onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]آیا استانداردهای زندگی حین انقلاب صنعتی بهبود یافت؟[/h]
در عین اینکه انقلاب صنعتی در نهایت منجر به افزایشهای بزرگی در ثروت شد، پیشرفتي بیثبات بود
مترجم: عباس کاظمی
منبع: اکونومیست
اروپا بعد از حوالی سال 1760 یک بازه رشد حیرتانگیز را تجربه کرد. سطح درآمدی که اروپا امروزه داراست بدون انقلاب صنعتی قابل دستیابی نبود.
در حقیقت، مردم همواره به دو انقلاب بزرگ اشاره میکنند. (اگرچه تاریخدانان در مورد واژهگذاری منازعه دارند.) انقلاب صنعتی اول پیرامون معرفی ماشینهایی بود که اغلب با آب یا بخار کار میکردند. این انقلاب تقریبا از سال 1760 تا 1850 به درازا انجامید. انقلاب صنعتی دوم از ماشینهای پیشرفتهتری مانند موتورهای احتراق داخلی و الکتریسیته استفاده کرد. این انقلاب تقریبا از سال 1850 تا 1910 طول کشید.
ما میدانیم که انقلاب صنعتی، اروپا را ثروتمند کرد. ولی زندگی کردن در حین آن چگونه بود؟ بریتانیا کاملترین رکوردهای تاریخی را در مورد چنین موضوعاتی دارد، بنابراین این مقاله روی آن کشور تمرکز میکند.
سوال به اینکه شما چگونه استانداردهای زندگی را اندازهگیری میکنید، تقلیل مییابد. تاریخدانان روی اینکه چه اتفاقی حین انقلاب صنعتی برای دستمزدها افتاد منشعب میشوند. همه اتفاق نظر دارند که دستمزدها افزایش یافت؛ سوال این است که چه وقتی؟
تحقیق روی دستمزدهای حقیقی-دستمزدهایی که با تورم تطبیق داده شدهاند- تمرکز میکند. به دست آوردن داده از دستمزدها فریب دهنده است. ولی حسابداری بر مبنای تورم به مراتب سختتر است. (برای مثال کارگران اغلب به طور غیررسمی سود پرداخت میکنند، که این به این معنی است که رکوردهای اندکی در دست است.)
و بنابراین طبیعی است که محققان در تخمینشان از دستمزدهای حقیقی با هم اختلاف داشته باشند. بعضی مانند پیتر لیندِرت و جفری ویلیامسون پیشنهاد میکنند که دستمزدهای تماموقت کارگرهای متعارف بریتانیایی، واقعیشده با تورم- طی 70 سال بعد از سال 1780 بیش از دو برابر شد. ولی چارلز فِینشتِین استدلال کرد که در طول همین بازه دستمزدهای حقیقی بریتانیا تنها حدود 30 درصد افزایش یافت. این مساله نمونهای از یک آشفتگی آکادمیک است. بیشتر افراد موافقند که بعد از حوالی سال 1840 دستمزدهای حقیقی بهتر شدند. نیکولاس کرفتس و تِرِنس میلز نشان میدهند که از 1840 تا 1910، دستمزدهای حقیقی بیش از 2 برابر شدند. حاصل کار آنها توسط محققان دیگر منعکس شده است. پیشرفتها ممکن است به دلیل نوآوریهای تکنولوژیک باشد که منجر به افزایشهای بزرگی در بهرهوری کار و بنابراین دستمزدهای بالاتر
شد. دیگران عقیده دارند که پیشرفتها به دلیل این است که هزینه زندگی با سرعت زیاد آنچنانی رشد نکرد و تاثیر اقتصادی عظیم جنگهای ناپلئونی-که به دلیل جنگافزارهای دریایی، صادرکنندگان زیان دیدند و واردات گرانتر شد- به تدریج از بین رفت. بنابراین در عین اینکه انقلاب صنعتی در نهایت منجر به افزایشهای بزرگی در ثروت شد،پیشرفتي بیثبات بود. برای بخش بزرگی از بازه، فرد متوسط فواید تغییر اقتصادی را درو نمیکرد.
