[ابنیه تاریخی ایران]: کوه خواجه

فهم

عضو جدید
کوه خواجه مخروط سر صافی را نشان می دهد و قلعه آن منطقه ای باحدود دو کیلومتر مربع را در بر می گیرد و ارتفاع نسبی آن 150 متر است . چه عظمت باشکوه این منطقه ازخود جزیره دیده شود یا تنها از دور دست به آن نگریسته شود این منطقه چنان جایگاه فوق العاده ای است که فرد نظاره گر را تحت پوشش خود قرار می دهد با وجود آنکه باتلاقهای کنونی در یاچه هامون با آبهای نسبتا کم عمقی مشخص شده اند ولی بارانهای موسمی می توانند این مسیر را برای رسیدن به جزیره تغییر دهند بخش جنوب شرقی این کوه توسط خرابه های خشتی و گلی قلعه محصوری مشخص شده اند و به نام قلعه کافرون موسوم است ( قلعه بی ایمانان) منطقه مذهبی و دیوارهای استحکاماتی و برجها دیگر بقایای کهن بر روی کوه شامل بنای مستطیل شکل که ه نام کوک زال نامیده می شود و نیز شامل منطقه مستحکم مربعی است که چهل دختران نامیده می شود در راس کوه و به سمت شمال کوک زال قرار دارد.
ساختمانهای خشتی و گلی در معرض باد در شیب جنوب شرقی کوه بخش پیچ در پیچی از خانها و حجره هاو محوطها را تشکیل می دهد . تنها مسیر دستیابی به منطقه مذهبی یا منطقه مرکزی در بالاترین بخش مخروطه قلع (یابرای پیش روی از انجا به سوی قلعه منطقه )از میان دهلیز تو در تو یی از ساختمانها است و نیز می توان این کا لا بااستفاده از مسیر عبوری مشخص کنونی انجام داد .پایین ترین دامنه های این حوزه وسیع مخروبه های مملو از شهر بزرگی است که در اوایل قرن یستم ه نام قاقا شهر شناخنه می شد بخاطر طبیعت پر شی و صخره ای کوه دستیابی به بقایای منطقه مرکزی آسان نمی باشد مسیر باریکی که از میان آنها می گذرد در گوشه جنوب شرقی شیب بلندی آغاز می گردداز میان خرابه های قاقا شهر میرسد و در نهایت ه پای دیوار بلندی می رسد که تراس عمومی مثلثی را حمایت می کنند این قسمت اخیر مستقیما در زیر منطقه مذهبی قرار دارد . ورودی جنوی به منطقه مرکزی که هرتسفلد آن را دروازه جنوبی نامید در طرف جنوبی این تراس قرار دارد منطقه مرکزی طرح متقارن داردیعنی ساختمانهای آن بر روی تپه دارای اختلاف سطحی آرایش یافته اند که شی را از جنوب به بالا می کشند این حالت به دنبال شکل طبیعی کوه به وجود می آیند در سطح پایین تر می توان دروازه جنوی فوق الذکر را یافت . این دروازه شامل راهرو و اتاق رد درونی است که دستیابی به حیاط مرکزی بخش را میسر می سازد این حیاط با بقایای ساختمانی دیی احاطه شده اند که پیش تر اتاق نقاشی شده را شامل می شد این بخش علاوه بر این دو اتاق کناری یعنی ایوانها ی جانبی را نیز در بر می گیرد هر کدان از این ایوانها به اتاق تی شکل ختم می گردید در واقع گویا تمام حیاط مرکزی موضوع تجدید شکل این قسمت بوده است . این تجدید شکل اصلی این قسمت بوده است . این تجدید شکل به افزودن تمچه های در هر چهار سوی و نیز ایجاد طرحی برای دو ایوان کناری ختم می شد . اتاق نقاشی باریک در عرض جناح شمالی حیاط مرکزی گسترش می یافتو پنچره های که اساسا به درون حیاط باز می شد ند را دارا بود ظاهرا دیوار شمالی در جایگاه اصلی اش مجموعهای کلنت های مرتبی با پایه هاو سر ستونها یی از جنس آجر را داشته است این طرح اقتباس از الگوی یونانی است البته بعد از آن اتاق نقاشی مسدود شده و ا تمچه های بلند دو طبقه ای پوشانده شد حجره ای طاق ضربی درون این تمچه با درهایی به هم متص بودند و در وسط دیوارای تیغه ای قرار داشتند اتاق نقاشی در ورای تراس داخلی بر روی سطح بالاتری قرار داشت که می شد به وسیله راه پله مرکزی در دیوارشمای به آن دست یافت.
ورودی محراب اتش در جناح شمالی تراس داخلیی قرار داشت اینجا مان اتاقی بود که در آن آتش بر روی سنگ محراب در مرکز اتاق به نمایش گذاشته می شد بنابراین شخص می تواند در سطح بالاتر بقایای محراب آتشرا که با راهرو های مخصوص احاطه شده است بیابد این راهرو هها از سوی دیگر ب اتاق گنبدی در بخش غربی تراس متصل می گردید بعلاوه این تراس امکان ورود به حیاط داخلی کوچکتر در بخش شرقی محراب را فراهم می آورد . اتاقهای متعددی به این حیاط اخیر باز می شدند . این بخش دستیابی به اتاق طاق ضربی بزرگی را میسر می کرد ( در قسمت شرقی ) و نیز دسترسی به دروازه شمالی را ممکن می نمود سطح کاملا بالاتری درون دیوار محافظ ضخیمی قرار داشت که توشط برجها تقویت می گردید محراب آتش شامل یک چهار طاق بود گفته می شود که این چهار طاق اتاق مربع شکلی با سقف طاق ضربی گرد بودکه بر روی قسمتی قرار داشت که آن نیز از مرزهای گردی تشکیل می شد . ورودی به این مکان مقدس در اصل توسط یک جفت دیوار پشت بسته از می گرفت که باطاقچه های تزئین شده بودند این طاقچه ها نیز با نقوش بر جسته ای آرایش یافته بودند . بطو ر خلاصه به نظر می رسد که واحد اصل معماری در سطح بالایی محراب بود . این ساختار به عنوان منطقه کانونی تمام
منطقه مرکزی به کار گرفته می شد . شاید جالب ترین تحلیل معماری از این بنای تاریخی مربوط به ترودی کاوانی باشد وی اظهارکه طرح این مجموعه پیشروی هماهنگی دارد که به صورت یک در میان جلو وبالا رفتند و از فضا های باز به سوی مناا انتقالی مسدود پیش میرودتمامی حجره ها در سطح پایین و بالایی شامل خود محراب آتش بر روی بخشهای طاقهاو یاگنبدها مزینی ساخته شده اند بخشهای از این بنا همچنان نگهداری می گردد . برخی از این طاقها میان مجموعه ای از قوسهای پیش ساخته قرار داشتند هر قوس شامل دو یا سه قطعه از گل قالبی یا فرم های خمیده بودکه جداگانه بر روی مکانی ساخته می شدند و پس از آن به دیوارها چسبانده می شدند این روش که نیاز به محاسبه دقیق و فناویهای هندسی دارد ظاهرا از فناوریهای ساختمانی ایرانی بدست آمده از مکانهای مانند تپه نوش جان و شهر قمس بدست آمده ا. است این فناوری است که احتمالا اصل آن به دوران میانه بر می گردد ولی تاکنون نیز ادامه داشته است .بسیاری از دیوارهای این بخش بیشتر با نقوش برجسته و نقاشیهای تزئین شده بودند حتی بیشتر این تزئینات در سال 1929 از بین رفته است بیشتر این نقاشیها فراوان در اطراف دروازه جنوی در اتاق نقاشی و در دروازه شمالی کشف گردید البته در همان زمان نقوش برجسته گلی و گ]ی در دیواره شمالی حیاط مرکزی یافت شدند که بر هر دو طرف پلکان مرکزی قرار داده شده بودند برخی نیز بر سردرجنوبی محراب آتش قرار داشتند علاوه بر این منطقه مرکزی نیز قبلا تزئینات معماری گرانبهای به شکل گچبری داشت که این قالبها اکنون وجود ندارند.
برداشتهای پیشین
از زمان نخستین بررسی مقدماتی در اوایل این قرن تاریخ و کارکردهای احتمالی ویرانه های کوه خواجه موضوع بحثهای فعالی گردیده است بیشتر محققین عقیده دارند که ساختمانها حداقل به دو دوره متفاوت تعلق دارند دروازه جنوبی حیاط مرکزی و تراس
داخلی محراب آتش و دروازه شمالی به دوران نخستین تعلق دارندتابلو های موجود در اتاق نقاشی و در دروازه جنوبی و تزئینات بکار رفته و گچبریهاساخته شده بر روی دیواره شمالی حیاط مرکزی هم متعلق به این دوره اولیهمی باشد . از سوی دیگر تمچه ها و ایوانهای دارای اتاقهای تی شکل در حیاط مرکزی تناوبهای دیواره شمالی و تغییر شکلهای دروازه جنوبی راهم می توان در دور بعدی شرح داد این دوره همچنین اضافاتی را درون سطح بالایی شامل میگردداین اضافات شامل مواردی در محراب آتش است جایی که گچبریهای مذکور به بخش خارجی افزوده شده بودو چنانکه بتازگی توسط کوامی پیشنهاد شده بود ظاهرا نقاشیهای درون منطقه دروازه شمالی نیز متعلق به این دوره است البته باید توجه شود که طرح یکسان عناصر مشهود در منطقه مرکزی نشان می دهد که خصوصیات اصلی در مرحله ساخت و ساز مشخص شده بودند و نیز نشان می دهد که اصلاحات در مرحله دوم اساسا ساختاری بو ده اند علاوه بر این می توان با اطمینان خاطر نتیجه گرفت که معماری و تزئین منطقه مرکزی کوه خواجه به سبک پیچیده ای است که از هر اصطلاحات معماری ایرانی و یونانی سرچشمه می گیرد.
با وجود آنکه تعداد بسیارزیادی از مسافران در طی قرن نوزدهم از کوه خواجه دیدن کرده اند ولی بسیاری از خصوصیات جزئی این منطقه برای نخستین بار توسط جی.پی.تیت اوایل قرن بیستم شناخته شد دو باستان شناس مشهور به نامهای آئورل استین و ارنست هرتسفلد تحقیق خود را در سال 1910را با گزارشهایشان دنبال کردند استین نخستین باستان شناسی بود که تفصیل کاملی از این منطقه را ارائه کرد وی طرح بقایا راترسیم کرد وویرانه ها را به عنوان مکانهای دارای کارکردهای متعدد هم عصر توصیف نمود به بیانی دیگر این مکانها دارای دو قلعه دیوارهای مشجع و سنگر بندی شده و برجهای قلعه اصلی می باشند همچنین استین تابلو های دیوار گسترده ای در منطقه مرکزی برخورد کرداین تابلو ها شامل دوازده تکه بود که به موزه ملی دهلی نو منتقل شدند استین با وجود آنکه این کوه را به عنوان کوه آشیدام زرتشتیان در نظر گرفت خودش این حدس را زده بود که این بنای تاریخی به عنوان صومعه بو داییها بکار می رفته است .
باستان شناس بعدی که این منطقه را بررسی کرده است هرتسفلد می باشد وی تنها به مرکزی توجه داشت . وی این منطقه را قصری دارای آتشکده می شناسد این نتیجه گیری به خاطر یافتن سنگ اتش محراب در میان ویرانه هاست .علاوه بر این وی چند تکه گچبری گلی و تعدادی تابلو نیز پیدا کرد هرتسفلد هم به نتیجه استین در شناسای کوه خواجه به عنوان کوه آشیدام و پیشنهاد کرد منطقه مرکزی در تملک گندو فارس بوده است وی شاهزاده هندی –پارسی پارتیها در خانه اعیانی سورن . وی همچنین پیشناد می کند که گندو فارس و رستم هر دو یک نفر بوده اند باید توجه کرد که بیشتر شخصیتهای هرتسفلد از هنر کوه خواجه توسط محققین پس از وی صورت گرفته است مخصوصا اشلامبرگر می گوید که از حیث معماریکاربرد عمومی هلال و گنبدهای متقاطع با تزئینات یو نانی یکی است و یکی از ویژگیهای دوران جدید می باشد یعنی می توان گفت مربوط به دوران ساسانیان است .
در سال 1961 این منطقه توسط گروه اعزامی ایتالیایی به سرپرستی جور جیو گالینی مورد بررسی قرار گرفت وی اظهار کرد که شش سطح زمانی مختلف را تشخیص داده است و این سطح از دوران هخامنشی تادوران اسلام گسترش دارند این نتایج که اصولا با توجه ه سنجش خشتها وسرامیکها صورت گرفت ه شدت با مخالفت از جانب <حوزپه تاکی و کلاوس شیپمن> روبرو شد . ازآنجا که گالینی با دیگر بناهای معماری ایران بویژه بناهای سیستان آشنایی نداشت تاکی تلاشهای وی را با تحلیل معمارگرانه بی اعتبار خواندبر طبق تفاوتهای مشهود در مطالعات وی تحلیل گالینی از سفالها رارد کرد بیش از همه تاکید کرد که پیشنهاد دوره هخامنشی از سوی گالینی آنقدر زود است که نمی توان پذیرفت با توجه به تنوع در اندازه خشتهای بدست آمده از دوران هخامنشی مربوط به سیستان شیپمن نیز تاکید می کند که تاریخ زنی ها بر اساس اندازه خشتها دور از اعتبار است . وی نتیجه میگیرد که تنها تعیین تاریخ ساسانی گالینی مورد اعتماد است. دو دهه بعد دو مینیکو خاکنا از کشف تابلوهای بیشتری در منطقه مرکزی خبر داد وی حدس زد که تابلوی جدید فعالیتهای اصلی صورت گرفته در این بخش از منطقه رانشان می دهد . او تاریخ اینن تابلو را بربوط به اواخر دوران پارتیا می داند یکسال بعد یعنی در سال 1982جنس کروگر اثر جامعی دربار تزئینات گلی ساسانیان منتشر کرد وی در این اثر در باره تزئینات ذیبای منطقه مرکزی کوه خواجه نظر می دهد کروگر تکه های گلی را باز سازی کرد و نتیجه گرفت که این موارد می توانند به دوران نخستین ساسانیان مربوط باشند .باید توجه کرد که هرتسفلد تمامی اسنادش را در سال 1941 چاپ نکرد مدارک وی هنوز منتشر نشده است .
این مدارک به عنوان مرجعی با ارزش برای دیدگاه ارائه شده از سوی کاوانی ه کار رفته شد مدارک بعدی نیز به همین ترتیب برای معماری کوه خواجه در دوران ساسانی مورد توجه است این مدارک از ساختمانهای در آسیای مرکزی بویژه در باختر شمالی بدست آمد علاوه بر این وی نتیجه می گیرد که تاثیرات مهم بر معماری ایرانی محدود به دوران پارتیها نیست بلکه تا عهد ساسانیان ادامه داشته است بر این اسا س و بخاطر ماهیت عناصر متفاوت نقاشیها و گچبریهای کوه خواجه وی فرضیهای را ارائه می دهد در این فرضیه گفته می شود که دوران نخستین ساخت وساز متعلق به دوران اولیه ساسانی است یعنی مروط به قرنهای سوم وچهارم در مقابل دوران اواخر پارتها .وی مرحله دوم را مربوط به اوایل دوران اسلامی می داند دیگر مطالعاتی که کمک شایانی به درک موقعیت این مکان اسرار آمیز کرده است عبارتند از کارها وآثار ماری بویس ژاک داچس گلیمن جراردو کنولی دانی اشلامبرگرسازمان میراث فرهنگی فصول متعددی از کارها در کوه خواجه را از سال 1995 انجام داده است .
نویسنده این سطور ا حضور در این گروه اعزامی افتخار حضور به عنوان مهندس معمار را داشته است . این گروههای اعزامی به ترتیب تویط افراد ذیل سرپرستی می شوند سید محمد موسوی سید منصور سجادی گروه ایرانیان در میان سایر مکتشفین بخشی از پلکان سنگی را کشف کرد این پلکان در بخش شرقی اتاق نقاشی قرار داشت و چنان به نظر می رسد که تاریخ آن نسبت به ساختمان قدیمیتر باشد. به عبارت دیگر دو مرحله ساخت وساز مشخص شده بری اتاق نقاشی ممکن است توشط مرحله پیشتری صورت گرفته باشد که ما هم اکنون مطلب اندکی از آن می دانیم بعلاوه دو تابلوی جدید دیواری در کنار در وازه شمالی بدست آمد با این وجود حتی این تحقیقات اخیر نیز برای ح مسائل فراوان بای مانده از این مکان کافی نیستند این مکان گنجینه ای بی نظیر از هنر و معماری شرق ایران است . با توجه به فرسایش ناشی از بادهای 120 روزه در این ناحیه جنوب شرقی ایران و با توجه به بارانهای مخربی که نمی توان آنها را نادیده گرفت بقایای کنونی این مکان نیز مورد شک وتردید است . مرمت و حفاظت از این مکان در موقعت امروزی باید در اولویت قرار گیردو تلاش در جهت ثبت کوه خواجه بعنوان محل رو به تخریب جهانی مورد تشویش و تخریب می باشد.
