mostafa ghodrat
پسندها
4,665

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • قربونت داداش
    کار خوبی میکنی. ایشالا همیشه موفق باشی
    ایشالا. ایشالا که همیشه پیشرفت کنی
    مرسی خوبم شکر خدا
    دست شما مرسی
    ممنون از یاد
    امیدوارم یادم تو را فراموش نشود زمانی :D

    درس بخونیدا
    اگر دورازجون، خدای ناکرده، زبونم لال، قبول نشید، 100تا بستنی باید بدید به عنوان جریمه
    گفتم از همین الان درجریان باشید
    سلام علیکم همشهری نمونه
    خوبید؟
    روز تعطیلتون بخیر ونیکی
    شاعر علیه الرحمه میفرماید
    عجبی یاد ماکردی:D
    ها هر جور صلاحه
    خب نگران نباش کم کم پیشرفت میکنی و میترکونی من بت اطمینان دارم
    سلام داداش
    حال و احوال چطوره؟
    چیکارا میکنی؟
    مرسی از لطفت خودت گلی...
    پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!

    پدر دستشو ميندازه دوره گردنه پسرش ميگه پسرم من شيرم يا تو؟
    پسر ميگه : من..!!
    ... ... ...

    پدر ميگه : پسرم من شيرم يا تو؟؟!!

    پسر ميگه : بازم من شيرم...
    پدر عصبي مشه دستشو از رو شونه پسرش بر ميداره ميگه : من شيرم يا تو!!؟؟
    پسر ميگه : بابا تو شيري...!!
    پدر ميگه : چرا بار اول و دوم گفتي من حالا ميگي تو ؟؟
    پسر گفت : آخه دفعه های قبلي دستت رو شونم بود فکر کردم يه کوه پشتمه اما حالا...
    به سلامتي هرچي پدره

    روزت مبارک مرد
    ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺎﺭ، ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ : ﻣﻦ ﺧﻮﻧﻪ رو ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ
    ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ... ﻧﺎﻣﻪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﺯﯾﺮ
    ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺏ ﻗﺎﯾﻢﺷﺪ ﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ !!!
    ﺷﻮﻫﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕﺧﻮﺍﺏ ﺷﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﺶ
    ﺑﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﻭ ﺧﻮﻧﺪ،،،
    ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼﮐﺎﻏﺬ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻮﺷﺖ،
    ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ هنگام ﺯﻧﮓ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺼﺪﺍ ﺩﺭﻣﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ :
    ﺳﻼﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻟﺒﺎﺳﺎﻡ ﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻢﻭ ﻣﯿﺎﻡ، ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ
    ﻓﺪﺍﺕ ﺷﻢ،
    ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻭﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ
    ﮔﻮﺭﺵ ﻭ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ، ﺍﻧﺸﺎﻟﻠﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﯾﺨﺘﺶ ﻭﻧﺒﯿﻨﻢ
    ﺍﺻﻸ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﻢ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺑﻮﺩ، ﮐﺎﺵ ﻗﺒﻞﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﺑﺎ ﺗﻮﺁﺷﻨﺎ ﻣﯿﺸﺪﻡ
    ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ ﻣﻦ ﺗﺎ ﻧﯿﻢﺳﺎﻋﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﯿﺸﺘﻢ.
    ﻭ ﺑﻌﺪ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺯﯾﺮﻟﺐ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ
    ﺯﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ميمرد ﻭ ﭘﺮﭘﺮ ﻣﯿﺸﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺝ ﺷﻮﻫﺮﺵ، ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺖ
    ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﭼﯽ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﻧﻮﺷﺘﻪ .
    براش نوشته: خنگ پات از زیر تخت معلومه من رفتم نون بگیرم و بیام
    رو کدوم قله نشستی
    تو که دنیا زیر پاته
    غصه ی دستای خالی
    لرزش پاک صداته


    *روز مرد مبارک*
    سلام
    ✿✿✿✿✿شعر خوانی علوی ✿✿✿✿✿.به مناسبت میلاد امیر مومنان علیه السلام
    :gol:
    خیلی به شما زحمت دادم یکی هم پاورپوینت الان ارسال کردم.............بسیار سپاس
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا