javadaria61
عضو جدید
دكتر حدادي اصل،در گفت و گو با دانش نفت مطرح كرد:
خطر شعارگرايي تهديد امروز پژوهش
وقتي وارد اتاقش شديم، يك دسته گل كوچك و زيبا در دست داشت. آن را روي ميز گذاشت. فهميديم امروز سالروز تولد اوست. اما اينجا در طبقه پنجم شركت پژوهش و فن آوري پتروشيمي در حوالي خيابان ملاصدرا، به جز همان دسته گل كوچك و زيبا، ديگر اثري از سالگرد تولد نيست. اينجا درست 43 سال پس از روز تولد او فقط كار است و پژوهش. دكتر وحيد حدادي اصل كه اكنون مديرعامل شركت پژوهش و فنآوري پتروشيمي است و عضو هيأت علمي دانشگاه صنعتي اميركبير، مدرك ليسانس خود را در رشته مهندسي شيمي از همين دانشگاه دريافت كرده است. دكتر حدادي اصل از جانبازان جنگ تحميلي است هرچند كه از درصد جانبازي خود چيزي نميگويد. پس از پايان جنگ تحميلي، در كنكور اعزام به خارج از كشور شركت كرد و يكي از سه برگزيده اين آزمون بود. مدرك فوق ليسانس، دكترا و فوق دكتراي خود را در رشته مهندسي شيمي از دانشگاه نيوساوت ولز استراليا دريافت كرد و به ايران بازگشت. او از سال 1375 عضو هيئت علمي دانشگاه صنعتي اميركبير و اكنون استاد تمام اين دانشگاه است. البته كسب مدرك فوق دكتراي مهندسي شيمي براي او پايان كار نبود. او دوباره در رشته مديريت تحصيلات خود را آغاز كرد و اكنون مديريت صنعتي هم تدريس ميكندو كتابي هم با همين عنوان تأليف كرده كه منتشر شده و يكي از منابع مهم درسي دانشجويان محسوب ميشود.دكتر حدادي اصل در رشته تخصصي خود يعني مهندسي شيمي نيز كتاب تاليف كرده و يك كتاب ديگر نيز توسط او ترجمه شده است. در موفقيت دكتر حدادي اصل همين بس كه عموماً در مقاطع مختلف تحصيلي از ليسانس تا دكترا در رشته مهندسي پليمر، كتابهاي تأليفي او تدريس ميشود. او همچنين پنج ثبت اختراع داخلي و دو ثبت اختراع خارجي هم دارد. حاصل زندگي دكتر حدادي اصل علاوه بر اين موفقيتهاي تحصيلي و كاري، يك فرزند 10 ساله است. با دكتر حدادي اصل كه از دو سال پيش مديريت شركت پژوهش و فناوري پتروشيمي را بر عهده گرفته، علاوه بر بررسي عملكرد شركت، در مورد جايگاه تحقيق و پژوهش در عرصه پتروشيمي و در سطحي وسيعتر در صنعت نفت صحبت كرديم و البته در مورد ساير مسايل مرتبط از جمله جايگاه پتروشيمي در صنعت نفت و چشم انداز آتي انرژي در ايران صحبت كرديم. گفت و گو با دكترحدادي اصل از اين جهت جذاب بود كه ديدگاههاي خود را بدون تعارف و از منظري كارشناسي بيان ميكرد و شايد به همين دليل هم نقدهاي او از نفت و پتروشيمي دلنشين به نظر ميرسد. نوع نگاه و تفكر حاكم بر عرصه مديريت صنعت پتروشيمي كشور در حال حاضر به مقوله تحقيق و پژوهش و فناوري چگونه است؟
صنعت پتروشيمي نسبت به صنعت نفت جوان تر است. يعني اگر صنعت نفت صد سال قدمت دارد، صنعت پتروشيمي حدود چهل سال قدمت دارد. به همين منوال بحث پژوهش در پتروشيمي هم بسيار جوان است. بطوريكه اگر نگاه كنيد پژوهش به صورت عملي و منسجم از حدود پنج سال پيش در پتروشيمي شروع شده است. بنابراين در مقايسه با صنعت نفت كه مثلا پژوهشگاه صنعت نفت قدمتي چهل- پنجاه ساله دارد، پژوهش در پتروشيمي بسيار جوان است. وقتي پژوهش در پتروشيمي جوان است، دستاوردهاي آن هم نياز به زمان دارد. با ايده اوليهاي كه بتوان دست پتروشيمي را در پژوهش بازگذاشت، حدود پنج سال پيش شركت پژوهش