حجتالاسلام محمدرضا زائري: «من بخيههاي پسرک را کشيدهام!
من آخوند قبل از همه دستم را بالا ميگيرم و اعتراف ميکنم که من هم در کشيدن بخيههاي پسرک نقش داشتهام!
اين آقاي دکتر که از رفتار زشتش برآشفتهايم از ماه و مريخ نيامده است! او هم توي همين جامعه مدرسه و دانشگاه رفته و بزرگ شده و … وقتي ما مشغول دعواهاي سياسيمان بودهايم يا به يک تار موي زنان گير دادهايم و از اخلاق و قانون و انسانيت غفلت کردهايم اين آقاي دکتر باليده و پزشک شده و تيغ و قيچي دستش گرفته!
فاجعه تلختر و زشتتر از آن است که بشود با دو تا شعار و فحش جمع و جورش کرد. بايد اين قدر مرد باشيم که بدون فرافکني نقش خودمان را در وقوع اين انحطاط اخلاقي بپذيريم. اين آقا آينه وضعيت امروز جامعه ما و يکايک ماست! بيخود او را متهم نکنيد، او حاصل مجموعهاي است که همه ساختهايم.اگر خودخواهي و منفعتطلبي و سودجويي ايراد دارد ما همه به اين آفات و ايرادها آلودهايم.
همه ما يک جورهايي همين کار را کردهايم و ميکنيم . او کرامت انساني را لگد کرده، انساني را نديده و بيحرمت ساخته،مگر هر کدام از ما به شکلي چنين نميکنيم؟ من مقصرم! من آخوند قبل از همه دستم را بالا ميگيرم و اعتراف ميکنم که من هم در کشيدن بخيههاي پسرک نقش داشتهام!»
****بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود
بیخودی حرص زدیم سهم مان کم نشود
ما خدا را با خود سر دعوا بردیم و قسمها خوردیم
و حقیقتها را زیر پا له کردیم
و چقدر حظ بردیم که زرنگی کردیم****
بیخودی حرص زدیم سهم مان کم نشود
ما خدا را با خود سر دعوا بردیم و قسمها خوردیم
و حقیقتها را زیر پا له کردیم
و چقدر حظ بردیم که زرنگی کردیم****
آخرین ویرایش: