شاید شما هم این جمله را بسیار شنیده باشید که خندان ایرانی ها کار دشواری است، آیا این موضوع حکایت از شاد نبودن مردم جامعه دارد؟
بسیاری از کارشناسان اجتماعی بر این باورند که جامعه ایرانی از نبود بسترها و زمینه های لازم برای ابراز شادمانی به شکل جمعی و عمومی رنج می برد. به عبارت دیگر در جامعه شیوه های شناخته شده و متعارف کمتری برای شادمانی های همگانی وجود دارد.
براساس گفته سازمان بهداشت جهانی سن امید به زندگی در ایران 69 سال است که این خود می تواند نشان دهنده میزان احساس شادی در یک جامعه باشد.
اگر چه سن امید به زندگی در کشور ما نسبت به همسایگانی چون پاکستان، افغانستان و عراق که دایم درگیر جنگ و مشکلات داخلی بوده اند بیشتر است اما نسبت به بسیاری از کشورهای اروپایی که از رشد تکنولوژ و اجتماعی بالاتری برخوردارند اصلا ایده آل نیست.
تحقیقات مستندی درباره این که آیا جامعه ما جامعه ای شاد است یا خیر وجود ندارد اما این جمله که از زبان بسیاری از ایرانی ها نیز شنیده می شود که خنداندن ایرانی ها کاری بسیار دشوار است نشان دهنده آن است که مردم ما آدم های شادی نیستند و هنوز موقعیت های شادی برایشان تعریف نشده است.
او می گوید: به طور کلی مردم ما یاد نگرفته اند که برای شاد بودن برنامه ریزی روزانه یا هفتگی داشته باشند، چرا که ما زمینه پذیرش شادی را نداریم و این موضوع نیز به این ویژگی ما بر می گردد که هنوز روحیه انتقاد پذیری در ما بالا نرفته است به همین خاطر با کوچکترین موضوعی واکنش های تندی نشان می دهیم و این موضوع در طول شبانه روز برای ما بسیار اتقاق می افتد.
متأسفانه گاه در جامعه امروزی ما بنا به تعبیرهای غلط و بدون استدلال، تفکر شادی متروک شده و علی رغم آنکه در فرهنگ دینی ما شادی و نشاط از آموزههای محکم و انکارناپذیر است، برخی به غلط اندوه و گوشه نشینی را جایگزین شادی و نشاط نمودهاند تا جایی که آثار زیانبار آن هر روز بیشتر از پیش نمایان می شود.
منبع:http://www.tabnak.com/nbody.php?id=101625
بسیاری از کارشناسان اجتماعی بر این باورند که جامعه ایرانی از نبود بسترها و زمینه های لازم برای ابراز شادمانی به شکل جمعی و عمومی رنج می برد. به عبارت دیگر در جامعه شیوه های شناخته شده و متعارف کمتری برای شادمانی های همگانی وجود دارد.
براساس گفته سازمان بهداشت جهانی سن امید به زندگی در ایران 69 سال است که این خود می تواند نشان دهنده میزان احساس شادی در یک جامعه باشد.
اگر چه سن امید به زندگی در کشور ما نسبت به همسایگانی چون پاکستان، افغانستان و عراق که دایم درگیر جنگ و مشکلات داخلی بوده اند بیشتر است اما نسبت به بسیاری از کشورهای اروپایی که از رشد تکنولوژ و اجتماعی بالاتری برخوردارند اصلا ایده آل نیست.
تحقیقات مستندی درباره این که آیا جامعه ما جامعه ای شاد است یا خیر وجود ندارد اما این جمله که از زبان بسیاری از ایرانی ها نیز شنیده می شود که خنداندن ایرانی ها کاری بسیار دشوار است نشان دهنده آن است که مردم ما آدم های شادی نیستند و هنوز موقعیت های شادی برایشان تعریف نشده است.
او می گوید: به طور کلی مردم ما یاد نگرفته اند که برای شاد بودن برنامه ریزی روزانه یا هفتگی داشته باشند، چرا که ما زمینه پذیرش شادی را نداریم و این موضوع نیز به این ویژگی ما بر می گردد که هنوز روحیه انتقاد پذیری در ما بالا نرفته است به همین خاطر با کوچکترین موضوعی واکنش های تندی نشان می دهیم و این موضوع در طول شبانه روز برای ما بسیار اتقاق می افتد.
متأسفانه گاه در جامعه امروزی ما بنا به تعبیرهای غلط و بدون استدلال، تفکر شادی متروک شده و علی رغم آنکه در فرهنگ دینی ما شادی و نشاط از آموزههای محکم و انکارناپذیر است، برخی به غلط اندوه و گوشه نشینی را جایگزین شادی و نشاط نمودهاند تا جایی که آثار زیانبار آن هر روز بیشتر از پیش نمایان می شود.
منبع:http://www.tabnak.com/nbody.php?id=101625