و فناوري پتروشيمي راه اندازي شد. اين شركت متفاوت از ساير شركتهاست. چون در ساير شركتها، پژوهش يا به صورت صف است، يا به صورت ستاد، مثلا در صنعت نفت، گاز و پالايش و پخش، پژوهش به شكل ستاد است و به صورت صف كمتر است و فقط پژوهشگاه صنعت نفت و پژوهشكدههاي هم رده آنها كار صف انجام ميدهند . يعني ستاد تصميم ميگيرد و بودجهاي ميدهد تا آنها انجام دهند. اما شركت پژوهش و فناوري پتروشيمي هم صف است و هم ستاد. يعني خودش تصميم ميگيرد و خودش با حدود400 نفر نيروي رسمي و غير رسمي و پيمانكاري فعاليت ميكند. بنابراين شركتي است كه خودش ميتواند تصميم ساز باشد و خودش ميتواند اجرا كند. چون خودش قوه اجرايي دارد ارتباطش با دانشگاهها بهتر است. به شكر خدا با فعاليتهايي كه شركت پژوهش و فناوري پتروشيمي داشته، خود به يكي از شركتهاي پيشرو كشور تبديل شده است. يعني دستاوردهاي شركت در پنج سال گذشته دستاوردهاي خوبي بوده و كارآيي بالايي داشته است. شركت پژوهش و فناوري پتروشيمي، برنامهريزي براي مراكز پژوهش شركتها و مجتمعهاي اقماري را نيز بر عهده دارد. حالا اينكه اين شركت چه كار بايد بكند تا مقوله پژوهش در پتروشيمي را منسجم كند يك مقوله جداگانه است. اما مسأله مهمي كه ميخواهم ذكر كنم اين است كه در شركت پژوهش و فناوري، پس از واژه پژوهش، واژه فنآوري قرار دارد. يعني اين شركت بايد پس از فعاليتهاي پژوهشي به بلوغي برسد كه بلافاصله به فن آوري برسد. ما در بعضي مسايل سه مرحله داريم: اول تحقيقات براي رفع اشكال، دوم تحقيقات براي توسعه و سرانجام تحقيقات براي فناوري. پس از آنكه در اين شركت مسؤوليت را بر عهده گرفتم ما سه مركز تحت پوشش مستقيم شركت را مأموريت محور كرديم تا به هركدام مأموريتي متفاوت بدهيم. يعني تمام افراد، دستگاهها و امكانات را كه روي كاتاليست كار ميكردند در تهران مستقر كرديم كه مركز تحقيقات كاتاليست ايجاد شد. شما ميدانيد كه قلب يك فرآيند، معمولاً راكتور آن است و در راكتور هم قلب واكنش، كاتاليست آن است. به همين دليل هم شركتهاي خارجي معمولاً اگر هر فرآيندي را هم نشان دهند كاتاليست را به صورت محرمانه نگه ميدارند. اين موضوع نشان ميداد كه ما نياز به مكاني داريم كه تمام مغزهاي متفكر ما در مقوله كاتاليست در آنجا جمع شوند و فقط روي كاتاليستهاي پتروشيمي كار كنند.
يعني قلب كار براي كاتاليستها در تهران مستقر شد؟
بله! در مركز تهران تمام فكرهاي كاتاليست را جمع كرديم و كار را شروع كرديم. به شكر خدا، با ديد فناوري كه پژوهش نه براي پژوهش، بلكه براي ساخت تكنولوژي جديد در عرصههاي بزرگ بود، پس از دو سال كار مداوم، موفق شديم دو كاتاليست مهم پتروشيمي را در ميزان كيلوگرم بسازيم. ما الان بحث كاتاليستهاي پليمري را دنبال ميكنيم كه بازدهي كه خارجي ها براي آن اعلام كرده اند بين 12 تا 22 كيلوگرم به ازاي يك گرم كاتاليست است. يعني شما به ازاي يك گرم كاتاليست ميتوانيد حداكثر22 كيلوگرم پليمر بگيريد. در صورتي كه آزمايشهاي اوليه همكاران ما نشان ميدهد كاتاليستي كه ما درست كرديم 42 كيلوگرم پليمر به ازاي هر گرم كاتاليست است. كاتاليست مسألهاي است كه دنيا به عنوان مرزهاي دانش به آن نگاه ميكند. صنعت مونتاژ نيست كه ما بخواهيم آن را اجرا كنيم. پس اينكه بتوانيم كاتاليست را خودمان بسازيم دستاوردي بسيار مهم است.
هم اكنون دانش كاتاليست دست چه كشورهايي است و شما چه كشورهايي را پشت سر گذاشتيد تا به اين موفقيت برسيد؟
ما الان با شركت بازل كه نصف پتروشيميها را در اختيار دارد يا شركت بي پي (بريتيش پتروليوم)رقابت ميكنيم و اين نشان ميدهد كه اگر خدا بخواهد چون ما صنعت پتروشيمي را يك شركت پيشرو در كشور ميدانيم، معتقديم كه اگر به همين روال كار كنيم اطمينان داريم كه پس از سه مقوله سلولهاي بنيادي، صنايع دفاعي و مسأله هستهاي، چهارمين دستاورد كشور در صنعت پتروشيمي خواهد بود. نگاهي به دستاوردهاي پتروشيمي اين مسأله را اثبات ميكند كه يك مورد آن همين كاتاليستها است. ما چند كاتاليست ديگر هم داريم كه در همين سطح بالائي كشف كردهايم. وقتي ما از سطح بالا صحبت ميكنيم منظور سطح صنعتي است. يعني ما طي روزهاي آينده اين ميزان را در واحدهاي صنعتي به كار ميگيريم تا نتيجه بگيريم. چون ديد ما ديد آزمايشگاهي نبوده است و يك شركت صنعتي هستيم، كارمان عبور از مرزهاي دانش براي بالا بردن تعداد مقاله و امثال آن نيست. ما ميخواهيم به ازاي هزينهاي كه در اين شركت متحمل ميشويم سود داشته باشيم. ما الان در زمينه كاتاليست به دستاوردهاي خوبي رسيدهايم كه البته چون چند مورد آن محرمانه است و بعد از راه اندازي، آن را اعلام ميكنيم.
پس خبرهاي خوشي در صنعت پتروشيمي در راه است؟
انشاءا.... من فكر ميكنم اگر خدا بخواهد تا اوايل سال 87 اخبار بسيار مهمي خواهيم داشت كه اعلام ميكنيم. اما در زمينه فرآيندي هم ما دستاوردهاي بسيار مهمي داشتيم. مثلا واحد ( MTPتبديل متانول به پروپيلن) ما به شكر خدا در انتهاي كار است. كشور ما كشوري سرشار از منابع گازي است و پروپيلن معمولاً از منابع گازي بدست نميآيد. براي همين ما گاز را معمولاً براي مصرف اتيلن استفاده ميكنيم كه اتيلن هم براي بدست آوردن پليمرهايي مثل پلي اتيلن زياد مصرف ميشود. اما پروپيلن كه در مواردي مثل موكتها و فرشها و امثال آن كاربرد دارد از گاز بدست نميآيد. ما كار مشتركي را از چند سال پيش با شركت لورگي آلمان پيش برديم و با زحماتي كه محققين ما انجام دادند و توانستند در خود آلمان، مهندسي پايه اين طرح را خودشان انجام دهند، براي اولين باردر دنيا پايلوت MTP را زديم تا بتوانيم اين صنعت را راه اندازي كنيم و براي اولين بار در دنيا توانستيم واحد دمو يا صنعت كوچك را كه بزرگتر از مقياس پايلوت است ايجاد كنيم كه تا پايان اسفندماه راه اندازي ميشود و اين يكي از دستاوردهاي مهم ما در دنياست. اگر خداوند توفيق دهد واحدهاي زيادي داريم كه تا اوايل سال آينده راه اندازي ميشود تا بتوانيم از اين واحدها به دانشهاي جديد دست پيدا كنيم و در پتروشيمي به سمت خودكفايي حركت كنيم.
چقدر با خودكفايي در صنعت پتروشيمي، به اين معنا كه در بخشهاي اساسي اين صنعت حرفي براي گفتن داشته باشيم فاصله داريم؟
ببينيد! هر صنعتي كه در برههاي از زمان با شتاب به جلو برود، مطمئناً مجبور است مقداري ازخود كفايي فاصله بگيرد. به خاطر اينكه بايد از علم روز دنيا استفاده كند و صنعت خود را احيا كند. صنعت پتروشيمي هم در اين زمينه به همين شكل بوده يعني ما در چند سال اخير شاهد رشد بينظير صنعت پتروشيمي در كشور بودهايم. صنعت پتروشيمي ما ديگر براي ساخت از كشورهاي ديگر كمك نميگيرد بلكه فقط براي دانش فني نيازمند كمك كشورهاي ديگر است. شركتهاي داخلي، كارهاي ساخت را خودشان انجام ميدهند در صورتي كه قبل از انقلاب اينگونه نبود. هم اكنون بسياري از شركتهاي پيمانكاري داخلي از شركتهاي خارجي قويتر هستند. اما اينكه قلب يك صنعت را بدست آوريم نيازمند يافتن اسرار آن صنعت هستيم و اسرار هر صنعت هم ديگر بحث پيمانكاري نيست، بحث پژوهش و فناوري است. يعني ما بايد به آنها زمان دهيم كه مسأله بسيار مهمي است بايد به آنها فرصت دهيم، كمكشان كنيم و آنها را از برخي قيود آزاد كنيم. اگر قرار باشد شركتهاي تحقيقاتي هم مثل شركتهاي اجرايي، دائماً به سازمانهاي حسابرسي و امثال آن جواب دهند اصلا نميتوان شاهد پيشرفتي بود. براي استفاده از پتانسيل دانشگاهها ما يك مسير طولاني را طي دو سال گذرانديم تا بتوانيم بدون مناقصه پروژهها را به دانشگاه بدهيم. اين كار خيلي سختي بود.چون قبلا اگر ميخواستيم پروژهاي را به دانشگاه بدهيم ابتدا بايد در روزنامه اعلام ميكرديم و فرآيندي طولاني طي ميشد. اگر ما از قيد و بندها آزاد شويم پژوهش ما از آنچه هست بارورتر ميشود. پس اگر منظور از خودكفايي در پتروشيمي، خودكفايي در ساخت است كه ما به آن رسيدهايم. اما اگر منظور، اسرار پتروشيمي است، اين وظيفه ماست كه بايد زمان كافي به ما داده شود. برخي از شركتهاي پليمري در دنيا از زمان كشف آقاي پرفسور جوليا ناتا در ايتاليا كه اولين بار كاتاليست پلي پروپيلن را كشف و بعد يك انستيتو ايجاد كرد و اين انستيتو در ايتاليا رشد كرد، سابقه و تاريخچهاي از سال 1953 دارند. حالا ما فشار ميآوريم كه شركتي با قدمت پنج ساله تمام اسرار موجود را كشف كند. مطمئناً شتاب ما از آنها بيشتر است و اين در دستاوردهاي ما آشكار است. اگر ساخت كاتاليستها براي دنيا راحت بود الان شركتهاي بزرگ نميتوانستند دانش فني بفروشند. پس اين براي تمام دنيا معضل است. اما در يكي دو سال گذشته متخصصان ما در ساخت كاتاليستها به دستاوردهاي مهمي رسيده اند. وقتي يك گرم كاتاليست ما 42 كيلوگرم پليمر ميدهد، 20 كيلوگرم كاتاليست ما ميتواند يك واحد صنعتي را راه اندازي كند. اينها همه مستلزم كارهاي شبانهروزي عزيزان ماست. البته معضلي كه در پژوهش داريم اين است كه چون صنعت پتروشيمي از ابتدا پژوهش محور ساخته نشده در نتيجه ديد بسياري از مديران قديمي نسبت به پژوهش ديد نامطلوبي بوده است يعني منتظر بودند كه كارها خيلي زود به بازدهي برسد و مثلاً يك شركت پژوهشي يك يا دو ماه بعد از راه اندازي بازدهي داشته باشد در حاليكه اين موضوع عملي نيست.
اين ديد نامطلوب به پژوهش كه شما ميفرماييد از كجاست؟ مثلا مديران عاليمرتبه در وزارت نفت يا صنايع پتروشيمي آيا ديد حمايتي به پژوهش دارند و آنگونه كه لازم است از پژوهش حمايت ميكنند؟
نگاه با شعار فرق ميكند. يعني به نظر من هم اكنون در كشور ما پژوهش، شعار محور شده است و همه به دنبال اين هستند كه بگويند پژوهش خوب است. اما من از اين موضوع نگرانم كه بحث پژوهش هم به يك بحث موجي تبديل شود. مثلا يك زمان، موجي از مباحث مربوط به زلزله و پيشگيري از خسارتهاي آن مطرح و پس از مدتي به فراموشي سپرده ميشود يا موجي از طرح مباحث درباره معضل آلودگي هوا را شاهد هستيم اما بعد از بارش اولين باران، آبها از آسياب ميافتد و همه چيز به فراموشي سپرده ميشود.امروزه دو مسأله موجب شده كه حساسيت روي پژوهش بيشتر شود. اول اينكه يك زماني حضرت امام(ره) ميفرمودند <جنگ،نعمت است> عدهاي تصور ميكردند منظور ايشان اين است كه خود جنگ نعمت است ولي واقعيت نظر امام (ره) اين بود كه جنگ هم همبستگي بين مردم ايجاد ميكرد و هم باوري به ميان مردم ميآورد كه ما ميتوانيم كارهاي بزرگي را خودمان با اتكا به توان داخلي انجام دهيم. امروز هم شايد تحريمها خيلي ما را اذيت كند و مردم را تحت فشار قرار دهد ولي شايد مسوولين ذيربط را به اين باور برساند كه پژوهش را به عنوان شعار نگاه نكنند، بلكه به عنوان شعور نگاه كنند. يعني به طورجدي با مقوله پژوهش برخورد كنند و از آن انتظار منطقي داشته باشند. ما دو نوع انتظار داريم. يكي انتظار افرادي كه نميدانند پژوهش چيست و از آن انتظار دارند، يكي هم انتظار افرادي كه ميدانند پژوهش چيست. ديدگاه آقاي رئيس جمهور درباره پژوهش از اين جهت براي من قابل قبول است كه خودشان يك استاد دانشگاه بودهاند و ميدانند كه تحقيقات چيست و چه زمان وچگونه نتيجه ميدهد. بنابراين ايشان يك معاونت پژوهشي ايجاد ميكند و در پي منسجم كردن پژوهش در كشور است تا هزينهاي كه صرف پژوهش ميشود نتايج منطقي وعملي داشته باشد.
