nazi jooon
پسندها
2,437

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام ... والا روی خیلی از گیاها دارن کار میکنن و تا جایی که من میدونم مثلا رو ونوس ، استویا ، و حتی ارکیده هم خوب کار میکنن .

    رو برخی گونه های گردو و زیتون هم حتی تو رشت کار کردن .( به همراه گیاهای بالا بجز ارکیده . )

    البته به منطقه ای که داره کار میشه بستگی داره . باید بتونید سفارش بگیرین . اکثرا اینجا سفارش میگیرن و یا با جهاد مراوده دارن . اوایل سخته ولی کم کم مشتری پیدا میشه . تبلیغات و بازاریابی خیلی مهمه . از تو سایتا زنگ میزنن که مثلا فلان محصول رو دارم و یا اگه کسی خواست روش کار کنن . ولی اول باید یه محصول رو کشت بدین و به موفقیت رسیدین بعد به فکر تجاری بودنش باشین . والا روش کارشونم نمیگن که یکی بتونه از همون متد استفاده کنه .
    سلام عزیزم.. دیگه فعالیت نمیکنم برای باشگاه.. کلا خداحافظی کردم.. ولی به کسی نگفتمدرحد سر زدنم به دوستام میام.:smile:
    سلام ... جواب دادم ولی واسه حالت تجاری منظورتونه ؟ یا نه یه ایده جدید و ..
    سا مَلِک به آبجی....اِاااااااااااااااااااااااااا.....معذرت،یاالله..........حباسمون نبود چارقد نزدی.....

    سام ملک آبجی......اِِاااااااا.....شرمندتیم...یاالله.....حباسمون نبود چارقد نزدی......
    ناز گل من دوباره سرش شلوغ پلوغه....
    نمیگه دلم براش تنگ میشه....
    دوش مي آمد و رخساره برافروخته بود
    تا کجا باز دل غمزده اي سوخته بود
    رسم عاشق کشي و شيوه شهرآشوبي
    جامه اي بود که بر قامت او دوخته بود
    جان عشاق سپند رخ خود مي دانست
    و آتش چهره بدين کار برافروخته بود
    گر چه مي گفت که زارت بکشم مي ديدم
    که نهانش نظري با من دلسوخته بود
    کفر زلفش ره دين مي زد و آن سنگين دل
    در پي اش مشعلي از چهره برافروخته بود
    دل بسي خون به کف آورد ولي ديده بريخت
    الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود
    يار مفروش به دنيا که بسي سود نکرد
    آن که يوسف به زر ناسره بفروخته بود
    گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ
    يا رب اين قلب شناسي ز که آموخته بود
    ذهن احمق مثل مردمک چشم میمونه، هرچه نور بیشتری بهش تابیده شه تنگ تر میشه
    شلام کاله نازنازی خالت خوفه؟.....پپین دندون در اوردم برات....الان میام گازت میگیلم....
    والا چی بگم ناز نازم،قد یه غار انگاری لثهم حفاری شده،!!!!!من چشامو بستم اون لحظه بعید نیس:D
    خوبم مقسی مادام...فخط دندونمو کشیدم،دیروز:cry:
    روی در و دیفار خون پاشید...با چکش زدن روش که شل و ول بشه بعد با 5،6تا انبر دست درش اوردن.کرم های دندونم داشتن واسه خودشون شادی میکردن که یهو همه پراکنده شدن...هیچی دیگه.الان سمت راست دهنم اندازه 5،6تا غار و دره خالی شده...
    دلم براش تنگ شده:(به بقیه دندونام گفتم اون یکی رفته سربازی که بیقراری نکنن.
    پپخشین قصد نداشتم حالتو بد کنم:biggrin:
    مرسی عزیزم
    من خیلی دیر شرئع کردم که جدی بخونم. میرسم امسال شرکت کنم؟
    سلام عزیزم خوبی؟ عیدت مبارک نازی جون شما واسه کنکور ارشد، کلاس کنکور هم رفتی؟ به نظرت کدوم موسسه بهتره؟
    زندگی نامتون باحال بود دعا میکنم که برسید چون لیاقتشو دارید
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا