آيا به نظر شما گذاشتن ريش در اسلام جايز است.آيا فكر نمي كنيد كه اين مساله مربوط به زمان پيامبر است. و الان ديگر لزومي ندارد. آيا اين قدر كه در اين مملكت به ريش تاكيد مي شود به چيز ديگري هم تاكيد مي شود.مگر خاخام هاي يهودي به اندازه روحانيون ما ريش نمي گذارند پس چرا اين قدر مي گويند ريش نشانه مسلماني است و زدن ريش را نكوهش مي كنند.به نظر شما اسلام فقط در ظاهر است. همين خارجي كه الان سه تيغ مي كنند از لحاظ وجداني از مسلمانها برترند و خيلي بهتر به قانون احترام مي گذارند؟
نخست بايد به اين واقعيت اشاره كرد كه آنچه مهم است «ريشه» و باطن است و اگر به «ريش» و ظاهر توجه مى شود به جهت آن است كه ظاهر نمادى از باطن بايد باشد، لذا كسانى كه ظاهر را
مى آرايند و باطن نابهنجار دارند به عنوان ظاهر فريب و يا نالايق سزاوار نكوهش هستند اما نبايد رفتار برخى نالايقان، ما را از رعايت برخى احكام منصرف كند.
از سوى ديگر بايد دانست قلب پاك با حفظ ظاهر، مصونيت بيشتر پيدا مى كند و پايدار مى ماند به همين جهت بزرگان حكمت گفته اند براى پايدارى در «طريقت» و رسيدن به «حقيقت» حفظ «شريعت» لازم است و اگر احكام ظاهرى شريعت حفظ نشود احتمال فسق، التقاط و انحراف بسيار زياد است و بهترين دليل بر درستى اين مطلب، سيره و روش تمامى پيامبران و امامان و اولياى خداست كه علاوه بر اين كه به ريشه و باطن توجه داشتند ظاهر را نيز مطابق احكام شريعت رعايت مى كردند.
براى توضيح بيشتر در اين باره توجه شما را به مطالب زير جلب مى كنيم:
در اين مسأله دو نظريه عمده در ميان فقها وجود دارد: 1- حرمت، 2- تفصيل ميان ريش پرفسورى و غير آن.
هر حكم شرعى از دو جهت قابل دليل يابى است:
الف) دليل شرعى؛ مقصود از آن متون و نصوصى است كه حكم الهى را بيان مى كند. اين دليل ها ابزار اصلى فقيه و كارشناس دينى است كه از طريق آن مى تواند حكم الهى را استنباط كند.
ب) فلسفه حكم؛ مقصود از آن اين است كه چرا خداوند بر موضوع مفروضى فلان حكم را داده است. چنين كاوشى تحقيق فقهى نيست مگر در مواردى كه» كشف فلسفه حكم «در» استنباط حكم «دخيل باشد. در اين رابطه بايد چند نكته را در نظر داشت: اولا، فلسفه همه احكام و جزئيات آنها به طور تفصيلى روشن نيست و آگاهى از آن دانشى فراتر از تنگناهاى معارف عادى بشرى مى طلبد. ليكن بطور اجمالى روشن است كه همه احكام الهى تابع مصالح و مفاسد واقعى در متعلق آنهاست. بنابراين در صورتى كه فلسفه حكمى را بالخصوص ندانيم بنابر قاعده كلى فوق از آن بايد پيروى كرد. زيرا يقين به وجود مصلحتى در آن هست هر چند بر ما ناشناخته باشد. ثانيا، در جست و جوى فلسفه احكام نبايد هميشه به دنبال علوم تجربى رفت و دليلى مادى و فيزيولوژيك برايش جست وجو نمود. اين فرايند كه همواره در پى يافتن مصلحت يا مفسده اى طبى يا باشيم برخاسته از نگرشى مادى گرايانه است. در حالى كه بسيارى از احكام مصالحى معنوى دارند كه در حوزه هيچ يك از علوم بشرى قابل تحقيق نيست و آنها با متد تجربى خود قادر به حكمى نفيا يا اثباتا پيرامون آن نيستند و يا اگر نظرى بدهند بسيار سطحى است و چه بسا مسأله حكمتى برتر و بالاتر داشته باشد. چنان كه در مورد روزه علوم به خواص بهداشتى آن پرداخته اند ولى قرآن مجيد فلسفه اى بالاتر را بيان فرموده و آن» تقوايابى «است. در مورد تراشيدن صورت نيز از نظر طبى گفته اند: وجود محاسن براى محافظت از لثه ها و دندان ها و پوست صورت مفيد است. ليكن به نظر مى رسد فلسفه اصلى حكم اثرى معنوى و روحى و حفظ حالت طبيعى خلقت مرد باشد. نهايتا مسأله امرى تعبدى است و اگر هيچ فلسفه اى نيز براى آن شناخته نشود، حكم شارع را بايد پذيرفت. حرمت تراشيدن ريش مرحوم محقق آيت الله العظمى خويى، درباره حرمت تراشيدن ريش بحثى مبسوط دارند كه خلاصه آن را بازگو مى كنيم. (نك به مصباح الفقاهه، تقريرات درس محقق خويى به قلم توحيدى تبريزى، ج 1، ص 257 (ايشان چنين مى فرمايند: مشهور بلكه اجماع بين علماى شيعه و سنى، حرمت تراشيدن است. وجوه ذيل براى حرمت اقامه شده:
1- قول خداى سبحان» فليغيرن خلق الله «(سوره نساء، آيه 118 (به ادعاى اين كه حلق لحيه (تراشيدن ريش) تغيير خلقت به شمار مى آيد پس حرام است.
2- در رواياتى امر شده به ارسال لحيه (بلند گذاشتن ريش) و زدن سبيل ها. و از تشبيه به يهود و مجوس نهى گرديده است، (وسائل الشيعه، ج 1، باب 67 از ابواب عدم جواز حلق لحيه، ص 80 و ج 4، الوافى، ص 99 (
3- در رواياتى معروف به جعفريات آمده است كه حلق لحيه مثله كردن است و هر كس مثله كند لعنت خدا بر او باد. (المستدرك، ج 1، ص 59 (.
4- رواياتى كه دلالت دارند
بر اينكه سلوك و مسلك دشمنان دين جايز نمى باشد. حلق لحيه از جمله شمار آنها محسوب مى شود. 5
- قول پيامبر (ص) در خطاب به دو پيام آور كسرى ت: واى بر شما چرا اينگونه هستيد؟ آن دو نفر گفتند پروردگارمان ما را اينگونه امر كرده تا كسرى را درك كنيم. سپس پيامبر (ص) فرمود: لكن پروردگار من امر فرموده كه ريشم را آزاد بگذارم و سبيلهايم را كوتاه كنم. (مستدرك، ج 1، ص 6) 59
- قول على (ع): اقوامى بودند كه حلق لحيه نمودند و سبيلها را گذاشتند سپس مسخ شدند. (وسائل الشيعه، ج 1، باب 56، از همان باب، ص 80 و الوافى، ج 2، ص 33 (لازم به ذكر است كه همه اين وجوه ششگانه نزد مرحوم خويى به علل ضعف در سند و يا متن، مخدوش هستند و نمى توانند حرمت را اثبات كنند. اما وى وجه هفتمى را ذكر مى كند كه نزد وى مقبول است و آن اين است كه: روايتى صحيح داريم از بزنطى كه از خدمت امام رضا (ع) سؤال شد: آيا براى مرد صلاح است كه ريشش را بزند. امام فرمود: اما از جوانب آن، اشكالى ندارد. و اما از جلوى آن جايز نيست. (وسائل الشيعه، ج 1، باب 52 از همان باب، ص 80 (آن گاه مرحوم خويى مى فرمايد:» سيره قطعيه اى كه بين متدينين متداول، و به زمان پيامبر (ص) متصل است بر اين مدعا دلالت مى كند «.
افزون بر آن ادعاى اجماع هم بر آن شده است و قول مخالفى از شيعه و سنى در اين مقام نقل نشده است. بنابراين موضوع حرمت از بين بردن كامل ريش است و فرقى ميان تراشيدن و استفاده از ديگر وسايل پيرايش ندارد. اما اگر مقدارى از ريش بر صورت بماند و براى ديگران وجود ريش نمايان باشد، صدق عرفى به شمار مى آيد.
احكام ريش تراشى
پرسش 1. تراشيدن ريش تمام صورت با ماشين يا تيغ چه حكمى دارد؟
همه (به جز بهجت و صافى): تراشيدن ريش خواه با تيغ باشد يا ماشين بنابر احتياط واجب حرام است.) 1 (
صافى و بهجت: تراشيدن ريش حرام است.) 2 (
پرسش 2. آيا گذاشتن ريش پروفسورى كفايت مىكند؟
امام، خامنهاى، بهجت، صافى، نورى و سيستانى: خير، تراشيدن مقدارى از ريش (دو طرف گونهها) نيز حكم تراشيدن تمام آن را دارد.) 3 (
تبريزى، مكارم و فاضل: اگر چانه و اطراف آن (يك چهارم صورت) تراشيده نشود، به طورى كه در وقت مواجهه صدق كند ريش دارد، كفايت مىكند.) 4 (
پرسش 3. منظور از صدق ريش چيست؟
همه: منظور آن است كه در عرف مردم به آن ريش بگويند.) 5 (
پرسش 4. آيا منظور از تراشيدن ريش همان تيغ زدن است يا ماشينهاى نمره پايين را هم شامل مىشود؟
همه: هر وسيلهاى كه موهاى صورت را بتراشد به گونهاى كه عرف مردم بگوييد ريش ندارد، خواه با تيغ باشد يا ماشين و يا هر ابزارديگرى.) 6 (
پرسش 5. گذاشتن خط ريش چه حكمى دارد؟
همه: تراشيدن روى گونهها (بصورت خط ريش) اشكال ندارد.) 7 (
مجوز ريش تراشى
پرسش 6. تراشيدن ريش با تيغ يا ماشين ريشتراشى براى هنرمندى كه كارش آن را اقتضاء مىكند چه حكمى دارد؟
همه: با توجه به اينكه مىتوان بوسيله گريم و مانند آن ريش صورت را به شكل تراشيده شده نمايان كرد، تراشيدن آن اشكال دارد.) 8 (
پرسش 7. افرادى كه در اثر ريش گذاشتن احساس خارش مىكنند و يا اينكه در محيطى بسر مىبرند كه اگر آن را نتراشند گرد و غبار در لابلاى موى صورتش جمع مىشود وظيفه چيست؟
همه: مشكل ياد شده مجوز ريش تراشى نيست.) 9 (
پرسش 8. چنانچه گذاشتن ريش براى صورت ضرر داشته باشد تكليف چيست؟
همه: در فرض مذكور، تراشيدن ريش صورت اشكال ندارد.) 10 (
پرسش 9. اگر انسان براى اين كه توهين مردم را نشنود، ريشش را بزند چه حكمى دارد؟
گذاشتن ريش براى مسلمانى كه به دينش اهميت مىدهد باعث خوارى و سرشكستگى نيست و با مسخره كردن ديگران، احكام خداوند عوض نمىشود. مگر آنكه استهزاء و خوارى به حدى برسد كه تحمل آن نزد عقلاء امر غيرعادى و حرج محسوب شود در اين فرض مىتواند ريش خود را بزند.) 11 (
پرسش 10. آيا براى اين كه انسان در بعضى محيطها انگشت نما نشود مىتواند صورت خود را با تيغ بتراشد؟
همه: خير.) 12 (
پرسش 11. آيا تراشيدن موهاى كم صورت به منظور رشد و پرشدن آن اشكال دارد.
