از تلاش برای حفظ نام "خلیج فارس" تا تلاش برای نابودی نام ایرانی "دریای کاسپین"

me.fatima

عضو جدید
کاربر ممتاز
قوم "كاسي ها" در گيلان زمين

قوم "كاسي ها" در گيلان زمين

تاريخ قوم كاسي

"كاسي" يا "كاسيت" از مصدر "كاس" مي آيد كه معني لغوي آن "كبود چشم، كال موي،و كبودي به رنگ زاغو آبي است؛ اما لغت "كاس" در مباحث تاريخي،نام قومي است (به احتمال قوي) از نژاد آريايي كه در حدود 4000 سال پيش مي زيسته اند.

بر اساس مدارك بدست آمده در باره مذاهب معتقدات و مشاغل عمومي "كاسي ها"،اغلب باستانشناسان از جمله گريشمن،سايكس،هال و... معتقدند كه كاسي ها آريايي بوده اند و از نژاد ماد ها.

اولين محل سكونت "كاسي ها" بعد از مهاجرت از كوه هاي قفقاز نواحي جنوبي درياي كاسپين بوده است، كه به تدريج مهاجرت كرده و به دامنه هاي زاگرس و لرستان كنوني رسيده و در آنجا ساكن شده اند.

"استراين" عقيده دارد: كه نام درياي (كاسپين) از نام اين قوم گرفته شده است،همينطور پژوهشگر ايراني "جليل ضياء پور" نام تعدادي زيادي از امكنه را ذكر مي كند كه در آنها از كلمه ي "كاس" و "كاش" نام برده شده اند كه اين اماكن هم اكنون در گيلان زمين هستند كه به احتمال زياد از زمان كاسي ها بر جاي مانده است:

1. "كاسان ده"يا "كاسان"، اين ده جزو دهستان حومه بخش مر كزي شهر فومن است.

2."كاسامندان"

3."كاس بغ"،يا "كسبغ"؛شهرستان رشت

4."كسما"؛ صومعه سرا

5."كشايه" ده جزو دهستان (اشكور بالا) بخش رودسر.

همچنين لفظ "كاس" كه در بين مردمان گيلان رواج دارد و به آدم هاي چشم رنگي و زاغ چشم و زيبا رو گفته مي شود و هچنين گاه به عنوان پيشوند اسم افراد قرار مي گيرد(كاس علي، كاس محمد) نيز ريشه در اين قوم دارد.

نخستين اشاره به اين قوم مربوط به اواخر هزاره سوم قبل از ميلاد است،كه در متون عيلامي مربوط به پوزور اينشوناك 2400 ق.م آمده است. اين قوم در اوايل هزاره دوم (1896 ق.م) نفوذ خود را به درون سرزمين بابل آغاز كرد. ولي بابلي ها آنها را دفع كردند؛اما كاسي ها دست از نقشه خود بر نداشتند و از اين تاريخ براي 150 سال مي توان نام كاسي ها را در الواح و اسناد بابلي مشاهده كرد. بالاخره احتمالا در سال 1746 ق م پادشاه كاسي موسوم به "گانداش"به كلي دولت بابل را منقرض كردو خود بر تخت سلطنت نشست و تاسال 1731 ق م حكمراني كرد. از اين پادشاه كتيبه هايي باقي است كه خود را وارث شاهان بابلي معرفي ميكند.

اشياي مفرغي كاسي ها

كلمه ي يوناني "كاس تيروس"به معني قلع فلزي است كه از ناحيه كاسي ها مي آيندوتاكنون هيچ خانه اي از كوه نشينان و صنعت گران كاسي بدست نيامده و اين نشاندهنده آن است كه مردم سازنده اين وسايل در چادر زندگي مي كردند. مساله كوچ كردن آنها در اندازه و شكل مفرغ ها بي تاثير نبوده است. اشياء اغلب كوچك سبك و قابل حمل بوده اند. ظروف و كاسه هاي بزرگ از مفرغ سبك و نشكن ساخته مي شد تا در ييلاق و قشلاق نشكند.



پيكره مفرغي گيلگمش خداي افسانه اي كاسيها- هزاره دوم ق.م- كشف شده از لرستان (موزه گنجينه رشت)




پيكره مفرغي به شكل حيوان -اوايل هزاره دوم ق.م (موزه گنجينه رشت)

 

پرواز@

کاربر بیش فعال
اگه قرار خلیجی همیشه پارسی داشته باشیم
باید
دریایی همیشه کاسپی داشته باشیم
باید
آذربایجانی همیشه آذری داشته باشیم
و
کردستانی همیشه کردی
و
هر جایی که برای ساکنانش هویتی داره هویتش باقی بمونه
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جواب شما رو دادم ولی پست رو حذف کردند ....
( جواب رو دوباره مینویسم ...)


چرا نام دریا خزر باشه یا کاسپین فرقی نداره ؟
برای خلیج فارس هم میتونی این حرفو بزنی؟
مگه استانهای جنوبی ایران مشکلات ندارند؟ چرا اونجا که رای گیری میکردند برای نام خلیج , این حرفو نزدی؟

مطمئن باش برای مردم گیلان نام دریای کاسپین خیلی بیشتر از اینکه برای یک تهرانی مهم باشه مهمه ...
( جالب اینکه دوستان ترک هم از شما تشکر میکنند )


برای دیگران هم مینویسم:
سعی نکنید با بردن تاپیک به سمت قوم و نژاد و... و یا آلودگی های دریا... تاپیک رو منحرف کنید ..

:surprised:

شما انگار اعصاب نداری...من تو تاپیک خلیج فارس شرکت نکردم... اگرم میدونستم ناراحت میشی دیگران نظر شخصیشون رو که شاید به نظر شما نزدیک نباشه بدن کلا شرکت نمیکردم...
تنها گیلانی هم نیستی که من دور و برم دارم میبینم...فکر کنم خیلی مسخره باشه که واسه یک گیلانی مهمتر از آلودگی تالابش اسم دریاچه ای باشه که مشترک با 3 استان و چند کشوره...
قصد انحراف تاپیک رو هم نداشتم.. چه اپیدمی شده هرکی یه نظری میده میشه قوم گرا و منحرف کننده ی تاپیک؟!
دریاچه ی خزر یا هر اسم دیگه مال گیلان و گیلانی نیست که تهرانی بودن منو در برابر گیلانی بودن خودت قرار میدی دوست عزیز
این دریاچه مال من مال شما و مال تمام دوستای آذری کردی لری و ... است...
درباره ی خلیج فارس هم همین نظرو دارم که مهم نیست اسمش چیه مهم اینه که کی اختیار دارشه...
در پناه حق هموطن
....:gol:
 
آخرین ویرایش:

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
۱۳۸۶/۱۱/۰۳

مرکز پژوهش های مجلس خواستار تغییر نام دریای خزر شد مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی انتخاب نام دریای خزر را برای دریای شمال ایران نامناسب دانست و خواستار تجدید نظر در این زمینه شد.

