آیا جهان دقیقاً برای وجود ما ساخته شده؟

دوستان عزیز میتوانید مطالعه کنید. ولی لطفا از به چالش کشیدن این پاسخ خودداری کنید.
ممنون از شکیباییتون.


خسته نباشید پوریای گرامی.
نمیشه که شما یک مطلبی بذارین که کلا نگاه غلطی از فرگشت رو ارائه بده و بعدا بفرمایید به چالش کشیده نشود !!
با این حال من انتقادات جدی مذهبی که به این ادعا مطرح هست رو فاکتور میگیرم و صرفا از جهت زیست شناسانه پاسخ میدم.
دوستان به این موارد توجه کنند، تا مجددا در بحث ها تکرارش نکنند:

1- طبیعت یخچال فریزر نیست.
یعنی چه؟
یعنی پیدایش و ماندگاری فسیل از میلیون ها سال قبل یک شرایط بسیار ویژه و محدودی دارد، انتظار وجود فسیل از همه موجودات یک انتظار غیر علمی هست و ما فسیل های بسیار بسیار کمی از موجودات داریم.
کسی که منتظره کشف فسیل ها در هر سال تکامل هست و اسم آن رو هم حلقه مفقوده بین انسان و شامپانزه میذاره، متوجه نشده فسیل اصلا چی هست و چطور به وجود میاد.
کما اینکه هیچ ارتباطی بین انسان امروزی و شامپانزه امروزی وجود نداره که ما بخواهیم دنبال حلقه مفقوده بین اینها بگردیم.
هر دو اینها یک جد مشترک داشتن که نه انسان بوده و نه شامپانزه و حلقه مفقوده ای در کار نیست و تغییرات بسیار کند و تدریجی هستند نه شتاب یافته و یهویی.

مثل این هست که بگیم بین انسان سفید پوست و سیاه پوست باید صدها رنگ پوست واسطه وجود داشته باشه و انسان خاکستری هم داشته باشیم !!!!!!!!!!!!!!!!


2- ما حتی اگر یک فسیل هم نداشتیم، امروز فرگشت قابل اثبات هست.
اون هم بر اساس تطابقات ژنی و اشتراکات دی ان ای.
برای مثال انسان امروزی دی ان ای ماهی ها و خزنده هارو داره، که چه بشود؟
برای چه یک آدم خلق شده از گل خشک به شیوه سفال گری، باید دی ان ای ماهی رو تو بدنش داشته باشه.
آناتومی بدن اینها هم در ترسیم نقشه تکاملی کاملا قابل اثبات هست و نویسنده مطلب گویا هنوز در زمان داروین 150 سال پیش درجا میزند.

مراحل خلقت از نظر هر سه کتاب مقدس کاملا واضح هست و در ضدیت کامل با فرگشت هست.

دقیقا مراحل سفال گری در هر سه کتاب مقدس خاورمیانه ای بارها ذکر شده، یعنی ابتدا خاک رس، سپس گل خیس، سپس گل نرم کوزه گری و در نهایت صلصال خشک شده.
اینکه یکی بیاد بگه باورهای ما نه در ضدیت با فرگشت هست و نه در راستای فرگشت، یعنی خود طرف هم نفهمیده باورهاش چی میگه، گفته بذار یک ماست مالی فعلا انجام بدیم تا وقتی به یقین 100 درصدی رسیدیم که فرگشت وجود دارد، بشه جمعش کرد.

مواضع دو پهلو گرفتن نسبت به علم یک نقطه ضعف بسیار بزرگ محسوب میشه که از قضا نویسنده این مطلب این رو یک نقطه قوت میداند !!!!
 

Schneider

مدیر بازنشسته
[h=2]آیا جهان دقیقاً برای وجود ما ساخته شده؟[/h]
تا تسلط کامل بر مجموعه ای نداشته باشه فرد نمیتونه تابعیت اون مجموعه رو از عوامل مختلف تشخیص بده و بررسی کنه
مثل این میمونه که فردی که در اتاقی در یه برج چندین و چند طبقه ساکن باشه_از اول همونجا بوده_ و بخواد در مورد جزییات اون ساختمون نظر بده!
ولی بنظر میرسه که جهان صرف وجود انسان بنا نشده باشه
چنین وسعت و عظمت و پیجیدگی...دلایل بیشتری میخواد
 

amirdolu

عضو جدید
سلام. ممنون از نقدهاتون.

1- من متوجه نشدم منظورتون از مطابقت باورهای دینی و کوانتوم چیست !!
اگر امکانش هست اون مرجع دینی که بهش استناد کردین رو معرفی کنید من برم بررسی کنم که چگونه مطابق است و شما به چه تفسیرهایی دارید به تاس ریختن میرسید !!
مرجع همون صفحه ای بود که گذاشتم.توضیح پیدایش جهان با کوانتم. نهایتا به این ختم میشه که جهان ممکنه از بی نهایت مسیر بوجود آمده باشه(هر کدوم با یک احتمالی).و نه تصادف صرف.! از دید الهیون هم تمامی اهداف و عللی که برای جهان در نظر میگیرن.نظیر عبادت کردن یا فیض و رحمت خالق ووووو از دید عقل خودشونه که به خالق نسبت میدن. یعنی می تونه جهان بدون علت بوجود اومده باشه.این دوتا شباهتی با هم ندارن؟

2- وقتی شما از موجودی برای ما صحبت میکنی که جنسیتش با ما فرق میکنه که ما قادر به اثباتش نیستیم.
اما میدانیم که هست، این دانش بر بودن خودش جای سئوال اساسی هست.به علت اینکه عقل قبول نمیکنه . عقل میگه هر موجودی آفریننده ای داره.این دانش بر بودن همون ایمانه.
اگر منظورتون باورهای پیشینیان هست که اونا صحبت از موجودات بیشمار دیگری هم میکردن که با ما فرق میکردن و حس نمیشدن، ولی ادعا میکردن هستند.
همانند فرشتگال بالدار که برای صعود از زمین به آسمان ها دارای بال بودند (بدوی ترین ایده پرواز از زمین) که چه بسا اگر بشر کمی مدرن تر بود، فرشتگان بدون نیاز به بال سوار بر بشقاب پرنده میشدند !!!