همه: اگر موهاى صورت كم بوده به طورى كه صدق ريش بر آن نكند، تراشيدن آن مانعى ندارد.) 13 (
تراشيدن سبيل
پرسش 12. حكم تراشيدن سبيل و بلند گذاشت آن چيست؟
تراشيدن آن اشكال ندارد ولى بلند
نمودن آن به مقدارى كه هنگام خوردن و آشاميدن با غذا يا آب برخورد كند مكروه است.) 14 (
----------------------
پى نوشت ها:
1 (امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 79 نورى، استفتاءات، ج 1، س 492 و 493 مكارم، استفتاءات، ج 2، س 750 و 753 تبريزى، استفتاءات، س 1089 و 1096 فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 957 و 955 سيستانى، سايت، ريش تراشى، س 1 و 3 خامنهاى، اجوبة، س 1421 و 1416 دفتر: وحيد.
2 (صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1740 و 1742 بهجت، توضيح المسائل، متفرقه، م 4.
3 (امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 84 وحيد، منهاج الصالحين، ج 3،
م 43 خامنهاى، اجوبة، س 1413 سيستانى سايت، ريش تراش، س 1 و 3 صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1743 بهجت، توضيحالمسائل، متفرقه، س 4 نورى، استفتاءات، ج 1، س 492 و 493.
4 (مكارم، استفتاءات، ج 2، س 751 فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 955 و ج 2، س 941 تبريزى، استفتاءات، س 1087.
5 (تبريزى، استفتاءات، س 1091 دفتر: همه.
6 (امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 79 بهجت، توضيح المسائل، متفرقه، م 4 نورى، استفتاءات، ج 1، س 494 مكارم، استفتاءات، ج 2، س 751 و 753 تبريزى، استفتاءات، س 1091 و 1099 فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 957 صافى، جامعالاحكام، ج 2، س 1742 سيستانى، سايت، ريش تراش، س 10 و 6 و 15 دفتر: وحيد.
7 (بهجت، توضيحالمسائل، متفرقه، م 4 سيستانى، سايت، ريشتراشى، س 11 صافى، جامعالاحكام، ج 2، س 1743 خامنهاى، اجوبة، س 1424 فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 955 تبريزى، استفتاءات، س 1096 مكارم، استفتاءات، ج 2، س 751 نورى، استفتاءات ج 1، س 493 دفتر: وحيد، امام.
8 (دفتر: همه.
9 (امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 87 صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1746 دفتر: همه.
10 (امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 88 سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 46 تبريزى، صراط النجاة، ج 2، س 905 خامنهاى، اجوبة، س 1418 دفتر: وحيد، نورى، صافى، بهجت، فاضل و مكارم.
11 (خامنهاى، اجوبة، س 1418 مكارم، استفتاءات، ج 2 س 753 تبريزى، صراط النجاة، ج 2، س 905 و التعليقه على منهاج الصالحين، م 43 وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 43 سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 46 دفتر: صافى، بهجت، وحيد، فاضل، امام.
12 (دفتر: همه.
13 (امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 80 مكارم، استفتاءات، ج 2، س 753 و ج 1، س 570 تبريزى، استفتاءات، س 1096 فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 956 و 960 و 958 سيستانى، سايت، ريش تراشى، س 14 دفتر: وحيد، بهجت، نورى و صافى.
14 (امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 80 و 85 خامنهاى، اجوبة، س 1415 تبريزى، استفتاءات، س 1096 نورى، استفتاءات، ج 1، س 496 صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1744 دفتر: بهجت، مكارم، وحيد و فاضل و سيستانى.
با وجودي كه مراجع تراشيدن ريش را حرام دانسته اند اما در جامعه خيلي ها ريش خود را مي تراشند و يك ديد منفي نسبت به كساني كه ريش مي گذارند هم در جامعه به وجود آمده است. دليل چيست.كه يك فرد مسلمان پيرو مراجع اين چنين حكم اسلامي را كنار گذاشته و به بهانه هاي مختلف ريش خود را مي زنند. گذاشتن ريش در سپاه به قول يكي از سربازان به صورت يك قانون درآمده است و كسي كه ريش نداشته باشد با او برخورد مي شود. زدن يا گذاشتن ريش چه نفعي براي سپاه دارد. چرا اجبار؟آيا اجبار براي سرباز عقده نمي شود كه در دوران بعد از خدمت با اشتياق هر چه بيشتر ريش خود را بزند؟
متأسفانه هم چنان كه فرموديد برخى در جامعه با آگاهى از حرمت ريش تراشى به اين عمل اقدام
مى كنند. برخى از علت هاى اين رفتار عبارت است از:
1. ضعف ايمان. عده اى از افراد پاك و بى آلايش، به خاطر فقر فرهنگى و ضعف ايمان، با اندك شبهه و ترديد يا توجيهاتى از عمل به دستورات شرعى سر باز مى زنند.
در قرآن كريم بيشتر خطاب ها با لفظ ايمان شروع شده است. اين امر نشان دهنده آن است كه باور و عمل و استمرار آن جز با تقويت ايمان ميسر نيست.