به اندازه کافی در مورد دستمزدها گفته شد. دیگر سنجههای استاندارد زندگی نیز باید در نظر گرفته شود.
اشتیاق روزافزونی به سمت سنجههای زیست شناختی برای استاندارد زندگی، مانند قد افراد، وجود دارد.قد به چندین دلیل یک سنجه مفید است. قد نشاندهنده این است که یک فرد چقدر خوب تغذیه شده است و افرادی که کارهای یدی کمتری انجام میدهند یا آنهایی که کمتر به دلیل بیماری رنجور شدهاند محتملا قدبلندتر هستند. قد یک شخص به طور کامل با استاندارد زندگی آنها همبسته نیست- در نهایت بیلگیتس یک غول فیزیکی نیست- ولی 20 تا 40 درصد تغییرات در قد افراد به واسطه فاکتورهای زیست محیطی تعیین میشود؛ بنابراین در مجموع، دادههای قد بسیار مفیدند.
محققان داده قد را از جاهای مختلفی، مانند آرشیوهای ارتش، به دست میآورند؛ اندازهگیری قد تازه سربازها یک امر معمول است.داده همچنین میتواند در دفترهای ثبت مدارس یافت شود. پژوهشگران آکادمیک حتی دادههای ثبتشده افرادی که از انگلیس به جوامع مجازاتی در استرالیا منتقل شدهاند را هم مورد کنکاش قرار داداند.
بعضی تحقیقات، تصویر نسبتا هشداردهندهای را نشان میدهند. نمودار 1 قد سربازهای انگلیسی از سال 1730 تا سال 1850- دورهای که دربردارنده اولین انقلاب صنعتی است- را نشان میدهد.
تبیینهای زیادی برای کاهش قد در طول این بازه موجود است. بعضی افراد عقیده دارند که انفجار بیماری در شهرها رخ داد. دیگران فکر میکنند که رشد بیثبات اقتصادی منجر به افزایشهایی در فراوانی بیکاری شد که بر تغذیه موثر بود و ممکن است رشد کشاورزی از رشد اقتصادی عقب افتاده باشد-که به این معنی است که قیمت نسبی مواد غذایی زمانی که حملونقل ضعیف بوده و مهار فساد غذا با روشهای اولیه انجام میشده افزایش یافته
است.
تحقیقات دیگر نشان داده است که ساکنین شهرها از اقوام روستایی کوتاهقدتر بودند ولو اینکه شهرنشینان در حالت کلی ثروتمندتر بودند. دسترسی به غذا برای کسانی که در نواحی روستایی زندگی میکردند آسانتر بود و بنابراین آنها در مقابل اثرات خرابی محصول ایمنتر بودند.
مقاله دیگری پیشنهاد میکند که تنها در نیمه دوم قرن 19 بود که رشد طول قد جهش کرد. دستمزدها بالا رفتند و پیشرفتهایی در ایمنی غذا و سلامت عمومی به وقوع پیوست و در طی 150 سال گذشته بریتانیا روی یک مسیر رو به بالا قرار داشته است.
میتوان یک داستان مشابه برای امید به زندگی تعریف کرد. «امید به زندگی در هنگام تولد» (اسم رسمی آن) با نگاه کردن به ثبت آمار مرگ محاسبه میشود. اگر شما توزیع سنینی که مردم در آنها میمیرند را بدانید، میتوانید محتملترین سنی که مردم تا آن هنگام زنده میمانند را محاسبه کنید.
یک بار دیگر این تصویر دلچسب نیست. برای مثال در تمام شهرهای بریتانیا شرایط میرایی در دهه 1860 بهتر از دهه 1850 نبودند- و اغلب بدتر بودند-. در لیورپول دهه 1860 امید به زندگی به عدد شگفتانگیز 25 سال سقوط کرد. افزایش امید به زندگی تا پایان دو دهه بعدی یافت نشد. تاریخ اقتصاد امروزه راههای بسیار پیشرفتهای برای اندازهگیری کیفیت زندگی دارد. ولی جادوگری توسط محاسبات کمی، تجربه زندگی کردن در چنین تغییرات سریعی را نصیب آدم نمیکند.
