خورشید که باشی
هر روز می آیی و هر روز میروی ، منظم و دقیق
کسی قَدرت را نمی داند
در حضورت سایه بانی جستجو می کنند
سایه را می پسندند و بر تو ترجیح می دهند
با آنکه تمام وجود و هستِ آن سایه از توست
تمام زندگی شان را از تو دارند، اما از تو روی بر می تابند
ولی ماه که باشی یک شب هستی و یک شب نیستی
یک روز کاملی و یک روز ناقص
همه شیفته ات می شوند، برایت می سرایند، عزیز می شوی
حال آنکه ماه هم نور و زیباییش را از تو دارد
خورشید باش، حتی اگر همه تو را نخواهند
باز هم خورشید باش
معدنِ نور معدنِ بخشش
اجازه بده تا همگان فکر کنند
تکراری بودن وظیفه توست
اما باز هم خورشید باش
تک و منحصر به فرد.