»«»« زنـــدگـی یعنــــی .. »«»«

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
زندگی رسم خوشایندیست
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
زندگی پرشی دارد اندازه ی عشق
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود
..............
زندگی زندگیست
و همیشه جاریست
ممنون داداشی بابت پست قشنگت
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگی یعنی با یه بسته چیپس و ماست موسیر ، بشینی پای کارتن مورد علاقه ت !



 

sahar tala

عضو جدید
زندگی یعنی من، زندگی یعنی تو، زندگی یعنی ما، و یکی گشتن با همه ی آنچه که هست، مثل دریا با رود، مثل آتش با دود، و خدا را دیدن، واز او پرسیدن، راز این عشق که میسوزاند، همه ی هستی ما را هر دم...
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
که میگوید...!!
که میگوید...
جهانی این چنین زیباست؟ جهانی این چنین رسوا کجا شایسته ی رویاست...
به تکرار غم نیما...!
کجای این شب تیره
بیاویزم بیاویزم...
قبای ژنده ی خود را....
(نیما یوشیج)
 

mehravehoath

عضو جدید
زندگی تعداد نفس هایی که می کشیم نیست تعداد نفس هائیه که از عشق به شماره افتادن
 

لاوي

عضو جدید
کاش منی که دهانم به دروغ الوده است...کلمه عشق را با احتیاط بر زبان برانم..زندگی یعنی صداقت..
 

A R M A N

عضو جدید
زندگی یعنی خوشی و ناخوشی با همه

زندگی یعنی هر وقت دندونت درد گرفت بدون زنده ای

 

mehravehoath

عضو جدید
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]زندگي يعني بازي. سه ، دو ، يک … سوت داور............ بازي شروع شد!!! دويدي ، دست و پا زدي ، غرق شدي ، دل شکستي ، عاشق شدي ، بي رحم شدي ، مهربان شدي… بچه بودي ، بزرگ شدي ، پير شدي سوت داورــــــ0?ــــــــــ بازي تمام شد... زندگي را باختي [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 
زندگی یعنی....

زندگی یعنی....

:gol::gol::gol:واقعان بخونید ببینید زندگی یعنی چی:

من عاشق پدر و مادرم
هستم





آدما تا وقتي کوچيکن دوست دارن براي مادرشون هديه
بخرن اما پول ندارن.
وقتي بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتي هم که
پير ميشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
به سلامتي همه مادراي
دنيا...












پدرم ، تنها کسي است که باعث ميشه بدون شک بفهمم
فرشته ها هم ميتوانند مرد باشند !








شرمنده مي کند فرزند را ، دعاي خير مادر ، در کنج
خانه ي سالمندان ...









خورشيد
هر روز
ديرتر از پدرم بيدار مي
شود
اما
زودتر از او به خانه بر مي گردد !





به سلامتيه مادرايي که با حوصله راه رفتن رو
ياده بچه هاشون دادن
ولي تو پيري بچه هاشون خجالت ميکشن ويلچرشونو هل بدن
!!!


سرم را نه ظلم مي تواند خم کند ،
نه مرگ ،
نه
ترس ،
سرم فقط براي بوسيدن دست هاي تو خم مي شود مادرم ؛



سلامتيه اون پسري که...
..
10سالش بود باباش
زد تو گوشش هيچي نگفت...
..
20سالش شد باباش زد تو گوشش هيچي
نگفت....
... ... ... ... ..
30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زير
گريه...!!!
..
باباش گفت چرا گريه ميکني..؟
..
گفت: آخه اونوقتا دستت
نميلرزيد...! :(








هميشه مادر را به مداد تشبيه ميکردم
که با هر
بار تراشيده شدن، کوچک و کوچک تر ميشود…




ولي پدر ...
... ... ... ...
يک خودکار شکيل
و زيباست که در ظاهر ابهتش را هميشه حفظ ميکند
خم به ابرو نمياورد و خيلي سخت تر
از اين حرفهاست
فقط هيچ کس نميبيند و نميداند که چقدر ديگر ميتواند بنويسد

بياييد قدردان باشيم ...
به سلامتي پدر و مادرها













(( قند )) خون مادر بالاست .
دلش اما هميشه
(( شور )) مي زند براي ما ؛
اشک‌هاي مادر , مرواريد شده است در صدف چشمانش
؛
دکترها اسمش را گذاشته‌اند آب مرواريد!
حرف‌ها دارد چشمان مادر ؛ گويي
زيرنويس فارسي دارد!
دستانش را نوازش مي کنم ؛ داستاني دارد دستانش
.









دست پر مهر مادر
تنها دستي ست،
که اگر
کوتاه از دنيا هم باشد،
از تمام دستها بلند تر است...












پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!
پدر دستشو
ميندازه دوره گردنه پسرش ميگه پسرم من شيرم يا تو؟
پسر ميگه : من..!!
...
... ...
پدر ميگه : پسرم من شيرم يا تو؟؟!!
پسر ميگه : بازم من
شيرم...
پدر عصبي مشه دستشو از رو شونه پسرش بر ميداره ميگه : من شيرم يا
تو!!؟؟
پسر ميگه : بابا تو شيري...!!
پدر ميگه : چرا بار اول و دوم گفتي من
حالا ميگي تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلي دستت رو شونم بود فکر کردم يه کوه
پشتمه اما حالا...
به سلامتي هرچي پدره




مادر
تنها کسيست که ميتوان "دوستت
دارم"‌هايش رااا باور کرد
حتي اگر نگويد...???






