نتونستم طاقت بیارم... زنگ زدم شرکت, همکارش گفت امشب شیفته اون نبوده..اصلاً نیستش
گریم گرفت
...صبح شد...
زنگ زدم روی همراهش
عصبی بود...که من زنگ زدم همکارش
بهم گفت: آره.. دیشب با یه دختره بودم... بهتره تو....بمیر از حسادت
بهتره تو..بهتره تو...بین ما همه چی تمــــام.........................قطع کرد
اما نذاشت من حرف بزنم.. بگم..: عزیزم نگران شدم...همین