خطر شعارگرايي تهديد امروز پژوهش
وقتي وارد اتاقش شديم، يك دسته گل كوچك و زيبا در دست داشت. آن را روي ميز گذاشت. فهميديم امروز سالروز تولد اوست. اما اينجا در طبقه پنجم شركت پژوهش و فن آوري پتروشيمي در حوالي خيابان ملاصدرا، به جز همان دسته گل كوچك و زيبا، ديگر اثري از سالگرد تولد نيست. اينجا درست 43 سال پس از روز تولد او فقط كار است و پژوهش. دكتر وحيد حدادي اصل كه اكنون مديرعامل شركت پژوهش و فنآوري پتروشيمي است و عضو هيأت علمي دانشگاه صنعتي اميركبير، مدرك ليسانس خود را در رشته مهندسي شيمي از همين دانشگاه دريافت كرده است. دكتر حدادي اصل از جانبازان جنگ تحميلي است هرچند كه از درصد جانبازي خود چيزي نميگويد. پس از پايان جنگ تحميلي، در كنكور اعزام به خارج از كشور شركت كرد و يكي از سه برگزيده اين آزمون بود. مدرك فوق ليسانس، دكترا و فوق دكتراي خود را در رشته مهندسي شيمي از دانشگاه نيوساوت ولز استراليا دريافت كرد و به ايران بازگشت. او از سال 1375 عضو هيئت علمي دانشگاه صنعتي اميركبير و اكنون استاد تمام اين دانشگاه است. البته كسب مدرك فوق دكتراي مهندسي شيمي براي او پايان كار نبود. او دوباره در رشته مديريت تحصيلات خود را آغاز كرد و اكنون مديريت صنعتي هم تدريس ميكندو كتابي هم با همين عنوان تأليف كرده كه منتشر شده و يكي از منابع مهم درسي دانشجويان محسوب ميشود.دكتر حدادي اصل در رشته تخصصي خود يعني مهندسي شيمي نيز كتاب تاليف كرده و يك كتاب ديگر نيز توسط او ترجمه شده است. در موفقيت دكتر حدادي اصل همين بس كه عموماً در مقاطع مختلف تحصيلي از ليسانس تا دكترا در رشته مهندسي پليمر، كتابهاي تأليفي او تدريس ميشود. او همچنين پنج ثبت اختراع داخلي و دو ثبت اختراع خارجي هم دارد. حاصل زندگي دكتر حدادي اصل علاوه بر اين موفقيتهاي تحصيلي و كاري، يك فرزند 10 ساله است. با دكتر حدادي اصل كه از دو سال پيش مديريت شركت پژوهش و فناوري پتروشيمي را بر عهده گرفته، علاوه بر بررسي عملكرد شركت، در مورد جايگاه تحقيق و پژوهش در عرصه پتروشيمي و در سطحي وسيعتر در صنعت نفت صحبت كرديم و البته در مورد ساير مسايل مرتبط از جمله جايگاه پتروشيمي در صنعت نفت و چشم انداز آتي انرژي در ايران صحبت كرديم. گفت و گو با دكترحدادي اصل از اين جهت جذاب بود كه ديدگاههاي خود را بدون تعارف و از منظري كارشناسي بيان ميكرد و شايد به همين دليل هم نقدهاي او از نفت و پتروشيمي دلنشين به نظر ميرسد. نوع نگاه و تفكر حاكم بر عرصه مديريت صنعت پتروشيمي كشور در حال حاضر به مقوله تحقيق و پژوهش و فناوري چگونه است؟
صنعت پتروشيمي نسبت به صنعت نفت جوان تر است. يعني اگر صنعت نفت صد سال قدمت دارد، صنعت پتروشيمي حدود چهل سال قدمت دارد. به همين منوال بحث پژوهش در پتروشيمي هم بسيار جوان است. بطوريكه اگر نگاه كنيد پژوهش به صورت عملي و منسجم از حدود پنج سال پيش در پتروشيمي شروع شده است. بنابراين در مقايسه با صنعت نفت كه مثلا پژوهشگاه صنعت نفت قدمتي چهل- پنجاه ساله دارد، پژوهش در پتروشيمي بسيار جوان است. وقتي پژوهش در پتروشيمي جوان است، دستاوردهاي آن هم نياز به زمان دارد. با ايده اوليهاي كه بتوان دست پتروشيمي را در پژوهش بازگذاشت، حدود پنج سال پيش شركت پژوهش و فناوري پتروشيمي راه اندازي