شما از نشانه ها و آیه ها متوجه چیزی نمیشوید، بلکه به دلیل گستردگی مجهولات یک ساده سازی انجام میدین تا جوابی برای مجهولات پدید بیاورید.
و این ایده هم یک ایده ارباب محور هست که وقتی انسان های اولیه گروه تشکیل دادن یکی شد رئیس قبیله و به مرور این رئیس قبیله دارای مفاهیم پیشرفته تری چون بت و ... شد.
چطور ما از نشانه ها متوجه چیزی نمیشیم؟ پس چرا اساس و بنیاد خیلی از آموزش های ما بر همین پایه است؟مگر همین توجه به نشانه ها باعث ایجاد پرسش و پیشرفت علم و بالارفتن درک ما از هستی نمیشه؟

3- برای اینکه حیات به استمرار خودش ادامه بده، نیاز به یک هوش ماورایی در پشت قضیه نیست.
همانطور که گفتم ما آدم ها خودمون محصول فرگشت هستیم و اگر ما هوشی داریم، اون رو از منشا اولیه حبات به ارث بردیم.
در اثر تصادف های بیشمار، شرایط زمین به نحوی قرار گرفته که حیات در اون شکل گرفته و تا زمانی که این شرایط محیا هست، حیات به استمرار خودش ادامه میدهد.
دلیلی وجود نداره برای نابودی خودش اقدام کنه، چون شرایط فیزیکی و زیستی به نحوی پیش اومده که حیات به وجود بیان.
ریچارد داوکینز هم که میخواد در (ساعت ساز نابینا) این پیچیدگی حیات و موجودات پیچیده رو تصادفی نشون بده.و این مطلبو بیاره متوسل به زمان های طولانی میشه.و اینکه تمایل به بقا باعث شده طبیعت این راهو بره. ولی از پاسخ دادن به اینکه خود همین گرایش به بقا چرا خلاف تصادف عمل میکنه و ثابته منصرف میشه.
از طرفی 99 درصد موجوداتی که تا حالا روی زمین آمده اند منقرض شده اند.
از دایناسورهای غول پیکر بگیرید تا سایر موجودات، که صرف این شرایط لازم برای حیات رشد و تکامل پیدا میکردن و از بین میرفتن.
یک هوش ماورایی بر چه اساسی باید به این سیکل باطل تولد و انقراض تن بده؟ اونم در موجوداتی که فرصت هماهنگی با طبیعت رو پیدا نمیکنند.


در ضمن دقت داشته باشید ما در فرگشت داریم توضیح میدیم که برای مثال چه عواملی باعث شد ماهی، تبدیل به خزنده شود.
یعنی بر اساس آنچه موجود هست میتونیم اظهار نظر کنیم.
حالا شما میتونی بگی چرا ماهی از همون اول یهو انسان نشد و اینهمه مراحل رو طی کرد.
شما نمیتوانید خارج از چارچوب آنچه موجود هست، چرایی هایی رو مطرح کنید.
اگر مطرح کردین و چرایی ها براتون دغدغه جدی شد، نهایتا متوسل به ماورالطبیعه و علوم باستانی خواهید شد تا جواب هایی بی اثبات رو از اونها بگیرید.
موید باشید
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
برهان علیت که یک برهان رد شده هست که خدمتتون توضیح میدم:

برهان علیت می گوید:

هر آنچه وجود دارد نیازمند یک علت است.
یک گزاره کلی هست و در یک گزاره کلی فقط یک مثال نقض کافی هست تا اون گزاره رو از اعتبار خارج کنه.

اما در ابتدای علت ها میگویند خالق علت جهان هست و نیاز به علت ندارد، یعنی یک گزاره کلی رو که با هرچیزی شروع میشده رو خودش توسط ناشناخته ها نقض کرده !!

یعنی خلقت گرایان میگن هرچیزی علتی داره، چون ما هنوز نفهمیدیم علت پیدایش جهان چیست پس اون علت یک خالق هوشمند هست، که خودش علتی ندارد.
یعنی خودشون وقتی لازم باشه برهان علیت رو میشکنند !!!

اصل عدم قطعیت هایزنبرگ می گوید برای هر اتفاقی بی نهایت حالت ممکن وجود دارد و در واقع برای همیشه به رابطه علی پایان داد و بر اساس پایستگی انرژی، انرژی نه به وجود می آید (خالقی ندارد) نه از بین میرود و در واقع ازلی هست و اصلا بحث زمان در آن مطرح نمی شود که در علیت نیاز به در نظر گرفتن زمان هست.

ما انتظار نداریم کسی در جهان دخالت کنه، در واقع ما هیچ نشانه ای از دخالت در این جهان نمیبینیم.
این خلقت گرایان گرامی بودن که مدعی شده اند این خالق، یک زمانی شروع به دخالت در طبیعت کرده و ماجرای کشتی نوح رو به وجود آورده و کل قوانین فیزیک رو نقض کرده و یکسری آدم رو با عذاب کشته و کارهای عجیب دیگر رو اونم فقط تو خاورمیانه انجام داده و در آخرین اثرش کوچکترین اشاره ای به این دخالت ها در هیچ جای دنیا جز خاورمیانه نمیکنه!!!
اینکه پای خالق رو هرجا به نفعمون بود بکشیم وسط و اگر قومی نابود شد بگیم عذاب او بود، اگر نتونستیم بگیم عذاب بود، بگیم علت و معلول بود، دور از حکمت هست.

در مورد بیماری های ژنتیکی هم شما در اشتباه هستین، در بسیاری از موارد ارتباطی با ضعف والدین نداره.
و یک مشکلی در ده ها نسل قبل تر وجود داشته و خانواده نمیدونستن مجددا در یک روند کاملا تصادفی قوت میگیره و یک انسانی به وجود میاره که مثلا در کودکی پیر میشه یا مغزش اونقدر کوچک هست که نمیتونه تفکر کنه و یا زندگی نباتی داره.

و همینطور در مورد بیماری های مهلکی نظیر طاعون و وبا که میلیون ها انسان رو کشت و حکمتی که شما برای خدا تعریف میکنی سکوت بود.
وقتی میلیون ها انسان با طاعون مردن و آتش زده شدن، شما دیگه نمیتوانید فرضیه های بهشت و جهنم و هوشمندی جهان رو مطرح کنی که این دنیا مزرعه آخرت هست.

چون میلیاردها انسان اصلا فرصت نکردن بذری بکارن که بخوان درویش بکنند !!

شاید بشه گفت این دنیا مزرعه انسان های خوش شانسی بوده که جبر محیطی و ژنتیکی و مذهبی و ... به نفعشون بوده !!
با کمال شرمندگی .......تعریف شما از برهان علیتی که مطرح کردید بسیار ساده انگارانه و بیانگر متوجه نشدن شما از آن است .........و این عدم فهم درست سبب شده که تعریف معلول و علت رو نیز به درستی ندانید
. اصل علیت نمی‌گوید: هر چیزی نیاز به علت دارد، بلکه می‌گوید: هر چیزی که نبود و بود شد، نیاز به علت دارد. هر چیزی که در ذات خود نسبت به وجود و عدم مساوی است، برای خروج از تساوی نیاز به علّت دارد. هر چیزی که حادث است، نیاز به علت دارد. این اصل عمومیت داشته و هیچ استثنایی برای آن نیست. در کلام اسلامی علت نیازمندی به علت را حدوث و ایجاد شدن دانسته و گفته‌اند این موجود فعلی، سابقۀ عدم و نبودن داشته و علتی آن را از عدم به وجود آورده است. بنابر این پا گذاردن از دیار عدم به وجود، نیازمندی به علت را پدید می‌آورد، ولی خداوند موجودی است که سابقۀ عدم ندارد و همیشه بوده، پس دیگر نیازمند علت نیست............
مقدمه اول: اگر مثلًا «الف» در وجودش محتاج «ب» باشد، به گونه‏اى که اگر «الف» نباشد ،«ب» هست اما اگر «ب» نباشد ،خبرى از الف نیست، در این صورت به «الف» معلول و به «ب» علت مى‏گویند.
مقدمه دوم: یک علت ممکن است خودش معلول علت بالاترى باشد، مثلًا اگر یک آهن‏رباى قدرتمند در پشت یک صفحه فلزى قرار دهید و مقدارى براده آهن در جلو صفحه فلزى بریزید، این براده‏ها جذب صفحه مى‏شوند. پس علت جذب این براده‏ها صفحه‏ى فلزى است اما خود صفحه نیز حالت مغناطیسى‏اش را مدیون آهن‏ربا است ، یعنى آهن‏ربا علت اصلى است و معلول آهن رباى دیگرى نیست اما صفحه فلزى معلول آهن‏ربا است و علت جاذبه براده ‏هاى آهن. اما براده‏ ها فقط معلول‏اند و دیگر علت جذب چیز دیگر نمى‏باشد (در این مثال).
مقدمه سوم: بین علت و آثار آن سنخیت و هماهنگى است. یعنى از علت گرمازا حرارت صادر مى‏شود و از علت سرمازا برودت صادر مى‏شود. از آب لطافت و از گل عطر و بوى خوش.
مقدمه چهارم: هر معلولى علتى دارد و این امر حقیقتی بدیهی است که هر عقلی ادراک می نماید ،یعنی عقل ،به وجود آمدن یک معلول و پدیده را بدون علت ناممکن می داند.
حال وقتى وارد منزل مى‏شویم ، در صورتى که مشاهده کنیم کتاب‏هاى ما پاره شده است، چرا به سراغ برادر یا خواهر کوچک ترمان مى‏رویم؟ چون اولًا پذیرفته‏ایم که هر حادثه علتى دارد، پس پاره شدن کتاب‏ها نیز بى‏جهت و بى‏سبب نمى‏باشد ، پس علتى دارد اما چرا سراغ بچه‏ ها مى‏رویم؟ چون مى‏دانیم پاره کردن کتاب کار عاقلانه‏اى نمى‏باشد، از طرفى پدر و مادر دیگر افراد بزرگسال منزل عاقل‏اند ،پس این کار را نمى‏کنند. اما چون کوچک ترها عاقلانه کار نمى‏کنند، حتما پاره شدن کتاب‏ها کار آنهاست. (و این سنخیت میان علت و آثار آن است)
مقدمه پنجم:
اگر موجودى فقط علت باشد و معلول نباشد، باید وجودش همیشگى باشد، یعنى ازلى و ابدى باشد ،چرا که اگر قبلًا نبوده و بعدا موجود شود ،حتما براى موجود شدن علتى مى‏خواهد . در این صورت معلول مى‏شود. خوب آیا ما مى‏توانیم بدون علت باشیم؟ نه، چرا؟ چون صد سال پیش ما نبودیم و عمر و سن ما دلیل این است که در زمان هاى بسیار دور نبوده‏ایم و به قدر سنمان سابقه وجود داریم .پس چون قبلًا نبوده‏ایم و بعد موجود شده‏ایم معلولیم. چون معلولیم علت مى‏خواهیم.
علت ما کیست؟ آیا طبیعت است؟ آیا پدر و مادر است؟ هرچند که همه اینها در علیت حقیقی دچار مشکلاتی هستند اما اگر بنا را بر علیت آنها هم بگذاریم ،باز اینها خود معلول علت های دیگری هستند ؛ در واقع این داستان آن جا به نتیجه می رسد که به علتی که خود معلول نیست برسیم .
حتی اگر داستان آفرینش و شکل گیری کائنات را آن گونه که دانشمندان فیزیک کوانتوم تعریف می کنند ،در نهایت به انفجار بزرگ یا همان «بیگ بنگ» می رسیم ؛ علت رخداد این انفجار بزرگ که در آن کوچک ترین ذره اولیه کائنات رو به انبساط نهاد تا به این وسعت کنونی برسد ،چه بود ؟ آیا می توان علتی برای این پدیده و رخداد ناگهانی قایل نشد؟
هر گونه و از هر جای این داستان که به آن بنگریم ،می بینیم که مجبوریم این داستان را به ابتدایی وصل کنیم که در آن یک حقیقت ثابت و بی تغییر وجود داشته باشد ؛ در حقیقت مجبوریم به علتی برسیم که خود پدیده و معلول نباشد .در نتیجه اگر سلسله موجودات و حوادث عالم را دنبال کنیم ، ناچار به موجودى مى‏رسیم که فقط علت است و دیگر معلول نیست. آن موجود شریف که علت همه معلول‏ها است و خود معلول نمى‏باشد ، همان چیزی است که نام او را خداوند می گذاریم . البته شکل و چگونگی نام آن حقیقت چندان مهم نیست .
به هیچ روی نمی توان از نظر غقل اثبات کرد که حادثه بیگ بنگ یا هر حادثه دیگر ، یا موجود تک سلولی به خودی خود و به صورت تصادف و بدون دخالت هیچ درک و شعور و برنامه ای ، به صورت موجودات برتر و از جمله انسان در آمده باشد که دارای عقل و شعور و ادراک است.
عقل و شعور و ادراک چگونه از طبیعت فاقد شعور و ادراک بر آمده است در حالی در دل طبیعت فاقد شعور چنین چیزی نبوده است؟

