آشنایی با مشاهیر معماری جهان

vahid_pakrou

عضو جدید
کاربر ممتاز
نورمن فاستر ، در اول ماه ژوئن در شهر منچستر متولد شد . 1953 پس از اتمام دوره متوسطه ، به صورت نيمه وقت و به عنوان منشی در تالار شهر منچستر شروع به کار کرد . سپس به خدمت سربازی رفت و در حين خدمت در نيروی هوايی ، در زمينه مهندسی الکترونيک مهارت يافت و اطلاعاتی در مورد هواپيما کسب کرد . در نهايت ، به دليل علاقه به هولپيماهای گلايدر به يک خلبان ماهر تبديل شد . 1955 پس از اتمام دوره دوساله سربازی ، در دفتر دو تن از معماران منچستر مشغول به کار شد
1956 با ثبت نام در دانشگاه معماری منچستر ، به فراگیری دروس نسبتا سنتی ( در مقایسه با دروس و و رويکرد های متفاوت در انجمن معماران لندن و مدرسه ی معماری لیورپول ) پرداخت . با اين حال ، در اين سال ها توانست مهارت های منحصر به فردی در زمينه ی فنون ترسيم و ارائه به دست آورد
او در اين سال ديپلم معماری و مجوز طراحی شهری خود را دريافت کرد . در همطن زمان ، مدال هی وود و مدال برنز انجمن معماران منچستر به وی اهدا شد . علاوه بر اين ، با قبولی در بورسيه ی تحصيلی انجمن ساختمان سازان ، به فلاوشيپ هنری نايل شد . پس از آن برای گذراندن دوره دو ساله ی تخصصی در دانشگاه ييل به آمريکا رفت . وی در آنجا تحت تاثير پل رادولف ، سرج چرمایف و وين سنت اسکالی قرار گرفت و در همين زمان با ريچارد راجرز ( که مانند خود او دانشجوی بورسيه بود ) و جيمز استرلينگ ( که برای مدت کوتاهی در همان مدرسه تدريس می کرد ) ملاقات کرد . 1962 فاستر مدرک فوق ليسانس معماری را با موفقيت دريآفت کرد . سپس گردش معماران را از سواحل شرقی ايالات متحده تا کاليفرنیا آغاز کرد و در اين سفر ، روند توسعه ی معماری مدرن را از فرانک لويد رايت تا چالز آيمز بررسی و دنبال کرد . 1963
پس از بازگشت به انگلستان با همکاری ريچارد راجرز ، گروه طراحی " گروه 4 " را در لندن تشکيل داد . ديگر همکاران آنها در اين گروه عبارت بودند از : سور راجرز ، همسر ريچارد راجرز ، و جورجيا والتون که با راجرز در انجمن معماران لندن تحصیل کرده بود . مدتی بعد ، وندی چيزمن ( فارغ التحصیل مدرسه معماری بارتلت دانشگاه لندن که بعدها همسر فاستر شد ) نيز به آنها ملحق شد . البته از همان آغاز ، عضویت جورجیا بالتون ( که دفتر اصلی او در هامپ استید بود ) حالتی ظاهری داشت و تاثير چندانی بر رابطه آنها نداشت
1964 در اين سال با وندی چيزمن ازدواج کرد که ثمره آن ، دو فرزند به نام های " تی " و " کال " است . 1966 در اين سال به عضويت انجمن معماران سلطنتی انگلستان در آمد
1967 فاستر همراه با " گروه 4 " ساختمانی را طراحی کرد که وی را به شهرت جهانی رساند . اين ساختمان ، کارخانه رليانس در سوئد بود که آخرين بنای ساخته شده توسط این گروه است زیرا اين گروه در همان سال منحل شد . سپس نورمن و وندی فاستر با هدف ايجاد يک مرکز برای طراحی و تحقيقات ، دفتر معماری فاستر و همکاران را تاسيس کردند . در اين دفتر در مجاورت باغ کوونت قرار داشت
1968 در حین طراحی پروژه تئاتر ساموئل بکت ، با ريچارد باکمينيستر فولر آشنا شد که بعد ها ، تاثير عميقی در انديشه و کارهای فاستر گذاشت . آشنايی ، سر آغازی بود برای دوستی و همکاری طولانی پر ثمری که تا زمان مرگ اين استاد آمريکايی ( يعنی سال 1983 ) ادامه داشت . 1971
در اين ، دفتر معماری فاستر و همکاران به طبقه همکف ساختمانی در خيابان فيتزروی ( که فقط چند صد متر از برج اداره پست فاصله داشت ) منتقل شد. تجهيز و طراحی داخلی اين دفتر ، بستری بود برای بررسی و آزمايش مفاهیم و مصالحی که بعده ها هسته اصلی فلسفه کار فاستر را شکل داد . 1974
فاستر به عنوان نايب انجمن معماری انتخاب شد . شرکت او که قبلا با يک شرکت نروژی به نام " شرکت خطوط کشتی رانی فرداولسن " همکاری داشت ، دفتری در اوسلو تاسيس کرد و ابتدا کارهايی برای اين کار فرمای نروژی انجام داد ؛ سپس با کارفرماهای ديگر در نقاط مختلف کشور همکاری کرد
1975 در اين سال ، ساخت دفترهای شرکت بيمه ويليس ، فابروداماس در ايپسوويچ به پايان رسيد و اين پروژه ، شرکت فاستر را به شهرت جهانی رساند
1978 ساخت مرکز های هنرهای تجسمی سانز بوری ، آغاز مرحله ی مهم و درخشانی در زندگی حرفه ای او شد . پروژه های ارزشمند ديگری را برای او و همکارانش به ارمغان آورد
1979 در اين سال شرکت بانکداری هنگ کنگ و شانگهای از وی دعوت کرد که همراه شش شرکت بين الملی ديگر ، در مسابقه ای محدود با موضوع طراحی دفتر مرکزی اين بانک شرکت کند . با انتخاب طرح فاست به عنوان طرح برگزيده ، اجرای اين پروژه به شرکت وی واگذار شد
1980 فاستر در اين سال به عضويت انجمن معماران آمريکايی در آمد ، علاوه بر اين ، در همين سال دکترای افتخاری دانشگاه انجلیای شرقی به او اعطا شد . در بيست و چهارم ژوئن نيز ، در مراسم اهدا مدال طلای سال 1980 به جيمز استرلين سخنرانی کرد
1981 در اين سال با شرکت در مسابقه محدود طراحی ورزشگاه سرپوشيده فراکفورت آمين ، جايزه طرح برگزيده را دريافت کرد . در همين زمان ، معماری او در يکی از برنامه های مستند هنری Bbc معرفی شد و مورد بررسی قرار گرفت . 1982
در اين سال ، دفتر آنها به خيابان گریند پورتلند و در مجاورت دفتر های شرکت Reba منتقل شد . همچنين به عنوان يکی از اعضای هيئت علمی دانشکده صنعتی هنر لندن انتخاب شد .
1983 در اين سال ، فاستر بالاترين رتبه اين حرفه را از آن خود کرد و " مدال طلای سلطنتی " رشته معماری را دريافت نمود . اين مدال ، جايزه بين الملی ارزشمندی است که در سال 1848 ، ملکه ويکتوريا برای پيشرفت حرفه معماری در نظر گرفته بود . در مراسم اهدا این جايزه ، با کمينيستر فولر سخنرانی کرد . فاستر در اين سال به عضويت دانشگاه سلطنتی در آمد . پس از برگزاری يک مسابقه ی محدود با شرکت گروه منتخب معماران ، از فاستر برای طراحی مرکز جدیدی برای Bbc در منطقه ی پورتلند دعوت شد . اين مرکز در مقابل کليسای آل سولز اثر جان ناش قرار دارد .
1984 در مسابقه محدودی که شورای شهر نايمز برای طراحی يک مدياتک و مرکز هنرهای معاصر در آن شهر برگزار کرد ، طرح فاستر برنده شد . در همين سال اتحاديه ی بين المللی معماران ، جايزه آگوست پره را به وی اهدا کرد .
 

roya_arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
خانم جین جیکبز؛

خانم جین جیکبز؛

خانم جین جیکبز؛ طلایه‌دار نقد معماری مدرنآرا و نظرات "جین جیکبز" در انتقاد از نظام برنامه‌ریزی شهری اتومبیل‌محور مدرنیسم و تحسین نظام برنامه‌ریزی شهری بافت‌های تاریخی سرزنده مبتنی بر نیازهای عابر پیاده نقش مهمی در جلوگیری از تخریب بی‌رویه محله های قدیمی داشت
تهران _ 7 تیر 1385
پایگاه اطلاع رسانی شهسازی و معماری،کمال یوسف‌پور :آرا "جین جیکبز" نخستین نقد جدی و مؤثر درباره شهرسازی اواسط قرن بیستم به شمار می‌رفت و خیلی زود به یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌های تاریخ برنامه‌ریزی شهری بدل شد. وی با استناد به نمونه‌های واقعی، به انتقاد از نظام برنامه‌ریزی شهری اتومبیل‌محور مدرنیسم و تحسین نظام برنامه‌ریزی شهری بافت‌های تاریخی سرزنده که مبتنی بر نیازهای عابر پیاده بود، پرداخت و بدین‌ترتیب نقش مهمی در جلوگیری از تخریب بی‌رویه محلات قدیمی که آن سال‌ها به بهانه نوسازی شهری به امری متداول در شهرهای آمریکا تبدیل شده بود، ایفا کرد.
در طول سه دهه پس از پایان جنگ جهانی دوم و به ویژه از از اواخر دهه 1960 که نقد و ارزیابی نظریات پیشینیان به گفتمان غالب فرهنگ و ادبیات معماری جهان تبدیل شده بود، بسیاری از معماران و طراحان شهری مجرب، به بحث درباره بحران نظری مدرنیسم پرداختند.
همین امر لزوم پژوهش در مبانی نظریه‌ها و برنامه‌های مدرنیسم در معماری و شهرسازی را آشکار ساخت و منجر به فروریختن انگاره‌هایی گشت که عموماً، بدون هیچ پرسشی، پیشتر مورد پذیرش قرار گرفته بودند. نتیجه این تحول فکری معماران، ظهور شخصیتهایی در جهان معماری بود که زندگی حرفه‌ای خود را به نقد اختصاص دادند؛ پدیده‌ای نو که مورد توجه بسیاری از معماران قرار گرفت و تفکر و اندیشه معمارانه را بطور اساسی دگرگون ساخت.
بی‌تردید یکی از نخستین مخالفت‌های عمده‌ای که پس از سال‌ها با معماری مدرن صورت گرفت، از جانب جین جیکبز (Jane Jacobs) بود که در کتاب او با نام «مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکا» (The Death and Life of Great American Cities) که در سال 1961 انتشار یافت، ابراز شد. خانم جیکبز در این کتاب که تقریباً نخستین نقد جدی و مؤثر پیرامون شهرسازی اواسط قرن بیستم به شمار می‌رفت و خیلی زود به یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌های تاریخ برنامه‌ریزی شهری بدل شد، با استناد به نمونه‌های واقعی، به انتقاد از نظام برنامه‌ریزی شهری اتومبیل‌محور مدرنیسم و تحسین نظام برنامه‌ریزی شهری بافت‌های تاریخی سرزنده که مبتنی بر نیازهای عابر پیاده بود، پرداخت و بدین‌ترتیب نقش مهمی در جلوگیری از تخریب بی‌رویه محلات قدیمی که آن سال‌ها به بهانه نوسازی شهری به امری متداول در شهرهای آمریکا تبدیل شده بود، ایفا کرد.

چکیده نظریات او در این کتاب آن بود که شهرهای بزرگ آمریکا به سبب طرح‌های ناروای نظریه‌پردازان شهرسازی که بیشتر آنان معماران مدرن بودند یا به معماری مدرن گرایش داشتند، زندگی واقعی و طبیعی خود را از دست داده‌اند. همچنین او در این کتاب مدارس معماری و شهرسازی را به باد ملامت ‌گرفت، چرا که بر این باور بود که آنها از مسائل واقعی شهرها غافلند و خود را با نظریات غیرعملی و بیگانه با زندگی طبیعی شهرها خوش کرده‌اند.
جین جیکبز، نویسنده و متفکر کانادایی است که 4 مه 1916 در Scranton، پنسیلوانیا، آمریکا به دنیا آمد و 25 آوریل 2006، در سن 89 سالگی، در بیمارستانی در تورنتو درگذشت. او با آنکه فاقد تحصیلات آکادمیک در معماری یا برنامه‌ریزی شهری بود، اما یکی از نظریه‌پردازان مطرح شهرسازی به شمار می‌آمد و بخاطر آنکه ایده‌هایش را بجای تکیه بر نظریات انتزاعی، بر مبنای تجربه و مشاهده پایه‌گذاری می‌کرد، از سوی اغلب منتقدان ستایش و تحسین می‌شد. علاقه جین جیکبز و موضوعات مورد توجه او طیف وسیعی را در بر می‌گرفتند، به طوری‌که او در دیگر کتاب‌هایش به موضوعات متنوعی همچون برنامه‌ریزی شهری، سیاست، جامعه‌شناسی، اقتصاد و اخلاق پرداخته است. این کتاب‌ها عبارتند از:
ـ اقتصاد شهرها (1969)
(The Economy of Cities)
ـ مسأله جداسازی: ایالت کبک و مناقشه بر سر جداسازی (1980)
(The Question of Separatism: Quebec and the Struggle over Separation)
ـ شهرها و ثروت ملت‌ها (1984)
(Cities and the Wealth of Nations)
نظام‌های بقاء: گفت‌وگویی درباره بنیادهای اخلاقی تجارت و سیاست (1992)
(Systems of Survival: A Dialogue on the Moral Foundations of Commerce and Politics)
ـ ماهیت اقتصادها (2000)
(The Nature of Economies)
ـ عصر تاریک پیش رو (2004)
(Dark Age Ahead)
یکی از نکات جالب و قابل توجه زندگی جیکبز این است که او و شوهر معمارش، Robert Hyde Jacobs، در اواخر دهه1960، بخاطر اعتراض به جنگ ویتنام، به تورنتو کانادا مهاجرت کردند و در آنجا اقامت گزیدند. خانواده "جین جیکبز" در بیانیه‌ای که به مناسبت مرگ او منتشر کرده‌اند، آورده‌اند: «با آنکه جین مرده و اکنون در میان ما نیست، اما او که با کار و زندگی‌اش، روش تفکر ما را تحت تأثیر قرار داد، تا ابد زنده خواهد بود. لطفاً او را با خواندن کتاب‌هایش و عملی‌ساختن نظریاتش همواره به یاد داشته باشید.»
 

roya_arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
معماری بیونتیک و اندیشه های گِرگ لین

معماری بیونتیک و اندیشه های گِرگ لین

معماری بیونتیک و اندیشه های گِرگ لین



قرنهاست که بشر در رابطه تنگاتنگ با طبیعت به سر برده و برای تولید مایهتاج خود از آن الهام می گیرد .

لئوناردو داوینچی ، نابغه عصر رنسانس ، یکی از اولین کسانی بود که برای ساخت ماشین پرواز دانشهای « بیولوژی » و « فنی » زمان خود را درآمیخت و برای حل مسائل فی زمانش به جستجو و تحقیق در ساختار جانداران پرداخت . امروز پانصد سال پس از داوینچی مهندسان رشته های مختلف برای ایجاد ارتباط بین قوانین علوم فنی با دنیای جانداران تلاشی مشابه دارند . ارتباطی که با آغاز قرن بیست و یکم و رشد روزافزون رایانه ها جایگاه خاص یافته و دنیای اندیشه های معماری را نیز تحت تأثیر قرار داده است .

حجم زیاد مقالات ، سخنرانی ها ، مباحث نظری ارائه شده در چند سال گذشته تأیید بر این مدعاست . به موازات اوج گیری این مباحث ، عرضه آثار شاخص این جریان را در سالنهای موزه های معتبر دنیا نیز می بینید . یکی از سردمداران به نام این جریان « گرگ لین » متولد 1964 ، معمار و نظریه پرداز آمریکایی است که این مقاله سعی در معرفی و بررسی افکار او تحت عنوان معماری بیونیک دارد .

یکی از اولین موارد استفاده از آفرینش های طبیعی را برای نوآوری در معماری در ابتدای نیمه دوم قرن نوزدهم مشاهده می کنیم . متخصصان انگلیسی در سال 1846 برای نخستین بار موفق به پرورش نوعی نیلوفر آبی عظم در اروپا شدند که قطر برگ های آن به دو متر می رسید . پاکستون ، معمار انگلیسی تبار ، با دیدن استحکام برگ های .زین نیلوفر آبی به مطالعه قفسه بندی مدور و ساختار شعاعی این گل پرداخت . حاصل این تفحص ابداء ساختار جدیدی برای سقف سبک شیشه ای در معماری بود که در قصر کریستال نمایشگاه جهانی لندن در سال 1851 عرضه و موفق به جلب نظر منتقدان شد .

موارد دیگری چون همکاری و مطالعۀ بین رشته ای ساختار استخوان های ران انسان برای ساختن سازه های سبک و مقروم به صرفه را نیز در قرن نوزدهم مشاهده می کنیم .

با شروع قرن بیستم (دوران پیش از مدرن) و سپس سالهای ابتدایی مدرن کمابیش به تلاش های مشابه ای برمی خوریم که البته بیشتر به صورت نظری باقی می مانند .

علاقه لوکوربوزیه به صدف داران و بررسی ساختار این جانداران می تواند مثالی در این زمینه باشد.

پس از جنگ جهانی دوم و آغاز دهه شصت قرن بیستم تبادل علمی بین گرایش های علوم طبیعی و فنی مجدداً رونق گرفت . در جریان همایشی در اوهایو ، که نیروی هوایی آمریکا در سال 1960 برگزار کرد ، برای اولین بار واژه هایی به نام « بیونیک » از ترکیب دو لغت « بیولوژی » و «تکنیک» زاده شد که می توانیم به فارسی « زیست فنی » ترجمه کنیم . این واژه در برگیرندۀ کار همه متخصصانی است که تلاش دارند برای حل مشکلات فنی خود از دانسته های طبیعت الهام بگیرند. طیف گسترده ای از اختراعات را در نیمۀ دوم قرن گذشته می بینیم که می توان آن ها را زیر بیرق بیونیک جای داد . الهام از نقش پولک ها و ساختار پوست کوسه برای اختراع نوعی رنگ هواپیما ، که نیروی اسصطکاک هوا را به شدت کاهش می دهد ، فقط یک نمونه از دست آوردهای مهندسی این برخورد جدید بود . در زمینه معماری نیز به اسامی معماران نامداری برمی خوریم که همانند پاکستون برای نوآوریهای خود الهام از جانداران پرداخته اند . سقف نمایشگاه مونترال 1967 اثر فرای اتو یا ایستگاه ته ژه وه 1967 شهر لیون اثر سانتیاگو کالاتراوا ، که اولی ملهم تارهای مستحکم عنکبوت و دومی الهامی از بدن سبک پرنده است . دو نمونه از انبوه طرح های اجرا شده اند .

اکنون لایه ای جدید از سیستم های انتقال ( پله برقی/ آسانسور) را در جلوی خود داشت . به پوسته گذاری آن پرداخت لایه ای متشکل از نوارهای فلزی منفذدار ، اجرای فوتوولتاییک و مشبک های شفاف که به ساختمان شخصیتی کاملا تازه می داد . منتقدی در تمجید این طرح نوشت : او در اینجا موفق شد استراتژی جدید و قابل اجرایی برای نوسازی شخصیت یک ساختماتن ارائه دهد که کوچکترین نسبتی با بزک کردن ساختمان ندارد .

در یکی از جذاب ترین طرح های این معمار ، که برای ساختمان چند منظوره فرهنگی هنری «آی بیم» واقع در خیابان بیست و یکم غربی نیویورک (2002) ارائه کرد ، امتزاج بیولوژی و آی بیم معماری مجدداً می بینیم . اجزای حباب گونه در ساختار نما ، که لین به آن ها لقب «محفظه های فضایی» می دهد با کمک مارپیچ هایی از بدنه ساختمان رشد می کنند . معمار طرحش را ارتباطی بین هنر و تکنیک می بیند . پوسته بنا نه تنها به واسطه پیچیدگی و طریقه ایجاد و تکامل فرم هایش بلکه به واسطه قابلیت دگرگون کردن نقوشش حائز اهمیت است . با این نما (یا پوسته) الکترونیکی بنا ، هنرمند با اثرش چون رسانه ای تصویری به ارسال پیام به محیط می پردازد . حرکتی که با دنیای جانداران قابل قیاس است .

معمولا نمایشگاه ها به خوبی دغدغه های هنری معماران خود را شان می دهند . نمایشگاه گرگ لین ، که در پائیز 2003 در موزه ماک شهر وین عرضه شد ، از این قاعده مستثنی نبود .

اولین چیزی که در بدو ورود نظر بیننده را به خود جلب می کرد تراریوم یا خاکزیدان نسبتاً بزرگی بود که در آن قورباغه های کوچک زنده ، که رنگ نقوش بدنشان خود را با شرایط محیطی تغییر می دهند ، نگهداری می شدند . همزمان سرتاسر کنارۀ سمت راست سالن نمایشگاه را پرده ای شفاف مجزا کرده بود که در پس آن گروهی از پروانه های زنده به نمایش گذاشته شده بودند . پس از تراریوم قورباغه ها (طبیعت جاندار) معمار ظروف یوگند استیل (سنت) را به نمایش گذاشته بود که فرم آن ها نیز از طبیعت الهام گرفته بود . پس از گذر از «طبیعت جاندار» و «گذشته» بود که بیننده به کارهای معمار می رسید . بر روی دیوار مقابل پروانه ها فیلمی از رشد سطوح پیچیدۀ «محفظه های فضایی» به نمایش گذاشته شده بود و مدل های هنری و معماری چون سرویس قهوه و چای آلسی (2002) و یا دروازه دنیا (2002) هر کدام در گوشه ای زیر حفاظ شیشه ای ، که خود نیز همانند گونه های مختلف یک جاندار (مثلا پروانه) به یکدیگر شبیه بودند ولی یکسان نبودند ، عرضه شده بود .

نهایتاً همه راه ها در انتهای سالن مجدداً به دنیای موجودات زنده ختم می شد و هنرمند حلقه افکارش را با آکواریومی که در ان چند عروس دریایی (نرم تنانی که توانایی خاصی در وفق خود با شرایط گوناگون دارند) شنا می کردند ، بسته بود . حلقه ای که در دنیای جانداران نیز به واسطه ارجاع به خاک ، آب و هوا تکمیل شده بود .

لین سعی دارد مرزهای موجود معماری را پشت سر گذاشته ، در آغاز قرن بیست و یکم با امداد از طبیعت جانداران قدم به سوی معماری بگذارد که در آن هیچ گونه ای چون دیگری نیست . گونه هایی که خود را چون جانداران زنده به بهترین نحو ممکن از هر لحاظ با تصویر بهینه مسکن وفق می دهند . آثار و نظرات لین گواهی می دهند که تفکراتش از نوآوری خاصی برخوردارند و مباحث معماری را متلاطم کرده اند . حضور معماران سرشناسی همچون هانس هولاین ، ولف پریکس (کوپ هیملبلا) ، منتقدان سرشناس چون خانم لیان لفور و دیگران در نمایشگاه و سخنرانی لین جلب توجه می کرد . ولف پریکس در نطق افتتاحیۀ نمایشگاه گرگ لین یادآور شد . هر معماری خوبی که بر پایه های نظری مستحکم برقرار شده باشد معمولا تا مدتی به صورت طرح ویا مدل باقی می ماند . هنگامی که ما اولین بار نظرات خود را به روی کاغذ آوردیم و مدل آن را ساختیم تصور نمی کردیم که در مدتی کمتر از بیست سال آثار ما مقبولیت بیابند .
 

roya_arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
2

2

نگاهی به عکس العمل بازدید کنندگان نمایشگاه و گفتگو با آنان غرابت این معماری را در نظر اغلب مردم نشان می دهد .

کمتر کسی است که بتواند خارج از فیلم های تخیلی ، زندگی در خیابانی مملوو از خانه های جنین گونه را متصور باشد . علاوه برآن ساخت اینگونه طرح ها به دلیل یکتا بودن هریک از اعضایش به ماشین آلات کامپیوتری و روش های تولید پیچیده ای چون دستگاه های برش لیزری یا جت برش آبی احتیاج دارد . از لحاظ هنری نیز به سختی می توان ارزش خلاقیت هنری این آثار را محک زده ، نوآوری واقعی معمار را از نتایج تصادفی و محاسبه شدۀ کامپیوتری مجزا کرد .

به نظر می آید که گذشت زمان موفق یا ناموفق بودن نظریه ای را در هنر و معماری نشان خواهد داد . بودند بسیاری از حرکت ها که ارزشی فراتر از مدزدگی نداشتند و به جای نماندند و هستند حرکت هایی که در ابتدا خوشایند عامه نبودندو شدیداً مورد حمله منتقدان قرار گرفتند (چون نمای سادۀ آدلف لوس) ولی نهایتاً نتوانستند پایه های حرکت جدیدی را بنا نهند .

...................

.....................

برای بهینه سازی کلان تر ، تجزیه مراحل طراحی و سازماندهی مجدد آن به کمک مدل های پیچیده ریاضی و الگوریتم های آلی ، استفاده از الگوریتم های هوش و حیات مصنوعی برای یافتن اشکال و رشد فرم های بهینه و بسیاری موارد دیگر .

گرگ لین را در این میان می توان سردمدار نظریه جدید در مباحث بیونیک در معماری به شمار آورد او مایل است آثاری خلق کند که همچون موجود زنده دارای گونه های متمایز و انعطاف پذیری همزیستی با شرایط محیطی را از لحاظ فرم با رنگ دارا باشند . حرکتی که می توان گفت از همان ابتدای دهه شصت آغاز شد . ولی به دلیل محدودیت های فنی تأثیر مشخصی در آن سال ها از خود برجا نگذاشت . ازدودهه پیش بود که با افزایش قدرت رایانه ها معمارانی چون لین این امکان را یافتند که به طراحی معماری ابعاد جدیدی بدهند . ابزار این معماران سیستم های کامپیوتری جدیدی است که نه تنها طراحی سه بعدی را از ابتدا ممکن می کند بلکه به موازات آن ، محاسبه مدلهای ریاضی پیچیده ، فرم های غیرهندسی و شبیه سازی فرآیندهای زنده را امکان پذیر می سازند . البته استفاده ابزاری از سیستم های پیچیده طراحی و محاسبه را در دو دهه گذدشته در شمار زیادی از پروژه ها می بینیم . پروژه هایی چون موزه گوگنهایم (1991) اثر فرانک گه ری که پس از ساخت مدل گلی اولیه ، کلاً در دنیای مجازی سه بعدی رایانه طراحی شد و یا پروژه هایی چون ماکس راینهارد هاس (1992) اثر پیتر آیزنمن که سیستم های نرم افزاری پیچیده را برای تحویل فرم های اولیه بر مبنای الگوریتم های ریاضی غیر خطی استفاده کردند .

اما لین در این میان رایانه را به نوعی دیگر استفاده می کند . او یکی از اولین معمارانی است که به رایانه نقش خلاق می دهد . این رایانه است که «زیر نظر هنرمند» آثار جدیدی را ایجاد می کند آثاری که بر پایۀ معدلات تقریبی خلق می شوند . طراحی او با تجزیۀ یک اثر به زیرمجموعه ها شروع می شود .

یکی ار مشهورترین آثار این معمار «خانه جنین گونه» اوست که در سال 2000 طراحی کرد . این طرح کوششی است برای برخوردی تازه با موضوعاتی چون «تنوع گرایی» ، «تولید منفرد» در کنار «تولید انبوه» و «انعطاف گرایی» در ساخت . این خانه ترکیبی است از اعضای مختلف که قواعد هندسی همگی آن ها به کمال تعریف و محدودۀ رشد آن ها مشخص شده است . معمار خود می گوید : این نکته نشان می دهد که برای من تناسب ، زیبایی و عملکرد در مفهوم کلاسیک آن بسیار با ارزش است . اما این را نیز بایستی یادآور شوم که این کیفیت ها را با ابزاری جدید و احساسی جدید خلق می کنم . این قواعد نهایتاً اجازۀ یکسان بودن را به هیچ دو گونه نمی دهند . خانۀ جنین گونه در مسیر تکامل خود نه تنها متأثر از داده های اولیه است . بلکه مهم تر از آن در روند ایجاد خودرا با محل بنا . سبک های رایج محلی ، شرایط اقلیمی ، مصالح ساختمانی وبرداشت محلی از زیبایی وفق می دهد .

در اینجا تأثیردانسته های طبیعی را براین نظریه پرداز به خوبی ملاحظه می کنیم.اگر جانداری (برای

نمونه خرس ) موفق می شود در نقاط متفاوت وشرایط اقلیمی مختلف از قاره آسیا وآمریکا تا قطب شمال نه تنها برنامۀ غذایی خود را بلکه ساختار فیزیکی بدن وحتی رنگ وپوستش را با شرایط وفق دهد ، چرا یک اثر معماری نتواند به چنین وفاقی دست یابد . وجه مشخصۀ مباحث او عدم ارائه وتعریف « گونه ای ممتاز » ، «نژادی بهینه »یا کلاً چارچوبی تعریف شده است . او تمایل دارد به معماران روند و «مسیر بهینه سازی» و «فرآیند گونه سازی» رانشان دهد و درکی جدید و ناشناخته از زیبایی را عرضه کند . او برای خلق اثر خود محدودیت کلانی را تعریف نمیکند بلکه این اعضای اثرش هستند که با توجه به دادها و شرایط تعیین شده در دنیای مجازی رایانه در قلمرو مجاز خود رشد کرده کیفیتی بهینه برای شرایطی خاص اما ماورای همه سرحدات تعریف شده هندسی و چارچوب های رایج معماری ایجاد می کنند .

یکی از طرحای لین پیشنهاد اخیر و نوسازی مجموعه ساختمانی کلیبورک در بیجلمرمر ، شهرکی در نزدیکی آمستردام ، بود که در 1999 به دلیل سقوط یک هواپیمای باربری آسیب دید . لین به نمای این ساختمان 500 واحدی که طولی بالغ بر 1000 متر داشت ، پوسته ای جدید از راهروهای متحرک دارد . یکی از مشکلات بنای اولیه راهروهای تویل و کریدورهای یکنواخت آن بود . لین برای حل این مشکلات لایه ای متشکل از آسانسورها و پله برقی ها را به نمای بنا اضافه کرد و توانست فضای راهروهای قدیمی را شکسته با شیشه گذاری آن ها و باغچه کاری به حیاط های زمستانی تبدیل کند . همچنین با اعنال تغییرات گونه های تازه از همسایگی مورب (در امتداد پله برقی ها) و عمودی (در امتداد آسانسورها) را جایگزین همسایگی های منوتون افقی و درب به درب ثابق و یازده ترکیب همسایگی مختلف را ایجاد کرد


منبع:sm_arsh
 

roya_arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
معماری الی

معماری الی

این مقاله قصد دارد تا به رویکرد معماری آلی از دیدگاه رایت اشاره کند.
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]از آغاز تاريح در زمينه ي هنر و معماري كوشش بشر براي به نظم آوردن و تفوق بر محيط خود به دو صورت مشخص بروز كرده است: هندسي و آلي يكي منطقي و قابل محسابه، ديگري (با مقياس هاي منطقي موجود) غير قابل محاسبه. شواهد اين دو نحوه ي متقاوت كار براي حل مسائل در تمام فرهنگ هاي جهان، چه كهن و چه تازه وجود دارد. از آغاز تمدن شهرهائي بوده اند كه براساس نقشه هاي منظم انديشيده اي گسترش يافته اند و شهرهائي كه به حالت طبيعي چون رشد يك درخت توسعه يافته اند. يونانيان قديم معابد خود را كه داراي تناسبات هندسي بودند. سر به آسمان جنوبي كشيده و بر بالاي تپه هاي سنگي «اكروپليس» بنا نهادند.[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دهكده هاي جزاير يونان كه بر رأس تپه ها بنا گشته اند با ساختمانهاي سنگي سپيد خود از دور شناختني هستند زيرا كه شكل منظم و ديوارهاي سپيد اين دهكده ها كه به شيوه ي هندسي شكل يافته و بنا گشته اند در تضادي آشكار با مناظر طبيعي اطراف خود هستند.
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تفاوت بين تصور هنري آلي و هندسي حتي امروز در نقاشي و معماري معاصر آشكار است. به اين دو نحوه ي تصور هنري بايد صرفاً به ديده ي دو شيوه ي كار نگريست و نمي توان يكي را بر ديگري مرجح داشت. به اراده هنرمند است كه هر يك از اين دو شيوه را مي پسندد انتخاب كند. از آغاز، «فرانك لويد رايت» به نحوه تصور هنري آلي روي آورد.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]«رايت» در سراسر عمر خود كوشيد مقاصد هنرمندانه خود را به زبان «معماري آلي» - اصطلاحي كه خود بكار مي برد – بيان دارد و احساس وابستگي به «معماري آلي» را خوش داشت. وي با سخنراني خود در ژانويه 1940 در تالار «جاكسن» شهر بستن كوشيد معني «معماري آلي» را روشن كند. اين سخنراني نوعي مكالمه سقراطي بين او و مستمعين بود براي تعريف و توصيف اين اصطلاح. اما با همه كوشش «رايت» با عدم موفقيت روبرو شد و سرانجام معلوم گشت توضيح اين اصطلاح در قالب كلمات ممكن نيست و معناي آن را بايد در كارهاي وي دريافت.[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در حدود سال 1900 «لوئي سالون» در كتاب «صحبت هاي كودكستان» خود، نيز كوشيده بود، با نوعي [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]برهان خلف «معني حقيقي» «معماري آلي» را معلوم دارد. بنابر نوشته وي؛ «آلي يعني زندگي،يعني[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] رشد طبيعي، يعني درست بر عكس آنچه كه در معماري كنوني آمريكا (1900) وجود دارد. ديوانگي [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]محتاج ترحمي ، فرم بدون مقصود و مقصود بدون فرم، جزء بي رابطه با كل و كل بدون رابطه با همه چيز[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مگر ديوانگي و مسخرگي ... آلي يعني آنچه كه معماري آمريكا نيست، غير آلي يعني سر نوشت مقدر[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]چنين معماري .... آلي يعني پژوهش براي يافتن حقيقت، تعبيري از زندگي كه بتوان بدان عشق [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ورزيد .... درك زندگي با تمام هوش و حواس ...» به تعبير «سالون» و «رايت» ، «آلي» اعتراضي بر[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] شخصيت «دونيم شده » و فرهنگ «دو نيم شده ي » عصر است. معني آن مترادف با معنی (درک [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]حقایق با تمام حوش و حواس )است و یا بسط زندگی بقسمی اس که در آن روش های فکر و[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]احساس یکی شوند . [/FONT]
منبع:v3k2
[/FONT][/FONT]
 

*ghazal*

عضو جدید
Renzo Piano

Renzo Piano


دفتر فنی و کارگاه رنزو پيانو در سال 1980 در پاريس و جنوآ ايتاليا شکل گرفت و اکنون تعدادی برابر با 100 مهندس ، معمار و متخصصين ديگر در قسمتهای مختلف شرکت مشغول به کار هستند که همگی معتقدند به ساخت ساختمانهای کارآمد و آزمودن ايده های طراحی که منعکس کننده ايده های رنزوپيانو است ، می باشد .

رنزو پيانو در سال 1937 در جنوآ ، ايتاليا در خانواده ای معمار به دنيا آمد ، پدر ، 4 عمو و برادرش همه پيمانکار ساختمانی بودند . هنگامی که دانشجوی معماری در دانشگاه پلی تکنيک معماری ميلان بود مرتبا از پروژه های ساختمانی پدرش بازديد می کرد که اين بازديد ها تجربه های علمی و کارآمدی را برای او به ارمغان آورد .




مسئولين امر جايزه بهترين شيوه يکپارچگی طرح و بنا را که در پروژه های او خود نمايي می کرد به وی اهدا کردند زيرا کارهای وی قابل مقايسه با کارهای معماران چيره دست قديمی ايتاليا همچون لئوناردو داوينچی ، ميکل آنژ و بورنلسکی می باشد.

در حالی که کارهای او آميخته با تکنولوژی روز معماری می باشد ولی ريشه و اصل کارها به طور واضح نمايانگر فلسفه و سنت ملی کلاسيک ايتاليا است ، مقامات رسمی "پريزکره" گفته اند : همانگونه که وی با شيوه های کهن هماننده فن آوری های نويين به سهولت کار ميکند شديدا به ايجاد معماری قابل سکونت و با دوام در دنيای رو به پيشرفت توجه دارد.



افتخارات :

- عضويت افتخاری جامعه معماران آمريکا ، آمريکا ، 1981

- مدال طلا از انستيتو سلطنتی معماران بريتانيا ، انگلستان ، 1989

- جايزه Cavaliere di Gran Croce از هيئت دولت ايتاليا ، رم ، ايتاليا ، 1989

- جايزه کيوتو ، ايناموری فونديشن ، کيوتو ، ژاپن ، 1990

- عضويت افتخاری دانشکده هنر و تحقيقات آمريکا ، آمريکا ، 1994

- از طرف يونسکو به عنوان سفير معماری حسن نيت معرفی شد ، 1994

- جايزه ميکل آنژ از رم ، ايتاليا ، 1994

- جايزه اريز موز ، آمستردام ، هلند ، 1995

- جايزه معماری پريتزکر ، کاخ سفيد ، واشينگتن ، آمريکا ، 1998

- معمار دانشکده ملی سن لوکا ، رم ، ايتاليا ، 1999

- مدير کل مرکز ملی de la Légion d’Honneur ، فرانسه ، 2000

- سلطان معماری ، ونيز ، ايتاليا ، 2000

- جايزه لئوناردو ، رم ، ايتاليا ، 2000

- جايزه وکسنر ، مرکز هنر وکسنر ، کلومباس ، اوهايو ، آمريکا ، 2001



منابع :

www.arcspace.com

www.renzopiano.it
 

*ghazal*

عضو جدید
Le Corbusier

Le Corbusier

لوکوربوزیه



لوکوربوزیه ( 27 آگوست 1965 - 6 اکتبر 1887) ، اسم مستعار چارلز ادوارد ژان نرت- گریس(Charles Eduard Jeanneret-Gris) است . او یک معمار معروف بود که با سبکی که امروزه سبک بین المللی نامیده می شود به همراهی لودویگ میس واندر روهه ، والتر گروپیوس و تئو وان داربورگ کار می کرد . او همچنین در طراحی مبلمان دستی داشت .