شد. اين شركت متفاوت از ساير شركتهاست. چون در ساير شركتها، پژوهش يا به صورت صف است، يا به صورت ستاد، مثلا در صنعت نفت، گاز و پالايش و پخش، پژوهش به شكل ستاد است و به صورت صف كمتر است و فقط پژوهشگاه صنعت نفت و پژوهشكدههاي هم رده آنها كار صف انجام ميدهند . يعني ستاد تصميم ميگيرد و بودجهاي ميدهد تا آنها انجام دهند. اما شركت پژوهش و فناوري پتروشيمي هم صف است و هم ستاد. يعني خودش تصميم ميگيرد و خودش با حدود400 نفر نيروي رسمي و غير رسمي و پيمانكاري فعاليت ميكند. بنابراين شركتي است كه خودش ميتواند تصميم ساز باشد و خودش ميتواند اجرا كند. چون خودش قوه اجرايي دارد ارتباطش با دانشگاهها بهتر است. به شكر خدا با فعاليتهايي كه شركت پژوهش و فناوري پتروشيمي داشته، خود به يكي از شركتهاي پيشرو كشور تبديل شده است. يعني دستاوردهاي شركت در پنج سال گذشته دستاوردهاي خوبي بوده و كارآيي بالايي داشته است. شركت پژوهش و فناوري پتروشيمي، برنامهريزي براي مراكز پژوهش شركتها و مجتمعهاي اقماري را نيز بر عهده دارد. حالا اينكه اين شركت چه كار بايد بكند تا مقوله پژوهش در پتروشيمي را منسجم كند يك مقوله جداگانه است. اما مسأله مهمي كه ميخواهم ذكر كنم اين است كه در شركت پژوهش و فناوري، پس از واژه پژوهش، واژه فنآوري قرار دارد. يعني اين شركت بايد پس از فعاليتهاي پژوهشي به بلوغي برسد كه بلافاصله به فن آوري برسد. ما در بعضي مسايل سه مرحله داريم: اول تحقيقات براي رفع اشكال، دوم تحقيقات براي توسعه و سرانجام تحقيقات براي فناوري. پس از آنكه در اين شركت مسؤوليت را بر عهده گرفتم ما سه مركز تحت پوشش مستقيم شركت را مأموريت محور كرديم تا به هركدام مأموريتي متفاوت بدهيم. يعني تمام افراد، دستگاهها و امكانات را كه روي كاتاليست كار ميكردند در تهران مستقر كرديم كه مركز تحقيقات كاتاليست ايجاد شد. شما ميدانيد كه قلب يك فرآيند، معمولاً راكتور آن است و در راكتور هم قلب واكنش، كاتاليست آن است. به همين دليل هم شركتهاي خارجي معمولاً اگر هر فرآيندي را هم نشان دهند كاتاليست را به صورت محرمانه نگه ميدارند. اين موضوع نشان ميداد كه ما نياز به مكاني داريم كه تمام مغزهاي متفكر ما در مقوله كاتاليست در آنجا جمع شوند و فقط روي كاتاليستهاي پتروشيمي كار كنند.
يعني قلب كار براي كاتاليستها در تهران مستقر شد؟
بله! در مركز تهران تمام فكرهاي كاتاليست را جمع كرديم و كار را شروع كرديم. به شكر خدا، با ديد فناوري كه پژوهش نه براي پژوهش، بلكه براي ساخت تكنولوژي جديد در عرصههاي بزرگ بود، پس از دو سال كار مداوم، موفق شديم دو كاتاليست مهم پتروشيمي را در ميزان كيلوگرم بسازيم. ما الان بحث كاتاليستهاي پليمري را دنبال ميكنيم كه بازدهي كه خارجي ها براي آن اعلام كرده اند بين 12 تا 22 كيلوگرم به ازاي يك گرم كاتاليست است. يعني شما به ازاي يك گرم كاتاليست ميتوانيد حداكثر22 كيلوگرم پليمر بگيريد. در صورتي كه آزمايشهاي اوليه همكاران ما نشان ميدهد كاتاليستي كه ما درست كرديم 42 كيلوگرم پليمر به ازاي هر گرم كاتاليست است. كاتاليست مسألهاي است كه دنيا به عنوان مرزهاي دانش به آن نگاه ميكند. صنعت مونتاژ نيست كه ما بخواهيم آن را اجرا كنيم. پس اينكه بتوانيم كاتاليست را خودمان بسازيم دستاوردي بسيار مهم است.
