تا جایی که یادم میاید تغییر کردن را دوست داشته ام. عوض شدن خانه، مدرسه,دانشگاه، دوستان...دل کندن از دلبستگیها برایم خیلی خیلی سخت و غیر قابل تحمل نبوده شاید هم ریشه ای در سبک زندگی دوران کودکی و نوجوانی ام داشت راستش این جور زندگی کردن باعث شده که هیچ نوستالژیک پررنگی از کودکی در خاطرم نماند و این گاهی آزارم میدهد! همین است که هیچ وقت یکنواخت زندگی کردن راضی ام نکرده... یک شغل باید آنقدر نوآوری داشته باشد که من آن را ادامه بدهم، یک دوست باید آنقدر صفحات جدید داشته باشد که بخوانمش و زمین نگذارم و یک عشق باید آنقدر جذاب و مهیج باشد که ترکش نکنم