به گزارش مهر، دفتر مطالعات مرکز پژوهش هی مجلس شورای اسلامی در پاسخ به درخواست رمضانعلی صادق زاده نماینده و عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس تصریح کرد که پهنه آبی شمال ایران در حال حاضر در داخل کشور به نام دریای خزر شناخته می شود و این در حالی است که در سطح بین المللی آن را به نام caspian sea می شناسند، اعراب نیز آن را بحر القزوین می نامند.

مرکز پژوهش ها با طرح سئوالاتی در مورد این که دلیل این تنوع نام گذاری چیست؟ یا اصلا کدام نام برازنده این دریا و آیینه تمام نمای هویت تاریخی آن به دور از تعصبات تنگ نظرانه است، به گونه ای که این پهنه آبی هم از آشفتگی نامگذاری برهد و هم نام آن حاصل هویت تاریخی اش باشد افزود: پهنه آبی شمال ایران پر نام ترین و بزرگترین دریاچه جهان به شمار می آید. این دریاچه که جهانیان آن را به علت وسعتی که دارد دریا خطاب می کنند در طول تاریخ نه تنها در داخل ایران بلکه در میان مختلف به نام های متعددی شناخته می شده است به گونه ای که در حال حاضر نام بین المللی این دریاcaspian sea بوده و ایران در دوران معاصر همواره آن را خزر نامیده است.

مرکز پژوهش ها در ادامه با اشاره به اقدامات به عمل آمده برای تغییر نام دریای شمال ایران در دوره معاصر افزود: نخستین تغییر نام آن در ایران برای دوران معاصر در سال 1375 رخ داد که بر اساس مصوبه هیئت وزیران با تاکید بر هویت ایرانی دریا، نام پهنه آبی شمال کشور از دریای خزر به دریای مازندران تغییر داده شد. اما در اواخر سال 1381 نام این دریا مجددا به دریای خزر تغییر یافت.

همچنین کمیته تخصصی نام گذاری و یکسان سازی نام های جغرافیایی ایران در تاریخ 30/10/1381 طی بخشنامه ای با امضای محمدرضا عارف معاون رئیس جمهور به تمام نهادهای دولتی ابلاغ کرد که جهت جلوگیری از هر گونه سوء تفاهم احتمالی و جلوگیری از تشتت آرا درزمینه نام احتمالی پهنه آبی شمال کشور از نام خزر و از نام caspian در متون خارجی قراردادها و معاهدات بین المللی استفاده شود و این اقدام ظاهرا برای پرهیز از تکرار تجربه ناخوشایندی است که ایران در طی سال های اخیر درباره نام خلیج فارس مشاهده کرده است. با این اوصاف تصور عموم مردم نیز همواره بر این بوده که خزر ترجمه فارسی کلمه کاسپین است.



از سوی دیگر واژه خزر معمولا واژه ای فارسی و caspian واژه ای لاتین انگاشته می شود و این در حالی است که نه تنها این تصورات کامل اشتباهند بلکه به نظر می رسد آشفتگی نامگذاری به آشفتگی در معنای نام و در نتیجه ناآشنایی با ریشه نام دریا نیز منتهی شده است.

مرکز پژوهش ها سپس با اشاره به دو بار تجربه تغییر نام این دریا و الزاماتی که نام های جغرافیایی برای اماکن و مناطق مورد نظر در ابعاد مختلف دارند بررسی نام یا نام های متعدد پهنه آبی شمال ایران را ضروری دانست و افزود: با عنایت به عدم تناسب نام دریای خزر بر پهنه دریای شمال ایران مناسب است برای نام گذاری این دریا کمیته ای مرکب از نهادهای مسئول به منظور تصمیم گیری جدی در این خصوص تشکیل شود تا منافع مل یکشور را در این زمینه حفظ کند. از باب نمونه استفاده از نام کاسپیان که از سوی دولت برای استفاده های بین المللی توصیه شده باید با این توجه باشد که اصولا واژه کاسپیان برآمده از قوم کاسپ است که قبل از آریایی ها در ایران می زیستند و این نام یک نام ایرانی است.

همچنین وزارت آموزش و پرورش باید تمام متون درسی محتوای کتاب ها و نقشه های مندرج در آنها را با مصوبه جدید هماهنگ سازد در کتب تاریخی نیز فصلی تحت عنوان اقوام ایرانی پیش از آریایی ها گنجانده شده و در چاپ جدید تمام کتاب های مرتبط با مطالعات جغرافیایی و تاریخی، درج نام انتخاب شده به جای نام های دیگر به قانون لازم الاجرا مبدل شود.

مرکز پژوهش ها همچنین متذکر شد که سفارتخانه ها و رایزنی های فرهنگی ایران در خارج نیز باید نسبت به این مسئله اهتمام ویژه داشته باشند و در راستای تقویت رواج نام، یکی از اماکن اصلی و مهم شهر تهران به همین نام، نام گذاری شود. ضمن این که درکنار نهادهایی نظر وزارت آموزش و پرورش و همچنین فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما هم باید به صورت خاص ومطبوعات به صورت عام روی این ایده فعالیت کنند.

در پایان این اظهار نظر کارشناسی آمده است: ایران باید اقدامات اجرایی و فرهنگی لازم برای حفظ میراث تمدنی خود را به صورت جدی دنبال و آن را از نهادهای مسئول مطالبه کند. این میراث نام های سرزمینی، اختراعات ایرانی و به خصوص اندیشمندان ودانشمندان ایران را در بر می گیرد و باید توجه داشت که یکی از روندهای خطرناک کنونی بر ضد حوزه تمدنی ایران، سرقت ادیبان و مشاهیر بزرگ ایران زمین است که باید مورد توجه قرار گیرد.



http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=625859
سلام .......خب خبری که مطرح کردین معتبر هست مثل برخی ها نیست منبع موثقشون چنتا وبلاگ باشه که معلوم نیست از کجا اداره میشن .......یادآوری خوبی هم بود ........ولی چیزی که متوجه نمیشم چرا این مسئله رو زمین مونده
رییس مرکز پژوهش ها آقای توکلی بودن که هنوز هم هستن و این دوره هم رای اوردن ........از ایشون بعیده پیگیری نکنن
نماینده های استانتون چه کردن ؟ .......... چه شده که انجام نشده ؟

البته اگر اشتباه نکنم موقعی که این مسئله مطرح شد چنتا روزنامه نگار کشور آذربایجان انتقادات شدید با الفاظ ناپسند در این باره کردن ......اونها میگفتن ایران حق همچین کاری رو نداره که به کل اسم دریای خزر رو برداره ....مطلبشو اگر پیدا کردم میزارم

شما نقشه ای از دریای کاسپین دارین که به فارسی نوشته شده باشه ؟
 
آخرین ویرایش:

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
نام دریای شمال ایران در اسناد و منابع تاریخی و ملاحظاتی پیرامون آن

نام دریای شمال ایران در اسناد و منابع تاریخی و ملاحظاتی پیرامون آن

دریایی (دریاچه ای) که امروزه در مکالمات و نوشته های داخل کشورمان از آن بیشتر با عنوان «خزر» نام برده می شود، شرایط و ویژگی های منحصر به فردی دارد که آن را در بین مجموعه دریاها و دریاچه های جهان متمایز ساخته است. یکی از این ویژگی ها و وجوه تمایز، اسم این دریاست که بصورت های مختلف نوشته شده و یا نام برده می شود.

شاید هیچ دریا یا مکانی جغرافیایی یافت نشود که به اندازه این دریا با تعدد و کثرت نام مواجه بوده و بیش از ده ها اسم و عنوان را در شناسنامه عمر طولانی خود ثبت و ضبط کرده باشد.

در حالی که بسیاری از مناطق و اماکن جغرافیایی جهان از جمله دریاها اسم شناخته شده واحدی دارند و در مورد نامگذاری آنها اختلاف نظر چندانی وجود ندارد. نظیر خلیج فارس که علی رغم شیطنت های اخیر برخی همسایگان عرب جنوبی، در طول تاریخ چند هزار ساله، اسم واحدی داشته و اسناد و مدارک تاریخی سه هزار سال گذشته موید آن است.


طی هفته ها و ماه های گذشته دیدگاه ها و اظهار نظرهایی از جانب برخی مسئولان و دستگاه های رسمی کشور پیرامون نام این دریا مطرح شده و پیشنهاداتی در خصوص تغییر نام آن از خزر به یکی دیگر از نام هایی که در گذشته استعمال می شده، ارائه گردیده است.
چندی پیش تعدادی از نمایندگان مجلس از ضرورت تغییر نام دریای خزر سخن به میان آوردند و متعاقب آن، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی خواستار تغییر نام این دریا از خزر به یک نام دیگر ایرانی شد و از لزوم مطالعه و تحقیق بیشتر در این باره و تصمیم گیری لازم پیرامون تسمیه مناسب آن، متناسب با تاریخ و فرهنگ ایرانی صحبت کرد. البته این موضوع برای اولین بار نیست که مطرح می شود، بلکه مسبوق به سابقه است و در سالها و دهه های گذشته نیز هر از گاهی این بحث در محافل و مجامع رسمی و نیز علمی ـ دانشگاهی مطرح شده و طرح دیدگاه های متفاوتی را در پی داشته است.

با عنایت به نکات فوق، در نوشتار حاضر تلاش شده است تا با مراجعه به متون و منابع کهن تاریخی، نام های مختلف بکار رفته در مورد این دریا واکاوی و ملاحظاتی پیرامون تغییر نام و یا نامگذاری مجدد آن در مقطع کنونی مطرح شود.

روایت اسناد و منابع تاریخی متقدم

در قدیمی ترین منابع تاریخی و جغرافیایی موجود که غالبا متعلق به مورخان و جغرافیا نویسان یونانی است، اکثرا عنوان یا واژه «کاسپی» برای این دریا بکار رفته است.(1) این عبارت برگرفته از نام قومی است که در سده های پیش از میلاد و یکی دو قرن پس از آن در سواحل غربی دریای خزر می زیستند و از ساکنان اولیه مناطق شرقی قفقاز محسوب می شدند.(2) از جمله مورخان معروف یونانی که عنوان کاسپی را برای نام این دریا بکار برده است، «پلوتارخ» می باشد که در سده اول میلادی و بین سال های 46 تا 102 م می زیسته است.(3)
در برخی دیگر از منابع یونانی که البته خیلی اندک و نادر به چشم می خورد، عنوان «آلبانیا» نیز برای نام این دریا استعمال شده است. نمونه این مورد هم «پلینیوس» است که از مورخان سده سوم میلادی می باشد.(4) آلبانیا هم برگرفته از نام منطقه ای است که امروزه بخشی از قفقاز جنوبی و عمدتا جمهوری آذربایجان فعلی را شامل می شود که در منابع اسلامی از آن با تعبیر «اران» یاد شده است.
در متون و منابع تاریخی و جغرافیایی دوران بعد از اسلام، اسامی مختلفی برای نام دریای واقع شده در شمال ایران بکار رفته است که شاید از جهت تعدد نام برای یک دریا نظیر یا مشابهی نتوان برای آن پیدا کرد.
مسالک و ممالک ابن خردادبه که در میان منابع جغرافیایی دوره اسلامی، قدیمی ترین آنها به حساب می آید و متعلق به 1200 سال پیش(نیمه اول قرن سوم هجری قمری) است، در ذکر نام دریای خزر، عناوین «جیلان» و «جرجان» را بکار برده است.(5)
این دو عبارت در واقع همان گیلان و گرگان امروزی است که هر کدام برای یکی از استانهای شمالی ایران بکار می رود و به مرور زمان حرف «ج» در آنها تبدیل به «گ» شده است.

حدود یک قرن بعد از ابن خردادبه، مسعودی مورخ شهیر و برجسته اسلامی که متوفی 344 هجری قمری است، در اثر با ارزش خود مروج الذهب چندین اسم برای این دریا بکار برده و می نویسد: «دریای اقوام عجم که خانه ها و مسکن هایشان بر سواحل آنست، از هر سو به وجود مردم معمور است و همانست که به دریای باب و ابواب و خزر و گیل و دیلم و گرگان و طبرستان معروف است.»(6)
چنانچه در این نوشته آمده، مسعودی هفت عنوان یا عبارت را در ذکر نام دریای خزر بکار برده و اشاره کرده است که این دریا به این اسامی معروف است.

پیداست که در زمان حیات مسعودی، همه این عناوین برای دریای واقع شده در شمال ایران استعمال می شده و این دریا نام واحدی به خود نگرفته بوده است.

 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اصطخری (ابواسحاق ابراهیم) از دیگر جغرافیا نویسان معروف دوران اسلامی که هم عصر مسعودی بوده و در سال 346 درگذشته است، در اثر مهم و معروف خود«مسالک و ممالک»یک جا از عنوان «دریای خزر» استفاده کرده(7) و در جایی دیگر از همین اثر، عبارت «دریای طبرستان» را برای نام دریای مورد بحث بکار برده است.(8)

از دیگر آثار معروف متعلق به دوره اسلامی که در باره جغرافیای تاریخی مناطق اطراف دریای خزر هم بحث کرده و از منابع قابل اعتناء به حساب می آید، نزهه القلوب حمدالله مستوفی است. این نویسنده قزوینی که اثر خود را در سال 740 هجری قمری نوشته است، نام دریای شمال ایران را بحر خزر، جیلان و مازندران ذکر کرده است.(9)

نکته ای که اشاره به آن در این قسمت از نوشته خالی از فایده نخواهد بود این است که برخی از پژوهشگران و نویسندگان کنونی از نامیده شدن دریای شمال ایران تحت عنوان «دریای مازندران» در شاهنامه فردوسی سخن به میان آورده و بدان استناد می کنند.(10)

تا آنجا که نگارنده در شاهنامه جستجو کرده، ابوالقاسم فردوسی از این دریا با نام «دریای مازندران» در شاهنامه یاد نکرده است.

درست است که کلمه یا عبارت «مازندران» ده ها بار (در یکی از نسخه های جستجو شده 93 بار) در شاهنامه فردوسی آمده است، ولی همه آنها اشاره به منطقه یا اراضی مازندران دارد که بخشی از مناطق شمالی ایران است و امروزه هم تحت عنوان استان مازندران نامیده می شود.

واژه مازندران در این اثر ماندگار ادبی بیشتر با پیشوندهای: شاه مازندران، شهر مازندران، دیوان مازندران، گردان مازندران، دشت مازندران، جنگ مازندران و.... آمده است.


از میان متون و منابع تاریخی و جغرافیایی پیش از اسلام و نیز سده های اول هجری قمری، آثار و نوشته های قابل استناد زیاد است و آنچه در سطور بالا به برخی از آن منابع اشاره شد، به عنوان نمونه است که به نظر می رسد در این مختصر کافی است و تقریبا در برگیرنده تمام اسامی بکار رفته در گذشته پیرامون نام این دریا می باشد.

گواهی اسناد و منابع متاخر
در تکمیل استنادات این نوشته به منابع و ماخذ تاریخی پیرامون نام دریای شمال ایران، لازم است به چند نمونه از اسناد و منابع متاخر یا معاصر (مربوط به دو قرن اخیر) نیز اشاره شود تا بر اعتبار و استحکام سخن در خصوص نام دریای مورد بحث افزوده شود.
در کتاب تاریخی «گلستان ارم» اثر عباسقلی آقا باکی خانف که در آن، تاریخ شیروان و داغستان (بخشی از منطقه قفقاز) به رشته تحریر در آمده و متعلق به اوایل قرن 19 میلادی است، به نام این دریا اشاره شده است.
نویسنده که ایرانی الاصل بوده و اثر خود را نیز به زبان فارسی نگاشته است، در این باره می نویسد: «در قدیم الایام،طایفه ای قاسپی نام در کنار دریا، طرف راست] رود[ کر ساکن بودند که دریا به نام ایشان در میان رومیان تسمیه یافته است، چنان که در میان اهل اسلام از روی نسبت به ولایات واقعه در ساحل آن، به بحر خزر و بحر جرجان و بحر گیلان و بحر شیروان اشتهار دارد.»(11)


گفتنی است، اگرچه نویسنده «گلستان ارم» به منبع یا منابع مشخصی برای گفته خود در خصوص نام دریای خزر استناد نکرده ولی پیداست که او نیز به همان منابع قدیمی و دست اولی که در سطور بالا به نمونه هایی از آنها ارجاع داده شد، تکیه کرده و ادعای خود را بصورت کلی به نقل از منابع رومی و اسلامی بیان کرده است.


 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
لازم به توضیح است که برخی از محققان، کاسپین را معادل لاتین قزوین می دانند و این دو کلمه را یک عبارت با دو شکل نوشتاری مختلف به حساب می آورند. به بیان دیگر آنان معتقدند کاسپین تلفظ یونانی کلمه قزوین است که امروزه در منابع غربی بصورت «caspian» نوشته می شود.

پذیرش این ادعا به راحتی مقدور نیست و نیاز به بررسی و مطالعه بیشتر دارد و نگارنده نیز در این نوشتار مختصر، در مقام اثبات درستی یا نادرستی چنین اظهار نظر هایی نیست.

اما اجمالا می توان گفت که طبق گواهی منابع کهن تاریخی، عبارت کاسپی یا کاسپین قدمت خیلی بیشتری نسبت به کلمه قزوین دارد و در اینکه کاسپی ها قومی ساکن قفقاز جنوبی و سواحل غربی دریای خزر بودند، تردیدی وجود ندارد.
در میان اسناد متاخر، متن عهد نامه های گلستان و ترکمن چای نیز اگرچه با خاطرات تلخ همراه است و برای ما ایرانی ها ظالمانه و ننگین به حساب می آید، ولی می تواند به عنوان دو سند تاریخی مرتبط با بحث حاضر، مورد استناد قرار گیرد.

در فصل پنجم از عهد نامه گلستان که مربوط به موضوع دریای خزر می باشد، نام این دریا بصورت «خضر» نوشته شده است(12) که در نوع خود جالب توجه است.
در واقع تهیه کنندگان و نویسندگان متن این عهد نامه، نگارش واژه خزر را بصورتی که آمد،کتابت کرده اند که پرداختن به صحت و سقم آن نیز بحث جداگانه ای را می طلبد. البته لازم به اشاره است که در برخی دیگر از متون و نوشته های برجای مانده از دهه های اول قرن 19 میلادی که در همان سال های انعقاد عهد نامه گلستان نوشته شده اند نیز این دریا بصورت «خضر» آمده است.

به عنوان نمونه می توان به کتاب «تاریخ قراباغ» اثر میرزا جمال جوانشیر قره باغی اشاره کرد که دریای شمال ایران را «دریای خضری» نوشته است.(13)

فصل هشتم عهد نامه ترکمنچای هم که موضوع نحوه بهره برداری دو کشور ایران و روسیه از دریای شمال کشورمان را تعیین کرده، از نام این دریا با عنوان «خزر» یاد کرده است.(14)


آثار تاریخی فراوان نوشته شده در یک صد سال اخیر نیز که از اسناد و منابع مهم قابل رجوع به حساب می آیند، از دیگر منابعی هستند که می توان در موضوع مورد بحث این نوشته بدانها استناد کرد. در این مختصر برای پرهیز از اطاله سخن تنها به یک مورد از منابع تاریخ معاصر به عنوان نمونه اشاره می شود که آن هم اثر معروف «خاطرات و خطرات» است. این کتاب که نوشته جامعی در باره وقایع سال های مشروطیت و دوران حیات تنی چند از پادشاهان قاجار و اوایل پهلوی است(15)، توسط مهدی قلی خان هدایت معروف به مخبر السلطنه از رجال و صاحب منصبان آن دوره به رشته تحریر در آمده است. وی در این کتاب نام دریای خزر را به دو صورت «مازندران» و «خزر» نوشته و ثبت کرده است.(16)

علاوه بر اسامی و نامهایی که در بالا آورده شد، اسم های دیگری نیز در نامگذاری دریای شمال ایران بکار رفته است که عبارتند از: هیرکانی ـ ورکانه ـ آبسکون ـ باکو ـ اقانیا ـ تالش ـ گسکر ـ استراباد ـ خراسان ـ کمرود ـ کپورچال. (17)

نگارنده برخی از این اسامی نظیر باکو، اقانیا، گسکر و..... را در منابع معتبر تاریخی ندیده و تنها در برخی از گزارش هایی که هر از گاهی در بعضی مطبوعات و سایت های اینترنتی بدون ذکر منبع درج می شود، مشاهده کرده است.

لازم به توضیح است که واژه های هیرکان و ورکان همان کلمه گرگان است که اولی تلفظ یونانی و دومی تلفظ پهلوی این عبارت می باشد و نمی توان آنها را اسم های جداگانه و مستقلی به حساب آورد.

 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
نام های مصطلح امروزی


امروزه نیز بسان گذشته، دریای شمال ایران با یک اسم واحد و مشترک عنوان نمی شود و چندین اسم و عنوان مختلف برای نام بردن آن بکار می رود. کشور های ساحلی این دریا غالبا از دو عنوان کاسپین و خزر استفاده می کنند.
در روسیه، قزاقستان و ترکمنستان عنوان کاسپین رایج است و

در جمهوری آذربایجان بر روی عنوان خزر اتفاق نظر وجود دارد.

البته امروزه در جمهوری ترکمنستان عنوان خزر هم در کنار کاسپین بکار برده می شود. در کشورمان ایران نیز علی رغم اینکه در دو سه دهه قبل، معمولا از عنوان مازندران استفاده می شد و کتابهای درسی آن سالها این عنوان را بکار می بردند، ولی در حال حاضر غالبا از واژه خزر برای نامیدن این دریا استفاده می شود.
تقریبا در تمام کشور های عربی عنوان واحد و مشترک قزوین برای این دریا رایج است و در نوشته ها و گفته ها عموما این نام بکار برده می شود.

در مجامع و محافل جهانی نیز عنوان کاسپین برای نامگذاری این دریا پذیرفته شده و در مکاتبات و محاورات بین المللی از این نام استفاده می شود. در واقع می توان اذعان کرد که امروزه نام بین المللی این دریا،«کاسپین» است.


چه نامی مناسب است؟
از آنجا که اسامی و نامهای اماکن و مناطق مختلف جغرافیایی، بار تاریخی ـ فرهنگی دارند و به نوعی حکایت از پیشینه و میراث کهن فرهنگی ملت ها می کنند، وجه تسمیه و نامگذاری آنها از اهمیت فراوانی برخوردار است. در باره نام خزر که امروزه به نام و عنوان غالب برای اسم بردن از دریای شمال ایران در نوشتجات و محاورات داخل کشورمان تبدیل شده است، نکات قابل تاملی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:


1. چنانچه اشاره گردید و به تعداد قابل توجهی از منابع تاریخی ارجاع داده شد، برای دریای شمال ایران، حدود 26 اسم و عنوان در سطور فوق آورده شد. این اسامی عبارتند از:
1 ـکاسپی یا کاسپین 2 ـ آلبانیا 3 ـ جیلان 4 ـ جرجان 5 ـ باب 6 ـ ابواب 7 ـ خزر 8 ـ گیل 9 ـ دیلم 10 ـ گرگان 11 ـ طبرستان 12 ـ مازندران 13 ـ شیروان 14 ـ گیلان 15 ـ قزوین 16 ـ هیرکانی 17 ـ ورکانه 18 – آبسکون 19 – باکو 20 – اقانیا 21 – تالش 22 – گسکر 23 – استراباد 24 – خراسان 25 – کمرود 26 ـ کپورچال


اگر اسامی یا واژه های جیلان و جرجان را همان گیلان و گرگان در نظر بگیریم، با احتساب یکی بودن آنها، دست کم برای این دریا 24 اسم و عنوان با استناد دقیق و مشخص اسناد و منابع متقدم و متاخر تاریخی در این نوشتار ذکر شد. البته برخی ها فراتر از این هم رفته و برای این دریا وجود بیش از 35 اسم و حتی عده ای افزون بر 50 اسم و عنوان را ادعا کرده اند ولی با توجه به اینکه بصورت کلی و بدون شمارش آن 35 یا 50 اسم بوده است، این امر چندان حجیت ندارد. نکته جالب توجه در این میان، آن است که از بین 26 عنوان ذکر شده در این نوشتار، غیر از کاسپین، آلبانیا، خزر و هیرکانی، بقیه اسامی و عناوین، ایرانی ـ اسلامی هستند.

کاسپین و آلبانیا نیز اگرچه واژه هایی یونانی ـ لاتینی هستند ولی مربوط به حوزه جغرافیایی ایران بزرگ و قدیم می باشند. آلبانیا همان معادل اران یا آران موجود در متون و منابع اسلامی است که امروزه غالبا همان مناطق جغرافیایی جمهوری آذربایجان را شامل می شود و کاسپین هم برگرفته از نام قومی است که در غرب دریای خزر و در بخشی از جغرافیای ایران قدیم می زیسته است.

2. خزر نام قومی بوده است که در مناطق شمال و شمال غرب این دریا سکونت داشتند و در طول دوران حیات خود، چه پیش از اسلام و چه در دوران اسلامی، همیشه با دولت ها و ملت ایران در جنگ و درگیری بودند.(18)

3. بنابر نوشته مسعودی در مروج الذهب خزرها یهودی بودند و در دوره خلافت هارون الرشید به این دین گرویدند.(19)


لذا می توان ادعا کرد که پس از گرویدن خزرها به دین یهودیت، آنان علاوه بر جنگ و درگیری نظامی، تقابل دینی هم با دولت و ملت ایران پیدا کرده بودند. لازم به اضافه است که خزر ها قبل از پذیرش دین یهودیت،آئین شمنی یا همان طبیعت پرستی داشتند و مظاهر طبیعت را می پرستیدند.(20)
( مورخان بسیاری نیز منکر این مسئله شدند و آنها را افرادی ترک تبار و خدا پرست معرفی کردند که خلاقیتهای قابل ذکری داشته اند)
4. با عنایت به دو نکته فوق، واژه یا عنوان خزر نسبت درست و قابل قبولی با تاریخ و فرهنگ ما ندارد و نمی تواند اسم با مسمایی برای یکی از مناطق جغرافیایی مرتبط با تمدن ریشه دار و درخشان ایرانی و اسلامی محسوب شود.
5. اگرچه این قوم مهاجم و معارض با ایران و اسلام، حدودا در قرن سوم و چهارم هجری قمری ـ قرن دهم میلادی ـ به مرور مضمحل شد و از بین رفت(21) و بیش از هزار سال است که وجود خارجی ندارد، ولی با این حال اسامی بهتر و مناسبتری برای نامیدن دریای شمال ایران وجود دارد که ریشه در تاریخ و فرهنگ ایران بزرگ دارند.