لوکوربوزیه در لشودفوند (La Chaux-de-Fonds) ، شهر کوچکی در شمال غربی سوئیس ، در نزدیکی مرز فرانسه متولد شد . لوکوربوزیه علاقه ی زیادی به هنرهای بصری داشت و نزد شخصی به نام چارلز لپلاتنیه ، که معلم یک مدرسه ی هنرهای زیبای محلی بود و خود در بوداپست و پاریس درس خوانده بود ، به آموختن مبانی هنر پرداخت . اولین خانه هایی که او طراحی کرد در لشودفوند و متعلق به خود وی بودند ، مانند ویلا فالت (Villa Fallet) ویلا شوآب (Villa Schwob) و ویلا ژان نرت ( این خانه ی آخر را برای پدر و مادرش ساخته بود) . این خانه ها یادآور سبک معماری رایج ، منطبق بر طبیعت کوه های بومی در آن منطقه ، یعنی رشته کوه های آلپ بودند . لوکوربوزیه دائما ً برای فرار از محدودیت های حاکم در شهرش ، به دورتا دور اروپا سفر می کرد . در حدود سال 1907 به پاریس رفت . در آنجا در دفتر یک فرانسوی پیشگام تولید بتن تقویت شده ، به نام آگوست پرت (August Perret ) کار پیدا کرد . بین اکتبر 1910 و مارس 1911 برای پیتر بیرنس - معمار و طراح معروف آن زمان - در نزدیکی برلین کار کرد و در آنجا با لودویگ میس واندر روهه ی جوان ملاقات کرد . در آن موقع می توانست آلمانی را بسیار روان و سلیس صحبت کند .هر دوی این تجربه ها تأثیرات زیادی بر زندگی شغلی او در آینده گذاشتند .


لوکوربوزیه ، در اواخر سال 1911 به کشورهای بالکان رفت و از یونان و ترکیه نیز دیدن کرد . دفترچه ای از اسکیس های او در این مسافرت ، حاوی طرح هایی از معبد پارتنون ، به خوبی اثبات کننده ی تأثیرات ارائه شده در کار بعدی او به نام ورس اون آرکیتکچر (Vers Une Architecture) در سال 1923 بود . او در سال 1916 و در سن 29 سالگی برای همیشه به پاریس نقل مکان کرد و در سال 1920 ، لقب لوکوربوزیه را که اسم پدربزرگ مادری اش بود به عنوان اسم مستعار خود انتخاب کرد . لوکوربوزیه در طرح های خود بسیار تحت تأثیر فضای کلی شهری و سیستم شهرنشینی منطقه به منطقه بود که به کارش جذابیت بالایی می بخشید . او همچنین عضو انجمن بین المللی معماران مدرن شد . او یکی از اولین کسانی بود که در زمان خود تأثیر ماشین را ، انباشتگی انسان ها بیان کرد ! او این مطلب را چنین توضیح می داد که در آینده ، شهرها حاوی آپارتمانها و ساختمان های بزرگی خواهند شد که هر کدام به طور مجزا ، گویی در کنار بقیه پارک شده اند . تئوری ها و طرح های لوکوربوزیه خصوصا ً توسط صنف ساختمان سازان کاملا ً مورد قبول قرار می گرفت ، چنان که لوکوربوزیه می گفت : به طور قانونی تمام ساختمان ها باید سفید باشند . و دیگر معماران از این گفته پیروی می کردند و از هر گونه تزئینی به شدت انتقاد می کردند . لوکوربوزیه از ترکیب های بزرگ منظم در شهرها همواره با عبارت های خسته کننده و ناهماهنگ با افراد پیاده در شهر ، یاد می کرد . پلان شهری برزیل نیز بر همین ایده های او بنا شده بود . آخرین آثار لوکوربوزیه بیان کننده ی یک برداشت پیچیده از فشارهای مدرنیته در زمان خود بودند ولی در عین حال طراحی های معماری شهری او دارای حالت استهزا و انتقادگرایانه هستند.

منبع : سایت رشد
 
آخرین ویرایش:

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
معرفی معماران

معرفی معماران

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]معماران==> امریکایی===> بلاسکی، پیترو[/FONT][/FONT][/FONT][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بلاسکی، پیترو [/FONT]1 [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در سالهای 1899 – 1994 زندگی کرد. پدر و مادر او ایتالیایی بودند و او در امریکا بزرگ شده بود. نوآوری او سبک و شیوه شمالغربی را ثبت کرد. طرح ا ودر سال 1942 در مک لافلین، واشینگتن، شامل اولین مرکز خرید مدرن ، و بانک پس انداز و مسکن 1948 در پورتلند، اورگ [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]2[/FONT]، [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اولین برج با نمای شیشه ای بعد از جنگ می باشد.[/FONT][/FONT]​
 

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]معماران==> امریکایی===> بوگاردس، جیمز[/FONT][/FONT][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بوگاردس، جیمز[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]3[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در سالهای 1800 – 1874 زندگی می کرد. مخترع و معمار امریکایی که استفاده از چدن در سازه ساختمان را محبوب کرد، بهترین شناخته شد. او همچنین بخاطر اختراع روش جدیدی برای چاپ تمبر پستی، کنتور گاز(گاز خشک)، حلقه تندرو که در ریسندگی پنبه استفاده می شود، دستگاه هایی که در اعماق دریا صدا تولید می کند و درل می کند معتبر شد.[/FONT][/FONT][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در کتسکیل شهر نیویورک بدنیا آمده است. بوگاردس در 14 سالگی شاگرد یک ساعت ساز بود. بزودی او تبدیل به مرد چاپگر در شهر شد. کسب تجربه، او را در جهت اختراع ماشین چاپ تمبر پستی راهنمایی می کرد. در سال 1830 او حلقه تندرو برای [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ماشین ریسندگی پنبه را ختراع کرد، اختراعی که پروسه ریسندگی پنبه را ساده تر کرده بود، آنرا در اختیار عموم قرار داد.[/FONT][/FONT][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در سال 1834 او اولین کنتور گاز خشک را به ثبت رساند. این کنتور مقدار گاز مصرفی را اندازه می گرفت و شامل دو دم بود که با یک شیر و فلکه به خط گاز اصلی متصل می شد. [/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]برای خلاقیت او در استفاده از چدن درساختن سازه است، که بوگاردس بهترین شناخته شده است. معماری در سالهای 1800 میلادی به سرعت در حال تغییربود. دیوارهای سنگین جای خود را به اسکلت هایی از ستونها، تیرها، و نماهایی که اجزاء اصلی برای تحمل بار ساختمان هستند را دادند. در اوایل این قرن، آجر و بتن مصالح برتر برای اجرای چنین ستونها و نماها بودند.[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بوگاردس، از فرم و عملکرد معماری کلاسیک اروپایی الهام می گرفت، با این باور که مصالح انعطاف پذیری مانند چدن، جلوه های بصری یکسان با مصالح کمتر نسبت به نخستین ساختمانهای کلاسیک را می تواند ارائه دهد. او در سال 1840 یک کارگاه با تولید انبوه ستونها و تیرهای چدنی پیش ساخته که آنها را به محل ساختمان می فرستاد را به ثبت رساند و از این طریق استفاده چدن را در بین مردم رایج کرد. در سال 1848 او با ساخت آسیاب شکر پنج طبقه ای[/FONT]4[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] با استفاده از تیرهای چدنی در نیو یورک، ایده اش را به ثبت رسانید. نوآوری او برای معماران قرن بیستم کمکی بود تا آسمان خراشهایی با مقاومت زیاد اسکت های پولادین را طراحی کنند.[/FONT][/FONT]​
 

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]معماران==> امریکایی===> بروئر، مارسل لاجوس[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بروئر، [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مارسل لاجوس[/FONT] [/FONT]5 [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در سال 1902 – 1981 زندگی کرد. معلم، طراح، و معمار مجارستانی- امریکایی بود کسی که کمک کرد تا اصول عملکردی تحت سبک بین المللی به ثبت برسد.[/FONT][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بروئر در شهر پکس، [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مجارستان در تاریخ 21 / 5 / 1902 بدنیا آمد. او در مدرسه طراحی باوهاس در ویمار، آلمان [/FONT][/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]6[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]، درس خواند، جایی که والتر گروپیوس معمار [/FONT]7 [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و دیگران در حال توسعه زیبایی ها، و تکنولوژی نوین آن بودند. مدیر طراحی مبلمان مدرسه باوهاس، بروئر اولین صندلی های به روز، ساخته شده ازتخته چندلا روی قاب های مدولار فلزی لوله ای مناسب برای تولید انبوه را طراحی کرد. از سال 1928 به برلین سفر کرد و معماری را با طراحی قاب های مدولار پولادین و خانه بتنی هارنیشماخر (ویزبادن 1932) [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]8[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] ادامه داد. [/FONT][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بعد از برافراشتن نازی پارتی، بروئر در سال 1933 به سرعت به انگلستان و در سال 1937 به ایالات متحده رفت. در آنجا زیر نظر گروپیوس، در توسعه مدرسه معماری دانشگاه هاروارد کمک کرد. همچنین او خانه های همچون خانه خودش در لینکولن، ماسا چوست (1939)، را با مصالح بوم آورد را طراحی کرد. در سال 1946 بروئر کاری دیگر را اجرا کرد. همراه با پیر لوئیجی نروی [/FONT]9 [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ایتالیایی، [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و برنارد زحرفاس[/FONT] [/FONT]10[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]فرانسوی، ساختمان مرکزی یونسکو در پاریس[/FONT]11 [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]را اجرا کردند. دیگر کارهای بزرگ او شامل فروشگاه بزرگ دو بیژنکورف (بی حایو) در روتردام در سال (1961) [/FONT] 12؛ [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مرکز پژوهش آی بی ام در لا گاغد، فرانسه در سال (1962) [/FONT]13؛[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] موزه هنر امریکایی ویتنی در شهر نیویورک در سال (1966)[/FONT] 14؛ [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]وکلیسای صومعه سنت جان در کالج ویل، در مینستوتا (1967) [/FONT]15. [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]درکل ساختمانهای او با ترکیب بلوک های ساده بطور ناهموار، سنگهای ناتمام، یا بتن و چوب می باشد. [/FONT][/FONT]​
 

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]معماران==> امریکایی===> بالفینش، چارلز[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بالفینش، چارلز[/FONT]16 [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در سالهای 1763- 1844 زندگی می کرد. این معمار امریکایی در سبک فدرال کار می کرد. متولد بوستون و فارغ التحصیل از دانشگاه هاروارد بود. او در سال های 1785- 1787 به اروپا سفر کرد جایی که او از معماری کلاسیک کشور ایتالیا و ساختمان های نئو کلاسیک سر کریستوفر رن [/FONT]17،[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] رابرت ادم [/FONT]18، [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و دیگر معماران انگلستان تاثیر زیادی گرفته بود. بوسیله این المان ها، او با همان گنبدها، ستون ها، و زینت های کلاسیک، که اوایل قرن 19 را تحت تاثیر قرار داده بودند، سبک فدرال برجسته ای را رشد داد. [/FONT][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در سال 1793 بالفینش تاتر خیابان فدرال در بوستون [/FONT]19، [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خانه ملاقات را در تانتون [/FONT]20، [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کلیسای بالفینش در پیتس فیلد [/FONT]21،[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] و استیت هاوس در بوستون (1798) [/FONT]22 [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]را طراحی کرد. او همچنین برای اولد استیت هاوس (1796) در هارتفورد، کانکتیکات [/FONT]23، [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و استیت هاوس[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif](1829-1832) در آگوستا، مین[/FONT] [/FONT]24.[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] در سال 1813 تالار دانشگاه هاروارد [/FONT]25،[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] و در سال 1818 او بیمارستان مرجع ماساچوست در بوستون [/FONT]26 [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]را طراحی کرد. او اولین معمار حرفه ای متولد شده امریکا می باشد. [/FONT][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ادامه دارد...[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Pietro Belluschi.۱[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]2.Loan Association Building (1948) in Portland, Oreg[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]3.James Bogardus[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]4.five-story sugar mill in New York City[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]5.Marcel Lajos Breuer[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]6.Bauhaus school of design in Weimar, Germany[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]7.Architect Walter Gropius[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]8.Harnischmacher house (Wiesbaden, 1932)[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]9.Pier Luigi Nervi[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]10.Bernard Zehrfuss[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]11.UNESCO headquarters in Paris (1958)[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]12.De Bijenkorf (Beehive) department store in Rotterdam (1961)[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]13.IBM Research Center in La Garde, France (1962)[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]14.Whitney Museum of American Art (New York City, 1966)[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]15.Saint John's Abbey Church, Collegeville, Minnesota (1967)[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]16.Charles Bulfinch[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]17.Sir Christopher Wren[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]18.Robert Adam[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]19.Federal Street Theater in Boston (1793)[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]20.Meeting House in Taunton[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]21. Bulfinch Church in Pittsfield[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]22. State House in Boston (completed 1798)[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]23. Old State House (1796) in Hartford, Connecticut[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]24. State House (1829-32) in Augusta, Maine[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]25. University Hall at Harvard (1813)[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]26. Massachusetts General Hospital in Boston (1818)[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
لوئيس ساليوان

«لوييس ساليوان» معمار بزرگ آمريكايي و «پدر معماري مدرن» در چنين روزي به دنيا آمد. او با تفكرات و عقايد منحصربه فردش توانست تحولي شگرف در هنر و صنعت معماري به وجود آورد و تاثيرات عميق او بر كسي پوشيده نيست. ساليوان بنيانگذار مدرسه معماران شيكاگو است و «فرانك لويدرايت» معمار افسانه اي آمريكايي از شاگردان او بوده است. «لوييس هنري ساليوان» در سوم سپتامبر ۱۸۵۶ در شهر بوستون به دنيا آمد و مدت كوتاهي در «موسسه فناوري ماساچوست» (ام آي تي) به تحصيل مشغول شد و دريافت كه قادر است تحصيلات دبيرستان خود را يك سال زودتر تمام كند و با گذراندن يكسري امتحانات، دو سال در دانشگاه پيش بيفتد. او تنها ۱۶ سال داشت كه وارد دانشگاه ام آي تي شد و پس از يك سال تحصيل به فيلادلفيا رفت و براي خود شغلي در كنار معماري به نام «فرانك فرنس» (Frank Furness) پيدا كرد.
ركود اقتصادي سال ۱۸۳۱ بسياري از زحمات «فرانك فرنس» را بر باد داد و او به واسطه مشكلات مالي مجبور به اخراج «ساليوان» شد. در اين زمان «ساليوان» به شيكاگو رفت تا در جريان ساختمان سازي آن شهر كه پس از وقوع يك آتش سوزي گسترده در سال ۱۸۷۱ آغاز شده بود شانس خود را بيازمايد. او خيلي خوش شانس بود كه موفق شد در كنار «ويليام لبارون جني» مشغول به كار شود. «جني» اولين معماري است كه از اسكلت فلزي در اجراي ساختمان بهره برده. پس از كمتر از يك سال فعاليت در كنار «جني»، «ساليوان» به قصد تحصيل بار سفر بست و يك سال در دانشگاه هنر پاريس مشغول به فراگيري شد. پس از اتمام دوره آموزشي به شيكاگو بازگشت در حالي كه هنوز هجده سالگي اش تمام نشده بود. او چند سال بعد را به فعاليت در كنار معماران مختلفي گذراند تا اينكه در سال ۱۸۷۹ «دانكمار آدلد» معمار مشهور آن زمان، «ساليوان» را استخدام كرد و يك سال بعد او را در شركت خود شريك كرد. اين اتفاق سرآغاز دوران پيشرفت و موفقيت ساليوان بود. طي اين سال ها «ساليوان» و «آدلد» موفقيت هايي پي درپي به دست آوردند كه از جمله آنها مي توان به طرح و اجراي تالار سخنراني شهر شيكاگو در سال ۱۸۸۹ اشاره كرد كه در پايان پروژه «ساليوان» و «آدلد» طبقه بالاي اين ساختمان را به عنوان آتليه خود انتخاب كردند. از ديگر موفقيت هاي اين دو شريك مي توان به ساختمان واگن سازان (Wainwright Building) در سنت لوييس اشاره كرد كه اولين آسمانخراش تاريخ معماري جهان به شمار مي رود. «لوييس ساليوان» اولين معماري است كه روش صحيح استفاده از اسكلت فلزي در ساختمان هاي بلند و مزاياي آن را به طرز بهينه اي مورد استفاده قرار داد. از آنجايي كه در ساختمان هايي كه با اسكلت فلزي بنا مي شوند معمولاً غير يك يا دو دهنه ديوار برشي در ساير نقاط ساختمان نه تنها عضو باربري وجود ندارد كه به عنوان مثال از ديوارهاي ساختمان فقط به دليل پوشندگي و محافظت سرمايي گرمايي استفاده مي شود و هيچ خاصيت باربري ندارد. «ساليوان» با علم به اين نكته در ساختمان هاي بلند از پنجره هايي با ابعاد بزرگ بهره مي برد كه نه تنها باعث روشنايي بيشتر فضاي داخلي مي شد كه با حذف ديوارها و ضخامت پائين شيشه هاي پنجره سطح مفيد ساختمان افزايش يافت. توجه ساليوان به مزاياي اسكلت فلزي موجب شد محدوديت هاي دست و پاگير مهندسي كه هميشه بر سر راه طراحان معمار وجود داشته است تا حدي از بين برود و اين تحولي شگرف در معماري مدرن را باعث شد. در سال ۱۸۹۰ «ساليوان» يكي از ۱۰ معمار منتخبي بود كه براي اجراي ساختمان «نمايشگاه جهاني كلمبيا» كه قرار بود در سال ۱۸۹۳ در شيكاگو برگزار شود انتخاب شد. ساختماني كه بعدها «شهر سفيد» لقب گرفت. از ديگر شاهكارهاي خلق شده «ساليوان» مي توان به ساختمان عظيم ترمينال شيكاگو و «دروازه طلايي» كه طاقي است عظيم كه در «شهر سفيد» قرار دارد اشاره كرد. شراكت «آدلد» و «ساليوان» پس از اجراي فروشگاه زنجيره اي «كارسون پيري اسكات» به اتمام رسيد و در پي انحلال شركت «ساليوان» يك دوره بيست ساله را با سيري نزولي چه در زمينه مالي و چه زمينه احساسي سپري كرد. از او به پاس تلاش ها و زحمات بسيار در هنر معماري بارها تقدير شد و در سال ۱۹۲۲ به عنوان يك طراح خبره از مسابقه اي كه براي طرح و اجراي «برج تريبيون» برگزار شده بود شديداً انتقاد كرد. يك برج با اسكلت فلزي و نمايي از سنگ كه ساختمان هاي سنگي معماري گوتيك را تداعي مي كرد اما ساليوان يك تحريف بزرگ تاريخي را در طراحي آن كشف كرده بود. «لوييس ساليوان» عاقبت در چهاردهم آوريل ۱۹۲۴ در شيكاگو چشم از جهان فروبست. «فرانك لويد رايت» كه به نوعي شاگرد او محسوب مي شد مراسم تدفين اين معمار بزرگ را كه در زمان مرگ فقير و تنها در اتاق هتلي در شيكاگو درگذشته بود آبرومندانه برگزار كرد. اكنون كه سال ها از مرگ او مي گذرد هنوز تاثير تفكرات اين اولين معمار پيشرو در معماري جهان به چشم مي خورد
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
ادواردو کاتالانو(Eduardo Catalano)

ادواردو کاتالانو(Eduardo Catalano)




کاتالانو, معماری خودش را بین دو نقطه اتکا قرار میدهد: سازه و فضا. به گمان او فضا باید مستقیما قابل درک و آزاد باشد. چنین نتیجه ای را در منطق بین زمین و سقف, به آن میرسد که از آن پوشش سقفی خمیره ای که خلق میکند تمامی ناشی از سلیقه شخصی خود اوست.
در واقع کاتالانو یک تجربه گر خستگی ناپذیر است که از کوشش در هیچ فرمی و هیچ نوع مصالح چشم پوشی نمیکند و همواره کارهایش را با فرمهای جدید می سنجد و با این کار بیان معماری خود را تکامل می بخشد.










ظاهر مشخص اولین دوره از فعالیتهای کاتالانو دقیقا از علاقه او به بدنه های سهمی هذلولی شکل میگیرد.این آثار به عنوان تلفیق های ساده از بدنه هایی را میخواهد نشان دهد که میتوانند روابط چندگانه فضایی و سازه ای به وجود آورد.






مجموعه تجربیاتی که این معمار در طی فعالیتهای خود پشت سر گذاشته است, بسیار قابل ملاحظه میباشد. در واقع علاقه اش برای معماری فقط محدود به طراحی خالص در معماری نیست بلکه از پژوهش در روشهای جدید ساختمان سازی تا طراحی و اجرای بدنه هایی با سازه های پوسته ای, معماری صنعتی, معماری دریایی, شهرسازی بالاخره سبک های جدید پیش ساخته غیر عمودی وسعت میابد.






خلاصه سخنرانی کاتالانو در همایش دهم فوریه سال 1978 در شهر ناپل ایتالیا:
استثناء مبدل به قاعده همگانی میشود.
طراحی با دست آزاد بر رزی کاغذ جوهر خشک کن اولین طراحی اجمالی برای قصر بلورین اثر پاکستون که اقتباس از خانه نیلوفر آبی اثر چاتسوود میباشد.
با این همه فراموش کرده ایم که طول عمر بناها را زیاد کنیم.
امروزه بناها قبل از اینکه به پایان برسند کهنه و منسوخ میشوند و فقط به خاطر سلیقه در یک عنصر ظریف ساختمانی میتواند از کار بیفتد.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
تویو ایتو TOYO ITO

تویو ایتو TOYO ITO

تویو ایتو «باد» را به عنوان شعارخود انتخاب کرده است؛ بدون هیچ زیاده گویی، معماری او به زیبایی باد را به تصویر می کشد. سَبُکی ، لحظه‌ای بودن، تا حدودی به حال خود رها بودن، موجودیتی که احساس نمی‌شود (کم رنگ)، اینها همگی مشخصاتی شایسته ای برای معماریی «باد» گونه است. حقیقتا او از ابتدا به حرکت باد توجه خواصی داشته و هرچه آثارش نو تر می شود می توان دید که او زبردستانه تر ازباد استفاده می کند.... البته استفاده ازباد نه به معنای واقعی آن، بلکه درمعنایی رویاگونه، هماهنگ، ساده و انتزاعی، بیشتر تحسین برانگیز است!


بعد از لویی کان که از معماران فریور مکتب مدرنیته بود، دوران پست مدرن آغاز می شود؛ نهضتی برای مقابله با سیستم و نوع نگاه معماری مدرن، تلاش بر این بود که ادبیات کهن معماری که مدرنیته برچسب «ممنوع» روی آنها زده بود، ترویج و آزاد شود. بنابراین در این فعالیت‌ها هیچ ادبیات جدیدی خلق نشد! در عوض نسل بعدی معماران نمایش جدیدی از معماری را آغاز می کنند که ایتو هم از رهبران این نسل است.

اگر «باد» (یکی از اصول معماری ایتو) به عنوان اصلی منفرد مطرح شود، شاعرانه است، حتی می‌‌توان در آن نوا‌هایی زیست محیطی نیز احساس کرد، ولی معنای آن به این روشنی نیست؛ با این‌حال اگر «باد» را در مقابل «ماشین» (اساس معماری اوایل قرن 20 ) قرار دهیم معنای آن بسیار واضح می شود.
«ماشین» نماد عقلانیت است ولی « باد» نامریی بوده و غیر قابل اعتماد است؛ با دیدی دیگر، باد گاهی قوی و گاه ضعیف است، گاهی از غرب می وزد گاهی از شرق، به زبانی واضح‌تر، قابلیت آن را دارد که شرایط مختلف را به نمایش بگذارد. ارتباط نزدیکی با زندگی ما دارد ولی کنترل پذیر نیست. ماشین یک سیستم بسته و قابل برنامه‌ریزی است، ولی عوامل ایجاد باد بسیار زیاد است، سیستمی باز دارد با کنترلی محدود!



از لغت ماشین پی به مجموعه ای که از اجزا (اجسام) مختلف تشکیل دهنده که مابین آنها ارتباطی حساب شده است می بریم. درضمن کاربردی بودن کل مجموعه را نیز می‌فهمیم؛ به همین دلیل وقتی می گوییم که به‌مانند «ماشین» ارتباط جزء با کل را بیان کرده ایم. درمقابل آن باد یک حالت و یا فعلی برای هوا است، باد «مکان جریان» (field) را نشان می دهد. باد به مکان ساختمان یعنی مرزهای آن محدود نمی شود و بدون محدودیت است. موقعیت باد تابعی از زمان است. البته «باد» هم به مانند ماشین کارایی دارد و می توان کارایی آن را هم «کار کردن» نامید. ولی کارکردن «باد» به مانند ماشین ثابت و قابل اعتماد نیست.
تویو ایتو را می توان در میان آن دسته از معماران قرار داد که معماری آن ها 3 ویژگی زیر را دارد:
1) یک موقعیت از فضا را به نمایش می گذارند نه کاربرد ساختمان را.
2) فعل (فعالیت هوا، نور یا انسان) را به نمایش می گذارند نه جسم (دیوار یا بام).
3) تلاش می کنند درتقابل با جامعه و یا محیط، سیستمی باز را به نمایش بگذارند


ایتو در راستای خلق آثار «باد»گونه تکنیک های مختلفی را یکی پس از دیگر به مرحله اجرا می گذارد؛ تکنیک هایی از قبیل «هندسه منحنی»، «سبک و روشن بودن»، «ناپایدار، لحظه‌ای بودن». در نهایت با آنها «مدل معماری بدون سازه» را بعنوان یک مدل جدید معماری خلق می کند.



هندسه منحنی

معماری ایتو با خانه کوچکی (خانه ناکانو هون ماچی) که پلان U شکل دارد آغاز می‌شود. این ساختمان آغاز معماری با هندسه منحنی است. هندسه منحنی را می توان در اکثر آثار ایتو مانند سقف رستوران «نوماد» (Nomad) و یا بام موزه «شی موسووا» دید. براحتی می توان دریافت که این هندسه یک عنصر پایه‌ای و اساسی در کارهای ایتو است.
فرم U در پلان خانه «ناکانو هون ماچی» ثابت کرد که می توان در کالبدهای مختلفی با استفاده ازهندسه پیچیده منحنی هم «سادگی» را به نمایش گذاشت. ولی مهم‌ترین ویژگی استفاده از فرم U در پلان ساختمان، این است که تجربه انسان به موازات انحنای دیوار منحنی شکل به دست می آید. در راهرو )با فرم U) این خانه نمی توان کسی را که در چند قدم جلو تر است، دید! هرچند که نمی توان اطلاعات دقیقی و مطمئنی ازاو کسب کرد ولی می توان وجود او را حس کرد. اگر راهرو مستقیم باشد، وجود یا عدم وجود فرد را دقیقا می توان تشخیص داد. ولی در راهرویی بشکل U، نمی توان مطمئن بود که فردی در چند قدمی شما هست یا نه. با زندگی در چنین محیطی دیدارها و اتفاقات نامشخصی را هر لحظه می توان تجربه کرد. این خصوصیت نا مشخص بودن همان چیزی است که ایتو به دنبال خلق آن است. به عبارت دیگر بجای راهروی مستقیم و «ماشینی» که در آن با دیدن ویا ندیدن فرد می توان پی به موقعیت فرد برد، ایتو ساختمان و راهروی را طراحی کرده که احتمال بودن و یا نبود فرد را در خود باقی می گذارد. اگر شرط لازم برای مفهومی بودن یک معماری این باشد که معماری وسیله ای برای آزمایش آن مفهوم بخصوص باشد، خانه Uشکل ایتو یک معماری مفهومی برای هندسه منحنی است.
اگر آثار ایتو شاعرانه است، به دلیل این است که او ساختمان را مکانی برای جریان می داند؛ ساختمان را پیوسته با محیط اطرافش می داند و در اطراف آن جریان های مختلفی را ایجاد می کند. این جریان‌ها با «باد» تعریف شده‌اند ولی در عین حال جریان (فعالیت) انسان و یا جریان نوری که به داخل ساختمان می تابد را هم دربر می‌گیرند یا حتی جریان دید انسان وقتی که متحرکی را دنبال می کند هم شامل می شود! بنابراین در مقایسه با معمارهایی مانند کوربوزیه که ساختمان را ماشین می دانند معماری ایتو ساختمان را «مکانی برای جریان» می داند و در مقایسه با معماری مینمالیسم به رهبری میس وندرو، معماری ایتو معماری «هندسه منحنی» است.



سبک و روشن بودن

محقق معماری ژاپن کریستین ای بروکنر (Chridtine E. Brookner) ویژگی معماری ژاپن را با مفهوم «Light» توضیح می دهد؛ این لغت خیلی ظریفانه «سبکی و روشنی»، دو ویژگی معماری ژاپنی را به خوبی نشان می دهد. همگان معماری «کازویو سه جیما» (Kazuyo Sejima) و هم نسلان او را با عنوان های light Construction ویا light Architecture می شناسند.... ولی آغاز گر این حرکت ایتو می باشد.
وقتی ایتو از باد صحبت می کند براحتی می توان پی به هدف او که همان معماری سبک است پی برد؛ بطور کلی در معماری سنتی ژاپن دیوار وجود ندارد و می توان آن را معماری سبک به حساب آورد. با این همه خیلی سخت است که ایتو را یک معمار پایبند به اصول معماری سنتی ژاپن به حساب آورد. حتی با در نظر گرفتن اینکه او تحت تاثیر نا خودآگاه معماری چوبی ژاپن بوده است، «سبکی» را در زیباشناسی پاپ آرت (هنر مردم‌وار) یا جامعه مصرفی می بیند! ایتو وقتی خانه شخصی خود یعنی «کلاه نقره‌ای» (silver hat) را ساخت، یک چادر کوچک مانند «پا او» (Pao، خیمه به سبک مغولستان) در اتاق دخترش می سازد. در حالی که خود کلاه نقره ای یک نمونه از ساختمان لایت (light) است، باز هم یک وسیله مفهومی دیگر یعنی چادر را در آن می سازد. لازم به توضیح نیست که پااو، چادرقابل حمل اقوام ایلیاتی است. ایتو در توضیح این چادر از عبارت دختران کوچ نشین توکیو استفاده می کند!
برای ایتو باد به منزله آزاد زندگی کردن، آزادانه ساختمان ساختن است؛ این رهایی از ماشین در معماری مدرن و یا آداب ورسوم ژاپنی وجود دارد. در مقابل معماری مدرن و سنگین چاره ای جز ساختن ساختمان سبک وجود ندارد. براستی ایتو چگونه این مطالب را در ساختمان اجرا کرد؟ هر کدام از ایده‌های «هندسه منحنی» یا «مکانی برای جریان» بنمایه‌های «آزادی» و «سبکی» هستند. همانطور که در خانه سالمندان اداره آتش نشانی «کوماموتو» می توان دید، شکی نیست که ایتو قطعات ساختمانی را نازک و اتصالات را ساده کرد . بخصوص استفاده از بام های مسطح و ورق‌هایی که به راحتی برش داده می شوند، در بام ساختمان از فاکترهای مهم «سبکی و شفافیت» ساختمان های ایتو است. ولی ایتو یک روش بسیار مهم و بنیادی معماری برای «سبک» کردن دارد و آن این است که ایتو ساختمان را تکمیل نمی کند و نیمه کاره رها می کند. به عبارت دیگر ایتو به تکمیل عملیات ساختمانی توجه نمی کند. ایتو ساختمان سبک و روشن را مد نظر دارد ولی او نمی خواهد که تنها کالبد ساختمانی سبک و روشن بسازد. او برای اینکه «مکان جریان» را سبک و روشن کند، به کالبد ساختمان هم سبکی و روشنی عطا می‌کند!

ناپایدار، لحظه‌ای بودن

از دوران معماری «ماشینی»، پیشرفت معماری را نمی توان از پیشرفت تکنولوژی تولیدی جدا کرد؛ سبک های مختلف معمار مدرن هم به موازات تکنولوژی تولید ابداع و عمومی می‌شوند. اگر این فرایند را پیشرفت بنامیم، یکی از ویژگی‌های پیشرفت این است که در جریان آن کشف ها و اختراعات زیادی به وقوع می‌پیوندند که با استفاده از آنها «کالا» های مختلفی تولید شده و پخش می‌شود. در این میان تدریجا معماری هم از وسیله‌ای برای ثبت کشف و اختراع به «کالا»یی حاصل از پیشرفت تبدیل می شود.

معمارهای جوان تر از ایتو که خود با این تکنولوژی بزرگ شده اند، معماری را مانند طراحی لباس به عنوان کاری شیک و تحت تاثیر مد (fashionable) درک کرده‌اند. ولی ایتو برداشتی دیگرگون دارد؛ آن چیزی که در «کالا» یا «جامعه مصرفی» نظر ایتو را بخود جلب کرده است خصلت لحظه ای بودن آنها است، این خصلت با خصلت معماری کلاسیک یعنی «جاودانیت» در تضاد است. شاید بتوان گفت که صفت لحظه‌ای بودن برای زمان، مانند نسبت صفت سبکی برای فضا است. بدون شک هدف ایتو خلق ساختمان‌های ناپایدار (غیر جاودانه) است. نه تنها درساختمان هایی نظیر رستوران «نوماد» که برای زمانی کوتاه ساخته شده‌اند، بلکه وقتی که در معماری «سبکی و شفافیت» فاکتورهای مهمی باشند، طبیعی است که ساختمان ناپایدار (غیر جاودانه یا موقتی) می شود. ولی آنچه که ایتو می خواهد با ناپایدار ساختن نشان دهد مفهوم « گذرا بودن» است. همانگونه که ما در زندگی خود «گذر کالا» های مختلف را شاهدیم.



«گذار» متضاد «سکون» است. مثلا در دیدگاه کلاسیک مفهوم اجتماع (community) وجود دارد، که پیش فرض آن این است که تمام انسان ها در مجتمع هایی ساکن هستند، ولی امروزه این اصل عمومیت خود را از دست داده و شاید دیگر مفهوم سکونت اهمیت گذشته را نداشته باشد. درضمن امروز عصر الکترنیک و فناوری اطلاعات است که در آن مبحث دوری و فاصله اهمیت خود را از دست داده است و ایتو می خواهد بگوید که «سکون» و «گذار» هم دیگرتفاوت گذشته را ندارد!

مدل معماری بدون سازه



پروژه سندای مدیاتک (Sendai MediaTheque)، ایتو را به جهان شناساند و او را رهبر جریان معماری امروز کرد؛ در این ساختمان تمام تکنیک های «هندسه منحنی»، «سبک و روشن بودن»، «ناپایدار، لحظه‌ای بودن» را می توان به یکباره دیدآنچه این اثر را از آثار دیگر متمایز می‌سازد، این است که یک مدل معماری بنیادی را ارائه کرده که شاید بتوان آن را در ردیف مدل سیستم دومینو (Domino) کوربوزیه قرار داد. البته قبلا هم ساختمان هایی ساخته شده است که در آنها بار سقف را هسته مرکزی تحمل می کرد و موفق به حذف ستون وتیر شده بودند، ولی اینها همگی تنها درحد بهسازی یا جابجایی سازه ها بوده‌اند. در مدل معماری ایتو، هسته مرکزی (core) لوله‌ای (tube) است که نور را از خود عبور می‌دهد و هوا را حمل می کند، وسیله است برای «گذار». این هسته مرکزی به طوری که کالبد آن «هندسه منحنی» است باقی می‌ماند، به عبارت دیگر برعکس درک عمومی از معماری که در آن سازه وجودی قدرتمند دارد. در سندای مدیاتک حتی الامکان اجسام (سازه) حذف شده وبا فعلی مانند «گذار» نور و هوا، مدل «معماری بدون سازه» به نمایش گذاشته شده است. مدلی که ایتو برای معماری ارائه داده را شاید بتوان به عنوان مدلی برای فضا دانست

 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
کنزو تانگه معمار ژاپنی...

کنزو تانگه معمار ژاپنی...



كنزو تانگه متولد ‌١٩١٣ در اوزاكا ژاپن كه علاوه بر به‌جاي گذاردن شاهكارهاي معماري فراموش نشدني و تحسين برانگيزي در قرن بيستم، تزها و پيشنهادات كاملا نويي را در عرصه طراحي شهري نيز ارايه كرده، تلاش خلاقانه و ثمربخشي را براي پيوند دادن سنت ژاپني و نوجويي مدرن به نمايش گذارده است.


او سال‌ها به تدريس معماري و طراحي شهري در دانشگاه توكيو و ديگر دانشگاهاي دنيا اشتغال داشته و معماران سرشناسي همچون آراتاايسوزاكي و كيشو كوروكاوا از دانشجويان آتليه تانگه بوده‌اند.
كنزو تانگه در سالهاي قرن بيستم در پنج قاره جهان فعال بوده است؛ طرح بناي صلح يادبود فاجعه هيروشيما و پارك و ساختمانهاي ملحق بدان (مسابقه ‌١٩٦٤) در مكاني كه در ششم اوت ‌١٩٤٥ انفجار نخستين بمب اتمي را به خود ديد، از نخستين پروژه‌هاي كنزو تانگه است.