اما پاسخ این سوال که پس علت خدا چیست ،تقریبا از بیان بالا روشن می شود :

در مقدمه چهارم گذشت که هر معلولی علت مى‏خواهد حتی معلولی که به نوعی خود علت باشد اما علتی که معلول نیست، دیگر علت نمى‏خواهد. خداوند معلول نیست تا علت بخواهد. بلکه چون فقط علت است، دیگر علتى براى او نیست. البته ذهن ما برای پذیرش موجود بی علت چندان آمادگی ندارد ،زیرا هر موجودی که با آن سر و کارداشته و دارد، موجودات معلول و پدیده هستند که حتما علت می خواهند اما اگر دقت کنیم می یابیم که واقعا حقیقت بدیهی که عقل ما به روشنی درک می کند ،«نیاز هر پدیده ( هر آنچه نبوده و بود شده) به علت است» نه هر موجود یعنی چیزی که فعلا هست .
در نتیجه باید گفت عقلا اینکه موجودی همواره باشد و پدیده یعنی دارای سابقه نباشد، محال نیست . به نظر ما خداوند این گونه است ،در نتیجه خداوند نیازی به علت ندارد ؛ برای تقریب به ذهن حقیقت وجود در خداوند توجه به این مثال خوب است :
مثلا شوری هر چیز از نمک است ،یعنی با مواجه شدن با شوری یک شیء پی به وجود نمک در آن می شویم اما شوری نمک از چیست؟ آیا آن هم به وجود نمکی درون نمک بر می گردد ؟ خیر بلکه شوری نمک مقتضای ذات نمک است .
شوری درون ذات نمک است ؛ یا خیسی هر چیز از آب است اما خیسی آب از چیست ؟ اگر دقت کنیم می بینیم خیسی آب از چیزی گرفته نشده بلکه مقتضای ذات اوست . وجود در خداوند همین گونه است ،یعنی از چیزی دیگر به او عطا نشده و او همواره بوده و وجود داشته است . اینکه بگوییم علت خدا چه چیزی است‌، مانند اینکه بگوییم علت خود وجود و هستی چیست؟
خداوند چیزی جز هستی و وجود بی نهایت نیست .همان گونه که معنا ندارد بگوییم خود وجود از چه چیز وجود گرفته‌، بی معنا است که بگوییم خداوند از چه چیز وجود گرفته ، وجود خدا همانند اصل وجود و هستی ، ازلی و ابدی است.

توجه و دقت در برهان علیت به ما می فهماند که اگر نخواهیم سوالات بنیادین عقلمان را بی پاسخ نهاده یا با آنها با بی تفاوتی و سطحی نگری برخورد نماییم ،مجبوریم برای این عالم علتی قایل شویم که همه چیز به او برگردد و او در راس هرم وجود باشد.
اما ذکر این نکته هم بد نیست که آنچه ذهن ما از خدا می فهمد یا اثبات می کند ،خود خدا نیست ، در واقع آنچه بعد از استدلال در ذهن ما از خدا شکل می گیرد ،وجود حقیقی خدا نیست، بلکه وجود ذهنی اوست ،همانند آن که کسی از درختی زیبا در منزاش برای ما سخن بگوید ، آنچه در ذهن ما شکل می گیرد ،تصویر آْن درخت است ،نه خود درخت ؛ در مورد خداوند همین طور است ، چه ما بپذیریم و چه نه ،خدایی در عالم هست و خواهد بود اما با استدلالات و تلاش های ذهنی ما به آن حقیقت در خارج از ذهن آگاه می شویم و در ذهنمان تصویری از او پیدا می کنیم ، ولی این اثبات ذهنی دلیل بر انکار و یا فقدان او در خارج نیست .
.
.
.
پ.ن: پذیرش یا عدم پذیرش مفاهیم و عقاید دینی تنها بسته به استدلال و قیاسات عقلی و براهین منطقی نیست ، بلکه یک سوی دیگر هر عقیده ای خواست و اراده فرد در پذیرش حقیقت است .......... تا فرد نخواهد حقیقتی را بپذیرد ، محکم ترین براهین و استدلالات عقلی هم نخواهد توانست تاثیری در وی بگذارد....برخلاف نظر مدیر محترم تالار شیمی براهین اثبات وجود خدا بسیار است و منتهی به برهان علیت نیست وبهترین برهان در این باب برهان صدیقین است....


دانش بشر همیشه نیازمند تکامل است....... بشر همیشه از دانستن علت چیزهایی عاجز بوده است....... این امر دلیل بر نبودن علت نیست.........برهان علیت به ما میگوید: «هر چیزی که از خودش هستی ندارد، برای بودنش نیازمند هستی بخش است.».........سوالی هم که درباره خداوند اون آقا مطرح میکند .......مثل این می ماند که بپرسد روشنی اتاق و خانه ما در اثر امواج نور است که به آن تابیده است........حالا روشنایی خود نور از کجاست؟......
 
آخرین ویرایش:
ریچارد داوکینز هم که میخواد در (ساعت ساز نابینا) این پیچیدگی حیات و موجودات پیچیده رو تصادفی نشون بده.و این مطلبو بیاره متوسل به زمان های طولانی میشه.و اینکه تمایل به بقا باعث شده طبیعت این راهو بره. ولی از پاسخ دادن به اینکه خود همین گرایش به بقا چرا خلاف تصادف عمل میکنه و ثابته منصرف میشه.

1- اون مطلبی که شما گذاشتی هیچ ارتباطی با مباحث کوانتومی نداره !!
چون در کتاب مقدس شما اهداف و علل آفرینش مشخصا ذکر شده اند و چیزی از بدون علت بودن پیدایش جهان نیومده.
از طرفی نظرات نجومی کتاب مقدس بر اساس نجوم بطلمیوسی هست.
که زمین رو مرکز کائنات میدونه و آسمان رو همچون طاقی بر فراز آن و بارها ذکر شده ما آسمان را برافراشتیم.
در نظریات کوانتومی ما بر افراشته شدن آسمان بر فراز جایی رو نداریم و یا از بین زمین و آسمان استفاده نمیکنیم.

ببین یکسری چیزا به قدری بدیهی هست که وقتی شما میای ربطش میدی به کوانتوم و نظریه های مدرن و میگی منافات نداره من زبونم بند میاد از جواب دادن.
ترجیح میدم از چنین بحث هایی که یکی میاد با تفسیر حرفشو علمی جلوه میده خودداری کنم.