2. شبهه افكنى. گاه از سوى دشمنان دانا و دوستان نادان شبهه هاى واهى، به منظور تزلزل ايمان و باور افراد منتشر مى شود پاسخ ندادن به شبهه ها و در پى آن حاكم شدن شك و ترديد، سستى و بى تفاوتى را نسبت به باورهاى دينى پديد مى آورد. در نتيجه هم انگيزه براى دفاع از ارزش ها و عقايد دينى از بين مى رود و هم زمينه براى جايگزين شدن انديشه هاى باطل به جاى باورهاى صحيح فراهم مى گردد.
3. رفتارهاى نادرست برخى به ظاهر متدينان. عده اى متدين نما با ناآگاهى از همه جوانب احكام شرعى، دست به اقداماتى مى زنند كه نه تنها باعث تقويت و ترغيب گرايش جوانان به دين نشده بلكه، دين گريزى را به وجود مى آورد.
بلند گذاشتن ريش، بيش از حد معمول، نرسيدن و پيرايش نكردن آن كثيفى آن بهره بردارى نامناسب از آن و نمونه هايى از اين عمل كردهاى نادرست است.
اما سپاه و اجبار به نتراشيدن ريش مى دانيم كه در هر جامعه و آيين و شريعتى، پاره اى قوانين اجتماعى وجود دارد كه افراد در آن، موظفند به قواعد رفتارى آن آيين و شريعت تن دهند. منتها قوانين برخى جامعه ها با فطرت و عقل سليم آدمى هماهنگى ندارد و آنها تنها براساس تمايلات و خواست هاى انسان ها در زمان خاصى وضع شده و پس از چندى تغيير مى كند.
احكام و قوانين تشريع شده از ناحيه خداوند به علت همخوانى با فطرت و شمول گرايى به همه زمان ها قابل تبديل نيست و متدينان موظف به اجراى آنها مى باشند.
قوانين و احكام شرعى دو گونه اند. برخى فردى و شخصى مى باشند مانند اعتقادات درونى و شخصى و برخى جنبه اجتماعى دارد مانند حجاب، پوشش مناسب در اجتماع، ريش گذاشتن- هر چند جنبه فردى نيز دارد-.
در امور اجتماعى، همه مسلمانان و به ويژه حاكم اسلامى، موظف به امر به معروف و نهى از منكر هستند و حاكم اسلامى در صورت مصلحت مى تواند از قانون جبر و قهر استفاده كند فقها شيوه برخورد اگر همراه با دادن بينش و فراهم كردن امكانات لازم باشد، مسلم باز خورد منفى نخواهد داشت.
افزون بر اين اساسا دوران سربازى در همه ارتش هاى جهان، از انجام تا سرانجام همراه با قوانين سختى است. كوتاه كردن موها، واكس زدن كفش ها در هر روز، احترام به مافوق و همه از امورى است كه باطبع ظريف و آزادى خواه جوان منافات دارد. چنانچه در هر يك از امور ياد شده با جوانان به شدت برخورد شود جوانان عقده اى خواهند شد. در غير اين صورت سربازى يكى از دوره هاى شيرين زندگى براى هر سربازى خواهد بود.
ريش نماد چيست و مرداني كه ريش خود را مي زنند از لحاظ شرعي چه حكمي دارد؟
زيادى در باب فضيلت گذاشتن محاسن و حد و اندازه آن وارد شده است؛ از جمله از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود:» گذاشتن ريش و چيدن شارب، از جمله تعاليم دين حنيف ابراهيم (ع) است «،(1). در روايت ديگر از اميرالموئمنين (ع) آمده است كه حضرت در مذمت» لشكر بنى مروان «فرمودند:» آنان كسانى هستند كه ريش را مى تراشند و شوارب را رها مى كنند «،(2). از رسول خدا (ص) نيز روايت شده است كه فرمود:» شارب ها را كوتاه كنيد و ريش را بگذاريد و خود را همانند مجوس نكنيد «،(3). هم چنين امام صادق (ع) فرموده است:» شارب ها را كوتاه و ريش را بگذاريد و خود را به يهود شبيه نكنيد «،(4). البته روايات فراوان ديگرى در اين زمينه در كتاب هاى روايى هست كه ما تنها به همين مقدار بسنده مى كنيم. ناگفته نماند گذشته از» ريش «آن چه مهم است» ريشه «آدمى است و بيش از ظاهر بايد به رشد باطن و ثبات شخصيت پرداخت كه در پى آن هويت شخصى و فرهنگى انسان و جامعه به ثبات مى رسد. به گونه اى كه ظاهرى آراسته و مطابق با فرهنگ اصول دينى خود را پيدا مى كند و به آسانى و با آگاهى مى تواند مدل رفتارى خود را انتخاب كند و با توجه به فرهنگ جامعه ما ريش- البته با رعايت آراستگى و پيراستگى- نمادى از روحيه دين پذيرى و نشانه اى از حفظ استقلال خويش در برابر فرهنگ بيگانگان است و كسانى كه ريش خود را مى زنند اگر با آگاهى به مخالفت با حكم شرعى چنين كارى را مى كنند، گرفتار اصرار بر گناه مى باشند و حكم» فسق «بر آنها بار مى شود.
پىنوشت
(1)) بحارالانوار، ج 12، ص 65)
(2)) بحارالانوار، ج 25، ص 571)
(3)) بحارالانوار، ج 76، ص 111)
(4)) بحارالانوار، ج 76، ص 211)
(1) آيتالله خامنهاى، استفتاء، س 515 و 479 آيتالله تبريزى، استفتاءات، س 1606 آيتالله نورى، استفتاءات، ج 2، س 655 آيتالله مكارم، استفتاءات، ج 1، س 818 آيتالله صافى، جامعالاحكام، ج 2، س 1660 آيتالله فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 1717 آيتالله بهجت، توضيحالمسائل، م 1934 آيتالله سيستانى، منهاجالصالحين، ج 2، النكاح، م 16 امام، تحريرالوسيله، ج 2، النكاح، م 20 دفتر آيتالله وحيد.