 
آخرین ویرایش:

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
ملاحظات

1. نامگذاری اماکن و مناطق جغرافیایی از جمله دریاها، ساز و کار حقوقی و تعریف شده مشخصی در سطح بین المللی ندارد و بیش از هر چیز مبتنی بر حافظه تاریخی و اسناد و مدارک برجای مانده از گذشته است. به بیان دیگر عرفی است و هر کشور و ملتی با توجه به ریشه ها و داشته های فرهنگی و تاریخی خود، آنهم در بستر زمان، به برخی اسامی و نامها می رسد و آنها را استعمال می کند. بر این اساس، در مقطع فعلی هم می توان با ملاحظه این واقعیت، بررسی های لازم را به عمل آورده و در خصوص تسمیه دریای شمال ایران تصمیم گرفت.

2. بهتر است در صورت اقدام به تصمیم گیری یا انجام فعالیتی خاص در خصوص این مسئله، از عبارت «تغییر نام دریای خزر» در سطح رسانه ها و مطبوعات استفاده نشود چراکه این امر می تواند برخی

واکنش های منفی را در کشور های همسایه شمالی ایجاد نماید ( که ایجاد شد). بلکه مناسب است با توجه به تعدد اسامی این دریا در اسناد و منابع، پرداختن به موضوع، تحت عنوان «بکارگیری یکی دیگر از اسامی موجود آن دریا» پیگیری شود نه تغییر نام.

3. با انتشار خبر مربوط به پیشنهاد تغییر نام دریای خزر از سوی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در رسانه ها، سخنگوی وزارت امور خارجه یکی از همسایه های شمالی کشورمان و چند تن از نمایندگان مجلس آن کشور واکنش سردی نشان داده و در قبال این پیشنهاد، عکس العمل منفی از خود بروز دادند. سخنگوی مور اشاره در مصاحبه ای اظهار داشت که «نام فعلی خزر در اسناد بین المللی پذیرفته شده و نیازی به تغییر نام این دریا وجود ندارد.» (22) سه نفر از نمایندگان مجلس ملی آن کشور هم که مدرس دانشگاه نیز هستند طی بیاناتی مخالفت خود را با تغییر نام دریای خزر اعلام کردند.(23) استدلال و تاکید آنها بر باقی ماندن نام خزر، بیشتر بر این اساس است که خزر نام قومی ترک زبان در سواحل شمالی این دریا بوده و چون آنان نیز ترک تبار هستند باید بر این نام وفادار باشند و آن را همچنان حفظ و استعمال نمایند؟!
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
4. لازم به تاکید است که دلایل و توجیهات مورد اشاره ی برخی از شخصیت های این همسایه شمالی، مبنای درست علمی و تاریخی ندارد و با واقعیت های روز در تعارض است. بر خلاف نظر آنان، در اسناد و مدارک بین المللی نام این دریا بیشتر از همه «کاسپین» نوشته می شود نه خزر و مضافا اینکه در همه کشور های عربی که بخش قابل توجهی از جغرافیای جهان را به خود اختصاص می دهند، دریای شمال ایران را «بحر قزوین» می نامند. لذا اگر بحث از استناد به اسناد و مدارک بین المللی باشد و اینکه در دنیا به چه نامی از این دریا اسم برده می شود، قطعا ذهنها به واژه خزر معطوف نمی شود. علاوه بر این، درست است که واژه خزر در اسناد و منابع تاریخی وجود دارد ولی تنها یکی از دهها عنوان داده شده به این دریا است و در کنار آن چندین اسم و عنوان دیگر ثبت شده است که در طول تاریخ استعمال داشته و در منابع مختلف قدیم و جدید به عنوان نام دریای شمال ایران بکار رفته اند.
5. به نظر می رسد «کاسپین» به عنوان نام بین المللی این دریا جا افتاده و دلیل آن هم این است که قدیمترین منابع تاریخی موجود که متعلق به یونانی هاست این اسم را بکار برده و غربی ها نیز به اقتباس از منابع یونانی و به واسطه خط لاتین، این عنوان را پذیرفته و رایج کرده اند. لذا شاید نیازی به تلاش در جهت تغییر نام بین المللی جا افتاده و عرف شده آن نباشد. ولی بنا به دلایل متعددی که اشاره شد می توان در مکاتبات و مکالمات داخل کشورمان از نامی منتسب به تاریخ و فرهنگ ایران اسلامی در مورد این دریا استفاده کرد.
6. جهت پیش گیری از عواقب احتمالی تغییر نام این دریا و پرهیز از ایجاد چالشی جدید در روابط و مناسبات حسنه کشور های ساحلی آن، جا دارد کمیته ای علمی ـ پژوهشی با عضویت دستگاههای ذیربط (سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت کشور و....) در چارچوب دبیرخانه دریای خزر، مستقر در وزارت امور خارجه تشکیل شده و مامور بررسی های لازم در این خصوص شود و پیشنهادات پخته و کارشناسی خود را پس از بررسی های لازم و همه جانبه برای اتخاذ تصمیم به مقامات ارشد کشورمان ارائه نماید.

سید رضا میرمحمدی


پی نوشت ها:
1. عنایت الله رضا، اران از دوران باستان تا عهد مغول، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1382، ص 23
2.همان، ص25
3.همان، ص 295
4.همان، ص 292
5.ابن خردادبه، مسالک و ممالک، انتشارات میراث ملل، تهران، 1371، ص 123 ـ122
6.مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، 1374، جلد 1، ص119
7.اصطخری، مسالک و ممالک، بنگاه ترجمه و نشر کتاب تهران، 1347، ص155
8.همان، ص 157 ـ156
9.حمدالله مستوفی، نزهه القلوب، انتشارات کتابخانه ظهوری، 1336، ص 23 ـ22
10. روزنامه اعتماد، شماره 21/12/86، ص7 (گزارش همایش علمی ـ فرهنگی دریای مازندران در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران)
11. عباسقلی آقا باکی خانوف، گلستان ارم، انتشارات ققنوس، تهران ن 1383، ص31
12.اسنادی از روابط ایران با منطقه قفقاز، موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1372، ص265
13.میرزا جمال جوانشیر قراباغی، تاریخ قراباغ، چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1384 (چاپ دوم)، ص126 ـ77
14. اسنادی از روابط ایران با منطقه قفقاز، همان، ص 337
15.مخبر السلطنه هدایت یکی از رجال و صاحب منصبان دوره قاجار و پهلوی است که سمت های دولتی متعددی در آن دوران داشته و طبیعتا همه دیدگاهها و مواضع ایشان مورد تائید نیست. ولی از آنجا که اثر یاد شده وی یکی از منابع تاریخی دوره معاصر می باشد، قطعا در مواردی نظیر آنچه اشاره شد، قابل استناد است.
16.مخبرالسطنه هدایت، خاطرات و خطرات، انتشارات کتابفروشی زوار، تهران،1363، ص 418 ـ 136
17. پایگاه اینترنتی خبرگزاری ج.ا.ایران (www.irna.ir)، 14/11/86، بخش داخلی ـ سیاسی ـ خزر
18.رقیه بهزادی، قوم های کهن (در قفقاز، ماورای قفقاز و...)، نشرنی، تهران، 1384، ص55
19.مسعودی، همان، ص176
20. پیشین، رقیه بهزادی، ص59 ـ58
21.همان، ص54
22. پایگاه اینترنتی روز نامه 525 چاپ باکو (525ci.az www.)، 25 ژانویه 2008 م
23. همان




ماهنامه ایراس 1387 شماره
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
16 اسفند 89

16 اسفند 89

وقتي اعراب آمدند، درياچه به نام «كسپين» بود كه اين واژه تعريب شد. در حالي كه در بسياري از متون، اين درياچه به نام «قزوين» است.

رييس فرهنگستان هنر در مراسم رونمايي از سه اثر فرهنگي ـ علمي تأكيد كرد: با وجود رسانه‌ و ابزار مكانيزه نتوانسته‌ايم از آنچه داريم، چيزي بسازيم كه پايداري هويت ما را تضمين كند.
به گزارش شمال فردا به نقل از ايسنا، در ابتداي اين نشست كه در فرهنگستان هنر برگزار شد، فيلم كوتاهي با نام «ميراث ماندگار» پخش شد كه در آن به معرفي روند ساخت موزه‌ي ميراث روستايي گيلان توسط دكتر محمود طالقاني و ويژگي‌هاي ارزشمند اين اقدام پرداخته شده بود.

سپس رييس فرهنگستان هنر با اشاره به اين اقدام و اين‌كه اين خدمت بزرگ چه جنبه‌اي براي ما دارد، بيان كرد: به جهت معلوم شدن بيشتر اين مطلب، دو نكته را كه همين امسال اتفاق افتاد، مطرح مي‌كنم.

محمدعلي معلم دامغاني ادامه داد: چندماه پيش، ارجمنداني درباره‌ي يكي از ابيات سعدي به من تلفن كردند كه، بني آدم اعضاي يكديگرند؟ يا يك پيكرند؟ من در آن موقعيت جوابي كه به نظرم مي‌رسيد گفتم، ولي بعد خواستند كه آن جواب را مكتوب كنم. پس از آن، جوابم را در محضر بعضي بزرگان به‌طور شفاهي گفتم و به‌شكل كتبي امضا كردم. اما در حقيقت اين بيت به كوري چشم حقيقت، «بني آدم اعضاي يكديگرند» شد.

وي در اين‌باره اظهار كرد: پيشينيان ما گاهي انسان را مدينه‌ي مثالي تشبيه كرده‌اند. در مدينه‌ي مثالي، يكي شاه است، يكي عامل كه عملي را انجام مي‌دهد و هر طبقه‌اي به كاري اشتغال دارد. پس بايد بگوييم «بني آدم اعضاي يك پيكرند» و در واقع، «بني آدم اعضاي يكديگرند» نيست.

او افزود: امروز روي برخي اسكناس‌ها و در برخي موقعيت‌هاي رسمي به كوري چشم سعدي نه، به كوري چشم من حقير نه، بلكه به كوري چشم حقيقت «بني‌ آدم اعضاي يكديگرند».

معلم دامغاني در ادامه‌ي سخنان خود گفت: چند روز پيش، در يك جلسه‌ي رسمي به درياچه‌اي كه در شمال ايران قرار دارد و برخي آن را درياچه‌ي «خزر» مي‌دانند و برخي به آن درياچه‌ي «مازندران» مي‌گفتند و برخي نيز «كاسپين» مي‌گويند، اشاره شد.

در حالي كه كاسپي‌ها قومي ساكن منطقه‌ي شمال بودند كه مركز آن‌ها همين شهر قزوين است و در حقيقت، هيچ ترديدي نيست كه ما درياچه‌ي «كاسپين» نداريم. اين درياچه «كسپين» يعني قزوين است و مردم قزوين هنوز هستند و زندگي مي‌كنند.

او ادامه داد: خزرها نيز قومي يهودي بودند در شمال درياچه و امروز اگر درياچه به نام آن‌ها تسميه شود، اي بسا كه مالكان و مدعيان ديگري نيز داشته باشد.

معلم تصريح كرد: وقتي اعراب آمدند، درياچه به نام «كسپين» بود كه اين واژه تعريب شد. در حالي كه در بسياري از متون، اين درياچه به نام «قزوين» است.

او با اشاره به نام «انزلي» بر درياچه‌ي شمالي كشور كه كلمه‌اي يوناني و به معني مرداب است، گفت: نام‌گذاري اين درياچه به نام «خزر» خيانت است. اگر هم به نام مازندران باشد، محروم كردن گيلان و طبرستان است. اين درياچه بايد به نام «كسپين» باشد تا بتواند به نام ايران باشد؛

اما ما مرده و شما زنده، ببينيد با اين ماجرا چه خواهد شد.


رييس فرهنگستان هنر اظهار كرد: ما بخواهيم يا نخواهيم، در نقطه‌اي از جهان واقع شده‌ايم كه بسياري از عزيزترين هنرهايي كه در دست ماست، در معرض نابودي قرار دارد. امروزه با وجود رايانه‌ها، رسانه‌ها و ابزار مكانيزه هنوز نتوانسته‌ايم آنچه كه را داريم به زبان تازه و رسانه ترجمان كنيم و از آن چيزي بسازيم كه پايداري هويت ما را تضمين كند.