به یک تاریخ کمتر ریاضیاتی نیز نیاز است. ای پی تامپسون، یک تاریخدان انگلیسی، خیلی به اعداد علاقهمند نبود. او بیشتر به رسوخ درون اذهان مردم علاقهمند بود. یکی از مشهورترین مقالات او که در سال 1967 چاپ شد، تلاش میکند که بفهمد که زندگی حین تغییرات سریع اقتصادی برای مردم چگونه بود. تامپسون عقیده دارد که هنگامی که بریتانیا به سمت کاپیتالیسم کاملا تکامل یافته تغییر مسیر داد مردم زیر فشار بیشتری برای سخت کار کردن افتادند:
زمان، حالا پول است؛ سپری نمیشود بلکه خرج میشود.
کارگر انگلیسی در گیرودار کاپیتالیسم صنعتی با نظمش، صرف منظم انرژی اش و شاید همچنین سرکوبشدگیاش، نه از لذات، بلکه از تواناییاش به استراحت به طرق مهارنشده قدیمی نمرهدهی میشد.
اقتصاددانان بیاحساس (که گاهی با عنوان اقتصاددانان محاسباتی شناخته میشوند) سبک تاریخ تامپسون را استهزا میکنند. برای آنها استفاده از اشعار به عنوان منبع و نوشتن جملات آهنگین-که تامپسون متمایل به انجام این کار است- پژوهشگری خوب و درست نیست.
ولی ما اگر بخواهیم پیامدهای رشد اقتصادی را بفهمیم به هردوی افراد با سبک حسابدارانه و هنرمندانه نیازمندیم. این امر امروزه به همان اندازه صادق است که در زمان انقلاب صنعتی صادق بود. دستمزدها ممکن است افزایش یابند ولی نمایشگرهای اجتماعی دیگر در شرایط وحشتناکی باشند. این امر در یک کتاب جدید نوشته شده توسط آمارتیا سِن و ژان درِز، که به هند میپردازد، برجسته و نشان داده شده است.تاریخ اقتصاد تنها درمورد علم بیروح اقتصاد نیست. بلکه در این مورد هم هست که مردم چگونه تغییرات اقتصادی را تجربه میکنند.
در عین اینکه انقلاب صنعتی در نهایت منجر به افزایشهای بزرگی در ثروت شد، پیشرفتي بیثبات بود
مترجم: عباس کاظمی
منبع: اکونومیست
اروپا بعد از حوالی سال 1760 یک بازه رشد حیرتانگیز را تجربه کرد. سطح درآمدی که اروپا امروزه داراست بدون انقلاب صنعتی قابل دستیابی نبود.
در حقیقت، مردم همواره به دو انقلاب بزرگ اشاره میکنند. (اگرچه تاریخدانان در مورد واژهگذاری منازعه دارند.) انقلاب صنعتی اول پیرامون معرفی ماشینهایی بود که اغلب با آب یا بخار کار میکردند. این انقلاب تقریبا از سال 1760 تا 1850 به درازا انجامید. انقلاب صنعتی دوم از ماشینهای پیشرفتهتری مانند موتورهای احتراق داخلی و الکتریسیته استفاده کرد. این انقلاب تقریبا از سال 1850 تا 1910 طول کشید.
ما میدانیم که انقلاب صنعتی، اروپا را ثروتمند کرد. ولی زندگی کردن در حین آن چگونه بود؟ بریتانیا کاملترین رکوردهای تاریخی را در مورد چنین موضوعاتی دارد، بنابراین این مقاله روی آن کشور تمرکز میکند.
سوال به اینکه شما چگونه استانداردهای زندگی را اندازهگیری میکنید، تقلیل مییابد. تاریخدانان روی اینکه چه اتفاقی حین انقلاب صنعتی برای دستمزدها افتاد منشعب میشوند. همه اتفاق نظر دارند که دستمزدها افزایش یافت؛ سوال این است که چه وقتی؟
تحقیق روی دستمزدهای حقیقی-دستمزدهایی که با تورم تطبیق داده شدهاند- تمرکز میکند. به دست آوردن داده از دستمزدها فریب دهنده است. ولی حسابداری بر مبنای تورم به مراتب سختتر است. (برای مثال کارگران اغلب به طور غیررسمی سود پرداخت میکنند، که این به این معنی است که رکوردهای اندکی در دست است.)