نخست بايد به اين واقعيت اشاره كرد كه آنچه مهم است «ريشه» و باطن است و اگر به «ريش» و ظاهر توجه مى شود به جهت آن است كه ظاهر نمادى از باطن بايد باشد، لذا كسانى كه ظاهر را
مى آرايند و باطن نابهنجار دارند به عنوان ظاهر فريب و يا نالايق سزاوار نكوهش هستند اما نبايد رفتار برخى نالايقان، ما را از رعايت برخى احكام منصرف كند.
از سوى ديگر بايد دانست قلب پاك با حفظ ظاهر، مصونيت بيشتر پيدا مى كند و پايدار مى ماند به همين جهت بزرگان حكمت گفته اند براى پايدارى در «طريقت» و رسيدن به «حقيقت» حفظ «شريعت» لازم است و اگر احكام ظاهرى شريعت حفظ نشود احتمال فسق، التقاط و انحراف بسيار زياد است و بهترين دليل بر درستى اين مطلب، سيره و روش تمامى پيامبران و امامان و اولياى خداست كه علاوه بر اين كه به ريشه و باطن توجه داشتند ظاهر را نيز مطابق احكام شريعت رعايت مى كردند.
براى توضيح بيشتر در اين باره توجه شما را به مطالب زير جلب مى كنيم:
در اين مسأله دو نظريه عمده در ميان فقها وجود دارد: 1- حرمت، 2- تفصيل ميان ريش پرفسورى و غير آن.
هر حكم شرعى از دو جهت قابل دليل يابى است:
الف) دليل شرعى؛ مقصود از آن متون و نصوصى است كه حكم الهى را بيان مى كند. اين دليل ها ابزار اصلى فقيه و كارشناس دينى است كه از طريق آن مى تواند حكم الهى را استنباط كند.
ب) فلسفه حكم؛ مقصود از آن اين است كه چرا خداوند بر موضوع مفروضى فلان حكم را داده است. چنين كاوشى تحقيق فقهى نيست مگر در مواردى كه» كشف فلسفه حكم «در» استنباط حكم «دخيل باشد. در اين رابطه بايد چند نكته را در نظر داشت: اولا، فلسفه همه احكام و جزئيات آنها به طور تفصيلى روشن نيست و آگاهى از آن دانشى فراتر از تنگناهاى معارف عادى بشرى مى طلبد. ليكن بطور اجمالى روشن است كه همه احكام الهى تابع مصالح و مفاسد واقعى در متعلق آنهاست. بنابراين در صورتى كه فلسفه حكمى را بالخصوص ندانيم بنابر قاعده كلى فوق از آن بايد پيروى كرد. زيرا يقين به وجود مصلحتى در آن هست هر چند بر ما ناشناخته باشد. ثانيا، در جست و جوى فلسفه احكام نبايد هميشه به دنبال علوم تجربى رفت و دليلى مادى و فيزيولوژيك برايش جست وجو نمود. اين فرايند كه همواره در پى يافتن مصلحت يا مفسده اى طبى يا باشيم برخاسته از نگرشى مادى گرايانه است. در حالى كه بسيارى از احكام مصالحى معنوى دارند كه در حوزه هيچ يك از علوم بشرى قابل تحقيق نيست و آنها با متد تجربى خود قادر به حكمى نفيا يا اثباتا پيرامون آن نيستند و يا اگر نظرى بدهند بسيار سطحى است و چه بسا مسأله حكمتى برتر و بالاتر داشته باشد. چنان كه در مورد روزه علوم به خواص بهداشتى آن پرداخته اند ولى قرآن مجيد فلسفه اى بالاتر را بيان فرموده و آن» تقوايابى «است. در مورد تراشيدن صورت نيز از نظر طبى گفته اند: وجود محاسن براى محافظت از لثه ها و دندان ها و پوست صورت مفيد است. ليكن به نظر مى رسد فلسفه اصلى حكم اثرى معنوى و روحى و حفظ حالت طبيعى خلقت مرد باشد. نهايتا مسأله امرى تعبدى است و اگر هيچ فلسفه اى نيز براى آن شناخته نشود، حكم شارع را بايد پذيرفت. حرمت تراشيدن ريش مرحوم محقق آيت الله العظمى خويى، درباره حرمت تراشيدن ريش بحثى مبسوط دارند كه خلاصه آن را بازگو مى كنيم. (نك به مصباح الفقاهه، تقريرات درس محقق خويى به قلم توحيدى تبريزى، ج 1، ص 257 (ايشان چنين مى فرمايند: مشهور بلكه اجماع بين علماى شيعه و سنى، حرمت تراشيدن است. وجوه ذيل براى حرمت اقامه شده:
1- قول خداى سبحان» فليغيرن خلق الله «(سوره نساء، آيه 118 (به ادعاى اين كه حلق لحيه (تراشيدن ريش) تغيير خلقت به شمار مى آيد پس حرام است.
2- در رواياتى امر شده به ارسال لحيه (بلند گذاشتن ريش) و زدن سبيل ها. و از تشبيه به يهود و مجوس نهى گرديده است، (وسائل الشيعه، ج 1، باب 67 از ابواب عدم جواز حلق لحيه، ص 80 و ج 4، الوافى، ص 99 (
3- در رواياتى معروف به جعفريات آمده است كه حلق لحيه مثله كردن است و هر كس مثله كند لعنت خدا بر او باد. (المستدرك، ج 1، ص 59 (.