2- عقل نمیگوید هر موجودی آفریننده ای دارد !!!
تجربه شما با توجه به اطلاعات اندکتون از محیط و قیاستون با عملکرد انسانی به شما این نتیجه رو داده که هر مصنوعی یک آفریننده ای دارد.
همانطور که شما میتونی به یک گردو نگاه کنی و سپس درخت بزرگ گردو رو هم ببینی.
بعدا که خربزه گذاشتن جلوت، تجربه و قیاس خام بهت میگه فکر کن درخت خربزه چقدر بزرگ و با ارتفاع زیاده !!

قیاس های برپایه مشاهدات سطحی رو نمیگن عقلانی.
وقتی میگید هرچیزی، یعنی تمامی هرچیز رو باید بتونید به ورطه آزمایش بگذارید و ثابت کنید تا بشه گفت عقلانی


4- در مورد فرگشت هم شما یک چیزایی جسته گریخته خوندین و بعدا میایید نقل قول میارین که فلانی اینجوری گفته.
من در فرگشت کاری ندارم کسی چی گفته.
ترجیحا بامتد علمی و زیست شناسی بحث کنید بهتره.
جواب من واضح بود، وقتی شرایط برای حیات محیا شده، حیات قاعدتا به مسیر بقا ادامه میده نه مسیر نیستی.
شما احتمالاتی که در ذهن خودت میپروری رو میخوای به فرگشت هم نسبت بدین و بگین چرا فرگشت از احتمالات من پیروی نمیکنه.

بازم تاکید میکنم ما در فرگشت صحبتی از تصادفی بودن نمیکنیم، صحبت از روند کور و دارای یکسری محدودیت با توجه به فشار طبیعی هست که معنی تصادف نمیده.
تصادفی و احتمالی بودن فرگشت با اون مفومی که شما از تصادف یعنی امکان چندین انتخاب و دست باز داره، برداشت اشتباه شماست.

گزینه عدم بقا پیش روی فرگشت نیست که بخواد اون گزینه رو انتخاب کنه.
چون شرایط محیا شده برای حیات و بقا.

مثلا شما میتونی مدعی بشی چرا فرگشت گزینه دوتا چشم رو انتخاب کرده و گزینه ده تا چشم رو دست و پا و شکم رو انتخاب نکرده، برای اینکه اون گزینه ها با توجه به فشار طبیعی و شرایط موجود نبوده و نیست.
فشار طبیعت و شرایط هم برای نیستی وجود ندارد و گزینه عدم بقا رو نداریم.
 
با کمال شرمندگی .......تعریف شما از برهان علیتی که مطرح کردید بسیار ساده انگارانه و بیانگر متوجه نشدن شما از آن است .........و این عدم فهم درست سبب شده که تعریف معلول و علت رو نیز به درستی ندانید
. اصل علیت نمی‌گوید: هر چیزی نیاز به علت دارد، بلکه می‌گوید: هر چیزی که نبود و بود شد، نیاز به علت دارد.

عجب تعریف عجیب و شگفت آوری ارائه دادی شما، ماشالله.
هرچیزی که نبود و شد نیاز به علت دارد.
اصل پایستگی انرژی میگوید، انرزی نه به وجود میاد و نه از بین میرود، بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشود، الان با همین تعریفی که از علیت انجام دادی، علت و معلول رو برای ما مشخص کنید.

شما نمیتونین در مورد چیزهایی که اطلاعاتی از چگونگی پیدایششون ندارین و نمیدونین ازلی هستن یا نیستن حکم نبودن صادر کنین و سپس بگین پس یکی باید باشه که هستی بده.
چون در مورد انرژی و بسیاری موارد دیگر زمان تعریف نمیشه.

در مورد خدا هم خودت داری برهان علیت رو از بین میبری و یعنی مثال نقض وجود داره.
از طرفی مدعی میشی این مثال نقض فقط باید یکی باشه.
در حالیکه میشه هزاران و بی نهایت مثال نقض آورد.
هیچ دلیل قانع کننده ای وجود نداره که بگی برای برهان علیت فقط یک مثال نقض وجود داره و اون هم فقط باید خدا باشه.
میتواند بینهایت مسیرهای موازی که هیچ ارتباطی هم بهم ندارند موجود باشند که تمامی این چرخه علت و معلول رو بشکنند.
همانطور که من در مورد انرژی گفتم از ازل بوده و فقط در حال تبدیل شدن هست.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
سلام
در مورد برهان علیت من اینطور میدونم که: (ساده عرض میکنم!)
مسلمان و کسانی که برهان علیت رو قبول دارن اینطور استدلال میکنن که خب هر معلولی یک علتی داره. همین طور علت و معلولی این چرخه رو میریم بالا .. ولی چیزی که بدیهی ست اینه که باید سلسله علّت و معلول ها به جايى منتهى گردد كه نيازمند به چيز ديگرى نباشد، وجودى باشد مستقل و غنى كه هستى اش از ذات خودش مى جوشد؛ يا به عبارت صحيح تر عين هستى و وجود مطلق است. که به این طریق سرچشمه ی همه چی رو وجود خدا متصور میشن!
البته من جای دیگری دیدم نوشته بودن برهان علیت یک اصل هست. و اصل نیازی به اثبات ندارد. اینطور مثال زده بود که مثلا بگیم در یک ظهر افتابی خورشید در اسمان است! یعنی دیگر نیازی به اثبات اینکه خورشید در اسمان هست نداریم چون یک اصله!


اما در جواب این پاسخ افراد مخالف میگن این پاراگراف اخر قضیه دقیقا نقض قضیه رو نشون میده. میگن ما با قضیه ای میریم چیزی رو ثابت کنیم و در اخر که میخوایم نتیجه بگیریم همون قضیه رو نقض میکنیم! اونها اینطور برداشت میکنن و کلا این نوع استدلال رو زیر سوال میبرن.

این برداشتی هست که من از حرف طرفین داشتم.
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه حرفارو خوندم.
توي همه اين جواب و سوالا حرفايي كه توي قرآن نوشته شده بود به ذهنم خطور ميكرد.(اينكه يكي ميگه چرا اينجوريه بعد در جواب يكي ديگه چون اونجوري بعد اوليه يه موضعي ميگيره بعد ...)
امام علي گفته : علم توي اين دنيا خيلي زياده اما تو برو يكيشو انتخاب كن و توي همون راستا حركت كن.
اينكه هركس يه فكري ميكنه و با توجه به اون فكر راه زندگيشو انتخاب ميكنه كاملا تو تاپيك مشخصه.
اينكه ماها روي كره زمين نشستيم بعد به اين فكر مكنيم كه اون يه تيكه شهاب سنگ اون وسط آسمون به چه دردي ميخوره بعد به اين فكر مكينيم كه چرا مرگ و مير به دلايل وحشتناك وجود داره بعد نميتونيم خدارو توي ذهنمون تجسم كنيم بعد به علت و معلول و ازلي بودن و نظم و بي نظمي جهان را ثابت كنيم .
يه جاهايي حرفاي شماها طوري بود كه انگار ميخواهيد نعوذبالله خود خدا باشيد.
انگار نه انگار عمر ماها محدوده و درصد اينكه ماها توي اين طول عمر ممكنه به نتيجه اي برسيم يا نرسيم كاملا50:50هست.
الان ميشينيد واسه هم مينويسيد شماها مثلا قدر تك تك ثانيه هاتونو ميدونيد!!!!!!!!!!!منم قدرشو نميدونما.ولي بحث انقد مسخرس كه نگو.چرا؟
يكي ميخواد يه حرفي رو بگه و براي طرف مقابل يه جوابي بياره انقد آسمون و ريسمون ميبافه كه اصلا يادش ميره چي ميخواست بگه!!!!
اشرفان مخلوقات شما خودتون ميدونيد اصلا چرا خودتون وجود داريد كه به بقيه چيزها گير دادين؟
اصلا شماها خودتون چي هستين؟چي دارين؟شما يه منش گفتگوي ساده رو نداريد.انواع روشهاي مغلطه گويي رو ديدم.
ميخواين از روي چيزاي ديگه وجود خودتون رو اثبات كنيد؟
مگه با زدن يه تاپيك و نوشتن چند خط ميشه؟
وجود يه آدم ميتونه انقدر گسترده و عميق باشه كه نشه بيانش كرد.الان همتون خسته شدين تاپيكو ول كردين رفتين؟!!!
به نظر من اگه هركدوم از ماها بتونيم به وجود خودمون فكر كنيم كافيه.
اقاي وكيل شما كه تاپيكو زدي.ميشه جواب بدي بگي وجود تو به چه دردي ميخوره؟
الان تو با زدن اين تاپيك كه مطمئنا با حرفات يه سري ها عصباني شدن و سواد خوندن و نوشتن و داشتن چشم و عقل و دست و پا و قلب و مغز و غيره و ذلك ...خود تو به چه دردي ميخوري؟
توهين نميكنما.دارم رك و پوست كنده ازت سوال ميپرسم.
تو جز اينكه خداي يه سري آدماي ديگه رو بد فرض كردي و ناراحتشون كردي آيا خود تو يه عامل ناهنجار نيستي كه وجودت به هيچ دردي نخوره؟
خب عصباني شدن نداره.
وقتي خود تو ميگي خداي مذهبي ها چقدر بي نظمه و بي حكمته كه ميزاره طاعون وجود داشته باشه ، كرم تخم چشم آدميزاد بخوره.پس وجود تو كه ضد و نقيض باورهاي يه سري آدماي ديگس به چه دردي ميخوره؟
چطور بي نظمي يه خالقي رو كه اصلا وجودشو قبول نداري ميپذيري؟اما بد صحبت كردن خودتو نميپيذيري؟
يكي يه حرف خوبي ميزد:
تو نميدوني كه نميدوني.
منم مثه تو.
در ضمن خيلي تحسينت ميكنم كه يه راهي رو پيش گرفتي و داري ميري.ولي يه چيزي كم داري اونم اينكه آداب گفتگو نداري.اين سوال پرسيدنات واقعا عاليه.
در ضمن انقد نگو آدم از سفالگري درست نشده(چون قران فقط گفته گل).تو به همون شامپانزت اكتفا كن بعد دلايلشم كامل روش كار كن .چه عيبي داره.مگه نظرت نيست؟گسترشش بده ببين جايي متوقف ميشه؟
راستي ميگفتي علمي كه همه جا و در هر زماني بشه ازش استفاده كرد وجود نداره پس شامل حال فرگشت شمام نميشه.يني يه مدت ديگه يكي ديگه مياد حرفاي تورو نقض ميكنه.
چون نميدوني يا نميتوني كه بفهمي دي ان اي ماهي توي دي ان اي تو چي ميكنه پس خلقتش دچار ضايعس.
مردم پيشين چون نميدونستن شيمي درماني چيه پس وجود سرطان براشون مثه همون آتشفشاني بوده كه نميدونيم چرا با حيات بشر سازگاري نداره.
ببين چندتا موضوع توي يه نظر بيان كردم!حالا تو ميخواي راجع به جهان براي انسان يه سري جمع بندي كلي بدي؟!!!!!!!
 
در ضمن انقد نگو آدم از سفالگري درست نشده(چون قران فقط گفته گل).تو به همون شامپانزت اكتفا كن بعد دلايلشم كامل روش كار كن .چه عيبي داره.مگه نظرت نيست؟گسترشش بده ببين جايي متوقف ميشه؟

ابتدا مراحل خلقت انسان مشابه مراحل سفال گری رو بهتون نشون میدم، بعدا میام سراغ جواب های دیگر.

آیه 20 سوره روم:

و از نشانه‏ هاى او اين است كه شما را از خاك رس (تراب) آفريد

تراب= خاک رس قبل کوزه گری


آیه 2 سوره انعام:

اوست كسى كه شما را از گل (طین) آفريد

طین = گل پس از خیس کردن خاک رس


آیه 26 سوره حجر:

و در حقيقت انسان را از گلى خشك (صلصال) از گلى سياه و بدبو (حما مسنون) آفريديم

حما مسنون = گل سیاه شده قبل از سفال گری
صلصال = گل خشک شده مانند کوزه و خشت


در ضمن انسان امروزی هیچ ارتباطی به شامپانزه امروزی نداره.
که بازم این حرفتون مشخص میکنه فرگشت رو متوجه نشدین.
5 میلیون سال هست که انسان و شامپانزه مسیر فرگشتیشون جدا شده و جد 5 میلیون سال پیش نه انسان امروزی هست نه شامپانزه امروزی. بنابر این ما شامپانزه نیستیم دوست عزیز، میمون هم نیستیم.


اما در مورد سئوالی که از من پرسیدی که من به چه دردی میخورم.
هدف ما رسیدن به یک جامعه آرام هست.
جامعه ای که هیچ انسانی نتواند به خود این حق را بدهد که دارای عقاید برتر و باورهایی هست که حق داره اون باورهارو قانون کنه و به اجبار بر همگان دیکته کنه.

