خانه ها معطل , کوچه ها عمودی
پرده های سُربی , شیشه های دودی
لحظه ها همه دیر , روزها نفس گیر
هفته ها سرازیر , برج ها صعودی
باز دست رد ها , این نمی شود ها
داد ها , ستد ها , عشق های سودی
اتفاق چشمم ,
ناگزیر
افتاد
تو
در این حوالی
روی داده بودی
...
کاغذی مچاله
یک نشانی از تو
می روم که باشی
آمدم , نبودی ..
{ امیر سنجوری }[/SIZE]