيني فهرجي
[50].
[51]. برای كسب اطلاعات بیشتر ر.ك: ابو مخنف كوفى، لوط بن يحيى، نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا / ترجمه وقعة الطفّ، 1جلد، مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمينى - قم، چاپ: دوم، 1380 ش، و سایر مقاتل و كتب مربوطه.
[52]. «كل یوم عاشورا و كل أرضٍ كربلا»
[53]. صدوق، كمال الدين، ترجمه كمره ای، ج‏1 ص421 ح23 باب 27، اخبار امير المؤمنين(ع).
[54]. دوانى‏، مهدى موعود، ص 750 – 749.
[55]. صدوق، كمال الدين، ج‏2 ص409 ح9 «فَقَالَ ابْنِي مُحَمَّدٌ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِي مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
[56]. صدوق،كمال الدين،ترجمه كمره‏اى، ج2 ص 21 ح 50، باب 34، روايات امام صادق(ع).
[57]. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، ترجمه جعفرى، 2جلد، تهران - اسلاميه، چاپ اول، 1381ش. ج‏2، ص 655.
[58]. منتخب الاثر، ص 497، فصل 10، باب 2، ح 9.
[59].
[60]. بحارالانوار، ج 52، ص 238.


پدیدآونده: گروه سیاسی اجتماعی معاونت پژوهش مركز تخصصی مهدویت


____________________________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)
 
آخرین ویرایش:

arc.majid

عضو جدید
چندتا بیت از شاعر اهلی شیرازی دیدم خالی از لطف نیست:
مولانا محمد(اهلی)شیرازی(متوفای 942ق)در قصیده عاشورایی خود, وجود نازنین امام عصر (ع) را منتقم خون امام حسین(ع) معرفی می کند:
ظلمی که بر حسین در اسلام کرده اند*****باور مکن که لشکر کفار کرده است
یا مرتضی علی به شهیدان روا مدار*****ظلمی چنین,که چرخ ستمکار کرده است
اینک ظهور مهدی آخر زمان رسید*****زین,رایت یزید نگون سار کرده است
بعد از هزار سال, به شمشیر انتقام*****حق,لشکر یزید گرفتار کرده است


____________________________________

یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) اشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Similar threads

بالا