تا حدی درست گفتین. اشتباه شما در این هست که عکس العمل های هیجانی در مورد دوم ناشی از عدم برخورداری از تربیت اجتماعی نیست. حالا اگر می فرمودید تربیت صحیح یه چیزی! اما موضوع اینجاست که هر عکس العمل هیجانی ای لزوما بد نیست! من خودم سرشار از هیجان هستم و طبیعتا در طول روز عکس العمل های هیجانی متقاوتی دارم.
خیر در واقع اشتباه از ظرف شماست که تفاوتی بین تربیت اجتماعی با انواع دیگه از تربیت قایل نیستید!
تربیت اجتماعی به طور اخص به واکنش های در برابر کنش های اجتماعی میپردازه!
از طرف دیگه شما هیجان و جنب و جوش رو کاملاً یکسان فرض کردید! در حالیکه هیجان محموعه احساساتی است لزوماً عاری از خرد و جنب و جوش مجموعه عواطفی است که لزوماً خالی از خرد نیست!
هیجان به قدری بر احساسات تکیه داره که نقش تعقل رو کاملاً ندیده میگیره! خرد هرگز نمیتونه پرخاشگری رو با پرخاشگری پاسخ بده!
این که شما نمی تونین درک کنین نه برای من و نه برای هیچ کدوم از ما مطلب جدیدی نیست که منجر به تعجب بشه. تفاوت دیدگاه عزیزم! تفاوت دیدگاه! نمی خوام توضیح بدم. چون این تفاوت دیدگاه مذهبی و غیر مذهبی به اندازه ی سنتون تو گوشتون خونده شده! و از اونجایی که بعد از گذشت این مدت هنوز نمی تونین این تفاوت دیدگاه رو درک کنین، (که لزوما این مسئله ی بدی نیست،) هر چه قدر که بنده توضیح بدم، بازم شما درک نخواهید کرد و از اون جایی که من از کار عبث بیزارم، از این کار صرف نظر می کنم.
خیر در واقع این عدم درک متفابل ناشی از اختلاف تربیت مذهبی نیست! بلکه ناشی از اختلاف تربیت اجتماعی است! دوستان مذهبی زیادی داشتم که واکنش های اجتماعی شون مورد تایید من بوده گرچه اختلاف زیادی در تربیت مذهبی داشتیم و هر دو طرف هم از این اختلاف کاملاً اگاه بودیم.
تفاوت دیدگاه مذهبی تاثیر چشمگیری در تفاوت بازخوردهای اجتماعی نداره و در واقع عامل اصلی همون تفاوت در تربیت اجتماعی افراد است!
در واقع افراد با مذاهب مختلف در بسیاری موارد واکنش های اجتماع مشابهی رو نشون میدهند!
در واقع من نوع دیدگاه شما رو نسبت به این موضوع بر خلاف انتظار شما درک میکنم و اونچه نمیتونم در کنم اینه که چطور تعقل و حتی اموزه های دینی شما منجر به این برخوردها میشه!
به راحتی میشه بر اساس همون اموزه های دینی شما این عکس العملها رو زیر سوال برد! مخصوصاً در مورد شیعیان!
در واقع بله! تلاش شما برای تغییر نظرات من عبث هست چون این مسایل سالها پیش برای من حل شده و به اون اندازه بهشون تسلط دارم که با یک سری گفتگوهای ساده نشه اونها رو تغییر داد! ولی این مباجثات توی یک تاپیک عمومی مرح شدند و مخاطب شما فقط من نیستم! پس بهتره هر انچه در چنته دارید رو رو کنید!
وقتی شما با نگاه تمسخر آمیزی بنده رو به مطالعه سفارش می کنی، نمی تونم فرض کنم که شما مطالعه دارین. باید مطالعه داشته باشین.
بله! بدون شک!
خیر! غیر طبیعی نیست! برای خانومی که (نمی گم چادری) عفیف بوده این کار خیلی سخته. امکان این که گریزان باشه 50 در صد هست! حالا اگر شما عفیف هستید و گریزان نیستین، خوب جزء 50 درصد بقیه هستین. به همین سادگی دوست عزیز.
از اینکه توصیه من رو تمسخر امیز میدونید متاسفم!
هیچ توصیه خیر خواهانه ای تمسخر امیز نیست! اگر قصد تمسخر شما رو داشتم (که هرگز کسی رو در این باشگاه مسخره نکرده ام) روش های به مراتب موثر تری رو میتونستم به کار ببرم!
بگذریم!
در مورد این عقیده غیر طبیعی بودن و طبیعی بودن بهتون توصیه کردم با یک روانشنا مشورت کنید!
بنا بر عقاید مذهبی شما احساسات جنسی در زن و مرد به یک اندازه به ودیعه نهاده شده! زن و مرد از نفس واحده افریده شده اند!
مشکل اصلی در این مورد ناشی از تربیت خانوادگی است که وجود میل جنسی در رن رو مذمت میکنه! همونطور که مسیحیت (شاخه کاتولیک) سعی در سرکوب این میل داره! این مساله گریز از میل جنسی بین زنان مسلمان ناشی از همون تربیت خانوادگی است در صورتیکه هیچ متن مذهبی معتبری این احساسات رو انکار نمیکنه!
در مودر اینکه به کسی خطاب کنید اگر عفیفه هستید توصیه میکنم این عبارت رو دیگه زیر سوال نبرید!
باز هم حتی تصور پاکدامن بودن افراد و بیان اون به صورت اگر و شاید و ... (که به معنب وجود شک هست) کاملاً بر خلاف اموزه های دینی هست که از اون دم میزنید!
من از کاربد این کنایات دلگیر نمیشم! ولی جداً توصیه میکنم این عبارات رو به کار نبرید چون معنای خوشایندی ندارد!
و همینطور این بحث 50 در صد اگر مبنایی به صورت یک امار علمی داره رو به کمک منبع اثبات کنید.
البته همین ادعای شما رو به همین صورت تحلیل کرد که زنان پاکدامن نه بر اساس نفس پاکدامن بودن (و یا ویژگی های بیولوژیکی) بلکه بر اساس تربیت خانوادگی ممکنه دارای این میل باشند و یا نباشند!
همین نکته دسته بندی های مذهبی در مورد خلقیات و افرینش زنان رو نفی میکنه.
شکی در این نیست! بله بعد از آشنایی بیشتر با شما متوجه شدم که این مثال ها با دانسته های شما سازگار نیست.
ظاهراً ادعاهای شما با عرایض خود شما هم سازگار نیست! یکبار ادعا میکنید نیمی از زنان پاکدامن میل جنسی دارند و نیمی دیگر ندارند و یک بار ادعا میکنید زنان پاکدامن میل جنسی ندارند و نسبت به کنشهای غیر منتظره اجتماعی پاسخ پرخاشگرانه میدهند در حالیکه نیمی دیگر اینگونه نیستند!
تکلیف من رو معلوم کنید! ادعای اولتون رو قبول دارید یا تقسیم بندی دومتون رو !
در وافع مثال شما با دانسته های من در مورد افرادی با تفمرات شما سازگار هست و همونطور که قبلاً هم اشاره کردم اونچه من درک نمیکنم تضاد این برخوردها با اموزه های دینی شماست!
مذهبی که شما بهش استناد میکنید هرگز ندیدم برخورهای پرخاشگرانه رو تایید کنه گرچه این رفتار رو بین گروهی از افراد مذهبی میبینم و البته همونطور که گفتم گروه دیگه ای از اونها چنین رفتارهایی از خودشون نشان نمیدهند!
بله عرایض بنده در رابطه با کلام خدا بود ولی کدوم کلام خدا؟ تشخیصش این قدر سخته؟
شما ادم جالبی هستید! یکبار ادعا میکنید حرف من ربطی به کلام خدا نداشت!
بعد ادعا میکنید البته ربطی به کلام خدا داشت و لی کلام دیگری از خدا!
مگر من به نوع کلام خدا اشاره داشتم یا ادعایی در مورد کلام خدا کردم که شما از من انتظار تشخیص داشتید!
اولاً خداوند کلامهای متفاوتی نداره ! داره؟
دوماً همه بحث ما در این تاپیک حول یک بحث از موارد متعدد زنان در قران میگرده و من دقیقاً به همون اشاره کردم! دومیش رو اگر میتونید مطرح کنید تا من ببینم شما به چه کلام دیگه ای از خدا اشاره کردید؟
بنده به شخصه از آشنایی و هم کلامی با شما خوشنود شدم. و در آخر یه عبارت زیبا بنا بر هدیه تقدیم شما می کنم و تاکید می کنم که این یه هدیه از سر دوستی هست و ربطی به بحث ما نداره و اما اون عبارت زیبا:
مرنج و مرنجان!
آرزوی بهترین ها، برای شما.
در مورد کلام اخرتون به شدت توصیه میکنم سعی کنید بهش عمل کنید!
از رنجیدنتون در مورد برخی پاسخ های خودم متاسفم در حالیکه قصدم این نبود و تصور میکنم شما بی دلیل رنجیدید!
و همینطور توصیه های من در مورد عدم به کار بردن برخی عبارات رو سعی کنید حتماً مد نظر داشته باشید!
موفق باشید!