امیدوارم، میگوئیم : انشاءالله
چون نمیتوانیم بگوئیم آفرین، میگوئیم : بارکالله
چون نمیتوانیم بگوئیم به نام و یاری ایزد،میگوییم: ماشاءالله
و چون نمیتوانیم بگوئیم نادارها، بیچیزان، تنُکمایهگان، میگوئیم: مستضعفان،
فقرا، مساکین!
به خانه میگوییم: مسکن و به داروی درد میگوییم: مسکن
اما ،اگر در نوشتهای به چنین جملهای برسیم میگوییم : مسکن خیلی گران است و
نمیدانیم آیا
«دارو» گران است یا «خانه»؟
به «آرامش » میگوییم تسکین، سکون
به شهر هم میگوییم مدینه تا «قافیه» تنگ نیاید!
ما ایرانیان، چون زبان نیاکانی خود را دوست داریم:
به جای درازا می گوییم: طول
به جای پهنا میگوییم: عرض
به ژرفا میگوییم: عمق
به بلندا میگوییم: ارتفاع
به سرنوشت میگوییم: تقدیر
به سرگذشت میگوییم: تاریخ
به خانه و سرای میگوییم : منزل و مأوا و مسکن
به ایرانیان کهن می گوییم: پارس