4- رواياتى كه دلالت دارند
بر اينكه سلوك و مسلك دشمنان دين جايز نمى باشد. حلق لحيه از جمله شمار آنها محسوب مى شود. 5
- قول پيامبر (ص) در خطاب به دو پيام آور كسرى ت: واى بر شما چرا اينگونه هستيد؟ آن دو نفر گفتند پروردگارمان ما را اينگونه امر كرده تا كسرى را درك كنيم. سپس پيامبر (ص) فرمود: لكن پروردگار من امر فرموده كه ريشم را آزاد بگذارم و سبيلهايم را كوتاه كنم. (مستدرك، ج 1، ص 6) 59
- قول على (ع): اقوامى بودند كه حلق لحيه نمودند و سبيلها را گذاشتند سپس مسخ شدند. (وسائل الشيعه، ج 1، باب 56، از همان باب، ص 80 و الوافى، ج 2، ص 33 (لازم به ذكر است كه همه اين وجوه ششگانه نزد مرحوم خويى به علل ضعف در سند و يا متن، مخدوش هستند و نمى توانند حرمت را اثبات كنند. اما وى وجه هفتمى را ذكر مى كند كه نزد وى مقبول است و آن اين است كه: روايتى صحيح داريم از بزنطى كه از خدمت امام رضا (ع) سؤال شد: آيا براى مرد صلاح است كه ريشش را بزند. امام فرمود: اما از جوانب آن، اشكالى ندارد. و اما از جلوى آن جايز نيست. (وسائل الشيعه، ج 1، باب 52 از همان باب، ص 80 (آن گاه مرحوم خويى مى فرمايد:» سيره قطعيه اى كه بين متدينين متداول، و به زمان پيامبر (ص) متصل است بر اين مدعا دلالت مى كند «.
افزون بر آن ادعاى اجماع هم بر آن شده است و قول مخالفى از شيعه و سنى در اين مقام نقل نشده است. بنابراين موضوع حرمت از بين بردن كامل ريش است و فرقى ميان تراشيدن و استفاده از ديگر وسايل پيرايش ندارد. اما اگر مقدارى از ريش بر صورت بماند و براى ديگران وجود ريش نمايان باشد، صدق عرفى به شمار مى آيد.
احكام ريش تراشى
پرسش 1. تراشيدن ريش تمام صورت با ماشين يا تيغ چه حكمى دارد؟
همه (به جز بهجت و صافى): تراشيدن ريش خواه با تيغ باشد يا ماشين بنابر احتياط واجب حرام است.) 1 (
صافى و بهجت: تراشيدن ريش حرام است.) 2 (
پرسش 2. آيا گذاشتن ريش پروفسورى كفايت مىكند؟
امام، خامنهاى، بهجت، صافى، نورى و سيستانى: خير، تراشيدن مقدارى از ريش (دو طرف گونهها) نيز حكم تراشيدن تمام آن را دارد.) 3 (
تبريزى، مكارم و فاضل: اگر چانه و اطراف آن (يك چهارم صورت) تراشيده نشود، به طورى كه در وقت مواجهه صدق كند ريش دارد، كفايت مىكند.) 4 (
پرسش 3. منظور از صدق ريش چيست؟
همه: منظور آن است كه در عرف مردم به آن ريش بگويند.) 5 (
پرسش 4. آيا منظور از تراشيدن ريش همان تيغ زدن است يا ماشينهاى نمره پايين را هم شامل مىشود؟
همه: هر وسيلهاى كه موهاى صورت را بتراشد به گونهاى كه عرف مردم بگوييد ريش ندارد، خواه با تيغ باشد يا ماشين و يا هر ابزارديگرى.) 6 (
پرسش 5. گذاشتن خط ريش چه حكمى دارد؟
همه: تراشيدن روى گونهها (بصورت خط ريش) اشكال ندارد.) 7 (
مجوز ريش تراشى
پرسش 6. تراشيدن ريش با تيغ يا ماشين ريشتراشى براى هنرمندى كه كارش آن را اقتضاء مىكند چه حكمى دارد؟
همه: با توجه به اينكه مىتوان بوسيله گريم و مانند آن ريش صورت را به شكل تراشيده شده نمايان كرد، تراشيدن آن اشكال دارد.) 8 (
پرسش 7. افرادى كه در اثر ريش گذاشتن احساس خارش مىكنند و يا اينكه در محيطى بسر مىبرند كه اگر آن را نتراشند گرد و غبار در لابلاى موى صورتش جمع مىشود وظيفه چيست؟
همه: مشكل ياد شده مجوز ريش تراشى نيست.) 9 (
پرسش 8. چنانچه گذاشتن ريش براى صورت ضرر داشته باشد تكليف چيست؟
همه: در فرض مذكور، تراشيدن ريش صورت اشكال ندارد.) 10 (
پرسش 9. اگر انسان براى اين كه توهين مردم را نشنود، ريشش را بزند چه حكمى دارد؟
گذاشتن ريش براى مسلمانى كه به دينش اهميت مىدهد باعث خوارى و سرشكستگى نيست و با مسخره كردن ديگران، احكام خداوند عوض نمىشود. مگر آنكه استهزاء و خوارى به حدى برسد كه تحمل آن نزد عقلاء امر غيرعادى و حرج محسوب شود در اين فرض مىتواند ريش خود را بزند.) 11 (
پرسش 10. آيا براى اين كه انسان در بعضى محيطها انگشت نما نشود مىتواند صورت خود را با تيغ بتراشد؟
همه: خير.) 12 (
پرسش 11. آيا تراشيدن موهاى كم صورت به منظور رشد و پرشدن آن اشكال دارد.