او در پلان توسعه شهر توكيو (‌١٩٦٠)، تغيير و گسترش شهر را به مثابه مشخصه اصلي طراحي شهري خود در امتداد خليج‌ها پيشنهاد كرده است. اما مشهورترين اثر او بي‌ترديد سالنهاي المپيك ‌١٩٦٤ توكيو (‌١٩٦٠) است.
اين سالنها داراي آوازه جهاني هستند و در هنر ژاپني به مثابه ابتكاري كه در سنت ملي ثبت گردد جاي گرفتند.




تانگه طرحهاي به انجام نرسيده‌اي هم در تهران داشت؛ برج‌هاي سه‌قلوي مسكوني هتل ‌٧٠٠ اتاقه (در تقاطع بلوار كشاورز و خيابان حجاب فعلي) و مجموعه شهري در تپه‌هاي عباس‌آباد (همزمان با ارايه طرحهاي پيشنهادي توسط لوي كان و سپس ارايه طرح مشترك به درخواست كارفرما) از آن جمله‌اند كه هر سه در سال ‌١٣٥٣ / ‌١٩٧٤ ارايه شده‌اند.

 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
Asymptote Architecture

Asymptote Architecture

گروه معماری آزيم توت ( آزيموت)
« آزیموت » یک شرکت معماری آمریکایی است که در سال ۱۹۸۹ تاسیس شد و سهام داران ( مدیران ) اصلی آن « هانی راشید - Hani Rashid » و « لیز آنه کوچر - Lise Anne couture » هستند . از جمله فعالیت های این گروه به جز طراحی ساختمان باید به طراحی مجازی ( دیجیتالی ) اشاره کرد که از جمله ی آنها می توان به طراحی « موزه مجازی گوگنهایم » و همچنین « سازمان بورس نیو یورک » اشاره کرد . پروژه هایی از این گروه که در سال های اخیر موفق به کسب جایزه شده اند :
=>HydraPier Pavilion در هلند
=>Univers Theaters در آرهوس ٬ دانمارک
=>فروشگاه زنجیره ای ناو دریایی آمریکا در نیویورک
=>و نمایشگاه زیبا و جذاب ولکس واگن در ولسبرگ ٬ آلمان
این گروه در حال حاضر در ایالات متحده ،اروپا و آسیا فعالیت می کند .جدیدترین پروژه های این گروه ، طراحی و ساخت یک مجموعه با فرهنگ بومی ( بر اساس نماد های بومی ) در پنگان مالزی است [ در این باره در پایین همین صفحه بخوانید ] و همچنین پروژه مرکز تجارت جهانی بوسان در کره جنوبی [این پرژه هم در این صفحه معرفی شده است ].از دیگر مسابقاتی که این گروه در آن شرکت کرده اند می توان به « طراحی برج تجاری دبی » و طراحی « موزه جدید گوگنهایم » در Guadalajara مکزیک اشاره کرد .
از پروژه های در حال ساخت این گروه نیز می توان به برج های تجاری در Budapest, Hungary ،اقامت گاه تفریحی در نیویورک و دبی ، فروشگاه زنجیره ای نیروی دریای در پاریسو سائو پائولوی برزیل و دو پروژه بزرگ و مهم آنها طراحی منطقه شهری در « مانتری مکزیک » و اجرا منطقه مسکونی تجاری در جمهوری چک است .

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]پروژه های اخیر[/FONT]​


Guggenheim Pavilions at Saadiyat Island
Abu Dhabi, UAE 2006



Budapest Bank Tower
Budapest, Hungary 2006


166 Perry Street
New York, NY 2006




World Business
Center Busan
Busan, South Korea 2007








Luxury Residential Tower UAE 2006
Master Plan Prague, Czech Republic 2006
Penang Global City Center Penang, Malaysia 2006
Carlos Miele Flagship Store Paris, France 2006
Monterrey City Center Master Plan Monterrey, Mexico 2005
Beukenhof Auditorium Schiedam, The Netherlands 2004​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]پروژه های تکمیل شده[/FONT]​


New York Stock
Exchange Advanced
Trading Floor
New York, NY 2001



HydraPier Pavilion
The Netherlands 2002



9th International Venice Architecture Biennale Exhibition Design Venice, Italy 2004
Alessi Flagship Store
New York, NY 2006


Knowledge Gate Investor Relations Installation Wolfsburg, Germany 2006
Carlos Miele Flagship Store New York, NY 2003
Univers Multimedia Theatre Aarhus, Denmark 1996​


[FONT=arial,helvetica,sans-serif]پروژه های پیشنهادی / مسابقه ای[/FONT]​


BMW Event and
Delivery Center
Munich, Germany 2001



Mercedes Benz Museum
Stuttgart, Germany 2001




Guggenheim Guadalajara
Guadalajara,
Mexico 2005




Dubai International Financial Center
Dubai, UAE 2006





[FONT=arial,helvetica,sans-serif]جوایز[/FONT]
2007 AIA New York Chapter Design Award – Interior Architecture Category
2007 First Prize, World Business Center Busan
2006 First Prize, Penang Turf Club Master Plan
2005 AIA New York Chapter Design Award – Interior Architecture Category
2004 Frederick Kiesler Prize for Architecture and Art
2004 American Architecture Award, Chicago Athenaeum Museum of Architecture and Design
2003 DuPont Benedictus Award
2002 AIA New York Chapter Design Award – Architecture Category
2002 Prize Dedalo Minosse
2001 First Prize, Floriade Municipal Pavilion Competition
2001 National Design Awards Finalist – Cooper-Hewitt, National Design Museum
1999 Emerging Voices – Architecture League of New York
1996 Annual Danish Building Prize
1995 2nd Prize, Paper Art Biennale
1994 Interiors Magazine, 40 Under 40
1989 Interiors Magazine, 30 Under 30
1989 1st Prize, Los Angeles West Coast Gateway​
 
آخرین ویرایش:

sara_r

کاربر بیش فعال
Charles Jencks


چارلز جنکز (CharlesJencks) معمار و منتقد مشهور آمریکایی است که طی سه دهه اخیر حضوری مؤثر در عرصه سبکشناسی، نقد و تدوین مبانی نظری معماری معاصر داشته است. هرچند گروهی او را یک ژورنالیست پر سروصدا میدانند، ولی به هر حال تأثیرگذاری او در روند شکلگیری نقد و حتی شیوههای خاصی از معماری انکارناپذیر است.
چارلز جنکس در سال 1939 در شهر بالتیمور به دنیا آمد. او نخست در دانشگاه هاروارد به تحصیل در رشته ادبیات انگلیسی پرداخت و پس از گذراندن این دوره، در سال 1961 در همان دانشگاه وارد رشته معماری شد و تحت آموزش تاریخنگاران بزرگ معماری، زیگفرید گیدئون و رینر بنهام به تحصیل در این رشته پرداخت. او در سال 1965 مدرک MA را در این رشته اخذ نمود و سپس در سال 1971 موفق به دریافت درجه دکتری از دانشگاه لندن در زمینه تئوری و تاریخ معماری گشت. جنکس از سال 1975 تا 1994 استاد کرسی نقد و تاریخ معماری معاصر دانشگاه UCLA کالیفرنیا بوده و همزمان با آن به عنوان استاد مدعو در بزرگترین و معتبرترین دانشگاههای دنیا حضور فعال داشته است.
جنکس مؤلف کتب متعددی در زمینه مبانی نظری معماری معاصر میباشد که شناختهشدهترین آنها عبارتند از:
ـ زبان معماری پست مدرن (The Language of Post ModernArchitecture) (1977)
ـ مدرن متأخر (LateModern) (1980)
ـ پست مدرنیسم چیست (What is PostModernism) (1986)
ـ نئومدرنها (The NewModerns) (1990)
ـ معماری امروز (ArchitectureToday) (1993)
ـ معماری جهان در حال جهش (The Architecture of The JumpingUniverse) (1995)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش ها: nino

Soofia

عضو جدید
کاربر ممتاز
;)
1.Richard Meier
ريچارد مير : متولد 1934، ايالات متحده امريکا، برنده جايزه پريتزکر در سال 1984
ويژگي متمايز : طراحي منطق گرا و خرد محور + استفاده از رنگ سفيد براي جداره هاي خارجي بنا
www.richardmeier.com

2.Renzo Piano
رنزو پيانو : متولد 14 سپتامبر 1937، ايتاليا، برنده جايزه پريتزکر در سال 1998
ويژگي متمايز : استفاده از سازه نمايان در ساختمان، مهارت در طراحي معماري "موزه"
www.rpbw.com

3.Norman Foster
نورمن فاستر : متولد 1 ژوئن 1935، انگلستان، برنده جايزه پريتزکر در سال 1999
ويژگي متمايز : رويکرد همسازي با محيط در طراحي معماري
www.fosterandpartners.com

4.Zaha Hadid
زاها حديد : متولد 31 اکتبر 1950، عراق، برنده جايزه پريتزکر در سال 2004
ويژگي متمايز : برنده جوايز متعدد بين المللي، ارائه دهنده تئوري هاي تاثير گذار بر جامعه معماري
www.zaha-hadid.com

5.Richard Rogers
ريچارد راجرز : متولد 23 جولاي 1933، ايتاليا، برنده جايزه پريتزکر در سال 2007
ويژگي متمايز : طراحي مدرنيستي و عملکرد گرا
www.rsh-p.com

6.Santiago Calatrava
سانتياگو کالاتراوا : متولد 28 جولاي 1951، اسپانيا، برنده جايزه مدال طلاي AIA در سال 2004
ويژگي متمايز : ايجاد رابطه بين مهندسي معماري و مهندسي سازه
www.calatrava.com
;)

http://www.serin.blogfa.com/:w27:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

yasi

عضو جدید
معرفی چند تن از معماران بزرگ ( همراه با عکس )

معرفی چند تن از معماران بزرگ ( همراه با عکس )

چند تن از معماران بزرگ
þDavid Adjaye / شرکت Adjaye/Associates
© Steven Heller
þEnrique Norten / شرکت Ten Arquitectos
© AP
þنورمن فاستر / شرکت Foster + Partners

© AP
þتام مین / شرکت Morphosis

© Getty
þJames Corner / شرکت Field Operations

Courtesy James Corner
þElizabeth Diller و Ricardo Scofidio / شرکت Diller Scofidio + Renfro

© AP
þزاها حدید / شرکت Zaha Hadid Architects

© AP
þRobert Fox / شرکت Cook+Fox Architects

Courtesy Robert Fox
þKazuyo Sejima و Ryue Nishizawa / شرکت SANAA

© designboom.com
þبن ون برکل / شرکت UN Studio

منبع : سایت پژوهشگاه معمــــــــاری
© Valerie Bennett
 

rana.7

عضو جدید
سانتیاگو کالاتراوا
Santiago Calatrava​
اسكيسهاي جادوئي
سانتياگو كالاتراوا شخصيتي كه بيشتر به واسطه فعاليتهاي معماي اش شهرت يافته است ، به هنر به عنوان انگيزه و محركي براي خلق آثارش مي نگردو شيفتگي و تمايل وي به هنر در طي سالها را مي توان در تعداد مبهوت كننده طراحي ها ومجسمه هايش تا به امروز درك كرد . در طي 20 سال گذشتوي بيش از 65000 اسكيس و طراحي در آرشيو خود جمع آوري كرده است. هكالاتروا بيان مي كند كه گوناگوني و تنوع در طراحي هايش منعكس كننده اهميتي است كه وي به هر جزء ميدهد، به گونه اي كه حتي اندازه و كيفيت كاغذ ايجاد كننده يك گفتگو ميان خود و طراحي است . كتاب Santiago Calatrava Artworks يا آثار هنري كالاتروا در برگيرنده حدود 200 اسكيس ،آبرنگ و ترسيمات مجسمه هائي مي باشد كه وي آنها را مبناي طرحهاي معماري اش قرار داده است. بسياري از موضوعات و فرم هاي ارائه شده توسط او در اين سطح، به مجسمه هايي تبديل شده اند كه منبع الهامي براي پلها، ايستگاههاي قطار، فرودگاهها، موزه ها و حتي ميزهاي غذاخوري بوده اند. اسكيسهاي اوليه كالاتروا چندان حال و هواي معماري را ندارند، تنها د رماحل اصلي طراحي است كه واقع گرائي اين اسكيس ها نمود مي يابد. به هر حال وي از همان ابتدا كه به دنبال بياني هنري اتس نوع تفكر واقع بيني را نيز كنار نمي گذارد. همچنين كالاتراوا چندين هزار طراحي از بدن انسان دارد كه اكثر آنها بدون آنكه از روي مدلي خاص كشيده شده باشند، تصوري ترسيم شده اند شيفتگي شديد او به اين زمينه در پرتره ها، پيكرهاي فردي و جمعي و پيكره هايي كه تكامل يافته و در يك پروسه طراحي معماري دخيل شده اند، بازتاب مي يابد.تعدادي ديگر از طرحهاي وي شامل محاورتي از مكعب ها و بدن انسان در حالت هاي مختلف هستند. برجسته ترين اين نوع آثار، تنشي پوياست كه در نزديك شدن پيكر يك دونده و تعدادي مكعب حاصل شده است.كالاتروا خود را يك طراح نمي داند طراحي با كارش آميخته شده و آن را راهي ديگر براي كسب پتانسيل ايده هائي برمي شمرد كه او را مجذوب مي كنند. ميزهاي او از پوياترين طرح هاي مبلمان هستند. تعداد قابل ملاحظه اي از اسكيس ها، نموه هاي اوليه و ميزهاي ساخته شده وي بر پايه پيكر انساني است كه زانوها، بازوان و يا سر، شيشه اي را در بالا تحمل مي كنند. اين ترسيمات در واقع مجسمه هائي هستند كه با سطح صافي كه بر روي آنها قرار گرفته تغيير شكل عملكردي يافته اند به گونه اي كه به جزئي اصلي از كل فرم تبديل شده اند. طرح ها و مجسمه هاي او را مي بايست به عنوان كارهائي هنري در اصلت خودش نگريست. در عين حال، در اولين گام ها از پروسه خلاقيت كالاتروا ، آنها يك لابراتوار يا فضائي براي رشد و جهت گيري كانسيت ها شكل مي دهند تا واسطه اي شود براي روح بخشيدن به افكار و تجزيه و تركيب فرمها. اين لابراتوار مخزني را از ايده هاي گوناگون فراهم يم آورد كه از گفتگوي با طبيعت و با فرمهاي آشكار در تاريخ هنر و معماري ناشي مي شود در اينحا خاطرات گذشته با تصوراتي از دنياي آينده آميخته مي شوند تركيبي از علم مهندسي ، رياضيات ، طراحي به خودي خود و پاسخ سازه بويژه به نيازهاي عملكردي.
 

rana.7

عضو جدید
بيوگرافي
معمار ، هنرمند و مهندس سانتياگو كالاتراوا در 28 جولاي 1951 در شهر والنسياي اسپانيا ديده به جهان گشود كالاتراوا يك نام اشرافي متعلق به اشراف زاده ها و ملاك هاي قرون وسطي مي باشد . سانتياگو كالاتراوا مصمم شد تا ادامه تحصيلات تكميلي خود را در رشته Civil engineering در موسسه فدرال تكنولوژي شهر سوئيس در سال 1975 پيگيري نمايد. مدرك دكتراي خود را در سال 1979 در اين رشته دريافت كرد در همان زمان با همسر خود كه دانشجوي حقوق در دانشگاه زوريخ ازدواج كرد. بعد از اتمام تحصيلاتش به عنوان دستيار در موسسه فدرال تكنولوژي مشغول بكار شد و شروع به قبول مسئوليت پروژه هاي كوچك مهندسي از قبيل طراحي سقف يك كتابخانه يا بالكن يك منزل شخصي نمود. اول طرح موفق او در سال 1983 طراحي و ساخت ايستگاه قطار Stadelhofen در شهر زوريخ بود. شهري كه دفتر كار او در آنجا واقع شده بود. در سال 1984 سانتياگو كالاتراوا پل Bach de Roda را براي بازيهاي المپيك بارسلونا طراحي كرد و اين آغازي بود براي شهرت جهاني او در طراحي و ساخت پل ها شگفت انگيز و در ميان ديگر پل ها چشمگير و جالب او مي توان از پل Alamillo و پل Viaduct و پل Volantin در شهر بيلبائو و ايستگاه مترو والنسيا را نام برد. زيبا. از ديگر كارهاي بزرگ وي مي توان به مركز خريد تورنتو (1992 - 1987) ، ايستگاه راه آهن ليسبون ( 1998 - 1993) و طرحي براي كليساي جامع سنت جان در شهر نيويورك كه هيچگاه اجرا نشد اشاره نمود. نمايشگاه كارهاي سانتياگو كالاتراوا براي اولين با در سال 1985 با نمايشي از 9 مجمسمه در يك گالري هنري در شهر زوريخ برپا شد همچنين دو نمايشگاه انفرادي يكي در موسسه سلطنتي معماري انگليس در سال 1992 و ديگري در نمايشگاه هنرهاي جديد شهر نيويورك در سال 1993 برپا گرديد. كاملترين نمايشگاه او كه ارائه كاملي از آثار او شامل هنر، معماري و مهندسي بود در شهر فلورانس ايتاليا در سال 2000 برگزار شد و نيز نمايشگاهي همانند آن در نگارخانه ملي شهر تگزاس ايالات متحده در سال 2001 برگزار شد. پروژه هائي كه اخيرا بوسيله او طراحي و ساخته شده اند فرودگاه Sondca در شهر بيلبائو اسپانيا، پل اروپا در فرانسه ، پل و كارخانه شراب سازي Vsios در شهر لوگاردياي اسپانيا مي باشند. اولين ساختمان سانتياگو كالاتراوا در ايالات متحده موزه هنري ميلواكي مي باشد. مجموعه ورزشي المپيك آتن نيز توسط وي طراحي و ساخته شده است. طرحهائي از وي كه هم اكنون در حال تكميل هستند عبارتند از : پل Black Hall در شهر دوبلين ايرلند، سالن اپراي Tenerif شهر سانتاكروز در جزاير قناري ، پل Petaeh tikvah در شهر تلاويو اسرائيل ، پل خليج لاك پشت در كاليفرنيا ، سالن اپراي شهر والنسيا واقع در ساختمان اصلي شهر هنرها و علوم . از پروژه هائي كه اخيرا قبول كرده است عبارتند از : كليساي جاتمع مسيح در اكلند كاليفرنيا ، مركز اركستر سمفونيك آتلانتا در ايالت جورجيا و ترمينال مركز تجارت جهاني شهر نيويورك . از افتخارات و جوايزي كه به سانتياگو كالاتراوا اهدا شده است مي توان جايزه طلاي انستيتو مهندسي ساختمان لندن، جايزه طراحي شهري تورنتو ، انتصاب بعنوان رهبر جهاني بوسيله موسسه تبادلات نظرهاي اقتصادي در Davos ، جايزه طلا براي شايستگي هنري از وزارت فرهنگ اسپانيا، عضويت در Les arts et letters پاريس ، جايزه ممتاز هنري در طراحي meadows school of the arts ، جايزه طلاي Circulo de Bellas Artes ، انتخاب بعنوان معمار شايسته توسط مجله Time بخاطر طراحي موزه هنرهاي ميلواكي، جايزه The sir misha black از دانشكده سلطنتي هنر لندن ، مدال لئوناردو داوينچي ، جايزه هنري Principe de asturias، جايزه طلاي معماري I acad mie de Architecture از پاريس ، مدال نقره از موسسه سازه هاي فولادي سوئد ، حكم بهترين طرح از جامعه مهندسين روشنفكر امريكاري شمالي در طراحي و نوررساني داخلي موزه هنري ميلواكي و دوازه درجه دكتراي افتخاري از دانشگاههاي معتبر بين المللي.​
جوايز اعطا شده به سانتياگو كالاتراوا​
در سال 2004
دكتراي افتخاري انستيتو تكنولوژي اسرائيل جايزه طلاي دانشگاه معماري شيكاكو
در سال 2003
جايزه طلاي دانشگاه سن كارلوس شهر والنسيا جايزه طلاي دانشگاه مماري پاريس
در سال 2002
انتخاب بعنوان بهترين طرح براي طراحي و ساخت موزه هنرهاي ميلواكي توسط مجله Time
اعطاي مدال The sir misha black از كالج سلطنتي هنر لندن
جايزه بهترين طراح براي پروژه موزه هنر ميلواكي توسط انجمن مهندسين ساختمان ايالات متحده
جايزه لئوناردو داوينچي از SEFI بخاطر كمك برجسته وي به آموزش مهندسي بين المللي
در سال 2001
جايزه Exitos 2000 بخاطر بهترين كار معماري براي موزه علوم والنسيا
جايزه بهترين طرح بخاطر طراحي موزه تاريخ طبيعي امريكا در نيويورك
جايزه اروپا براي طراحي سازه فولادي پل اروپا بر روي رودخانه Loire فرانسه
در سال 2000
دكتراي افتخاري معماري از ايتاليا
مهمان افتخاري دولت در شهر مكزيكو سيتي
جايزه2000 Algur بخاطر بهترين طرح هنري براي مدرسه هنر Meadows شهر دالاس
جايزه طلا از Circulo de Bellas Artes والنسيا
و تعداد متعددي جوائز و مدارك از سازمانها و موسسات و دانشگاههاي بين المللي بخاطر طرحهاي بي نظير وي
معمار اسپانيائي سانتياگو كالاتراوا كه سازه هاي شعرگونه اش از موزه هنر ميلواكي تا استاديوم المپيك در آتن گسترده و متنوع است از طرف انجمن معماران امريكا روز دوم دسامبر سالجاري ميلادي به عنوان برگزيده مدال طلاي IAI انتخاب شد.
كالاتروا، معماري كه علاوه بر معمار بودنش مهندس سازه نيز هست و شهرتش هم به دليل پل هايش و هم بناهايش است، شصت و يكمين دريافت كننده مدال طلاي AIA است كه او را در زمره افرادي چون فرنك لويد رايت و لويي كان قرار مي دهد. طرح توسعه سه ساله موزه ميلواكي كالاتروا كه ظاهري شبيه به سايه بان دارد و همانند پرهاي پرنده باز مي شود، بازديد كنندگان زيادي را از شيكاگو و اطراف آن به خود جذب كرده است.اين طرح، اولين تجربه معماري او در آمريكاست كه از مركز بورس جهاني 2 بيليون دلاري كه معمار تصور مي كرد، پيشي گرفته است. بخش خارج از زمين بنا شبيه پرنده اي عظيم الجثه است كه در سطح فضاي باز فرود آمده است.
كالاتروا پس از اعلام انتخاب شدن به وسيله AIA براي دريافت مدال طلا گفت: من تلاش خواهم كرد كه در دوره استراحت و بازنشستگي زندگيم، شايسته اين تقدير باشم.دفتر اصلي او در زوريخ است كه شعبه هايي نيز در نيويورك دارد.
مدال طلاي AIA به كساني تعلق مي گيرد كه تاثير اساسي بر تئوري يا طرح هاي معماري گذاشته باشند و كالاتروا به حق در اين گروه جاي مي گيرد، طوري كه بناها و پل هاي او پيروان زيادي در سراسر دنيا پيدا كرده اند. چيزي كه امروزه در مجموعه اي به نام كالاتروايزيشن طبقه بندي مي شود! شصت ویکمین مدال AIA روز يازدهم فوريه سال 2005در موزه بين المللي واشنگتن دي.سي طی مراسمی به سانتیاگو کالاتراوا اهدا گردید . ميليون ها آمريكايي كه بازي هاي المپيك تابستان گذشته را دنبال مي كردند، سقف در حال پروازي را كه كالاتروا طراحي كرده بود در استاديوم المپيك ديده اند، اما با اين وجود شهروندان شيكاگو شانس بزرگي را براي تجربه جادوي معماري كالاتروا زمانيكه او از شركت در مسابقه پل هاي عابر پياده ساحلي شهر سر باز زد، از دست دادند​
 

rana.7

عضو جدید
پروژه های ساختماني كه توسط سانتياگو كالاتراوا طراحي و ساخته شده است.​
كارخانه شراب سازي Ysios
ساختمان را مي توان به عنوان يك عنصر كاملا تركيب شده با لندسكيپ اطراف و در عين حال به عنوان يك مجسمه مستقل كه در محلي خاص قرار گرفته است تصور و ادراك نمود . كارفرماي اين طرح خواستار طراحي ساختماني بود كه بعنوان نشانه اي براي محصول جديد آن عمل نمايد. و در عين حال با برنامه اي جامع و دقيق فضا هاي موردنياز براي كارخانه را ايجاد كند . سايت ناهموار مي باشد و اختلاف طراز اندازه گيري شده آن از بلندترين سطوح در شمال تا پست ترين آنها در جنوب به ده متر مي رسد و حدود نيمي از سايت از تاكستانها پوشيده شده است.
سانتياگو كالاتراوا در طراحي اين ساختمان استراتژي حجم بخشي به سطوح، سقف، ديوارها و مرزهاي فيزيكي ميان لندسكيپ بيرون ساختمان و داخل كارخانه را ايجاد نموده است به گونه اي كه از طريق حركت ايستائي ديوارها پيوستگي ميان دو فضا برقرار مي شود .
دو ديوار بتني باربر به طول 196 متر كه به فاصله 26 متر از هم قرار گرفته اند يك شكل سينوسي هم در پلان و هم در نما ايجاد مي كند.
نماي جنوبي از تخته هاي باريك درخت سرو كه بطور افقي نصب شده اند و همچون رديفي از بشكه هاي شراب در استخرها منعكس مي شوند پوشيده شده است. استخرها با سراميك هاي شكسته سفيد فرش شده اند و پل گرانيتي ساخته شده بر روي استخرها دسترسي به تاكستانها را تامين مي كند.
كاربرد چهارچوب آلومينيومي در سقف با چوب بكار رفته در نما از نظر مصالح ايجاد كنتراست مي كند و جلوه نور خورشيد با ايجاد يك تاثير حركتي در تضاد با پس زمينه آرام تاكستان باعث تاكيد بر حجم سقف مي گردد.
نماي شمالي از پانلهاي بتني پيش ساخته داراي چند بازوي كم عرض تشكيل يافته و نماي شرقي و غربي از صفحات آلومينيومي متشكل از خطوط ممتد پوشيده شده است.
سقف كه از يك سري تيرهائي چوبي چند لايه ساخته شده و بوسيله رخ بام سينوسي زيگزاكي ديوارهاي جانبي تقويت مي شود بعنوان عامل پيوستگي نماها عمل مي كند . حاصل اين طرح يك موج سطحي با قاعده است كه در امتداد محور طول گسترش مي يابد و سطوح محدب و مقعر را با هم تركيب مي كند.
پلان ساختمان جهت سازگاري با برنامه خطي فرآيند كارخانه به شكل يك مربع مستطيل سده در امتداد محور شرقي – غربي طراحي شده است . دو ورودي در نماهاي جانبي اين حالت طولي را تشديد مي كنند . در مركز ساختمان ، سقف محل بازديد كنندگان بصورت يك حجم پيوسته جلو آمده و بالكني مشرف به محل شراب سازي و تاكستانها را تشكيل داده است.
مساحت كل سايت 72000 مترمربع
مساحت زيربنا (شامل دو استخر) 15384 مترمربع
مساحت اصلي زيربناي كارخانه 8000 مترمربع​
 

lemol

عضو جدید
معماري تادائو آندو:
به طور كلي معماري آندو با تغيرات مداوم و هميشگي همراه است.
با مقايسه كارهاي آندو از سال 1975 تا1992با حركت ناگهاني روبرو مي شويم كه نقطه شروع آن از سال 1985 است.اين تغير جهت از درون به بيرون است يا به عبارت ديگر از فضاي مركزگرا به فضاي گريز از مركزو حركت از معماري نفي به معماري نفي نفي است.
از جمله ويژگيهاي كارهاي اوليه آندو،سادگي و خلو و پاكي و سكوت آن است.
از سال 1985 به بعد كارهاي آندو از نظر مقياس به تدريج تغيير يافت و پروژه هاي بزرگ و عمومي جايگزين پروژه هاي كوچك و خانه هاي خصوصي شد.
تغييرات به طور آشكار در بيان ساختماني او تاثير گذاشته است.ان تغييرات نه تنها در فرم،بلكه در نور نيز هست.در گذشته نور و سايه به عنوان دو قطب ثابت فضا بود و به فضا آهنگ خاصي مي بخشيد اما اكنون تضاد كمتري بين نور و سايه وجود دارد.
نور به فضا هيجان و پويايي مي بخشد و ديگر حد و مرزي بين نور و سايه وجود ندارد و صرفا ميزان روشناي نور تغيير يافته در نتيجه سنگيني بصري فضا از بين رفته و نور فضا را با نشاط مي كند.
آندو با نفي شخصيت برتر فضا نسبت به فرم به آزادي فرم دست يافت.به عبارت ديگر رهايي از درون گرايي و روحانيت فضا.هدف آندو از نفي معماري يگانه انگار ،رسيدن به آزادي است.
آندو از احجامي استفاده مي كند كه از تلفيق فرمهاي هندسي و توپو گرافي زمين حاصل شده اند در نتيجه در اين فرمها پويايي پرورش مي يابد و طبيعت هندسه را تخريب مي كند.
آندو در طبيعت انرژي يافت كه بتواند پويايي را به هندسه القا كند.
در حال حاضر معماري آندو سعي دارد به حداكثر پويايي،جنبش و رهايي دست يابد.
آندو معتقد است،آرمان معماري ،فرم بخشيدن به يك الگوي جهاني و هدف آن ،بيدار كردن احساس انساني است.
موضوع اوليه معماري،ايجاد يك الگوي فضايي است يعني نظم بخشيدن به يك فضاي برهنه و عاري از هر چيز.
براي دست يابي به اين هدف معماري به هندسه نياز دارد.هندسه مفاهيم و ارزشهاي اجتماعي را منعكس مي سازد و جهاني با منطق شفاف ايجاد مي كند.
موضوع دوم در معماري ،بيدار كردن احساسات انساني است.
به هر حال معاري به نظم هندسي نياز دارد ولي ممكن است اين نظم روح و جان معماري را بگيرد.بنابراين اگر معماري صرفا بر اساس منطق باشد نميتواند پاسخگوي روح و احساسات ما باشد.
معماري مي كوشد تا نظم را براي مردم متجلي سازد و اين مردم هستند كه در حركت تدريجي نظم،فضا را درك مي كنند و از آن تاثير مي پذيرند.
در حقيقت پويايي موضوع معماري نست بلكه نتيجه آن است.
ويژگيهاي شاخص معماري آندو،نظم ،مردم و احساسات انساني است.بنابراين بر اساس الهاماتي كه او از اين سه عنصر گرفته پروژه ها او را مي توان تقسيم بندي كرد.
در معماري آندو عناصربه شكلي متضاد با هم در ارتباطند بنابراين فرم در مقابل فضا،داخل در برابر خارج و طبيعت در برابر هندسه قرار مي گيرد.
كارهاي آندو بر اساس ساختار كالبد به سه بخش معماري يگانه انگار ،دوگانه انگار و كثرت گرا تقسيم مي شود.
معماري يگانه انگار:
كارهاي كه در شمار معماري يگانه انگار قرار دارند داراي فرمي خالص ،طرحي واضح و فضايي قوي هستند.اين نوع معماري بيشتر در خانه ها و كليساهاي كوچك ديده م شود.در اين فضاها با آرامشي روبرو مي شويم كه ياد اور فضاي سنتي چايخانه هاي ژاپني است.در اين فضا بر اساس ريتمي وحدت بخش كل به جزء تبديل ميشود.
معماري يگانه انگار بيان كننده توانمندي آندو در خلق فضاست.فضاي خالص كه با دوار بتني احاطه شده و نشان دنده ي اوج انتزاع است.
از بهترين نمونه هاي معماري يگانه انگار مي توان به خانه راو،خانه آزوما،كليساي نور،معبد روكوو چايخانه ي سوسيكان اشاره كرد.
در اين كارها فرمها ساده هستند و مصالح ساده و يكساني ساخته شده اند و داراي رنگي يكنواخت و يكدست مي باشند.
اين فرمهاي ساده،فضاهاي خشك و مقدسي ايجاد مي كنند ولي پس از آن نور وارد مي شود،نوري كه حيات بخش و خيره كننده است.بنابراين فضاهاي خالص را به فضايي دراماتيك و هيجان انگيز تبديل مي كند.
آندو فضا را با خلاصه كردن و محدود كردن فرم ايجاد مي كند.آندو از جذابيت فرم صرفنظر كرده و بر جذابيت فضا تاكيد مي كند.
مصالح در ساده كردن فرم نقش بارزي را ايفا مي كنند.
آندو فرم ساختمان را به ساده ترين شكل ايجاد مي كند تا بتواند خلوص فضايي آن را افزايش دهد.
معماري يگانه انگار آندو از فضاي خالص،بيان ساده و مصالح و فرمهاي ساده تشكيل يافته اند در نتيجه فضاي خالص ارجحيت يافته نور و مصالح آن را نمادين مي سازد.
فرمهاي چهار گوش ،دايره ،مكعب فرمهاي مركزي هستند به همين دليل همه چيز به سمت مركز معطوف مي شود پس هنگامي كه فضا در اين فرمها قرار مي گيرد درون گرا مي شود.
در معماري يگانه انگارآندو،جهت نور ،مسير باد،نقطه ي پرسپكتيو و خطوط حركت،ذهن و احساس ما را در مسير رسيدن به اين نيروي مركزگرا قرار مي دهند.در هر سه كليساي روي آب ،نور و روكو مسير حركت به سمت مركز اين فضاست.
جذابيت معماري يگانه انگارآندو در آرامش و سكون آن است كه اين آرامش و تمركز فضايي ناشي از حركت از كل به جزء است.
معماري دوگانه انگار:
در اين روش آندو روش خاص خود را اعمال مي كند.در اين جاست كه آندو از فرم بيضوي استفاده مي كند.در معماري دوگانه انگار فضا بر اساس نيرويي پويا شكل مي گيرد.
بر خلاف معماري يگانه انگار كه فرم و فضا ارزش يكساني دارند و در اين جاست كه نو آوريهاي آندو تجلي مي يابد.
در معماري يگانه انگاراندو پويايي كاهش مي يابد تا فضا وحدانيت خود را حفظ كند اما در معماري دوگانه انگار پويايي جايگزين سكون و وحدت مي شود.
از نمونه هاي معماري دوگانه انگارمي توان به خانه كوشينو،پروژه ناكانوشيما و تخم مرغ شهري اشاره كرد.
در معماري دو گانه انگار هندسه بيضوي كاربرد زيادي دارد.فرم بيضي از سال 1980 در ساختمانها ديده مي شود و اين در تضاد با معماري يگانه انگار اوست كه داراي فرمهاي دايره اي و استوانه اي مي باشد.
با مقايسه كارهاي يگانه انگار و دوگانه انگار در مي يابيم كه مركزيت موجود در كارهاي يگانه انگار در معماري دوگانه انگار وجود ندارد.
به همين دليل به جاي يك محور و يك مركز ،دو مركز و دو نيرو جايگزين مي شود و حاصل اين تضاد ،تنوع و پويايي است.
در فضاي وحدت گرا،حس توجه ما صرفا محدود به محوري است كه به سمت مركز حركت مي كند.در فضاي دو گانه انگار اين مركزيت به دو مركز تقسيم مي شود تا نوعي عدم ثبات و پويايي ايجاد كند.براي ايجاد اين دو مركز ،از فرم بيضي استفاده مي شود كه خود داراي دو قطب است.
معماري كثرت گرا:
موزه هنر معاصر نائوشيما و موزهي كودكان در هيوگو نمونه هايي از معماري كثرت گراي آندو هستند.
معماري كثرت گرا گسسته مي شود و مسيرهاي متنوع براي بيننده فراهم مي سازد و بيننده در مسيرهايي كه داراي گسستگي فضايي است قرار مي گيرد اما در نهايت منظره اي متعادل از فضا در ذهن باقي مي ماند.
كثرت گرايي معماري را از دوگانه انگاري و پويايي يكنواخت آن رهايي مي دهد.
در معماري يگانه انگار با فضايي درون گرا روبرو هستيم كه به سمت يك مركز جهت گيري شده است.در معماري دو گانه انگار يك محور به دو محور و يك مركزيت به دو مركز تبديل مي شود.
در معماري كثرت گرا هم نيروي مركزگرا وجود دارد هم نيروي گريز از مركز.
معماري كثرت گرا معماري گسستگي و رهايي است.فضاي اين معماري ،فضايي متنوع و پوياست و اجزاء معماري بر اساس روند جزء به كل با يكديگر تركيب مي شوند.
اگر معماري يگانه انگار ،دوگانه انگار و كثرت گرا را به اشكال منحني تشبيه كنيم در اين صورت اولي به خطوط صاف و دايره شبيه است،دومي به بيضي و سومي به اشكال هذلولي و سهموي.
در معماري كثرت گرا فرم در تضاد با ديگر عناصر افزايش يافته و گسسته مي شود بنابر اين فرم از عملكرد و فضا رهايي مي يابد.
معماري كثرت گرا فرم را از معنا مي رهاند.
زمينه ي طبيعي،نقطه حركت آندو است.او از انبوهي از فضاها و فرمهاي متضاد بين آنها براي رسيدن به كثرت گرايي استفاده مي كنند.
موزه هنرهاي مدرن فورت ورث:
مكان:فورت ورث تگزاس ،ايالات متحده
تاريخ ساخت:2002-1999
زميني كه براي اين پروژه در نظر گرفته شد،در حومه ي فورت ورث وسط يك پارك بزرگ و دقيقا در كنار يكي از آثار مهم قرن بيستم-يعني موزه هنري كيمبال اثر لوئي كان-قرار دارد.طبيعتا ايجاد يك رابطه بهينه بين ساختمان جديد و بناي كيمبال و نيز طراحي يك مكان عالي در زميني چنين وسيع،بزرگترين دغدغه طراح بود.
راهكاري كه آنهن برگزيدند،طراحي پروژه اي بود كه بتواند سر بين فضاهاي داخل و خارج را از بين برده،فضاي مناسبي براي نمايش آثار هنري ايجاد كند.از اين رو برآن شدند محيطي روستايي بيافرينند كه درياچه اي كوچك،باغ و جنگل را در بر مي گرفت.بدين ترتيب كل مجموعه از ترافيك سنگين پيرامون جدا مي شد.
علاوه بر اين شش حجم مستطيل شكل با ساختار بتني و نماي شيشه اي احداث كردند كه دو حجم،به فعاليتهاي متداول مانند خدمات و كارهاي اداري و چهار توده ي ديگر به سالنهاي نمايش اختصاص داده شد.بتن باعث ثبات دماي هوا و دوام و پايداري ساختمان مي شود در صورتي كه شيشه امكان برقراري رابطه بصري قوي با محيط اطراف را فراهم مي كند.
از تلفيق اين دو عنصر با يكديگر فضاهاي مختلفي با ميزان وضوح متفاوت ايجاد مي شود.
موزه هنرهاي معاصر نائوشيما
مكان:نائوشيما،كاگاوا،ژاپن
تاريخ ساخت: 1990-1992،1994-1995

اين موزه در شيب يك دماغه ،در جنوب شرقي جزيره نائوشيما قرار دارد و به ساحل آرامي كه دقيقا در پايين ان است اشراف دارد .
بازديد كنندگان به طور مستقيم و از طرف اسكله اي كه به يك ميدان چند ظرفيتي ختم مي شود،به موزه دسترسي مي يابند.
اين ميدان علاوه بر انكه ورودي محوطه محسوب مي شودفبه عنوان صحنه نمايش براي فعاليت هايي كه در فضاي باز انجام مي شوند نيز به كار مي رود.
همچنين بخش الحاقي موزه واقع در زير زمين را مي پوشاند.


آندو با ظرافتي خاص بيش از نيمي از حجم كل ساختمان زير زمين را در اختيار ميگيرد و بدين گونه پارك ملي با شكوه اطراف موزه به راحتي قابل مشاهده است.
با بالا رفتن از پلكان ميدان ديوارهاي سنگي موزه به چشم مي خورند،سپس يك گالري بسيار بزرگ مدفون شده،با درازاي 50 متر و بلنداي دو طبقه پسش رو مي آيد.بخش بزرگي از فضاهاي اين مجموعه شامل هتل،گالري هاي نمايش و بهار خوابها به دريا مشرف هستند.در اتاقهاي داخلي نيز تماشاي شامگاههاي دريا و رفت و آمد كشتي ها به ما آرامشي خاص ارزاني مي دارند.
جاده اي اين مجموعه را دور مي زند و چندين ميدان كوچك با طراحي خوب و ديد عالي مشرف به دريا توسعه ي مجموعه را محدود كرده اند،اين اثر به مانند مجسمه هاي واقع در باغ،از طبيعت براي خاق چشم اندازي جديد بهره مي گيرد.
 

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز
نوشته هایی راجع به معماران معروف(رایت،لوکور بوزیه،سالیوان و...)

نوشته هایی راجع به معماران معروف(رایت،لوکور بوزیه،سالیوان و...)

<فرانک لويد رايت

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]رايت : " در آغاز پي بردم که سکونتگاه اساسا مانند غار نيست بلکه مانند سرپناهي وسيع در هواي آزاد هم آهنگ با چشم انداز به بيرون و درون است ."[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]رايت : " نگذاريد ديوار سقف و کف اکنون شريک يکديگر نشوند بلکه جزئي از يکديگر باشند و هر يک بر ديگري و در ديگري تاثير بگذارند . "[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]رايت بين سالهاي 1916تا 1922 به ژاپن سفر کرد و در ژاپن هتل امپريال را در توکيو طراحي کرد . در اين سالها شديدا تحت تاثير معماري ژاپن بود . ارتباط خانه با محيط ، الهام از طبيعت ، معماري ارگانيک ( ژاپني ) ، سياليت فضاهاي داخلي . دومدرسه معماري شمال و جنوب در شيکاگو و نيومکزيکو ، تاسيس کرد .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در کل مي توان معماري رايت را چنين توصيف کرد : معماري ارگانيک ، ترکيب ساختمان با طبيعت و نه تحميل ساختمان بر طبيعت ، ساختمان بايد در دل تپه ساخته شود و به صورت افقي ( که در رقابت با طبيعت مطرح نشود ) ، مصالح بکار رفته بايد منطبق با همان طبيعت که ساختمان ساخته مي شود باشد . شکل ساختمان بي قاعده و منفصل بندي شده و اين عمل نه تنها بدليل عملکرد ها بلکه به دليل بي قاعده گي طبيعت بستر ساختمان ، توجه به مورفولوژن سايت و توجه به عملکرد و تکنولوژي ساخت ، يکي از شاخصه هاي اصلي در طراحي مسکن رايت آتشگاه در مرکز خانه و تنها عنصر عمودي معماري رايت بود و اين عنصر عمودي بقيه فضاهاي مسکن را سازمان مي داد .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]منبع الهام کارهاي رايت : هنر و صنايع ( هنر و پيشه ) - ساختمانهاي ژاپني - مکتب شيکاگو[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شاهکارهاي معماري رايت :[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Falling Water House (1937) Pennsylvania[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Guggenhiem Museum (1956-1959) Newuork[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در کل سه هدف عمده رايت عبارتند از :[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ارتباط سيال بين داخل و خارج با گشودگي هاي مداوم و عناصر برنامه ريزي شده افقي بودن چشمگير آنها که ارتباط کامل با زمين به وجود مي آورد . تقارن محوري براي تمرکز سياليت در نقاط مشخص ، براي نمونه در جلوي بخاري يا به سمت منظر اصلي ( چشم انداز ) بکار گرفته شده است .[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پسشگامان معماري مدرن[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif](Frank Lioyd Wright 1869- 1959 )[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بين سالهاي 1893- 1887 دردفتر آدلر و سوليوان کار مي کرد . قسمت اول فعاليتهاي رايت که تا سال 1910 ادامه داشت شامل تعداد زيادي خانه هاي مسکوني بود .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif](لارکين - Larkin House 1905 )[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif](کيساي اوک پارک - Oak Park - 1906 ) - معبد يگانگي - The Unity Temple[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif](ايلينوين - Hickox house 1900 )[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نظريات رايت در مورد معماري ، در سال 1930 ، اصول برنامه ريزي برگرفته شده از کتاب رايت در معماري و دموکراسي :[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]1- کم کردن ديوارهاي داخلي و ايجاد يک محيطي براي جريان هوا ، نور و چشم انداز به طوري که در کل پيوسته نشان داده شود .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]2- هماهنگ ساختن بنا با محيط خارج ( ثابت شده است که سطوح گسترده افقي بهترين وسيله براي ايجاد همبستگي است )[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]3- پلان آزاد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]4- نشان دادن پي ها به صورت سکوي آجري کوتاه براي قرار گرفتن خانه بر روي آن[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]5- عدم استفاده از مصالح متنوع ، استفاده از مصالح جديد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]6- دادن تناسبات منطقي و انساني به تمام درها و پنجره ها[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]7- قرار دادن تاسيسات حرارتي درداخل ساختمان ( آتشگاه در مرکز ساختمان ) تاسيسات روشنايي و لوله کشيها در استخوان بندي ساختمان بطوري که جزئي از پيکره ساختمان باشد .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]8- مبلمان ساختمان به عنوان عناصر ارگانيک معماري و طرح آنها از بنا و الهام گرفته از آن باشد .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]9- حذف تزئينات ( دوره هاي معماري ) حذف ظرايف کاريها[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]لارکين - Larkin Bulding ( 1902-6 ) Newyork[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif](ويلتيس - Willitts House 1902 )[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کونلي - Coonley House[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]روبي - Robie House ( 1909 ) Chicago[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ماشين و صنعت به نظر رايت وسيله اي است که توسط آن مي توان ميان مصالح ساختماني و تصور نزديکي بيشتري ايجاد کرد .[/FONT]
--------------------------------------------
 
آخرین ویرایش:

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز
لوکور بوزیه

لوکور بوزیه

لوکوربوزيه
چارلز ادوارد ژنر معروف به لوکوربوزيه Charles Edouard Jeannert ( 1887-1965 )
لوکوربوزيه در شهر لاشو دوفن ( La Chaux-De-Fonds ) سوئيس در سال 1887 م . متولد شد . او به عنوان يک گراورکار ( سازنده قالب ساعت ) آموزش ديد و در سن پانزده سالگي جايزه اي در نمايشگاه 1902 م . تورين به خود اختصاص داد .
ساختمانهاي کلبه مانند در اوائل جواني خود ( بيست سالگي ) در سوئيس طراحي کرد . يکي از خصوصيات بارز اين کلبه ها تاثير هنر جديد است که در آن تزئينات را به مثابه سنت و گذشته معماري سوئيس به کار برد .
لوکوربوزيه در سالهاي اوليه شکل گيري آثارش به يک ايده آليست شباهت بيشتري دارد و براي او هندسه يک الگوي سمبليک است . لوکوربوزيه در اين دوران شروع به مطالعه آثار نيچه و براي او هنرمند فردي در تماس با يک نظم عالي تر است ، نظمي که موجب ايجاد اشکالي مي شود که دنيايي را تحت سلطه خود در مي آورد .
موضوع نقاشيهايي که لوکوربوزيه به نام سبک P urism ( پوريسم ) مي کشيد اشيايي همچون گيتار ، بطري و لوله بود . ( ديدگاه پوريسم يک نوع افلاطون گرايي خاص بود . در اين ديدگاه خطوط بيروني بطري و گيتار در حد اشکال هندسي تنزل داده شده است و در موازات سطوح تصوير ترسيم شده اند ، خطوط بيروني و رنگها متمايز و شاداب بوده ، تنش و کشش عيني آن با به هم غلتيدن ابهامات فضايي اصول کوبيست ، در قبال منازل متفاوت از يک شي در آن به نظم کشيده شده است .
او در سن 24 سالگي در دفتر آگوست پره کار کرد و خواص بتن را آموخت . مدتي به برلين رفت و در دفتر پيتر بهرنس مشغول کار شد .(Peter Behrens 1868-1940) پدر معماري مدرن . اوسالها بعد در آلمان تحت تاثير ورک و کارهاي والتر گروپيوس بود . در اين برداشت او تحت تاثير مصالح معماري از جمله شيشه و ورقهاي فلزي بود و شروع به برداشت اين نيازدر تلفيق ميان هنر و ماشين نمود .
تاثير بعدي که در آثار لوکوربوزيه مشاهده مي شود مربوط به مسافرتها و اسکيسهاي او از مساجد استامبول ، ساختمانهاي يونان ،کشورها حوزه مديترانه و خاور دور است . اما بيشترين تاثير گذاري بواسطه آکروپليس در آتن است . وي همه روزه به مدت يک ماه از پارتنون ديدن کرد . گاها هر بار ساعتها وقت خود را صرف اسکيس از زواياي مختلف آن مي کرد و همين بود که بعدها پارتنون رابا يک ماشين مقايسه مي نمود .
اولين ساختماني که طراحي کرد خانه D omino بود در سال 1915 ، نشان دادن اسکلت يک ساختمان با بتن مسلح است .
در سال 1923 تفکرات تئوري خود را در کتاب " به سوي يک معماري " بيان مي کند . او تکنيک و هنر را دو ارزش هم رديف با هم تعريف مي کند . نظريات لوکوربوزيه بدين شرح است :

1- معماري بايد تحت کنترل ترسيمات نظم دهنده هندسي قرار گيرد .
2- عناصر معماري جديد را مي توان در توليد صنعتي ، کشتي و هواپيما باز شناخت .
3- ابزار معماري جديد روابطي هستند که به مصالح خام ارزش مي دهند . ظاهر ساختمان به صورت انعکاس داخل آن و تناسبات و عناصر نما به عنوان پديده هاي خالص ذهني .
4- خانه بايد مانند ماشين سري وار ساخته شود .
5- تغييرات شرايط اقتصادي و فني ، الزاما انقلابي در معماري پديد آورد .

او در کتاب بعدي اش به نام " هنرهاي تزئيني امروز " ( 1925 ) گفت که " خانه ماشيني است براي زندگي کردن " اين جمله ، شعار انقلابي ترين تمرين از معماري مدرن است .
در سال 1926 لوکوربوزيه اصل براي يک معماري مدرن را ارائه کرد . اين اصول به شرح زير است :
1- پيلوتي 2- بام باغچه ( ساختمانهايي با بامهاي مسطح ) 3- پلان آزاد 4- پنجره هاي طولي 5- نماي آزاد .
تمام ايم 5 اصل لوکوربوزيه در ساختمان ويلاي ساووا ( 30- 1928 ) رعايت شد .

اولين خانه هاي لوکوربوزيه :

(خانه دم - اينو Domino House 1915 )

معماري به اساسي ترين عوامل سازنده خود ، ستون ، سقف ، کف و پله تجزيه شده است . طرح اين خانه هاي پيش ساخته را در نظر مهندسين مورد توجه قرار داد .

(خانه سيتروئن C itrohan House 1920 )

خانه را براي کارگران طراحي کرد ولي در حد پروژه باقي ماند . استفاده کردن از بام به عنوان حياط و ساختمان به صورت پيلوتي .

(ويلا ساووا Villa savoye 1928-1930 )
در سايتي خارج از پاريس ساخته شد . رعايت 5 اصل لوکوربوزيه در اين طرح ديده مي شود . ارتباط بين ساختمان با طبيعت ، استفاده کردن از رامپ در دو بخش ، يک قسمت در داخل بنا و قسمت ديگر در امتداد ديوار خارجي تا تراس ، طراحي پله در وسط خانه و تاکيد روي آن ، گرايش تنديس گونه بودن ساختمان .


(آپارتمان مسکوني مارسي United Habitation 1947- 52 )

اين ساختمان 18 طبقه با نام خانه لوکوربوزيه معروف است و وي به خاطر اين ساختمان جايزه لژيون ولور را گرفت . 1925 ساختمان براي 1600 نفر با 337 آپارتمان ، يک اطاقه تا آپارتمانهايي که براي خلنواده هاي 8 نفره هستند . فروشگاهها در 2 طبقه مياني و انعکاس آن در نماي ساختمان . فروشگاهها عبارتند از مغازه هاي خواربار فروشي و سرويس دهي ، دفتر پست ، در طبقه 17 يک رستوران و مهد کودک براي 150 کودک و استخري کم عمق ، تراسي به ابعاد 24 در 165 متر مخصوص ورزشو امور اجتماعي است . صاف کاري نکردن محل قالبهاي بتن در نماي ساختمان به خاطر طبيعي ديده شدن آن و زبر پيلوتي .
لوکوربوزيه در روز افتتاحيه گفت : " در هر گوشه اي از اين بنا اثر چوب و يا جاي ميخ و چکش خوردگي را مي توان ديد . بتن مانند سنگ ، چوب يا سفال به صورت طبيعي در آمده است .حقيقتا مي توان تصور کرد بتن به اندازه سنگ زيباست و آن را در ساختمانها به حالت طبيعي خود باقي گذاشت . "

(Chapel Of Ronchamp 1950-4 )
اين کليسا در ستايش تحت تاثير معماري آکروپليس يونان ، از يک شيب پايين به بالا مي آيد و اين امر باعث مي شود ساختمان به صورت تنديس گونه به نظر بيايد . ديوارهاي رمانسک ، سازه باربر ، پنجره هايي بدون هيچ تناسبات و معياري در نما کار شده و سقف به صورت صدف است .

CIAM کنگره جهاني معماري مدرن :
ساخاتمان مجمع ملل در ژنو طرح لوکوربوزيه رد شد . تعريف کمال مطلوب حرفه معماران جهاني کردن معماري مدرن .
1- در بيانيه لاسارا 1928 م . لوکوربوزيه بيانيه کنگره را در يک نقشه مصور شده نشان داد . روزي معماري معاصر نيروهاي مخالف که در مجامع رسمي قدرت هستند پيروز خواهد شد.
2- دومين کنگره در فرانکفورت در سال 1929 م . برگزار شد و موضوع بيانيه خانه هاي ارزان قيمت بود و براي اولين بار والتر گروپيوس و آلوار آلتو شرکت کردند .
3- سومين کنگره در بلژيک در سال 1930 م . برگزار شد . موضوع کنگره استفاده منطقي از زمين براي ساختمانها بود .
4- چهارمين کنگره در يونان در سال 1933 م . برگزار شد . منشور آتن ، اين کنگره مهمترين کنگره سيام بود زندگي ، کار ، تفريح ، عبور و مرور .
5- پنجمين کنگره در پاريس در سال 1937 م . برگزار شد و موضوع آن محل سکونت و محل تفريح بود .
6- ششمين کنگره در آمريکا در سال 1939 م . برگزار شد سنت معمول CIAM از بين رفت و قرار شد هر معمار در مورد کارهايش بحث کند . مباحث اين کنگره در کتاب " ده سال معماري مدرن " در سال 1951 در آلمان چاپ شد .
7- هفتمين کنگره در ايتاليا در سال 1949 برگزار شد و موضوعش مسئله زيبايي در معماري بود .
8- هشتمين کنگره در انگلستان در سال 1951 برگزار شد مرکز شهر حق پياده روندگان .
9- نهمين کنگره در فرانسه در سال 1953 برگزار شد و موضوع آن محيط طبيعي انسان بود.
10- دهمين کنگره در يوگوسلاوي برگزار شد .
کار CIAM با بحث درباره ساختن ارزان قيمت (1929) و سپس در سال 1930 با بحث درباره نحوه استفاده منطقي از زمين ، نخستين مطالعه درباره وضعيت شهر با در نظر گرفتن چهار اصل زندگي ، کار ، تفريح و عبور و مرور در سال 1934 ( منشور آتن ) در سال 1951 سيما و چگونگي بوجود آمدن مراکز شهر مورد مطالعه قرار گرفت و بين سالهاي 1957 تا 53 شهر به عنوان محيطي براي زندگي طبيعي آدميان مورد مطالعه قرار گرفت .
CIAM در اواخر معماري مدرن از بين رفت . در اين زمان معماري مدرن تثبيت شده بود .


شهرسازي لوکوربوزيه

لوکوربوزيه در سال 1924 کتاب شهر آينده را در پاريس منتشر کرد . در اين کتاب شهرهاي آمريکا بخصوص نيويورک و شيکاگو را بخاطر آسمانخراش هاي مرتفع و خيابانهاي چند طبقه ستود . لوکوربوزيه شهرهاي آينده را شهري تجسم نمود که از آسمانخراش هاي عظيم و مرتفع تشکيل شده است و آپارتمانهاي چند عملکردي و حدود 100 هزار نفر گنجايش . در اين ساختمانها آپارتمانهاي مسکوني ، ادارات ، فروشگاهها ، مدارس ، مراکز تجمع و کليه احتياجات يک محله بزرگ فراهم است . ساکنان اين مجتمعها از دود و سر و صداي ترافيک اتومبيلها به دور هستند و به جاي آن از آفتاب و ديدن مناظر زيبا لذت مي برند .
براساس اين کتاب دوشهر در دهه 50 ميلادي طراحي شد . شهر شانديگار Chandigarh در هند ، طرح لوکوربوزيه در سال 1950 ، و شهر برازيليا که توسط اسکارنيماير Oscar Neimeyer يکي از شاگردان لوکوربوزيه به عنوان پايتخت برزيل ساخته شد .

درست است که در اين دو شهر آسمانخراش 100 هزار نفري وجود ندارد ولي بلوکهاي مکعب شکل با فاصله هاي زياد از يکديگر تبلوري واضح از ايده لوکوربوزيه است .
اين دو شهر در دهه هاي 60 و 70 توسط پست مدرنها ، رابرت نچوري و برنت برولين . به عنوان سمبل شهرسازي مدرن مورد نقد قرار گرفت . آنها گفتند که فاقد هر نوع هويت تاريخي و فرهنگي است .
در ايران نمونه اينگونه شهرسازي ، شهرک اکباتان است . طرح در دهه 50 شمسي .

 
آخرین ویرایش:

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز
ميس وندروهه

ميس وندروهه

(Mies Van Der Roh 1886-1969 )

در سال 1886 در آخرن متولد شد . بين سالهاي 1908 تا 1911 در دفتر پيتر بهرنس کار کرد . در سال 1909 کارخانه توربين سازي بهرنس استفاده کردن از شيشه و آهن در ميس وندروهه تاثير گذاشت در همان دوره ميس وندروهه تحت تاثير شينکل Shinkel و بعدها تحت تاثير معماري کلاسيک و اکسپرسيونيسم آلمان بود .
ميس تحت تاثير هنر دستايل ، تاثير بهرنس در بکار بردن مصالح جديد و پلان آزاد رايت بود .
مي وندروهه گفته است :
" اکنون در ساختمان موضوع استخوان و پوست مطرح است .
من نمي خواهم جالب باشم من مي خواهم خوب باشم .
تکنولوژي مي تواند مشکلات اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي زمان معاصر را حل کند ."
در کل مي توان گفت به همان اندازه که ستون دوريک براي يونانيان اهميت داشت ، تير آهن براي ميس وندروهه اهميت دارد .
شعار اصلي ميس وندروهه :
" کمتر بيشتر است ، Less Is More "
" معماري کيک عروسي نيست ، Architecture Isn't A Wedding Cake "
 

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز
لوئيس ساليوان

لوئيس ساليوان

لوئيس ساليوان
«لوييس ساليوان» معمار بزرگ آمريكايي و «پدر معماري مدرن» در چنين روزي به دنيا آمد. او با تفكرات و عقايد منحصربه فردش توانست تحولي شگرف در هنر و صنعت معماري به وجود آورد و تاثيرات عميق او بر كسي پوشيده نيست. ساليوان بنيانگذار مدرسه معماران شيكاگو است و «فرانك لويدرايت» معمار افسانه اي آمريكايي از شاگردان او بوده است. «لوييس هنري ساليوان» در سوم سپتامبر ۱۸۵۶ در شهر بوستون به دنيا آمد و مدت كوتاهي در «موسسه فناوري ماساچوست» (ام آي تي) به تحصيل مشغول شد و دريافت كه قادر است تحصيلات دبيرستان خود را يك سال زودتر تمام كند و با گذراندن يكسري امتحانات، دو سال در دانشگاه پيش بيفتد. او تنها ۱۶ سال داشت كه وارد دانشگاه ام آي تي شد و پس از يك سال تحصيل به فيلادلفيا رفت و براي خود شغلي در كنار معماري به نام «فرانك فرنس» (Frank Furness) پيدا كرد.
ركود اقتصادي سال ۱۸۳۱ بسياري از زحمات «فرانك فرنس» را بر باد داد و او به واسطه مشكلات مالي مجبور به اخراج «ساليوان» شد. در اين زمان «ساليوان» به شيكاگو رفت تا در جريان ساختمان سازي آن شهر كه پس از وقوع يك آتش سوزي گسترده در سال ۱۸۷۱ آغاز شده بود شانس خود را بيازمايد. او خيلي خوش شانس بود كه موفق شد در كنار «ويليام لبارون جني» مشغول به كار شود. «جني» اولين معماري است كه از اسكلت فلزي در اجراي ساختمان بهره برده. پس از كمتر از يك سال فعاليت در كنار «جني»، «ساليوان» به قصد تحصيل بار سفر بست و يك سال در دانشگاه هنر پاريس مشغول به فراگيري شد. پس از اتمام دوره آموزشي به شيكاگو بازگشت در حالي كه هنوز هجده سالگي اش تمام نشده بود. او چند سال بعد را به فعاليت در كنار معماران مختلفي گذراند تا اينكه در سال ۱۸۷۹ «دانكمار آدلد» معمار مشهور آن زمان، «ساليوان» را استخدام كرد و يك سال بعد او را در شركت خود شريك كرد. اين اتفاق سرآغاز دوران پيشرفت و موفقيت ساليوان بود. طي اين سال ها «ساليوان» و «آدلد» موفقيت هايي پي درپي به دست آوردند كه از جمله آنها مي توان به طرح و اجراي تالار سخنراني شهر شيكاگو در سال ۱۸۸۹ اشاره كرد كه در پايان پروژه «ساليوان» و «آدلد» طبقه بالاي اين ساختمان را به عنوان آتليه خود انتخاب كردند. از ديگر موفقيت هاي اين دو شريك مي توان به ساختمان واگن سازان (Wainwright Building) در سنت لوييس اشاره كرد كه اولين آسمانخراش تاريخ معماري جهان به شمار مي رود. «لوييس ساليوان» اولين معماري است كه روش صحيح استفاده از اسكلت فلزي در ساختمان هاي بلند و مزاياي آن را به طرز بهينه اي مورد استفاده قرار داد. از آنجايي كه در ساختمان هايي كه با اسكلت فلزي بنا مي شوند معمولاً غير يك يا دو دهنه ديوار برشي در ساير نقاط ساختمان نه تنها عضو باربري وجود ندارد كه به عنوان مثال از ديوارهاي ساختمان فقط به دليل پوشندگي و محافظت سرمايي گرمايي استفاده مي شود و هيچ خاصيت باربري ندارد. «ساليوان» با علم به اين نكته در ساختمان هاي بلند از پنجره هايي با ابعاد بزرگ بهره مي برد كه نه تنها باعث روشنايي بيشتر فضاي داخلي مي شد كه با حذف ديوارها و ضخامت پائين شيشه هاي پنجره سطح مفيد ساختمان افزايش يافت. توجه ساليوان به مزاياي اسكلت فلزي موجب شد محدوديت هاي دست و پاگير مهندسي كه هميشه بر سر راه طراحان معمار وجود داشته است تا حدي از بين برود و اين تحولي شگرف در معماري مدرن را باعث شد. در سال ۱۸۹۰ «ساليوان» يكي از ۱۰ معمار منتخبي بود كه براي اجراي ساختمان «نمايشگاه جهاني كلمبيا» كه قرار بود در سال ۱۸۹۳ در شيكاگو برگزار شود انتخاب شد. ساختماني كه بعدها «شهر سفيد» لقب گرفت. از ديگر شاهكارهاي خلق شده «ساليوان» مي توان به ساختمان عظيم ترمينال شيكاگو و «دروازه طلايي» كه طاقي است عظيم كه در «شهر سفيد» قرار دارد اشاره كرد. شراكت «آدلد» و «ساليوان» پس از اجراي فروشگاه زنجيره اي «كارسون پيري اسكات» به اتمام رسيد و در پي انحلال شركت «ساليوان» يك دوره بيست ساله را با سيري نزولي چه در زمينه مالي و چه زمينه احساسي سپري كرد. از او به پاس تلاش ها و زحمات بسيار در هنر معماري بارها تقدير شد و در سال ۱۹۲۲ به عنوان يك طراح خبره از مسابقه اي كه براي طرح و اجراي «برج تريبيون» برگزار شده بود شديداً انتقاد كرد. يك برج با اسكلت فلزي و نمايي از سنگ كه ساختمان هاي سنگي معماري گوتيك را تداعي مي كرد اما ساليوان يك تحريف بزرگ تاريخي را در طراحي آن كشف كرده بود. «لوييس ساليوان» عاقبت در چهاردهم آوريل ۱۹۲۴ در شيكاگو چشم از جهان فروبست. «فرانك لويد رايت» كه به نوعي شاگرد او محسوب مي شد مراسم تدفين اين معمار بزرگ را كه در زمان مرگ فقير و تنها در اتاق هتلي در شيكاگو درگذشته بود آبرومندانه برگزار كرد. اكنون كه سال ها از مرگ او مي گذرد هنوز تاثير تفكرات اين اولين معمار پيشرو در معماري جهان به چشم مي خورد
 

SHAHYAD.H

عضو جدید
مختصری از بزرگ مردان معماری

مختصری از بزرگ مردان معماری

نورمن فاسترمردي به شكوه ساختمانهايش
سر لرد نورمن فاستر در سال 1935 در منچستر انگليس در خانواده اي فقير به دنيا آمد شايد به آن زمان ميان بچه هاي متولد شده در پايين شهر منچستر اتقاقي زياد بزرگ نيافتاده بود پسري باموهايي مشكي به دنيا آمده بود اما امروز نورمن فاستر بزرگترين معمار بريتانيا ست او حتي چهره سياسي و اجتماعي بسيار خوبي در بين احزاب سياسي و اجتماعي دارد . از دلايل موفقيت او ميتوان بهره بردن او از چشماني مكانيكي و رويايي بي حد وحصر و بي پايان را مي توان بر شمرد . امروز همان پسري كه در كه در منطقه فقير نشين منچستر به دنيا آمده بود مردي شده با مقياسي جهاني مردي كه همه او را به شكوه و عظمت در خاطر جاي دادند درست مانند ساختمانهايش .
در سن 21 سالگي او بورس تحصيلي را در معتبر ترين مدرسه معماري جهان مدرسه معماري يل(Yale University) به خود اختصاص داد تا با رفتن به سرزمين آمال سپيد ايالات متحده گام در راهي نهد كه آينده ان روشن بود مدرسه معماري يل جايي بود كه بيشترين تاثير را در ديدگاه نورمن گذاشت البته مدرسه اي كه شايد چندان خاطرات خوشي را مرد طلايي ريبيا (RIBIA ) امروز در خاطر نداشته باشد . نورمن جوان منچستري در يل بود كه با ريچارد راجرز فلورانسي آشنا شد او به همراه ودي و سوزي گروهي را در يل درست كردند به نام گروه 4 . گروهي از جواناني كه در ان زمان اين گروه عمده كارشان پيرامون مدرنيته اي بود كه پنجه در معماري آن زمان افكنده بود مي گذشت . بعد ها نورمن با وندي ازدواج كرد و ريچارد با سوزي اين گروه كوچك تا سال 1967 در لندن كه دفتر معماري فاستر و همكاران راه افتاد به بقاي خود ادامه داد . تاسيس اين دفتر را بايد پايان كار گروه 4 دانست چون ديري نگذشت كه اختلافات بالا گرفت نورمن با وندي نمي ساخت و بعد هم راجرز با سوزي و اين چنين پايان زندگي زنا شويي آنها فرا رسيد از گروه 4 نفره نرمن و ريچارد ماندند و كار كردند به طوري كه هم نورمن فاستر و هم ريچاردد راجرز در معماري هايتك خبره و ماهر شدند . راجرز در سال 1970دفتر معماري با نام خودش را تاسيس كرد تا مستقل شود و در اولين پروژه مهمش با معمار ايتاليايي رنزو (رتزو) پيانو ژرژپمپيديو را ساخت .
نورمن در بعد ها با النا اوچوا ازدواج كرد . و در سال 1983 مدال صلاي RIBIAرا دريافت كرد و در سال 1990 به خاطر ساختن the Willis Faber Dumas building مدال Trustees را در يافت كرد و به عنوان knighted (قهرماني) دست يافت و چهار سال بعد پا را فراتر نهاد و مدال طلاي انجمن معماران ايالات متحده را دريافت كرد . همان مدالي كه عاليجناب سياه پوش دنيل ليبسكيند هنوز آن را فتح نكرده . و 9 سال بعد در 7 ژوئن سال 1999 به بالا ترين درجه معماري خود دست يافت و توانست جايزه Pritzer Architecture Prize. را دريافت كند .( اين جايزه ي نوبل در معماري است ) و 5 روز بعد در روز چشن تولدش او در بريتانيا به مقام اعياني و اشرافي لرد دست يافت . شركت سر لرد نرمن فاستر امروز در لندن برلين سنگاپور با بيش از 800 نفر كارمند مششغول به ادامه فعاليت است .:gol::gol::gol:
 

سـعید

مدیر بازنشسته
لوکوربوزيه

لوکوربوزيه


[FONT=arial,helvetica,sans-serif]لوکوربوزیه ( 27 آگوست 1965 – 6 اکتبر 1887) ، اسم مستعار چارلز ادوارد ژان نرت- گریس(Charles Eduard Jeanneret-Gris) است . او یک معمار معروف بود که با سبکی که امروزه سبک بین المللی نامیده می شود به همراهی لودویگ میس واندر روهه ، والتر گروپیوس و تئو وان داربورگ کار می کرد . او همچنین در طراحی مبلمان دستی داشت[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]لوکوربوزیه در لشودفوند (La Chaux-de-Fonds) ، شهر کوچکی در شمال غربی سوئیس ، در نزدیکی مرز فرانسه متولد شد . لوکوربوزیه علاقه ی زیادی به هنرهای بصری داشت و نزد شخصی به نام چارلز لپلاتنیه ، که معلم یک مدرسه ی هنرهای زیبای محلی بود و خود در بوداپست و پاریس درس خوانده بود ، به آموختن مبانی هنر پرداخت .
اولین خانه هایی که او طراحی کرد در لشودفوند و متعلق به خود وی بودند ، مانند ویلا فالت (Villa Fallet) ویلا شوآب (Villa Schwob) و ویلا ژان نرت ( این خانه ی آخر را برای پدر و مادرش ساخته بود) . این خانه ها یادآور سبک معماری رایج ، منطبق بر طبیعت کوه های بومی در آن منطقه ، یعنی رشته کوه های آلپ بودند .
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]لوکوربوزیه دائما ً برای فرار از محدودیت های حاکم در شهرش ، به دورتا دور اروپا سفر می کرد . در حدود سال 1907 به پاریس رفت . در آنجا در دفتر یک فرانسوی پیشگام تولید بتن تقویت شده ، به نام آگوست پرت (August Perret ) کار پیدا کرد . بین اکتبر 1910 و مارس 1911 برای پیتر بیرنس – معمار و طراح معروف آن زمان – در نزدیکی برلین کار کرد و در آنجا با لودویگ میس واندر روهه ی جوان ملاقات کرد . در آن موقع می توانست آلمانی را بسیار روان و سلیس صحبت کند .هر دوی این تجربه ها تأثیرات زیادی بر زندگی شغلی او در آینده گذاشتند .
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif][/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] لوکوربوزیه ، در اواخر سال 1911 به کشورهای بالکان رفت و از یونان و ترکیه نیز دیدن کرد . دفترچه ای از اسکیس های او در این مسافرت ، حاوی طرح هایی از معبد پارتنون ، به خوبی اثبات کننده ی تأثیرات ارائه شده در کار بعدی او به نام ورس اون آرکیتکچر (Vers Une Architecture) در سال 1923 بود .
او در سال 1916 و در سن 29 سالگی برای همیشه به پاریس نقل مکان کرد و در سال 1920 ، لقب لوکوربوزیه را که اسم پدربزرگ مادری اش بود به عنوان اسم مستعار خود انتخاب کرد .
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]لوکوربوزیه در طرح های خود بسیار تحت تأثیر فضای کلی شهری و سیستم شهرنشینی منطقه به منطقه بود که به کارش جذابیت بالایی می بخشید . او همچنین عضو انجمن بین المللی معماران مدرن شد .
او یکی از اولین کسانی بود که در زمان خود تأثیر ماشین را ، انباشتگی انسان ها بیان کرد ! او این مطلب را چنین توضیح می داد که در آینده ، شهرها حاوی آپارتمانها و ساختمان های بزرگی خواهند شد که هر کدام به طور مجزا ، گویی در کنار بقیه پارک شده اند . تئوری ها و طرح های لوکوربوزیه خصوصا ً توسط صنف ساختمان سازان کاملا ً مورد قبول قرار می گرفت ، چنان که لوکوربوزیه می گفت : به طور قانونی تمام ساختمان ها باید سفید باشند . و دیگر معماران از این گفته پیروی می کردند و از هر گونه تزئینی به شدت انتقاد می کردند . لوکوربوزیه از ترکیب های بزرگ منظم در شهرها همواره با عبارت های خسته کننده و ناهماهنگ با افراد پیاده در شهر ، یاد می کرد . پلان شهری برزیل نیز بر همین ایده های او بنا شده بود .
آخرین آثار لوکوربوزیه بیان کننده ی یک برداشت پیچیده از فشارهای مدرنیته در زمان خود بودند ولی در عین حال طراحی های معماری شهری او دارای حالت استهزا و انتقادگرایانه هستند
[/FONT]
[/FONT]
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آشنایی با مشاهیر معماری

آشنایی با مشاهیر معماری

ریچارد میر- پست مدرنیسم سفید

ریچارد میر متولد 1934 نیو جرسی در دانشگاه کرنل در رشته معماری تحصیل کرد. ریچارد میر ملقب به شوالیه سفید پست مدرنیسم پیش از تاسیس دفتر کار خود در نیویورک در سال 1963 ، با سام و مارسل بروئر همکاری می کرد.وی ابتدا در زمینه ساختنمان سازی برای طبقه مرفه فعالیت کرد همچنین مطالعات وسیعی در زمینه ساختمان های عمومی انجام داد و در سال 1969 ، به عضویت گروه پنج نیویورک در آمد.

سفیدهای گروه پنج ( ریچارد میر، پیتر آیزمن ، مایکل گریوز ، جان هجداک ، چارلز گواتمی) برای مخالفت با ونتوری و گریز دوره سفید ، قهرمانان ، رایت ، گروپیوس ، تراگنی و به خصوص لوکوربوزیه را احیا کردند ، اما مسائلی از زیبایی شناسی را در خود به کار بردند که خالی از هر گونه تعهد و تعصب اجتماعی بود.
میر در کارهایش همواره رنگ سفید بکار می برد و از همین رو گروه آنان به نام مستعار معماران سپید نامیده می شوند .در میان معماران هم عصر خودش به مفاهیم فرهنگی بیش از پیش وفادار و متعهد بود و به نحوی هوشمندانه فضاهای عمومی و خصوصی را در بافت شهری آشتی داد از همین رو لحن فرهنگی معماری او بسیار صادقانه است.
خانه های کاملا سفید میر ، در زمینه ای از فضای سبز با لایه بندیهای افقی و عمودی به چشم می خورد.
مزیت کارهای میر در اجتماعی این است که ساختمانهای او ، به سرعت قابل شناسایی است.
 
بالا