درد دل...
- شروع کننده موضوع ملیسا
- تاریخ شروع
بزارین به درد خودم بمیرم 
farahikia83
عضو جدید
ممکنه کمی نقص داشته باشه. ولی تا الان کسی چیزی نگفته بود.
ممنون از دقت و ظرافتت. با این همه من شاعر نیستم، فقط گاهی می نویسم.
farahikia83
عضو جدید
منزه جان، سلام. من یه تازه وازدم و دوست دارم اینجا پر از انرژی باشه.
نمی دونم اینی که گفتی برای چیه، اما امیدوارم فقط یه حرف باشه، نه
چیز دیگه.
زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم یسپارند به یاد.
سعی کن همیشه نغمه خوش از خودت به جا بگذاری. می تونی رو کمک
دوستات حساب کنی. منم اگه قابل بدونی یکیشون.
نمی دونم اینی که گفتی برای چیه، اما امیدوارم فقط یه حرف باشه، نه
چیز دیگه.
زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم یسپارند به یاد.
سعی کن همیشه نغمه خوش از خودت به جا بگذاری. می تونی رو کمک
دوستات حساب کنی. منم اگه قابل بدونی یکیشون.
خوش اومدی
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]دلم گرفته از آسمون هم از زمین هم از زمون[/FONT]
[FONT="]تو زندگیم چقدر غمه دلم گرفته از همه[/FONT]
[FONT="]ای روزگار لعنتی تلخ بهت هرچی بگم[/FONT]
[FONT="]من به زمین و آسمون دست رفاقت نمی دم[/FONT]
[FONT="]امشب از اون شباست که من دوباره دیونه بشم[/FONT]
[FONT="]تو مستی و بی خبری اسیر می خونه بشم[/FONT]
[FONT="]امشب از اون شباست که من دلم می خواد داد بزنم[/FONT]
[FONT="]تو شهر این غریبه ها دردم و فریاد بزنم[/FONT]
[FONT="]دلم گرفته از آسمون هم از زمین هم از زمون[/FONT]
[FONT="]تو زندگیم چقدر غمه دلم گرفته از همه[/FONT]
[FONT="]ای روزگار لعنتی تلخ بهت هرچی بگم[/FONT]
[FONT="]من به زمین و آسمون دست رفاقت نمی دم[/FONT]
[FONT="]از این همه دربه دری تو قلب من قیامته[/FONT]
[FONT="]چه فایده داره زندگی این انتهای طاقته[/FONT]
[FONT="]از این همه دربه دری به لب رسیده جون من[/FONT]
[FONT="]به داد من نمی رسه خدای آسمون من[/FONT]
[FONT="]دلم گرفته از آسمون هم از زمین هم از زمون[/FONT]
[FONT="]تو زندگیم چقدر غمه دلم گرفته از همه[/FONT]
[FONT="]ای روزگار لعنتی تلخ بهت هرچی بگم[/FONT]
[FONT="]من به زمین و آسمون دست رفاقت نمی دم[/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]قطار مي رود[FONT="]
[/FONT][FONT="]تو مي روي[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]تمام ايستگاه مي رود[/FONT][FONT="] ...
[/FONT][FONT="]و من چقدر ساده ام[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]که سالهاي سال[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]در انتظار تو[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]کنار اين قطارِ رفته ايستاده ام[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]و همچنان[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]به نرده هاي ايستگاهِ رفته[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]تکيه داده ام[/FONT][FONT="] ! ...[/FONT][FONT="][/FONT][/FONT]
[/FONT][FONT="]تو مي روي[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]تمام ايستگاه مي رود[/FONT][FONT="] ...
[/FONT][FONT="]و من چقدر ساده ام[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]که سالهاي سال[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]در انتظار تو[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]کنار اين قطارِ رفته ايستاده ام[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]و همچنان[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]به نرده هاي ايستگاهِ رفته[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]تکيه داده ام[/FONT][FONT="] ! ...[/FONT][FONT="][/FONT][/FONT]
من بی توهیچم، تو باورم نکن، خیسم ز گریه، تنهاترم نکن
عاشق نبودم تا با تو سر کنم، آتش نبودم خاکسترم نکن
اگه عاشقت نبودم، اگه بی تو زنده بودم، تو بمون که بی تو غصه می خورم
اگه دل به تو نبستم ، اگه این منم که خستم، ولی از هوای گریه ات پـُـرم
اگه شِـکوه دارم از تو ، اگه بی قرارم از تو ، تو بمون که آشیانه ام تویی
به هوایت ای ستاره ، به تو می رسم دوباره، اگه عاشقم بهانه ام تویی
دل کـَـنده بودم از هم زبونی ات، پنهون نکردی از من نشونی ات
من پا کشیدم از عهد بسته ام ، تو پا فشردی بر مهربونی ات
اگه هم زبون نبودم، اگه مهربون نبودم، چه کنم دل این دل شکسته رو؟؟
اگه سرد و مرده بودم ، اگه پر نمی گشودم، به تو بستم این دو بال خسته رو
عاشق نبودم تا با تو سر کنم، آتش نبودم خاکسترم نکن
اگه عاشقت نبودم، اگه بی تو زنده بودم، تو بمون که بی تو غصه می خورم
اگه دل به تو نبستم ، اگه این منم که خستم، ولی از هوای گریه ات پـُـرم
اگه شِـکوه دارم از تو ، اگه بی قرارم از تو ، تو بمون که آشیانه ام تویی
به هوایت ای ستاره ، به تو می رسم دوباره، اگه عاشقم بهانه ام تویی
دل کـَـنده بودم از هم زبونی ات، پنهون نکردی از من نشونی ات
من پا کشیدم از عهد بسته ام ، تو پا فشردی بر مهربونی ات
اگه هم زبون نبودم، اگه مهربون نبودم، چه کنم دل این دل شکسته رو؟؟
اگه سرد و مرده بودم ، اگه پر نمی گشودم، به تو بستم این دو بال خسته رو
تا کی؟؟ تا کی می خوای اومدنت رو پشت روزها و هفته های تقویم قایم کنی؟؟ تا کی
می خوای واسه بودنت واسه اومدنت بارون رو بهونه کنی؟؟ بس نیست؟؟
این همه از تو گفتن بس نیست؟؟ تا کی باید از تو بنویسم؟؟
خسته شدم ..... خسته شدم از بودن با خاطره هات...... خاطره هایی که مال من نیست و
در من غوطه ور شده......امشب می خوام دستات رو تو دست مهتاب بذارم ......
امشب میخوام دیگه نباشم و دلم رو بسپرم به آسمون..... وقتی واژه هام در برابر تو کم میارن
دلم دیگه حرفی واسه گفتن نداره...... دلم آروم شده آروم تر از عمق نگاه تو.......
دیگه وقت رفتنه.... دل بیتابم رو کنار چشات جا میذارم و گم میشم تو همه ی بودن ها و رفتن ها....
همین جا کنار خاطره های نبودن تو و بودن و موندن من ...... آخر دفتر
خاطراتم مُهر پایان میزنم....... حالا این تو و این خاطره های بارونی بودن خیالت .......
نمی دونم تو کُـدوم خواب ، میشه باز تو رو ببینم
یا که قبل از مـُردنم باز، بشه دستاتو بگیرم
هر چی احساس به تو دارم ، تو به من حسی نداری
من هنوزم تو رو می خوام ، تو ولی تنهام میذاری
کاشکی یه روزی یه جایی یه آهی منو یادت بیاره باز دوباره
کاشکی تو راهی نـِگاهی الهی بـُغضـَمو تو دِلت بذاره باز دوباره
یادگار ِ تو غـَمه ، غم ُ اشک ُ ماتـَمه
یادگار ِ من دلم که جُـلوت جون می کـَـنه
کاشکی یه روزی یه جایی یه آهی منو یادت بیاره باز دوباره
کاشکی تو راهی نـِگاهی الهی بـُغضـَمو تو دِلت بذاره باز دوباره
هم پیاله
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد این چرخ
از تعلق آزادیم
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
فارق از من و ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
در مرام ما رندان حرص مال دنیا نیست
گوش ما بدهکار قیل و قال دنیا نیست
بر بساط این دنیا پشت پا بزن چون ما
تشنه باش و دریا باش
هم پیاله ی ما باش
بزن بزن به سنگ می آیینه های کور و کر
بمان به نام عاشقی رفیق خانه وسفر
رفیق هم پیاله باش
که می نبوده بی اثر
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد این چرخ
از تعلق آزادیم
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
فارق از من و ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
در مرام ما رندان حرص مال دنیا نیست
گوش ما بدهکار قیل و قال دنیا نیست
بر بساط این دنیا پشت پا بزن چون ما
تشنه باش و دریا باش
هم پیاله ی ما باش
بزن بزن به سنگ می آیینه های کور و کر
بمان به نام عاشقی رفیق خانه وسفر
رفیق هم پیاله باش
که می نبوده بی اثر
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد این چرخ
از تعلق آزادیم
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد این چرخ
از تعلق آزادیم
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
فارق از من و ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
در مرام ما رندان حرص مال دنیا نیست
گوش ما بدهکار قیل و قال دنیا نیست
بر بساط این دنیا پشت پا بزن چون ما
تشنه باش و دریا باش
هم پیاله ی ما باش
بزن بزن به سنگ می آیینه های کور و کر
بمان به نام عاشقی رفیق خانه وسفر
رفیق هم پیاله باش
که می نبوده بی اثر
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد این چرخ
از تعلق آزادیم
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
فارق از من و ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
در مرام ما رندان حرص مال دنیا نیست
گوش ما بدهکار قیل و قال دنیا نیست
بر بساط این دنیا پشت پا بزن چون ما
تشنه باش و دریا باش
هم پیاله ی ما باش
بزن بزن به سنگ می آیینه های کور و کر
بمان به نام عاشقی رفیق خانه وسفر
رفیق هم پیاله باش
که می نبوده بی اثر
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد این چرخ
از تعلق آزادیم
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
[FONT="]شبهای رفتن تو، شبهای بی ستاره است[/FONT]
[FONT="]ببین که[/FONT] [FONT="]خاطراتم، بی تو چه پاره پاره است[/FONT]
[FONT="]با هر نفس تو سینه، بغض تو[/FONT] [FONT="]توگلومه[/FONT]
[FONT="]با هر کی هر جا باشم، عکس تو روبرومه[/FONT]
[FONT="]آخ چقدر تنگه دلم، برای[/FONT] [FONT="]اون شبهامون[/FONT]
[FONT="]کاشکی اون عشق بشینه، دوباره تو دلهامون[/FONT]
[FONT="]چی میشه برگردی[/FONT] [FONT="]بازهم، به روزهای گذشته[/FONT]
[FONT="]هوای پاییزی چرا، تو عشق ما[/FONT] [FONT="]نشسته[/FONT]
[FONT="]سپردی عهدمونو، به دست باد و بارون[/FONT]
[FONT="]منو زدی به طوفان،[/FONT] [FONT="]خودت گرفتی آروم[/FONT]
[FONT="]قهر تو راهمو بسته، غم دلمو شکسته[/FONT]
[FONT="]تو این صدای خسته،[/FONT] [FONT="]یاد تو پینه بسته[/FONT]
[FONT="]غم دلمو شکسته[/FONT]
[FONT="]غروب باز دوباره، شب توی[/FONT] [FONT="]انتظاره[/FONT]
[FONT="]ابر تو نگاهم نشسته، خیال گریه داره[/FONT]
[FONT="]اسم تو فریادمه، درد تو[/FONT] [FONT="]صدام ترانه است[/FONT]
[FONT="]خنده آینه تلخ و، بی تو پر از بهانه است[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]ببین که[/FONT] [FONT="]خاطراتم، بی تو چه پاره پاره است[/FONT]
[FONT="]با هر نفس تو سینه، بغض تو[/FONT] [FONT="]توگلومه[/FONT]
[FONT="]با هر کی هر جا باشم، عکس تو روبرومه[/FONT]
[FONT="]آخ چقدر تنگه دلم، برای[/FONT] [FONT="]اون شبهامون[/FONT]
[FONT="]کاشکی اون عشق بشینه، دوباره تو دلهامون[/FONT]
[FONT="]چی میشه برگردی[/FONT] [FONT="]بازهم، به روزهای گذشته[/FONT]
[FONT="]هوای پاییزی چرا، تو عشق ما[/FONT] [FONT="]نشسته[/FONT]
[FONT="]سپردی عهدمونو، به دست باد و بارون[/FONT]
[FONT="]منو زدی به طوفان،[/FONT] [FONT="]خودت گرفتی آروم[/FONT]
[FONT="]قهر تو راهمو بسته، غم دلمو شکسته[/FONT]
[FONT="]تو این صدای خسته،[/FONT] [FONT="]یاد تو پینه بسته[/FONT]
[FONT="]غم دلمو شکسته[/FONT]
[FONT="]غروب باز دوباره، شب توی[/FONT] [FONT="]انتظاره[/FONT]
[FONT="]ابر تو نگاهم نشسته، خیال گریه داره[/FONT]
[FONT="]اسم تو فریادمه، درد تو[/FONT] [FONT="]صدام ترانه است[/FONT]
[FONT="]خنده آینه تلخ و، بی تو پر از بهانه است[/FONT][FONT="][/FONT]
تو را من با زبان بی زبانی دوست می دارم
و شاید مثل یک دلدار جانی دوست می دارم
نگاهم کن نگاهت را که در من خانه دارد
برای لحظه های همزبانی دوست می دارم
وجودت را وجود بی وجودم سخت محتاج است
و همسان خدایی آسمانی دوست می دارم
تو را در خلوتی پنهان تر از آواز باران
به دور از چشم نااهلان نهانی دوست می دارم
تو را من با زبان بی زبانی دوست می دارم
و شاید مثل یک دلدار جانی دوست می دارم
نگاهم کن نگاهت را که در من خانه دارد
برای لحظه های همزبانی دوست می دارم
وجودت را وجود بی وجودم سخت محتاج است
و همسان خدایی آسمانی دوست می دارم
تو را در خلوتی پنهان تر از آواز باران
به دور از چشم نااهلان نهانی دوست می دارم
تو را ای یوسف پنهان ز سالی سخت طولانی
برای انتظاری جاودانی دوست می دارم
و شاید مثل یک دلدار جانی دوست می دارم
نگاهم کن نگاهت را که در من خانه دارد
برای لحظه های همزبانی دوست می دارم
وجودت را وجود بی وجودم سخت محتاج است
و همسان خدایی آسمانی دوست می دارم
تو را در خلوتی پنهان تر از آواز باران
به دور از چشم نااهلان نهانی دوست می دارم
تو را من با زبان بی زبانی دوست می دارم
و شاید مثل یک دلدار جانی دوست می دارم
نگاهم کن نگاهت را که در من خانه دارد
برای لحظه های همزبانی دوست می دارم
وجودت را وجود بی وجودم سخت محتاج است
و همسان خدایی آسمانی دوست می دارم
تو را در خلوتی پنهان تر از آواز باران
به دور از چشم نااهلان نهانی دوست می دارم
تو را ای یوسف پنهان ز سالی سخت طولانی
برای انتظاری جاودانی دوست می دارم
[FONT="]برایت مینویسم باز دلتنگ و پریشانم[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]نمیدانم چرا این روزها سر در گریبانم[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]ببخش ای نازنین امشب برای درد دل کردن[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]برایت مینویسم خطی از چشمان گریانم[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]نمی پرسد کسی از زخمهای کوچکم حالی[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]بگو درد غریبی را به کی باید بفهمانم؟[/FONT][FONT="]![/FONT]
[FONT="]چه باید کرد؟عشق از یاد رفت و سادگی خط خورد[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]نگو که زندگی مثل گذشته نیست میدانم[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]تمام سهم من از زندگی دیوار شد افسوس[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]فقط در پای این دیوار باید سر بکوبانم[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]پـشت پـنـجـره[FONT="][/FONT][/FONT]
[FONT="]هــی پـشـت ِ پـنـجــره می آیـم[FONT="][/FONT][/FONT]
[FONT="]شـایـد ، نـشــانـی از تـــو بـجــویــَم[FONT="][/FONT][/FONT]
[FONT="]هــی پـشت ِ پنجـــره می آیم[FONT="][/FONT][/FONT]
[FONT="]شاید ، شـمـیـم ِ پـیـرهـنـت را[FONT="][/FONT][/FONT]
[FONT="]کالسـکـه ی نـســیــم ، فـرو آرَد [FONT="]...[/FONT][/FONT]
[FONT="]هــی چـشـم ِ خـود ، بـه جــادّه می دوزم[FONT="][/FONT][/FONT]
[FONT="]زان دور دست ِ سـاکـــت و وَهــم آلـــود[FONT="][/FONT][/FONT]
[FONT="]گــــرد و غـبــار ِ پــای ِ ســـواری نیـسـت ؟[FONT="][/FONT][/FONT]
[FONT="]آیـــا ، کبــوتــر ِ صـحـرایــی[FONT="][/FONT][/FONT]
[FONT="]زانـســوی ِ ابــری ِ بــارانــی[FONT="][/FONT][/FONT]
[FONT="]مـکـتــوب ِ یــار ؛[FONT="][/FONT][/FONT]
[FONT="]نـیـاورده ســت ؟[FONT="][/FONT][/FONT]
[FONT="].....[/FONT]
[FONT="]هــی پشـت ِ پـنجــره می آیم[FONT="][/FONT][/FONT]
[FONT="]هـی پـشـت ِ پنجــره می آیـــم [/FONT]
يادت مياد چي شد كه من بك دفعه عاشقت شدم
بدون اينكه بزاري سوار قابقت شدم
يادت مياد نگات پر از شكايت فاصله بود
اما به جاش نگاه من صبور پر حوصله بود
يادت مياد وقتي بهت گفتم چقدر دوست دارم
گفتي ببين من فرصت اين قصه هارو ندارم
يادت مياد با اين جواب خسته شدم از زندگي
تو رفتي من موندم و ياد دريا غرق تشنگي
يادت مياد كه عمر من وقف تو و پنجره بود
۳روز چشش افتاده بمن اين بهترين خاطره بود
يادت مياد مردم ما رو به هم ديگه نشون دادن
جز ما تموم عاشقا از چشم مجنون افتادن
بدون اينكه بزاري سوار قابقت شدم
يادت مياد نگات پر از شكايت فاصله بود
اما به جاش نگاه من صبور پر حوصله بود
يادت مياد وقتي بهت گفتم چقدر دوست دارم
گفتي ببين من فرصت اين قصه هارو ندارم
يادت مياد با اين جواب خسته شدم از زندگي
تو رفتي من موندم و ياد دريا غرق تشنگي
يادت مياد كه عمر من وقف تو و پنجره بود
۳روز چشش افتاده بمن اين بهترين خاطره بود
يادت مياد مردم ما رو به هم ديگه نشون دادن
جز ما تموم عاشقا از چشم مجنون افتادن
و عشق صدای فاصله هاست
صدای فاصله هایی که غرق ابهامند
صدای فاصله هایی که غرق ابهامند
سلام عید دیروز مبارک . نوشته هات و شعراتون قشنگن .
farahikia83
عضو جدید
این بیت آخرین بیت از یکی از اولین شعراییه که نوشتم. امیدوارم خوشت
بیاد.
گرچه دل نارد تحمل بیش از این هجران یار
دلخوشم هرجا خوش است آن نوگل خندان من
نبینم اینقدر نا امید باشی عزیز.
http://s5.tinypic.com/2w2la9u.jpg
http://s5.tinypic.com/2qwctj9.jpg
قاصدك كوله بارش را بست
عشق هاي دست نيافتني
ارزوهاي برباد رفته
حرف هاي نگفته
و هديه اي براي ماه
يك سبد پر از لبخند
به انتظار نشست
باد امد و ...