سلامتي اون پدري که شادي شو با زن و بچش تقسيم
ميکنه
اما غصه شو با سيگار و دود
سيگارش!








مادر يعني به تعداد همه روزهاي گذشته تو، صبوري!
مادر يعني به تعداد همه روزهاي آينده تو ،دلواپسي! مادر يعني به تعداد آرامش همه
خوابهاي کودکانه تو، بيداري ! مادر يعني بهانه بوسيدن خستگي دستهايي که عمري به پاي
باليدن تو چروک شد! مادر يعني بهانه در آغوش کشيدن زني که نوازشگر همه سالهاي
دلتنگي تو بود!
مادر يعني باز هم بهانه مادر گرفتن....








پدرم هر وقت ميگفت "درست ميشود"...
تمام نگراني
هايم به يک باره رنگ ميباخت...!








مردان پيامبر شدند؛
و زنان مادر؛
قداست
پيامبران را توانسته‌اند به زير سوال ببرند؛
ولي قداست مادران را
هرگز..!








آدم پير مي شود وقتي مادرش را
صـــــــــــــــــــــــــــــدا ميزند اما جوابي
نميشنود.........
ممماااااااااااادددددددررررررر..............


تو 10 سالگي : " مامان ، بابا عاشقتونم"
تو 15
سالگي : " ولم کنين "
تو 20 سالگي : " مامان و بابا هميشه ميرن رو
اعصابم"
... ... ...
تو 25 سالگي : " بايد از اين خونه بزنم بيرون"
تو 30
سالگي : " حق با شما بود"
تو 35 سالگي : "ميخوام برم خونه پدر و مادرم "
تو
40 سالگي : " نميخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!"
تو هفتاد سالگي : " من
حاضرم همه زندگيم رو بدم تا پدر و مادرم الان اينجا باشن ...!
بيايد ازهمين حالا
قدر پدرو مادرامونو بدونيم...
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست
...








بهشت از آن مادران است در حالي که به جز پرستاري و
نگهداري از فرزندان ، هيچ حق ديگري نسبت به آتها ندارند و براي بيشتر چيزها اجازه ي
بابا لازم است !!!!!








وقتي پشت سر پدرت از پله ها مياي پايين و ميبيني
چقدر آهسته ميره ، ميفهمي پير شده ! وقتي داره صورتش رو اصلاح ميکنه و دستش ميلرزه
، ميفهمي پير شده ! وقتي بعد غذا يه مشت دارو ميخوره ، ميفهمي چقدر درد داره اما
هيچ چي نميگه... و وقتي ميفهمي نصف موهاي سفيدش به خاطر غصه هاي تو هستش ، دلت
ميخواد بميري








اگر 4 تکه نان خيلي خوشمزه وجود داشته باشد و شما
5 نفر باشيد
کسي که اصلا از مزه آن نان خوشش نمي آيد (( مادر ))
است :gol::gol::gol::gol::gol::gol:



 

كندو

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگي يعني نگاه آفتاب

زندگی يعنی دو رکعت عشق ناب

زندگی یعنی نگاه آفتاب

زندگی خورشيد پر خون است و بس

سايه لک بيد مجنون است و بس

زندگی فریاد سرخ بادهاست

انعکاس تیشه فرهادهاست

 

كندو

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی یعنی….
زندگی یعنی نگاه کودکی/ سادگی شعرهای رودکی
زندگی یعنی جهش / یعنی پرواز و پرش
زندگی یعنی وا شدن / از میان غنچه پیدا شدن
زندگی یعنی طلوع یا سها / بازی با موسیقی و آواز ها
زندگی یعنی تکاپو / شادی یکتا بچه آهو
زندگی یعنی دلی را شاد کردن / اشک را از گونه‌ای پاک کردن
زندگی یعنی صدای عشق شنیدن / غم و اندوه را ندیدن
زندگی یعنی گل خورشید چیدن / دستی بر برگش کشیدن
زندگی یعنی سختی کشیدن / سرد و گرم روزگار را چشیدن
زندگی یعنی کتاب قصه خواندن / جمله‌ای زیبا به روی لب نشاندن
زندگی یعنی قدم برداشتن / بوته نیلوفری را کاشتن
زندگی یعنی سرودن / به هر جا پر گشودن
زندگی یعنی با همه همدل شدن / نقل یک محفل شدن
زندگی هر چه که هست / ما در آن شناوریم
ذره ذره کارمان / ما از اینجا می‌بریم
چه بخواهیم و نخاهیم ما به دنیا آمدیم / با یک دنیا آرزو از آسمان‌ها آمدیم
ما از آن آسمانیم روحمان آبی است / شبهای قصه هامان همیشه مهتابی است
زندگی را بو کنیم / هر چه داریم در دلمان رو کنیم
آبی و سرزنده و مغرور باشیم / در طی این بازی زندگی پر شور باشیم
 
بالا