هم اكنون دانش كاتاليست دست چه كشورهايي است و شما چه كشورهايي را پشت سر گذاشتيد تا به اين موفقيت برسيد؟
ما الان با شركت بازل كه نصف پتروشيميها را در اختيار دارد يا شركت بي پي (بريتيش پتروليوم)رقابت ميكنيم و اين نشان ميدهد كه اگر خدا بخواهد چون ما صنعت پتروشيمي را يك شركت پيشرو در كشور ميدانيم، معتقديم كه اگر به همين روال كار كنيم اطمينان داريم كه پس از سه مقوله سلولهاي بنيادي، صنايع دفاعي و مسأله هستهاي، چهارمين دستاورد كشور در صنعت پتروشيمي خواهد بود. نگاهي به دستاوردهاي پتروشيمي اين مسأله را اثبات ميكند كه يك مورد آن همين كاتاليستها است. ما چند كاتاليست ديگر هم داريم كه در همين سطح بالائي كشف كردهايم. وقتي ما از سطح بالا صحبت ميكنيم منظور سطح صنعتي است. يعني ما طي روزهاي آينده اين ميزان را در واحدهاي صنعتي به كار ميگيريم تا نتيجه بگيريم. چون ديد ما ديد آزمايشگاهي نبوده است و يك شركت صنعتي هستيم، كارمان عبور از مرزهاي دانش براي بالا بردن تعداد مقاله و امثال آن نيست. ما ميخواهيم به ازاي هزينهاي كه در اين شركت متحمل ميشويم سود داشته باشيم. ما الان در زمينه كاتاليست به دستاوردهاي خوبي رسيدهايم كه البته چون چند مورد آن محرمانه است و بعد از راه اندازي، آن را اعلام ميكنيم.
پس خبرهاي خوشي در صنعت پتروشيمي در راه است؟
انشاءا.... من فكر ميكنم اگر خدا بخواهد تا اوايل سال 87 اخبار بسيار مهمي خواهيم داشت كه اعلام ميكنيم. اما در زمينه فرآيندي هم ما دستاوردهاي بسيار مهمي داشتيم. مثلا واحد ( MTPتبديل متانول به پروپيلن) ما به شكر خدا در انتهاي كار است. كشور ما كشوري سرشار از منابع گازي است و پروپيلن معمولاً از منابع گازي بدست نميآيد. براي همين ما گاز را معمولاً براي مصرف اتيلن استفاده ميكنيم كه اتيلن هم براي بدست آوردن پليمرهايي مثل پلي اتيلن زياد مصرف ميشود. اما پروپيلن كه در مواردي مثل موكتها و فرشها و امثال آن كاربرد دارد از گاز بدست نميآيد. ما كار مشتركي را از چند سال پيش با شركت لورگي آلمان پيش برديم و با زحماتي كه محققين ما انجام دادند و توانستند در خود آلمان، مهندسي پايه اين طرح را خودشان انجام دهند، براي اولين باردر دنيا پايلوت MTP را زديم تا بتوانيم اين صنعت را راه اندازي كنيم و براي اولين بار در دنيا توانستيم واحد دمو يا صنعت كوچك را كه بزرگتر از مقياس پايلوت است ايجاد كنيم كه تا پايان اسفندماه راه اندازي ميشود و اين يكي از دستاوردهاي مهم ما در دنياست. اگر خداوند توفيق دهد واحدهاي زيادي داريم كه تا اوايل سال آينده راه اندازي ميشود تا بتوانيم از اين واحدها به دانشهاي جديد دست پيدا كنيم و در پتروشيمي به سمت خودكفايي حركت كنيم.
چقدر با خودكفايي در صنعت پتروشيمي، به اين معنا كه در بخشهاي اساسي اين صنعت حرفي براي گفتن داشته باشيم فاصله داريم؟
ببينيد! هر صنعتي كه در برههاي از زمان با شتاب به جلو برود، مطمئناً مجبور است مقداري ازخود كفايي فاصله بگيرد. به خاطر اينكه بايد از علم روز دنيا استفاده كند و صنعت خود را احيا كند. صنعت پتروشيمي هم در اين زمينه به همين شكل بوده يعني ما در چند سال اخير شاهد رشد بينظير صنعت پتروشيمي در كشور بودهايم. صنعت پتروشيمي ما ديگر براي ساخت از كشورهاي ديگر كمك نميگيرد بلكه فقط براي دانش فني نيازمند كمك كشورهاي ديگر است. شركتهاي داخلي، كارهاي ساخت را خودشان انجام ميدهند در صورتي كه قبل از انقلاب اينگونه نبود. هم اكنون بسياري از شركتهاي پيمانكاري داخلي از شركتهاي خارجي قويتر هستند. اما اينكه قلب يك صنعت را بدست آوريم نيازمند يافتن اسرار آن صنعت هستيم و اسرار هر صنعت هم ديگر بحث پيمانكاري نيست، بحث پژوهش و فناوري است. يعني ما بايد به آنها زمان دهيم كه مسأله بسيار مهمي است بايد به آنها فرصت دهيم، كمكشان كنيم و آنها را از برخي قيود آزاد كنيم. اگر قرار باشد شركتهاي تحقيقاتي هم مثل شركتهاي اجرايي، دائماً به سازمانهاي حسابرسي و امثال آن جواب دهند اصلا نميتوان شاهد پيشرفتي بود. براي استفاده از پتانسيل دانشگاهها ما يك مسير طولاني را طي دو سال گذرانديم تا بتوانيم بدون مناقصه پروژهها را به دانشگاه بدهيم. اين كار خيلي سختي بود.