و بنابراین طبیعی است که محققان در تخمینشان از دستمزدهای حقیقی با هم اختلاف داشته باشند. بعضی مانند پیتر لیندِرت و جفری ویلیامسون پیشنهاد میکنند که دستمزدهای تماموقت کارگرهای متعارف بریتانیایی، واقعیشده با تورم- طی 70 سال بعد از سال 1780 بیش از دو برابر شد. ولی چارلز فِینشتِین استدلال کرد که در طول همین بازه دستمزدهای حقیقی بریتانیا تنها حدود 30 درصد افزایش یافت. این مساله نمونهای از یک آشفتگی آکادمیک است. بیشتر افراد موافقند که بعد از حوالی سال 1840 دستمزدهای حقیقی بهتر شدند. نیکولاس کرفتس و تِرِنس میلز نشان میدهند که از 1840 تا 1910، دستمزدهای حقیقی بیش از 2 برابر شدند. حاصل کار آنها توسط محققان دیگر منعکس شده است. پیشرفتها ممکن است به دلیل نوآوریهای تکنولوژیک باشد که منجر به افزایشهای بزرگی در بهرهوری کار و بنابراین دستمزدهای بالاتر
شد. دیگران عقیده دارند که پیشرفتها به دلیل این است که هزینه زندگی با سرعت زیاد آنچنانی رشد نکرد و تاثیر اقتصادی عظیم جنگهای ناپلئونی-که به دلیل جنگافزارهای دریایی، صادرکنندگان زیان دیدند و واردات گرانتر شد- به تدریج از بین رفت. بنابراین در عین اینکه انقلاب صنعتی در نهایت منجر به افزایشهای بزرگی در ثروت شد،پیشرفتي بیثبات بود. برای بخش بزرگی از بازه، فرد متوسط فواید تغییر اقتصادی را درو نمیکرد.
به اندازه کافی در مورد دستمزدها گفته شد. دیگر سنجههای استاندارد زندگی نیز باید در نظر گرفته شود.
اشتیاق روزافزونی به سمت سنجههای زیست شناختی برای استاندارد زندگی، مانند قد افراد، وجود دارد.قد به چندین دلیل یک سنجه مفید است. قد نشاندهنده این است که یک فرد چقدر خوب تغذیه شده است و افرادی که کارهای یدی کمتری انجام میدهند یا آنهایی که کمتر به دلیل بیماری رنجور شدهاند محتملا قدبلندتر هستند. قد یک شخص به طور کامل با استاندارد زندگی آنها همبسته نیست- در نهایت بیلگیتس یک غول فیزیکی نیست- ولی 20 تا 40 درصد تغییرات در قد افراد به واسطه فاکتورهای زیست محیطی تعیین میشود؛ بنابراین در مجموع، دادههای قد بسیار مفیدند.
محققان داده قد را از جاهای مختلفی، مانند آرشیوهای ارتش، به دست میآورند؛ اندازهگیری قد تازه سربازها یک امر معمول است.داده همچنین میتواند در دفترهای ثبت مدارس یافت شود. پژوهشگران آکادمیک حتی دادههای ثبتشده افرادی که از انگلیس به جوامع مجازاتی در استرالیا منتقل شدهاند را هم مورد کنکاش قرار داداند.
بعضی تحقیقات، تصویر نسبتا هشداردهندهای را نشان میدهند. نمودار 1 قد سربازهای انگلیسی از سال 1730 تا سال 1850- دورهای که دربردارنده اولین انقلاب صنعتی است- را نشان میدهد.
تبیینهای زیادی برای کاهش قد در طول این بازه موجود است. بعضی افراد عقیده دارند که انفجار بیماری در شهرها رخ داد. دیگران فکر میکنند که رشد بیثبات اقتصادی منجر به افزایشهایی در فراوانی بیکاری شد که بر تغذیه موثر بود و ممکن است رشد کشاورزی از رشد اقتصادی عقب افتاده باشد-که به این معنی است که قیمت نسبی مواد غذایی زمانی که حملونقل ضعیف بوده و مهار فساد غذا با روشهای اولیه انجام میشده افزایش یافته
است.
تحقیقات دیگر نشان داده است که ساکنین شهرها از اقوام روستایی کوتاهقدتر بودند ولو اینکه شهرنشینان در حالت کلی ثروتمندتر بودند. دسترسی به غذا برای کسانی که در نواحی روستایی زندگی میکردند آسانتر بود و بنابراین آنها در مقابل اثرات خرابی محصول ایمنتر بودند.
مقاله دیگری پیشنهاد میکند که تنها در نیمه دوم قرن 19 بود که رشد طول قد جهش کرد. دستمزدها بالا رفتند و پیشرفتهایی در ایمنی غذا و سلامت عمومی به وقوع پیوست و در طی 150 سال گذشته بریتانیا روی یک مسیر رو به بالا قرار داشته است.
میتوان یک داستان مشابه برای امید به زندگی تعریف کرد. «امید به زندگی در هنگام تولد» (اسم رسمی آن) با نگاه کردن به ثبت آمار مرگ محاسبه میشود. اگر شما توزیع سنینی که مردم در آنها میمیرند را بدانید، میتوانید محتملترین سنی که مردم تا آن هنگام زنده میمانند را محاسبه کنید.
یک بار دیگر این تصویر دلچسب نیست. برای مثال در تمام شهرهای بریتانیا شرایط میرایی در دهه 1860 بهتر از دهه 1850 نبودند- و اغلب بدتر بودند-. در لیورپول دهه 1860 امید به زندگی به عدد شگفتانگیز 25 سال سقوط کرد. افزایش امید به زندگی تا پایان دو دهه بعدی یافت نشد. تاریخ اقتصاد امروزه راههای بسیار پیشرفتهای برای اندازهگیری کیفیت زندگی دارد. ولی جادوگری توسط محاسبات کمی، تجربه زندگی کردن در چنین تغییرات سریعی را نصیب آدم نمیکند.
به یک تاریخ کمتر ریاضیاتی نیز نیاز است. ای پی تامپسون، یک تاریخدان انگلیسی، خیلی به اعداد علاقهمند نبود. او بیشتر به رسوخ درون اذهان مردم علاقهمند بود. یکی از مشهورترین مقالات او که در سال 1967 چاپ شد، تلاش میکند که بفهمد که زندگی حین تغییرات سریع اقتصادی برای مردم چگونه بود. تامپسون عقیده دارد که هنگامی که بریتانیا به سمت کاپیتالیسم کاملا تکامل یافته تغییر مسیر داد مردم زیر فشار بیشتری برای سخت کار کردن افتادند:
زمان، حالا پول است؛ سپری نمیشود بلکه خرج میشود.
کارگر انگلیسی در گیرودار کاپیتالیسم صنعتی با نظمش، صرف منظم انرژی اش و شاید همچنین سرکوبشدگیاش، نه از لذات، بلکه از تواناییاش به استراحت به طرق مهارنشده قدیمی نمرهدهی میشد.
اقتصاددانان بیاحساس (که گاهی با عنوان اقتصاددانان محاسباتی شناخته میشوند) سبک تاریخ تامپسون را استهزا میکنند. برای آنها استفاده از اشعار به عنوان منبع و نوشتن جملات آهنگین-که تامپسون متمایل به انجام این کار است- پژوهشگری خوب و درست نیست.
ولی ما اگر بخواهیم پیامدهای رشد اقتصادی را بفهمیم به هردوی افراد با سبک حسابدارانه و هنرمندانه نیازمندیم. این امر امروزه به همان اندازه صادق است که در زمان انقلاب صنعتی صادق بود. دستمزدها ممکن است افزایش یابند ولی نمایشگرهای اجتماعی دیگر در شرایط وحشتناکی باشند. این امر در یک کتاب جدید نوشته شده توسط آمارتیا سِن و ژان درِز، که به هند میپردازد، برجسته و نشان داده شده است.تاریخ اقتصاد تنها درمورد علم بیروح اقتصاد نیست. بلکه در این مورد هم هست که مردم چگونه تغییرات اقتصادی را تجربه میکنند.