دقت بکنید این شما مذهبیون تندرو محترم هستین که تمامی اقشار رو در جامعه دارید تحت فشار قرار میدین.
نه میذارین حق رای داشته باشن، نه میذارین تو دانشگاه انجمن های آزاد اندیشی و مستقل داشته باشن، نه تو مجلس نماینده داشته باشن، همه جا دارید در دهان مذهبی های معتدل میزنید، غیرمذهبی ها که کلا فاتحه شون خونده است !!

اگر ما در یک جامعه آزاد زندگی میکردیم، هیچ وقت اینگونه لحن ها تو بحث پیش نمیامد.
هدف از بحث هم ارائه یک جمع بندی کلی نیست.
بنا هم نیست ما در یک تاپیک کل علم بشریت رو عرضه کنیم.

اگر قرار باشه مثل شما فکر کنیم که اصلا هیچ تاپیکی نباید زد، چون همیشه یک موضوعات مهم تری هستن که باید در باب اونها کتاب ها نوشت.

اگر نگاه دوستان به من و جریان های تفکری جدید در دنیا، نگاه پست و از بالا نباشه، مطمئنا میشه در فضایی صاف تر بحث کرد و این آرزوی من هم میباشد.

به امید آرامش و ایرانی که در آن صداهای مختلف در آزادی شنیده شود. :gol:
 
آخرین ویرایش:

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
عجب تعریف عجیب و شگفت آوری ارائه دادی شما، ماشالله.
هرچیزی که نبود و شد نیاز به علت دارد.
اصل پایستگی انرژی میگوید، انرزی نه به وجود میاد و نه از بین میرود، بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشود، الان با همین تعریفی که از علیت انجام دادی، علت و معلول رو برای ما مشخص کنید.

شما نمیتونین در مورد چیزهایی که اطلاعاتی از چگونگی پیدایششون ندارین و نمیدونین ازلی هستن یا نیستن حکم نبودن صادر کنین و سپس بگین پس یکی باید باشه که هستی بده.
چون در مورد انرژی و بسیاری موارد دیگر زمان تعریف نمیشه.

در مورد خدا هم خودت داری برهان علیت رو از بین میبری و یعنی مثال نقض وجود داره.
از طرفی مدعی میشی این مثال نقض فقط باید یکی باشه.
در حالیکه میشه هزاران و بی نهایت مثال نقض آورد.
هیچ دلیل قانع کننده ای وجود نداره که بگی برای برهان علیت فقط یک مثال نقض وجود داره و اون هم فقط باید خدا باشه.
میتواند بینهایت مسیرهای موازی که هیچ ارتباطی هم بهم ندارند موجود باشند که تمامی این چرخه علت و معلول رو بشکنند.
همانطور که من در مورد انرژی گفتم از ازل بوده و فقط در حال تبدیل شدن هست.

پذیرش یا عدم پذیرش مفاهیم و عقاید دینی تنها بسته به استدلال و قیاسات عقلی و براهین منطقی نیست ، بلکه یک سوی دیگر هر عقیده ای خواست و اراده فرد در پذیرش حقیقت است .......... تا فرد نخواهد حقیقتی را بپذیرد ، محکم ترین براهین و استدلالات عقلی هم نخواهد توانست تاثیری در وی بگذارد..

اگر جوابی به پست های شما داده شد ........یک وقت فکر نکن به شخص شما پاسخ داده شد .........چون از نظر بنده جواب دادن به افراد بی ادبی مثل تو آب در هاون کوبیدن هست .......اول یاد بگیر به طرف مقابلت توهین نکنی ......ما اگر تندرو محترم! مذهبی هستیم............تو چی هستی جناب سکولار؟

اول از همه برو آداب و رسوم درست حرف زدن یاد بگیر .....بعد دم از یک سری شعار بزن که در عمل توش می مونی .........خیر پیش آقای دامپزشک
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابتدا مراحل خلقت انسان

آیه 20 سوره روم:

و از نشانه‏ هاى او اين است كه شما را از خاك رس (تراب) آفريد

تراب= خاک رس قبل کوزه گری


آیه 2 سوره انعام:

اوست كسى كه شما را از گل (طین) آفريد

طین = گل پس از خیس کردن خاک رس


آیه 26 سوره حجر:

و در حقيقت انسان را از گلى خشك (صلصال) از گلى سياه و بدبو (حما مسنون) آفريديم

حما مسنون = گل سیاه شده قبل از سفال گری
صلصال = گل خشک شده مانند کوزه و خشت

اما در مورد سئوالی که از من پرسیدی که من به چه دردی میخورم.
هدف ما رسیدن به یک جامعه آرام هست.
به امید آرامش و ایرانی که در آن صداهای مختلف در آزادی شنیده شود. :gol:

باشه آيه هاي قراني كه آوردي قبول.
لامصب سياست يه طوري هست كه هر جاشو بگيري از اون ور در ميره.
الان ميخواي بگي جامعه دست مذهبيونه و بقيه دارن خفه ميشن.چون نميتونن دهنشونو باز كنن.
اونايي كه آزاد فكر مكينن چقدر آزاد فكر ميكنن.يني ميخوام بگم اين ازادي ميخواد به چي برسه ؟به آرامش؟
ما جامعه آزاد نداريم.تو بقيه مملكتا كه جامعه ازاد دارن به كجا رسيدن؟پس چرا اون ازادي كه ماها رويامونه هيچ وقت نتونسته حق يه سياه پوست رو ادا كنه.
همه سنگ اين آزادي رو به سينه ميزنن الا رعايت كردنشو.
اگه شما يه نقدي يا حرفي داري بيا بگو.بيا كامل بگو و درست بحثو مطرح كن.درست جواب بده و درست بشنو.
شما نوشتي به اميد آرامشي و ايراني كه در آن صداهاي مختلف در آزادي شنيده شود.
فعلا كه خود تو داري صداي مذهبيون رو ميشنوي ولي اصلا ازادي و آرامشو رعايت نميكني.
توي اون آزادي شما، صداي فكر مذهبيون جايگاهي نداره.چه برسه به اينكه گفته شه و بنا بر آزادي كاري به كار كسي نداشته باشيم!!!!!
اصلا آزاديه.كسي به كسي كاري نداره اين يني هر كس هرجا دلش خواست هر كاري كه خودش فكر كرد درسته رو انجام بده.اين يني آزادي شما.
فرگشتو از حرفاي خودت خوندم.اگه درست متوجه نشدم پس به درست نوشته نشدنش برميگرده.
الان خود تو توي همه جوابايي كه دادي ميخواستي يه جوري به همه بگي كه اين موضوع به اين شكله و بايد نگاه اين شكلي بهش داشتت.يني همون كاري كه فكر ميكني مذهبيون با بقيه انجام ميدن رو تو داري راجع به تفكرات خودت پياده ميكني.پس نگو آزاديه.نگو صداهاي مختلف شنيده شود.چون كلا يه سري ادما هستن كه خوششون نمياد يه سري حرفارو بشنون(چه مذهبي چه معتدل چه غير مذهبي).پس نگو ازادي داريم يا نداريم.
نگو كه ميخواي همه يك دست فكر كنن يا يك انديشه نزديك بهم داشته باشن كه اينطوري ميشه به آرامش زسيد.نه اينطور نميشه.چون هميشه يه سري منافع در ميون هست.اين منافع ميتونوه گاه براي شخصبي باشه گاه ميتونه براي يك جامعه رقم بخوره.
خواهش ميكنم بهم نگو كه اگر آزادي وجود داشته باشه و صداهاي مختلف رو بشه شنيد هيچ كس بهت نميگه بالا چشمت ابرو هست.
ولي به نظر من اينطور كه از حرفات فهميدم چون تو از قانون الاني كه وجود داره خوشت نمياد به همين خاطر نسبت بهش جبهه گرفتي و ميگي هر آزادي باشه به غير از ايني كه تو الان قبولش نداري.
ببين كلا اينور بزني يار گله داره اونور بزني يار گله داره.
تو براي اينكه آزادي رو مفهوميتر كني مطمئنا به اشتباهاتي كه الان داره توي اين جامعه رقم ميخوره دامن ميزني و اينطوري ميخواي چهره شو هرچه بيشتر خراب كني تا بگي : ديدي گفتم اين غلط بود.
ولي اينو بدون امان از اون روزي كه حرف تو (آزادي دلخواهت)پياده شه بعد وضع از ايني كه هست اسفناكتر شه.
نگاه و ديدگاه تورو قبول ندارم.ميدوني چرا؟
چون ميخواي كلا يه قانوني رو پيدا كني كه براي ميليونها جمعيت و اتفاق يك جواب واحد داشته باشه.كلي حرف ميزني اما جزئي مثال ميزني.ميگي ميليونها حيات در سالهاي مختلف از بين رفتن اما دي ان اي ماهي به چه دردي ميخوره.
واسه همين نگاه كلي اشتباهت به من ميگي مذهبيون تندرو.
من اگه از مذهبيون تندرو بودم اون چهارتا آيه اي كه گذاشتي رو خودم زودتر از تو ميزاشتم كه توي اين پستم نگم تو درست ميگي.
راستي اون جامعه اي كه ميگي هيچ انساني حرف خود را برتر از ديگران نداند و به صورت قانون به خورد مردم نده و از طرفي افكار آدمي مثل توام كه خدا رو قبول نداره بعد همه دارن خوب و خوش در كنار هم زيست ميكنن بعد همه يك دستن و همه حرفا شنيده ميشه ولي كسي سعي نميكنه دهن اون يكي رو ببنده بعد آرامش هم وجود داره همون
نداشتن خود بزرگ بيني و ديگر كوچيك بيني مسلموناس
همون رعايت حقوق ديگران در اسلامه
همون محبت و كمك تعريف شده توي اسلامه.
فقط فرقش اينه كه چون يه سري چهره اسلامو خراب كردن تا ميگي اسلام همه پس ميزنن.
توي اين اسلام هيچ وقت زوري به كسي گفته نشده.عدالت مطلقه.
اما چون نميتوني ببيني(براي منافعت)نميتوني پيادش كني(به خاطر اخلاقت)اصلا قدرتشو نداري كه عدالتو رعايت كني به همين خاطر فكر خيليارو خراب ميكني.آقاي وكيل منظور از جمله آخرم تو نبودي.كلا دلم براي مذهبي به اسم اسلام سوخت كه چه راحت هر كس هر بلايي كه ميخواد سرش مياره.بعد اون هر كس خبر نداره كه با افكار آدماي ديگه چه ميكنه.

تو ميخواي دليل هركاري رو بدوني.باشه عاليه.اصلا اين سفارشو يكي از بزرگان مذهبيون به اسم علي هم گفته ،
گفته گمشده مومن حكمت اموري هست كه اتفاق ميافته.
اما من از تو ميخوام كه هرجايي كه ميخواي راجع به موضوعي بگي كه چرا اينجوري اتفاق افتاده در مقام يا جايگاهي باش كه بتوني علتشو بگي.يني يه جورايي به اون حادثه احاطه داشته باش كه بدوني صفر تا صدش چجوري بوده بعد بگو آزادي انديشه نيست،يه سري حرفا چون به نظر بعضي آدما برترن بايد قانون شن و ...
مثلا اينجا نگو خواب ديدن (از نظر روانشناسان)يه سري فعل و انفعالات مغزه/احساسه/خاطرس نه اوني كه مذهبيون ميگن جدا شدن روح آدمي از جسم انسانه ورفتن به جاهايي كه تاحالا نرفته.
تو كه هنوز نميدوني خواب ديدن يه سري افراد واقعا خاص هست نميتوني واقعه خواب ديدن رو خوب و كامل تفسيرش كني.چون هيچ احاطه اي به اون يه سري افراد نداري و صفر تا صد كارو نميدوني چيه.
ماها خيلي خوب با حدس و گمان يه سري چيزاي مطلق مثه اعتماد(از لحاظ اخلاقي)بهم رو از بين ميبريم.
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
كلا ديگه حرفي ندارم.
ولي با سوالايي كه مطرح ميكني يا روشاي مغالطه گري يا مطرح شدن يه سري موضوعات بهتر
كندوكاشت توي وجود آدما انجام ميدي.
واقعا ممنون.
همين كه حرفات مطلق 100%نيست ادما به اين فكر ميندازه كه پس مطلق 100% چيه و كجاست.خيلي خوبه.
اينكه هركس ميتونه براي خودش يه جوابي پيدا كنه آزادي اون فرده.
اما اينكه چقدر ميتونه اشاعش بده به باهوشي و ذكاوت و تيز بيني فرد برميگرده.
اينجا گفتگوي آزاد هست اما توهين آميز ترين حرفا در حين همين گفتگو زده ميشه.بلد نيستيم گفتگو آزاد يني چي.
موفق باشيد.
 

Similar threads

بالا