1- آیا معیارهای دقیق و خواسته های خودتون از طرف مقابل و وظایف خودتون در مسئولیت پذیری رو میدونید؟؟؟
بنظر من همونطور ک از آشنایی تا ازدواج چند مرحله طی میشه،در زمینه تبیین معیارها و خواسته ها هم ی سری مراحل وجود داره.من بشخصه درحالت کلی اعتقادات و باورهایی دارم ک معیارهای اصلی منو در انتخاب فرد موردنظرم داره.ینی کسی ک اون معیارهای اصلی رو داشته باشه ک خیلی هم کلی هستش میتونه گزینه ای برای فکرکردن باشه.خب معیارهای کلی هم حدود متوسطی از ایده آلهای ذهنیمه.شامل موارد ظاهری-مالی-تحصیلی-جایگاه اجتماعی-تصوری ک در برخوردهای اول واسم ایجاد میشه
و بعد ازونه ک همزمان با افزایش شناخت معیارهامو دقیقتر میکنم و طرفمو هربار میسنجم. خودمو از همون ابتدا با ی سری معیارهای ریز و دقیق محدود نمیکنم. اما در روند شناخت دقیق و سختگیرانه عمل میکنم. ترجیح میدم کسی ک نهایتا ب معیارهای نهایی من مطابقت نداره رو با شناخت رد کنم تا صرفا از همون ابتدا معیارهای ریز و سختگیرانه داشته باشم.
مسائل اعتقادی و باورهای شخص مقابلم ازین مقوله مستثنی ست. ینی از موارد مهمیه ک ازهمون ابتدا سختگیرانه بررسی میکنم.
و اما متقابلا درباره مسئولیتها و تعهدات خودم هم سختگیرانه عمل میکنم. خواسته ها و انتظاراتمو واضح بیان میکنم و از فرد مقابل هم همین انتظارو دارم. صادقانه ب اون خواسته هایی ک درآینده نمیتونم برآورده کنم ن میگم!! اینکه تو دلم ن بگم اما واسه خوشایند طرف قبول کنم یا خودمو قانع کنم ک شاید بتونم، رو ن خودم انجام میدم و ن دوست دارم طرف مقابلم انجام بده!!کما اینکه قبلا هم گفتم ک در مسئله ازدواج نمیشه با انشالا درست میشه پیش رفت! باید از همون ابتدا همه چیز واضح و معلوم باشه.ازدواج مسیری نیست ک با چشم بسته یا نیمه باز واردش شد! و این همه چیز هرچه ریزتر و جزئی تر بیان شه در آینده مشکلات کمتری خواهند داشت.
2- میدونید اگر یک خواستگاری رفتید یا براتون خواستگار اومد چطوری بشناسیدش؟؟؟
متاسفانه علی رغم اینکه در جامعه کنونی ما حریم شخصی تعریف نشده هستش و خیلی آسون میشه سر از زندگی بقیه درآورد اما شناخت افراد و خونواده هاشون در رابطه با ازدواج واقعا سخته
من بجز روشهای معمول ک شامل تحقیق و رفت و آمد و ... میشه سعی میکنم خودم هم ریزبین تر شم و عکس العملهای فرد مقابل رو در شرایط متفاوت بسنجم.حتی ب عمد شرایط خاصی رو ایجاد کنم-مثلا خیلی عصبانی کنمش!!!- و واکنشهاشو خودم-و یا ب کمک مشاور- بررسی کنم تا بتونم ب شناختی حدودی از شخصیتش برسم..
و باهمه اینها بازهم معتقدم ازدواج واقعا سخته. ن بخاطر مسائل مادی.. بزرگترین مانع و ترس من اعتماد نکردنه!!
ب قول دوستمون بیاید برای هم دعا کنیم!
ممنونم بابت دعوت
بنظر من همونطور ک از آشنایی تا ازدواج چند مرحله طی میشه،در زمینه تبیین معیارها و خواسته ها هم ی سری مراحل وجود داره.من بشخصه درحالت کلی اعتقادات و باورهایی دارم ک معیارهای اصلی منو در انتخاب فرد موردنظرم داره.ینی کسی ک اون معیارهای اصلی رو داشته باشه ک خیلی هم کلی هستش میتونه گزینه ای برای فکرکردن باشه.خب معیارهای کلی هم حدود متوسطی از ایده آلهای ذهنیمه.شامل موارد ظاهری-مالی-تحصیلی-جایگاه اجتماعی-تصوری ک در برخوردهای اول واسم ایجاد میشه
و بعد ازونه ک همزمان با افزایش شناخت معیارهامو دقیقتر میکنم و طرفمو هربار میسنجم. خودمو از همون ابتدا با ی سری معیارهای ریز و دقیق محدود نمیکنم. اما در روند شناخت دقیق و سختگیرانه عمل میکنم. ترجیح میدم کسی ک نهایتا ب معیارهای نهایی من مطابقت نداره رو با شناخت رد کنم تا صرفا از همون ابتدا معیارهای ریز و سختگیرانه داشته باشم.
مسائل اعتقادی و باورهای شخص مقابلم ازین مقوله مستثنی ست. ینی از موارد مهمیه ک ازهمون ابتدا سختگیرانه بررسی میکنم.
و اما متقابلا درباره مسئولیتها و تعهدات خودم هم سختگیرانه عمل میکنم. خواسته ها و انتظاراتمو واضح بیان میکنم و از فرد مقابل هم همین انتظارو دارم. صادقانه ب اون خواسته هایی ک درآینده نمیتونم برآورده کنم ن میگم!! اینکه تو دلم ن بگم اما واسه خوشایند طرف قبول کنم یا خودمو قانع کنم ک شاید بتونم، رو ن خودم انجام میدم و ن دوست دارم طرف مقابلم انجام بده!!کما اینکه قبلا هم گفتم ک در مسئله ازدواج نمیشه با انشالا درست میشه پیش رفت! باید از همون ابتدا همه چیز واضح و معلوم باشه.ازدواج مسیری نیست ک با چشم بسته یا نیمه باز واردش شد! و این همه چیز هرچه ریزتر و جزئی تر بیان شه در آینده مشکلات کمتری خواهند داشت.
2- میدونید اگر یک خواستگاری رفتید یا براتون خواستگار اومد چطوری بشناسیدش؟؟؟
متاسفانه علی رغم اینکه در جامعه کنونی ما حریم شخصی تعریف نشده هستش و خیلی آسون میشه سر از زندگی بقیه درآورد اما شناخت افراد و خونواده هاشون در رابطه با ازدواج واقعا سخته
من بجز روشهای معمول ک شامل تحقیق و رفت و آمد و ... میشه سعی میکنم خودم هم ریزبین تر شم و عکس العملهای فرد مقابل رو در شرایط متفاوت بسنجم.حتی ب عمد شرایط خاصی رو ایجاد کنم-مثلا خیلی عصبانی کنمش!!!- و واکنشهاشو خودم-و یا ب کمک مشاور- بررسی کنم تا بتونم ب شناختی حدودی از شخصیتش برسم..
و باهمه اینها بازهم معتقدم ازدواج واقعا سخته. ن بخاطر مسائل مادی.. بزرگترین مانع و ترس من اعتماد نکردنه!!
ب قول دوستمون بیاید برای هم دعا کنیم!
ممنونم بابت دعوت