پرواز كرد
http://s5.tinypic.com/2yxpz7d.jpg
http://s5.tinypic.com/2yv55y0.jpg
http://s5.tinypic.com/8wbosx.jpg
http://s5.tinypic.com/2qwctj9.jpg
قاصدك كوله بارش را بست
عشق هاي دست نيافتني
ارزوهاي برباد رفته
حرف هاي نگفته
و هديه اي براي ماه
يك سبد پر از لبخند
به انتظار نشست
باد امد و ...
پرواز كرد
http://s5.tinypic.com/2yxpz7d.jpg
http://s5.tinypic.com/2yv55y0.jpg
http://s5.tinypic.com/8wbosx.jpg
peyman saratan
عضو جدید
farahikia83
عضو جدید
من می گم آخه دلم بود اون که افتاده به خاکه
تو می گی سرت سلامت آینه ها زلال و پاکه
تو می گی سرت سلامت آینه ها زلال و پاکه
farahikia83
عضو جدید
چه بگویم ز غمش، غمش امانم ندهد
چه کنم که دلبرم چهره نشانم ندهد
به که گویم که تب و تاب و توانم همه رفت
به که روی آورم اکنون که زیانم ندهد
تلخ‌تر از دوری و هجران غمی نیست دگر
چه شود گر نوگلم زجرِ چنانم ندهد
ز بس ناز کشیدم که شدم شهره شهر
ترسم این یار می هر دو جهانم ندهد
ساقیا باده مستانه مریزم به سبوی
تا بدانم به جهان، سِرّ نهانم ندهد
مسکین ره عشقم و لیکن چه سود
بار الها که حبیبم جا و مکانم ندهد
همه شب در طلب آن مه زیبای شبم
به سحر آمد و وی نه این نه آنم ندهد
سپردم به صبا سلامم برساند به دوست
بی وفا پاسخ آن نامه رسانم ندهد
تمنا بسی کردم از او چنین عذابم ندهد
دل سنگش چه سبب به اشک روانم ندهد
اگر این عشق بود که دیگر عاشق نشوم
این چه عشق است که دمی راحت جانم ندهد
چه کنم که دلبرم چهره نشانم ندهد
به که گویم که تب و تاب و توانم همه رفت
به که روی آورم اکنون که زیانم ندهد
تلخ‌تر از دوری و هجران غمی نیست دگر
چه شود گر نوگلم زجرِ چنانم ندهد
ز بس ناز کشیدم که شدم شهره شهر
ترسم این یار می هر دو جهانم ندهد
ساقیا باده مستانه مریزم به سبوی
تا بدانم به جهان، سِرّ نهانم ندهد
مسکین ره عشقم و لیکن چه سود
بار الها که حبیبم جا و مکانم ندهد
همه شب در طلب آن مه زیبای شبم
به سحر آمد و وی نه این نه آنم ندهد
سپردم به صبا سلامم برساند به دوست
بی وفا پاسخ آن نامه رسانم ندهد
تمنا بسی کردم از او چنین عذابم ندهد
دل سنگش چه سبب به اشک روانم ندهد
اگر این عشق بود که دیگر عاشق نشوم
این چه عشق است که دمی راحت جانم ندهد
الهی به مستان، الهی به مستان جام شهود
به عقل آفرینان، به عقل آفرینان بزم وجود
به آنان که، به آنان که بی باده مست آمدند
ننوشیده می، می پرست آمدند
دلم مجمر آتش تور کن
گلم، گلم ساغر آب انگور کن
به ساغر کشان شراب عزل
به میخوارگان می لم یزل
به عشقی که شد از عزل آشکار
به حسنی که شد عشق را پرده دار
دلم مجمر آتش تور کن
گلم، گلم ساغر آب انگور کن
در این حال مستی . صفا کردم
تو را ای خدا من صدا کردم
از این روزگاری که من دیده ام
چه شبها خدایا خدا کردم
نهادم سر سجده بر خاکت
به درگاهت امشب دعا کردم
شرار عمر فانی ام من
طلوع جاودان تویی تو
نشان ناتوانی ام من
توان بی نشان تویی تو
تو شور عشقم داده ای
مرا تو رسوا کرده ای
به کوی اهل دل مرا
تو مست شیدا کرده ای
کجا روم که چاره ساز ای خدا تویی
نیاز هر چه بی نیاز ای خدا تویی
به عقل آفرینان، به عقل آفرینان بزم وجود
به آنان که، به آنان که بی باده مست آمدند
ننوشیده می، می پرست آمدند
دلم مجمر آتش تور کن
گلم، گلم ساغر آب انگور کن
به ساغر کشان شراب عزل
به میخوارگان می لم یزل
به عشقی که شد از عزل آشکار
به حسنی که شد عشق را پرده دار
دلم مجمر آتش تور کن
گلم، گلم ساغر آب انگور کن
در این حال مستی . صفا کردم
تو را ای خدا من صدا کردم
از این روزگاری که من دیده ام
چه شبها خدایا خدا کردم
نهادم سر سجده بر خاکت
به درگاهت امشب دعا کردم
شرار عمر فانی ام من
طلوع جاودان تویی تو
نشان ناتوانی ام من
توان بی نشان تویی تو
تو شور عشقم داده ای
مرا تو رسوا کرده ای
به کوی اهل دل مرا
تو مست شیدا کرده ای
کجا روم که چاره ساز ای خدا تویی
نیاز هر چه بی نیاز ای خدا تویی
تو روزی با دل غمگین ز شهرم کوچ خواهی کرد
و من در لابلای خاطرات خود
به یاد عشق پاک تو به نرمی گریه خواهم کرد.
و من در اعماق قلب خویش می خوانم که:
ای بی پروا ترین عاشق
سکوت سنگفرش یادها را در نهان بشکن.
و در امواج رنگارنگ رویایت مرا یکدم به یاد آور.
به یاد آور تو روزی را که در تکرار معصوم نگاه تو
غمی پیوسته می جوشید.
به هر سو میروی بی من
دمی در نغمه های گنگ احساست
کسی را جستجو کن باز
که در اعماق چشمانت
تمام هستی اش را جستجو میکرد.
و من در لابلای خاطرات خود
به یاد عشق پاک تو به نرمی گریه خواهم کرد.
و من در اعماق قلب خویش می خوانم که:
ای بی پروا ترین عاشق
سکوت سنگفرش یادها را در نهان بشکن.
و در امواج رنگارنگ رویایت مرا یکدم به یاد آور.
به یاد آور تو روزی را که در تکرار معصوم نگاه تو
غمی پیوسته می جوشید.
به هر سو میروی بی من
دمی در نغمه های گنگ احساست
کسی را جستجو کن باز
که در اعماق چشمانت
تمام هستی اش را جستجو میکرد.
بر شانه های تو
بر شانه های تو
وقتی که شانه هایم
در زیر بار حادثه می خواست بشکند
یک لحظه از خیال پریشان من گذشت:
"بر شانه های تو..."
بر شانه های تو اگر میشد سری بگذارم
وین بغض درد را
از تنگنای سینه برآرم به های های
آن جان پناه مهر
شاید که میتوانست
از بار این مصیبت سنگین
آسوده ام کند.
بر شانه های تو
وقتی که شانه هایم
در زیر بار حادثه می خواست بشکند
یک لحظه از خیال پریشان من گذشت:
"بر شانه های تو..."
بر شانه های تو اگر میشد سری بگذارم
وین بغض درد را
از تنگنای سینه برآرم به های های
آن جان پناه مهر
شاید که میتوانست
از بار این مصیبت سنگین
آسوده ام کند.
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
.........دل ماست پارسی.......... | اشعار و صنايع شعری | 0 | |
|
دل شكسته | اشعار و صنايع شعری | 5 | |
|
زمزمه های دلتنگی(کلبه کوچک دل...) | اشعار و صنايع شعری | 459 |