تحلیل معماری
همانطور که گفته شد کوه خواجه نیز برای مراسم و کارکرهای ویژ ه ای به صورت مسکونی در آمد برای عبادتگران اتاقهای رو باز حیاط مرکزی و اتاقهای سر پوشیده ای ساخته شده در این منطقه باید حیاط مرکزی بیشترین نیازها را برآورده می کرد در نتیجه بهترین کارهای مهماری در جهت خدمت به عبادتگران در این بخش صورت گرفت . ایجاد ایوانها و اتاقهای تی شکل جابه جایها و رفع نیازهاست . این افزودن اتاقها و ایوانها در جهت ایجاد منافع بیشتر یا کارکرد های بیشتر است چنین معماریهای را می توان در بخش مرکزی اروپا و آسیا نیز مشهاده کرد البته در کوه خواجه نیز برسی مجدد در جهت تعیین مکانهای مفید و کار کردی لازم است باید مراسم مزهی زرتشتیان مورد بررسی قرار گیرد.
اگر چه هنوز هم ساختار معماری مشترکی در ین معبدهای زمان پارتیها و ساسانیان یافت نشده است ولی همچنان هم این مکان را معبد می نامند . مشخص ترین ویژگی معماری دوران چهار طاق است که اتاقی است دارای چهار گنبد و رای کار کردهای ویژه ای در مذهب زرتشتی ها بکار می رفته است زیرا در مذهب زرتشتی عبادتگران و محل زندگی آنها باید تمیز و مرتب باشد . این اتاقهای گنبدی با چهار کمان را می ساختند .
دیگر ویژگی معماری ساسانیان است یعنی جایگاه پرستش در این مکان چوبهای مخصوص آتش نیز نگهداری می شد.
مراحل ساختاری بقایای بناهای کوه خواجه در تطابق با فناوریهای دوره سا سا نی است خواه این بقایا در منطقه مرکزی باشد خواه در کوکزال در چهل دختران واقع شده باشد زیر بنای این ساختمانها از خشت و سنگ است و این سنگها از کوه آورده شده اند و به شکلهای متناسبی برش خورده اند تا در مکانهای مناسبی جای گیرند . این کار برای اهداف معینی صورت گرفت است در ساختار دیوارها و ساختمانهای منطقه از آجر پخته شده درزیر نور خورشید استفاده شده است قسمتهای محافظ و مسدود کننده این منطقه مربوط به دوران ساسانی نیست بلکه از معماریهای غربی و از روم وبیزانس وارد شده است این نوع معماری برای نگهداری بخشهای بالایی سنگ بر روی بخشهای سنگین پایینی مناسب است . شایان گفتن است که این معماری را اسرای جنگی رومی به این منطقه آورده بودند.
بر اساس مدارک بدست آمده می توان گفت که دیوارهای حفاظتی در دوران حکومت شاپور اول ساسانی تاسیس شده است گو یا شاپور اول نیز سبک ساختمان سازی را از پدرش اردشیر اول به ارث برده است اردشیر او خود معمار ماهری بوده است .
باتوجه به مطالب پیشین کروگرنویسنده عقیده دارند که طرحای ساختمانی کوه خواجه مربوط به اوایل دوره ساسانی است کوامی نیز با این عقیده نویسنده موافق است . بر طبق گفته خانم کوامی ایوانها و مبادی ورودی مربوط به دوران پیش از اسلام است نتایج بدست آمده از آزمایشات کربن 14نویسنده برای آزمایشات کربن 14 نمونه هایی از منطقه مرکزی جمع آوری کرد . نمونه های نخست از جنس ساروج از سقف محکم اتاق نقاشی و نمونه دیگر مربوط به میخ طویله ای از جنس درخت گز است که در گچبری ها بکار می رفته است این آزمایشها در آزمایشگاه ملی لیور مور لاورنس دانشگاه کالیفرنیا در برکلی آزمایش شد نخستین نمونه تاریخ 50+ 24-80پیش از میلاد را نشان داد و دومین نمونه تاریخ 50+50_540 پیش از میلادرا نشان می دهد پس منطقه مرکزی کوه خواجه مربوط به دو دوره است که در عهد ساسانیان قرار دارداز شواهد بر می آید که تراس ورودی در طو فان باران در بهار 1998 از ین رفته است . به طور خلاصه کوه خواجه دارای سه مرحله زمانی است که مربوط به اواخر پارتیان و ساسانیان است .




http://www.cloob.com/club/article/show/clubname/shahre_sookhteh/articleid/
 
بالا