همه: اگر موهاى صورت كم بوده به طورى كه صدق ريش بر آن نكند، تراشيدن آن مانعى ندارد.) 13 (
تراشيدن سبيل
پرسش 12. حكم تراشيدن سبيل و بلند گذاشت آن چيست؟
تراشيدن آن اشكال ندارد ولى بلند
نمودن آن به مقدارى كه هنگام خوردن و آشاميدن با غذا يا آب برخورد كند مكروه است.) 14 (
----------------------
پى نوشت ها:
1 (امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 79 نورى، استفتاءات، ج 1، س 492 و 493 مكارم، استفتاءات، ج 2، س 750 و 753 تبريزى، استفتاءات، س 1089 و 1096 فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 957 و 955 سيستانى، سايت، ريش تراشى، س 1 و 3 خامنهاى، اجوبة، س 1421 و 1416 دفتر: وحيد.
2 (صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1740 و 1742 بهجت، توضيح المسائل، متفرقه، م 4.
3 (امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 84 وحيد، منهاج الصالحين، ج 3،
م 43 خامنهاى، اجوبة، س 1413 سيستانى سايت، ريش تراش، س 1 و 3 صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1743 بهجت، توضيحالمسائل، متفرقه، س 4 نورى، استفتاءات، ج 1، س 492 و 493.
4 (مكارم، استفتاءات، ج 2، س 751 فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 955 و ج 2، س 941 تبريزى، استفتاءات، س 1087.
5 (تبريزى، استفتاءات، س 1091 دفتر: همه.
6 (امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 79 بهجت، توضيح المسائل، متفرقه، م 4 نورى، استفتاءات، ج 1، س 494 مكارم، استفتاءات، ج 2، س 751 و 753 تبريزى، استفتاءات، س 1091 و 1099 فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 957 صافى، جامعالاحكام، ج 2، س 1742 سيستانى، سايت، ريش تراش، س 10 و 6 و 15 دفتر: وحيد.
7 (بهجت، توضيحالمسائل، متفرقه، م 4 سيستانى، سايت، ريشتراشى، س 11 صافى، جامعالاحكام، ج 2، س 1743 خامنهاى، اجوبة، س 1424 فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 955 تبريزى، استفتاءات، س 1096 مكارم، استفتاءات، ج 2، س 751 نورى، استفتاءات ج 1، س 493 دفتر: وحيد، امام.
8 (دفتر: همه.
9 (امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 87 صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1746 دفتر: همه.
10 (امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 88 سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 46 تبريزى، صراط النجاة، ج 2، س 905 خامنهاى، اجوبة، س 1418 دفتر: وحيد، نورى، صافى، بهجت، فاضل و مكارم.
11 (خامنهاى، اجوبة، س 1418 مكارم، استفتاءات، ج 2 س 753 تبريزى، صراط النجاة، ج 2، س 905 و التعليقه على منهاج الصالحين، م 43 وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 43 سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 46 دفتر: صافى، بهجت، وحيد، فاضل، امام.
12 (دفتر: همه.
13 (امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 80 مكارم، استفتاءات، ج 2، س 753 و ج 1، س 570 تبريزى، استفتاءات، س 1096 فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 956 و 960 و 958 سيستانى، سايت، ريش تراشى، س 14 دفتر: وحيد، بهجت، نورى و صافى.
14 (امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 80 و 85 خامنهاى، اجوبة، س 1415 تبريزى، استفتاءات، س 1096 نورى، استفتاءات، ج 1، س 496 صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1744 دفتر: بهجت، مكارم، وحيد و فاضل و سيستانى.
با وجودي كه مراجع تراشيدن ريش را حرام دانسته اند اما در جامعه خيلي ها ريش خود را مي تراشند و يك ديد منفي نسبت به كساني كه ريش مي گذارند هم در جامعه به وجود آمده است. دليل چيست.كه يك فرد مسلمان پيرو مراجع اين چنين حكم اسلامي را كنار گذاشته و به بهانه هاي مختلف ريش خود را مي زنند. گذاشتن ريش در سپاه به قول يكي از سربازان به صورت يك قانون درآمده است و كسي كه ريش نداشته باشد با او برخورد مي شود. زدن يا گذاشتن ريش چه نفعي براي سپاه دارد. چرا اجبار؟آيا اجبار براي سرباز عقده نمي شود كه در دوران بعد از خدمت با اشتياق هر چه بيشتر ريش خود را بزند؟
متأسفانه هم چنان كه فرموديد برخى در جامعه با آگاهى از حرمت ريش تراشى به اين عمل اقدام
مى كنند. برخى از علت هاى اين رفتار عبارت است از:
1. ضعف ايمان. عده اى از افراد پاك و بى آلايش، به خاطر فقر فرهنگى و ضعف ايمان، با اندك شبهه و ترديد يا توجيهاتى از عمل به دستورات شرعى سر باز مى زنند.
در قرآن كريم بيشتر خطاب ها با لفظ ايمان شروع شده است. اين امر نشان دهنده آن است كه باور و عمل و استمرار آن جز با تقويت ايمان ميسر نيست.
2. شبهه افكنى. گاه از سوى دشمنان دانا و دوستان نادان شبهه هاى واهى، به منظور تزلزل ايمان و باور افراد منتشر مى شود پاسخ ندادن به شبهه ها و در پى آن حاكم شدن شك و ترديد، سستى و بى تفاوتى را نسبت به باورهاى دينى پديد مى آورد. در نتيجه هم انگيزه براى دفاع از ارزش ها و عقايد دينى از بين مى رود و هم زمينه براى جايگزين شدن انديشه هاى باطل به جاى باورهاى صحيح فراهم مى گردد.
3. رفتارهاى نادرست برخى به ظاهر متدينان. عده اى متدين نما با ناآگاهى از همه جوانب احكام شرعى، دست به اقداماتى مى زنند كه نه تنها باعث تقويت و ترغيب گرايش جوانان به دين نشده بلكه، دين گريزى را به وجود مى آورد.
بلند گذاشتن ريش، بيش از حد معمول، نرسيدن و پيرايش نكردن آن كثيفى آن بهره بردارى نامناسب از آن و نمونه هايى از اين عمل كردهاى نادرست است.
اما سپاه و اجبار به نتراشيدن ريش مى دانيم كه در هر جامعه و آيين و شريعتى، پاره اى قوانين اجتماعى وجود دارد كه افراد در آن، موظفند به قواعد رفتارى آن آيين و شريعت تن دهند. منتها قوانين برخى جامعه ها با فطرت و عقل سليم آدمى هماهنگى ندارد و آنها تنها براساس تمايلات و خواست هاى انسان ها در زمان خاصى وضع شده و پس از چندى تغيير مى كند.
احكام و قوانين تشريع شده از ناحيه خداوند به علت همخوانى با فطرت و شمول گرايى به همه زمان ها قابل تبديل نيست و متدينان موظف به اجراى آنها مى باشند.
قوانين و احكام شرعى دو گونه اند. برخى فردى و شخصى مى باشند مانند اعتقادات درونى و شخصى و برخى جنبه اجتماعى دارد مانند حجاب، پوشش مناسب در اجتماع، ريش گذاشتن- هر چند جنبه فردى نيز دارد-.
در امور اجتماعى، همه مسلمانان و به ويژه حاكم اسلامى، موظف به امر به معروف و نهى از منكر هستند و حاكم اسلامى در صورت مصلحت مى تواند از قانون جبر و قهر استفاده كند فقها شيوه برخورد اگر همراه با دادن بينش و فراهم كردن امكانات لازم باشد، مسلم باز خورد منفى نخواهد داشت.
افزون بر اين اساسا دوران سربازى در همه ارتش هاى جهان، از انجام تا سرانجام همراه با قوانين سختى است. كوتاه كردن موها، واكس زدن كفش ها در هر روز، احترام به مافوق و همه از امورى است كه باطبع ظريف و آزادى خواه جوان منافات دارد. چنانچه در هر يك از امور ياد شده با جوانان به شدت برخورد شود جوانان عقده اى خواهند شد. در غير اين صورت سربازى يكى از دوره هاى شيرين زندگى براى هر سربازى خواهد بود.
ريش نماد چيست و مرداني كه ريش خود را مي زنند از لحاظ شرعي چه حكمي دارد؟
زيادى در باب فضيلت گذاشتن محاسن و حد و اندازه آن وارد شده است؛ از جمله از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود:» گذاشتن ريش و چيدن شارب، از جمله تعاليم دين حنيف ابراهيم (ع) است «،(1). در روايت ديگر از اميرالموئمنين (ع) آمده است كه حضرت در مذمت» لشكر بنى مروان «فرمودند:» آنان كسانى هستند كه ريش را مى تراشند و شوارب را رها مى كنند «،(2). از رسول خدا (ص) نيز روايت شده است كه فرمود:» شارب ها را كوتاه كنيد و ريش را بگذاريد و خود را همانند مجوس نكنيد «،(3). هم چنين امام صادق (ع) فرموده است:» شارب ها را كوتاه و ريش را بگذاريد و خود را به يهود شبيه نكنيد «،(4). البته روايات فراوان ديگرى در اين زمينه در كتاب هاى روايى هست كه ما تنها به همين مقدار بسنده مى كنيم. ناگفته نماند گذشته از» ريش «آن چه مهم است» ريشه «آدمى است و بيش از ظاهر بايد به رشد باطن و ثبات شخصيت پرداخت كه در پى آن هويت شخصى و فرهنگى انسان و جامعه به ثبات مى رسد. به گونه اى كه ظاهرى آراسته و مطابق با فرهنگ اصول دينى خود را پيدا مى كند و به آسانى و با آگاهى مى تواند مدل رفتارى خود را انتخاب كند و با توجه به فرهنگ جامعه ما ريش- البته با رعايت آراستگى و پيراستگى- نمادى از روحيه دين پذيرى و نشانه اى از حفظ استقلال خويش در برابر فرهنگ بيگانگان است و كسانى كه ريش خود را مى زنند اگر با آگاهى به مخالفت با حكم شرعى چنين كارى را مى كنند، گرفتار اصرار بر گناه مى باشند و حكم» فسق «بر آنها بار مى شود.
پىنوشت
(1)) بحارالانوار، ج 12، ص 65)
(2)) بحارالانوار، ج 25، ص 571)
(3)) بحارالانوار، ج 76، ص 111)
(4)) بحارالانوار، ج 76، ص 211)
(1) آيتالله خامنهاى، استفتاء، س 515 و 479 آيتالله تبريزى، استفتاءات، س 1606 آيتالله نورى، استفتاءات، ج 2، س 655 آيتالله مكارم، استفتاءات، ج 1، س 818 آيتالله صافى، جامعالاحكام، ج 2، س 1660 آيتالله فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 1717 آيتالله بهجت، توضيحالمسائل، م 1934 آيتالله سيستانى، منهاجالصالحين، ج 2، النكاح، م 16 امام، تحريرالوسيله، ج 2، النكاح، م 20 دفتر آيتالله وحيد.