چون قبلا اگر ميخواستيم پروژهاي را به دانشگاه بدهيم ابتدا بايد در روزنامه اعلام ميكرديم و فرآيندي طولاني طي ميشد. اگر ما از قيد و بندها آزاد شويم پژوهش ما از آنچه هست بارورتر ميشود. پس اگر منظور از خودكفايي در پتروشيمي، خودكفايي در ساخت است كه ما به آن رسيدهايم. اما اگر منظور، اسرار پتروشيمي است، اين وظيفه ماست كه بايد زمان كافي به ما داده شود. برخي از شركتهاي پليمري در دنيا از زمان كشف آقاي پرفسور جوليا ناتا در ايتاليا كه اولين بار كاتاليست پلي پروپيلن را كشف و بعد يك انستيتو ايجاد كرد و اين انستيتو در ايتاليا رشد كرد، سابقه و تاريخچهاي از سال 1953 دارند. حالا ما فشار ميآوريم كه شركتي با قدمت پنج ساله تمام اسرار موجود را كشف كند. مطمئناً شتاب ما از آنها بيشتر است و اين در دستاوردهاي ما آشكار است. اگر ساخت كاتاليستها براي دنيا راحت بود الان شركتهاي بزرگ نميتوانستند دانش فني بفروشند. پس اين براي تمام دنيا معضل است. اما در يكي دو سال گذشته متخصصان ما در ساخت كاتاليستها به دستاوردهاي مهمي رسيده اند. وقتي يك گرم كاتاليست ما 42 كيلوگرم پليمر ميدهد، 20 كيلوگرم كاتاليست ما ميتواند يك واحد صنعتي را راه اندازي كند. اينها همه مستلزم كارهاي شبانهروزي عزيزان ماست. البته معضلي كه در پژوهش داريم اين است كه چون صنعت پتروشيمي از ابتدا پژوهش محور ساخته نشده در نتيجه ديد بسياري از مديران قديمي نسبت به پژوهش ديد نامطلوبي بوده است يعني منتظر بودند كه كارها خيلي زود به بازدهي برسد و مثلاً يك شركت پژوهشي يك يا دو ماه بعد از راه اندازي بازدهي داشته باشد در حاليكه اين موضوع عملي نيست.
اين ديد نامطلوب به پژوهش كه شما ميفرماييد از كجاست؟ مثلا مديران عاليمرتبه در وزارت نفت يا صنايع پتروشيمي آيا ديد حمايتي به پژوهش دارند و آنگونه كه لازم است از پژوهش حمايت ميكنند؟
نگاه با شعار فرق ميكند. يعني به نظر من هم اكنون در كشور ما پژوهش، شعار محور شده است و همه به دنبال اين هستند كه بگويند پژوهش خوب است. اما من از اين موضوع نگرانم كه بحث پژوهش هم به يك بحث موجي تبديل شود. مثلا يك زمان، موجي از مباحث مربوط به زلزله و پيشگيري از خسارتهاي آن مطرح و پس از مدتي به فراموشي سپرده ميشود يا موجي از طرح مباحث درباره معضل آلودگي هوا را شاهد هستيم اما بعد از بارش اولين باران، آبها از آسياب ميافتد و همه چيز به فراموشي سپرده ميشود.امروزه دو مسأله موجب شده كه حساسيت روي پژوهش بيشتر شود. اول اينكه يك زماني حضرت امام(ره) ميفرمودند <جنگ،نعمت است> عدهاي تصور ميكردند منظور ايشان اين است كه خود جنگ نعمت است ولي واقعيت نظر امام (ره) اين بود كه جنگ هم همبستگي بين مردم ايجاد ميكرد و هم باوري به ميان مردم ميآورد كه ما ميتوانيم كارهاي بزرگي را خودمان با اتكا به توان داخلي انجام دهيم. امروز هم شايد تحريمها خيلي ما را اذيت كند و مردم را تحت فشار قرار دهد ولي شايد مسوولين ذيربط را به اين باور برساند كه پژوهش را به عنوان شعار نگاه نكنند، بلكه به عنوان شعور نگاه كنند. يعني به طورجدي با مقوله پژوهش برخورد كنند و از آن انتظار منطقي داشته باشند. ما دو نوع انتظار داريم. يكي انتظار افرادي كه نميدانند پژوهش چيست و از آن انتظار دارند، يكي هم انتظار افرادي كه ميدانند پژوهش چيست. ديدگاه آقاي رئيس جمهور درباره پژوهش از اين جهت براي من قابل قبول است كه خودشان يك استاد دانشگاه بودهاند و ميدانند كه تحقيقات چيست و چه زمان وچگونه نتيجه ميدهد. بنابراين ايشان يك معاونت پژوهشي ايجاد ميكند و در پي منسجم كردن پژوهش در كشور است تا هزينهاي كه صرف پژوهش ميشود نتايج منطقي وعملي داشته باشد.