وي تأكيد كرد: فرهنگستان هنر براي چاپ و انتشار آثاري كه به‌وسيله‌ي شخصيتي در اين كشور آماده شده كه خودش يك پيام بزرگ و آثارش پيام ديگري براي نسلي است كه به آن سوي آب‌ها مي‌روند، تلاش مي‌كند.

رييس فرهنگستان هنر با بيان اين‌كه دكتر طالقاني ـ مدير پروژه‌ي موزه‌ي ميراث روستايي گيلان ـ خود پيامي است براي سلسله‌ي جوان‌تر كه با وجود موقعيت‌هاي شاخص، هويت خويش را نگاه داشته است، گفت: او در اين كشور نيز ضامن صيانت بسياري از ارجمندي‌هاست.

معلم در پايان سخنان خود، اضافه كرد: شما امروز مهمان خاطره‌ي غريبه‌اي از گذشته‌ي تابناك اين سرزمين هستيد كه ممكن است امروز چندان ارجمند به‌نظر نيايد؛ اما فردا كه هيچ نشاني از اين معاني نباشد، خواهيد دانست كه چه خدمت بزرگي به اين كشور و سرزمين شده است.


http://www.shomalefarda.com/component/content/article/365-vijeh/10260-1389-12-16-04-36-00
 

me.fatima

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام .......خب خبری که مطرح کردین معتبر هست مثل برخی ها نیست منبع موثقشون چنتا وبلاگ باشه که معلوم نیست از کجا اداره میشن .......یادآوری خوبی هم بود ........ولی چیزی که متوجه نمیشم چرا این مسئله رو زمین مونده
رییس مرکز پژوهش ها آقای توکلی بودن که هنوز هم هستن و این دوره هم رای اوردن ........از ایشون بعیده پیگیری نکنن
نماینده های استانتون چه کردن ؟ .......... چه شده که انجام نشده ؟

البته اگر اشتباه نکنم موقعی که این مسئله مطرح شد چنتا روزنامه نگار کشور آذربایجان انتقادات شدید با الفاظ ناپسند در این باره کردن ......اونها میگفتن ایران حق همچین کاری رو نداره که به کل اسم دریای خزر رو برداره ....مطلبشو اگر پیدا کردم میزارم

شما نقشه ای از دریای کاسپین دارین که به فارسی نوشته شده باشه ؟

سلام

من نقشه اي نديدم ولي تو همون گفته هاي " دکتر عنايت الله رضا " که خودتون هم نوشته هاش رو تو تاپيک قرار داديد
گفته شده که :
" نقشه هاي قديمي يونان باستان هم درياي کاسپين را تاييد مي کنند ..." (که مطمئنا فارسی نیست )

در مورد نماينده هامون که حرفي نزنيم بهتره ....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

me.fatima

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه قرار خلیجی همیشه پارسی داشته باشیم
باید
دریایی همیشه کاسپی داشته باشیم
باید
آذربایجانی همیشه آذری داشته باشیم
و
کردستانی همیشه کردی
و
هر جایی که برای ساکنانش هویتی داره هویتش باقی بمونه

بنده هم همیشه خواستم تو تمام تاپیک هام همینو بگم ...
 

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این همه راجع به اینا نظر از خودتان در می کنین شد یه بار بگین برای چی می گن دریای عمان! مگه 100 سال پیش عمانی بده که بخواد دریا داشته باشه. به جای رای دادن و رای مع کردن برای خلیج همیشه فارس!!؟(به کوری چشم بعضیا) برین نظرخواهی برای برگردوندن نام دریای سیستان بکنین.
 

H.N!GHT

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
مطمئن باشید مردم گیلان نام دریای مازندران رو به هیچ وجه نه میشناسند و نه قبول می کنند .
این نام در ایران هم به طور رسمی استفاده نمیشود.
ولی اینکه این نام از کجا اومده ، برمیگرده به دشمنی ها ی رضاشاه با مردم گیلان .... از تغییر همین نام گرفته تا دشمنی های دیگری که با گیلانی ها داشت... ( حالا شد یه تاپیک برای همون هم در آینده میذارم).

در همه ی جای دنیا از نام کاسپین استفاده می کنند.
اینکه تو مقاله نوشته شده کاسپی و گفته با لهجه ی انگلیسی کاسپین گفته میشه هم کاملا غلطه. تو همون مقاله ای که خودم گذاشتم :
در زبان گيلکي، واژه‌هاي پايان يافته با حرف /i/ با آواي /en/ جمع بسته مي‌شوند و از اين جهت، کاس‌هاي ساکن در جلگه در زبان گيلکي به صورت کاس‌پي‌ئن (k?spien)تبديل مي‌شود.
در واقع، واژه ی کاسپين، برخلاف تصوراتي که آن را نامي انگليسي يا صورت يوناني شده? «کشوين» مي‌دانند، نامي گيلکي مي‌باشد.

در تمام نقشه های دنیا هم همین نام هست. اینکه آذربایجان بخواد خزر یا هرچیز دیگری استفاده کنه ربطی نداره. همان طور که خلیج پارس رو عربها ع ر ب می نامند ....

کاس هم یک واژه ی کاملا رایج تو زبان ماست ( گیلکی ). الان بیشتر به معنی " آبی " استفاده میشه . مثل کاس آقا که به کسی گفته میشه که چشمان آبی داره. شما هم اگر بیاین یه مدتی در شهرهای گیلان بمونید می بینید که در اینجا افراد سفید پوست با چشمان رنگی خیلی زیادند که برمیگیرده به همون کاسپین ....

ولی جای سوال اینکه چرا الان باید در تمام موارد داخلی از همون خزر که هیچ ربطی به مردم ایران نداره استفاده شه . در صورتی که الان دنیا این دریاچه رو با " کاسپین " که نام ماست میشناسه و نیازی یه ثابت کردن حق مون نداریم ولی خودمون میخوایم خودمون رو نفی کنیم..

نمیدونم نام اینو باید دشمنی گذاشت یا نه و ولی این رفتارها همیشه با مردم گیلان بوده از زمان رضاخان تا به امروز.....
حرفت درسته... حالا کاسپین پیشکش همون خزرو بگن...دیگه دریای مازندران خدایی خیلی زور داره...
 

شادیاخ

عضو جدید
خزر هم نام ایرانی نیست بلکه نام قومی نیمه وحشی که در شمال دریاچه ساکن بودن هست
 

nvidia gtx 780

اخراجی موقت
ایران 26.1 شد.

[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]What do you think is the right name for the gulf ?[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]Arabian Gulf الخليج العربي[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]73.9%[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]Persian Gulf خليج فارس[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]26.1%[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]Total votes: 16521789
[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
 

Similar threads

بالا